امام علي (ع) سرآمد مفسران

پدیدآورمحمد مرادی

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 509 بازدید
امام علي (ع) سرآمد مفسران

محمّد مرادي

قاضي ابو محمد عبدالحق اندلسي، نامبردار به‌ابن عطيه، (مذهب مالكي، م 546 ق)، درباره? سرآمد مفسّران مي‌نويسد:
امّا صدر المفسّرين و المؤيد فيهم فعلي‌بن ابي‌طالب1؛ امّا در رأس مفسران و مورد تأييد در ميان آنان، علي‌بن ابي‌طالب است.
بعدها اين سخن را ثعالبي، (م 875 ق)، در تفسيرش جواهر الحسان2، قُرطبي (م 671 ق) در الجامع لاحكام القرآن3، ابن‌كثير قريشي (م 774 ق) در تفسير القرآن العظيم4، و نيز زركشي در كتابش البرهان5، مورد تأييد قرار داده‌اند.
واقعيت و شواهد تاريخي، سخن فوق را گواهي مي‌كند. امام علي(ع) در ميان صحابه? رسول خدا، شخصيتي يگانه از تمامي جهات است. او سرچشمه? علم تفسير است، چنانكه ابن ابي الحديد شارح معتزلي نهج‌البلاغه به آن تصريح كرده است: علم تفسير از علي نشأت گرفت و از او شاخ و برگ پيدا كرد. او براي روشن شدن ادعايش، خوانندگان را به كتاب‌هاي تفسيري ارجاع داده است.6
تفسير پژوهان به اين حقيقت معترفند كه آثار به‌جا مانده? تفسيري از امام علي(ع)، بيش از ساير صحابه و خلفا است. آنان اگرچه تلاش كرده‌اند كه دليل آن را طولاني‌تر بودن عمر امام نسبت به بقيه، گسترش قلمرو دولت اسلامي در زمان آن حضرت و ورود غير عرب‌ها به حوزه? مسلماني، معرفي كنند7، امّا به نظر مي‌رسد كه چنين قضاوتي، صرفاً تحليل واقعيت بر اساس يك روي سكّه است. اين نظر امام محمد غزالي را كه مجلسي در بحار‌الانوار آورده، با واقعيت منطبق‌تر است. غزالي، ضمن نقل اين روايت كه علي(ع) گفته است: پيامبر زبانش را در كام من گذاشت و در قلبم هزار درِ علم گشوده شد كه هر دري را هزار در است. اگر برايم بالشتي بگذارند و بر روي آن بنشينم، براي اهل تورات با تورات و براي نصارا با انجيل و براي اهل قرآن با قرآن داوري خواهم كرد، مي‌نويسد:
رسيدن به چنين مقامي به مجرد علم ممكن نيست؛ بلكه انسان با قوّه? علم لدني مي‌تواند به آن دست يابد.8
زرقاني نيز معترف است كه خداوند، به علي فطرتي ناب، هوشمنديي بي‌نظير و عقلي موهوب عطا كرده است.9
به اين ترتيب مي‌توان اذعان داشت كه جايگاه امام علي(ع) در تفسير قرآن، بسي فراتر از سطح ساير عالمان به تفسير است. جايگاهي انحصاري كه هيچ‌كس به آن راه نيافته است. او در دامان نبوت پرورش يافت و آنچه پيامبر خدا، تعليم مي‌ديد، به او مي‌آموخت. انّ الله علّم نبيّه التنزيل و التأويل فعلّمه رسول اللّه علياً.10
امام(ع) خود نيز به چنين شاگردي تصريح كرده و فرموده است:
رسول خدا قرآن را بر من املا مي‌كرد و من با خط خود مي‌نوشتم. به من تأويل و تفسير، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و عام و خاص قرآن را آموخت و آنگاه از خداوند طلب كرد كه فهم و حفظ آن را بر من عطا فرمايد.11
به جهت همين احاطه? علمي، رسول خدا، از علي، به‌عنوان صاحب تأويل نام برده، در حالي كه خود را صاحب تنزيل معرفي كرده است. يا علي! انا صاحب التنزيل و انت صاحب التأويل.12
صاحب بي‌مثال اين دانش، بارها و بارها از مردم درخواست كرد تا از او درباره? علوم مورد نيازشان بپرسند و به آنها اعلام مي‌كرد:
احدي را داناتر از من به كتاب خدا نخواهيد يافت؛ پس، از من سؤال كنيد.13
امام آن‌چنان احاطه به آيات قرآن داشت كه مي‌دانست آيات قرآن در كجا، در چه زماني؟ در كوه، در دشت، در شب و يا روز بر پيامبر نازل شده است.14 مي‌فرمود: خواب بر چشمان و سرم نرفت مگر اينكه مي‌دانستم آنچه را كه جبرئيل از حلال و حرام و امر و نهي و سنت و كتاب آورده است.15
صيث علمي امير‌مؤمنان در دانش تفسير، چنان پر‌آوازه است كه از دوران نزول تا‌كنون، نه تنها كسي در آن خدشه نكرده، كه هر كسي به بياني آن را بر زبان آورده است. خطبه‌هاي به ياد‌مانده و آثار قلمي آن بزرگوار نيز گواه صادقي بر اين ادعا است.16
ابن عباس كه به «ترجمان القرآن» شهرت دارد، خود را شاگرد علي(ع) مي‌داند و گفته است: هر چه از تفسير دارم از علي است: و ما اخذت من تفسير القرآن فعن علي‌بن ابي‌طالب.17 عامر شعبي، عايشه، عبدالله‌بن ابي‌عمر و عطاء‌بن ابي رباح، علي را آگاه‌ترين مردمان به كلام خدا مي‌دانستند.18 در قرائت نيز عمر، عبدالله‌بن مسعود و عبدالرحمن سلمي، امام را سرآمد قاريان مي‌شناخته‌اند.19
دكتر ذهبي درباره? تفسيردانيِ امام، بر اين عقيده است كه علي، بر مهارت در قضاوت و فتوا، علم تفسير و فهم اسرار معاني آن را افزوده بود. داناترين‌ها به موقعيّت نزول آيات و شناخت تأويل آنها بود.20 در يك كلام، مطابق كلامي كه منسوب به رسول خدا است، مي‌توان علي را «تفسير قرآن» دانست. «عليّ? تفسير القرآن.»21

تفسير در نگاه امام علي(ع)

نحوه? نگرش به متن يك كتاب آسماني در مقام نظر و عمل، نشان مي‌دهد كه شخص، آن متن را چگونه ارزيابي مي‌كند. آيا آن را متني قابل فهم مي‌داند يا خير؟ براي آن زباني خاص قايل است يا نه؟ اگر بر اين باور است كه آن متن قابل فهم و شرح و بيان است، چه شرايط و ابزاري را براي آن در نظر گرفته است؟
امير‌مؤمنان، قرآن كريم را نه متني معمولي مي‌داند كه هر كسي مي‌تواند آن را بفهمد و نه چنان كه آن كتاب براي هيچ كسي قابل دسترسي نباشد، براي او اسلوبي خاص قايل است كه براي فهمش بايد آن اسلوب را در نظر گرفت. آن حضرت در يك تقسيم‌بندي، آيات قرآن را از حيث قابل فهم بودن و نبودن، به سه بخش تقسيم كرده است. بخشي كه عالم و جاهل آن را مي‌فهمند، بخشي كه آن را نمي‌فهمند جز كساني كه ذهني صيقل يافته، احساسي لطيف و قوه? تمييز درستي دارند. بخش سوم را مخصوص خدا، پيامبران و راسخان در علم دانسته است.22
طبق اين بيان، قرآن، كتابي حاوي تعاليمي است كه داراي مراتب است. مرتبه‌اي كه قابل فهم براي توده‌هاي مردم است و مرتبه‌اي كه افراد بخصوصي از مردم آن را درك مي‌كنند و مرتبه‌اي عالي كه علم آن در نزد خدا و اولياي او است.
امام در كلامي، قرآن را كتابي صامت معرفي كرده،23 كه خود زباني ندارد و به ترجمان نياز دارد: «لا ينطق بلسان و لابدّ له من ترجمان و انّما ينطق عنه الرجال.»24 و توصيه كرده است كه بايد قرآن را به سخن در آورد: «ذلك القرآن فاستنطقوه.»25 اين بيان به وضوح اين حقيقت را بازگو مي‌كند كه قرآن به تفسير و تبيين نياز دارد.
قرآن حامل معاني و وجوه و احتمالاتي است. «فانّه حمّال ذو وجوه»26 و آن را كتابي مي‌داند كه حاوي همه? اطلاعات مربوط به تعاليم دين است. «ما من شئي تطلبونه الاّ و هو في القرآن»، و راه كشف آن را مراجعه به اهل فن كه خود آن حضرت است مي‌داند. «فمن اراد ذلك فليسألني عنه.»27 گستره? وسيعي كه امام علي(ع) براي معارف قرآن قايل است، از آن كتابي ويژه ساخته و ژرفايي آن، حامل آن معارف است. ظاهره انيق و باطنه عميق.28 بر همين اساس و بينش است كه براي هر آيه‌اي از آيات قرآن، چهار معنا قايل شده است: ظاهر و باطن، و حد و مطلع، «فالظاهر التلاوة، و الباطن الفهم، و الحد هو احكام الحلال و الحرام و المطلع هو مراد اللّه من العبد بها.»29
امام(ع) در مقام عمل، در تفسير قرآن، زبان قرآن را عرفي با ويژگي منحصر به فردي مي‌داند. از سويي براي فهم آيات، لغت شناسي و ادبيات عرب را ملاك فهم مي‌داند و خود عملاً در توضيح آياتي، به همان ادبيات تمسك كرده است و از طرف ديگر، طبق نقل كلامي از آن حضرت، قرآن را مشابه كلام بشر نمي‌شناسد. «و لا تجعل كلامه ككلام البشر»30، و ظاهراً، چنين ايده‌اي را بر اساس ساير سخناني كه از آن حضرت وجود دارد نمي‌توان به يكايك آيات قرآن سرايت داد. چه اينكه خود امام در تعبيري فرموده است: «ربّ شئي من كتاب اللّه تأويله غير تنزيله و لا يشبه بكلام البشر»31؛ چه بسا از كلام خدا كه تأويلي غير از تنزيل دارد و شبيه به كلام بشر نيست. وجود ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، تنزيل و تأويل32، عام و خاص، مقدم و مؤخر، عزائم و رُخص، منقطع و معطوف و منقطع غير معطوف33 در قرآن، مؤيد همين سخن امام است. طرح چنين دعاوي از سوي امير‌مؤمنان، ملهم اين نكته است كه در تفسير قرآن، بايد به نكات ياد شده توجه داشت. از همين‌رو است كه آن حضرت مردم را از تفسير قرآن، بدون داشتن شرايط لازم بر حذر مي‌دارد: «فايّاك أن تفسّر القرآن برأيك حتي تفقّهه عن العلماء.»34 براي تفهيم دقيق آيات قرآن، ذوق و فهمي در‌خور را شرط مي‌داند: «انّ علم القرآن ليس يعلم ما هو الاّ من ذاق طعمه.»35 دانش علوم قرآني را براي رسيدن به مراد خداوند، لازم مي‌شمرد. شناخت نسخ، محكم و متشابه و تاويل را براي تفسير ضروري مي‌داند و عدم آگاهي به متشابه را در تفسير، مايه? هلاكت مي‌شمارد.36

امام علي(ع) قرآن را چگونه تفسير كرده است؟

اكنون كه ساليان درازي از آغاز تفسير كلام خدا مي‌گذرد و تحوّلات زيادي در اين دانش ديني پديد آمده است، تفسير به عنوان دانشي در كنار ساير رشته‌هاي علمي، عرض‌اندام مي‌كند. تفسير پژوهان با نگاهي به گذشته و تنوع رويكردهاي اين دانش، به ارزيابي و تقسيم‌بندي آن پرداخته‌اند. روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن، بخوبي نمايان شده است. نيازها، علاقه‌مندي‌هاي مفسّران، پيدايش مباحث و رشته‌هاي علمي جديد و نگاه نو به عالَم و…، باعث شده است كه تنوع رويكرد به تفسير فراوان شود. نگاه ژرف به تفاسير نگارش يافته، براي پژوهشگر اين واقعيت را عيان مي‌كند كه تفسير‌نگار با چه جهت‌گيري به سراغ آيات قرآن رفته و چه هدفي را بر‌آورده كرده و از چه روشي براي تبيين آيات بهره گرفته است. با اين نگاه، كم‌ترتفسيري را مي‌توان يافت كه از جامعيت در روش و گرايش برخوردار باشد.
در اين ميان، تفسير مأثور از جايگاه ويژه برخوردار است. آن چنان‌كه بسياري بر اين باور بوده‌اند كه بدون كلام معصوم، تفسير كلام خدا، راه به جايي نمي‌برد و نبايد به آن اقدام كرد.37
تفسير مأثور را روشي براي كشف معاني آيات به حساب آورده‌اند، روشي كه داراي پايگاه تعبد ديني و تسليم بودن در برابر سخن معصوم است. درباره? چند‌و‌چون اين روش كم‌تر سخن رفته است. پرداختن به اسناد احاديث و كيفيت دلالت آنها و ميزان سازگاري‌اش با آيات، مباحثي است كه كم و بيش در تفسير نقلي به آنها توجه شده است؛ امّا اينكه خود تفسير مأثور از چه شيوه‌اي براي تبيين قرآن استفاده كرده، مسكوت گذاشته شده و گويا مقام گوينده? آن كه واجد مقام عصمت است براي آن اعتبار لازم را به‌وجود آورده و نيازي براي يافتن شيوه، احساس نشده است.
با اين همه، بخشي از آنچه كه از امير‌مؤمنان در تفسير قرآن، چه به صورت مستقيم و چه پيرامون آيات قرآن، نقل شده، قابل تحليل به روش‌هايي است كه در تفسير به‌كار گرفته مي‌شود. به باور نگارنده شيوه‌هايي را كه مي‌توان با استفاده از آنها آيات قرآن را تفسير كرد و مراد آنها را به دست آورد يكي از راه‌هاي ذيل، و يا همه? آنها است. چنان‌كه در بيانات امير‌مؤمنان نيز به وضوح، به كارگيري چنين شيوه‌هايي قابل درك است.
1. استفاده از آيات متناظر و به اصطلاح، تفسير قرآن با خود قرآن. به‌عنوان نمونه امام علي(ع) آيه? «الذين انعمت عليهم» (حمد، 1/7) را با آيه? 69 سوره? نساء «فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين» تفسير كرده است.38
و ظالمانِ در آيه? «لا ينال عهدي الظالمين» (بقره، 2/124) را به قرينه? «انّ الشرك لظلم عظيم» (لقمان، 31/13)؛ مشركان دانسته است.39
2. پيامبر خدا(ص)، از آن رو كه از جانب خداوند مسؤول تفصيل و شرح كلام الهي براي مردم بوده40، سخنانش درباره? آيات قرآن، از آنها كشف معنا مي‌كند. امام علي(ع) براي تبيين آيات از كلمات رسول خدا بهره گرفته است. مثلاً «الصلوة الوسطي» (بقره، 2/238) را به نقل از رسول خدا نماز عصر دانسته41 و «كلمة التقوي» (فتح، 48/26) را كلمه? «لا اله الاّ اللّه».42
3. معنا‌شناسي واژگان و توجه به زبان و ادبياتي كه قرآن با آن نازل شده و با مردم سخن گفته است. امام علي(ع) به دليل حضور مستمر در ميان اعراب و احاطه? كامل به زبان و ادب آنان، داراي موقعيت ممتازي است. در تعابير بسياري كه از آن حضرت روايت شده، امام سعي كرده است با فهم متعارف مخاطبان عرب خود، كلمات و واژه‌ها را براي آنان تفسير نمايد.مثلاً «مور» را در آيه? «يوم تمور السماء موراً» (طور، 52/9) اضطراب43؛ و «كفات» را در آيه? «الم نجعل الارض كفاتاً» (مرسلات، 77/25)، محل سكونت معنا كرده است.44
4. به‌كار‌گيري عقل و قوّه? استنباط نيز از جمله شيوه‌هايي است كه در تبيين آيات الهي كاربرد وسيع دارد. بيشترين بخش روايت‌هاي نقل شده از امام علي(ع) با اين شيوه منطبق است. بخش‌هايي از اين روايت‌ها، بيان مصاديق تاريخي، واقعيت‌هاي عالم هستي، شخصيت‌ها و… است و بخش‌هايي توصيف و تعريف و بيان واضح آيات و از صورت اجمال خارج كردن آنها است و رواياتي نيز كه در آنها مفاهيم بسط يافته‌اند و از مورد خود به موارد ديگر جاري شده‌اند. در يك نگاه، مي‌توان مجموعه? روايت‌هاي نقل شده از امير مؤمنان را مصداق آن كلام امام باقر(ع) دانست كه فرمود: «و لو انّ القرآن نزلت في قوم ثم مات اولئك القوم ماتت الاية، لما‌بقي من القرآن شئي و لكنّ القرآن يجري اوّله علي آخره ما دامت السموات و الارض»45، تفسير وحي به گونه‌اي فرا زماني و فرا مكاني است. به نمونه‌هاي ذيل توجه كنيد:
از امام علي(ع) نقل شده كه تعبير «المشارق و المغارب» در آيه? 40 سوره? معارج اشاره به داشتن 360 مشرق و 360 مغرب است. گفته شده كه اين كلام ناظر به كرويت زمين و تقسيم آن به 360 درجه است.46 آيه? «لاتنس نصيبك من الدنيا» (قصص، 28/77) مربوط به قارون است. امام آن را عام و همه? مردم را مخاطب آن دانسته و «نصيب» را سلامتي، توانايي، فراغت، جواني و نشاط معرفي كرده است. به اين ترتيب ملاحظه مي‌شود كه الفاظ را داراي اين ظرفيت تلقي مي‌كرده است كه مي‌توانند معاني كثيري را حمل كنند.
تحليل مفاهيم به منظور قابل فهم كردن آنها نيز از جمله مواردي است كه در كلمات امام به وفور يافت مي‌شود. مثلاً درباره? استكبار كه در آيه? 47 سوره? غافر آمده، فرموده است: استكبار، ترك اطاعت از كسي است كه به اطاعت او امر شده و بالا بردن كسي است كه در جامعه خواسته مي‌شود از او تبعيت كنند؛47 و علما را در آيه? 28 سوره? فاطر كساني معرفي كرده است كه قول و فعلشان منطبق باشد و گر نه عالم به حساب نمي‌آيند.48
و به اين ترتيب، ملاحظه مي‌شود كه روش امام علي(ع) كه خود، به دليل حضور مستمرش در حوادث صدر اسلام و زندگي مداوم در كنار پيامبر خدا(ص)، خود، يك شيوه در تفسير آيات الهي است، به دليل موقعيت زماني و مكاني‌اش و مواجهه با پرسش‌ها و شبهه‌ها، از زباني براي تفسير استفاده كرده است كه با شيوه‌هاي عرفي تفسير يك متن قابل انطباق است. و اين خود براي علاقه‌مندان، راهگشا و آموزنده است.

در انتظار انجام يك مهم

تفسير و تفسير نگاري، مدام دامنه? وسيع‌تري پيدا مي‌كند. جمعي به تفسيري نو از قرآن مي‌پردازند و شيوه‌هاي جديدي را در ارائه شرح و تبيين آيات الهي در فرا روي مشتاقان قرار مي‌دهند. جمعي به مباحثي تخصّصي و در قلمرو خاص، در قرآن اهتمام مي‌ورزند. كساني هم از لابه‌لاي متون كهن و ماندگار از زمان‌هاي پيشين، ديدگاه‌هاي خاصي را گرد‌آوري و به دست نشر مي‌سپارند. در اين ميان، توجه به آراي تفسيري معاصران دوران نزول و ياران و نزديكان پيامبر(ص) جايگاه ويژه‌اي را به خود اختصاص داده است. تا‌كنون بيشتر توجه‌ها در جمع و ارائه تفاسير مأثور، به شكل مخلوط و آميخته از همه? كساني بود كه آياتي از قرآن را تفسير كرده‌اند. مثل جامع البيان طبري و الدر المنثور جلال الدين سيوطي و در ميان مُفسّران شيعي، البرهان و نور الثقلين و كنز الدقائق. در ساليان اخير اين شيوه، به مسند‌نگاري تبديل شده و قرآن‌پژوهان و تفسير پژوهاني تلاش كرده‌اند تا آراي تفسيري صاحبان نام و آوازه را از صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان گرد‌آوري و ارائه كنند. از ابن‌عباس دو اثرِ تنويرالمقباس عن تفسير ابن‌عباس49 و صحيفة علي‌بن ابي‌طلحه، عن ابن‌عباس في تفسير القرآن50، نشر يافته است.
مرويات ام‌المؤمنين عايشه في التفسير51، تفسير السدّي الكبير،(متوفاي 128ق)،52 تفسير الامام مجاهد‌بن جبير،(متوفاي 102ق)،53 التفسير المأثور عن عمر‌بن الخطاب،54 تفسير السفيان الثوري،(متوفاي 161ق)55، مرويات امام مالك‌بن انس في التفسير،(متوفاي 179ق)،56 نيز از جمله كتبي است كه به صورت مسند از تعدادي از صحابه و تابعان و تابعانِ تابعان تهيه و منتشر شده است.
امّا تا‌كنون ديدگاه‌ها و آراي تفسيري امام علي(ع) به‌رغم جايگاه شامخ و شاخص آن امام همام، هنوز به صورتي شايسته و در‌خوري منتشر نشده است. سيد حسن قبانچي در «مسند الامام علي(ع)،»57 حدود 200 صفحه را به مباحث قرآني امام علي(ع) اختصاص داده كه نسبتش با آنچه از امير‌مؤمنان نقل شده، فاصله زيادي دارد. در «موسوعة الامام علي‌بن ابي‌طالب58 في الكتاب و السنة و التاريخ»، كه در سال 1379 به زيور طبع آراسته شده و كاري شايسته و در‌خور تقدير است، در مجلد ده، تنها ده صفحه به اين موضوع اختصاص يافته است، يك پايان نامه? دكتري نيز به نام «النور المبين في تفسير امير‌المؤمنين(ع)»59 در حدود 350 صفحه روايات تفسيري امير‌مؤمنان را گرد آورده و بر اساس ترتيب سوره‌ها، سامان داده است.
خوشبختانه اكنون، مجموعه‌اي فخيم تحت نام «التفسير المأثور عن الامام علي‌بن ابي‌طالب(ع)» از سوي دوست تلاشگرم جناب آقاي صاحبعلي محبّي در حال انجام است. نامبرده و همراهانش چند سال است كه تلاش وسيعي را به‌عمل آورده‌اند تا كليه? آراي تفسيري امام علي(ع) را از منابع روايي شيعه و سني فراهم آورند. حاصل اوّليه اين تلاش، روايات بسيار فراواني است كه در حال بازنگري و سامان‌يافتن است. دوستان ياد شده، تمامي آنچه را كه از امام(ع) درباره? قرآن، خواص سور و آيات، شأن نزول‌ها، مباحث علوم قرآني، تفسير آيات و حتي روايات تفسيري كه امام ناقل آنها است، گرد‌آورده‌اند. طبق گفته تدوين كنندگان، اين مجموعه در حدود پنج مجلد سامان خواهد يافت و در جاهاي لازم، همراه توضيح، بيان اختلاف نسخه و ذكر اسناد روايات، بدون بررسي سند روايي و با يادكرد منابع متعدد است.
اميد است، آن‌چنان‌كه شايسته است اين اثر بتواند خلأ نبود تفسير امام علي(ع) را براي مشتاقان و شيفتگان پر نمايد. ان‌شاءالله.

پاورقيها:

1. المحرر الوجيز، 1/18.
2. جواهر الحسان، 1/30.
3. الجامع لاحكام القرآن، 1/35.
4. تفسير القرآن العظيم، 1/8.
5. البرهان في علوم القرآن، 2/293.
6. شرح نهج‌البلاغه، 1/19.
7. مناهل العرفان، 2/17.
8. بحار الانوار، 92/104.
9. مناهل العرفان، 2/17.
10. كافي، 7/442.
11. همان، 1/63.
12. وسائل الشيعة، 18/139.
13. نهج السعادة، 2/681.
14. عيون اخبار الرضا، 1/205؛ الاستيعاب، 3/1107.
15. شواهد التنزيل، 1/41.
16. ن.ك به: نهج السعاده، 4/106. كلام 51؛ 2/26، 192، 163، كلام 198؛ 3/129، كلام 36 و….
17. الجامع لاحكام القرآن، 1/25؛ مناهل العرفان، 2/21؛ بحار الانوار، 89/52.
18. شواهد التنزيل، 1/39‌،47 تا50.
19. همان /34.
20. التفسير و المفسرون، 1/89‌،90.
21. وسائل الشيعة، 18/143.
22. همان.
23. همان /20.
24. نهج‌البلاغه، خطبه? 125.
25. كافي، 1/60.
26. نهج‌البلاغه، نامه? 77.
27. وسائل الشيعة، 18/135.
28. نهج‌البلاغه، خطبه? 18.
29. تفسير صافي، 1/31.
30. همان، 4/274؛ كنز الدقائق، 14/273.
31. التوحيد /265 ـ 267.
32. تفسير العياشي، 1/14.
33. بحار الانوار، 90/4.
34. التوحيد /264‌، 265.
35. وسائل الشيعة، 18/127.
36. بحار الانوار، 90/12.
37. ن. ك: الحدائق الناظرة، 1/27؛ كافي، 1/228؛ التبيان في تفسير القرآن، 1/4.
38. تفسير منسوب به امام حسن عسكري/42؛ بحار الانوار، 65/78.
39. كنز الدقائق، 2/138.
40. نحل، 16/44، «و انزلنا اليك الذكر لتبيّن للناس ما انزل اليهم».
41. جامع البيان، 2/571.
42. همان، 11/364.
43. بحار الانوار، 55/72.
44. تفسير علي‌بن ابراهيم قمي، 2/400.
45. تفسير العياشي، 1/10.
46. معاني الاخبار، 1/325.
47. كنز الدقائق، 11/396.
48. امالي مفيد /86.
49. گرد‌آورنده: ابو‌طاهر محمد‌بن يعقوب فيروز‌آبادي، صاحب قاموس المحيط.
50. صحيفة علي‌بن ابي طلحه، متوفاي 143.ق، تحقيق: راشد عبدالمنعم رَجال، چاپ اول: 1411، مكتبة السنة قاهرة.
51. تحقيق دكتر سعود‌بن عبدالله فيسان، 1413.ق، 1992م، مكتبة التوبة عربستان سعودي.
52. تحقيق محمد عطا يوسف، 1414.ق، 1993م.
53. تحقيق دكتر محمد عبد‌السلام ابو النيل، 1410.ق، 1989م، دار الفكر الاسلامي الحديثة.
54. تحقيق ابراهيم حسن، 1983م، دار العربية للكتاب بيروت.
55. ابو جعفر محمد عن ابي حذيفه نهدي، دار الكتب العلمية.
56. تحقيق محمد‌بن رزق‌بن طرهوني و حكمت بشير ياسين، 1415.ق، 1995م، مؤسسة الرسالة.
57. تصحيح سيد طاهر اسلامي، انتشارات اسوه، تهران، چاپ اول،1420.ق.
58. محمدي ري شهري با مساعدت محمد كاظم طباطبايي و محمود طباطبايي‌نژاد، دار الحديث، 1421.ق.
59. نادر فضلي، بي تا، كتابخانه? تخصصي مركز فرهنگ و معارف قرآن.

مقالات مشابه

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي تطبيقي آيه ولايت در تفاسير فريقين

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهابراهیم کلانتری, محمدرضا عبدالله‌پور

مؤلفه‌های معناشناسی واژگان قرآن در شیوه تبیینی امام علی(ع)

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهحسین خاکپور, مهرناز گلی, فاطمه اثنی‌عشری, سمیرا دهقان

نگاهی به سیمای امام علی (ع) در قرآن

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمد صادق طالبی, مهناز موسوی, فاطمه ابراهیمی زرندی

نقد شبهۀ ولایت‌نداشتن حضرت علی (ع) در زمان حیات رسول اکرم (ص) در آیۀ ولایت

نام نشریهشیعه‌پژوهی

نام نویسندهمحمدحسن محمدی مظفر, محمدامین مومنی, رقیه یوسفی

آیه مباهله و امامت علی علیه السلام

نام نشریهپژوهش‌های ادیانی

نام نویسندهزهرا امرایی, محمدجواد رضایی ره

بررسی تطبیقی تفسیر مهم‌ترین آیات ناظر بر ولایت امام علی(ع) از منظر فریقین

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, علیرضا طبیبی, محمد تیموری