واکنش مردم در برابر رسالتهای انبیا
گروه: تفسیر قرآن
ارائه دهنده: حجت الاسلام و المسلمین علیمحمد یزدی
ناقد: حجت الاسلام و المسلمین سعید بهمنی
دبیر علمی: حجت الاسلام و المسلمین
محمدعلی محمدی
زمان برگزاری: 1396
-آقای
یزدی: این کرسی از محورهای تفسیر موضوعی نبوت عامه با گرایش
شبههپژوهی است. بحث نبوت عامه از چنان گستردگی برخوردار است که مقرر شد هر موضوع
به صورت تکنگاری ارائه شود، مانند بحث ویژگیهای انبیا.
منظور و
غرض ما در همه این کتاب این است که انبیا پیام هایی را دریافت کردند و به مردم
ابلاغ کردند، پس از این باید گزارشهایی که قرآن از رفتار مردم داده را گردآوری
کنیم و گزارش بدهیم. قرآن میگوید در برابر دعوت انبیا مردم چه واکنشهایی داشتند
و گزارش میکند. بنای این کتاب بر گزارش است و نه تجزیه و تحلیل؛ اگرچه کار به
تجزیه و تحلیل کشیده میشد. بنای اصلی کار گزارش قرآن درباره رفتار مردم بعد از
آشناشدن با آموزه های انبیا است. در این قسمت واکنش پیامبران در برابر پس از
دییافت وحی نیز بررسی میشود. اگر پیامبر دیگری همزمان با آن پیامبر میزیست، یا
بعد از او آمد، در برابر این آموزهها چه واکنش و موضعگیری داشتند؟ آنچه بیان شد،
هدف اصلی از نگارش کتاب است.
از آنجا
که در این کتاب رفتار مردم پس از پیبردن به آموزههای انبیا گزارش میشودف به نظر
میرسد عنوان کتاب گویا باشد. به نظر بنده بهکاربردن کلماتی مانند «واکنش» و
«تعامل» شاید گویای بحث نباشد.
رفتار
مردم در برابر دعوت انبیا محور تقسیم است. عدهای را باور کردند و پذیرفتند و عدهای
نپذیرفتند. افرادی که پذیرفتند، ممکن است قوی بپذیرفتند و یا ضعیف پذیرفتند. بر
اساس گزارشهای قرآنی 68 عملکرد و موضعگیری از افرادی که دعوت را پذیرفتند گزارش
شده است: تسلیم محض، غرولند به انبیا، کاهلی در انجام وظایف، اعتراض، ایجاد مشکل.
این موضوع نشانه نفاق نیست، چون اصل رسالت را پذیرفته بودند، ولی به جهت ضعف ایمان
رفتار نامطلوب از خودش نشان میدادند. پس رفتار مؤمنان در این فصل بیان میشود. رفتار
منافق در بخش کسانی قرار داده شده که نبپذیرفتند.
فصل دوم
کتاب درباره کسانی است که دعوت انبیا را نپذیرفتند. برخی منافقانه اظهار پذیرش
کردند تا بتوانند منافع خودشان را تأمین کنند و بعضی آشکارا نپذیرفتند، بعضی فقط
نپذیرفتند، ولی عکسالعمل حادی انجام ندادند و درگیری با انبیا نداشتند، بعضی نیز
به رویاروی و درگیری با انواع جنگ سرد و جنگ گرم روی آوردند. در مجموع 139 واکنش
از طیف مخالف گزارش شده است.
در بیان
اصل مطالب که نوآوری وجود ندارد و در قرآن ذکر شده است، بلکه نوآوری اثر، شمار
بالاتر انواع واکنش هاست. برخی از کتب که به بررسی واکنش مخالفان پرداختهاند، بیش
از 20 واکنش ذکر نکردهاند و مطالب آنها نیز به صورت پراکنده است. هدف من استقصا واکنشها
بود و ممکن است مورد دیگری موجود باشد که بنده به آن نرسیدم. دیگر ویژگی اثر این
است که در مورد هر عنوان شواهد قرآنی اقامه کردیم.
در مورد
علت مخالفت مخالفان انبیا و انگیزه دلایل زیادی بیان شده است. برخی از افراد شبهه
داشتند و بهدنبال کشف حققیت بودند؛ مانند فرد مسیحی که به مدینه آمده بود و
درباره حضرت عیسی شبهه داشت و پس از دریافت پاسخ خود از مدینه رفت. این قسم افراد
تحت عنوان شبههدارها در کتاب آمده است و با شبههافکنان که دینستیزند، متفاوت
هستند. شبههافکنان قصد تخریب و منعقد نشدن هدف انبیا را دارند و از گسترش و قوام
نهال تازه تاسیس جلوگیری بهعمل میآوردند.
دسته
دیگر، کسانی بودند که پس از ناامیدی از انعقاد و ریشهدار شدن دین اسلام، در صدد
قطع پیوند دین با مردم بودند.
به نظر
میرسد در جامعه کنونی نیز شاهد چنین روندی هستیم و مطالب و انگیزههایی که از
اقوام پیشین در قرآن ذکر شده است، در جامعه معاصر نیز جاری است.
برای
فهم مطالب نیاز بود که برای هر عنوان نمونه تاریخی ذکر شود، ولی بهمنظور پرهیز از
تفصیل و دورنشدن از هدف اصلی، فقط به گزارشهای قرآنی اکتفا شده است و مؤید
تاریخی و اجتماعی و استدلال های بیرونی برای تقویت آنها بیان نشده است. پیشنهاد
شده بود که چون مخاطب کتاب طلاب و دانشجویان هستند، تنها به ذکر آیه و ترجمه آن
اکتفا شود، اما تلاش کردیم چینش آیات و پیوند آنها با تاکل باشد و سبک نگارش به
گونهای باشد که خواننده تصور نکند که تنها ترجمه آیات را میخواند.
در قسمت
شبههها که از ارکان اصلی این متن است، تصمیم گرفتیم شبهه و پاسخ آن را داخل عنوان
و زیر آن بگنجاندیم. پیش از ورود به بحث نیز تلاش کردیم برای درک بیشتر مخاطب، معنی
کلمه شبهه و تفاوت آن با پرسش را بیان کنیم. از این رو، این بحث را نباید بحث
استطرادی نامید. سپس تلاش کردیم که متن و پاسخ شبهه را از قرآن برداشت کنیم ولی در
برخی موارد نیز متن شبهه را از خارج از متن قرآن کریم دریافت کردیم.
دو مطلب
نیز برای رفع نیاز مخاطب بیان شده است؛ معرفی چهرههای مخالف با انبیا مانند اشراف،
مستکبران، مستضعفان، منافقان و انگیزههای مخالفان انبیا.
-آقای
محمدی: محورهای مطالبی که آقای یزدی فرمود، بهطور خلاصه چنین است:
1. موضوع بحث عبارت است از آنچه قرآن کریم از واکنشهای مردم بعد از پیبردن به
دعوت انبیا بیان کرده است؛ 2. بحث به دو بخش تقسیم شده است: موافقان و مخالفان. در
بخش موافقان 68 موضعگیری بیانشده و در بخش مخالفان به 139 موضعگیری اشاره شده
است که در مجموع 207 موضعگیری است. 3.
امتیازهای این نوشته: قرآنی بودن محض، گردآوری 207 موضعگیری که در نوع خودش بینظیر
است؛ پرداختن به بحث رفتارشناسی، پرداختن به انگیزههای مخالفت، طرح شبهات مخالفان،
معرفی مخالفان پیامبران.
-آقای
بهمنی: آقای یزدی از نظر علمی در حدی است که ما دغدغه محتوایی کارهای
او را نداریم؛ وی مرجع همه دوستان است.
آنچه من عرض می
کنم قبلا خدمت آقای یزدی تقدیم شدهاست.
من اصلا
به نکات ویرایشی نمیپردازم. مناسب است آیین نامهای برای جلسات نقد تدوین شود و
عنوان شود که اصلا ناقد به نکات ویرایشی نپردازد، مگر نکتهای که در معنا تأثیر
داشتهباشد.
ملاحظات
و نکاتی که عرض میکنم، محتوایی نیست، بلکه ساختاری و قالب عناوین است.
در عنوان
اصلی «واکنش مردم در برابر رسالتهای انبیا»، آمده است. کلمه واکنش و کنش ـ که از
اختراعات دکتر حسابی است ـ در مقابل هم هستند. بهعبارت دیگر، واکنش در مقابل کنش
است، نه رسالتها. کنش و واکنش امر خارجی است، ولی رسالتها امر ثبوتی هستند. اگر
بخواهیم رسالتها را امر خارجی بدانیم، باید چیزی به آن اضافه کنیم. رسالتها امری
ثبوتی، نفسالامری و شأنی هستند. اگر بخواهید کلمه واکنش را در برابر رسالت بهکار
ببرید، باید بگویی «واکنش مردم در برابر ابلاغ رسالتهای انبیا» یا «آگاهی از
رسالتهای انبیا» یعنی چیزی به کلمه رسالت اضافه شود که آن را از حالت ثبوتی خارج
سازد و به حالت فعلیت برساند.
هنگامی که رسالت به شخصی اضافه می شود، به معنای مسؤلیت است. مثلا میگوییم رسالت آقای یوسفی مقدم در مرکز چیست؟