تَكاثُر، صد و دومين سورۀ قرآن کریم به ترتيب مصحف و پانزدهمين سوره به ترتيب نزول. اين سوره با 8 آيه، 28 كلمه و 120 حرف در شمار سُوَر «مخاطبات» قرار میگيرد، بیآنكه با اسلوب ندا آغاز شود.
دربارۀ مكی يا مدنی بودن این سوره اختلاف است، ولی با توجه به مضامين و ساختار سوره و استفاده از واژگانی مثل حرف رَدعِ «كلّا» ــ كه گفته میشود از اختصاصات سورههای مكی است ــ احتمال مكی بودن آن بيشتر است. به علاوه، مستندات شأن نزول هم بيشتر به نزول سوره در مکه دلالت دارند (نک : ابن نديم، 25؛ طبرسی، 9/532؛ ابن طاووس، 293؛ فيروزآبادی، 4/381).
شأن نزول آيات اول سوره را ماجرای تفاخر دو قبیلۀ بنی سهم بن عمرو و بنی عبدمناف بن قصی میدانند. آنان برای اثبات برتری خود، به فزونی افراد قبیلۀ خویش استناد میكردند، تا آنجا كه حتیٰ به گورستان رفتند و مردگان خود را نیز شمردند تا ثابت كنند كدام قبیله در شمار بیشتر است (ابن خالویه، 166؛ طوسی، 10/402؛ واحدی، 395).
جمعی از مفسران، بدون در نظر گرفتن شأن نزولی خاص، سعی در برداشت مفهومی كلی از آیات سوره داشتهاند، و تکاثر (زیادهطلبی) در دنیا و لوازم آنرا، باعث باز داشتن مردم از نیكیها و كمالات واقعی دانستهاند. از اینرو خدای متعال در ابتدای سوره با نهیبی رسا این غفلت مردمان را مذمت میكند و پایان آن را مرگ میداند («حَتّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»، آیۀ 2). مرگ تنها چیزی است كه باعث بیداری اینان از فرورفتن در غرقاب تكاثر میشود و آنگاه است كه به حقیقتِ مال و ثروت پی میبرند و میدانند كه دنیا فریبی بیش نبوده است (کَلّاسَوْفَ تَعْلَمونَ، آیۀ 3). گرفتار شدن مردم به تكاثر، با همین تعبیر در جایی دیگر از قرآن كریم نیز مذمت شده است (حدید/57/20). برپایۀ تفاسیر، تكاثر در اموال و اولاد مرحلهای از مراحل زندگی دنیاگرایانهاست كه بیشتر در میانسالی، پس از دورۀ «لعب» و «لهو» نوجوانی و جوانی، پیش میآید و باعث فراموشی آخرت و ذخیرهاندوزی برای سفر واقعی انسان میگردد (نحاس، 5/283؛ قرطبی، 19/168؛ ابن کثیر، 4/909).
از سویی، بسیاری دیگر از مفسران ضمن اصل گرفتن شأن نزول یاد شده، مفهوم كلی نیز برای سوره قائل شده، و تنها مورد نزول را مصداقی برای این مفهوم كلی دانستهاند (مثلاً نک : طبری، 30/183؛ زمخشری، 4/791-792؛ میبدی، 10/597- 598). آگاه نبودن به آنچه در پس پردۀ این جهان مادی است، عامل غفلت و در افتادن در تكاثر است و آگاهی به آن غفلتزدا، یعنی مرگ، تصور خطای مردمان نسبت به دنیا را عوض میكند. پس جواب محذوف حرف شرط «لَوْ» در آیۀ 3 و4 را چنین تعبیر کردهاند که اگر میدانستید و اگر بدانید، دیگر سرگرم تکاثر نمیشوید (فخرالدین، 31/78؛ بقاعی، 22/227)؛ یا اینکه
خواهید دانست این تکاثر و زیادهطلبی هیچ اثری در رشد واقعی شما ندارد، باعث رستگاری نمیشود و مایۀ برتری کسی نزد خدا نمیگردد (قس: حجرات/49/13).
همراه شدن سورۀ تکاثر با سورۀ کوثر در ترتیب نزول، دو برداشت از نعمت را نشان میدهد، نعمتی که تبدیل به کوثر و خیر شده است، و نعمتی که به افزونطلبی (تکاثر) منجر گردیده است. برخی از مفسران سؤال و بازخواست از نعمت را تنها در مواردی میدانند که بیرون از راه رشد و نه در راه بندگی به کار رفته باشد (زمخشری، 4/793؛ فخرالدین، 31/81؛ قرطبی، 19/177). همچنین مفسران در تفسیر این سوره دربارۀ موضوعاتی چون «سؤال از نعمت»، علم الیقین و عینالیقین نیز بسط سخن دادهاند.
ابن خالویه، حسین، اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، بیروت، 1406ق/1985م؛ ابن طاووس، علی، سعدالسعود، نجف، 1369ق/1950م؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1405ق/1985م؛ ابن ندیم، الفهرست، به کوشش فلوگل، لایپزیگ، 1871م؛ بقاعی، ابراهیم، نظمالدرر فی تناسب الآیات و السور، حیدرآباد دکن، 1404ق/1984م؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، 1466ق/1947م؛ طبرسی، فضل، مجمعالبیان، قم، 1403ق؛ طبری، تفسیر؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، المطبعة البهیة؛ فیروزآبادی، محمد، بصائر ذوی التمییز، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، 1389ق/1969م؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1967م؛ میبدی، احمد، کشفالاسرار و عدة الابرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1339ش؛ نحاس، احمد، اعراب القرآن، به کوشش زهیر غازی زاهد، بیروت، 1409ق/ 1988م؛ واحدی، علی، اسباب النزول، به کوشش سیدجمیلی، بیروت، 1405ق/ 1985م.