يا نساء النبي لستنّ كأحد منالنساء ان اتقيتنّ - فلا تخضعن بالقول... و لاتبرّجن تبرّجالجاهليّة الأولي وأقمن الصلوة و ءاتين الزكوة.
پيش از اين گفتيم كه سوره احزاب، سورهاي است كه عمدتاً طراحي ساختار مطلوب جامعه اسلامي را برعهده گرفته است. اگر جامعه اسلامي مطابق طرحي كه قرآن - بهويژه در سوره احزاب - ارائه ميكند، ساخته شود و زنان در كنار مردان و دوشادوش آنان در تكوين و سازندگي جامعه اسلامي نقش اساسي ايفا كنند و زنان نيز مانند مردان بتوانند با توجه به تواناييهايي كه خداوند سبحان بهصورت بالقوه به هر انساني عطا كرده است، در جامعه حضور تعيينكننده و فعّال و تأثيرگذار داشته باشند و خود را موجودي بيمصرف و ضعيف و ناتوان نبينند؛ ديگر، دليلي نخواهد داشت كه براي ارضاي خواستههاي غريزي و طبيعي خود و بهمنظور جلب توجه ديگران به خودآراييها و خودنماييهاي مبتذل و نامناسب كشيده شوند و - به مصداق اين آيه شريفه - به دام "تبرّج" كه يكي از خطرناكترين لغزشگاههاي جاهليّت است درافتند.
تبرّج از مصدر بروج (ظهور و بروز) و به معناي خودآرايي و خودنمايي است. "تبرّج جاهليّت" به زنان اختصاص ندارد، همانطور كه "حميّت جاهليّت" - كه در سوره فتح مطرح شده است - به مردان اختصاص ندارد. انسان ذاتاً و بهطور طبيعي تشنه خودنمايي نزد ديگران است. حال اگر سوءال شود كه چرا در سوره احزاب فقط زنان از تبرّج نهي شدهاند نه مردان؛ پاسخ آن روشن است. زيرا مردان بهويژه در دوران جاهليت هيچ مانعي براي ظهور و بروز به شكلهاي مختلف در جامعه نداشتهاند، اما زنان پيوسته از امكان ظهور و بروز در زمينههاي شايسته و بايسته محروم بودهاند و ناگزير، اين ميل دروني خود را بهصورت منفي و در مسير نادرست ارضا مينمودهاند.
همزمان با طلوع خورشيد اسلام از افق تاريك عربستان، در جامعه عرب - كموبيش مانند ديگر جوامع بشري آن روزگار - زن ابزاري براي خوشگذراني و وسيلهاي براي ارضاي تمايلات غريزي و شهواني مرد بود و بيبندوباري و هرجومرج در روابط جنسي بيداد ميكرد و بهطور كلي كانون خانواده از پايه و اساس محكمي برخوردار نبود. اينها و مسائل بسيار ديگر، باعث شده بود كه جايگاه زن در افكار عمومي جامعه بهخصوص مردان از حد يك انسان كامل به يك حيوان و حتي پستتر از آن تنزّل يابد.
اسلام آمد و نگرش و نگاه جامعه را نسبت به زن تغيير داد. اسلام بر اين نكته تأكيد كرد كه روابط جنسي تنها براي ارضاي غرايز شهواني و خاموشكردن آتش شهوت مرد نيست، بلكه بهانهاي براي پيوند دو موجود انساني است كه از "نفس واحده"اند و ترفندي است كه طبيعت به فرمان تكويني خداوند سبحان براي برقراري مودّت و رحمت ميان زن و مرد و آرامش و آسايش در كانون گرم خانواده بهكار برده است. اسلام، روابط خانوادگي را در پرتو آموزههاي قرآن كريم و شيوههاي علمي و كاربردي پيامبر اكرم(ص) نظام بخشيد. تنظيم و تدوين يك مجموعه منسجم از قوانين و آداب زندگي براي خانواده، بخش مهمي از كارنامه علمي و عملي اسلام و قرآن است و شمار قابلتوجّهي از سورهها و آيات قرآن عهدهدار اين امرند.
قرآن مجيد براي تحكيم و تقويت بنيان خانواده، ضمن وضع مقررات و قوانين كارساز به شيوههاي گوناگون، جهت پالايش روحي - رواني مسلمانان و پيراستگي روابط جنسي و پاكسازي و سالمسازي آن از طوفان شهوتهاي حيواني به ارشاد و راهنمايي مسلمانان ميپردازد و آداب زندگي خانوادگي و زندگي اجتماعي را به آنان ميآموزد. در اين آيه شريفه از سوره مباركه احزاب، قرآن "تبرّج" زن را مطرح ميكند و تبرّج را يك اپيدمي خطرناك و يكي از پسماندههاي جاهليّت بشر معرفي ميكند. قرآن تبرّج زنان را در دوران جاهليت نكوهش ميكند تا جامعه اسلامي را از آثار و پيامدهاي تبرّج پيراسته سازد و يكي از عوامل و انگيزههاي نابساماني را در جامعه ريشهكن كند و افكار و احساسات پيروان مكتب قرآن را در مسير رشد و بالندگي بيندازد. زيباييهاي ساختگي و ابتذال و برهنگي فقط به مذاق و انديشه جاهليت خويش ميآيد و بس. بنابراين، يكي از راههاي اصلي دورشدن جامعه اسلامي از افكار و انديشههاي جاهلي، برحذرداشتن مسلمانان - بهويژه زنان مسلمان از تبرّج يعني خودآراييها و خودنماييهاي ناپسند و مذموم است.
جاهليت به يك دوره مشخص تاريخي يا يك شرايط معين اجتماعي منحصر نميشود، بلكه در هر دوره و زماني حتي در اوج پيشرفت تكنولوژي و تمدن بشري هرگاه چنين افكار و انديشههايي در جامعه بشري ظهور و بروز پيدا كند، دوران جاهليت بار ديگر آغاز شده است. در عصر كنوني ما نيز، بيشتر جوامع بشري در جاهليت بهسر ميبرند. در بيشتر جوامع بشري امروز بهندرت مظاهر پاكيزگي و پيراستگي و ويراستگي مشاهده ميشود و اين شايد از آن روست كه از ابزارهايي كه خداوند بزرگ در قالب آيات و سورههاي قرآن براي پاكسازي و بهسازي جامعه بشري از انواع آلودگيها و رهايي جوامع اسلامي از عواقب خطرناك بازگشت جاهليت اولي پيشروي بندگان نهاده است، استفاده نميكنند.
اگر به زنان امكان ظهور و بروز در عرصههاي مختلف اجتماعي داده شود و استعدادها و توانمنديهاي آنان به نحو مطلوب و شايستهاي بهكار گرفته شود و آنان بتوانند در مراتب علمي و معنوي ظهور و بروز داشته باشند، ديگر نيازي نميبينند كه با خودآراييها و آرايشهاي دروغين و ساختگي توجّه اين و آن را به خودشان جلب كنند. قرآن كريم با عنوانكردن "تبرّج الجاهليّة" در اوج بيان و تبيين ساختار مطلوب جامعه بشري، تبرّج را فرزند ناخواسته جاهليّت معرفي ميكند. تبرّج - خواه از سوي مردان و خواه از سوي زنان - همواره از جهل و ناداني سرچشمه ميگيرد. گواه بر اين مطلب آن است كه بسيار ديدهايم زنان توانمند و دانشمند و فرهيختهاي كه به فراخور حال خودشان به مدارج علمي و اجتماعي و كمالات معنوي دست يافتهاند، هنگام حضور در مجامع و محافل گوناگون حتي در مراسم جشن و سرور و حتي مهمانيها و بزمهايي كه بيشتر وسوسهانگيزند، در نهايت سادگي و بيآلايشي و در عينحال با آراستگي معنوي حاضر ميشوند؛ اما، غالباً زناني كه در سطوح پايين علمي و معنوي و اجتماعي قرار دارند و درواقع چيزي براي عرضه به ديگران ندارند، سعي ميكنند با زرق و برقهاي ساختگي و وضع ظاهر و لباسشان جلب توجه كنند!
گفتني است كه تبرّج - متأسفانه - در جامعههاي امروزي در ميان مردان نيز به صورت زشت و زنندهاي شيوع پيدا كرده است. تا آنجا كه بعضي از مردان با لباسهاي مبتذل و آرايشهاي زنانه، در كوچه و خيابان و اماكن عمومي حاضر ميشوند. اينان نيز اگر از موقعيتهاي فرهنگي و اجتماعي مناسبي برخوردار بودند، هرگز خود را به اين شكل و شمايل درنميآوردند. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.
* آرزوي ما اين است كه مطالب ارزنده و تحليلي شما درباره "زن و قرآن" بهدست ما برسد و بتواند در شمارههاي پياپي نشريه گلستان قرآن جايگزين اين نوشتههاي يكطرفه ما براي شما گردد. مشتاقانه در انتظار نوشتهها و گفتهها و رهنمودها و رهيافتهاي شما بانوان عزيز اهل قرآن هستيم.
پس از انتشار شمارههاي پيشين، خوشبختانه دو مطلب از سوي بانوان گرامي بهدست ما رسيده است كه قسمتهايي از مطالب ارسالي اين عزيزان را درپي ميآوريم:
قرآن زنان ايدهآل را كه در بهشت جاي دارند به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه نموده و ميفرمايد: كأمثال اللوءلوءالمكنون. يا آنان را به جواهرات اصلي، چون ياقوت و مرجان تشبيه ميكند كه جواهرفروشان، در پوششي مخصوص قرار ميدهند تا همچون جواهرات بدلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و از قدر و ارزش و اهميت آنها كاسته نشود. فيهنّ قاصرات الطرف لم يطمثهنّ انس قبلهم و لاجان. كأنهن الياقوت والمرجان. «در آنجا زنان زيبا و باحيا هستند كه پيش از آنان، دست هيچكس به آنها نرسيده است گويي ياقوت و مرجاناند».
بنابراين، حجاب، كمال و وقار زن بوده و نشانگر ارزش و اصالت وي ميباشد و خداوند پاداش عظيم و بيكراني را براي زنان تقواپيشه و پاكدامن مقرر داشته است.
* سركار خانم مدرسزاده: ضمن تشكر از توجّه شما به صفحهاي از نشريه كه متعلق به خود شماست و انتخاب موضوعي بسيار مناسب، از شما درخواست ميكنيم با توجه به گستردگي موضوع به اين مطلب بيشتر بپردازيد و مجدداً آن را به صورت مقاله براي ما ارسال نماييد.
سوره مريم، نوزدهمين سوره قرآن مجيد متشكل از 98 آيه و 5 واحد موضوعي است. با توجه به بسامد واژه ربّ (23 بار) و "رحمان" و مشتقات آن (19 بار) ميتوان گفت محور اصلي سوره ربوبيّتي است كه جز در پرتو رحمانيّت الهي كارساز و نتيجهبخش نيست. بدينترتيب، موضوع سوره با نام مريم و نقش مادري او مرتبط ميگردد. از اين گذشته، آنچه بيشتر در ظاهر آيات جلبتوجّه ميكند تشابه روساخت آيات دو واحد موضوعي نخستين با يكديگر است (آيات 1-15، 16 - 40) بهگونهاي كه چندين آيه بهطور مشخص از روي يكديگر تعريف شدهاند كه در هنگام توضيح آيات به آن پرداخته خواهد شد. جالبتر اينكه اين دو واحد موضوعي از لحاظ محتواي داستان با يكديگر مشابه و از سوي ديگر قابلمقايسه هستند؛ بشارت تولد دو نوزاد بهگونهاي معجزهآميز، يحيي براي زكرياي پيامبر و عيسي براي مريم صديقه.
با تدبّر در آيات مشابه اين دو واحد موضوعي، ميتوان به خصائص ظريف شخصيتي اين دو بنده الهي در مواجهه با اين نوع از اعجاز خداوندي پيبرد و دريافت كه چگونه قرآن اسلوب هنري كلام را در اختيار تفهيم مفاهيم ظريف و بنيادي قرار داده و درصدد ارائه الگو برميآيد.
* سركار خانم م.الف از تهران: از آنجا كه نوشته شما بيشتر به صفحه سورهشناسي ارتباط داشت، به درج همين مقدار از آن در صفحه بانوان اكتفا كرديم و نوشته كامل شما را در اختيار مسئول صفحه سورهشناسي قرار داديم. شما نيز فرصت داريد در صورت تمايل با استفاده از صفحات سورهشناسي شمارههاي اخير گلستان قرآن نوشته خودتان را بهصورت يك مقاله كامل سورهشناسي درآوريد و براي صفحه سورهشناسي ارسال كنيد.
با تشكر فراوان از شما، منتظر نوشتههاي بعدي شما در ارتباط با "زن و قرآن" هستيم.