انسان داراى ابعاد وجودى مختلفى است و يكى از ابعاد وجودى او، بعد منفى همان بعد شيطان صفتى او است و انسان اگر بخواهد، به هدف متعالى خويش كه همان تقرب به خدا است واصل شود بايد ابعاد وجودى مثبت و منفى خويش را بشناسد.
از موضوعاتى كه در قرآن به صورت گسترده مطرح شده است موضوع شيطان است و در اين كتاب مقدس مطالب بىنهايت مهمى پيرامون «شيطان» آمده است كه هر عاقلى را سخت تكان مىدهد و به تامل جدى وا مىدارد. شيطان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس بود «و كان الشيطان لربه كفورا» (1)
شيطان نسبت به پروردگارش نافرمان بود «ان الشيطان كان للرحمن عصيا» (2) شيطان دشمن آشكار انسان است «ان الشيطان للانسان عدو مبين» (3)
شيطان بسيار شكست دهنده و خوار كننده است «و كان الشيطان للانسان خذو لا» (4)
«فاز لهما الشيطان فاخرجهما مما كان فيه» (5)
شيطان تصميم دارد بنى آدم را به سرنوشت پدر و مادرشان مبتلا كند پس بايد شديدا از فتنه او برحذر باشيد «يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان كما اخرج ابويكم من الجنه» (6)
آنچه ذكر شد نمونه بود از آنچه در قرآن مجيد راجع به شيطان آمده است و همين مقدار هم به وضوح ضرورت تحقيق از موضوع شيطان نشان مىدهد زيرا طبق آيات قرآن شيطان دشمن آشكار انسان است و شناخت دشمن به حكم عقل و شرع از ضروريات است.
شيطان به حقيقت مانع و سد تكامل انسان، به سوى تقرب خدا است. شيطان از خداوند، مهلت خواسته كه تا روز قيامت در انسانها القاى وسوسه كند. شيطان قسم ياد كرده كه همه انسانها را به جز مخلصين به گمراهى بكشاند. همه انسانها حتى اوليا و متقيان از شر او، ايمن و مصون نيستند و در قرآن كريم شيطان به عنوان مظهر فساد و منشا بدىها معرفى شده كه انسان را از روشنايى ايمان به تاريكى كفر و شرك دعوت مىكند و در احاديث، مبارزه با اين دشمن درونى كه همان نفس اماره مىباشد به عنوان جهاد اكبر، معرفى شده است.
انسان داراى ابعاد وجودى مختلفى است و يكى از ابعاد وجودى او، بعد منفى همان بعد شيطان صفتى او است و انسان اگر بخواهد، به هدف متعالى خويش كه همان تقرب به خدا است واصل شود بايد ابعاد وجودى مثبت و منفى خويش را بشناسد. پس مىتوان بيان كرد كه در واقع شيطانشناسي، يكى از ابعاد وجودى انسان است و در اهميت انسانشناسى همين بس كه در احاديث، مقدمه و زمينه معرفى شده است.
در مورد مسئله شيطان در قرآن در كتابهاى زيادى به صورت پراكنده از موضوعات مختلف در اين زمينه بحث شده است از جمله كتب تفسيري، كتب روايي، صحيفه سجاديه، كتب اخلاقي، عرفاني، نهج البلاغه و در زمينه پرداختن به مبحث شيطان در قرآن توسط آقاى احمد زمرديان كتاب شيطان كيست و آيات شيطان چيست توسط آقاى كريم برزگر شيطانشناسى به نگارش در آمده است.
براى نجات از شر اين دشمن خطرناك بايد «استعاذه» كرد.
خداوند متعال، به حبيبش مىفرمايد كه چون از شيطان رجيم به تو وسوسهاى رسيد از خداوند متعال پناه بخواه زيرا او شنواى داناست «اما نيز عنك من الشيطان نزع فاستعذ بالله سميع عليم»
واژه شيطان در قرآن كريم به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمله شياطين هجده بار استعمال شده است و شيطان اسم عام است براى هر موجود متمرد شرير و احيانا در روايات بر موجودات موذى و مضر هم اطلاق مىشود و اين كلمه در واقع وصف است نه اسم علم، اكثر لغت شناسان اصل كلمه شيطان را از «شطن يشطن» به معناى دور شده از خير مىدانند و در مورد عربى بودن با غير عربى بودن اين كلمه ميان لغتشناسان اختلاف وجود دارد ولى اكثريت لغت شناسان آن را عربى و مشتق از ابليس مىدانند كه به معناى كسى است كه از رحمت خدا مايوس شده است و كلمه ابليس نيز يازده بار در قرآن كريم آمده است . (7) بعضى اين كلمه را عربى و مشتق از ابليس» مىدانند و بعضى مىگويند عجمى و جامد است كه از زبان ديگر وارد عربى شده است ولى راى اكثريت اين است كه مشتق از «ابليس» و به معناى كسى است كه از رحمت خدا مايوس شده است.
قرآن كريم افعال و كارهايى را به شيطان نسبت داده است برخى از آنها عبارتند از: استكبار، كفر، حرص، حسد، تعصب، جهالت و شيطان در زمره عالمان نبوده و نيست بلكه اهل كشف و شهود محقق است كه اهل سفسطه و غلطاندازى است و محور كارش مغالطه و وهماندازى است، القاى وسوسه، امر به فحشا، ايجاد نسيان از ذكر خدا، ايجاد دشمنى وى به مردم، تعليم سحر و در واقع مىتوان گفت كه محور همه افعال زشت شيطان است كه ايجاد وسوسه در دل انسانها مىكند و همچنين ابليس داراى ذريه است و گروهى ابليس را از جن و گروهى او را از ملائكه مىدانند ولى ابليس از جن است چون ابليس داراى اولاد و ذريه است كار شيطان وسوسه است و وسوسه شيطان به قدرى قوى است كه ابوين ما آدم و حوا (ع) تحت تاثير قرار گرفتند شيطان ما را به پيروى از امور غير قرآنى و شرعى و پيروى از افكار بد و سوءظن به مردم و به پيروى از گذشتگان كه خلاف احكام الهى عمل مىكرده و مىزيستهاند و به تعليم دروغ و ترسهاى واهى و بيهوده شدن و به تسليم شدن به وسوسههاى شيطان و پيروى از وحى باطل و به زيادهروى در كارها و زيادهروى در مال و سوء استفاده از صحت و سلامتى و شرابخوارى و خوابيدن در اوقات اختصاصى نماز مخصوصا نماز صبح و دزدى و سرقت بويژه از نماز و خشمناك شدن و شوخى بىحد و حصر نمودن و درگوشى سخن گفتن در مجالس و غيبت و بدگويى ديگران در حضورشان و فراموشى ياد و ذكر خداوند متعال و ترسيدن از فقر و در نتيجه كارهاى خير و خوب را انجام ندادن و جدال و كشمكش و حرام كردن حلالهاى الهى و كاشتن نااميدىها و كوچك شمردن مسلمانان و مردم و كوچك پنداشتن گناهان و مايوس و نااميد بودن از رحمتهاى الهى و اظهار نگرانى شديد درگرفتارىها و مصائب و جهل و غرور و كبر دعوت مىكند.
شيطان در اين برنامهها از ابزار و شيوههايى مانند خطوات و همزات كه در واقع طرق و راههاى او به صورت تدريجى مىباشد استفاده مىكند. در اين برنامهها او به تنهايى عمل نمىكند، بلكه داراى نيروهايى از قبيل ذريه، حزب، اولياء و جنود مىباشد. راه مقابله با شيطان اين است كه به خداوند متعال پناه برد و استعاذه و توبه كرد و به او توكل نمود زيرا خداوند متعال شنوا و دانا است.
پناه خواهى از خداوند عالىترين مراحل پناهندگى و بزرگترين ضامن اجراى مقررات اخلاقى است. كسانى كه به خدا ايمان دارند و از روى حقيقت او را يگانه معبود شايسته پرستش مىدانند بر هواپرستى و مال پرستى و شهوتپرستى و نظائر اينها نمىگرايند.
خداوند شيطان را به سجده كردن در مقابل آدم امر كرد ولى شيطان با عدم اطاعت از فرمان خدا در واقع اولين گناه در عالم را انجام داد و در مقابل خداوند ادعاى بزرگى و تكبر كرد و به دليل استكبار و ادعاى استقلال ذاتى خويش از درگاه الهى رانده شد و مشمول لعنت الهى گرديد و از زمره كافران محسوب شد.
ابليس بعد از آنكه بر اثر اباى استكبارى از سجده مورد رجم و لعن قرار گرفت درخواست انظار كرد و از خداوند مهلت خواست تا روز قيامت، به منظور بقاء در دنيا و ايجاد انحراف و گمراهى در انسانها، خداوند تبارك و تعالى نيز با تقاضاى او موافقت كرد. برخى از مفسران معتقدند كه شيطان ابتدا مومن بوده ولى قبل از اعلان به فرمان خدا به سجده در مقابل آدم كافر گشته ولى اين صفت را كتمان كرد تا اينكه هنگام اعلان فرمان خدا اين صفت درونى را آشكار. در قيامت همه شياطين برانگيخته مىشوند و خداوند مىفرمايد: بحق سوگند كه جهنم را از تو و پيروانت پر مىكنم. جهنم كيفر شماست كيفرى فراوان. شيطان به پيروانش در روز قيامت مىگويد: من هيچ گونه سلطهاى بر شما نداشتهام جز اينكه شما را دعوت كردم و شما پذيرفتيد پس مرا سرزنش نكنيد. نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من و من بيزارم از اينكه مرا در دنيا شريك خدا و طاعت قرار داديد و به تحقيق براى ستمكاران عذاب دردناكى است. شيطان رانده شده از درگاه الهى سمبل و مصداق زشتىها و بدىهايى است كه در اميال و خواستهها و نيات انسانى تجلى كرده و ميوهاش رفتار و كردار زشتى است كه از آدمى صادر مىشود.
در همه اديان مشهور (زردشتي- يهوديت و مسيحيت) مثل اسلام از يك موجود شرير، بدخواه و بدكار كه با انسان و مصالح او ستيز نام برده است ولى صنع اين موجود از حيث ماهيت، صفات و حدود اختيارات كاملا مختلف است، يكى او را در مقابل ذات خداوند نيكها قرار داده و ديگرى در برابر ملائكه و آن ديگرى مخلوقى ضعيف در حد كلب معلم (سگ آموخته)
بىشك اين اختلاف از ناحيه آن اديان نيامده است زيرا همه اديان از صدر عالم تا خاتم يك دين بيش نيستند كه در چهرههاى مختلف ظاهر شدهاند «ان الدين عندالله الاسلام» و همه پيامبران يكسان هستند «لا نفرق بين احد من رسله» بلكه اين اختلاف از آنجا ناشى شده است كه كتب اصلى آن اديان آن طور كه وحى مستقيم بوده است از بين رفته است.
عدو شود سبب خير اگر خدا بخواهد اين مطلب واقعا در مورد دشمنى شيطان با انسان صادق است زيرا: ادامه حيات ابليس براى موجود مختارى مثل انسان كه با ايمان به اختيارى به تكامل برسد نه تنها ضرر نداشت بلكه به عنوان يك نقطه منفى براى تقويت نقاط مثبت موثر نيز بود.
خداوند متعال مىفرمايد: چون كار پايان گيرد شيطان به پيروانش مىگويد: خدا به شما وعده حق داد و به من وعده داد و تخلف كردم «و قال الشيطان لما قضى الامران الله وعدكم و عدالحق و وعدتكم فاخلفتكم» من هيچ گونه سلطه بر شما نداشتم جز اينكه شما را دعوت كردم و شما پذيرفتيد «و ما كان لى عليكم من سلطان الا ان دعوتكم فاستجبتم» پس مرا سرزنش نكنيد و خود را سرزنش كنيد «فلا تلومونى ولو موالانفسكم»
نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس «ما انا بمصرخكم و امانتم بمصرفي» من بيزارم از اينكه مرا در دنيا شريك خدا در طاعت قرار داديد.
«انى كفرت بما اشد كتمون من قبل» به تحقيق براى ستمكاران عذاب دردناكى است «ان الظالمين لهم عذاب اليم» روى همين جهت در روايات از «نفس»به عنوان دشمنترين دشمنها ياد شده است.
1- قرآن كريم.
2- نهج البلاغه، على بن ابيطالب، گردآوري، ابوالحسن محمد بن الحسين معروف به سيد رضي، ترجمه جعفر شهيدي، علمى و فرهنگى .1380
3- صحيفه سجاديه، على بن الحسين (زين العابدين)، مترجم محسن غرويان، و عبدالجواد ابراهيم، چاپ اول .1376
4- ابليس، عباس محمود العقاد، راز نهفته مصر للطبع و النشر الفجاله، القاهره، بىتا.
5- ابليس نامه يا قصههاى شيطان، محسن غفاري، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول .1377
6- اخلاق در قرآن، محمد تقى مصباح يزدي، انتشارات اميركبير، تهران چاپ دوم 1372 ش.
7- جن و شيطان در ادبيات و اديان، زين العابدين دست داده، ناشر مجتمع فرهنگى و هنرى شهيد عبدالرضا مصلى نژاد جهرم، چاپ اول .1377
8- جن و شيطان، تحقيقى قرآني، روايى و عقلي، عليرضا رجالى تهراني، انتشارات نبوغ چاپ اول زمستان .85
1- اسرا/ 27
2- مريم/ 44
3- يوسف/5
4- فرقان/ 29
5- بقره/ 36
6- اعراف/27
7- شعراء/ 95 و سباء/20