مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله كمثل حبة انبتتسبع سنابل فی كل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم; (1)
مثل كسانی كه در راه خدا انفاق میكنند همانند دانهای است كه هفتخوشه برویاند كه در هر خوشهای صد دانه باشد و خداوند برای هر كس كه بخواهد چند برابر میكند و خداوند گشایشگر داناست .
در تمام جوامع انسانی وقوع حوادث طبیعی چون سیل، زلزله، آتشسوزی و بروز مشكلات غیرارادی چون بیماریها، تصادفات، و پدیدههایی از این قبیل باعث میشود گروهی از افراد نتوانند نیازهای زندگی خود و خانوادهشان را تامین كنند . از جمله راههایی كه دین اسلام، همانند سایر ادیان الهی، برای حل این مشكل توصیه كرده انفاق است . مسلمانان به مقتضای فطرت الهی و تعالیم قرآنی وظیفه دارند در مواقع خطر و بروز حوادث به یاری همنوعان خویش شتافته، آنان را در برخورد با مشكلات تنها نگذارند . خداوند رحمان در آیات متعددی از سوره بقره به این مهم پرداخته، وجود افراد خیر را همانند دانههایی میداند كه در زمین مناسبی قرار گرفته و تبدیل به هفتخوشه و هفتصد دانه شدهاند و زیبا این كه قرآن به جای تشبیه اعمال نیك افراد، خود افراد را چنین بابركت معرفی میكند و این اوج لطف و عنایت الهی به افراد شایسته است .
البته روییدن هفتصد دانه از یك دانه نیازمند دانه سالم، زمین مستعد، زمان مناسب و رسیدگی و حفاظت صحیح و مستمر است از این رو، خداوند در قرآن شرایط انفاق فی سبیلالله را چنین بیان میكند .
ومثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم كمثل جنة بربوة اصابها وابل فآتت اكلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطل والله بما تعملون بصیر; (2)
و مثل كسانی كه اموال خود را برای طلب رضای خداوند و استواری روح خود انفاق میكنند، همچون باغی است كه در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشتبه آن برسد [و از هوای آزاد به حد كافی بهره بگیرد]، میوه خود را دو چندان بدهد و اگر باران درشتی نبارد، بارانهای ریز و شبنم بر آن میبارد [لذا همیشه این باغ شاداب و پرطراوت است] و خداوند به آنچه انجام میدهید بینا است .
این آیه به زیبایی نشان میدهد كه مؤمنان و انفاقكنندگان واقعی كسانی هستند كه تنها به خاطر خشنودی خدا و پرورش فضایل انسانی و تثبیت این صفات در درون جان خود، و به منظورپایان دادن به نگرانیها و ناراحتیهایی كه بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آنها پیدا میشود، اقدام به انفاق میكنند . (3) در نقطه مقابل این گروه، كسانی هستند كه به قصد خودنمایی و ریاكاری انفاق میكنند . خداوند سبحان با آوردن تمثیلی زیبا، نتیجه عمل آنان را بربادرفته دانسته، میفرماید:
مثل او (ریاكار) همچون مثل سنگ خارایی است كه بر آن، (قشر نازكی از) خاك باشد، (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاكها و بذرها را بشوید) و آن را صاف (و خالی از خاك و بذر) رها كند . آنها (ریاكاران) از كاری كه انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند، و خداوند، جمعیت كافران را هدایت نمیكند . (4)
یا ایها الذین آمنوا انفقوا من طیبات ما كسبتم ومما اخرجنا لكم من الارض ولا تیمموا الخبیث منه تنفقون ولستم بآخذیه الا ان تغمضوا فیه واعلموا ان الله غنی حمید; (5)
ای كسانی كه ایمان آوردهاید! از بهترین و پاكیزهترین چیزی كه به دست آوردهاید و از آنچه ما برای شما از زمین رویانیدهایم انفاق كنید، و سراغ قسمتهای ناپاك نروید تا از آن انفاق كنید، در حالی كه خود شما هم حاضر نیستید (به هنگام پذیرش اموال) آنها را بپذیرید مگر از روی اغماض و اكراه (ناچاری) و بدانید كه خداوند بینیاز و ستوده است .
ابیبصیر از امام صادق علیه السلام نقل میكند: آیه درباره كسانی نازل شد كه در ایام جاهلیت اموالی را از طریق مكاسب ناپسند به دست آورده بودند و قصد داشتند آنها را در راه خدا انفاق كنند، خداوند آنان را از این كار نهی كرد و دستور داد از اموال پاك و حلال انفاق كنند . (6) نیز در تفسیر «مجمعالبیان» از امام علی علیه السلام نقل شده است: این آیه درباره كسانی نازل گردید كه هنگام انفاق خرماهای خشك و نامرغوب را با خرمای خوب مخلوط میكردند و بعد انفاق مینمودند، به آنها دستور داده شد كه از این كار بپرهیزند . (7)
روشن است كه این دو شان نزول هیچ منافاتی با هم ندارند و ممكن است آیه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد، كه یكی ناظر به پاكی معنوی و دیگری ناظر به مرغوبیت مادی و ظاهری است .
از آنجا كه بعضی از مردم عادت دارند همیشه از اموال بیارزش و آنچه تقریبا از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق كنند و اینگونه انفاقها علاوه بر این كه سود چندانی به حال نیازمندان ندارد، یك نوع اهانت و تحقیر نسبتبه آنها است و موجب تربیت معنوی و پرورش روح انسانی نیز نمیباشد، این آیه صریحا مردم را از این كار نهی میكند و آن را با دلیل لطیفی همراه میسازد و آن این كه، شما خودتان حاضر نیستید اینگونه اموال را بپذیرید مگر از روی كراهت و ناچاری، چرا درباره برادران مسلمان، و از آن بالاتر خدایی كه در راه او انفاق میكنید و همهچیز شما از اوست، راضی به این كار میشوید . (8) به عبارت دیگر، هدف از انفاق، آراستن روح و جان به صفت ایثار و گذشت و پیراستن آن از بخل و خست است نه رهایی از دست اشیای بیارزش و از كار افتاده كه حضورشان زندگی را از لطافت میاندازد . (9)
ان تبدوا الصدقات فنعما هی وان تخفوها وتؤتوها الفقراء فهو خیر لكم ویكفر عنكم من سیآتكم والله بما تعملون خبیر; (10)
اگر صدقات را آشكار بدهید كار خوبی است، ولی اگر آنها را مخفی ساخته به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است و قسمتی از گناهان شما را میپوشاند و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است .
تردیدی نیست كه انفاق آشكار و علنی در راه خدا و اختفای آن هر كدام اثر مفیدی دارد; زیرا هنگامی كه انسان به طور آشكار و علنی مال خود را در راه خدا انفاق میكند اگر انفاق واجب (خمس، زكات) باشد، گذشته از این كه مردم تشویق به اینگونه كارهای نیك میشوند، از انسان این اتهام نیز رفع میگردد كه به وظیفه واجب خود عمل نكرده است، و اگر انفاق مستحب باشد، در حقیقتیك نحوه تبلیغ عملی است كه مردم را به كارهای خیر و حمایت از محرومان و انجام كارهای نیك اجتماعی و عامالمنفعه تشویق میكند، و چنانچه انفاق به طور مخفی و دور از انظار مردم انجام شود، به طور قطع ریا و خودنمایی در آن كمتر است و خلوص بیشتر در آن خواهد بود; مخصوصا درباره كمك به محرومان، آب روی آنها بهتر حفظ میشود و بر این اساس آیه فوق میگوید هر یك از دو كار، انفاق آشكار و نهان، خوب و شایسته است . (11) لكن از آنجا كه پایه اصلی دین و دینداری بر اخلاص است و عمل انسان هر چه خالصانهتر باشد به فضیلت نزدیكتر است، خداوند سبحان صدقه پنهانی را بر آشكار ترجیح داده میفرماید این برای شما بهتر است . (12) از امام صادق علیه السلام روایتشده است: خداوند فرموده زكات واجب را علنی ولی زكات مستحب را مخفیانه پرداخت كنید . (13) شاید دلیل آن باشد كه زكات واجب یك وظیفه عمومی، معمولی، و دور از ریاست . (14)
الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذی لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون; (15)
كسانی كه اموال خود را در راه خدا انفاق میكنند، سپس به دنبال انفاقی كه كردهاند، منت نمیگذارند و آزاری نمیرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند .
طبق بیان این آیه در صورتی انفاق در راه خدا در پیشگاه پروردگار پذیرفته میشود كه به دنبال آن منت و چیزی كه موجب آزار و رنجش نیازمندان است نباشد . بنابراین، كسانی كه در راه خدا بذل مال میكنند ولی به دنبال آن منت میگذارند یا كاری را انجام میدهند كه موجب آزار و رنجش است، در حقیقتبا این عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بین میبرند .
آنچه در این آیه بیشتر جلب توجه میكند این است كه قرآن در واقع سرمایه زندگی انسان را منحصر به سرمایههای مادی نمیداند، بلكه سرمایههای روانی و اجتماعی را نیز به حساب آورده است . كسی كه چیزی به دیگری میدهد و منتی بر او میگذارد و یا با آزار خود، او را شكستهدل میسازد، در حقیقت چیزی به او نداده است; زیرا اگر سرمایهای به او داده سرمایهای هم از او گرفته است و چه بسا آن تحقیرها و شكستهای روحی به مراتب بیش از مالی باشد كه به او بخشیده است . (16)
نكته دیگر این كه، در آیه شریفه، منتگذاردن و اذیت كردن، با واژه «ثم» كه به معنی فاصله زمانی استبه كار رفته و این میرساند كه منظور قرآن تنها این نیست كه پرداخت انفاق مؤدبانه و محترمانه و خالی از منتباشد، بلكه در زمانهای بعد نیز نباید با یادآوری آن منتی بر گیرنده انفاق گذارده شود، و این نهایت دقت اسلام را در خدمات خالص انسانی میرساند . (17)
قول معروف ومغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی والله غنی حلیم;
گفتاری پسندیده و گذشتبهتر از صدقهای است كه آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بینیاز و بردبار است . (18)
این آیه منطق اسلام را در مورد ارزشهای اجتماعی اشخاص و حیثیت مردم روشن میسازد و عمل آنهایی را كه در حفظ این سرمایههای انسانی میكوشند و ارباب حاجت را با گفتار نیكو و احیانا راهنماییهای لازم بهرهمند كرده، و هرگز اسرار آنها را فاش نمیسازند، از بخشش افراد خودخواه و كوتهنظری كه در برابر كمك مختصری هزار گونه زخم زبان به افراد آبرومند میزنند و شخصیت آنها را در هم میشكنند، برتر و بالاتر میشمرد . (19) در این راستا پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرماید:
هنگامی كه حاجتمندی از شما چیزی خواست گفتار او را قطع نكنید تا تمام مقصود خویش را شرح دهد، سپس با وقار و ادب و ملایمتبه او پاسخ بگویید، یا چیزی را كه در دست دارید در اختیارش بگذارید و یا به طور شایستهای او را بازگردانید; زیرا ممكن استسؤالكننده فرشتهای باشد كه مامور آزمایش شما است تا ببیند در برابر نعمتهایی كه خداوند به شما ارزانی داشته، چگونه عمل میكنید . (20)
حال كه به بركت انقلاب و جانفشانی شهدا و گذشت ایثارگران، دولت و ملت ایران اسلامی و قرآنی شدهاند، جا دارد اندیشمندان مسلمان و مسئولین امر، بخشی از وقت و اندیشه خود را صرف اجرای یكی از مهمترین تعالیم اقتصادی قرآن یعنی انفاق فی سبیلالله كنند و با انتخاب روشها و طراحی ابزارهایی نو و متناسب با زمان حاضر، اهداف الهی را تحقق بخشند . سازمانها و نهادهای دولتی چون كمیته امداد امام خمینی رحمه الله، سازمان بهزیستی، سازمان حمایت از بیماری های خاص و برخی مؤسسات خصوصی قابل اعتماد مردم میتوانند با طراحی ابزارهای مالی مناسب، انفاقهای ریز و درشت مردم نیكوكار كشور اسلامی را جمعآوری كرده به صورت برنامهریزی شده و با مطالعه كارشناسی در محلهای ضروری و واقعی به شكل آبرومندانه هزینه كنند . در ادامه مقاله یكی از ابزارهایی كه با مقداری تغییر میتواند ابزار مناسبی برای مطالب پیشگفته باشد، مورد بررسی قرار گرفته، پیشنهادهایی جهت اصلاح آن ارائه میگردد .
از جمله ابزارهایی كه قابلیت دارد آموزه انفاق را با شرایط و ویژگیهای قرآنی در جامعه نهادینه كند، اوراق اعتباری از نوع «كارتهای ارمغان بهزیستی» است كه توسط سازمان بهزیستی منتشر شده و در دورههای زمانی مشخصی به مردم عرضه میشود، افراد با خریدن كارتهای مذكور وجوه نقدی خود را در اختیار سازمان میگذارند تا در خدمات عامالمنفعه و رسیدگی به محرومان از آنها استفاده كند و سازمان به منظور تشویق مردم، بخشی از وجوه را به قید قرعه به عنوان جایزه به دارندگان اوراق میپردازد . لكن متاسفانه به دلیل بیتوجهی یا كمتوجهی، این كارتها به آلات قمار و ابزار ثروتهای بادآورده (اكل مال به باطل) بیشتر شبیه شده است . به نظر میرسد با انجام اصلاحاتی در آنها و دقت نظر در تحقق اصلاحات، میتوان ابزاری كارآمد با ویژگیهای قرآنی و با رعایت كامل موازین فقهی، طراحی كرد .
در نظر گرفتن جوایز مادی وسوسهانگیز با به كارگیری شیوههای تند تبلیغاتی كه امروزه در كارتهای ارمغان بهزیستی جریان دارد، انگیزههای انفاق و بخشش را در جامعه میخشكاند و افراد را به سمتیك قمار بزرگ و تصاحب یك ثروت بادآورده سوق میدهد و كمتر كسی با هدف كمك به محرومان و مستمندان یا مشاركت در امور خیر و عامالمنفعه، اقدام به خرید اوراق میكند .
بایستی با اصلاح كمی و كیفی جوایز و انتخاب سوژههای مناسب تبلیغاتی و اجرای یك سری برنامههای فرهنگی، اهداف و انگیزههای مردم را به سمت انفاق فی سبیلالله و كمك به محرومان بكشانیم; به طوری كه فرد وجوه خود را نه به عنوان خرید اوراق بهادار، بلكه با نیتبخشش به مستمندان بپردازد و در مقابل، كارت ارمغان بهزیستی را به عنوان رسید دریافت كند .
سازمان و نهادی كه متصدی جمعآوری كمكهای مردمی میشود بایستی وجهه مقبول اجتماعی داشته، از جهت جذب و نگهداری و مصرف درآمدهای مربوطه قابل اعتماد مردم باشد . اولین قدم برای ایجاد فضای اعتماد، داشتن برنامه شفاف و گویای كاری است; به طوری كه سازمان مذكور بتواند در پایان هر دوره مالی گزارش كاملی از میزان درآمدها، هزینههای جاری، تبلیغاتی و مصارف را برای مردم ارائه كند و افراد حقیقی و حقوقی ذیصلاح با نظارت و كنترل، آن گزارش را تایید كنند و در قدم بعدی لازم استبا به تصویر كشاندن خدمات ارائه شده و نشان دادن آنها از طریق تلویزیون و روزنامهها و مجلات اعتماد مردم را افزایش داد . البته در این موارد حفظ آبروی انسانهای نیازمند و شرافتمند و رعایتشئونات انسانی آنها بر همه چیز مقدم است و نباید به بهانه تهیه گزارش، شخصیت افراد را لكهدار نمود . بر این اساس میتوان با به تصویر كشیدن مراكز علمی، فرهنگی، ورزشی، دینی، خدماتی، بهداشتی و درمانی كه برای محرومین احداث شده و گزارش مكتوبی از هدایای نقدی به مستمندان، با مردم مؤمن و نوعدوستسخن گفت، و آنان را برای مشاركت در امر خیر تشویق كرد .
وضعیت فعلی جوایز از چند جهت اشكال دارد:
اولا، جوایز مورد نظر از محل درآمد اوراق فروخته شده تامین میشود كه شبهه قمار وجود دارد; چرا كه در حقیقت گروهی با خریدن اوراق مذكور پولشان را در یك جا جمع میكنند، بعد از طریق قرعهكشی بخشی از آن پولها به تعدادی از آنان تعلق میگیرد و نوعا در چنین فرایندی برندگان خوشحال و بازندگان از این كه اموالشان به صرف قرعه نصیب گروهی غیرمستحق شده است، ناراضیاند . به جهت همین نكته است كه وقتی از حضرت امام خمینی از ماهیتبلیطهای اعانه ملی (21) كه ادعا میشد جهت امور خیریه مصرف میشود استفتا گردید جواب دادند:
اگر فرضا یك شركتیا مؤسسه پیدا شود و برای اعانتبه مؤسسات خیریه از قبیل بیمارستان یا مدارس اسلامی بلیطهایی منتشر كند و مردم هم برای اعانت این مؤسسات مبلغی بدهند و آن شركت از مال خودش یا وجوهی كه از انتشار بلیط به دست میآید، با اجازه تمام پولدهندگان مبلغی به اشخاصی كه قرعه به نام آنها بیرون میآید بدهد مانع ندارد، لكن این مجرد فرض است و بلیطهایی كه اكنون فروخته میشود و قرعهكشیهایی كه اكنون عمل میشود به این نحو نیست و پول بلیط و قرعه حرام است . (22)
در این فتوا حضرت امام راه خروج از قمار و حرمت را در این میبینند كه یا جوایز از اموال و دارایی خود مؤسسه پرداختشود و یا این كه تمام كسانی كه پول دادهاند اجازه چنین كاری را بدهند، و روشن است كه صورت دوم فرضی بیش نیست; چرا كه به یقین حداقل برخی از كسانی كه به قصد برنده شدن اقدام به خرید اوراق مذكور میكنند، بعد از قرعهكشی هیچ رضایتی ندارند كه پولشان به صرف قرعه در اختیار افرادی قرار گیرد . به عبارت دیگر، رضایت آنان موقع خرید همانند رضایت قمارباز قبل از قمار است، یعنی رضایتبه شرط برنده شدن، و وقتی متوجه میشوند كه برنده نشدهاند رضایتشان از بین میرود . بر این اساس اگر جوایز از محل درآمد اوراق باشد حداقل شبهه قمار وجود دارد .
ثانیا، كمیت و كیفیت جوایز به گونهای است كه غالب خریداران اوراق، به تصاحب چند جایزه ردیف اول چشم دوختهاند و روشن است كه چنین جوایزی نصیب تعداد انگشتشماری میشود و همیشه بعد از قرعهكشی خیل عظیمی خود را بازنده و مالباخته تلقی میكنند كه اثر روانی تخریبكنندهای خصوصا روی جوانان دارد .
بنابراین پیشنهاد میشود:
1- جوایز از محل بودجه عمومی آن سازمان و توسط دولت پرداختشود; به این معنا كه دولت اسلامی جهت نهادینه كردن انفاق و گسترش صدقات، هر ساله جوایزی را برای كمككنندگان به محرومان در بودجه سازمان مربوطه (مثلا سازمان بهزیستی) در نظر گیرد . در این صورت كلیه وجوه جمعآوری شده از طریق توزیع كارتها، به مصرف نیازمندان میرسد و هیچ فردی احساس نمیكند كه وجوه انفاقی او بیجهت و به صرف قرعه در اختیار دیگری قرار گرفته است . (23)
2- كمیت و كیفیت جوایز معقول و متعارف باشد; به این معنا كه به جای پرداخت مبالغی غیرمتعارف به تعدادی انگشتشمار (برای مثال یك جایزه سی میلیون تومانی، چند جایزه) . . . تعداد جوایز را افزایش داده مبلغ آن را كاهش دهند و این اگر چه در كوتاه مدت ممكن است اثربخش نباشد لكن در بلندمدت بهتر پاسخ میدهد; به جهت این كه بعد از چند دور قرعهكشی و برنده شدن افراد زیادی، این ذهنیتبرای خیلی افراد شكل میگیرد كه امید زیادی برای برنده شدن وجود دارد .
3- سعی شود نوع جایزه با عمل خیرخواهانه تناسب داشته باشد; برای مثال، اگر در آگهی تلویزیونی به جای تبلیغات فعلی، وقتی اعلام شود با قرعهكشی جوایز دوره . . . ارمغان بهزیستی پنجخانواده برای حج تمتع، پنجاه نفر برای حج عمره، و دویست نفر برای زیارت مشهد مقدس و . . . برگزیده شدند، قطعا اثر معنوی بالایی برای جامعه ایجاد میكند .
نتیجه این كه اگر پیشنهادهای فوق اعمال شود افراد با اهدای بخشی از اموال خود به جهتحمایت از مستمندان برگههایی را به عنوان رسید مشاركت در همیاری ملی دریافت میكنند (نه این كه خریداری كنند) سپس دولتبرای تشویق افراد خیر و نهادینه كردن انفاق قرآنی جوایزی را به قید قرعه میپردازد . روشن است كه در این صورت نه شبهه قمار مطرح میشود و نه شبهه اكل مال به باطل . از طرف دیگر، انفاقهای مردم به صورتی كه قرآن سفارش كرده با برنامهریزی، بدون منت و آزار و بدون خودنمایی و ریا در اختیار مستحقان واقعی قرار میگیرد .
1) بقره (2) آیه 261 .
2) همان، آیه 265 .
3) ناصر مكارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه (تهران، دارالكتبالاسلامیه، 1374) ج 2، ص 327 .
4) بقره (2) آیه 264 .
5) همان آیه 267 .
6) حویزی، تفسیر نورالثقلین (قم، اسماعیلیان، 1373) ج 1، ص 287 .
7) طبرسی، تفسیر مجمعالبیان (بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1412 ق) ج 1 و 2، ص 490 .
8) ر . ك: ناصر مكارم شیرازی و دیگران، همان، ص 333 .
9) محسن قرائتی، تفسیر نور (قم انتشارات در راه حق، 1375) ج 1، ص 538 .
10) بقره (2) آیه 271 .
11) ناصر مكارم شیرازی و دیگران، همان، ص 315 .
12) محمدحسین طباطبائی، تفسیرالمیزان (بیروت مؤسسةالاعلمی للمطبوعات، 1417 ق) ج 2، ص 402 .
13) طبرسی، همان، ص 496 .
14) محسن قرائتی، همان، ص 543 .
15) بقره (2) آیه 262 .
16) ناصر مكارم شیرازی و دیگران، همان، ص 317 و 318 .
17) همان، ص 318 .
18) بقره (2) آیه 263 .
19) ناصر مكارم شیرازی و دیگران، همان، ص 320 .
20) طبرسی، همان، ص 414 .
21) قبل از انقلاب، بلیطهایی به عنوان «بلیط بختآزمایی» منتشر میشد، افراد با خرید آنها در قرعهكشی شركت میكردند و وجوه جمعآوری شده بعد از كسر هزینههای مؤسسه ناشر بلیطهای مذكور، با قرعهكشی بین افرادی تقسیم میشد . این عمل از سوی مراجع وقت، قمار و حرام اعلام شد، بعد از آن مؤسسات مذكور جهتحل مسئله اعلان كردند كه بخشی از وجوه جمعآوری شده را در امور خیر مصرف میكنند و به دنبال آن اسم بلیطها را هم به بلیطهای اعانه ملی تغییر دادند .
22) امام خمینی، توضیحالمسائل، مسئله 2870 .
23) شایان ذكر است پرداخت جوایز از محل بودجه سازمان مربوطه به جای پرداخت از محل درآمد اوراق، گرچه از جهت فقهی و حقوقی موجب تفاوت شده و شبهه قمار را از بین میبرد ولی از جهتبار مالی، برای سازمان تفاوتی ایجاد نمیشود و تنها یك جابه جایی در ردیفهای هزینه پیش میآید . در نتیجه این پیشنهاد هزینه جدیدی برای سازمان مربوطه و دولت ایجاد نمیكند، به این معنا كه بودجه چنین سازمانهایی كه از محرومین و مستمندان حمایت میكنند از دو منبع دولتی و فروش اوراق مذكور تامین میشود، پس سازمان مربوطه میتواند به جای این كه هزینه جوایز را از محل درآمد اوراق بپردازد، از بخش بودجه دولتی بپردازد در نتیجه در جمعبندی تنها یك جابه جایی رخ میدهد و بودجه كل ثابتباقی میماند .