مهاجران

پدیدآورکاظم احمد‌زاده

تاریخ انتشار1390/02/31

منبع مقاله

share 1166 بازدید
مهاجران

كاظم احمدزاده

كلمات كليدي :

قرآن، مهاجران، حبشه، مدينه، پاداش
"مهاجرین" اسم فاعل و به معنای دور شوندگان از وطن است. این واژه از مادۀ "هجر" به معنای ترک و جدایی است.[1]

مهاجران به حبشه

در سالهاى نخستين بعثت پيامبر (ص) و دعوت عمومى او، مسلمانان در اقليت شديدى قرار داشتند، قريش به قبائل عرب توصيه كرده بود كه هر كدام، افراد وابسته خود را كه به پيامبر (ص) ايمان آورده است تحت فشار شديد قرار دهند و به اين ترتيب هر يك از مسلمانان از طرف قوم و قبيله خود، تحت فشار قرار داشت. آن روز تعداد مسلمانان براى دست زدن به يك "جهاد آزاديبخش" كافى نبود، پيامبر (ص) براى حفظ اين گروه كوچك، و تهيه پايگاهى براى مسلمانان در بيرون حجاز، به آنها دستور مهاجرت داد، و حبشه را براى اين مقصد انتخاب کرد و فرمود:
«در آنجا زمامدار صالحى است كه از ستم و ستمگرى جلوگيرى مى‏كند، شما آنجا برويد تا خداوند فرصت مناسبى در اختيار ما بگذارد.»
منظور پيامبر (ص) نجاشى بود (نجاشى اسم عامى بود همانند "كسرى" كه به تمام سلاطين حبشه گفته مى‏شد، اما اسم نجاشى معاصر پيامبر (ص) اصحمه كه در زبان حبشى به معنى عطيه و بخشش است بود). يازده مرد و چهار زن از مسلمانان در ماه رجب سال پنجم بعثت عازم حبشه شدند و از طريق دريا با كرايه كردن كشتى كوچكى راه حبشه را پيش گرفتند. چيزى نگذشت كه "جعفر بن ابو طالب" و جمعى ديگر از مسلمانان به حبشه رفتند و به آنان پیوستند.[2]

اسامی مهاجران به حبشه

عثمان و همسرش رقيه دختر پيامبر، زبير بن عوام، عبد الله بن مسعود، عبد الرحمن بن عوف، ابو حذيفه بن عتبه و همسرش سهله، سهل بن عمرو، مصعب بن عمير، ابو سلمه بن عبدالاسد و همسرش ام سلمه، عثمان بن مظعون، عامر بن ربيعه و همسرش ليلى دختر ابى خيثمه، حاطب بن عمرو و سهل بن بيضاء.. پس از آنان جعفر بن ابى طالب، و بدنبال او مسلمانان ديگر که درمجموع 82 تن مرد- به استثناى زنان و كودكان- در كشور نجاشى پناهنده شدند.[3]

برخورد نجاشی با مسلمانان مهاجر به حبشه

همین که قریش از هجرت این مسلمانان به حبشه آگاه شدند "عمرو بن عاص" و "عمارة بن ولید مخزومی" را با هدیههایی نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را باز گردانند. اما نجاشی این هدایا را نپذیرفت و از تسلیم کردن پناهندگان به ایشان خود داری کرد. به همین جهت برخی از مفسران شأن نزول آیات 82 تا 84 سورۀ مائده را دربارۀ نجاشی و اصحاب وی دانستهاند.[4]

مهاجران به مدینه

‏  آنان پيامبر اسلام و مسلمانان نخستين بودند که ازمکه به مدينه هجرت کردند، اين مهاجران كه گاهى از آنها به مهاجرين بدر تعبير مى‏شود جایگاه شایستهای در تاريخ اسلام دارند، آنان براى خدا از همه سرمايههاى مادى خود چشم پوشيدند.
اين مهاجران كه از آنها به "المهاجرون الاولون" تعبير مى‏شود در حقيقت سنگ زير بناى كاخ پر شكوه اسلام را تشكيل دادند، و قرآن از آنها با عظمت خاصى سخن مى‏گويد چرا كه از فداكارترين مسلمانها محسوب مى‏شدند.[5]
آنجا که میفرماید:
« وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لهَُّم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ »(انفال 74)
«و آنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقى‏اند براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شايسته‏اى است.»
در این آیه و آیه 100 سوره توبه از انصاِر نخستين بسان مهاجرین به نیکی یاد شده است آنهايى كه با آغوش باز از پيامبر( ص) به مدينه دعوت كردند، و ياران مهاجر او را همچون برادران خويش مسكن دادند، و از آنها با تمام وجود خود دفاع كردند، و حتى بر خويشتن نيز مقدم داشتند.

ویژگی بارز مهاجران در راه خدا

« وَ الَّذِينَ هَاجَرُواْ فىِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فىِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الاَْخِرَةِ أَكْبرَُ لَوْ كاَنُواْ يَعْلَمُونَ الَّذِينَ صَبرَُواْ وَ عَلىَ‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ »(نحل41 و 42)
«آنها كه پس از ستم ديدن در راه خدا، هجرت كردند، در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبى به آنها مى‏دهيم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند! آنها كسانى هستند كه صبر و استقامت پيشه كردند، و تنها بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند.»
با توجه به آیه یاد شده اخلاص، صبر و شکیبایی و توکل بر خدا از خصوصیات بارز مهاجران است.
تعبير به «هاجَرُوا فِي اللَّهِ» كه حتى كلمه "سبيل" هم در آن ذكر نشده اشاره به نهايت اخلاص اين مهاجران است كه تنها براى خدا و در مسير اللَّه و به خاطر رضاى او و حمايت و دفاع از آئينش دست به چنين هجرتى زدند، نه براى نجات جان خود و يا اغراض مادى ديگر.[6]
در آیه دیگری، جهاد و صدق از دیگر ویژگیهای مهاجران بیان شده است.
« ...الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ...َيَنصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئكَ هُمُ الصَّادِقُون‏ »(حشر/8)
«...مهاجرانى كه...خدا و رسولش را يارى مى‏كنند و آنها راستگويانند.»

پاداش مهاجران در راه خدا:

« ...فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فىِ سَبِيلىِ وَ قَتَلُواْ وَ قُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنهُْمْ سَيَِّاتهِِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ الله‏ وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَاب »(آل عمران/ 195)
«...آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانه‏هاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، بيقين گناهانشان را مى‏بخشم و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از زير درختانش نهرها جارى است، وارد مى‏كنم. اين پاداشى است از طرف خداوند و بهترين پاداشها نزد پروردگار است.»
با توجه به آیه بخشودگی گناهان و ورود به بهشت، پاداش الهی به مهاجرانی است که به خاطر خدا و کسب رضایت الهی از سرزمین کفر و الحاد به سرزمین ایمان هجرت کردند. تا هجرت آنان زمینهای باشد برای برپاداری ارزشهای الهی.
در آیه دیگری بهره مندی از "رزق حسن" را پاداش همه مهاجران الهی قرار داده چه به مقام شهادت رسیده باشند و چه در این راه به مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند.
« وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ »(حج/58)
«و كسانى كه در راه خدا هجرت كردند، سپس كشته شدند يا به مرگ طبيعى از دنيا رفتند، خداوند به آنها روزى نيكويى مى‏دهد كه او بهترين روزى‏دهندگان است‏.»
به گفته بعضی از مفسران "رزق حسن"، اشاره به نعمتهايى است كه وقتى چشم انسان به آن مى‏افتد، چنان مجذوب مى‏شود كه نمى‏تواند ديده از آن بر گيرد و به غير آن نگاه كند، و تنها خداوند قدرت دارد كه چنين روزى را به كسى دهد.[7]

رضایتمندی خداوند متعال از مهاجران

« وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضىِ‏َ اللَّهُ  عَنهُْمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لهَُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى تحَْتَهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَالِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ »(نساء/100)
« پيشگامان نخستين از مهاجرين و انصار، و كسانى كه به نيكى از آنها پيروى كردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نيز) از او خشنود شدند و باغهايى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ! »
واژۀ "من" در جمله «مِنَ الْمُهاجِرِينَ وَ الْأَنْصارِ» تبعيضى است، نه بيانى، بنابرین همه آنان اين فضيلت را نداشتند، آيه شريفه مى‏فرمايد: "خداوند از ايشان و ايشان از خدا راضى شدند"، در حالی که به شهادت خود قرآن، همه مهاجرين و انصار اينطور نبودند، بلكه يك عده از ايشان بيمار دل و دهن بين بودند، و تحت تاثير سم‏پاشى‏هاى منافقين قرار مى‏گرفتند، عده‏اى ديگر فاسق بودند، عده‏اى از ايشان كسانى بودند كه رسول خدا (ص) از عمل آنان بيزارى جست، و معنا ندارد كه خدا از كسانى راضى باشد كه خودش آنها را به اين عناوين ياد كرده است. پس خدای متعال تعدادی ازمهاجرین و انصار را به این فضیلت ستوده است.[8]

زنان مهاجر

« يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانهِِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلىَ الْكُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لهَُّمْ وَ لَا هُمْ يحَِلُّونَ لهَُنَّ وَ ءَاتُوهُم مَّا أَنفَقُواْ... »(ممتحنه/10)
«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه زنان با ايمان بعنوان هجرت نزد شما آيند، آنها را آزمايش كنيد- خداوند به ايمانشان آگاهتر است- هر گاه آنان را مؤمن يافتيد، آنها را بسوى كفّار بازنگردانيد نه آنها براى كفّار حلالند و نه كفّار براى آنها حلال و آنچه را همسران آنها (براى ازدواج با اين زنان) پرداخته‏اند به آنان بپردازيد ...»
جمعى از مفسران در شان نزول آيه آوردهاند: یکی از مواد پیمان صلح حدیبیه با مشرکان مکه این بود كه هر كس از اهل مكه به مسلمانان بپيوندد او را بازگردانند، در اين هنگام زنى به نام "سبيعه" اسلام را پذيرفته و به مسلمانان پيوست همسرش از پیامبر(ص)، بازگشتِ وی را خواست آيه فوق نازل شد و دستور داد زنان مهاجر را امتحان كنند. نحوه امتحان به اين ترتيب بود كه آنها را سوگند به خدا مى‏دادند كه مهاجرتشان جز براى قبول اسلام نبوده، و آنها به خاطر دشمنى با همسر و يا علاقه به مرد ديگرى، يا علاقه به سرزمين مدينه و مانند آن هجرت ننموده‏اند.
آن زن سوگند ياد كرد كه چنين است. در اينجا رسول خدا (ص) مهريه‏اى را كه شوهرش پرداخته بود و هزينه‏هايى را كه متحمل شده بود به او پرداخت، و فرمود: طبق اين ماده قرارداد تنها مردان را باز مى‏گرداند نه زنان را.
دستور به امتحان، با اينكه آنها را مؤمنان ناميده به خاطر آن است آنها ظاهرا شهادتين را بر زبان، جارى مى‏كردند و در سلك اهل ايمان بودند، اما امتحان براى اين بود كه اطمينان حاصل شود كه اين ظاهر با باطن هماهنگ است. [9]

پی نوشت ها:

[1] . راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ المفردات في غريب القرآن، مادۀ «هجر»
[2] . مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، چاپ اول، ج 5، ص 51
[3] .  طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو 1372 ش، ج‏3، ص361
[4]  . همان، ص362
[5] . تفسير نمونه، ج‏7، ص 262
[6] . همان ج‏11، ص 238 . المیزان، ج12 ص254
[7]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏7 ، ص147
[8]. طباطبائى، سید محمد حسين؛ الميزان فى تفسيرالقرآن، ترجمه سيدمحمد باقر موسوى همدانى، قم دفتر    انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين، 1374 ش، ج 9، ص 507-509
[9] . تفسير نمونه، ج ‏24، ص 37

مقالات مشابه

اوصاف مهاجران راستین

نام نشریهمجله مبلغان

نام نویسندهسیدجواد حسینی

جایگاه هجرت در مکتب اسلام

نام نشریهمجله مبلغان

نام نویسندهسیدجواد حسینی

هجرت

نام نویسندهکاظم احمد‌زاده

جهانگردى در تاريخ و آيات و روايات

نام نویسندهمحمدهادی معرفت