share 2374 بازدید
ارزش علم تفسير

فرج الله فرج اللهي
چکيده

بررسي علم تفسير و سرگذشت آن است. نويسنده در اين سلسله مقالات، ضمن بررسي مفهوم تفسير و تقاوت آن با تأويل، به ارزشمندي علم تفسير اشاره كرده و در مرحله بعد، فراگيري آن را وظيفه همگان مي‏داند. تفسير به رأي و مراد از آن و محدوده آن، از ديگر موضوعاتي است كه در اين مقالات بدان پرداخته شده است. انواع روش‏هاي تفسيري از جمله عقلي، روايي و ذوقي از ديگر مطالب اين مقالات است. به نظر نويسنده، بهترين نوع تفسير، همان تفسير قرآن با قرآن است. شيوه قصه‏گويي در قرآن و تمايز قرآن در بيان قصه‏هايش با قصه‏هاي مفسران، از موضوعات بعدي اين مقالات است. مراحل تفسير قرآن و شخص پيامبر به عنوان نخستين مفسر، و علي (ع) پس از آن، از موضوعات محوري اين مقاله‏ هاست. به نظر نويسنده، امير مؤمنان پس از رسول خدا (ص) با بيان مقاصد قرآن و تربيت شاگرداني چون ابن عباس، تلاش بي‏وقفه‏اي در تفسير قرآن نمود. تطورات تفسير در عصر صحابه و تابعين و دوران‏هاي بعدي تا قرن حاضر، پايان‏بخش اين سلسله مقالات است.

ارزش علم تفسير(2)

اگر ارزش هر علمي را وابسته به موضوع آن بدانيم، به يقين علم تفسير كه موضوع آن كلام خداست، از ارزشمندترين علوم است. ارزش هر علمي به جهت ارزش موضوع آن علم است. مانند علم طبّ و پزشكي كه در جهت حفظ و سلامتي جسم آدمي است. و همين‏طور ديگر علوم... ارزش علم تفسير، قطعا بالاتر از ديگر علوم است زيرا موضوع آن، «كلام خدا» است كه جنبه هدايت آدمي را بر عهده دارد. قرآن، يكي از موهبتهاي بزرگ خداوند است كه به پيامبر گرامي اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و از طريق او به امّت اسلامي، ارزاني شده است. قرآن، كتاب نور و صحيفه هدايت است. اگر مسلمانان قرآن را فرا گيرند، و با معارف آن آشنا شوند، قطعا بهترين امّت‏هاي روي زمين خواهند بود.
چنانكه امير مؤمنان علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«تَعلَّمُوا القُرآنَ فإِنّهُ أَحسنُ الحديث، و تفقّهوا فيه فإنّه ربيعُ القُلوب، و استشْفُوا بِنُوره فانّه شفاء الصُّدور، و أحسِنُوا تلاوَتَهُ فانّه أنفعُ القصص»1.
«قرآن را بياموزيد كه بهترين گفتار است، و آن را نيك بفهميد كه بهار دلهاست، از نور آن شفا و بهبودي خواهيد كه شفاي سينه‏هاي بيمار است، و قرآن را نيكو تلاوت كنيد كه سودبخش‏ترين داستانهاست». طبرسي مفسّر بزرگ شيعه در مقدمه تفسير خود «مجمع‏البيان» مي‏گويد: «...از بزرگترين امتيازاتي كه خداوند به امّت محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله از فضيلت و كرامت(نسبت به ملل ديگر) داده است، قرآن مُنزَل و هدايت وحياني است كه بر پيامبر خود داده است». قرآن، نشان گواهي نبوت حضرت محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است و اين امتيازي است كه خداوند به امت اسلامي عطا فرموده است و گروه مؤمنان را از جمعيت كافران و معاندان به وسيله آن، فيصله داده است. قرآن معجزه‏اي است كه كسي ياراي مقابله با آن را ندارد، حتي اگر همگان در سرتاسر روي زمين از انسانها و پريان به پشتيباني يكديگر جمع شوند كه سوره‏اي بمانند سوره‏هاي قرآن را خلق كنند، قطعا عاجز و ناتوان خواهند بود. خداوند، قرآن را در تاريكيهاي زندگي، نوري تابنده قرار داد، كه زندگيها را روشنائي بخشد. و در كجرويها و لغزشگاهها، چراغي راهنما و ارشادگري گويا باشد و آدميان را به راه راست و سعادت دنيائي و آخرتي رهنمون گردد. اقوال دانشمندان راغب اصفهاني مي‏گويد: بهترين هنري كه انسان از آن بهره‏مند است، تفسير قرآن و تبيين معاني آن است زيرا هر فنّ و دانشي، به يكي از سه جهت شرافت دارد:
1 - به جهت موضوع.
2 - ترسيم صُوَر.
3 - اغراض و اهداف.
«علم تفسير از جهت شرافت موضوع، ارجحيّت دارد زيرا موضوع آن كلام خداوند است كه منبع و سرچشمه حكمت و فضيلت است و از اين‏جهت صورت و رسم قرآني نيز شرافت دارد. زيرا آيات قرآني اسرار مكنون آن را كه در لابلاي آن نهفته شده‏اند، مكشوف مي‏دارند و همين‏طور اغراض و اهداف قرآن نيز شرافت دارد، زيرا هدف آيات قرآن، تمسّك به ريسمان الهي و وصول و رسيدن به سعادت حقيقي و دو جهاني است». جلال الدين سيوطي در كتاب «الإتقان» مي‏گويد: فنّ تفسير از سه جهت حائز اهميت است:
1 - از لحاظ موضوع. چون موضوع آن كلام خداوند است كه سرچشمه حكمت و منبع فضيلت است.
2 - از جهت غرض و هدف، كه غرض از تفسير قرآن، تمسّك به ريسمان الهي و رسيدن به سعادت حقيقي است كه پايان‏ناپذير است.
3 - از لحاظ نياز حاجتمندي به فهم قرآن، زيرا كمال ديني و دنيوي مسلمانان نيازمند به فهم علوم قرآني و معارف ديني است و ضرورت دارد كه مسلمانان با علم تفسير كتاب خدا، آشنا شوند».

لزوم يادگيري تفسير

اكنون مي‏توانيم به ارزش علم تفسير پي ببريم و بدانيم كه چرا به دانستن تفسير نياز داريم، حتي بالاتر از آن، ما مكلّف هستيم كه دنبال تفسير برويم و آن را ياد بگيريم، چنانكه خداوند متعال مي‏فرمايد:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ اُولُوا الأَلْبا»2.
«اين كتابي است پربركت كه بر تو نازل كرده‏ايم، تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند»!زيرا:
اوّلاً: قرآن تاب معاني گوناگوني دارد.
ثانيا: مطالب قرآن فشرده بيان شده و از ذكر جزئيات پرهيز مي‏كند. كه حتما نياز به تفسير دارد. مثل نماز و روزه و...
ثالثا: مطالب قرآن به مناسبتهاي متفاوت؛ در سوره‏هاي مختلف قرار گرفته است. بدين‏ترتيب كه هرجا زمينه تذكّر و تنبّه فراهم آمده، آيات قرآن نازل شده كه بايد مطالب را در كنار هم قرار داد تا به درك كامل رسيد.
امير مؤمنان علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:
«إنّ القرآنَ ظاهرهُ أنيقٌ و باطنُه عميق، لا تفني عجائبه، و لا تنقضي غرائبه، و لا تُكشف الظلمات الاّ به»3.
«ظاهر قرآن زيبا، باطن آن ژرف، عجائب آن پايان‏ناپذير و غرائب آن سرانجامي ندارد، و تاريكيهاي جهل و ناداني جز به وسيله آن رفع نمي‏گردد».
شكي نيست كه علم به تفسير قرآن، جهالت آدمي را نسبت به مقاصد و اهداف كتاب خدا مي‏زدايد و او را در امور ديني بينا مي‏كند.
سعيد بن جُبير از مفسّران شيعي تابعي مي‏گويد:
«هركس قرآن بخواند و آن را تفسير نكند، بمانند آدمي كور يا فرد جاهلي است».
در حديث نبوي چنين آمده است: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه علي أحسنِ وجوهه».
«قرآن يك كتاب آسان و چند وجهي است، پس قرآن را به بهترينِ وجوه و تفسير آن، تفسير نماييد»
4.واژه «ذلول» به معني آسان و چيزي است كه زبان آن را به راحتي تلفّظ مي‏كند. چنانكه خداوند متعال مي‏فرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْناَ القُرآنَ لِلذِّكْرِ...»5 «ما قرآن را براي يادآوري و آموزش آسان كرديم» يا قرآن، معاني واضح دارد و بر جويندگان آن، چندان مشكل نيست.
در معناي «ذو وجوه» چند احتمال وجود دارد:
1 - اينكه قرآن داراي وجهه‏ها و تفسيرهاي گوناگوني است (داراي بطون است).
2 - اين كه قرآن چند وجهي است يعني اوامر، نواهي، حرام، حلال، بشارت و انذار، وعد و وعيد دارد.
3 - جمله «فاحملوه علي أحسن وجوهه» يعني قرآن را به بهترين وجه و تفسير آن حمل كنيد.
يا اين كه قرآن را در مورد بايدها «عزائم» و نه تجويزها و رخصتها تفسير نماييد.
در اين حديث پيامبر مسلمانان را به فهم قرآن و درك معاني آن تحريص مي‏كند.
جائي كه علوم متداول كه براي انسان سلامتي و راحتي و رفاه فراهم آورده است؛ در نظر انسان آنهمه اهميت و ارزش دارند، علم تفسير كه در سعادت دنيوي و اخروي آدمي دخالت دارد، صدبرابر اهميت و ارزش دارد. لذا ضرورت دارد كه قرآن را ياد بگيريم و با تفسير آن آشنا شويم.

پاورقيها:

1) نهج‏البلاغه: خطبه 110، پاراگراف 2، ترجمه محمد دشتي، ص 210.
2) سوره ص: 29.
3) نهج البلاغه فيض: خطبه 18، پاراگراف 6.
4) حديث ابونعيم از ابن عباس، قصّة‏التفسير ص 16.
5) قمر: 17.

مقالات مشابه

فلسفه تفسیر قرآن کریم

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, محمد امینی تهرانی

چيستي تفسير از نگاه قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهمجید شمس کلاهی

پیش نیازهای علم تفسیر بر پایه مقدمه تفاسیر قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآن و حدیث

نام نویسندهنهله غروی نائینی, حمید ایماندار

نیاز مخاطبان قرآن به تفسیر و بررسی علل آن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهانسیه عسگری

گفتگو: راه بی کناره

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدباقر تحریری

لمحات من علوم التفسیر

نام نشریهالمجمع الفقهی الاسلامی

نام نویسندهطلال عمر بافقیه

غزالی و فرآیند تفسیر قرآن

نام نشریهمطالعات عرفانی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور