يكي از معارف حياتبخش قرآن، مسئله انفاق است كه از يك سو راهكاري براي برطرف كردن فاصله طبقاتي و از بين بردن فقر از جامعه ميباشد و از سوي ديگر دستور العملي براي خودسازي و تزكيه نفس در راه تكامل روح آدمي. در اين نوشتار، موضوع انفاق از منظر قرآن كريم و در آيينه زندگاني سرور زنان عالم، فاطمه زهرا(س) بررسي ميشود كه خود فرمود: «از دنياي شما سه چيز محبوب من است: 1. تلاوت قرآن؛ 2. نگاه به چهرة رسول خدا(ص)؛ 3. انفاق در راه خدا.»1
از مهمترين و بزرگترين معضلات اجتماعي كه همواره دامنگير انسان بوده و امروزه با وجود پيشرفتهاي علمي و صنعتي، آدميان را بيشتر گرفتار خويش ساخته، مشكل فاصله طبقاتي و شكاف زياد بين فقير و غني است و بديهي است جامعهاي كه در آن، بخش عظيمي از ثروت در دست عدّه قليلي باشد و اكثريت از تهيه لوازم اوليه و ضروري زندگي ناتوان باشند، قابل دوام نخواهد بود و هرگز روي سعادت و خوشبختي را نخواهد ديد.
با دقت در آيات قرآن معلوم مي شود كه يكي از اهداف اسلام، از بين بردن اختلافات غير عادلانهاي است كه در ميان طبقه غني و ضعيف وجود دارد و بدين منظور برنامه وسيعي را در نظر گرفته كه شامل: تحريم رباخواري، وجوب پرداخت مالياتهاي اسلامي همچون زكات و خمس، تشويق به وقف و قرض الحسنه، و نيز ترغيب به انفاق و صدقات و مانند آن است و چنانچه اين برنامه وسيع، به طور كامل و صحيح به مرحله اجرا در آيد، فقر و مسكنت از جامعه رخت بر ميبندد.
در اين ميان، انفاق از جمله راهكارهايي است كه علاوه بر تأمين هدف فوق، ميتواند در پرورش روح اخوت و برادري، ملكه سخاوت و بخشندگي، روح بينيازي از ما سوي الله، و همچنين تزكيه و تطهير نفوس نقش داشته باشد؛ چراكه با هزينه كردن مال در راه خدا بسياري از رذايل اخلاقي همچون دنياپرستي، بخل، خودخواهي، حرص و طمع از صفحه دل آدمي پاك ميگردد؛ چنانكه خداوند متعال خطاب به پيامبر اكرم(ص)، ميفرمايد:
«خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم؛2 از اموال آنها صدقهاي بگير تا به وسيله آن، ايشان را پاكسازي و پرورش دهي.»
و در فضيلت و اهميت انفاق همين بس كه قرآن كريم نه عمل انفاق، بلكه خود انفاقكنندگان را به دانه پر بركتي تشبيه ميكند كه در زمين مستعدي افشانده شود و از آن، هفت خوشه و از هر خوشه، يكصد دانه برويد. (بقره / 261)
تشبيه افراد انفاقكننده به دانههاي پربركت، تشبيه عميقي است كه نشان ميدهد عمل هركس پرتوي از وجود اوست و هر قدر عمل او توسعه پيدا كند، در واقع وجود خود او توسعه پيدا كرده است.
از ديدگاه اسلام و قرآن، انفاق داراي مراتبي است كه از لحاظ ارزش و اهميت متفاوت از يكديگرند و البته ارزش هريك وابسته به پرهيز از منّتگذاري و ريا و انجام خالصانه آن در راستاي جلب رضايت خداوند رحمان است. قرآن كريم در يك آيه، انفاقي كه با منت و ريا همراه است، بخشش باطل معرفي مينمايد و چنين انفاقي را به قشر نازكي از خاك كه روي تخته سنگي را پوشانده تشبيه ميكند كه باران شديد آن را ميشويد و از بين ميبرد و از اين رو، كشاورز هيچگونه بهرهاي از آن نميتواند ببرد. (بقره / 264)
و در آيه ديگر، انفاقي كه با اخلاص و به نيت كسب خشنودي خداوند انجام ميگيرد، به سرسبزي باغي در مكاني بلند تشبيه ميكند كه از طراوت باران و شبنم برخوردار گرديده و ثمرات پر بركتي را به همراه آورده است. (بقره / 265)
آنچه در اين دو آيه، قابل تأمل است، اينكه انفاق كنندگان ريايي به تخته سنگ و انفاق كنندگان مخلص به باغ پر ثمر تشبيه شدهاند كه نشان ميدهد عمل انفاق تأثير مستقيم بر ارض وجودي انسان و صفحه ضمير او دارد و چنانچه برخوردار از عنصر اخلاص باشد، سرسبزي بهشت را براي وجودش به ارمغان ميآورد.
اينك مراتب انفاق را با توجه به رفتار خالصانه و جلوههايي از زندگاني حضرت فاطمه زهرا(س) بر ميشماريم:
اولين مرتبه انفاق، صدقه است كه افراد به دلخواه، بخشي از مال خود را به فقرا و مساكين و هر كس كه از آنها درخواست كمك نموده، ميبخشند. صدقه، هم موجب زياد شدن رزق و روزي است كه امير مؤمنان(ع) فرمود: «استنزلوا الرزق بالصدقة؛3 به وسيله صدقه، طلب نزول روزي كنيد!» و هم باعث حفظ ايمان ميباشد كه فرمود: «سوسوا ايمانكم بالصدقة؛4 ايمانتان را به وسيله صدقه، اداره و سرپرستي كنيد!» و هم سبب بخشايش گناهان است كه قرآن كريم اين اثر را براي هر كدام از انفاقهاي علني و پوشيده – به خاطر مصالحي كه هر يك دارند – ذكر نموده و فرموده است:
«اگر صدقهها را آشكارا بپردازيد [كه ديگران را نيز به آن ترغيب كنيد]، نيكوست و اگر آنها را نهان داريد و به بينوايان بپردازيد [از آن روي كه به خلوص نيت نزديكتر است]، براي شما بهتر است و [در هر حال] خداوند پارهاي از گناهانتان را از شما ميزدايد و خدا به آنچه ميكنيد، آگاه است.» (بقره / 271)
در اين خصوص، حضرت فاطمه(س) توجه ويژهاي به فقرا داشت و هيچ مستمند و نيازمندي را از در خانهاش دست خالي رد نميفرمود؛ از جمله:
انفاق لباس عروسي
نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) در عروسي فاطمه زهرا(س) يك دست پيراهن نو به دخترش داده بود تا در شب عروسي بپوشد. هنگامي كه حضرت فاطمه(س) به خانه زفاف رفته و بر سجاده عبادت، در حال مناجات با پروردگار بود، زن فقير و مستمندي به در خانه آمد و اظهار نياز كرد و لباسي طلبيد. فاطمه(س) كه در آن وقت دو پيراهن داشت: يكي كهنه و ديگري نو، به مصداق آيه «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون؛5 هرگز به نيكي دست نمييابيد و از نيكان نميشويد، مگر اينكه از آنچه دوست ميداريد، انفاق كنيد.» پيراهن نو را به فقير بخشيد.
فرداي آن شب، چون رسول خدا(ص) پيراهن كهنه را در تن او ديد و از علت آن پرسيد، حضرت زهرا(س) عرض كرد: «آن را به فقير دادم و اين روش را از شما آموختهام.»6
مواسات به معناي تقسيم و نصف كردن اموال با نيازمندان است و اين در صورتي است كه اموال شخص به اندازه كفاف خود او باشد و در همان مقدار كفاف ديگري را نيز شريك سازد و لكن اگر افزون بر اندازة كفاف داشته باشد و از آن مقدار زيادي به كسي ببخشد، به آن مواسات نميگويند7 و در واقع مصداق صدقه ميباشد.
در روايات معصومين(ع) مواسات بدين صورت تفسير شده كه انسان امكانات و داراييهاي خود را طوري در اختيار برادران ديني نيازمند خود بگذارد كه آنان نيز بتوانند همانند مالك اصلي از آنها استفاده كنند؛ چنانكه در روايتي امام كاظم(ع) خطاب به يكي از اصحاب خود به نام عاصم فرمود: «اي عاصم! در زمينه دوستي و همدردي و مواسات با يكديگر چگونه هستيد؟» او در جواب، عرض كرد: در بهترين وضعي كه يك نفر ميتواند باشد. امام فرمود: «آيا چنين هست كه فردي از شما در هنگام تنگدستي به دكان يا منزل برادرش برود و دخل او را بيرون بكشد و آنچه احتياج دارد، بردارد و برادرش به او اعتراض نكند؟» عاصم گفت: خير، اين طور نيست. امام فرمود: «بنابراين، شماها با هم آن طور كه من دوست دارم، نيستيد.»8
البته مواسات مطلوب اين است كه افراد شرايط زندگي خود را با وضعيت زندگي اقشار كم در آمد جامعه وفق دهند تا بدين ترتيب هم با آنان احساس همدردي كنند و هم در جهت رفع مشكل فقرشان به نوبه خود تلاش نمايند. زندگي مشترك فاطمه(س) و علي(ع) نيز در حالي شكل گرفته بود كه در جامعه نو پاي اسلامي، فقيران و مستمندان و گرسنگان زيادي به سر ميبردند و از اين رو، ايشان ميكوشيدند به پيروي از رسول خدا(ص) زندگي ساده و به دور از تجملات را براي خود صورت ببخشند و به مواسات اسلامي عمل كنند. نمونه ذيل از اين نوع است:
نقل شده كه چون حضرت رسول(ص) از سفري مراجعت ميفرمود، اول به خانه حضرت فاطمه(س) تشريف ميبرد و مدتي ميماند و بعد از آن به منزل زنان خود ميرفت. در يكي از سفرهاي پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س) براي خود دستبند و گلوبند و گوشواره از جنس نقره تهيه كرده و پردهاي بر در خانه خود آويخته بود. هنگامي كه رسول خدا(ص) از سفر مراجعت كرد و به خانه فاطمه زهرا(س) وارد شد، چون چشمش به زينتهاي مورد استفاده فاطمه(س) افتاد، با ناراحتي از خانه بيرون رفت و به مسجد وارد شد و در كنار منبر نشست. حضرت فاطمه(س) با فهميدن علت اين رفتار پدر براي جلب خشنودي و رضايت رسول اكرم(ص) همه آن زينتها را به نزد پدر فرستاد و پيغام داد كه دخترت سلام ميرساند و ميگويد: اينها را در راه خدا انفاق كنيد! و چون آنها را به نزد پيامبر (ص) آوردند، سه مرتبه فرمود: «آنچه را كه ميخواستم، فاطمه انجام داد. پدرش به فداي او باد!»9 مواسات در روايات ائمه اطهار(ع) از نشانههاي مؤمن حقيقي و از علايم شيعيان و پيروان راستين اهل بيت(ع) به شمار آمده است؛10 اما با تمام ارزشي كه اين مرتبه از انفاق (مواسات) دارد، به پايه ارزش و اهميت «ايثار» كه مرتبه بعدي انفاق است، نميرسد.
در حديثي از امام صادق(ع) ميخوانيم كه آن حضرت در جواب ابان بن تغلب كه از حق مؤمن بر مؤمن سؤال كرده بود، فرمود: «اي ابان! مالت را با او نصف كن!» و وقتي ابان از اين سخن امام متعجب شد، فرمود: «اي ابان! آيا از آن آگاه نيستي كه خداي بزرگ درباره كساني كه ايثار و از خود گذشتگي ميكنند، چه فرموده است؟» ابان پاسخ داد كه چرا، آگاه هستم. آن گاه امام ادامه داد: «هنگامي كه مالت را با او نصف ميكني، ايثار نكردهاي؛ بلكه تو و او با يكديگر برابريد [و به مواسات رفتار كردهايد]. هنگامي ايثار كردهاي كه از نصف مال خود نيز به او ببخشي.»11
برترين و بالاترين مرتبه انفاق، ايثار است كه چنانكه اشاره شد، فرد نه تنها اموال خود را با مستمندان نصف ميكند، بلكه آنان را بر خود مقدم ميدارد و نصيب خويش را نيز به آنها تقديم مينمايد و اين به بيان امير مؤمنان(ع) عاليترين مصداق بزرگواري و جوانمردي ميباشد: «غاية المكارم الايثار.»12 و به راستي نمونه بارز ايثار و فداكاري، اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و خاصه حضرت فاطمه زهرا(س) هستند كه در ذيل به مواردي اشاره ميكنيم:
عرب تازه مسلماني در مسجد مدينه از مردم كمك خواست، پيامبر(ص) به اصحاب خود نگريست. سلمان فارسي برخاست تا نياز آن بيچاره را بر طرف سازد؛ هر جا رفت، با دست خالي برگشت. با نااميدي به طرف مسجد ميآمد كه چشمش به منزل حضرت زهرا(س) افتاد، با خود گفت: فاطمه(س) و منزل او سرچشمة نيكوكاري است. درب خانه آن حضرت را كوبيد و داستان عرب مستمند را شرح داد. حضرت زهرا(س) فرمود: «اي سلمان! سوگند به خداوندي كه حضرت محمد(ص) را به پيامبري برگزيد! سه روز است كه غذا نخوردهايم و فرزندانم حسن(ع) و حسين(ع) از شدت گرسنگي بيقراري ميكردند و خسته و مانده به خواب رفتهاند؛ اما من، نيكي و نيكوكاري را كه درب منزل مرا كوبيده است، رد نميكنم.»
آنگاه پيراهن خود را به سلمان داد تا در مغازة فروشندهاي گرو گذاشته، مقداري خرما و جو قرض بگيرد.
سلمان فارسي ميگويد: پس از دريافت جو و خرما به طرف منزل فاطمه(س) آمدم و گفتم: اي دختر رسول خدا! مقداري از اين غذاها را براي فرزندان گرسنهات بردار! پاسخ داد:
«اي سلمان! اين كار را فقط براي خداي بزرگ انجام داديم و هرگز از آن بر نميداريم.»13
ابن عباس نقل نموده كه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) بيمار شدند. پيامبر(ص) با جمعي از ياران به عيادتشان آمدند و به علي(ع) گفتند: چه خوب است كه براي بهبودي فرزندانت نذري كني. علي(ع) و فاطمه(س) و فضه - كنيز آن دو - نذر كردند كه اگر كودكان بهبودي يافتند، سه روز روزه بدارند. بچهها بهبودي يافتند و اثري از كسالت باقي نماند.
حضرت علي(ع) سه من جو قرض گرفت و فاطمه(س) يك من آن را آرد كرده، از آن نان درست كرد و سهم هر كسي را جلويش گذاشت تا افطار كند. در همين حال سائلي به در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بيت محمد(ص). من مسكينم، مرا طعام دهيد! خاندان پيامبر(ص) آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند و آن شب چيزي جز آب نخوردند و با شكم گرسنه دوباره نيت روزه كردند.
هنگام افطار روز دوم يتيمي بر در خانه آمد و غذا خواست و آنها غذايشان را به او دادند. در شب سوم اسيري آمد و همان عمل را نسبت به او كردند. صبح روز چهارم علي(ع) دست امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را گرفت و نزد رسول خدا(ص) آمد. آن حضرت وقتي بچهها را ديد كه از شدت گرسنگي ضعيف شدهاند، گريه كرد. در اين هنگام جبرئيل با سوره دهر بر آن حضرت نازل شد. 14
بنابراين، آياتي كه در سوره انسان درباره ابرار نازل شده، در شأن فاطمه(س) و خانواده اوست كه نشان ميدهد ارزش ايثار و اطعام آنان به خاطر نهايت اخلاص در راستاي كسب رضايت پروردگار ميباشد و لذا ميفرمايد: «و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا * انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاءً و لا شكورا؛15 و غذايي را كه [از شدت احتياج] دوست ميداشتند، به مسكين و يتيم و اسير عطا كردند و گفتند: جز اين نيست كه شما را براي خشنودي خدا اطعام ميكنيم؛ نه از شما عوضي ميخواهيم و نه انتظار سپاس و ثنايي داريم.»
چنانكه بيان شد، انفاق چه به صورت صدقه و چه به صورت مواسات و يا ايثار، از مهمترين اعمال خير و نيك اخلاقي است كه آثار متعدد فردي و اجتماعي در زمينه خودسازي و تزكيه نفس و رفع اختلافات طبقاتي دارد و هر چه از عنصر اخلاص بهره بيشتري ببرد، از ارزش معنوي والاتري بر خوردار است و در تكامل ملكات نفساني تأثير بيشتري ميگذارد و در اين زمينه، سيره عملي دخت گرامي رسول اكرم(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، ميتواند بهترين اسوه اخلاقي براي زنان و مردان مؤمن باشد.
1. نهج الحياة (فرهنگ سخنان فاطمه(س))، قم، مؤسسه تحقيقاتي امير المؤمنين(ع)، ص217، ح164.
2. توبه / 103.
3. غرر الحكم و درر الكلم، آمدي، قم، دفتر تبليغات اسلامي، ص 395، ح 9136.
4. همان، ح 9147.
5. آل عمران / 92.
6. رياحين الشريعة (بانوان دانشمند شيعه)، شيخ ذبيح الله محلاتي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ششم، 1373ش، ج 1، صص 184 – 185.
7. ر. ك: لسان العرب، ابن منظور، بيروت، دار احياء التراث العربي، اول، 1408ق، ج 1، ص 148.
8. بحار الانوار، علامه مجلسي، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج 71، ص 231.
9. ر. ك: منتهي الآمال (زندگاني چهاره معصوم(ع))، شيخ عباس قمي، قم، مطبوعاتي حسيني، پنجم، 1368 ش، صص 159 – 160.
10. ميزان الحكمة، محمدي ري شهري، قم، دفتر تبليغات اسلامي، اول، 1363ش، ج 10، صص 456 – 459.
11. اصول كافي، شيخ كليني، مترجم محمد باقر كمرهاي، قم، اسوه، اول، 1379 ش، ج 4، ص 508.
12. غرر الحكم و درر الكلم، ص 396، ح 9171.
13. نهج الحياة، صص 131 – 133، ح 62.
14. مجمع البيان، شيخ طبرسي، بيروت، دار المعرفه، اول، 1406 ق، ج 10، ص 617.
15. انسان / 8 – 9.