نقد تاريخ‏گذارى قرآن به روايت موير

پدیدآورمحمدجواد اسکندرلو

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 576 بازدید
نقد تاريخ‏گذارى قرآن به روايت موير

محمدجواد اسكندرلو*
مقدمه

مراد از تاريخ‏گذارى قرآن، تعيين تاريخ نزول آيات و سور قرآن است. خاورشناسان از اواسط قرن نوزدهم ميلادى، نظام‏هاى تاريخ‏يابى گوناگونى را از سور قرآن ارائه داده‏اند. طيف طبقه‏بندى سوره‏ها توسط آنان از سه طبقه تا شش طبقه را شامل گرديده است. ويليام موير، يكى از خاورشناسانى است كه نظام شش‏طبقه‏اى را برگزيده است؛ يعنى از ديدگاه او تمام سوره‏هاى قرآن به شش طبقه ـ پنج طبقه مكى و يك طبقه مدنى ـ تقسيم مى‏گردد. اين مقاله بيانگر نظرات موير، درباره تاريخ‏گذارى و طبقه‏بندى سوره‏ها مى‏باشد. ويليام موير، خاورشناس و ميسيونر انگليسى در 27 آوريل 1819 در گلاسكو به دنيا آمد و در 11 ژانويه 1905 در ادينبورگ اسكاتلند در گذشت. وى در جريان اقامت در هند (از سال 1837 تا 1876)، به فراگيرى زبان عربى پرداخت و به مطالعه تاريخ اسلام علاقه‏مند گرديد؛ اما به دليل تعصب شديد مسيحى، شروع به همكارى فعال و نزديك با هيئت‏هاى ميسيونرى به‏ويژه هيئت ميسيونرى مستقر در شهر آگرا كرد. وى با نگارش كتابى به نام گواهى قرآن بر كتاب‏هاى مقدس يهوديان و مسيحيان، به عرصه تبليغ وارد شد. او در كتاب خود كوشيده تا اين موضوع را القا نمايد كه مسلمانان بنا بر شهادت خود قرآن، بايد به صحت تورات و انجيل به همان شكل كنونى خود، اعتراف كنند! پس از مدتى شروع به مطالعه منابع عربى سيره پيامبر(ص) كرد، و كتابى را تحت عنوان زندگى محمد و تاريخ اسلام تأليف نمود. سپس دو كتاب ديگر با نام‏هاى قرآن: تصنيف و تعليم آن (1877) و جدال با اسلام (1897) به نگارش درآورد.
1مقاله‏اى كه پيش روى خود داريد، بيانگر چكيده نظرات او در باب «تاريخ‏گذارى قرآن» از كتاب قرآن: تصنيف و تعليم آن2 مى‏باشد. از آنجا كه «تاريخ‏گذارى قرآن» پژوهشى تاريخى است، لازم است براساس مستندات تاريخى و روايات ترتيب نزول و استفاده از مضامين آيات و سور، پى‏گيرى و بررسى گردد؛ ولى خاورشناسان غالباً لحن و آهنگ عبارات قرآنى را ملاك تحقيق خويش قرار داده‏اند و يا به روايات ضعيف استناد نموده‏اند و از اين رو، به نتايجى ناموزون و نادرست دست يافته‏اند.

پژوهش موير

ويليام موير، مسئله حفظ و گردآورى قرآن را چنين گزارش و تحليل نموده است:
پيامبر(ص) در زمان حياتش افراد برجسته‏اى را به عنوان آموزگاران قرآن به سوى قبايل گوناگون در سراسر عربستان اعزام نمود تا قرآن را به همه مسلمانان آموزش دهند. بدين‏سان تعدادى از مردم كه آمادگى بيشترى داشتند، حافظ كلّ يا قسمت‏هايى از قرآن شدند. اين امر به همين منوال پيش مى‏رفت تا آنكه در حدود يك سال پس از رحلت پيامبر(ص) نبرد يمامه رخ داد و طى آن بسيارى از قاريان قرآن كشته شدند. خطر از دست رفتن بخش‏هاى ديگرى از وحى كه در سينه‏هاى ساير حافظان بود، به ذهن عمر بن خطاب خطور كرد. او نزد خليفه (ابوبكر) رفت و گفت من از اين نگرانم كه شايد جنگ‏هاى سخت‏ترى پيش آيد و حافظان ديگرى كشته شوند.
بدين طريق ابوبكر، زيد بن ثابت را ـ كه در رأس كاتبان وحى پيامبر قرار داشت ـ سردمدار هيئتى ساخت كه قرآن را گرد آورند. زيد نيز به جمع آورى سوره‏ها و فرازهاى مختلف قرآنى از شهرها و ادوات گوناگون و از اذهان حافظان پرداخت.
به‏رغم گزارشى كه «موير» درباره نبرد يمامه و نتايج آن نقل كرده است، اصل اين جريان از سوى اهل سنت در منابع معروفى همچون فتح البارى و تاريخ طبرى به عنوان يك واقعه مسلم و مشهور تاريخى ذكر شده است.3 گفته‏اند كه در آن واقعه 360 تن از مهاجران و انصار از شهر مدينه و سيصد تن از مهاجران ساكن در غير مدينه و سيصد تن از تابعان كشته شدند. ساير منابع اهل سنت اين جريان را به طور مفصل از زبان خود زيد بن ثابت گزارش نموده‏اند؛4 ولى تعليل مذكور در آن (نگرانى از كشته شدن بيشتر حافظان در جنگ‏هاى ديگر) از جهاتى مخدوش است:
يك. تمام حافظان قرآن در نبرد يمامه شركت نداشته‏اند؛
دو. همه آنهايى كه در آن نبرد شركت نمودند، كشته نشدند؛
سه. بيشتر آنان قاريان قرآن بودند نه حافظان؛
چهار. آيات و سور قرآن صرفاً در اذهان حافظان وجود نداشت بلكه در مصاحف برخى از صحابى پيامبر(ص) همچون عبداللّه بن مسعود و اُبى بن كعب نيز به صورت مكتوب قابل دسترسى بود؛
پنج. به نظر مى‏رسد راويان اهل سنت جهت مهم جلوه دادن كار خليفه در جمع قرآن چندين مبالغه كرده‏اند؛ از جمله اينكه اگر خليفه اين كار را نمى‏كرد قرآن در خطر نابودى قرار مى‏گرفت و همين گزارش‏ها موجب سوء استفاده واقع شده است.
موير در ادامه گزارش خود آورده است:
در زمان عثمان كه قرائات مختلف مطرح شد. عثمان نيز زيد بن ثابت را جهت جلوگيرى از تشتت گسترده قرائات، مأمور يكنواخت سازى نمود. كار زيد با اطمينان به پايان رسيد لذا مورد تأييد على(ع) و پيروانش قرار گرفت. و در نتيجه نسخه واحدى از مصحف عثمانى در سراسر بلاد اسلامى منتشر گرديد. ترديدى وجود ندارد كه قرآن موجود كه امروزه خوانده مى‏شود، تماماً همان سخنانى است كه بر پيامبر(ص) نازل گرديد؛ اما تنها نقطه ضعف و مشكلى كه باقى مانده است، مسئله سياق و ساختار آيات و سور قرآنى است كه كم و بيش شكل اصلى خود را از دست داده و هرگز طبق ترتيب نزول تنظيم نشده‏اند. اگر چه قسمت‏هاى مختلف هر سوره به لحاظ زمان يا موضوع، مرتبط با يكديگر هستند، ولى ترتيب و توالى سوره‏ها يكى پس از ديگرى هيچ اصل و مبنايى جز رعايت طول و اندازه آنها ندارد؛ يعنى ابتدا سوره‏هاى بلند و طولانى قرار گرفته‏اند، آنگاه سوره‏هاى متوسط و سرانجام كوتاه‏ترين سوره‏ها در پايان تنظيم شده‏اند.
اين ادعاى مبنايى موير نيز قابل نقد است؛ زيرا اولاً رعايت سير تدريجى چينش سوره‏ها از بلندتر به كوتاه‏تر كليت ندارد؛ مثلاً سوره مائده مشتمل بر صد و بيست آيه است و حال آنكه سوره پس از آن يعنى «انعام» داراى 165 آيه مى‏باشد؛ سوره انفال فقط 75 آيه دارد، در صورتى كه سوره پس از آن يعنى «توبه» مشتمل بر 129 آيه مى‏باشد؛ سوره يونس 109 آيه، ولى سوره بعدى آن «هود» 123 آيه دارد؛ «رعد» 43 آيه، ولى سوره پس از آن «ابراهيم» 52 آيه دارد؛ سوره حجر 99 آيه، ولى سوره بعدى آن «نحل» 128 آيه دارد؛ سوره «مريم» 98 آيه دارد و حال آنكه سوره پس از آن يعنى سوره «طه» مشتمل بر 135 آيه مى‏باشد و... . پس چنان سير و ترتيبى، به طور نسبى درست مى‏باشد، نه به گونه مطلق. ثانياً معيارهاى ديگرى را نيز در ترتيب سوره‏ها در نظر گرفته‏اند؛ مثلاً سور حواميم (سوره‏هايى كه با حروف مقطعه «حم» آغاز شده‏اند) پشت سر يكديگر قرار دارند، و يا اينكه سوره «توبه» را پس از سوره انفال جاى دادند، به لحاظ اينكه هر دو به موضوع جنگ و جهاد مربوط مى‏شوند و در واقع سوره «توبه» مكمل مفهومى سوره انفال است. اگر يگانه ملاك ترتيب سوره‏ها، رعايت بزرگ‏تر و سپس كوچك‏تر بود، لازم مى‏آمد كه حتماً سوره «توبه» را مقدم بر سوره «انفال» بنگارند.
موير مى‏افزايد:
بر حسب قاعده، سوره‏هاى كوتاه‏تر به نخستين دوره وحى و سوره‏هاى بلندتر به دوره‏هاى متأخر از بعثت بر مى‏گردد. از اين رو، ترتيب كنونى آنها درست بر عكس ترتيب اصلى‏شان مى‏باشد؛ به گونه‏اى كه اگر كسى از آخر قرآن مطالعه سوره‏ها را شروع كند تا به ابتداى آن برسد تصوير و برداشتى درست‏تر و واقعى‏تر خواهد داشت نسبت به كسى كه از آغاز قرآن به مطالعه سوره‏ها مى‏پردازد.
واقعيت آن است كه كوتاهى سوره‏ها را هرگز نمى‏توان نشانه قطعى قدمت نزول آنها دانست؛ همچنان كه بلندتر بودن سوره‏ها نيز دلالت بر تأخر نزول آنها و يا مدنى بودنشان ندارد. زيرا در همان دوران مكه و گاه در اوايل نزول وحى سوره‏هاى بلندى همچون انعام، اعراف، اسراء، كهف، طه، مريم و موءمنون نازل شده‏اند و نيز سوره‏هاى كوتاه و كوچكى مانند نصر، زلزله و بينه در مدينه نازل شده‏اند.
موير پس از اتمام مقدمه، بخش مطالب اصلى را چنين تبيين نموده است: هر گونه تلاش به منظور ترتيب تاريخى و طبيعى سوره‏ها سرانجام نتيجه‏اى تقريبى و حدسى در پى دارد. البته به منظور نزديك‏تر شدن تحقيق به واقعيت، ويژگى‏ها و معيارهاى خاصى وجود دارد كه لازم است مورد ملاحظه قرار گيرند:
يك. سبك و اسلوب سوره‏ها: سوره‏هاى تند و خشن و شورانگيز، متعلق به دوران نخست نزول وحى هستند. سوره‏هاى معمولى و منثور و نيز نقلى و داستانى، مربوط به دوران دوم وحى‏اند، و سوره‏هاى تشريعى و آمرانه به دوران پايان نزول وحى تعلق دارند.
اين معيار و مبنا نيز مخدوش است؛ زيرا انحصار نزول احكام شرعى در دوران مدينه و اواخر نزول وحى امرى نادرست است. به عنوان نمونه مى‏توان از سوره «اعراف» ياد كرد كه در مكه نازل شده است و آيات 31 تا 33 آن درباره حلال، حرام، زينت‏ها، فواحش و امورى ديگر سخن گفته است. همچنين آيات 141 تا 146 سوره انعام، حكم شرعى ثمرات و چهارپايان و حلال و حرام آنها را بيان كرده‏اند و نيز در آيات 151 و 152 همان سوره، اعمال و اموال حرام و حلال مطرح شده‏اند. از اين رو، وجود برخى از احكام فقهى و حقوقى در سوره‏هاى مكى، آن قاعده و مبناى تعيين مكى يا مدنى بودن سوره‏ها را نقض مى‏كند. علاوه بر اينكه سير طبيعى جريان گسترش اسلام اقتضا مى‏كرد كه به تدريج، احكام شرعى ابلاغ گردد؛ چرا كه طبيعت سركش برخى از مردم يكباره قابل مهار نبود و اين معنا نه تنها نقصى براى قرآن و پيامبر(ص) به شمار نمى‏آيد، بلكه از نقاط قوت و از اصول عقلايى شمرده مى‏شود. به هر صورت اين مطلب با انحصار نزول احكام شرعى در اواخر دوران وحى قرآنى ناسازگار است.
دو. به لحاظ محتوا: در مكه مطالب ويژه‏اى خطاب به بت‏پرستان و يهوديان و مسيحيان آن ديار مطرح شده‏اند؛ در حالى كه شهروندان ناراضى مدينه يا موءمنان ستمديده به گونه ديگرى مورد خطاب قرار گرفته‏اند.
سه. همچنين اشارات خاصى به نقاط عطف تاريخى در برخى از سوره‏ها مشاهده مى‏شود كه براساس آنها مى‏توان دوره نزولشان را تعيين كرد.
چهار. بخش قابل توجهى از سوره‏ها ـ به ويژه سوره‏هاى بلندتر ـ آياتى را در بر دارند كه متعلق به دوره‏هاى مختلفى از زندگى پيامبر مى‏باشند. البته در پاره‏اى از موارد هم با سوره‏اى مواجه مى‏شويم كه نوع تركيب و تأليفش به گونه‏اى است كه به هيچ وجه نمى‏توان به طور كامل دوران نزول آن را معين ساخت.
حتى در سوره‏اى كه جزء سوره‏هاى مدنى طبقه بندى شده است، گه‏گاه به آياتى بر مى‏خوريم كه در زمان‏هايى بسيار دور در مكه نازل شده‏اند. به طور كلى برخى از واحدهاى نزول در قرآن فاقد هر گونه ويژگى و نشانه‏اى هستند كه بتوان براساس آن، زمان نزولشان را معين نمود. در نتيجه تنظيم و تعيين جايگاه تاريخى آنها صرفاً فرضى و حدسى خواهد بود. بر مبناى اظهارات و ويژگى‏هاى مذكور در اينجا به گونه تقريبى به تعيين تاريخ نزول همه سوره‏هاى صد و چهارده گانه قرآن مى‏پردازيم. اين سوره‏ها به شش طبقه تقسيم مى‏شوند كه پنج طبقه آنها مكى و طبقه ششم مدنى مى‏باشد.
طبقه اول. شامل هيجده سوره است: عصر، عاديات، زلزله، شمس، قريش، فاتحه، قارعه، تين، تكاثر، همزه، انفطار، ليل، فيل، فجر، بلد، ضحى، شرح و كوثر.
تمام اين سوره‏ها كوتاه و شورانگيزند. برخى تنها متشكل از يك يا دو سطرند. احتمالاً همه اين هيجده سوره پيش از آنكه پيامبر به نبوت مبعوث شود و يا وحى به او نازل گردد، فراهم آمده‏اند. چرا كه هيچ يك از اين سوره‏ها، ساخت و بافت پيام الهى را ندارند.
اين انتقاد اساسى بر موير وارد است كه بدون هيچ گونه برهان و استدلال يا دست كم ارائه شواهدى، ادعا نموده كه هيچ يك از اين سوره‏هاى هيجده گانه رنگ و بو يا ساخت و بافتِ وحيانى ندارند. پس احتمالاً متعلق به پيش از بعثت آن حضرت هستند.
در ذهن هر پژوهشگر كنجكاوى اين پرسش مطرح مى‏شود كه مراد از اينكه هيچ يك از سوره‏هاى طبقه نخست، ساخت و بافت پيام الهى را ندارند، چيست؟ او با چه ذهنيتى هيجده سوره را متعلق به قبل از بعثت دانسته است؟ روش تحقيق عالمانه و منصفانه اقتضا دارد كه ابتدا شرايط يا ويژگى‏هاى پيام وحيانى و قرآنى را بيان كند. آنگاه در مقام تطبيق و سنجش برآمده و بگويد اين سوره‏ها با چنان فضا و ويژگى‏هايى سازگارى و همخوانى ندارند؛ در نتيجه به دوران پيش از بعثت مربوط مى‏شوند. حال آنكه موير وارد چنين فضايى نشده و صرفاً درباره ويژگى مشترك سوره‏هاى هيجدگانه گفته است كه همگى كوتاه و شورانگيزند. در پاسخ مى‏گوييم كه سوره‏هاى ديگرى نيز وجود دارند كه از دو وصف كوتاهى و شورانگيزى برخوردارند، ولى موير به قرآنى بودن آنها اذعان نموده و جزء طبقات بعدى بر شمرده است؛ مانند سوره‏هاى «ناس»، «فلق»، «مسد» و «قدر». به سخن ديگر در كلام موير تزلزل و نوعى تناقض ملاحظه مى‏شود؛ زيرا او قرآنيّت سوره‏هاى طبقه نخست را نفى كرده، ولى ساير سوره‏ها را داراى ساخت و بافت قرآنى و پيام الهى دانسته است و حال آنكه اعتراف به وحيانى بودن ساير سوره‏ها مستلزم اين است كه پيامبر (ص) را رسول خدا مى‏داند. پس بايد ادعاى پيامبر مبنى بر قرآنى و وحيانى بودن تمام سوره‏ها را نيز بپذيرد. علاوه بر اينكه براساس گواهى روايات اسباب نزول و ترتيب نزول و سيره پيامبر اكرم(ص) و طبق آرا و اقوال مستدل همه دانشمندان مسلمان و حتى خاورشناسان قرآن پژوه غيرمسلمان، اين سوره‏ها از نزول در تاريخ معينى پس از جريان بعثت حكايت مى‏كنند. مثلاً سوره «فاتحه» نخستين سوره يا پنجمين سوره مكى است؛ زيرا براساس آيات و روايات، پيامبر(ص) از همان ابتداى بعثت نماز را اقامه مى‏فرمودند و هيچ روايتى دال بر اينكه آن حضرت نماز را بدون سوره فاتحه مى‏خواندند، به ما نرسيده است.5 بنابراين در اينكه سوره فاتحه در مكه و در اوايل بعثت نازل شده، ترديدى وجود ندارد، اما سوره «عاديات» چهاردهمين سوره‏اى است كه در مكه نازل شده است6 و حتى برخى از علما آن را مدنى دانسته‏اند. مثلاً علامه طباطبايى در تفسير خود آورده است:
سوره عاديات به قرينه سوگندهايى كه در آغاز آن است، از قبيل والعاديات ضبحا... كه در اسب‏هاى رزمندگان ظهور دارد، مدنى مى‏باشد؛ چرا كه جهاد بعد از هجرت تشريع شد، و موءيّد آن، رواياتى است كه از طرق شيعه از ائمه اطهار (ع) وارد شده كه اين سوره درباره على (ع) و سريه او در جنگ ذات السلاسل نازل شده است و برخى از روايات اهل سنت نيز اين معنا را تأييد مى‏كند.
7گرچه در مورد مدنى بودن يا مكى بودن اين سوره اختلاف شده است، ولى مسلم است كه طبق نظر همه مفسران و دانشمندان فريقين، «عاديات» يكى از سوره‏هاى كاملى است كه پس از بعثت بر پيامبر نازل شده و كسى در وحيانى و قرآنى بودن آن ترديدى ندارد.
سوره «عصر» سيزدهمين، «زلزله» نود و سومين، «شمس» بيست و ششمين، «قريش» بيست و نهمين، «قارعه» سيمين، «تين» بيست و هشتمين، «تكاثر» شانزدهمين، «همزه» سى و دومين، «انفطار» هشتاد و دومين، «ليل»، نهمين، «فيل» نوزدهمين، «فجر» دهمين، «بلد» سى و پنجمين، «ضحى» يازدهمين، «شرح» دوازدهمين و «كوثر» پانزدهمين سوره قرآن كريم پس از دوران بعثت پيامبر بوده‏اند.
8طبقه دوم. اين طبقه شامل سوره‏هايى است كه به آغاز بعثت پيامبر اسلام مربوط مى‏شود:
1. سوره «علق» كه شامل اين فرمان است: «بخوان به نام پروردگارت». براساس روايات، اين نخستين سوره‏اى است كه پس از دوران فترت (وقفه‏اى در نزول وحى) به پيامبر نازل گرديد.
وى نزول اين سوره را مربوط به پس از دوران «فترت» دانسته است؛ حال آنكه اتفاق گزارش‏هاى مربوطه مبنى بر معيت نزول سوره علق با آغاز بعثت9 پيامبر(ص)، با نزول اين سوره پس از دوران «فترت» منافات خواهد داشت.
2. سوره «ناس» داراى پنج آيه كوتاه درباره توحيد و ابديت الهى است. هيچ نشانه‏اى براى تعيين دوران دقيق آن وجود ندارد، جز آنكه اين سوره با واژه «قل» آغاز شده و بنابراين بايد متعاقب زمانى نازل شده باشد كه پيامبر(ص) مستقيماً وحى را از خداوند دريافت مى‏كرد. آن‏چنان كه روايت شده پيامبر(ص) پيش از آنكه به سوره‏هاى ديگر بپردازد، اين سوره را بارها تكرار مى‏كرد.
براساس روايت ابن عباس، سوره «ناس» بيست و يكمين سوره نازله است، ولى در تاريخ و محل نزول آن اختلاف شده است. يعقوبى آن را مربوط به اواخر وحى مدنى دانسته است؛10 ولى روايات معارض بسيارى خلاف آن را ثابت مى‏كند. بنابر سه روايت، دو سوره «ناس و فلق» مدنى و بنابر نه روايت، مكى بوده‏اند.11
بيشتر روايات ترتيب نزول، سوره «ناس» را در رديف سوره‏هاى آغازين مكه بر شمرده‏اند و سبك و اسلوب اين سوره نيز قول به مكى بودنش را مرجح مى‏سازد و اينكه در اوايل دوران وحى مكى نازل شده است. چرا كه از همان اوايل دعوت پيامبر(ص)، سران كفار به مخالفت با پيامبر و توطئه كردن عليه او و مسلمانان پرداختند و با وسوسه‏گرى‏هاى فراوان با كيد و حيله با پيامبر اسلام برخورد مى‏نمودند؛ در چنين شرايطى بود كه سوره «ناس» نازل گرديد.12 لحن آيات اين سوره با سوره‏هاى مكى سازگارتر است.
313. سوره «مدثر» با امر به پند و اندرز آغاز مى‏شود و با انتقاد كوبنده‏اى نسبت به يكى از سران مكه كه رستاخيز را به ريشخند مى‏گرفته، ادامه مى‏يابد و كافران به دوزخ تهديد مى‏شوند.
4. سوره «مسد» سوره كوتاهى است كه در آن، عموى پيامبر (ابولهب) و همسرش با الفاظ تند و خشن به شدت نفرين شده‏اند.
طبقه سوم. از آغاز رسالت علنى پيامبر (ص) تا هجرت به حبشه اين سوره‏ها نازل شده‏اند: اعلى، قدر، غاشيه، عبس، تكوير، انشقاق، طارق، نصر، بروج، مطففين، نبأ، مرسلات، انسان، قيامت، معارج، كافرون، ماعون، رحمن و واقعه. اين سوره‏ها عمدتا از مطالبى تشكيل يافته‏اند كه به تشريح رستاخيز، بهشت و دوزخ مى‏پردازند و نيز اشاراتى به مخالفت و دشمنى فزاينده قريش دارند.
موير، در اينجا نوزده سوره را به صورت كلى و بدون ارائه دليل و قرائن و شواهد نام برده و ادعا كرده است كه همه آنها به دوره رسالت علنى پيامبر(ص) تا هجرت به حبشه مربوط مى‏شوند و تنها مبنايى كه به عنوان وجه مشترك در تاريخ نزولشان ذكر نموده، اين است كه به لحاظ محتوا يا به تشريح قيامت و بهشت و دوزخ مى‏پردازند و يا اشاراتى به مخالفت فزاينده قريش دارند؛ حال آنكه در برخى از اين سور نوزدگانه هيچ يك از اين ويژگى‏هاى يافت نمى‏شود. مثلاً سوره «قدر» صرفاً سخن از نزول قرآن در شب قدر و عظمت چنين شبى مى‏گويد. همچنين سوره «نصر» را در نظر مى‏گيريم كه فقط سه آيه دارد و از فتح و پيروزى موءمنان و لزوم حمد و تسبيح پروردگار به خاطر چنين فتح و ظفرى سخن مى‏گويد. اشكال مهم‏ترى كه بر اين مبنا وارد مى‏باشد اين است كه هيچ گونه ملازمه عقلى ميان سوره‏هايى كه بحث از موضوعى واحد كرده‏اند و مكى بودن يا مدنى بودن آن وجود ندارد، تا چه رسد به اينكه همه آنها را متعلق به تاريخ و زمانى محدودتر و دقيق‏تر بدانيم. به‏ويژه اينكه موضوع «معاد» و بيان ويژگى‏ها و شرايط و روز رستاخيز به قدرى در تربيت انسان و رفع غفلت از او موءثر و مفيد مى‏باشد كه خداوند حكيم تقريبا در اكثر سوره‏هاى مكى و مدنى افراد بشر را نسبت به اين امر مهم گوشزد نموده است. بنابراين تنها راه مورد اطمينان براى تعيين تاريخ نزول سوره‏ها استناد به روايات صحيح و معتبر و قرائن و شواهدى از درون قرآن كريم مى‏باشد.
طبقه چهارم. در اين دوره از وحى مكى ـ كه به سال ششم تا دهم رسالت پيامبر(ص) مربوط مى‏شوند ـ اين سوره‏ها نازل گرديد:
مُلك، نجم، سجده، زمر، مزمل، نازعات، قمر، سبأ، لقمان، حاقه، قلم، فصلت، نوح، طور، ق، جاثيه، دخان، صافات، روم، شعراء، حجر، ذاريات. در اين مرحله از وحى، داستان‏هايى از متون مقدس يهود و افسانه‏هاى عرب و نيز قصه‏هاى خاخامى (مربوط به روحانيون يهود) نقل مى‏گردد. همچنين سازش موقت با بت پرستى در سوره نجم مطرح مى‏شود.
طبقه پنجم. در اين مرحله از وحى مكى ـ كه از سال دهم رسالت محمد (ص) يعنى دوره انتقال از تحريم و اختناق، آغاز شده و تا هجرت از مكه ادامه مى‏يابد ـ اين سوره‏ها نازل گرديده است:
أحقاف، جن، فاطر، يس، مريم، كهف، نمل، شورى، غافر، ص، فرقان، طه، زخرف، يوسف، هود، يونس، ابراهيم، انعام، تغابن، قصص، موءمنون، حج، انبياء، اسراء، نحل، رعد، عنكبوت، اعراف، فلق، ناس. البته دو سوره اخير، نامعلوم و غيرقطعى است.
سوره‏هاى اين دوره حاوى قصصى از انجيل و آداب و مناسك حج است. ايرادها و عيب‏جويى‏هاى قريش پاسخ داده مى‏شود و ما با تصاوير و توصيفاتى از روز داورى و رستاخيز و بهشت و دوزخ آشنا مى‏شويم. همچنين ادله توحيد، قدرت و مشيت الهى مطرح مى‏گردد. سوره‏ها به تدريج و به صورت متوسط، طولانى‏تر مى‏شوند و برخى از آنها هم اكنون مشتمل بر صفحات مفصلى هستند. در سوره‏هاى پايانى اين دوره‏ها كراراً با برخى از آيات مدنى رو به رو مى‏شويم كه به مناسبت ارتباط با موضوعى خاص در اين سوره‏ها درج شده‏اند. به عنوان نمونه در آيه چهل و يكم از سوره حج، اجازه جنگ عليه دشمنان مكى صادر مى‏گردد.
وى سوره «حج» را مكى مى‏داند؛ حال آنكه در روايات ترتيب نزول، مدنى به شمار آمده است. حتى سبك و اسلوب و مضمون آيات (38 ـ 41) سوره «حج» موءيد مدنى بودن اين سوره هستند.14 علامه طباطبايى(ره) نيز مى‏گويد:
در اين سوره موءمنين به احكامى همچون نماز، حج، كار خير، اذن در جهاد توصيه مى‏گردند و از سياق آن به دست مى‏آيد كه موءمنين، تازه داراى جمعيت و امكانات و قدرت شده‏اند. از اين رو، به طور مسلم بايد بگوييم كه اين سوره در مدينه نازل شده است؛ البته نزول آن در اوايل هجرت و پيش از جنگ بدر بوده است.
15آيه سى و سوم از سوره «اسراء» حاوى قواعد و مقرراتى درباره اجراى عدالت مى‏باشد. آيه 110 سوره «نحل» به موءمنانى اشاره مى‏نمايد كه در راه حفظ ايمان خويش، ترك وطن نموده‏اند، همه اين آيات دقيقاً پس از هجرت به مدينه نازل شده‏اند.
طبقه ششم (سوره‏هاى مدنى): 1. سوره بينه، سوره‏اى كوتاه است كه هشت آيه دارد و به تشريح يهوديان و مسيحيان خوب و بد مى‏پردازد. در اين سوره هيچ معيار يا ويژگى خاصى كه تاريخ نزول آن را معين سازد، وجود ندارد.
2. سوره بقره، طولانى‏ترين سوره در قرآن است و وجه تسميه آن به گوساله سرخ رنگى مربوط مى‏شود كه براساس مفاد آيه شصت و هفت اين سوره، توسط بنى اسرائيل و به راهنمايى حضرت موسى (ع) ذبح گرديد. اين سوره در زمان نبرد حنين نازل شده است و در آن آيات زيادى درباره موضوعات مختلف مطرح شده كه در طى دو يا سه سال نخست پس از هجرت نازل شده‏اند. بزرگترين قسمت اين سوره در ارتباط با يهوديان است كه گه‏گاهى با لحنى دوستانه مورد پند و اندرز قرار مى‏گيرند (آيات نخستين سوره). و در پاره‏اى از موارد، نكوهش و سرزنش مى‏شوند. همچنين قصص مربوط به كتاب مقدس و روحانيون يهود (خاخامى) نقل شده‏اند. دستور تغيير قبله (جهت اقامه نماز)، انتقاد از شهروندان ناراضى مدينه، احكام جهاد، اجازه لشكركشى در ماه‏هاى مقدس مطرح مى‏شود. نيز موضوعات بيشترى در احكام فقهى و حقوقى در اوايل دوران وحى مدنى صادر گرديد. برخى از آيات هم كه مربوط به تاريخ متأخرترى مى‏شدند، در همين موضوع گنجانده شدند.
موير، نزول سوره «بقره» را به مناسبت جنگ حنين مى‏داند؛ در حالى كه سوره بقره به اتفاق روايات ترتيب نزول، اولين سوره‏اى است كه پس از هجرت نازل شد.16 مطلب ديگر اينكه در سوره بقره تنها واقعه مصرح تاريخ‏دار، تغيير قبله است كه در سال اول هجرت واقع شد.
بنابراين بايد گفت كه سوره «بقره» در حدود سال اول و دوم هجرت نازل شده است.
3. سوره آل عمران، از طول و حجم گسترده‏اى برخوردار است. قسمتى از اين سوره، دقيقاً به زمان پس از نبرد بدر (سال دوم پس از هجرت) مربوط مى‏شود، قسمت ديگر كه طولانى‏تر است به شكست در جنگ احد (سال سوم هجرت)، و دومين لشكركشى به بدر (به سال چهارم هجرت) مربوط مى‏شود. خصومت شديد يهوديان در آيات مفصلى توضيح داده شده است. مناظره با نمايندگان نصاراى نجران (آيات 57 تا 63) به دوره بسيار متأخرتر مربوط مى‏شود. سرانجام آياتى درباره حجة‏الوداع (سال دهم هجرت) ذكر مى‏گردد كه احتمالاً در ارتباط با فرازهايى از وحى است كه قبلاً درباره مناسك حج نازل شده بودند.
مشكل عمده خاورشناسان اين است كه بدون چون و چرا روايات اسباب نزول مندرج در ذيل آيات را پذيرفته‏اند. مثلاً موير مى‏گويد: مناظره با نمايندگان نصاراى نجران (آيات 57 تا 63) به دوره بسيار متأخرتر مربوط مى‏شود. حال آنكه آيات مباهله به لحاظ سياق، متصل به آيات مربوط به جنگ بدر و احد است. از اين رو، نمى‏تواند متأخرتر نازل شده باشد. آيات مربوط به حج نيز ملازمه‏اى با نزول در «حجة الوداع» در سال دهم ندارد. مگر تا سال دهم، حج برگزار نمى‏شده تا آيات مربوط به حج در سال دهم نازل شود؟ و مگر حج گزاردن مسلمانان تا سال دهم حرام بوده است؟!
4. سوره انفال، مشتمل بر احكامى درباره تقسيم غنايم جنگى نبرد بدر است كه عمدتا در آن زمان نازل شده‏اند. برخى از آيات آن، داراى سبك دوران نخست مكه هستند، و قريش، فراوان مورد اشاره قرار مى‏گيرند.
5. در سوره محمد، جنگ و قتال با تمام قوا و قاطعانه مطرح شده و بت پرستان مكه تهديد مى‏گردند.
6. سوره جمعه، سوره كوتاهى است كه در آن يهوديان به جرم جهالتشان سرزنش و محكوم مى‏گردند. همچنين نيايش و نماز جمعه بر امور دنيوى ترجيح داده مى‏شود.
7. سوره مائده، سوره‏اى است بلند كه بخش وسيعى از آن خشونت و بدرفتارى يهود را مطرح مى‏كند. عقايد مسيحيان مورد بحث قرار مى‏گيرد؛ گرچه درباره خود مسيحيان با تعابير محبت‏آميز و مهربانانه سخن گفته مى‏شود (مائده: 91). نخستين آيه كه مناسك حج را تشريع مى‏كند، به تاريخ متأخرى مربوط مى‏شود. احتمالاً قسمتى به جريان حديبيه (سال ششم هجرت) و قسمتى هم به حجة الوداع ارتباط دارد؛ همان گونه كه آيه چهارم مى‏گويد: «امروز دينتان را تكميل كردم». همچنين بسيارى از احكام خانوادگى از قبيل قانون ارث و ميراث، و احكام مختلف ديگر ذكر شده است.
ادعاى موير مبنى بر اينكه آيات مربوط به حج در سوره «مائده» به سال ششم و صلح حديبيه مربوط است، پايه ندارد. سوره مائده از سوره‏هاى مدنى است و صد و سيزدهمين سوره‏اى است كه قبل از سوره «توبه» و پس از سوره «فتح» در اواخر دوران وحى در مدينه نازل شده است.17 البته زركشى آخرين سوره را مائده دانسته و سوره «توبه» را مقدم بر «مائده» معرفى كرده است؛18 ولى به هر حال سوره «مائده» در زمره آخرين سوره‏هاى نازله است. طبق روايتى تمام سوره «مائده» در حجة الوداع و بين مكه و مدينه نازل شده است.19 گفتنى است كه مراد از مدنى بودن سوره اين است كه پس از هجرت پيامبر (ص) از مكه، نازل شده است؛ گرچه نزول سوره در خود شهر مدينه نباشد. در اين سوره از معارف اسلامى، احكام دينى، مسئله ولايت و رهبرى، موضوع تثليث مسيحيان، قيامت، وفا به پيمان‏ها، عدالت اجتماعى و... بحث شده است.
8. سوره «حشر»، اين سوره كه از طول چندانى برخوردار نيست، مربوط به محاصره و اخراج يهوديان بنى‏نضير مى‏شود (سال چهارم هجرى).
9. سوره نساء، به طور گسترده به بيان اعمال و رفتار مربوط به زنان مى‏پردازد و مسائل زناشويى را مطرح مى‏كند. همچنين احكامى درباره ارث و نيز احكامى كلى، اجتماعى و سياسى مطرح مى‏شود. برقرارى دوستى با بت‏پرستان مكه ممنوع مى‏گردد. نيز انتقاداتى عليه يهود ذكر مى‏شود.
10. سوره مجادله، سوره كوتاهى درباره طلاق و مسائل اجتماعى ديگر است. همچنين ناراضيان به خاطر معاشرت و ارتباط با يهوديان مورد سرزنش و توبيخ واقع مى‏شوند.
11. سوره «طلاق»، درباره طلاق و مسائل مربوط، همراه با هشدارها و تذكرات دينى است.
12. سوره منافقون، سوره كوتاهى است شامل تهديداتى عليه عبداللّه بن أبىّ به خاطر گفتار خائنانه‏اش در زمينه لشكركشى عليه بنى‏مصطلق (سال پنجم هجرى).
13. سوره «نور»، شامل تأييد و حمايت از عايشه در ارتباط با پيشامد ناگوارش (پنجم هجرت) همراه با حكم عهدشكنى زناشويى، و احكام متنوع اجتماعى و دينى.
14. سوره «احزاب»، متشكل از چندين بخش است كه در طول سال پنجم هجرت نازل شده است. نخستين قسمت مربوط است به تصويب و تأييد ازدواج پيامبر با زينب (همسر پسر خوانده‏اش) كه در حدود نيم‏سال پيش از لشكركشى عليه بنى‏مصطلق واقع شده است. آنگاه آيات متعددى درباره روابط خانوادگى پيامبر (ص) مطرح مى‏شود. ساير آيات اختصاص دارد به محاصره مدينه و سقوط بنى‏قريظه، و وقايعى كه در حدود چهارماه پس از جنگ مذكور رخ داده است.
15. سوره حديد، شامل احكام شديد و پرشورى است كه در رابطه با جهاد و مشاركت در جنگ و در نتيجه كسب فضيلتى خاص از طريق شركت در جهاد و نبرد پيش از دست يابى به پيروزى اعلام شده است. به ناراضيان و مخالفان هشدار داده مى‏شود و از مسيحيان با تعابيرى مهرآميز سخن به ميان مى‏آيد.
16. سوره صف، همچون سوره‏هاى پيشين، كوتاه است: انّ اللّه يحبّ الذين يقاتلون فى سبيله صفّاً كأنّهم بنيانء مرصوص.20 پيروزى قريب الوقوعى وعده داده مى‏شود. ساير سوره‏ها عمدتاً متعلق به پنج سال آخر زندگى پيامبر(ص) مى‏باشد.
17. سوره فتح، به صلح حديبيه (سال ششم هجرى) و چشم‏انداز پيروزى و غنايم به دست آمده در جاهاى ديگر ـ كه اندكى پس از نبرد خيبر پديد آمد ـ اشاره مى‏نمايد.
18. سوره ممتحنه، سوره كوتاهى است كه عمدتاً مربوط به رفتار گروهى از زنانى است كه پس از صلح از مكه آمده بودند. نيز به موءمنان از طرح دوستى با بت‏پرستان مكه هشدار داده مى‏شود.
19. سوره تحريم، سوره كوتاهى است كه مسئله مربوط به پيامبر و خدمتكارش قبطى را مطرح مى‏سازد (سال هفتم يا هشتم هجرى).
20. سوره حجرات، سوره كوتاه ديگرى است كه رفتار رياكارانه عرب‏هاى بدوى را سرزنش مى‏كند؛ افرادى را كه با گستاخى و بى ادبى، پيامبر(ص) را از پشت در صدا مى‏زدند، ملامت مى‏كند، و موءمنان را از سوء ظن و بى‏انصافى ميان خودشان پرهيز مى‏دهد.
21. سوره توبه ـ آخرين سوره كه داراى طول قابل توجهى است ـ به تشريح جنگ تبوك مى‏پردازد (سال نهم هجرى). اين سوره با موضوع اعلان حج در همان سال آغاز مى‏شود؛ آنگاه مخالفت اسلام را با اديان ديگر اعلام مى‏كند و اينكه همه مردم جز مسلمانان از مكه و انجام مناسك حج، محروم گرديدند. بت‏پرستان محكوم به قتل و بردگى شدند و جهاد عليه يهوديان و مسيحيان واجب شد تا آنگاه كه مجبور به پرداخت خراج (ماليات) گرديده، تسليم و رام شوند.21

پى‏نوشت‏ها:

* دكتراى تفسير و علوم قرآن از مركز تربيت مدرس و عضو هيئت علمى مركز جهانى علوم اسلامى.
1. ر. ك: عبدالرحمان بدوى، دائرة المعارف مستشرقان، ترجمه صالح طباطبايى، ص 637 ـ 639
..2CoranThe:andComositionIts
.Teaching3. فتح البارى، ج 7، ص 447؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 516.
4. صحيح بخارى، ج 6، باب جمع القرآن، ص 580 ـ 581 ؛ مصاحف سجستانى، ص 6؛ ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 247؛ الاتقان، ج 1، ص 182؛ البرهان، ج 1، ص 326؛ مناهل العرفان، ج 1، ص 251.
5. ر. ك: محمد بن حسن حر عاملى، وسايل الشيعه، چاپ عبدالحريم ربانى شيرازى، ج 4، ص 732؛ محمد بن حسن توسى، الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، ج 1، ص 310؛ همو، تهذيب الاحكام، ج2، ص 146. نيز ر. ك: منابع اهل سنت: بخارى، الصحيح، باب الاذان، شماره 93؛ ترمذى، السنن، باب الصلاة، شماره 63؛ نسايى، السنن، باب «افتتاح الصلاة»، شماره 24؛ ابن ماجه، السنن، كتاب الصلاة، باب افتتاح القراءة، حديث 2 و....
6. الاتقان، ج 1، ص 25؛ التمهيد، ج 1، ص 135.
7. الميزان، ج 20، ص 345؛ الدر المنثور، ج 1، ص 651؛ واحدى، اسباب النزول، ص 305؛ بحارالانوار، ج 21، ص 66 ـ 90.
8. ر. ك: التمهيد، ج 1، ص 135 ـ 137؛ الاتقان، ج 1، ص 25.
9. ر. ك: بيان المعانى على حسب ترتيب النزول، ج 1، ص 66؛ التفسير الحديث ترتيب السور حسب النزول، ج1، ص 316.
10. تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 35.
11. ر. ك: پايان نامه دكتراى جعفر نكونام، بررسى ترتيب نزول قرآن در روايات، ص 138 ـ 141.
12. التفسير الحديث، ج 2، ص 61.
13. تفسير نمونه، ج 27، ص 468.
14. التفسير الحديث، ج 6، ص 8.
15. الميزان، ج 14، ص 338.
16. بيان المعانى، ج 5، ص 3؛ التفسير الحديث، ج 6، ص 130.
17. التمهيد، ج 1، ص 138.
18. البرهان، ج 1، ص 297.
19. المنار، ج 6، ص 116.
20. صف، آيه 4
21. itsThe.andComositionCoran
WILLIAMTeachingSIR
.47.MIR38-

مقالات مشابه

نزول وحی

نام نشریهمعارج

نام نویسندهعبدالله جوادی آملی

نقد و بررسی روش هرشفلد در تاریخ گذاری قرآن

نام نشریهعیون

نام نویسندهابراهیم اقبال, محمدعلی حیدری مزرعه آخوند

مخاطب شناسی و تاریخ گذاری آیه 91 سوره انعام

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهامیر احمد‌نژاد, زهرا کلباسی

بررسي فترت نزول قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهناصر عابدینی

علوم قرآن در روايات رضوي

نام نشریهبینات

نام نویسندهسهیلا پیروزفر

تاريخ گذاري سوره فجر

نام نشریهبینات

نام نویسندهاعظم اکبری

ابزارهای لفظی شناسایی واحدهای نزول قرآن کریم

نام نشریهآموزه‌های قرآنی

نام نویسندهجواد سلمان‌زاده, محمد خامه‌گر