« إِنَّ هذَاالقُرانَ يَهدِي لِلَّتيِ هِيَ أَقَومُ » همانا اين قرآن (انسانرا) به استوارترين راهها هدايت ميكند قرآن نيز همانند كتب آسماني ما قبل خود كتابي است از جانب خالق بيهمتاي هستي و زير بناي تمدن اسلامي است . در طي قرون گذشته به جرأت مي توان گفت هيچ كتابي از نظر عدم تحريف و كتابت صحيح به استواري قرآن نمي رسد . و با نظر به اين تفاوت اساسي كه كتب آسماني تحريف شده و آيات مجعولي به آن افزوده شده بود و يا بعضي از آيات اصلي آن كتب آسماني از نصّ اصلي حذف گرديده بود بدين جهت احكام و دستورات آنها نمي توانست بصورت حدود و آيات الهي در جامعه پياده گردد و در صورت پياده شدن در جامعه چه بسا مشكلاتي را فراهم مي آوُرْد. ولي خداوند متعال در سورة حجر مي فرمايد: « إِنّا نَحْنُ نَزَّلنا الذكّرَوَ إنّا لَهُ لَحافِظونَ» ما خود قرآن را نازل كرديم و محافظ آن خواهيم بود » و اين كتاب آسماني براي همة بشريت و در همة اعصار بوده و هر چه زمان سپري مي شود حقايق زيادي از اين كتاب آسماني آشكار مي گردد. چنانكه پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: « لَهُ نُجومٌ وَ عَلي' نُجومِهِ نُجوُمٌ لاتُحصي' عَجائبُهُ وَ 'لا تبلي' غَرائب]ه] فيهِ مُصابيعُ اٌلهُدي' وَ مَنازِلُ اٌلحِكمَهِ » .
« براي قرآن ستارگاني است و براي ستارگان آن ستارگاني ديگر. شگفتيهايش پايان نميپذيرد و عجائبش كهنه نمي شود در آن چراغهاي هدايت و منازل حكمت است ». (بحارالانوار جلد 89 ص 17 مجلسي محمد باقر )
تمام انديشمندان و متفكران مسلمان و غيرمسلمان در مورد اعجاز و غير بشري بودن قرآن اذعان كرده و قلم فرسايي نموده اند در حاليكه صنف ديگري از گروهاي مذكور اقدام به تحريف يا معارضه با قرآن كرده اند كه سرانجام پيامدي جز اظهار عجز و ندامت در مقابل عظمت قرآن نداشته است . در قرآن كريم پرودگار متعال چندين بار اين نكته را كه « قرآن به زبان عربي فصيح نازل گرديده است تا بشريت قادر به بكار بستن دستورات و احكام آن باشد » بيان فرموده است و اين نكته را ميرساند كه حقيقت قرآن همين كلمات و حروف ظاهري نيست بلكه هر آيه اي از آنرا باطني است و هر آيهاش چراغي است روشنگر راهروان مكتب اسلام .
ولي امروزه بعضي از انسانها با غرق شدن در حيات مادي و هوي و هوس نفساني و غوطه ور شدن در دغدغههاي عصر ماشينيزم به قصد جدا كردن حساب علم و دين از همديگر هر چه بيشتر بر محجوريّت قرآن افزودهاند در حاليكه چهارده قرن از زمان نزول وحي بر پيامبر اكرم (ص) سپري گرديده است و پس از اين زمان مديد بشري كه در باب علم به پيشرفتهايي چشمگير دست يافته است هنوز به سختي توانسته است پرده جهل از صورت اصول و قواعد متقن علمي منجمله بسياري از مجهولات علوم سماوي و نجوم شناسي و فقهي و اجتماعي و اقتصادي بردارد موقعي كه همان انسانها به قرآن رجوع ميكنند در مييابند آن حقيقتي را كه حالا آنها بدان دست يافته اند قرآن با صراحتي وصف ناپذير چهارده قرن پيش هنگامي كه در جزيرة العرب بيش از 17 نفر قادر به خواندن و نوشتن نبوده اند بيان فرموده است . اما در باب اينكه برخورد قرآن با انديشهها چه كيفيتي دارد و در چه مقولهاي است بايستي مطالب بصورت صريحتر و واضحتر بيان گردد و چون موضوعات برخوردي قرآن در قبل و هنگام و بعد از عصر نزول در سطح گستردهاي است و قرآن در مواردي احوالاتي را كه در مورد امتّها بصورت شرطي بيان فرموده است و مربوط به مقوله هاي بعد از عصر نزول است و مواردي را در مورد امتهاي پيشين بيان فرموده است و بسياري از آيات داراي شأن نزول هستند بايستي تقسيم بندي كوتاهي در مورد برخورد قرآن با انديشهها صورت پذيرد كه در وسعت فكري نگارندة حقير ارائه مي گردد.
1ـ الف : انديشه هايي كه طرز تفكّر و زبان حال مومنين به خدا و پيامبر و كتاب اوست . اين انديشهها با كلام خداوندي همسو و هم جريان بوده و خداوند نيز بسياري از آنها را براي انسانها در قالب آيات قرآني بازگو مي نمايد . نمونه هاي اين نوع در قرآن كريم زياد است بطور مثال هنگامي كه حضرت لقمان(ع) فرزند خويش را موعظه مي نمايد محتواي پند و موعظة حضرت لقمان چنان ارزشمند است كه خداوند متعال در قالب آياتي براي تمام بشريت بيان مي نمايد . اين نوع انديشه ها در اوج و تعالي حكمت انساني است كه خداوند متعال كلام خود را از زبان انسانهايي به تكامل رسيده بيان مي دارد . و راه و طريق درست انديشيدن و درست عمل كردن را به انسانها مي آموزد چرا كه در آية 12 سوره لقمان مي فرمايد: « ما به لقمن مقام علم و حكمت عطا فرموديم » و اين مصداق بارزي است بر اين اين مطلب كه در اثر تقوا و ورع انسان به مقامي ميرسد كه سخنش از سنخ كلامُ الله بوده و همسو با جريان هدفمند آفرينش باشد، و يا در مورد حضرت ابراهيم (علي نبينّاواله و عليه السلام) كه به پدر يا به قولي عموي خود آزر مي فرمايد از بت پرستي دست بردارد و دنباله رو شيطان معصيت كار نباشد و در ترس اين است كه عذاب خدا دامن او را گيرد و در دوزخ با شيطان همنشين باشد كه خداوند متعال در آيات (41-50 سورة مريم ) با تذكرة ابراهيمي شروع كرده و سپس انديشه ها و خط مشي او را در قالب آياتي براي انسانها بازگو مي نمايد و اين مي نماياند كه ارزش انديشة ابراهيمي به حدي است كه بايستي در طول قرون و اعصار جاودانه بماند و چراغي باشد بدست آنهايي كه سير عبوديت اله العالمين را گم كرده اند و در تيه ظلمت و گناه سرگردان و ناتوان مانده اند . فرق بين انديشة ابراهيمي و انديشة شوم طاغوتيان و فرعونيان در اين است كه (گرچه همة آنها در قرآن كريم جاودانه مانده اند) انديشة ابراهيمي قبل از اينكه در قرآن ذكر شود تذكرة وي و بيوگرافي هاي اوب يان مي گردد و خبر از صداقت و نبوت او به بشريّت اعلام ميگردد . ولي انديشة فرعوني قبل از اينكه مطرح گردد خبر از « إِنّه طغي » به ميان مي آيد و چهرة طاغوتي او براي هميشه در تاريخ باقي مي ماند و ابراهيم (ع) شايستگي آنرا پيدا مي كند كه لقب خليلُ الرّحمن را وارث گردد.
ب : انديشههايي كه باور و اعتقادات يهوديان و نصرانيان بوده و اكثر برخورد قرآن و برهانهاي قرآن با چنين انديشه هايي سروكار دارد و خداوند در قرآن پس از اينكه اين طرز تفكرات و انديشه ها را مطرح فرموده است .
منطق اعلايي كه يك شيوة ادبي بسيار ماهرانه مي باشد جواب داده است و در نهايت آنها را مذموم و مردود شمرده است . به طور مثال در آية 80 سورة بقره هنگامي كه نبي اسرائيل گفتند خداوند ما را با آتش جهنمي عذاب نمي كند مگر ايام معدودي خداوند متعال مي فرمايد: اي پيامبر بگو آيا بر اين گفتار خود ادعايي داريد يا از خدا عهد و پيماني گرفتهايد كه خداوند در مورد گفتار شما تخلف نكند يا اينكه به خيال جاهلانة خود چيزي را به خدا نسبت مي دهيد اين نوع طرز برخورد منطقي با انديشه هاي يهود و نصاري در قرآن تا حدي بي بديل است .
و يا هنگامي كه يهود و نصاري به مسلمانان گفتند كه داخل آئين يهوديّت يا نصرانيت شويد تا هدايت يابيد خداوند بر پيامبر اكرم(ص) فرمود: « اي پيامبر بگو كه آيين ستودة ابرهيم را پيروي مي كنيم كه پاك و منزّه از شرك است . »
در ضمن براي باطل ساختن انديشة آنان مي فرمايد: كه شما در مقابل سخن آنها بگوييد كه ما به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان او و موسي و عيسي نازل شده و آنچه پيامبران از جانب خدا آوردهاند ايمان داريم . ولي اين آيات جواب آنان است خط بطلان كشيدن بر عقايد آنان زماني ست كه در پي ايات فوق مي فرمايد : اگرآنها به آنچه شما ايمان آورده ايد ايمان آورند راه حق را يافته اند و گرنه در شقاوت و بدبختي خواهند بود و اين نيز بالاترين حد برخوردارست كه علاوه بر رد عقيدة آنان با منطقي را سختر عقايد آنان را مي كوبد . در حقيقت به تعبير قرآن آنان خودشان حقيقت را مي دانستند و خود را به ناداني زده بودند تا اسلام نياورند. جالب اينجاست همان يهود و نصاري بهشت را نيز از آن خود مي دانستند و در آية 111 سورة بقره اين مطلب بوضوح شرح داده شده است . ولي منطق برخوردي قرآن در اين مورد نيز جالب توجه است . خداوند اينبار در قبال سخن آنان كه « هيچ كس وارد بهشت نمي شود مگر اينكه يهودي يا نصراني باشد» مي فرمايد: آن خيالپردازي آنان است! فقط با يك جملة كوتاه و سپس سند گفتارشان را مي طلبد .
1ـ ج ـ انديشة كفار و شركين و بت پرستاني كه يا در صدد اشكال تراشي بر وحي و پيامبر بوده اند و يا در صدد مقابلة عقيدتي و جهل و عناد در مقابل وحي الهي به پيامبر بوده اند .
چنانكه در آية 148 سورة انعام خداوند مي فرمايد: « بزودي آناني كه شرك شدند خواهند گفت اگر خدا مي خواست ما و پدرانمان شرك نمي شديم و … در پي همين گفتار خداوند متعال در آية مذكور مي فرمايد« آيا بر اين سخن مدرك قطعي داريد؟ و گرنه از خيالات باطل خويش پيروي نمي كنيد»
يا در سورة يونس آية 68 هنگامي كه كافران اين مطلب را مي گفتند كه خدا فرزندي را اتّخاذ كرده است خداوند با بياني نرم در دنبالة آيه در مقابل انديشة باطلشان ميفرمايد: « إِنْ عِندَكُمْ مِنْ سُلطانٍ بِهذا؟» « آيا بي دليل و از روي جهالت نسبت به خدا چنين مي گوييد؟ آيا برهاني داريد؟» سپس پس از اين پرسش در آية بعد مي فرمايد: اي پيامبر بگو آناني كه به خدا چنين نسبت دروغي مي دهند رستگاري ندارند.
مورد ديگري در سورة عنكبوت در آية 12 در مورد انديشة كافران بيان شده است كه كافران بر اهل ايمان گفتند كه شما از طريقة ما پيروي كنيد اگر به خطا رفتيد بار خطاهاي شما را ما به دوش مي گيريم قرآن نيز در مقابل سخنان و انديشه هاي باطل كفار مي فرمايد كه آنها دروغ مي گويند و هرگز بار گناهانشان را به دوش نگيرند. اين نوع برخورد با انديشه هاي كفار يك نوع آگاهي دادن به اهل ايمان و درهم ريختن كاخ اعتقادات كفار مي باشد يك نكتة قابل قبول توجه نيز در اين انديشه هاي بي اساس وجود دارد و آن اين است كه هرجا كه كفّار و مشركان درصدد مبارزة فكري با مسلمانان و پيامبر اسلام برآمده اند و خواسته اند با نفوذ دادن افكار بي بنيان و غير معقول خود در ذهن مسلمانان شبهه ايجاد كنند بلافاصله خداوند با يك بيان كوتاه كه مبني بر درخواست سند افكار و گفتار آنان است انديشههاي آنان را مردود ساخته است و با اطمنيان ميتوان گفت قرآن تنها كتابي است كه تمام نيازهاي بشر رابا برنامهاي جامع مرتفع ساخته است و هيچ شبهه اي را بي پاسخ نگذاشته است و استوارترين بيانها در پاسخ معاندين بكار گرفته است .
1 ـ دـ برخورد با انديشه هايي كه در مورد قرآن در شك و ترديد هستند و در مورد نزول وحي و نزول وحي قرآن توسط وحي بر پيامبر در شك و ترديد هستند و بعضاً معتقدند كه اين كتاب عظيم توسط پيامبر(ص) نوشته شده و كار پيامبر اكرم (ص) ميباشد. برخوردي كه با افكار و انديشه هاي متردّد در قرآن صورت مي پذيرد در اصطلاح فرهنگ قرآني تحّدي ناميده مي شود.
تحدّي از نوعي ظرافت برخوردار است . در قرآن كريم در سورة بقره و يونس و هود و اسراء خداوند متعال آنهايي را كه در شك و ترديد هستند به تحدّي طلبيده است. علاوه بر اين كه بعضي ازاعتقادات مورد بحث افرد متردّد هستند در بعضي مورد هم قرآن آنان را افترا گويان يا آنهايي كه عقيده دارند قرآن كار پيامبر ست كه به خدا نسبتداده است معرفي مي نمايد . شايد يكي از ظريفترين نكات در قرآن آيات مربوط به تحدي باشد . در سورة اسراء آية 88 خداوند متعال مي فرمايد: « اي پيامبر بگو تمامي انس و جن جمع شوند و يار و ياور هم بشند تا كتابي مثل قرآن بياورند نخواهند تونست كتابي مثل قرآن بياورند » در اين آية مبارك خداوند خداوند توان بشري و انساني و جن ها را در كتابت نسخهاي همچون قرآن بطور قطعي نفي مي كند ولي در سورة ثود آية 13 سوره يك نوع پرسشي را خداوند متعال مطرح مي نمايد و يكفراخون كم حجم تر از كل قرآنرا مطرح مي نمايد در اين آية قرآني پرودگار متعال مي فرمايد: « آيا شما مي گوييد قرآن دستاورد و حاصل نبوغ پيامبر(ص) مي باشد شما هم هر چه در تون داريد بغير از خداوند متعال بكار بريد و ده سوره از اين مفتريات و بهم بافته ها را فراهم كنيد . در حقيقت اين مورد دوّم يك نوع تخفيف در كمّيت تحدّي به حساب مي يد . ولي باز هم در آية 23 سورة بقره و اية 38 سورة يونس با مضموني مشابه به هم بار ديگر خداي بزرگ مرتبه، درجه و كميّت تحدي را كاهش داده و فقط مي فرمايد: « اگر در آنچه مابر بندة خود نازل كرديم در شك و ترديد هستيد تنها يك سوره همانند قرآن بياوريد و در اين موردهم هر چه بجز خداوندمتعال در توان داريد بكار گيريد اگر راست مي گوييد » بنابراين در اهميّت وحي قرآن از سوي خداوند بر پيامبر اكرم (ص) به عنوان يگانه برنامة سعادتبخش بشر اين سه چهار آيه بس كه از ناحية مقدس ذات باريتالي بوده و هر گونه شك و ترديد نسبت به اين امر بزرگ همانا ظلم بزرگي محسوب مي گردد.
اما از آنجا كه كلّ قرآن كريم بهترين مثمرثمرترين برنامه ريزي حيات انساني ميباشد بنابراين اين مجموعة بي نظير و گرانبها بهترين راه ها را فراروي انسانها باز ميكند و توان بالقوّه استعداد انساني را در مسير حركت بسوي تكامل به فعليّت مي رساند. امّا با توجه به مطالب مورد بحث قبلي برخورد عقيدتي و انديشه اي قرآن منحصر به موارد فوق نيست . چنانكه در آياتي از قرآن خداوند متعال سرگذشت هلاكت بار اقوام و امتهاي پيشين همچون قوم عاد و ثمود و نوح و فرعون را در اثر مبارزه با توحيد و يگانه پرستي بيان مي دارد . و اين آيات در درجة اوّل براي عبرتگيري تمام انسانها و در وهلة بعدي براي انذار مشركين و كفّار و كجروان بيان گرديده است . اين آگاهي دادن و انذار خط مشي ها را براي تمام انسانها ترسيم مي كند و يا اينكه در بعضي آيات اوضاع و احوال اهل بهشت و دوزخ را براي ترسيم تصويري آشكار و واضح از نتيجة اعمال نيك و بد در ذهن انسانها بيان مي دارد . مطالب مذكور در اين نوشتة كوتاه فقط تعبيري نمادين و كوتاه و بدون بسط كلي ارائه گرديده است و فقط در حد يك برداشت اجمالي مي باشد و قلم انساني ناتوان از بيان كلية جوانب مطالب و موعظه هاي قرآني ست و هر اسناني به اندازه علم و دانش خود از اين اقيانوس بي كران بهره مند مي گردد.
به اميد روزي كه در اثر عمل به دستورات قرآن و اسلام تمام صحنة گيتي و تمام انسانها شاهد اعتلاي كلمه الله بوده و كفر ونفاق و ظلم و ستم در سراسر دنيا جاي خود را به عدل و توحيد و برادري و برابري داده و همه جاي دنيا مدينة فاضله ي باشد كه در آن دستورات حياتبخش اسلام سرلوحة زندگاني بشر قرار گيرد. انشاء الله
خداوندا! كساني را كه در راه ترويج اين كتاب گرانقدر تو پيوسته مجادت مي نمايند موفق بدار و ما را در زمرة خادمين قرآن محشور بفرما
« آمين يا رب العالمين »
« والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته »
قرآن و برخورد با انديشهها
پدیدآورحسین فرتاش
نشریهآثار ارسالی به هفدهمین جشنواره قرآنی دانشجویان سراسر کشور
تاریخ انتشار1388/02/06
1242 بازدید
قرآن و برخورد با انديشهها
حسين فرتاش