share
1400/02/11
حجت‌الاسلام والمسلمین یوسفی مقدم:
شریعت نمی تواند آنچه مربوط به عقل است را بر انسان تحمیل کند/ حسن و قبح عقلی در متعلق تشریعات اخلاقی وجود دارد
رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم گفت: ما معتقدیم امور اعتقادی عقلی هستند، یعنی پیش از تشریعات باید به آنها باور داشته باشیم الّا آن امور اعتقادی که جنبه نقلی دارند. همچنین گاهی اوقات، عقل انسان تحت تاثیر محیط و شرایط، فعل غیراخلاقی و ملاک فعل غیر اخلاقی را اخلاقی می داند اما قرآن، آن را غیراخلاقی می داند، اینجا نظر قرآن را مقدم می دانیم چون قرآن کریم از ناحیه کسی صادر شده است که او این تاثیرپذیری ها را ندارد.

حجت الاسلام محمدصادق یوسفی مقدم در گفت وگویی بیان داشت: معارف اسلامی براساس تقسیم بندی مرحوم علامه طباطبایی در المیزان به سه بخش عقاید، اخلاق و احکام تقسیم می شود و ایشان اینگونه به معارف اسلامی، نظام داده است. البته علامه هر معارف اسلامی را در هم تنیده، منسجم و به هم پیوسته می داند و بر این باور است که کلیه معارف اسلامی به توحید بر می گردد و اگر توحید منبسط و منحل شود شاکله اش می شود معارف سه گانه یاد شده.

او سپس به تعریف هریک از این سه بخش پرداخت و گفت: در عقاید، واقعیت ها، هست ها و نوع نگرش به جهان و انسان مورد بحث قرار می گیرد مانند شناخت و اعتقاد به یگانگی خداوند یا شناخت و اعتقاد به نبوت عامه و…

معارف اخلاقی دستورالعمل هایی هستند که در مورد چگونه بودن و چگونه زیستن انسان بحث می کند، که خود به دو قسم اخلاق نظری و اخلاق عملی تقسیم می شود.

رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم، تصریح کرد: اخلاق نظری از مبانی و به نوعی از هستی شناسی اخلاقی بحث می کند و زیربنای اخلاق عملی است؛ در حقیقت، در اخلاق نظری سعی بر این است تا انسان به ملاک های خوبی و بدی افعال دست پیدا کند اما در اخلاق عملی، به طور مستقیم خود فعل اخلاقی مورد بحث قرار می گیرد.

او در مورد نگاه قرآن به عقاید گفت: اساسا قرآن کریم در دعوت و دستوراتش، اصول عقاید را مفروغ عنه می گیرد یعنی می خواهد بگوید شما این عقاید را از منبع دیگری (که فطرت و یا عقل است) دریافت کرده اید. و یا باید تحصیل کنید به طور مثال در قرآن کریم در مورد اعتقاد به توحید، این آیه شریفه را داریم که می فرماید.

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» (آیه ۳۰ سوره روم)

«پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمی‌دانند».

البته قرآن از میان راه‌های خداشناسی بیشتر بر بیداری فطرت پاک و توحیدی ابتنا دارد. به این معنا که خداوند سرشت انسان را چنان آفریده است که خداشناس است و در پی رسیدن به آن است.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: فطرالناس یعنی معرفت خداوند یگانه ارتکاز فطری و نهادینه شده در وجود انسان هاست. سپس می فرماید که اگر از یکی از مشرکین بپرسید چه کسی شما را آفریده است؟ می گویند: خداوند آفریده است. و این همان معرفت فطری است که نیاز به تحصیل استدلال ندارد.

یوسفی مقدم با اشاره به آیه ۸۷ سوره زخرف و نیز آیه ۳۸ سوره زمر بیان کرد: پیامبر اکرم (ص) برای اثبات فطری بودن توحید و شناخت خداوند یگانه به این دو آیه شریفه استناد می کند و لذا قرآن کریم، اعتقاد به یگانگی خداوند را که اساسی ترین اصل در ادیان الهی است امری فطری می داند.

او با بیان اینکه اعتقاد به توحید از راه برهان نیز حاصل می شود، گفت: در کلام اسلامی، مباحث اعتقادی را مقدمه و در زمره بحث های استدلالی می دانند بنابراین، عقاید، مقدم بر دیگر بخش های دین است البته می شود بین دیدگاه فطری بودن توحید و عقلی بودن توحید جمع کرد چون امور و مبانی و اساس ادراک عقل، بر امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین استوار است و این امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین امری فطری است.

به عبارت دیگر هر محصول استدلالی باید زیر مجموعه امر ضروری و فطری امتناع اجتماع نقیضین قرار گیرد. بر این اساس مرجع امور استدلالی به امور فطری است.

مسئول کارگروه مرجعیت علمی قرآن کریم تاکید کرد: در هر صورت باورمندی به عقاید مقدم بر دیگر بخش های دین است چون باور به این عقاید باید با دریافت فطری و یا استدلال عقلی پیش از باور به سایر تشریعات الهی برای انسان حل شده باشد.

او با اشاره به آیه ۲۲ سوره انبیا که «لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا» گفت: اگر گفته شود که این آیه شریفه استدلالی عقلی بر توحید است به این صورت که اگر برای زمین و آسمان، خالق و خدایان دیگری غیر از خدای یگانه باشند، زمین و آسمان به فساد کشیده می شود چون لازم می آید که آفرینش مقهور دو اراده مطلق هم عرض قرار بگیرد و این امکان ندارد.

یوسفی مقدم  با تاکید بر اینکه اعتقاد به توحید باید پیش از اعتقاد به سایر معارف و با استدلال های برهانی باشد، عنوان کرد: در این آیه، بحث در اصل توحید و یا خالقیت نیست بلکه بحث در ربوبیت است که ما در اینجا، توحید در ربوبیت را غیر از اصل توحید در ذات می دانیم. به عبارت دیگر آیه یاد شده در مقام نفی ارباب برای آفرینش است و اصل اعتقاد به یگانگی و توحید ذاتی را مورد بحث قرار نداده است. بر فرض اگر بپذیریم که در قرآن آیات دال بر توحید ذاتی وجود دارد همگی ارشاد به حکم عقل خواهد بود.

او در مورد تبعات مقدم بودن عقاید بر احکام و اخلاق گفت: ما از مسیر آیات و روایات نمی توانیم به استدلال های توحیدی بپردازیم گرچه می توانیم استدلال های قرآن و استدلالهای ائمه را مورد استفاده قرار دهیم اما عقل باید این مساله را بپذیرد و شریعت نمی تواند آنچه مربوط به عقل است را بر انسان تحمیل کند.

رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن در مورد وضعیت اخلاق در قرآن کریم بیان داشت: یک دیدگاه، دیدگاه اشاعره است که معتقدند چیزی اخلاقی است که خداوند آن را اخلاقی بداند لذا ما باید اخلاق را از شریعت به دست آوریم. دیدگاه دیگر این است که مباحث اخلاقی، مسائل عقلی هستند به این معناکه دین، امور اخلاقی را هم مانند امور عقلی، مفروغ عنه می داند. پس همانطور که عقاید مقدم بر معارف در قرآن کریم هستند، مسائل اخلاقی هم مقدم هستند چون مسائل اخلاقی، مسائلی هستند که انسان باید با عقل تشخیص دهد.

یوسفی مقدم گفت: شیعیان برخلاف اشاعره، افعال را دارای حسن و قبح ذاتی می دانند و معتقدند خداوند انسان را به چیزی که حسن ذاتی دارد امر و از چیزی که قبح ذاتی دارد، نهی می کند. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که حسن و قبح عقلی در متعلق تشریعات اخلاقی وجود دارد و اینگونه نیست که تنها ملاک و نیز خود فعل اخلاقی را از امر و نهی خدا بتوانیم استخراج کنیم.

او با اشاره به آیه ۹۰ سوره نحل که می فرماید: « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَیَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْیِ ۚ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» بیان داشت: انسان، حسن عدل، احسان و ایتاء ذی القربی را درک می کند و خداوند در این آیه در مقام تعریف این امور نیست؛ در آخر آیه می فرماید :«یعظکم»، «لعلکم تذکرون». این تذکر به معنای آن است که شما چیزی را می دانید و می فهمید و خدا به شما تذکر می دهد و یادآوری می کند.بنابراین این آیه نیز به خوبی دلالت بر این دارد که فعل اخلاقی و ادراکات اخلاقی مقدم هستند.

رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن عنوان کرد: باید توجه داشت که هر چند برخی عقاید هستند که باید توسط عقل ادراک شوند مانند اعتقاد به خداوند یگانه و اعتقاد به نبوت. اما برخی عقاید هستند که سمعی و نقلی هستند که از مجرای قرآن و روایات برای ما شناخته می شوند و دیگر نیازی به ادراک عقلی نیست و بلکه عقل قدرت ادراک آنها را ندارد. مانند وجود صراط در قیامت یا وجود عالم برزخ که از باورهای نقلی ماست. البته با توجه به باورهای اصولی و زیربنائی این باورها را نیز می پذیرد.

او ادامه داد: همچنین گاهی عقل انسان در تشخیص افعال اخلاقی از محیط تاثیر می پذیرد و دچار اشتباه و انحراف می شود یعنی یک بحث ثبوتی برای مباحث اخلاقی داریم و یک بحث اثباتی. در مقام ثبوت ملاکات اخلاقی را باید عقل تشخیص دهد اما در مقام اثبات، گاهی اوقات انسان به دلیل شرایط محیطی تحت تاثیر قرار می گیرد و درست فعل اخلاقی را تشخیص نمی دهد. به عنوان نمونه، ازدواج همجنس با همجنس که در برخی پارلمان های اروپایی به رسمیت شناخته شده است، فعل اخلاقی نیست، محیط به نحوی در آنجا شکل گرفته که عقول پارلمان تحت تاثیر شرایط محیط، یک عمل غیراخلاقی را اخلاقی تشخیص می دهند. البته ممکن است گاهی اوقات، ادراک بشر در ملاکات اخلاقی تحت تاثیر قرار گیرد و یکسری انحرافات در ملاکات اخلاقی پیدا کند. و این تشخیص در تعارض با چیزی باشد که قرآن و یا سنت بیان کرده است اینجاست که باید به مدد تشریعات الهی، فعل اخلاقی و ملاک فعل اخلاقی را به دست بیاوریم.

یوسفی مقدم تصریح کرد: ما معتقدیم امور اعتقادی عقلی هستند، یعنی پیش از تشریعات باید به آنها باور داشته باشیم الّا آن امور اعتقادی که جنبه نقلی دارند. همچنین گاهی اوقات، عقل انسان تحت تاثیر محیط و شرایط، فعل غیراخلاقی و ملاک فعل غیر اخلاقی را اخلاقی می داند اما قرآن، آن را غیراخلاقی می داند، اینجا نظر قرآن را مقدم می دانیم چون قرآن کریم از ناحیه کسی صادر شده است که او این تاثیرپذیری ها را ندارد.

او در خصوص منابع معارف دین هم بیان کرد: منبع اولیه عقاید، عقل است، منبع اولیه اخلاق هم عقل است اما منبع اولیه در احکام عملی، قرآن و سنت است چون خداوند متعال براساس پذیرش توحید و معاد، دستورالعمل هایی را برای ما بیان و صادر می کند و ما باید اطاعت کنیم.

مسئول کارگروه مرجعیت علمی قرآن کریم تصریح کرد: البته باید گفته شود که در متعلَّق احکام خمسه الهی، مفسده و مصلحت وجود دارد؛ یعنی هیچ حکمی برای عملی در شریعت نیست جز آنکه یا برای انسان مصلحت دارد و یا مفسده. به این نحو که اگر مصلحت تام باشد، می شود واجب، اگر مفسده تام باشد، می شود حرام. اگر مصلحت غیر تام باشد می شود مستحب و اگر مفسده ناقص باشد می شود، مکروه و اگر هیچ کدام نباشد و یا متساوی الطرفین باشد می شود مباح و مشروع. در بسیاری از موارد، انسان با بررسی فلسفه احکام به مصلحت و مفسده احکام، به صورت اجمالی دست پیدا می کند و می فهمد این احکام عملی فرعی یک پشتوانه عقلی دارند اما پذیرش احکام عملی، به طور کلی تعبدی هستند و متوقف به شناخت مصلحت و مفسده در آنها نیستند.