مطالعه آيات و تحليل قرآني از آثار و كاركردهاي احسان از آن رو انجام مي شود تا با تقويت انگيزه ها بدان گرايش يابيم و به آثار و پاداش هاي آن دست يابيم. بر اين اساس مطلبي كه نويسنده براساس آيات ارايه داده را با هم از نظر مي گذرانيم تا همواره در حوزه نيكوكاري از پيشگامان و سابقون باشيم.
احسان به معناي نيكوكاري از ريشه حسن گرفته شده كه به معناي نيك و پسنديده است. در كاربردهاي قرآني به معناي كار نيك و پسنديده است. از آن جايي كه احسان، از نظر عرف و عقل و شرع امري پسنديده است، از اهميت و جايگاه بلندي هم در رفتارهاي اجتماعي برخوردار مي باشد و هم از نظر قرآن يكي از مهم ترين ابزارهاي تكاملي بشر به شمار مي رود و موجب مي شود تا انسان به جايگاهي برسد كه شايسته مقام انسانيت و كرامت و شرافت اوست كه به عنوان خداوندي انتخاب و به كائنات معرفي شده است.
از آن جايي كه بشر دوست مي دارد تا به هر شكلي شده براي خود در جامعه احترام كسب كند و از جايگاه و اعتبار اجتماعي خاص و درخوري برخوردار گردد و هم به سبب گرايش طبيعي به كمال و دوري از نقص، احسان را راهي به سوي كمال و دوري از نقص بر مي شمارد به احسان به عنوان يكي از آسان ترين و مهم ترين ابزارهاي دست يابي به آن مي شمارد و بر اين اساس به احسان و نيكوكاري وكارهاي پسنديده رو مي آورد.
با اين همه براي ترغيب و تشويق مردم به احسان و نيكوكاري، خداوند در آيات بسياري با بيان آثار و نقش آن در زندگي دنيوي و اخروي بشر و هم چنين پاداش هايي كه بر آن مترتب مي شود، مي كوشد تا راه و روش مردم را به اين سو گرايش دهد.
اگر از آرامش اخروي (بقره آيه 112) كه از راه احسان براي انسان حاصل مي شود، بگذريم، مي توان گفت كه آدمي مي تواند از راه احسان در زندگي فردي و اجتماعي خود تحولي را ايجاد كند كه دست كم زندگي دنيوي وي سرشار از آسايش و آرامش شود.
از جمله آثاري كه براي احسان مي توان در زندگي دنيوي بر شمرد رهايي و نجات از عذاب هاي الهي است كه به سبب گناهان بر انسان و يا جامعه سرازير مي شود. هر كسي گناهي را مرتكب شود مي بايست خود را آماده پيامدهاي طبيعي دنيوي آن كند. از اين روست كه خداوند در قرآن به گناهكاران و نيز خطاكاران مي فرمايد كه براي رهايي از پيامدهاي آن مي بايست به سرعت دست به دامن استغفار و توبه شد و براي اين كه سرعت عمل استغفار افزايش يابد بهترين و كوتاه ترين راه پيشگيري و يا حتي رفع و برداشتن بلا و عذابي آن است كه شخص به احسان و نيكي روي آورد. (زمر آيه 58)
بنابر اين اگر كسي و يا جامعه اي گرفتار عذاب و بلاهاي مختلف و لو به ظاهر طبيعي مي شوند، بايد به احسان و نيكوكاري به عنوان عامل دفع و رفع بنگرند و از آن براي رهايي از عذاب و بلابهره جويند، چنان كه استغفار و توبه اين كار را انجام مي دهد.
خداوند در آيه 147 و 148 سوره آل عمران، احسان را زمينه ساز استجابت دعا مي شمارد. بر اين اساس مي بايست گفت هركسي كه بخواهد دعايش مستجاب شود بايد نيكوكاري را به عنوان يكي از ابزارهاي دستيابي به اين هدف مورد توجه قرار دهد. خداوند در آيات ديگر توضيح مي دهد كه گناهاني هستند كه راه اجابت دعا را مي بندد و امير مؤمنان علي(ع) از خداوند مي خواهد كه گناهاني را كه راه اجابت دعا و نزول بلا را مي گيرند را برمردم ببخشد.
درحقيقت چنان كه آيه 114 سوره هود و 11 سوره نمل و 34 و 35 سوره زمر بيان مي كند احسان از علل و عوامل سبب محو گناهان و بدي ها مي شود و با محو و از ميان رفتن است كه خداوند به انسان عنايت خاص مي كند و دعاها و نيايش هاي او را قبول مي كند و برآورده مي سازد.
به سخن ديگر، اعمالي هستند كه موجب نزول بلا و گرفتاري مي شوند و راه صعود دعا را مي بندد، از اين رو يكي از راه هاي رهايي از بلا و گرفتاري ها و اجابت دعا اين است كه با اعمال و كارهاي نيك و پسنديده رحمت خداوند را به سوي خود جلب و جذب كرده و از عنايت خاص خداوند بهره مند شد؛ زيرا خداوند در آيه 195 سوره بقره و همچنين 134 سوره آل عمران و آيات 13 و 93 سوره مائده يكي از راه هاي دستيابي به محبوبيت و دوستي خداوند را احسان و نيكوكاري مي شمارد. اين گونه است كه احسان سبب جلب رحمت خداوندشده و او به انسان محسن و نيكوكار نزديك شده و دعا و نيايش هاي او را مي شنود و خواسته هاي او را اجابت مي كند. (اعراف آيه 56 و نيز لقمان آيه3)
از كاركردها و نقش سازنده احسان مي توان در حوزه عمل اجتماعي به احسان به عنوان عامل ايجادي صميميت و دوستي ميان انسانها اشاره كرد كه خداوند در آيه 34 سوره فصلت بيان مي كند.
هركس و يا جامعه اي بخواهد به سعادت دنيوي و آرامش و آسايش زندگي اين جهاني دست يابد مي بايست از احسان و نيكوكاري به عنوان يكي از اسباب و عوامل آن توجه كند. خداوند در آيه 148 سوره آل عمران و نيز 30 سوره نحل و 10سوره زمر به اين نكته توجه مي دهد و از مردم مي خواهد كه حتي اگر خواهان سعادت و خوشبختي دنيوي هستند مي بايست به احسان و نيكوكاري به عنوان عاملي از عوامل خوشبختي فرد و جامعه توجه كنند.
خداوند از كاركردهاي اجتماعي احسان به آبرومندي اشاره مي كند. هرچند كه آيه 26 سوره يونس اين اثر و كاركرد را براي آخرت بيان مي كند ولي مي توان دريافت كه خداوند كه در آخرت به سبب احسان و نيكوكاري شخص به حفظ آبروي او اقدام مي كند به طريق اولي بر حفظ آبروي شخص نيكوكار در دنيا نيز اقدام مي كند. براين اساس مي توان گفت كه انسانها براي حفظ آبروي خويش و ظهور و تجلي خداوند به نام ستار و غفار مي بايست از ابزار احسان بهره گيرند تا در سايه ستاريت خداوند قرارگرفته و آبروي خويش را در جامعه حفظ كنند.
از كاركردهاي ديگري كه براي احسان مي توان بيان كرد بهره مندي از امدادهاي غيب و خاص خداوندي است كه در آيات 114 و 121 سوره صافات اشاره كرد كه در گزارش امدادهاي غيبي به حضرت موسي(ع) و قوم بني اسراييل بيان شده است. خداوند در اين آيات بيان مي كند كه خداوند به سبب احسان بني اسراييل در دوره اسارت خويش در مصر آنان را موردتوجه خاص قرارداده و با امدادها و نصرت هاي ويژه آنان را بر دشمنان خويش غلبه و چيره داده است.
اعطاي قدرت و منزلت اجتماعي نيز از ديگر كاركردهاي احسان به ويژه درحوزه عمل اجتماعي است. اين مطلب شايد امري طبيعي باشد زيرا كسي كه به ديگري چيزي را مي بخشد تا نياز كسي را برآورده سازد و يا با كمك و ياري شخصي او را كمك مي كند تا به نيازهاي خود پاسخ درست و مناسب دهد در چشم و دل مردم جا باز مي كند و محبوب آنها مي شود. و اين گونه است كه با محبوبيت در ميان مردم از منزلت و اعتبار اجتماعي نيز بهره مند خواهد شد. (يوسف آيه 56)
ازكاركردهاي شخصي در حوزه امور معنوي دنيوي نيز مي توان به موفقيت و توفيق شخص در امتحانات الهي اشاره كرد كه خداوند در آيات 105و 106 بدان توجه مي دهد و بيان مي دارد كه يكي از علل توفيق حضرت ابراهيم (ع) اين بوده است كه وي اهل احسان بوده و از جرگه نيكوكاران شمرده مي شد.
رهايي از اندوه و غم هاي بزرگ از ديگر آثاري است كه خداوند درآيات 75 تا 80 سوره صافات و نيز 114 و 115 و 121 همين سوره براي احسان برمي شمارد . براين اساس اگر كسي گرفتار اندوه و غمي بزرگ است مي تواند با احسان و نيكوكاري نسبت به ديگران خود را از رنج واندوه و غم برهاند.
افزون بر كاركردهايي از اين دست مي توان احسان و نيكوكاري را عاملي مهم براي دست يابي به مقامات و كمالات انساني نيزبرشمرد. خداوند بيان مي كند كسي كه طالب علم و حكمت است مي تواند با بهره گيري از ابزار احسان و نيكوكاري خود را به اين مقامات برساند و از فوايد آن بهره مند شود.
خداوند برخورداري افراد ازعلم و دانش الهي را ثمره و ميوه احسان و نيكوكاري اشخاص برمي شمارد و در آيه 22سوره يوسف و نيز 14سوره قصص برخورداري حضرت يوسف (ع) وحضرت موسي (ع) را به علم و دانش خاص به سبب احسان و نيكوكاري آنان برمي شمارد و از مردم مي خواهد كه با پيروي از اين دو نمونه و سرمشق انسانيت براي دست يابي به علم و دانش خاص از احسان و نيكوكاري بهره مند شوند و آن را ناديده نگيرند.
خداوند در آيات 114 تا 121 سوره صافات حتي بهره مندي از علم كتاب آسماني و دست يابي به آن را به سبب احسان و قرارگرفتن دراين مقام برمي شمارد. درحقيقت تنها كساني به كتاب آسماني دست مي يابند و يا از علم و دانش آن برخوردار خواهند شد كه اهل احسان شوند و به عنوان محسن از آنان ياد شود.
آيات 22 سوره يوسف و 14سوره قصص دست يابي انسان به مقام داوري و حكومت و ولايت را به سبب احسان مي داند و درحقيقت تاكيد مي كند تنها كساني مي توانند در مقام حكومت و داوري و حكميت قرار گيرند كه اهل احسان باشند و مردم ايشان را به اين نام بشناسند؛ زيرا احسان عامل جلب محبت ديگران و پذيرش قدرت و حكومت و حكميت آنان است. به ويژه كساني كه اهل احسان هستند و مردم ايشان را به اين نام مي شناسند در ميان مردم برخوردار از نام نيك (صافات آيات 104تا 121 و نيز 75 تا 80) مي باشند و از منزلت اجتماعي سود مي برند. (يوسف آيه 56)
البته مي توان از همين آيات اين نكته را نيز به دست آورد كه احسان و نيكوكاري، سرچشمه حكمت را بر فرد مي گشايد و اهل احسان از گوهر حكمت سود خواهند برد و درزندگي خويش از آن بهره مند خواهند شد.
اين ها گزارش گونه اي از فوايد احسان و آثار آن در زندگي دنيوي و معنوي است كه خداوند در آيات مختلف گزارش كرده است و از مردم خواسته است تا در مقام احسان در آيند و از آثار آن برخوردار گردند.