از نظر اهل بيتعليهم السّلام قرآن كريم، براي خواندن نازل شده است؛ ولي نه با اين تصوّر كه نازل شده است تا فقط آن را خواند و به اجر و ثواب رسيد؛ بلكه در تلاوت آن آثاري نهفته است كه از آن جمله ميتوان به بهرهمندي از نور، هدايت، تقوي، معرفت و… اشاره كرد. در روايات بسياري شاهد آثارفراواني هستيم كه همه آنها در جريان خواندن قرآن است كه جامه عمل به خود ميپوشد كه البته چون تلاوت قرآن داراي اصولي است، اگر آن اصول مراعات نشود، طبيعتاً آنآثار و بركات هم ظاهر نخواهد شد.
بنابراين، نزد اهل بيتعليهم السّلام تلاوت قرآن تنها، عاملي براي نيل به ثواب شمرده نميشود، چنين نيز نيست كه مانند ديدگاه دوم (اصالت كيفيت) توصيه كند كه كم قرآن بخوانيد و به جاي تلاوت روز مرّه آيات، در بطون آيه يا آياتي فرو رويد و سعي كنيد روزها و شبها و سالها، تنها به يك آيه يا آيات محدودي فكر كنيد، بلكه توصيه ميكند كه با حفظ عناصر كيفي (تلاوت آرام و شمرده شمرده، تدبّر، خشيت، نظم در تلاوت، برنامهريزي براي تلاوت قرآن و…) هرآنچه مُيسر است، قرآن بخوانيد.
از سوي ديگر، چون روشها و الگوهاي استفاده از قرآن كه توسط اهل بيت ارائه ميشود، روشهاي اصولي و مبتني برقرآن شناسي صحيحي است، حسرت استفادههاي كيفي از قرآن را (مانند هدايت به وسيله قرآن، نورانيت توسط آيات و…) از دل قرآن آموز ميزدايد.
در اينجا تا حدودي به تشريح كيفيتگرايي در مكتب اهلبيتعليهم السّلام ميپردازيم. در اين باره بايد بگوييم، خواندن قرآن «اصولي» دارد و «تلاوت اصولي».قرآن است كه هدايت، نور، شفا و رحمت قرآن را با خود به قلب قاري هديه ميكند و اگر تلاوت قرآن به عنوان عامل نورانيت و تزكيه و هدايت و اعطاي علم معرفي شده است، تلاوتي مورد نظر بوده است كه آن اصول و آداب و روشها را به همراه داشته باشد، نه هرگونه قرآن خواندني.
براي آن كه بدانيم آن اصول چيست، بايد بگوييم كه: اولاً شيوه تعريف شده تلاوت قرآن در نزد اهل بيتعليهم السّلام «ترتيل آيات» است. ترتيل خواندن آيات، با آنچه كه امروزه معرفي ميشود، قدري متفاوت است. ترتيل در تعريف معصومين گونهاي اصولي از خواندن قرآن است كه عبارت است از تلاوت قرآن بدور از عجله، بلكه آرام، شمرده شمرده، به گونهاي كه حروف و كلمات در آن به روشني به لفظ درآيند و فضايي به وجود آيد كه قاري قرآن بتواند به تك تك كلمات و عبارات قرآن به دقت گوش فرا دهد.
از سوي ديگر، اگر يك قاري بخواهد تأثير پذيري خود را به حداكثر برساند،بايد نكات ديگري را نيز مورد توجه قرار دهد، نخست آن كه تنها سورههايي خوانده شود كه فرد از حفظ دارد و قبلاً آنها را شنيده و با آنها آشنايي دارد، ديگر اين كه براي قرآن خواندن خود برنامه داشته باشد. (گرچه در اين برنامه ممكن است هرروز به يك سوره يا چند آيهاي اختصاص يابد؛ ولي منظم اجرا شود)، ديگر آن كه آيات را آرام بخواند و بسيار شمرده شمرده، كلمات را تلفظ كند و به دقّت به قرائت خود گوش فرا دهد و….
چنين است كه اين مكتب، راه هرگونه افزون طلبي و انبوهسازي بيثمر و تكاثرگرايي بيخير و بركت را بسته و تلاوت حتي يك سوره از قرآن را، البته با حفظ اصول وآداب و شروط آن به مثابه تلاوت ربع قرآن، ثلث قرآن، هزار آيه از قرآن و… دانستهاند و بدين وسيله بيان فرمودهاند كه هرگاه كسي قصد تلاوت قرآن داشته باشد، با حفظ اين اصول هرمقدار كه قلب آمادگي خواندن و شنيدن دارد، قرآن بخواند اگرچه يك سوره يا چند آيه باشد. اگر كسي نيز بخواهد به كميت هم برسد، همين كه فلان سوره را با كيفيت بخواند، گويي ربع قرآن، ثلث قرآن يا هزار آيه از قرآن را خوانده است، در عين اين كه راه تلاوت آيات بيشتر و سورههاي ديگر قرآن نيز نيكو و مورد توصيه و تشويق نيز ميباشد.
آنچه در اين مورد قابل توجه است، اين است كه معصومين عليهم السلام با چنين توصيهها و ارشاداتي به دنبال جا انداختن يك « فرهنگ» بودهاند كه ميتوان از آن به «فرهنگ انس عمومي با قرآن» و «تلاوت دائمي و همگاني كلام خدا» تعبير نمود؛ به اين معنا كه اگر فردي فهميد، خواندن يك سوره، در حقيقت ارزش خواندن يك چهارم يا يك سوم قرآن را دارد و هرآنچه كه از خواندن يك چهارم يا يك سوم قرآن ميتوان بدست آورد، با خواندن تنها يك سوره كوچك ميتوان به دست آورد و همه آثار انس و تلاوت دائمي با يك چهارم يا يك سوم قرآن، در انس و تلاوت دائمي يك سوره كوتاه موجود است با سهولت و آرامش تمام، آن سوره را با حفظ اصول و به دور از عجله تلاوت ميكند و چون با كيفيت خوانده است، طبيعي است كه در مسير انس عميق با قرآن و استفاده از كلام الهي قرار ميگيرد و همين مسأله باعث ميشود كه روز به روز اشتياق و اقبال او به كلام الهي بيشتر شود و با خشوع و اشتياق و البته با محور قرار دادن كيفيتگرايي، سورهها و آيات بيشتري را تلاوت كرده، با بهره جديدي از آيات روبرو شود.
چنين بوده است كه فرهنگ همگاني قرآن خواني در عهد نبوي بسيار به چشم ميخورد و چه بسا مسلماناني كه دست كم با چند سوره يا آيات خاصي بسيار انس داشته و آنها را دائماً ميخواندند و همين چند آيه يا چند سوره، آنها را از منبع الهي قرآن بهرهمند مينمود.
در اينجا به برخي از احاديث معصومينعليهم السلام اشاره ميكنيم تا دريابيم كه اهل بيتـعليهم السلامـ چگونه كيفيتگرايي را در جامعه مطرح كرده و مردم را با اين ديدگاه آشنا ميكردند.
پيامبراكرم?فرمود: «هركس «سوره علق» را بخواند گويي از سوره ق تا آخر قرآن را خوانده است».1 همچنين فرمودند : هركس در شب هزار آيه بخواند، خداوند را در حالي كه خندان است، ملاقات خواهد كرد. عرض شد: اي پيامبرخدا! چه كسي است كه بتواند هزار آيه را در يك شب تلاوت كند؟ در اينجا حضرت?«سوره تكاثر» را تلاوت فرمودند و گفتند: «سوگند به خدا! اين سوره معادل هزار آيه است».2
امام صادق? فرمودند: «سوره «قل هو اللّه أحد» ثلث قرآن و سوره «قل يا أيها الكافرون» ربع قرآن است».3 پيامبراكرم?فرمودند: «هركس «سوره يس» را بخواند گويي كل قرآن را ده بار خوانده است».4
همچنين فرمودند: «هركس «سوره زلزال» را بخواند، گويي «سوره بقره» را خوانده است».5
چنين ديدگاهي است كه حتي تلاوت «يك آيه» را در نمازهاي مستحبي، قبل از خواب، نيمههاي شب، بعد از نماز، به عنوان ذكر، به عنوان تعقيبات نماز و… توصيه مي كند و ميآموزد كه تلاوت يك آيه هم، با حفظ آداب و شرايط تلاوت، بسيار با ارزش و مؤثر و سازنده است و ميتواند فرد را از «بهرههاي فراوانكوثر» بهرهمند كند، هرچند «ظاهري آميخته به تكاثر» نداشته باشد.
از سوي ديگر، ملاحظه ميشود كه اهل بيتـعليهم السلامـ پس از اين كه پايههاي تلاوت و تعليم قرآن را برمبناي صحيح استوار فرمودند و «كيفيت» را به عنوان يك اصل اجتناب ناپذير مورد اعتنا قرار دادند، به مردم توصيه ميكنند كه هرچه بيشتر آيات را بياموزند (از بركنند) و هرچه بيشتر قرآن بخوانند و هرچه بيشتر از آيات بهره ببرند و از آيات بيشتري استفاده كنند.
در اينجا چند روايت از روايات معصومينـعليهم السلامـ را كه همه حاكي از تشويق به تعليم و تلاوت آيات قرآن است،نقل ميكنيم:
پيامبراكرم?فرمودند:« هرآيهاي كه ميآموزيد (از برميكنيد) و ميخوانيد، «درجهاي در بهشت» و «چراغي در خانه» شماست».6
پيامبراكرم?به ابوذر غفاري فرمودند:« اي ابوذر! يادگيري (از بركردن) «يك آيه» از كتاب خدا صبح هنگام كه از خانه خارج ميشوي، براي تو بهتر از اين است كه «صد ركعت» نماز بخواني». 7
پيامبراكرم?فرمودند:« هركس «يك سوم قرآن» را بياموزد، (از بركند)، گويي به او «يك سوم از نبوت» دادهاند، هركس «دو سوم قرآن» را بياموزد، گويي به او «دو سوم از پيامبري» داده شده و هركس «همه قرآن» را بياموزد، گويي «همه نبوت» به او داده شده است؛ سپس به او گفته ميشود: بخوان و بالا برو و به ازاي هرآيه [كه از بركردي] يك درجه بالاتر برو».
1. مستدرك الوسائل، ج4، ص359 .
2. كنز العمال، خ2714 .
3. اصول كافي، ج2، ص621.
4. كنز العمال، خ2689 .
5. مستدرك الوسائل، ج14، ص369.
6. كنز العمال، خ2311.