پيكتال در بيست و يك سالگي و پس از مراجعت از فلسطين با خانم ماريل اسميت ازدواج و از همان سال انتشار داستان هايش را آغاز كرد. داستان هاي او يا درباره فرهنگ و تمدن خاورميانه (و مربوط به كشورهاي سوريه، فلسطين، يمن، مصر و تركيه) بود و يا حال و هواي انگليسي و به ويژه رنگ و بوي فرهنگ مردم منطقه سافولك را داشت، كه پيكتال خود در آن جا نشو و نما يافته بود.
در دوران جنگ جهاني اول، وي مدتي به تركيه رفت و تا پايان جنگ در 1916، همواره عليه سياست هاي استعماري انگلستان درباره تركيه عثماني فعاليت مي كرد، كه اين اقدامات سبب شد موقعيت هاي شغلي مهمي ــ از جمله نمايندگي انگلستان در دفتر كشورهاي عرب (قاهره) ــ را از دست بدهد.5 با آن كه پيكتال ظاهرا از مدت ها پيش متمايل به دين اسلام شده و گويا تغيير مذهب داده بود، در 29 نوامبر 1917 رسما تشرف خود به دين اسلام را اعلام كرد و از آن پس، نام محمد را براي خود برگزيد.
از آن زمان تا سال 1920، پيكتال به دليل تسلّط بر قرآن و آشنايي با فرهنگ و تمدن اسلامي، خطيب و امام جماعت مسجد لندن و مدتي نيز در ناتينگ هيل6 بود. مقالات و سخنراني هاي او درباره مسائل فرهنگي و سياسي جهان اسلام و تبليغ جهاني دين اسلام، در اين مدت وي را در بسياري از كشورهاي اسلامي از جمله تركيه و شبه قاره معروف ساخته بود. در سال 1920، پيكتال به افتخار مولانا محمد علي لاهوري (1874-1951)، از رهبران فرقه احمديه و مترجم معروف قرآن به زبان انگليسي،7 ميهماني باشكوهي در انگلستان برپا كرد و در مدت اقامت لاهوري در انگلستان چندين بار با وي ملاقات و گفت و گو كرد. همين امر كانون توجه او را از مسائل و حوادث فرهنگي و سياسي تركيه به سوي شبه قاره معطوف ساخت و البته اتهام تمايل يا تبعيت از فرقه قاديانيه (احمديه) را براي وي به همراه آورد، ليكن وي همواره اين اتهام را از خود نفي مي كرد.
پيكتال در سال 1920 به دعوت هيئت مديره وقايع نامه بمبئي8 براي سردبيري اين مجله به شهر بمبئي در هندوستان رفت و از آن زمان حدودا پنج سال در اين شهر و ده سال در حيدرآباد دكن به سر برد. در سال 1925، در پيِ اختلاف با مديران نشريه وقايع نامه بمبئي از سمت خود استعفا كرد و به خدمتِ دولت ايالتي «نظام حيدرآباد»9 درآمد. نخست به مدت سه سال مدير يك دبيرستان پسرانه اسلامي و مسئول آموزش و پرورش كارمندان دولتي حيدرآباد بود و در 1927، سردبير فصلنامه دولتيِ فرهنگ اسلامي10 شد. اين مجله همچنان به صورت فصلنامه در حيدرآباد منتشر مي شود.
در سال هاي 1928ـ1930، پيكتال بيشتر وقت و تلاش فكري خويش را در پايان رساندن ترجمه قرآن به زبان انگليسي صرف كرد. در اين راه، وي دائما با برخي منتقدان و محققان اروپايي و برخي عالمان مسلمان در شبه قاره و هند رايزني مي كرد. عاقبت اين ترجمه در دسامبر 1930 در نيويورك منتشر شد، اما مترجم با وجود تلاش بسيار نتوانست تأييد يا تقريظي از رياست دانشگاه الازهر مصر بر كار خويش به دست آورد.
درباره ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن حرف و حديث بسيار گفته اند. اين اثر اولين ترجمه انگليسي قرآن به قلم يك مسلمان است كه زبان مادري اش انگليسي بوده است. پيش از اين بسياري از غير مسلمانان انگليسي همچون جورج سيل (1734)، الكساندر راس (1649)، ادوارد هنري پالمر (1880)، جان م. رادول (1861) و برخي از مسلمانان شبه قاره چون محمدعبدالحكيم خان (1905)، ميرزا ابوالفضل (1911-1912)، محمد علي لاهوري (1917) و ميرزا حيرت دهلوي (1916) ترجمه هاي كامل يا ناقصي از قرآن كريم انجام داده بودند.11 اما گويا پيكتال نخستين كسي است كه در مقدمه ترجمه اش، به صراحت كار خويش را برگردانِ مفهوم و معناي قرآن كريم مي نامد و از به كار بردنِ نام ترجمه (Traslatio) درباره آن خودداري مي كند. او در همان جا، علت اين امر را ناتوانيِ انسان ها در تقليد و بازگردانيِ سبك بيان و نيز مضامين قرآني مي داند. شايد امروزه به تبعِ پيكتال است كه غالبِ مترجمان مسلمان قرآن و به ويژه مسلمانان عرب زبان ترجمه خود را «ترجمه معانيِ قرآن كريم» و نه ترجمه خود قرآن مي نامند.
ترجمه پيكتال از جمله ترجمه هاي متداول و مشهور در جهان اسلام، به ويژه در پاكستان، هند و آسياي جنوب شرقي است. اكمل الدين احسان اغلو در كتاب شناسي معروف خود از بيست و سه چاپ مختلف اين ترجمه (تا سال 1980) ياد مي كند.12 نثرِ ترجمه پيكتال بسيار شبيه به الگوهاي مترجمان پيشين كتاب مقدس است؛ يعني وي ضماير و صيغه هاي افعال را به شيوه انگليسيِ كهن مي آورد. اين امر امروز براي مسلمانان انگليسي زباني كه به اين نثر عادت ندارند مشكلاتي ايجاد مي كند؛ از اين رو، برخي ترجمه پيكتال را بازنگاري كرده و كوشيده اند در ويرايش جديدِ آن، قواعد انگليسي امروز را به كار برند.
پيكتال در مقدمه ترجمه خود از همكاري و همياري علميِ برخي از روحانيون مصري از جمله محمد احمد الغمراوي، سليم الحجازي و شيخ مصطفي المراغي و نيز دكتر كرنكو13 تشكر كرده و آثاري چون تفسير الجلالين، انوارالتنزيل بيضاوي، الكشاف زمخشري، سيره ابن هشام، صحيح بخاري و اسباب النزول واقدي را منابع خويش شمرده است، اما شگفت آن است كه شلابير14 يك سال پس از انتشار اين ترجمه، در مقاله اي شباهت هاي بسيار ميان ترجمه پيكتال و ترجمه مولانا محمد علي لاهوري را نشان داد و مدعي شد اساس ترجمه پيكتال ترجمه محمد علي لاهوري (1917) است. شلابير خاطر نشان مي كند كه در مقاله اي كه در نقد و بررسي ترجمه قرآن پيكتال در روزنامه رسمي مصر15 منتشر شده، وي متهم به «پيوستن به فرقه احمديه» شده است، اما در پاسخ به اين مقاله، پيكتال چنين نسبتي را به كلي نفي كرده و گفته است:
«من هيچ وقت به فرقه احمديه نپيوستم؛ نه آن روز كه مسلمان مي شدم حتي يك بار نام اين فرقه را شنيده بودم و نه در هيچ زمان ديگري تمايلي به پيوستن به ايشان را داشته ام».
پس از نقل بخش هايي ديگر از اين نزاع، شلابير خود چنين قضاوت مي كند كه مقابله دقيق ترجمه قرآن پيكتال با ترجمه مولانا محمد علي، مترجم فرقه احمديه، به طور قاطع نشان مي دهد كه كار پيكتال چيزي بيش از بازنگاري و تجديد نظر در نسخه محمد علي نيست. وي بدين منظور 40 آيه از سوره بقره، 60 آيه از سوره آل عمران، 40 آيه از سوره مريم و تمام 15 سوره آخر قرآن را در اين دو ترجمه مقايسه كرده و شباهت ميان اين دو ترجمه را غيراتفاقي و غيرعادي دانسته است.
به رغم ادّعاي شلابير، مي توان گفت، شباهت ترجمه پيكتال به ترجمه مولانا محمد علي چندان نيست كه اولي را رونويسي از دومي بدانيم؛ تنها اين نكته مسلّم است كه پيكتال در ترجمه خود به كار مولانا محمد علي و نيز به ترجمه انگليسي رادول نظر داشته و در موارد بسياري از آنها الگو گرفته است.16
ترجمه قرآن پيكتال علاوه بر تأثير در جهان انگليسي زبان و برخي ترجمه هاي انگليسي متأخر، مورد توجه و گاه مبناي كار برخي مترجمان ديگر زبان ها نيز بوده است. از جمله اين ترجمه ها مي توان به ترجمه اي پرتغالي (انتشار يافته در موزامبيك) و ترجمه اي به زبان تاگالوگ17 (توسط مسلمانان مورو در فيليپين) اشاره كرد. در نقد و بررسي همه جانبه اين ترجمه مقاله مهمي تأليف نشده است. بجز مقاله شلابير با عنوانِ «آيا مسلمان مي تواند قرآن را ترجمه كند؟» كه در بالا بدان اشاره كرديم، اقبال حسين انصاري كتاب مختصري با عنوانِ تصحيح اغلاط ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن كريم18 تأليف كرده است كه عبدالرحيم قدوايي نقدهاي اين كتاب را بي ارزش و از سر ناآگاهي به مسائل و فنون ترجمه مي داند.19
علاوه بر ترجمه قرآن و داستان هاي زيادي كه پيكتال را در انگلستان و كشورهاي اسلامي نامدار كرده است، مهم ترين اثرِ وي كتاب بُعدِ فرهنگي اسلام20 است. اين كتاب در واقع گرد آمده از مجموعه هشت سخنراني پيكتال است كه وي در سال هاي 1925 و 1926 به دعوت «انجمن مسلمانان مدرس»21 در شهر مدرس ايراد كرده و نخستين بار در 1927 در همان شهر به چاپ رسيده است. عناوين هشت سخنرانيِ وي عبارتند از: فرهنگ اسلامي، علل رشد و انحطاط، برادري، علم و هنر و ادب، تسامح، اتهام جبرگرايي، روابط زن و مرد، و مدينة اللّه . وي با تسلّط نسبتا زياد بر آيات قرآن و احاديث نبوي، در اين كتاب مي كوشد پاره اي از اتهامات مستشرقان و برخي آراء را كه در افكار عمومي غربيان رواج يافته است مردود شمارد و به دفاع از باورهاي فرهنگي صحيح در دين اسلام بپردازد.
پيكتال پس از 15 سال اقامت در شهرهاي بمبئي و حيدرآباد، در سال 1935 به دليل بيماري بازنشسته شد و با همسرش به زادگاه خود در انگلستان بازگشت و يك سال بعد در نوزدهم ماه مه 1936 بر اثر انسداد شريان اكليلي قلب درگذشت. وي را در گورستان مسلمانان در شهرِ بروك وود22 به خاك سپردند.
فهرستي از داستان ها و ديگر آثار پيكتال به ترتيب انتشار به شرح زير است:
1ـ حرف هاي يك انگليسي23؛ 2ـ همه ابله ها24؛ 3ـ سعيد ماهيگير25؛ 4ـ انيد26؛ 5ـ برندل27؛ 6ـ خانه اسلام28؛ 7ـ كوته نظران29؛ 8ـ بچه هاي نيل30؛ 9ـ وادي سلاطين31؛ 10ـ آبگوشت32؛ 11ـ چراگاه شوخي و شيطنت33؛ 12ـ زنان در پس پرده34؛ 13ـ همراه با تركان در زمانه جنگ35؛ 15ـ خانه جنگ36؛ 16ـ شهسواران عرب37؛ 17ـ برخوردهاي شرقي38؛ 18ـ سِر ليمپيدوس39؛ 19ـ نخستين ساعات40؛ 20ـ ما در نگاهِ ديگران41؛ 21ـ بُعد فرهنگي اسلام42؛ 22ـ معناي قرآن كريم43؛ 23ـ مواعظ قرآني44 (بدون تاريخ)؛ 24ـ امين: زندگي پيامبر اكرم45.
1ـ مقاله «پكْتهال» (بدون مؤلف) در اردو دائره معارف اسلام، لاهور: دانش گاهِ پنجاب، 1390 / 1971، ج 5، صص 638-640.
2- Shellabear, W. G. "Ca a Moslem traslate the Kora?" i The Muslim Wrold, vol. 21, o. 2, April 1931, pp. 287-303.
3- Bosworth, C.E. "Pickthall" i Ecyclopaedia of Islam, ew ed., 1995, vol. VIII, pp. 305-306.
4- Pickthall, Mohammad Marmaduke. The Meaig of the Glorious Kora: A Explaatory Traslatio.
5- Pickthall, Mohammad Marmaduke. Cultural side of Islam. 2ed ed., New Delhi: Kitab Bhava, 1981.
6- Clark, Peter. Marmaduke Pickthall, British Muslim, Lodo: Quartet Books, 1986.
تازه ترين ترجمه قرآن به زبان انگليسي به قلم محمد فاروقِ اعظم ملك
Eglish Traslatio of the Meaig of Al-Qur''''''''''''''''a, the Guidace for Makid. Traslated by Muhammad Farooq-i-Azam Malik. Housto (Texas): The Istitute of Islamic Kowledge, 1997. 905pp.
ترجمه محمد فاروقِ اعظم ملك كه با عنوان ترجمه معاني قرآن كريم، هدي للنّاس تهيه شده است، توسط «مؤسسه علوم اسلامي» در هوستون (تكزاس) امريكا همراه با تقريظي از دانشگاه الازهر (قاهره) و دانشگاه بين المللي اسلامي (اسلام آباد) در سال 1997 منتشر شده است. مترجم 56 ساله كه اهل پاكستان و نايب رئيس مؤسسه فوق الذكر در هوستون امريكاست، همزمان دو كتاب ديگر درباره وصيت اسلامي و زكات به زبان انگليسي تأليف كرده است. ترجمه او از قرآن داراي مقدمه اي 106 صفحه اي، و مشتمل است بر زندگي نامه كوتاه مترجم (ص 4)، تشكر مترجم از همياران و همكارانش (ص 6)، پيشگفتار مترجم (8-12)، زندگي نامه كوتاهي از پيامبر اكرم (ص 13-31)، فهرست تفصيليِ محتواي سوره ها (ص 32-87)، معرفي تقسيم بندي هاي قرآني (ص 88)، واژه نامه اصطلاحات قرآني (89-96)، فهرست سوَر و اجزاي قرآن (ص 97-102) و نكاتي براي راهنمايي مطالعه قرآن (ص 103-106).
مترجم در پيشگفتار خود با يادآوري لزوم ترجمه قرآن به ويژه براي غير مسلمانان و تازه مسلمانان، ترجمه تحت اللفظي را وافي به اين مقصود نمي داند. وي حتي ترجمه عبداللّه يوسف علي و محمد مارمادوك پيكتال را نيز لفظ به لفظ و فاقد يكپارچگي معنويِ قرآن مي داند. به همين جهت خود، قرآن را نه آيه آيه، بلكه فقره فقره (شامل دسته اي از آيات) با حذف شماره آيات در ميان عبارت، ترجمه كرده و در اين كار كوشيده است تا خود را از تنگناي ترجمه تحت اللفظي برهاند. او معتقد است كه ترجمه اش از قرآن مجيد ترجمه اي مطابق است. از اين رو هرگونه نكات توضيحي و تفسيري را با حروف ايتاليك از متن اصلي ترجمه متمايز كرده است. همچنين كلماتي از قرآن همچون ربّ، رسول، اللّه ، شرك و مانند آنها را ترجمه ناپذير مي داند و آنها را در ترجمه به همان صورت باقي گذاشته و تنها براي هر يك توضيحي جداگانه آورده است. مي توان گفت كه ترجمه آقاي محمد فاروقِ اعظم ملك با داشتن كاستي هاي معمول در ترجمه هاي تفسيرگونه، از جمله ترجمه هاي قابل فهم با نثر متداول انگليسي است.
جديدترين ترجمه قرآن به زبان رومانيايي با عنوانِ: Coraul cel Sft: traducerea seurilor Úi cometariiدر آوريل 1997 به قلم و همتِ «جمعيت دانشجويان مسلمان روماني»46 در 2241 صفحه همراه با مؤخره اي عربي در يازده صفحه تهيه و منتشر شده است.
مقدمه 107 صفحه اي ابتدايِ آن مشتمل است بر مباحثي چون: معرفي اسلام به زبان امروز؛ وحي، نبوت و رسالت پيامبر اكرم(ص)؛ قرآن، تاريخ، علوم، تفسير و ترجمه آن؛ اعجاز قرآن و گونه هاي مختلف اعجاز علميِ قرآن؛ عيسي در قرآن و نظريات اسلام راجع به مسيحيت و حضرت عيسي(ع)؛ و در آخر معرفي ترجمه حاضر.
مترجمان در اين كار خود كه مستقيما از متن عربي انجام گرفته است بر منابعي چون صفوة التفاسير؛ المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز اثر ابن عطية؛ زبدة التفسير من فتح القدير از أشقر؛ اسباب النزول سيوطي؛ تفسير المؤمنين عبدالودود يوسف؛ المنتخب في تفسير القرآن الكريم تأليف المجلس الاعلي للشئون الاسلامية در قاهره و دو ترجمه انگليسي عبداللّه يوسف علي و فرانسوي محمد حميد اللّه تكيه كرده اند. با آن كه ترجمه حاضر تحت اللفظي نيست و از رواني در متن برخوردار است، مترجمان در ذيل بيشتر آيات، نكات تفسيري و توضيحي كوتاهي درباره تاريخ، شأن نزول و مسائل كلامي و رفع ابهام هاي لغويِ آنها آورده اند. اين ترجمه بدون متن عربيِ آيات و همراه با معرفيِ سوره ها در ابتداي هر سوره چاپ شده است.
اين ترجمه كه تازه ترين ترجمه قرآن به زبان تركي قرقيزي است، توسط آقاي علاءالدين منصور انجام گرفته است. ترجمه مزبور در تاريخ اول ژانويه 1999م برابر با 14 رمضان 1419ق به پايان رسيده و در 655 صفحه به قطع وزيري، بدون متن قرآن، در شهر بيشكك پايتخت قرقيزستان در تيراژ 3300 نسخه به چاپ رسيده و مشتمل است بر يك مقدمه و فهرست منابع. مترجم در ترجمه خود، از تفسير جامع البيان محمد بن جرير طبري، تفسير بيضاوي، تفسير جلاء العين، تفسير ابن كثير، تفسير الدّر المنثور و ديگر تفاسير استفاده كرده است.
اين ترجمه كه به طور مستقيم از عربي به تركي بازگردانده شده همراه با تفسيرهايي كوتاه است. تفسيرها با حروف ريز و ترجمه متن با حروف بزرگ چاپ شده است. در مواردي هم كه نياز به تفصيل بيشتر بوده، مطالب تحت عنوان «ايضاح» در پاراگراف جداگانه ذكر شده است. از ويژگي هاي اين ترجمه، تقسيم بندي آن بر اساس سي جزء قرآن است كه هر جزء تحت عنوان «بخش» از جزء ديگر تفكيك گرديده و از صفحه اي مستقل آغاز شده است.
ترجمه مرحوم استاد مهدي الهي قمشه اي يكي از ترجمه هايي است كه به دليل روان بودنِ نثر آن و داشتنِ توضيحات، بيشترين خواننده را در نيم قرن اخير نسبت به ترجمه هاي ديگر داشته است، اما از آن جا كه نقايص و اشتباهات فراواني مانند بي توجهي به ضماير و معلوم و مجهول بودن فعل ها، بدخواني كلمات، پيشداوري ذهني نسبت به آيه، عدم رعايت نكات ادبي در ريشه يابي كلمات يا اعراب جملات، نقل به معناها، افتادگي ها و غيره در آن وجود داشت، تصحيح و ويرايشي همه جانبه و دقيق را مي طلبيد، كه اين كار اخيرا به همت آقاي حسين استادولي انجام گرفته است. مصحح بر آن بوده است كه علاوه بر اصلاح املايي و علايم ويرايشي، محتواي ترجمه را نيز كنترل و اشتباهات و كاستي هاي آن را اصلاح نمايد و اگر ترجمه آيه اي موافق يكي از اقوال مفسران باشد ــ گرچه مخالف قول مشهور باشد ــ آن را به حال خود باقي بگذارد و نيز اگر آيه اي بر طبق قرائت غير معروف ترجمه شده باشد، در پاورقي به آن اشاره كند. ذكر اين نكته لازم است كه پاورقي هاي بدون امضا از مترجم، و پاورقي هاي با امضا از مصحح است.
ترجمه حاضر كه متن قرآنِ آن به خط آقاي مصطفي اشرفي نگارش يافته، در 604 صفحه مكرر، در قطع وزيري و در تيراژ 5000 جلد توسط انتشارات دارالكتب الاسلاميه به چاپ رسيده است.
اين ترجمه فارسي براي نخستين بار در تابستان 1377 انتشار يافته است. داراي توضيحاتي بسيار محدود است كه غالبا از يكي دو كلمه تجاوز نمي كند. اين توضيحات ميان دو پرانتز قرار گرفته است. ترجمه به صورت زير سطري چاپ شده و متن آن به خط مرحوم استاد احمد نيريزي است. اين قرآن در قطع وزيري، در 866 صفحه و در تيراژ 5000 نسخه توسط انتشارات جمهوري (اسدي) منتشر شده است.
نخستين ترجمه آواري قرآن در 604 صفحه، با خط كريل، در ژانويه 1997 توسط انتشارات خاركو در اكراين به چاپ رسيده است. زين الدين ثابت ابوبكر مترجم اين اثر كه از مسلمانان داغستان است، در لا به لاي ترجمه خويش، تفسيري موجز از برخي آيات نيز ارائه داده و همچنين در انتهاي كار خود، معرفي مختصري (در 4 صفحه) از قرآن كريم و ترجمه خود آورده است. عنوان اين اثر به عربي القرآن الكريم و بالهامش زبدة التفسير است كه متن قرآن را با خط عثمان طه به همراه دارد و ترتيب صفحاتِ آن، از راست به چپ است.
زبان آوار47، زبانِ اصلي مردم جنوب و مركز داغستان است و در آذربايجان، روسيه، شمال و شمال شرقي قفقاز نيز بدان تكلّم مي كنند. اين زبان كه شاخه اي از 37 شاخه زبان هاي قفقازي است (بر اساس آمار سال 1994) نزديك به 483000 گويشور دارد.48
Koraes budskap, i svesk tolkig av Mohammed Kut Berström, med kommetarer av Muhammad Asad. Stockholm: Proprius, 1998. I+961pp.
جديدترين ترجمه قرآن كريم به زبان سوئدي با عنوان قرآن كريم (Koraes budskap) به قلم آقاي محمد كنوت برنستروم در استكهلم سوئد منتشر شده است. مترجم كه سال ها كارمند ارشد وزارت خارجه سوئد، و از سال 1972 سفير اين كشور در مراكش بوده، در سال 1979 به دين اسلام گرويده و كار ترجمه خود را از همان سال آغاز كرده است.
اين ترجمه مستقيما بر مبناي متن قرآن كريم انجام گرفته است. مترجم در ذيل هر آيه تفسير مختصري از آن را آورده كه اين تفاسير اساسا برگرفته از آراء و نظريات تفسيريِ محمد اسد (يهودي نو مسلماني كه ترجمه قرآن49 و سيره پيامبر را به انگليسي نگاشت) است. علاوه بر اين، مترجم سوئدي قرآن كريم از ترجمه هاي انگليسيِ عبداللّه يوسف علي و فرانسويِ رژي بلاشر و تفاسيري چون تفسير فخر رازي، طبري، قرطبي، زمخشري و محمدعلي صابوني (از مفسّران معاصر اهل سنت) بهره برده است.
مهم ترين ويژگي اين اثر در مقايسه با ديگر ترجمه هاي سوئدي، مسلمان بودنِ مترجم آن و برگردان مستقيم آن از روي متن عربي است. محمد كنوت برنستروم علاوه بر آشنايي كامل با زبان هاي سوئدي، انگليسي، فرانسوي، روسي، اسپانيولي و پرتقالي، از سال 1970 يادگيري زبان عربي و تحقيق درباره قواعد اين زبان را آغاز كرده و در هنگام ترجمه قرآن بي هيچ مشكلي، به مراجع لغوي و متون تفسيري رجوع كرده است. اين ترجمه همراه با متن قرآن كريم به خط عثمان طه است. علاوه بر نكات تفسيريِ ذيل آيات، محتواي هر سوره، جداگانه در ابتداي آن معرفي شده و مباحثي كلي براي معرفي قرآن و خود ترجمه در مقدمه و مؤخره ترجمه آمده است.
سفارت هاي عربستان و ايران در سوئد هر يك پيشنهادهاي جداگانه اي براي انتشار اين ترجمه به مترجم داده بودند، اما وي انتشارات پرُپْريوس (Proprius Förlag) را كه پيش تر طرف قرارداد بوده، ترجيح داده است. با اين همه، اين كار از پشتيباني ماليِ برخي گروه هاي اسلامي در سوئد و نيز دولت سوئد بهره برده است.
1- بجز مقالات يا كتاب هايي كه در هر مورد در پاورقي ذكر مي شوند، منابع اصليِ تدوين مقاله در انتها آمده است.
2- The Meaig of the Glorious Kora.
3- Suffolk.
4- Harrow.
5- ظاهرا به جاي وي، ت. ا. لورنس به اين سمت رسيد.
6- Nottig Hill.
7- علي رغم شهرت اندك ترجمه قرآن وي، اين ترجمه از قوت و اعتبار خوبي برخوردار است. درباره اين مترجم بنگريد به مقاله زير در دايرة المعارف دين ويراسته ميرچا الياده: Sajida S. Alvi. "LaÎhorãÎ, MuhÊammad AlãÎ" i The Ecyclopedia of Religio, ed. by Mircea Eliade, New York: Macmilla, 1987, vol. 8, p.423.
8- Bombay Chroicle.
9- Nizamate of Hyderabad.
10- Islamic Culture.
11- J.D. Pearso. "Bibliography of traslatios of the Qur''''''''''''''''aÎ ito Europea Laguages", i Arabic Literature to the Ed of the Umayyed Period, Cambridge Uiversity Press, 1983, pp. 507-510.
12- ÙIhsaogÏlu, Ekmeleddi. World Bibliography of Traslatios of the Meaigs of the Holy Qur''''''''''''''''aÎ: Prited Traslatio 1515-1980. Istabul, Research Cetre for Islamic History, Art ad Culture, 1986. pp. 97-102
13- Dr. F. Krekow.
14- W. G. Shellabear.
15- Egyptia Gazette.
16- در ميان ترجمه هاي مسلمانان معاصر، كار م. م. شاكر كه به ترجمه اي شيعي نامبردار شده است، عينا اقتباس و بازنويسي از ترجمه مولانا محمد علي لاهوري است. شباهت اين دو ترجمه به اندازه اي است كه جاي هيچ شكي در اصل اقتباس باقي نمي گذارد. تنها شايد پنج درصد از اين اثر، كار خودِ شاكر باشد. ذكر اين نكته لازم است كه علاوه بر
17- Tagalog.
18- Iqbal Hussai Asari. Correctios of Errors i Pickthall''''''''''''''''s Eglish Traslatio of the Glorious QuraÎ, the Scripture Whereof There is o Doubt. Karachi: The Author, 1991.
19- در ميان مطبوعات فارسي تنها يك مقاله در معرفي و تحسين ترجمه قرآن پيكتال تأليف شده است: محمدحسين روحاني، «نمايشگاهانِ زيبايي اهورايي: معرفي ترجمه انگليسي قرآن كريم، محمدمارمادوك پكتال»، در بينات، سال اول، ش 3، پاييز 1373، صص 116-124.
20- M.M. Pickthall. Cultural Side of Islam, Madras: Committee of Muslims i Madras, 1927.
21- Committee of Muslims i Madras.
22- Brookwood.
23- The Words of a Eglishma, 1898.
24- All Fools, 1900.
25- Said, The Fisherma, 1903.
26- Eid, 1904.
27- Bredle, 1905.
28- The House of Islam, 1906.
29- The Myopes, 1907.
30- The Childre of the Nile, 1908.
31- The Valley of the Kigs, 1909.
32- Pot au feu, 1911.
33- Larkmeadow, 1912.
34- Veiled Wome, 1913.
35- With the Turk i War Time, 1914.
36- The House of War, 1916.
37- Kights of Araby, 1917.
38- Orietal Ecouters, 1918.
39- Sir Limpidus, 1919.
40- The Early Hours, 1921.
41- As Others See Us, 1922.
42- Cultural Side of Islam, 1927.
43- The Meaig of the Glorious Kora, 1930.
44- Quraic Advices, .d.
45- Al-Ami: Life of the Holy Prophet, 1959.
46- Asocia,tia Stude,tilor Musulmai di Romia.
47- Avar.
48- The Ecyclopedia of Laguage ad Liguistics, ed. R.E. Asher & J.M.Y. Simpso, (Oxford, Pergamo, 1994), 488-489, 5193.
49- Muhammad Asad, The Message of The Qur''''''''''''''''aÎ. Dar al-Adalus, 1980.