پيشواز : استقبال از تازه وارد
پيشواز يا پيشباز در لغت به معناى استقبال از تازه وارد[1] و معادل عربى آن استقبال[2] است. كه برخى مشتقات ماده «ل ـ ق ـ ى»[3] نيز بر آن دلالت دارد. پيشواز، سنتى ديرينه و كهن است و از ديرزمان مرسوم بوده كه انسانها به پيشواز مهمانان و مسافران خود مىرفتهاند.[4] نمونههايى از اين سنت در تاريخ اسلام نيز به چشم مىخورد؛ نظير استقبال و پيشواز مردم مدينه از پيامبر(صلى الله عليه وآله)هنگام هجرت و ورود ايشان به مدينه، كه بنا به نقل مورخان همه مردم مدينه شادى كنان از شهر خارج شدند و در بيرون مدينه به پيشواز پيامبر(صلى الله عليه وآله) رفته، ورود آن حضرت را به شهرشان خوش آمد گفتند.[5]پيشواز در قرآن:
پيشواز به طور صريح و از ريشه استقبال در قرآن به كار نرفته است؛ امّا از تعبيرهايى نظير«تَتَلَقـّهُم»(انبياء/21،103)؛ «فَادخُلوها»(زمر/39،73؛ ق/50،34) و «ادخُلوا مِصر»(يوسف/12،99) مىتوان اين معنا را به دستآورد.آيات مزبور را مىتوان در دو مورد خلاصه كرد كه يكى ماجرايى تاريخى و ديگرى مربوط به حوادث آخرت است:
1. استقبال يوسف از پدر و برادران:
يوسف(عليه السلام) پس از آنكه برادرانش وى را شناختند آنان را با تمام خاندانشان به مصر دعوت كرد. (يوسف/12،93) هنگام ورود كاروان كنعان بهدائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 584
مصر، يوسف(عليه السلام) نيز به پيشواز پدر و مادر از شهر بيرون آمد.[6] به فرمان پادشاه مصر، بسيارى از كارگزاران حكومت و نيز جمع زيادى از مردم يوسف را در اين راه همراهى كردند.[7] يوسف در بيرون شهر با پدر و مادر خويش ملاقات كرد و سپس آنها را به مصر فرا خواند: «فَلَمّا دَخَلوا عَلى يوسُفَ ءاوى اِلَيهِ اَبَوَيهِ و قالَ ادخُلوا مِصرَ اِن شَـاءَ اللّهُ ءامِنين».(يوسف/12،99) به گفته برخى مفسران از جمله«دَخَلوا عَلى يوسُف»استفاده مىشود كه يوسف فرمان داده بود در بيرون شهر خيمههايى برپا كنند تا از پدر و مادر و برادران خود پذيرايىمقدماتى كند.[8]
شايد بتوان از آيه 44 نمل/27: «قيلَ لَهَا ادخُلِى الصَّرح...»نيز استفاده كرد كه درباريان و خادمان سليمان به پيشواز بلقيس ملكه سبا رفتهاند.
2. پيشواز فرشتگان از بهشتيان:
هنگام ورود بهشتيان به بهشت فرشتگان به پيشواز آنان آمده، ورود آنها را به بهشت و نعمتهاى بىمنتهاى آن خوش آمد مىگويند و فرا رسيدن روز موعود را به آنان مژده مىدهند[9]: «...وتَتَلَقـّهُمُ المَلـئِكَةُ هـذا يَومُكُمُ الَّذى كُنتُم توعَدون».(انبياء/21،103) برخى از روايات اين آيه را در شأن اميرمؤمنان، على(عليه السلام) و شيعيان وى دانستهاند.[10]گروهى ديگر از آيات قرآن نيز ضمن پرداختن به نحوه ورود دستههاى بهشتيان به بهشت بدين معنا تصريح كردهاند كه درهاى بهشت بر روى آنها گشوده مىشود و خازنان بهشت بر آنان درود و سلام فرستاده، آنها را به بهشت ابدى فرا مىخوانند:
«و سيقَ الَّذينَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَى الجَنَّةِ زُمَرًا حَتّى اِذا جاءوها وفُتِحَت اَبوبُها وقالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَيكُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدين».(زمر/39،73 و نيز فرقان/25،75؛ ق/50،34)
منابع
الامالى، صدوق؛ بحارالانوار؛ البداية والنهايه؛ تاريخ الامم والملوك، طبرى؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ تفسير شريف لاهيجى؛ تفسير القرآن الكريم، شبر؛ تفسير نمونه؛ تهذيب اللغه؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجوهر الثمين فى تفسير الكتاب المبين؛ خاتم النبيين(صلى الله عليه وآله)؛ السيرة النبويه، ابن كثير؛ فرهنگ اصطلاحات معاصر؛ فرهنگ جامع كاربردى فرزان (عربى ـ فارسى)؛ فرهنگ فارسى؛ فضائل الشيعه؛ كشف الحقايق عن نكت الآيات والدقايق؛ لغت نامه؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ مفردات الفاظالقرآن؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ نثرطوبى؛ الواعد (معجمفارسى ـ عربى).على گرامى
[1]. لغت نامه، ج 4، ص 5237؛ فرهنگ فارسى، ج 1، ص 937، «پيشواز».
[2]. فرهنگ جامع، ج 1، ص 296، «الاستقبال»؛ الواعد، ص 114؛ فرهنگ اصطلاحات معاصر، ص 68، «پيشواز».
[3]. مفردات، ص 745؛ تهذيب اللغه، ج 9، ص 299.
[4]. لغت نامه، ج 1، ص 1840، «استقبال».
[5]. البداية والنهايه، ج 3، ص 228؛ السيرهالنبويه، ج 2، ص 250؛ خاتمالنبيين، ج 1، ص 707.
[6]. تاريخ طبرى، ج 1، ص 253 ـ 254؛ الميزان، ج 11، ص 246.
[7]. الجوهر الثمين، ج 3، ص 308؛ تفسير شبر، ج 1، ص 249.
[8]. تفسير لاهيجى، ج 2، ص 558؛ كشف الحقايق، ج 2، ص 58؛ نمونه، ج 10، ص 79.
[9]. مجمع البيان، ج 7، ص 103؛ نثر طوبى، ج 2، ص 604.
[10]. الامالى، ص 657؛ فضائل الشيعه، ص 16؛ بحارالانوار، ج 8، ص 28.