سبكي نوين در تفسير روايي

پدیدآورمحمدعلی رضایی اصفهانی

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 876 بازدید
سبكي نوين در تفسير روايي

دكتر محمد علي رضائي اصفهاني

اين نوشتار، نگاهي روش‌شناسانه به كتاب «التفسير الاثري الجامع» اثر گرانسنگ حضرت علامه آيت اللّه محمد هادي معرفت دارد كه اخيراً منتشر شده است و گامي نوين در تفسير نگاري قرآن به‌شمار مي‌آيد. در اين مقاله نگاهي كلي به كتاب فوق شده و مقدمه? فاخر و ساختار و منابع آن مورد بررسي قرار گرفته، سپس روش‌ها و گرايش‌هاي تفسيري از نگاه مؤلف محترم بررسي و بر كتاب فوق تطبيق شده است و در پايان پيشنهاداتي براي تكميل جلدهاي بعدي ارائه گرديده است.

واژگان

1. تفسير:

مقصود فهم معاني واژه‌هاي آيات و مقاصد آنهاست، به عبارت ديگر فهم معناي استعمالي و مراد جدي خدا در آيات قرآن و بيان آنهاست.1

2. روش:

مقصود استفاده? مفسّر از منبع خاص در تفسير (مثل منبع قرآن، روايات، عقل، علم و…) است كه نتايج خاصي را به دنبال دارد.2

3. گرايش:

مقصود رويكردهاي مفسّر قرآن در تفسير است كه گاهي ناشي از تخصص مفسّر در علم خاص يا تمايل او به مذهب يا مكتب كلامي و يا سليقه? خاص او در امور ادبي، اجتماعي، سياسي، مذهبي و كلامي است.3

4. روش‌شناسي:

مقصود شناخت روش تفسيري، گرايش‌هاي تفسيري و ساختار شكلي و محتوايي كتاب است.

5. كتاب:

در اين مقاله مقصود كتاب «التفسير الاثري الجامع» تاليف حضرت علامه آيت‌اللّه محمد هادي معرفت، چاپ اوّل است كه توسط مؤسسه? التمهيد، 1383 ش/ 1425 ق/ 2004 م،در قم منتشر شده است.

درآمد

تفسير قرآن كريم در طول تاريخ اسلام فراز و نشيب‌هاي مختلفي داشته است، و روش‌ها و گرايش‌هاي متعددي در اين زمينه هويدا شده است. كتاب گرانسنگ «التفسير الاثري الجامع» تاليف حضرت علامه آيت اللّه محمد هادي معرفت‌ـ دامت بركاته، شيوه‌اي نوين در اين سلسله? تفسيري به‌شمار مي‌آيد كه براي روشن شدن جايگاه آن در سير تطور تفاسير شيعه و اهل سنت، و تبيين روش و ساختار و محتواي آن لازم است كه از زواياي مختلف بدان بنگريم و آن را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار دهيم.

اول: نگاهي كلي به كتاب «التفسير الاثري الجامع»:

الف: عنوان:‌

عنوان كتاب «التفسير الاثري الجامع» به سه مطلب اشاره دارد:‌
1. اين كه كتاب تفسير قرآن كريم است.
2. اين كه كتاب نوعي تفسير اثري به‌شمار مي‌آيد يعني در آن از احاديث و روايات و شيوه? نقلي استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از «اثري» روايات و اخبار تفسيري شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر(ص) اهل بيت(ع) و صحابه و تابعان است. همان طور كه از متن كتاب و مقدمه استفاده مي‌شود.
3. اين كه كتاب جامع است يعني احاديث شيعه و اهل سنت را جمع‌آوري كرده است و به منابع فريقين توجه كامل داشته است و نوعي تفسير مقارنه‌اي، تطبيقي و تقريبي به‌شمار مي‌آيد.
اما با بررسي محتوا و ساختار كتاب روشن خواهد شد كه در اين كتاب تنها از روش روايي استفاده نشده است، بلكه از روش‌ها و گرايش‌هاي مختلفي استفاده شده است.

ب: مؤلف:‌

نويسنده? كتاب حضرت علامه آيت اللّه محمدهادي معرفت‌ـ دامت بركاته ـ است. ايشان در سال 1309 ش در كربلا متولد شد، و در حوزه? علميه كربلا و نجف تحصيلات خود را در زمينه ادبيات، منطق، علوم كيهان شناسي و رياضي، فقه، اصول و فلسفه نزد اساتيد بزرگ عصر خويش فرا‌گرفت و از درس اساتيدي همچون آيات عظام سيد محسن حكيم، سيد‌ابوالقاسم خوئي، ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين حلّي، سيد علي فاني اصفهاني و امام خميني‌(ره) بهره برده است.
ايشان در كنار تحصيل،به تحقيق و تدريس همّت گماشت و سال‌ها فقه و اصول و تفسير و علوم قرآن در حوزه علميه نجف و قم و برخي دانشگاه‌ها تدريس كرده و هم اكنون مشغول تدريس درس خارج و تأليف اثر گرانسنگ «التفسير الاثري الجامع» است.
اين قرآن‌پژوه محقق، بيش از بيست كتاب تا?ليف كرده است از جمله: التمهيد في علوم القرآن (7 مجلد) التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب (2 مجلد) صيانة القرآن من التحريف، علوم قرآني، تاريخ قرآن،ولايت الفقيه ابعادها و حدودها، مالكية الارض،مسائل في القضاء، تناسخ ارواح و….
ايشان داراي ديدگاه‌هاي نوين تفسيري و علوم قرآني است از جمله: «نظريه? بطن قرآن»، «نظريه? نسخ مشروط و نسخ تمهيدي».
مؤلف محترم در سال 1351 ش از عراق به ايران مهاجرت كرد، و يكي از فرزندان خويش را تقديم اسلام نمود كه در راه انقلاب اسلامي شهيد شد.

ج: مجلدات:

كتاب «التفسير الاثري الجامع» داراي مجلدات متعدد خواهد بود، پيش‌بيني مي‌شود كه بيش از بيست جلد خواهد شد،4 ولي اكنون جلد اول آن با مشخصات زير چاپ شده است:‌
ـ التفسير الاثري الجامع؛ الجزء الاول‌ـ المقدمه‌ـ سورة الحمد؛ محمد هادي معرفت؛
ـ تحقيق موسسة التمهيد ـ‌الجمهورية الاسلامية الايرانية، قم المقدسة، شارع الانقلاب، فرع 18، رقم 49، هاتف و فاكس: 7719335/251/0098
ـ الطبعة الاولي/ 1383 هـ.ش ـ 1425 هـ.ق، 2004 م.
ـ التوزيع: منشورات ذوي القربي، قم المقدسه، شارع ارم، بناية القدس التجارية، هاتف:7744663 /251/ 0098
ـ السعر 3000 تومان.416 ص. گالينگور
شمارگان: در كتابشناسي ذكر نشده است ولي شنيده شده كه پانصد جلد منتشر شده و قصد نويسنده محترم از انتشار محدود آن، نظر‌خواهي از صاحب‌نظران تفسير بوده است.5

د: هدف كتاب:

هدف اصلي كتاب جمع‌آوري اخبار تفسيري و نقد و بررسي آن‌ها است.
نويسنده? محترم در پيش‌گفتار كتاب، به پيشينه تفسير و برخي شخصيت‌هاي تفسيري همچون ابن‌عباس، مجاهد‌بن جبر و ميراث تفسيري پيامبر(ص) و صحابه و تابعان، اشاره مي‌كند،سپس به خلط بين تفاسير صحيح و غير صحيح در اين ميراث تفسيري اشاره كرده و هدف نوشتن اين تفسير را اين گونه بيان مي‌كند:‌
و هذا الذي بين ايديكم محاولة ـ‌مبلغ الجهد‌ـ لمعرفة الصحيح من الضعيف من الاخبار، فيما يعود الي تفسير القرآن الكريم، محاولة في ضوء محكمات الكتاب و السنة القويمة، عرضاً فنيّاً وفق اصول تقسيم الآثار.6
البته در مباحث بعدي روشن خواهد شد كه با توجه به وجود روايات ضعيف و اسرائيليات در بين روايات تفسيري در طول تاريخ تفسير روايي جاي اين مطلب خالي بوده است و مي‌توان ادعا كرد كه هيچ‌كدام از مفسّران بزرگ شيعه و اهل سنت اقدام كاملي در زمينه? جمع‌آوري تفاسير روايي فريقين و نقد و بررسي آنها نكرده‌اند. بنابراين تأمين اين هدف گامي نو و ضروري در تفسير به‌شمار مي‌آيد.

هـ: همكاران :

نويسنده? محترم در پيش‌گفتار كتاب مي‌نويسد:
و ساعدنا علي ذلك جماعة من العلما من ذوي الاختصاص بعلوم القرآن في الحوزة العلمية بقم المقدسه، سوف ننوّه باسمائهم.
بنابراين روشن مي‌شود كه اين تفسير يك تحقيق جمعي است كه حضرت آيت‌اللّه معرفت سرپرستي و هدايت گروه و تنظيم نهايي مطالب تفسير را به‌عهده داشته است.
اين گروه عبارتند از:
رستم‌نژاد، اديب‌زاده، آمره، سليمي، عباسي، حسيني، فلاح، شريعتي، روح‌بخش، كاويان.

دوم: ساختار شناسي كتاب

الف: ساختار كلي كتاب:‌

كتاب «التفسير الاثري الجامع» جلد اوّل شامل پيش‌گفتار، مقدمه‌اي طولاني و تفسير سوره? حمد است. و موضوعات جالب و جزئي و نو را پي‌گيري كرده كه فهرست آنها اين گونه است:
ـ پيش گفتار مؤلف (ص 5 ـ 6)
ـ المقدمه (ص 11 - 248)
در اين مقدمه? طولاني مباحث زير به‌چشم مي‌خورد:‌
1. فضائل قرآن (اسامي القرآن‌ـ اشتقان لفظة القرآن ـ التفسير في مراحل التكوين)
2. التفسير و التأويل (الظهر و البطن)
التأويل من المدلول التزامي ـ طريق الحصول علي بطن الآيه ـ ضابطة التأويل ـ تأويلات قد تحتمل القبول ـ التأويل عند ارباب القلوب‌ـ ظاهرة تداعي المعاني‌ـ تأويل او أخذ بفحوي الآية العامّ‌ـ تأويلات مأثورة عن ائمة اهل‌البيت(ع) ـ تأويلات هي تخّرصات‌ـ التفسير بالرأي‌ـ لسان القرآن‌ـ صياغة القرآن‌ـ اسلوب القرآن‌ـ حجيّة ظواهر القرآن‌ـ السياق في القرآن‌ـ شرط الاخذ بالسياق.
3. صيانة القرآن من التحريف 4. التفسير الاثري في مراحلة الاولي
التفسير في دور الصحابة ـ تفسير الصحابي في مجال الاعتبار‌ـ التفسير في دور التابعين‌ـ مدارس التفسير‌ـ اعلام التابعين‌ـ اتباع التابعين‌ـ تفسير التابعي في كفّة الميزان‌ـ موضع للحديث من التفسير. 5. آفات التفسير
الوضع في التفسير ـ اهمّ اسباب الوضع في الحديث‌ـ الكذّابون في الائمة‌ـ ماورد بشأن فضائل السور‌ـ ماورد بشأن خواص القرآن.قصّة القَنلَسوة العجيبة‌- الاسرائيليات‌ـ ماورد بشأن اسباب النزول.6. الحروف المقطّعة هل الحروف المقطّعة آية ـ التلهّج بالحروف المقطعه‌ـ الحروف المقطّعه في مختلف الآراء‌ـ ما قيل في حلّ تلك الرموز ـ الرأي المختار‌ـ الحروف المقطّعه في مختلف الروايات‌ـ القول بانّها اقسام اقسم اللّه بها‌ـ القول بانّها تشكّل الاسم الاعظم‌ـ القول بانّها اسماء السور‌ـ القول بانّها من اسماء القرآن‌ـ القول بانّها هجاء موضوع افتتح بها السور‌ـ القول بانّها اسرار و رموز‌ـ فضل قرائة هذه الحروف. 7. نقد الآثار علي منصّة التمحيص كيف العرض علي كتاب اللّه ـ‌نماذج من نقد الحديث ذاتياً ـ منهجنا في هذا العرض.
ـ سورة الحمد
1. فضل سورة الحمد.2. ماروي عن السلف بشأن قرائتا.القرائة في الرواية عن السلف.كان رسول اللّه(ص) يُمدُّ في قرائة.قرائة مالك يوم الدين‌ـ قرائت ملك يوم الدين ـ قرائة «مالك» في الرواية عن السبعة ـ قرائة اياك نعبد و اياك نستعين‌ـ قرائة اهدنا الصراط المستقيم ـ قرائة صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا‌الضالين ـ اللغة و الادب.3. نظمها البديع.4. الاستعاذة.5. البسلمة:فضيلة البسملة ـ‌البسملة آية من القرآن ـ البسملة فاتحة كل سورة سوي برائة‌ـ البسملة مفتاح كل كتاب.
تفسيرها الرمزي (الاشاري) ـ في الاجهار بـ‌«بسم اللّه الرحمن الرحيم»‌ـ ماورد من الاسرار بالبسملة او تركها‌ـ في كتابة البسملة. 6. تفسير سورة الحمد:تفسير الحمد‌للّه‌ـ تفسير العالمين‌ـ تفسير مالك يوم الدين‌ـ تفسير اياك نعبد و اياك نستعين‌ـ تفسير اهدنا الصراط المستقيم‌ـ تفسير صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و لا‌الضالين. 7. ذكر آمين.اختلافهم في المدّ و الجهر و الاخفات بلفظ «آمين».
= رموز المصادر (ص 407)
= فهرست مصادر التحقيق (ص 408)

ب: ساختار تفسير هر سوره:

در جلد اوّل كتاب تفسير سوره حمد آمده است كه در تفسير اين سوره به مباحث زير توجه شده است:

1. فضيلت سوره:‌

فضايل سوره حمد را به پنج دسته تقسيم مي‌كند سپس روايت را به ترتيب بيان مي‌كند.
در اين بخش،70 روايت بيان شده است و از منابع شيعه و اهل‌سنت مثل امالي شيخ صدوق ،بحار الانوار‌، جامع الاخبار‌،مناقب ابن شهر آشوب،الدّر المنثور، كنز العمال‌، فردوس الاخبار‌، مجمع البيان‌،المحرّر الوجيز، العياشي، مجمع الزوايد، تفسير طبري و مانند آنها استفاده شده است.
در اين بخش مؤلف محترم مكرر به نقد و بررسي احاديث فضائل سوره? حمد پرداخته است.
براي مثال ذيل روايت 33/1، هنگامي كه از ابو‌هريره نقل مي‌شود كه سوره حمد در مدينه نازل شده است مي‌نويسند:‌
قلت: و هذا و هم من ابي‌هريره، رواه عنه مجاهد روايةً لا‌اعتقاداً و قد اسبقنا الكلام عن ذلك في الجزء الاول من التمهيد.7
و نيز ذيل روايت 36/1 پنج اشكال به روايت مي‌كنند و نيز ذيل 37/1 اشكالاتي را مطرح مي‌كنند.

2. قرائت‌هاي مختلف آيات سوره? حمد:

در اين بخش به صورت مفصل رواياتي كه در مورد قرائت مالك يوم الدين.اياك نعبد و اياك نستعين و آيات ديگر سوره آمده است را حكايت مي‌كنند،سپس به بررسي آنها مي‌پردازند.
و در قرائت‌هاي مختلف،«مالك يوم الدين‌» را صحيح مي‌دانند كه قرائت جمهور مسلمانان است. و قرائت «ملك يوم الدين» را بدون اعتبار و از اختراعات مروان معرفي مي‌كند.8
و در قرائت «اهدنا الصراط المستقيم» صراط را با «صاد» صحيح مي‌داند كه مطابق قرائت حفص از عاصم و مستند به امام امير‌المؤمنين(ع) است.9
توجه مولف در اين بخش بيشتر به قرائات سلف (پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع)، صحابه و تابعان) است.

3. مباحث لغوي و ادبي:‌

در اين بخش واژگان سوره حمد ريشه‌يابي شده است. براي مثال در «الحمد‌للّه» لام را براي حبس معرفي مي‌كند و «ربّ» را از ريشه «ربَبَ» به معناي مالك متصرف مي‌داند و «عالمين» را اسم جمع براي جماعت عقلاء معرفي مي‌كند. سپس التفات از غيبت به خطاب در «اياك نعبد» را ياد‌آور مي‌شوند.10

4. نظم سوره:‌

سوره حمد سه مرحله دارد كه با ستايش و تمجيد خداي متعال شروع مي‌شود، سپس در مرحله? دوم انقطاع كامل بنده به درگاه الهي است كه با ياري‌جويي و پناه‌بردن به او نمايان مي‌شود و در مرحله? سوم دعا و درخواست‌ها به درگاه الهي است.
اين سه مرحله ترتيبي طبيعي دارد كه هر مرحله مقدمه? ورود به مرحله? بعدي است.
در برخي احاديث نيز به اين مراحل اشاره شده است.11
در اين بخش مجموعاً يازده حديث نقل شده است، و نويسنده? محترم پس از ذكر مقدمه (كه در بالا آورديم) به ذكر احاديث اكتفا كرده است.

5. تفسيرهاي موضوعي:

در قبل و بعد سور?ه حمد سه مبحث بيان شده كه به شكل تفسير موضوعي جلوه‌گر شده است.
اوّل: استعاذه (ص 295 ـ 306) كه آيات و روايات استعاذه (اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم) را بيان كرده و مورد بررسي قرار داده است.
دوم: البسملة (ص 307 ـ 362) كه در اين مبحث آيه? بسم اللّه الرحمن الرحيم و روايات آن را مورد بررسي قرار داده‌اند. البته «بسم‌اللّه» آيه? اوّل سوره? حمد است.اما مباحث مطرح شده فراتر از تفسير آيه است كه به صورت تفسير موضوعي جلوه‌گر شده است.
سوم: ذكر آمين (ص 399 ـ 406) كه روايات مربوط به آن و حكم فقهي و تاريخي آن را مورد بررسي قرار داده‌اند.
تذكر: در اين مورد ذيل مبحث روش‌شناسي تفسير، توضيحات بيشتري خواهد آمد.

6. تفسير آيات سوره حمد:

در اين بخش تفسير هر آيه را به صورت مستقل مورد بررسي قرار داده‌اند. ساختار اين بخش در مبحث بعدي مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

ج: ساختار تفسير هر آيه

به‌نظر مي‌رسد كه مؤلف محترم براي تفسير هر آيه مراحل زير را طي كرده است:

اول: مباحث مقدماتي قبل از تفسير آيه:

1. بررسي قرائت آيه.2. بررسي واژگان هر آيه.3. بررسي مسائل ادبي هر آيه.
تذكر: موارد سه گانه? فوق به صورت جداگانه در مباحث مقدماتي سوره آمده است و داخل تفسير آيه نشده است.
البته برخي آيه‌ها ممكن است نكته? خاصي در باب قرائات، لغت و ادب نداشته باشد و چيزي بيان نشده باشد.

دوم: مباحث تفسيري آيه:‌

در اين بخش كه ذيل هر آيه آمده است مراحل زير طي شده است:‌
1. تفسير اجمالي آيه:
براي مثال در مورد تفسير «الحمد‌للّه رب العالمين» تفسيري مختصر در هشت خط بيان شده است و مقصود از حمد و تعليل «ربّ العالمين» براي اين سپاسگزاري ياد‌آوري شده و توضيحات مختصري براي روشن شدن مفهوم و معناي مقصود آيه بيان شده است.12
2. اشاره به برخي اقوال مفسّران در مورد معناي آيه.13
3. اشاره به تفسير عرفاني (اشاري) آيه از زبان مفسّران عرفاني مثل ابو‌عبد‌الرحمان المسلمي و احاديث منقول از امام صادق(ع).14
4. استفاده از روش تفسير قرآن به قرآن به مناسبت برخي آيات مثل ذيل آيه? 4 و 6 و 7 سوره? حمد از اين شيوه استفاده شده است.15
5. نقل احاديث فريقين در مورد آيه كه در اين مورد احاديث پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) و برخي صحابه و تابعان آورده شده است.16
6. بررسي احاديث: ايشان در برخي موارد به ضعف سندي احاديث اشاره كرده‌اند از جمله ذيل حديث 503/1،به ضعف سند روايات يا قابل تأويل بودن آن‌ها اشاره مي‌كند.17 و در برخي موارد توضيح مختصري در مورد روايات آورده‌اند كه در فهم آنها موثر است،براي مثال ذيل حديث 428/1و 482/1 .18
تذكر 1: البته ايشان در لابلاي احاديث نظرات برخي مفسّران را به مناسبت ذكر مي‌كند. براي مثال ذيل روايت 478/1،سخن ابن‌كثير و ابوالفتوح رازي را حكايت كرده است.19
و اگر در مواردي حديث مشابهي در منبع ديگر بوده است تذكر داده‌اند، براي مثال ذيل روايت 477/1 .20
تذكر 2: مؤلف محترم تلاش كرده در تفسير آيات از يك الگوي نسبتاً هماهنگ استفاده كند. اما در عمل گاهي اين شش مرحله كه ذيل آيه? دوم سوره? حمد طي شده است به صورت كامل و مرتب ذيل آيات ديگر انجام نگرفته است. براي مثال ذيل آيه? چهارم حمد «مالك يوم الدين» اشاره‌اي به تفسير اجمالي آيه شده است اما اقوال مفسّران و تفسير عرفاني به دنبال آن نيامده است. بلكه اين مطالب با روايات تفسيري مخلوط شده است.
و همين مشكل ذيل آيه? «اهدنا الصراط المستقيم» تا حدودي خود را نشان داده است كه نوعي ناهماهنگي و عدم ارائه? الگوي واحد در تفسير هر آيه را به ذهن مي‌رساند.
البته وقتي در متن تفسير دقت كنيم در ذيل اكثر آيات از همين مراحل استفاده شده است اما در برخي مخلوط و در برخي مجزا شده است.

سوم: منبع شناسي «التفسير الاثري الجامع»

يكي از نقاط قوت اين تفسير استفاده از منابع متنوع و اصيل شيعه و اهل سنت و مستشرقان است.
در جلد اوّل اين تفسير،از بيش از 200 نبع استفاده شده كه مهم‌ترين آنها عبارتند از:

الف: منابع حديثي شيعه:

ارشاد، شيخ مفيد ـ استبصار ، شيخ طوسي ـ بحار الانوار، علامه مجلسي‌ـ البصائر، الصفار‌ـ التهذيب، شيخ طوسي‌ـ اصول كافي، كليني ـ معاني الاخبار، صدوق‌ـ وسائل الشيعه، شيخ حرّ عاملي‌ـ عيون اخبار الرضا ـ من لا‌يحضره الفقيه، صدوق‌ـ جامع احاديث شيعه و… .

ب: منابع تفسيري شيعه:

تفسير العياشي ـ‌تفسير الصافي، فيض كاشاني‌ـ تفسير القمي، علي‌بن ابراهيم‌ـ الميزان في تفسير القرآن ،علامه طباطبائي‌ـ التفسير المنسوب الي الامام العسكري(ع)‌ـ التبيان في تفسير القرآن، شيخ طوسي‌ـ روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ابوالفتوح رازي‌ـ مجمع البيان، شيخ طبرسي و… .

ج: منابع حديثي اهل سنت:

صحيح بخاري‌ـ صحيح مسلم‌ـ سنن ابن ماجه‌ـ سنن ابن داود‌ـ السنن الكبري، النسائي‌ـ سنن الدرامي‌ـ سنن الدار القطني‌ـ الموطأ، ابن مالك و… .

د: منابع تفسيري اهل سنت:‌

جامع البيان، الطبري‌ـ الدّر المنثور، السيوطي‌ـ تفسير الثعلبي (الكشف و البيان)‌ـ تفسير معالم التنزيل، البغوي‌ـ تفسير القرآن العظيم، ابن كثيرـ تفسير القرآن العظيم، ابن‌ابي حاتم‌ـ تفسير البحر المحيط، ابو‌حيان الاندلسي‌ـ تفسير البيضاوي‌ـ تفسير القاسمي‌ـ تفسير القرآن الكريم، شيخ محمد عبده‌ـ التفسير الكبير، فخر رازي‌ـ تفسير روح المعاني، الآلوسي‌ـ في ظلال القرآن، سيد قطب‌ـ المنار، رشيد رضا و….

هـ: منابع علوم قرآن فريقين:

التمهيد في علوم القرآن، محمد هادي معرفت‌ـ التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب، همو‌ـ الاتقان في علوم القرآن، السيوطي‌ـ البرهان في علوم القرآن، الزركشي‌ـ مقدمة في اصول التفسير، ابن تيميه‌ـ مقدمة‌ـ صيانة القرآن من التحريف، محمد هادي معرفت.

و: منابع آراء مستشرقان:‌

آراء المستشرقون حول القرآن الكريم و تفسيره، عمر‌بن ابراهيم رضوان‌‌ـ بحوث جديدة في القرآن (آراء المستشرقين حول القرآن) ،عمر‌بن ابراهيم‌ـ الدفاع عن القرآن ضد منتقديه، عبدالرحمان بدوي‌ـ شبهات وردود، محمد هادي معرفت‌ـ قضايا قرآنية في الموسوعة البريطانيّة، دكتر فضل حسن عباس.

ز: منابع رجال فريقين:

ميزان الاعتدال في نقد الرجال، محمد‌بن احمد الذهبي ـ الاصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر العسقلاني‌ـ الجرح و التعديل، شيخ الاسلام الرازي‌ـ خلاصة تهذيب التهذيب، احمد بن عبداللّه الانصاري‌ـ الذريعة الي تصانيف الشيعه، آقا بزرگ الطهراني‌ـ طبقات ابن سعد‌ـ طبقات المفسرين‌، محمد‌بن علي الداودي‌ـ طبقات الحنابلة، القاضي‌ـ الفهرست، ابن نديم‌ـ قاموس الرجال،تستري‌ـ الكامل في ضعفاء الرجال، الجرجاني‌ـ اللئالي المصنوعة سيوطي‌ـ كتاب المجروحين من المحدثين و الضعفاء و المتروكين، محمد بن حيّان التميمي.

ح: منابع لغوي و ادبي:‌

كتاب العين، خليل بن احمد فراهيدي‌ـ البهجة المرضية في شرح الألفيه، جلال الدين السيوطي ـ لسان العرب، ابن منظور‌ـ مجمع البحرين، الطريحي.

ط: منابع تاريخي:‌

تاريخ ابن عساكر‌ـ التاريخ الكبير،البخاري‌ـ تاريخ بغداد او مدينة الاسلام، الخطيب البغدادي‌ـ ذيل تاريخ بغداد، ابن نجارـ رجال الطوسي‌ـ رجال العلامه الحلّي‌ـ رجال الكشي.

ي: منابع اصول الفقه:‌

اجود التقريرات، ابوالقاسم خوئي‌ـ عدّة الاصول، شيخ طوسي‌ـ فوائد الاصول، محمد علي الكاظمي الخراساني‌ـ كفاية الاصول، شيخ محمد كاظم خراساني الآخوند‌ـ مصباح الاصول، محمد سرور الواعظ الحسيني‌ـ الهداية في الاصول، شيخ حسن صافي اصفهاني.

ك: منابع قرائات:‌

حجة القرائات، عبد‌الرحمن‌بن محمد‌ـ الكشف عن وجوه القرائات السبع، مكي‌بن ابي‌طالب القسي‌ـ النشر في القرائات العشر، ابن جزري.

چهارم: روش‌شناسي التفسير الاثري الجامع

يكي از مسائلي كه تفاسير قرآن را از يكديگر متمايز مي‌كند روش تفسيري هر مفسّر است. از اين‌رو شناخت روش مفسّر اهميت ويژه‌اي دارد، در اينجا لازم است كه مقدمه‌اي بيان كنيم و روش‌هاي تفسيري را به صورت خلاصه معرفي كنيم، سپس ديدگاه نويسنده? محترم حضرت آيت‌اللّه معرفت را نيز در باب روش‌هاي تفسيري بيان نماييم، آنگاه به بررسي روش كتاب« التفسير الاثري الجامع» بپردازيم. تا جايگاه اين كتاب در بين روش‌هاي تفسيري روشن‌تر شود.

الف:‌نگاهي گذرا به روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن:

تفسير قرآن كريم كه از عصر پيامبر(ص) و به دستور وحي شروع شد،21 سپس توسط اهل‌بيت(ع) و صحابيان و تابعان تكامل يافت و در طول تاريخ اسلام با فراز و نشيب‌هايي توسط مفسّران بزرگ قرآن ادامه يافت.
در قرن اول هجري تفسير رنگ روايي داشت و همين رنگ را تا حدود قرن چهارم هجري با اندكي تغييرات در دوره تابعان، ادامه داد، تفاسير شيعي همچون تفسير عياشي و تفسير قمي و تفسير فرات كوفي،و تفاسير اهل سنت همچون تفسير صنعاني (211 ق) و تفسير جامع البيان طبري (310 ق) كه در اين دوره نوشته شد، همگي از روش روايي پيروي كرده‌اند.
اما از حدود قرن چهارم به بعد با ظهور تفسير تبيان شيخ طوسي و مجمع البيان طبرسي در شيعه و تفسير كبير فخر‌رازي در اهل سنت، روش اجتهادي در تفسير آغاز شد و در طول تاريخ اسلام گرايش‌ها و روش‌هاي مختلفي در تفسير شكل گرفت كه مهم‌ترين روش‌هاي تفسيري عبارتند از:‌
1. روش تفسير قرآن به قرآن؛مثل تفسير الميزان علامه طباطبائي و التفسير القرآن للقرآن، عبد‌الكريم خطيب.
2. روش تفسير روايي؛ مثل تفسير البرهان، محدث بحراني و نور‌الثقلين، عروس حويزي و صافي، فيض كاشاني و الدّر المنثور سيوطي. (911 ق)
3. روش تفسير عقلي؛ همچون تفسير قرآن كريم، ملاصدراي شيرازي و العقل و القرآن، نور‌الدين اراكي.
4. روش تفسير اشاري (عرفاني‌ـ باطني‌ـ رمزي)؛همچون لطائف الاشارات، قشيري و تفسير كشف الاسرار ميبدي.
5. روش تفسير علمي22 (علوم تجربي)؛همچون تفسير الجواهر، طنطاوي جوهري.
تذكر: البته در اين ميان دو روش تفسيري ديگر وجود دارد:
الف: روش تفسير اجتهادي كه به نوعي بر تمام روش‌هاي تفسيري، جز روش تفسير روايي صرف، سايه مي‌افكند، و مي‌تواند به صورت روش تفسير اجتهادي جامع ارائه گردد كه شامل تمام روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير آيه بشود.23
ب: روش تفسير به رأي كه شيوه‌اي باطل در تفسير قرآن است و در احاديث اسلامي مورد نكوهش واقع شده است.24

و مهم‌ترين گرايش‌هاي تفسيري عبارتند از:‌

1. مذاهب تفسيري همچون تفسير شيعه? اثني عشري،اسماعيليه و… .
2. مكاتب تفسيري همچون تفسير معتزله و اشاعره و… .
3. سبك‌هاي تفسيري، همچون تفسير ادبي‌ـ فقهي‌ـ فلسفي‌ـ اجتماعي‌ـ اخلاقي‌ـ تاريخي و… .
4. جهت‌گيري‌هاي تفسيري همچون تفسير جهادي‌ـ تقريبي‌ـ سياسي و… .25
ب: تقسيم‌بندي روش‌هاي تفسيري از ديدگاه آيت‌اللّه معرفت:‌
ايشان روش‌هاي تفسيري را به دو روش اصلي تقسيم مي‌كنند:‌

اول: تفسير اثري:

كه شامل روش‌هاي زير مي‌شود:
1. تفسير القرآن بالقرآن؛ 2. تفسير القرآن بالسنة؛ 3. تفسير القرآن بقول الصحابي؛ 4. تفسير القرآن بقول التابعي.26
تذكر:‌مقصود مؤلف از تفسير اثري، اعم از چهار روش فوق است و از هر چهار روش در كتاب «التفسير الاثري الجامع» استفاده كرده است. (ادامه همين مقاله)

دوم: تفسير اجتهادي:

كه شامل شيوه‌هاي زير مي‌شود:‌
1.تفسير ادبي؛2.تفسير فقهي؛3.تفسير كلامي؛4.تفسير فلسفي؛ 5.تفسير عرفاني رمزي و صوفي اشاري؛6. تفسير اجتماعي؛7.تفسير علمي؛8.تفسير جامع.
سپس اين شيوه‌هاي تفسير اجتهادي را «الوان» تفسير مي‌خوانند،27 و براي هر كدام مثال مي‌زنند.
تذكر:البته مؤلف محترم روش تفسير به رأي را محكوم مي‌داند و آن را به دو نوع: استبداد به رأي در تفسير آيات الهي،و تطبيق آيات بر مذهب و نظر خويش،تقسيم مي‌كند.28

ج: جايگاه التفسير الاثري الجامع در روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن:‌

هر چند كه گرايش غالب اين تفسير،شيوه? تفسير اثري (= نقلي) است. اما با دقت در آن متوجه مي‌شويم كه در اين تفسير از روش‌هاي متنوع استفاده شده است. همان‌گونه كه تفسير اثري نيز كاربردهاي متنوعي دارد يعني احاديث تفسيري همگي به يك صورت به توضيح آيه نمي‌پردازد بلكه گاهي مصداق آيه را بيان مي‌كند، گاهي تخصيص يا تقييد آيه است و گاهي بطن و تأويل آيه را بيان مي‌كند.
اينك به بررسي جزئي اين موارد در تفسير برخي آيات از كتاب فوق مي‌پردازيم:‌

1. روش تفسير قرآن به قرآن:‌

در اين تفسير در موارد متعددي از اين روش استفاده شده است. از جمله در مورد تفسير آيه? صراط الذين انعمت عليهم، به آيه: و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقاً (نساء،69/4) استدلال شده است.
سپس با استفاده از آيه? طه/ 81 و نحل/ 106و ممتحنه/ 1 و بقره/ 108 توضيح مي‌دهند كه صراط مستقيم راه ميانه است كه غلو و تقصير در آن نيست.29
و نيز در تفسير «اهدنا الصراط المستقيم»،به آيه? توبه/ 72 و حديد/ 27 استشهاد كرده‌اند.30

2. روش تفسير قرآن با سنت پيامبر و اهل‌بيت(ع):

در جلد اول اين كتاب مجموعاً 623 روايت نقل شده است كه بسياري از آنها از پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع) است، و صاحب كتاب معتقد است كه روايات پيامبر(ص) و اهل‌بيت معصوم او حجّت است31 ولي همان‌طور كه اشاره شد اين احاديث يكسان نيستند بلكه هر كدام بعدي از ابعاد آيه را بيان مي‌كند،از جمله:

2/1. بيان مصداق آيه:‌

براي مثال در حديث580/1 و581 و582 از پيامبر(ص)حكايت شده كه مقصود از «المغضوب عليهم» يهود هستند و منظور از «الضالين» مسيحيان هستند.32
البته روشن است كه يهود و مسيحيان از مصاديق آيه هستند.و گرنه در احاديث ديگر (مثل599/1) از امام رضا(ع) حكايت شده كه غاليان نيز از مصاديق آيه هستند.33
و نيز در حديث547/1از امام صادق(ع) حكايت شده كه مقصود از «صراط الذين انعمت عليهم» محمد(ص) و ذريّه او(ع) هستند.34 كه در اينجا نيز مصاديق كامل آيه بيان شده است كه راه پيامبر(ص)و اهل‌بيت(ع) است و گرنه در احاديث ديگر(545/1) از پيامبر(ص) حكايت شده كه مقصود از صراط مستقيم راه پيامبران الهي است.35

2/2. توضيح معناي آيه:‌

براي مثال در حديث 525/1 از امير‌المؤمنين علي(ع) در مورد آيه? «اهدنا الصراط المستقيم» حكايت شده كه فرمودند: «ادم لنا توفيقك الذي به اطعناك في ما مضي من ايامّنا حتي نطيعك كذلك في مستقبل اعمارنا…»36
در اينجا معناي «هدايت» را روشن ساخته است كه ادامه? توفيق اطاعت الهي است.

2/3. بيان برخي احكام خاص:‌

براي مثال در احاديث متعددي از شيعه و اهل سنت ذيل آيه?«بسم‌اللّه الرحمن الرحيم» نقل شده است كه بلند گفتن آن در نمازهاي واجب لازم است.
اين احاديث از پيامبر(ص) و امام صادق(ع) است و برخي نيز عمل پيامبر(ص) را در نماز بيان مي‌كند.37 كه حكم فقهي از آن بدست مي‌آيد.

3. تفسير قرآن با اقوال صحابيان:‌

مؤلف، تفسير صحابي را از نظر علمي و عملي معتبر مي‌داند و يكي از منابع اصلي تفسير مي‌شمارد. البته با دو شرط: اول صحة الاسناد و دوم اين‌كه صحابي از افراد بلند‌مرتبه? صحابيان باشد،38 البته ايشان در جاي ديگر اقوال صحابيان معصوم را حجت مي‌داند.39
و در لابلاي تفسير آيات سوره? حمد مكرر از احاديث صحابيان بزرگ استفاده كرده‌اند از جمله: از ابن مسعود (1/530 ،1/531 و…) و ابن‌عباس (1/528 ، 1/535 و…) جابر‌بن عبداللّه (1/536 و…)
البته مؤلف محترم در مورد احاديث ضعيف و مجعول هشدار داده40 و لزوم پرهيز از اين‌گونه احاديث كه به صحابيان نسبت داده‌اند، را گوشزد كرده و وضع حديث را از آفات تفسير دانسته و به علل آن اشاره كرده است.41 و در موارد متعدد به نقد احاديث نقل شده پرداخته است از جمله: ذيل روايت1/33 ،1/36 ،1/503 ،1/619 ،1/620 و….

4. تفسير قرآن با اقوال تابعان:‌

مؤلف محترم بحث مفصلي در مورد مدارس تفسيري و اعلام تابعان دارد و‌27 نفر از آنها را معرفي مي‌كند،سپس به اتباع التابعين مي‌پردازد و‌35 نفر از آنان را معرفي مي‌كند، سپس به عظمت تابعان اشاره كرده و اين‌كه حجم زيادي از ميراث تفسيري مسلمانان از تابعان است و آنان واسطه? نقل اقوال صحابه و پيامبر(ص) هستند و به زمان پيامبر(ص) نزديك‌تر بوده‌اند. و علوم خود را از منابع اصلي گرفته‌اند كه منتهي به منبع وحي مي‌شود.
بنابراين توجه به اقوال تابعان براي تحقيق و رسيدن به حقيقت لازم است، هر چند كه تعبّد در مورد اقوال آنها و تسليم در برابر ديدگاه‌هاي آنها جايز نيست.42
مؤلف محترم در تفسير مكرر از اقوال تابعان بهره برده است. مثلاً در تفسير «العالمين» در سوره? حمد، از عكرمه نقل مي‌كند كه مقصود «جن و انس» هستند (1/473) و از سعيد‌بن جبير (1/474) و مجاهد (1/477) و فرّاء و ابو‌عبيده (1/478) و زيد‌بن اسلم (479/1) و… رواياتي را حكايت مي‌كند و گاهي به بررسي و نقد آراي تابعان مي‌پردازد.

5. روش تفسير اشاري (رمزي و عرفاني و باطني):

روش تفسير اشاري شامل شيوه‌هاي فرعي مي‌شود43 كه مؤلف كتاب «التفسير الاثري الجامع» به اكثر آنها اشاره كرده و گاهي از آنها استفاده نموده يا تأييد و ردّ كرده است. از جمله:

الف:‌شيوه تفسير باطني:‌

مؤلف محترم در مقدمه? تفسير مطالب مفصلي در مورد تأويل و بطن ارائه كرده و ديدگاهي جديد در مورد بطن (= تاويل) ابراز كرده و آن را معناي التزامي آيه و پيام عام و قاعده? كلي مي‌داند كه با الغاي خصوصيت از آيه بدست مي‌آيد.44
سپس مثال به آيه? ما ارسلنا من قبلك الا رجالاً نوحي اليهم فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا‌تعلمون (نحل،16/43) را بيان مي‌كند كه ظاهر آيه در مورد مشركان و اهل كتاب است اما پيام عام آيه قاعده‌اي كلي «رجوع جاهل به عالم» است كه شامل همه? اعصار مي‌شود كه عموم مردم به متخصص رجوع كنند.45

ب: شيوه تفسير رمزي:‌

در اين مورد به تفسير حروف مقطعه? قرآن مثال زده‌اند كه برخي از ابن‌عباس حكايت كرده‌اند كه در «الم» الف «اللّه» و لام «جبرئيل» و ميم «محمد» است.46
سپس از شاطبي حكايت مي‌كند كه اين نوع از تفسير مشكل است چون اين شيوه? استفاده در كلام عرب مرسوم نبوده است.
سپس تلاش مي‌كنند كه وجهي براي صحّت اين اقوال بيابند كه بگوييم مقصود اين افراد اين نبوده كه اين مطالب تفسير آيه است، بلكه نوعي اعتبار ناظر به آيه است.47
البته مؤلف محترم در بحث حروف مقطعه معتقد است كه آنها اشارات رمزي و اسراري بين خدا و پيامبر(ص) است كه ممكن است حكمت‌ها و فوايدي داشته باشد.48
و در عين حال در تفسير سوره? حمد، برخي از تفاسير اشاري رمزي را حكايت كرده است، از جمله در مورد تفسير «الحمد‌للّه» از تفسير حقائق التفسير، السلّمي از امام صادق(ع)حكايت مي‌كند كه:
في قوله «الحمد‌للّه» فقال: من حمده بجميع صفاته كما وصف نفصه فقد حمده. لانّ الحمد، حاء و ميم و دال.فالحاء من الوحدانية و الميم من الملك، و الدال من الدّيمومة فمن عرف بالوحدانية و الملك و الدّيمومة فقد عرفه.49
سپس مؤلف مي‌نويسد:‌«و هذا من الرموز عند اهل الاشارة»50 و هيچ نقدي نسبت به اين تفسير نمي‌نمايند.

ج: شيوه تفسير عرفاني و صوفي:‌

مؤلف محترم تحت عنوان «التأويل عند ارباب القلوب» مباحثي را پيرامون تفسيرهاي عرفا و صوفيه بيان كرده و تلاش نموده راه آنان را از باطنيه جدا سازد چرا كه عرفا تفسيرهاي اهل شريعت را در اخذ به ظاهر قرآن قبول دارند و آن را اصل در نزول قرآن مي‌دانند اما در مورد آيات قرآن،ذوق‌هاي عرفاني لطيفي دارند كه نوعي واردات قلبي و الهامات قدسي به‌شمار مي‌آيد.
از اين‌رو در تفسير كشف الاسرار ميبدي بين ظاهر و باطن جمع كرده است.51
سپس مؤلف محترم تلاش مي‌كند كه با توجيهي نوين، اين اشارات قلبي و عرفاني را قابل قبول بنمايد.
ايشان معتقد است كه اينها از باب تداعي معاني است نه تفسير اصطلاحي،براي مثال در مورد آيه? اذهبا الي فرعون انّه طغي (طه،43/20) كه خطاب به موسي و هارون است و مسأله? مبارزه با فرعون مطرح شده است.
برخي عرفا به ذهنشان رسيده و تداعي معاني شده كه: تهذيب نفس و جلوگيري از طغيان و سركشي آن قبل از هر چيز است. پس به خود خطاب كرده كه: چرا از فرعونيت نفس خود غافل هستي، به سوي او برو و به تهذيب آن بپرداز كه طغيان كرده است.
اما اين عارف نمي‌خواهد كه قرآن را تفسير كند و بگويد مقصود از «فرعون» در آيه،نفس اماره است و نمي‌گويد كه مقصود از موسي و هارون، هر انسان خردمند و حكيم است، بلكه به ذهنش خطور كرده كه از محتواي آيه براي وعظ و تذكر نفس استفاده كند.بنابراين تفسير به رأي نخواهد بود.52
اما در عين حال برخي از تأويلات بدون ضابطه را بي‌اعتبار معرفي مي‌كند و مثال‌هايي از محيّ‌الدين ابن‌عربي در فتوحات و فصوص و تفسيرش مي‌آورد.53
مؤلف محترم در ضمن تفسير گاهي احاديث و اقوال مفسّران را كه به تفسيرهاي عرفاني آيات اشاره دارد، بيان مي‌كند از جمله:در تفسير«اهدنا الصراط المستقيم» روايتي از امام صادق(ع) حكايت مي‌كند (564/1) كه: «ان الصورة الانسانية هي الطريق المستقيم الي كل خير و الحبر الممدود بين الجنة و النار.»54
سپس كلام فيض كاشاني را در تفسير صافي در توجيه عرفاني اين حديث بيان مي‌كند.55

6. روش تفسير اجتهادي:‌

هر‌چند كه شيوه? غالب و گرايش تفسيري كتاب «التفسير الاثري الجامع»، شيوه? نقلي و اثري است و اكثر مطالب آن را احاديث و روايات سلف تشكيل مي‌دهد، اما به نظر مي‌رسد كه مولف محترم در موارد متعددي از روش تفسير اجتهادي استفاده كرده است،كه نمودها و شواهد زير از آن جمله است:‌
يكم:مؤلف محترم در موارد متعددي، در مورد احاديث اظهار‌نظر مي‌كند و آنها را نقد و بررسي مي‌نمايد و يا توضيحاتي در مورد آنها مي‌دهد. همان‌طور كه در مورد حديث‌هاي33/1 ،36/1 ، 503/1 ،619/1 ، 620/1 و… گذشت.
اين شيوه فقط با تفسير اجتهادي سازگار است و گرنه در تفسير نقلي محض، گرد‌آورنده? احاديث، از اظهار‌نظر دوري مي‌كند.
دوم: هدفِ كتاب نقد و بررسي روايات تفسيري و جداسازي اخبار ضعيف و صحيح در پرتو كتاب و سنت و با روش فني است،56 كه اين هدف جز با شيوه? تفسير اجتهادي سازگار نمي‌افتد.
سوم: مؤلف محترم در برخي موارد اقدام به تفسير قرآن به قرآن و نتيجه‌گيري مي‌كند. (همان‌طور كه گذشت) و البته روشن است كه روش تفسير قرآن به قرآن، نقلي صرف نيست بلكه براي تفسير يك آيه با آيه? ديگر نياز به اجتهاد است.
چهارم: مؤلف محترم در انتخاب و چينش احاديث اجتهاد كرده است. و به صورتي احاديث را گرد‌آوري و تنظيم كرده كه خواننده به طور طبيعي ديدگاه صحيح را از آنها برداشت كند.
اين مطلب با مطالعه احاديث «جهر و اخفات بسم‌اللّه»57 و نيز احاديث مربوط به «آمين»58 كاملاً روشن مي‌شود.
پنجم: مقدمه? طولاني كتاب در جلد اوّل، نشان‌دهنده? شيوه? تفسيري مؤلف است. ايشان با نظريه‌پردازي در مورد بطن قرآن و زبان قرآن و اسلوب قرآن و حجية ظواهر و روش نقد و بررسي روايات،59 نشان مي‌دهد كه صاحب نظرانه وارد تفسير مي‌شود و در تفسير اثري بين روايات فريقين به داوري مي‌نشيند.
تذكر: ايشان روش تفسير به رأي را نيز در كتاب ذكر مي‌كند و آن را توضيح داده سپس مردود اعلام مي‌كند و در مورد پرهيز از تفسير به رأي هشدار مي‌دهد.60

پنجم:اسلوب شناسي التفسير الاثري الجامع:

تفسير ترتيبي يا موضوعي؟‌

تفسيرهاي قرآن كريم در طول تاريخ اسلام با دو روش تفسير ترتيبي و موضوعي انجام گرفته است. يعني اكثر تفاسير براي تفسير قرآن از آغاز قرآن يا آغاز يك سوره شروع كرده‌اند و آيه به آيه تفسير كرده‌اند.مثل تفسير مجمع‌البيان، تبيان،الميزان و….
ولي برخي از تفاسير به ويژه در قرن حاضر به اسلوب تفسير موضوعي روي آورده‌اند يعني يك موضوع خاص را در تمام آيات قرآن كه مربوط به آن موضوع بوده، مورد بررسي قرار داده‌اند. مثل تفسير پيام قرآن،آيت اللّه مكارم شيرازي،منشور جاويد، آيت اللّه جعفر سبحاني،تفسير موضوعي قرآن مجيد،آيت اللّه عبداللّه جوادي آملي.61
مؤلف محترم در التفسير الاثري الجامع، غالباً از شيوه تفسير ترتيبي استفاده كرده است براي مثال در جلد اول، تفسير حمد را از «بسم‌اللّه الرحمن الرحيم» آغاز كرده و به «ولا الضالين» ختم كرده است.62
اما گاهي از اسلوب تفسير موضوعي نيز بهره برده است از جمله:‌

1. در مورد «استعاذه»:‌

در اين بحث آيات و روايات مربوط به استعاذه (اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم گفتن در آغاز قرائت) بيان شده، و در مورد استجابت آن، مكان آن و نوع قرائت آن مباحث كاملي بيان شده است.63

2. در مورد «بسمله»:‌

در اين بحث آيات و روايات مربوط به بسم اللّه، بيان شده و مباحث مفصلي در مورد اين‌كه آيه? قرآن است و سرآغاز هر سوره (غير برائت) است و نيز تفسير آن و جهر و اخفات و كتابت آن مطالبي بيان شده است كه از حد تفسير ترتيبي فراتر رفته است.64

3. در مورد «آمين»:‌

در اين مورد روايات شيعه و اهل‌سنت و اقوال صحابه و تابعان و فقهاي فريقين آورده شده،سپس به نقد و بررسي آن‌ها پرداخته و نتيجه گرفته است كه «آمين» لفظي است كه از خارج حوزه? اسلام وارد مسلمانان شده است و حتي در مورد جهر و اخفات آن نيز روايات و اقوال فقها را آورده است.65

4. در مورد برخي موضوعات ذيل آيات:‌

يكي از شيوه‌هاي جالب در تفسير جمع بين تفسير ترتيبي و موضوعي است يعني اين‌كه مفسّر ذيل هر آيه به مناسبت آن يك بحث موضوعي ارائه كند و بقيه موارد را به آن ارجاع دهد.
علامه? طباطبائي(ره)،در تفسير الميزان از اين شيوه استفاده كرده است و مثلاً بحث اعجاز قرآن را در جلد اوّل ذيل آيات آغاز سوره? بقره و بحث رؤيا را ذيل آيات سوره? يوسف آورده‌اند.
مؤلف محترم كتاب التفسير الاثري الجامع نيز تا حدودي همين شيوه را در پيش گرفته است از جمله ذيل آيه? «الحمد‌للّه» مباحثي در مورد «حمد و شكر» آورده است كه از تفسير آيه? فوق فراتر است.66
و نيز ذيل آيه6 ـ 7‌سوره? حمد مباحثي پيرامون «صراط مستقيم» آورده است كه فراتر از بحث تفسير ترتيبي است.67

ششم:‌نقاط قوت و نو‌آوري‌هاي «التفسير الاثري الجامع»

از مباحث گذشته بسياري از نقاط قوت و نو‌آوري‌هاي اين تفسير روشن شد و اينك آنها را در اينجا فهرست‌وار جمع‌آوري مي‌كنيم.

الف: تفسير تطبيقي (سبك نوين در تفسير روايي):

اين مطلب از چند جهت قابل توجه است:‌
1. در اين تفسير براي اوّلين بار روايات تفسيري فريقين (شيعه و اهل سنت) در كنار همديگر قرار گرفته است و به نقد و بررسي و داوري بين آنها پرداخته شده است.
2. در اين تفسير علاوه بر استفاده از احاديث پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع)،از اخبار صحابه و تابعان نيز استفاده شده است.
3. در اين تفسير از اقوال مفسّران شيعه و اهل سنت به مناسبت مباحث استفاده شده است.
تذكر: در مطالب پيشين نمونه‌هايي از اين موارد ذكر شد و در مبحث منبع شناسي نيز منابع تفسيري و روايي شيعه و اهل سنت آن بيان شد.

ب: رويكرد تقريبي در تفسير:

سبك نويني كه مؤلف در تفسير خود برگزيده است، رويكرد تقريبي را شكل داده است يعني استفاده از احاديث و اقوال مفسّران فريقين در كنار هم، بدون توهين به آنها، همراه با نقد و بررسي محترمانه و عالمانه و منصفانه، رويكرد جديدي را در تفسير شكل داده است كه از آن با عنوان تفسير تقريبي ياد مي‌شود كه جهت‌گيري تفسيري را نشان مي‌دهد.
نگاه تقريبي به تفسير در عصر حاضر زمينه‌ساز وحدت مسلمانان و استفاده? همگان از احاديث اهل‌بيت(ع) و پي‌بردن به نقاط قوت روايات فريقين و رفع نقاط ابهام و ضعف مي‌شود.و اين رويكردي است كه مسلمانان در عصر حاضر بيش از هر چيز بدان نياز دارند.

ج: نظريه پردازي‌هاي نوين در حوزه تفسير و علوم قرآن:

مؤلف محترم در ضمن مقدمه? وزين و علمي خويش و نيز در ضمن تفسير، نظريه‌هاي جديدي را عرضه كرده است كه هر كدام در جاي خود قابل بررسي و استفاده است، از جمله:‌

1. نظريه? بطن:‌

ايشان در مورد تأويل و بطن ديدگاه خاصي ارائه مي‌كنند و آن را مدلول التزامي آيه مي‌دانند كه با الغاي خصوصيت بدست مي‌آيد يعني پيام كلي آيه است كه بر همه? عصرها قابل تطبيق است.68 مؤلف محترم با اين شيوه بسياري از احاديث پيامبر و اهل‌بيت(ع) را توجيه و تفسير مي‌كنند.69
اين ديدگاه مي‌تواند تحوّلي نوين در تفسير قرآن به‌شمار آيد و رمز جاودانگي قرآن باشد به‌طوري كه قصه‌ها و آيات قرآن را از حالت يك كتاب تاريخي خارج مي‌سازد و به صورت يك دستور زندگي براي همه زمان‌ها و مكان‌ها و پاسخگويي نيازهاي جديد بشر و قابل انطباق با پديده‌هاي نو مي‌سازد.
توضيح اين نظريه در مباحث گذشته به صورت مختصر آمد و توضيح مفصل آن نيازمند مقاله‌اي مستقل است.

2. نظريه تداعي معاني در تفاسير عرفاني:‌

ايشان استفاده‌هاي عرفاني از آيات قرآن را خارج از حوزه? تفسير و از نوع تداعي معاني مي‌داند، در نتيجه تفسير به رأي نخواهد بود.70
توضيح اجمالي اين نظريه نيز در مباحث گذشته بيان شد و مجال توضيح مفصل آن نيست.

3. نظريه? زبان قرآن:

در مورد زبان قرآن اختلاف است كه آيا زبان عام (عرف عام) است يا زبان خاص (براي ژرف‌انديشان)؟ مؤلف محترم نظريه‌اي ارائه مي‌كند كه زبان قرآن داراي مراتب مختلف است، چرا كه ظاهري سطحي و باطني عميق دارد و براي هر دسته از مخاطبان مطلب ارائه مي‌كند و حتي براي مخاطبان آينده در طول زمان بهره‌اي خواهد داشت.71

د: توجه به مباني تفسير قبل از شروع به تفسير:

در اين مورد ايشان به چند بحث توجه كرده است و آنها را به صورت مفصل در مقدمه مورد بررسي قرار داده است از جمله:‌
1.تفسير و تأويل و ضابطه? آن و راهكار روايات تأويل.2.بحث تفسير به رأي و بطلان آن.3.زبان قرآن.4.اين‌كه الفاظ قالب آيات قرآن از وحي است.5.اسلوب قرآن.6.حجيت ظواهر قرآن.7.حجيّت سنت پيامبر(ص) و اهل‌بيت(ع).8.ارزش و اعتبار سنت صحابه و تابعان.

هـ: توجه به آيات تفسير و راهكارهاي آنها:‌

مؤلف در مقدمه به مبحث وضع،اسباب وضع حديث،بحث فضائل سوره‌ها؛بحث خواص قرآن‌، اسرائيليات در تفسير‌و بحث اسباب النزول، توجه كرده‌اند.
و: خرافه‌زدايي از تفسير و احاديث:ايشان بحث‌هايي در مورد خرافات در تفسير دارند از جمله برخي از احاديث خرافي را نقل كرده و نقد مي‌كنند،از جمله داستان «كلاه عجيب» ملك روم و ارسال آن براي مأمون را نقل و نقد مي‌كنند.72

ز: مباني فهم و نقد حديث:

ايشان در مقدمه? تفسير بحث مبسوطي در مورد نقد سندي و محتوايي احاديث و معيارهاي آن آورده‌اند سپس نمونه‌هايي از نقدها را بيان مي‌كنند.73

ح: مبحث حروف مقطعه:

مبحث حروف مقطعه را در اوّل كتاب آورده و نقد و بررسي كرده‌ و نظر نهايي خود را بيان كرده‌اند مبني بر اين‌كه اينها اسراري بين خدا و پيامبر(ص) است.74

ط: در اوّل هر سوره:

قرائت‌هاي مختلف آن را نقد و بررسي كرده‌اند از جمله ابتداي سوره حمد.75

ك: بررسي نظم هر سوره به صورت مستقل:

كه ترتيب آيات و ارتباط آنها با همديگر و اهداف كلي سوره به طور ضمني بحث شده است.

ل: بررسي فضيلت هر سوره به صورت مستقل:

همراه با نقد و بررسي روايات آن.

م: تفاسير موضوعي ضمن

تفسير:كه در اين مورد توضيحات كافي بيان شد.

ن: توجه به قواعد تفسيري:

مؤلف محترم در مقدمه? كتاب برخي قواعد تفسيري از جمله قاعده? «سياق» را توضيح داده‌ و شرايط آن را بيان كرده‌اند.76

هفتم: پيشنهادات تكميلي

كتاب «التفسير الاثري الجامع» امتيازات و نقاط قوت بسياري دارد و حتي شيوه‌اي نوين در تفسير روايي به‌شمار مي‌آيد، اما برخي كاستي‌ها در آن به چشم مي‌خورد كه شايد دليل خاصي داشته كه بر ما پوشيده است. از اين‌رو برخي پيشنهادات جهت رفع كاستي‌ها و تكميل اين اثر گرانسنگ به پيشگاه مؤلف محترم و همكارانشان عرضه مي‌داريم.
البته اين جسارت و جرئت ما حاصل شرح صدر مؤلف محترم و دستور عالمانه و فروتنانه? ايشان به بنده و دوستان است كه كاستي‌هاي كتاب فوق را بگوييم و بنويسيم، تا كاستي‌هاي احتمالي در چاپ بعدي و در جلدهاي بعدي برطرف شود و كتاب گرانسنگ ايشان راه تكامل خويش را بپويد.

1. كم‌توجهي به نقد و بررسي روايات در تفسير آيات:‌

در پيش‌گفتار كتاب هدف نقد و بررسي روايات بيان شده است.77 اما در برخي موارد به اين مطلب كم‌تر توجه شده است.
مثال اول: در مبحث «نظمها البديع» كه يازده حديث ذكر شده است، به نقد و بررسي آنها پرداخته نشده است،جز يك مورد (1/134) كه در مورد سند آن تذكر مثبتي داده شده است.
مثال دوم: در مبحث فضل سوره? حمد، هفتاد روايت حكايت شده است اما تنها در سه مورد به نقد آنها پرداخته شده است (33/1 ـ36/1 ـ 37/1) و اين در حالي است كه مؤلف محترم در ص151مطالبي در مورد جعل احاديث در مورد فضائل سوره‌ها از جمله سوره? حمد آورده‌اند.
انتظار مي‌رود كه مؤلف و همكارانشان ذيل هر روايت سند و متن آن را به صورت مختصر بررسي كنند و اعتبار آن را روشن سازند.

2. عدم ذكر برخي آيات و تفسير آنها:

در تفسير سوره? حمد مؤلف نخست به تفسير «بسم اللّه الرحمن الرحيم»78 مي‌پردازند سپس «الحمد‌للّه»79 و بعد «العالمين»80 و بعد «مالك يوم الدين».81
يعني تفسير «الرحمن الرحيم» و نيز تفسير «ربّ» را ذكر نكرده‌اند.
البته در مورد «ربّ» در مباحث لغوي مطالبي بيان كرده‌اند همان طور كه «الرحمن الرحيم» در ضمن آيه? اوّل سوره حمد بحث شده است. اما هنگامي كه ما اقدام به تفسير ترتيبي مي‌كنيم لازم است همه آيات را بياوريم و اگر تفسير آن تكراري است تذكر دهيم.
اما ادامه? روش فوق موجب مي‌شود كه تفسير روايي به سرنوشت تفسير نور‌الثقلين گرفتار شود كه يك دوره كامل قرآن در آن نيست.
يعني هر جا آيه داراي روايتي نبوده است آيه را ذكر نكرده‌اند.

3. عدم پيروي از الگوي واحد در تفسير آيات:

همان طور كه در مبحث ساختار تفسير هر آيه گذشت، مؤلف محترم در تفسير هر آيه شش مرحله را طي كرده است.اما اين ساختار كه در تفسير «الحمد‌للّه» عمل شده،در تفسير برخي ديگر از آيات سوره? حمد اين ترتيب و مراحل رعايت نشده و مطالب با همديگر مخلوط شده است.
توضيح اين مطلب ذيل مبحث «ساختار تفسير هر آيه» گذشت.

4. ذكر احاديثي كه تفسير مستقيم آيه نيست:‌

ذيل برخي آيات،احاديثي آمده است كه تفسير آيه? ديگر است و در اينجا به‌عنوان شاهد و براي كمك غير مستقيم به تفسير آيه آورده شده،كه نوعي خروج از موضوع به‌شمار مي‌آيد و حداقل لازم است در اين موارد حديث مذكور شماره? مسلسل نخورد و جزء احاديث تفسيري آيه به‌شمار نيايد.
براي مثال حديث533/1 كه ذيل آيه «اهدنا الصراط المستقيم» آمده است.82 تفسير آيه? «وقفوهم انّهم مسئولون» (صافات،24/37) است كه در متن حديث اين گونه آمده است:‌
«عن رسول اللّه قال في قوله تعالي «وقفوهم انهم مسئولون» وقفوهم انّهم مسئولون عن ولاية علي»83
و نيز روايت555/1و556/1 كه ذيل سوره حمد6/ آورده شده است،در مورد تفسير «نعيم» در سوره تكاثر8/ است.84

5. فقدان توضيح جمع‌بندي و استنباط:‌

برخي احاديث كه در توضيح آيات مي‌آيد متعارض است و مفسّر نبايد خواننده را در ابهام وا‌گذارد بلكه با جمع‌بندي و استنباط مناسب نتيجه را اعلام كند.
مو?لف محترم در برخي موارد مثل بحث آمين تا حدودي اين كار را انجام داده است.85
اما در برخي موارد همچون تفسير آيات سوره? حمد و مثل بحث جهر و اخفات در بسم‌اللّه الرحمن الرحيم، اين مهم را انجام نداده‌اند و فقط‌18 روايت را در اين باب آورده‌اند.86 و از نقد و بررسي و نتيجه‌گيري پرهيز كرده‌اند،با اين كه مسأله فقهي بوده و روايات متعارض ذكر شده است.
البته ممكن است گفته شود كه چينش روايات به صورتي است كه خواننده ديدگاه صحيح را متوجه مي‌شود. ولي اين مطلب كافي نيست و تصريح بدان لازم است علاوه بر آنكه ممكن است خواننده‌اي ديدگاه صحيح را برداشت نكند.

6.برخي منابع تكراري در فهرست:‌

به نظر مي‌رسد كه در تنظيم فهرست مصادر التحقيق،دقت كافي به عمل نيامده‌و برخي كتاب‌ها تكرار شده است از جمله كتاب «اصول التفسير، ابن‌تيميه» يك بار در حرف «الف» آمده است و يك بار در حرف «م» تحت عنوان مقدمة في اصول التفسير، ابن تيميه.با اين كه ناشر و محل نشر و نوبت چاپ و سال چاپ هر دو يكي است.87
و نيز در مورد كتاب «آراء المستشرقين حول القرآن الكريم و تفسيره»، عمر‌بن ابراهيم رضوان همين اتفاق در صفحه اوّل فهرست تكرار شده و تحت عنوان «بحوث جديدة في القرآن» و «بحوث قرآنية» آمده است.88

7. عدم بيان كاربردهاي روايات تفسيري:

در تفسير روايي، احاديث كاربردهاي مختلفي دارند از جمله: توضيح آيه،بيان مصداق آيه،تخصيص آيه‌، تقييد آيه،بيان بطن و تأويل آيه و….
همان طور كه ما در مبحث روش‌شناسي تفسير فوق (مبحث روش تفسير روايي) برخي از مثال‌هاي كاربردها را از خود كتاب «التفسير الاثري الجامع» آورديم.انتظار مي‌رود كه مؤلف و همكارانشان ذيل هر روايت كاربرد خاص آن را تذكر مي‌دادند.

8. كم‌توجهي به دسته‌بندي روايات:

مؤلف در ذيل برخي آيات اقدام به دسته‌بندي روايات كرده است. مثلاً ذيل تفسير «العالمين»89 اما ذيل برخي آيات اين كار را انجام نداده‌اند مثلاً ذيل تفسير «مالك يوم الدين»90 و «اياك نعبد و اياك نستعين»91 كه لازم است يكسان‌سازي شود.
البته ممكن است ادعا شود كه دسته‌بندي با ترتيب طبيعي رعايت شده،ولي تذكر داده نشده است كه در اين صورت كاستي مذكور به نوع ديگري جلوه‌گر مي‌شود.

9. فقدان بيان برخي مباني تفسير:‌

در كتاب فوق مبحث مبسوطي به بررسي قرائات آيات سوره حمد اختصاص يافته است.92 ولي مباني اين مطلب در مقدمه كتاب تذكر داده نشده و بدون ذكر هيچ مقدمه‌اي وارد بحث قرائات «الحمد‌للّه» شده است. در حالي كه لازم بود در مقدمه? تفسير،مباني اين مطلب روشن شود كه از نظر مؤلف كدام قرائت معتبر است و كدام معتبر نيست و آيات قرائات سبعه متواتر است يا نه؟‌
البته ممكن است گفته شود مؤلف در كتاب «التمهيد في علوم القرآن» اين مطالب را بيان كرده است. ولي اين مطلب مورد نقض دارد چون مباحث تأويل و صيانة القرآن من التحريف نيز در كتاب‌هاي ديگر مؤلف آمده، ولي در مقدمه تفسير تكرار شده است. در ضمن مي‌توان در مقدمه? بحث چند خط به مباني اصلي اشاره كرد و به كتاب‌هاي ديگر ارجاع داد.
تذكر: اين موارد پيشنهاداتي بود كه به ذهن ما رسيد و به استاد ارجمند و همكارانشان هديه مي‌كنيم و از جسارت خود پوزش مي‌طلبيم.

پاورقيها:

1. براي اطلاعات بيشتر به كتاب:«درسنامه و روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن»، از نگارنده مراجعه فرماييد.
2. همان.
3. همان.
4. اين مطالب را نگارنده از زبان مؤلف محترم شنيده است.
5. همان.
6. التفسير الاثري الجامع، 6/1.
7. همان/259.
8. همان/ 278.
9. همان284/.
10. همان285/ ـ 287.
11. همان/ 289 ـ 290.
12. همان/ 363.
13. همان/ 363 ـ 364.
14. همان/ 364. ش
15. همان/ 378 و 381.
16. همان/ 364 ـ 377.
17. همان/ 378.
18. همان/ 366 و 374.
19. همان/ 374.
20. همان.
21. و انزلنا اليك الذكر لتبين للناس ما نزل اليهم. (نحل،44/16 )
22. نك:‌درآمدي بر تفسير علمي قرآن و پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، از نگارنده.
23. ر.ك: درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن/ 171.
24.ر.ك:محمد باقر مجلسي،‌بحار الانوار،107/89و سنن ترمذي،199/5.
25.ر.ك: درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن/ 38 و 415 ـ 464.
26. التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب،2 / 21 ـ 28.
27. همان/ 351 ـ 353.
28. همان/ 350 ـ 351.
29. التفسير الاثري الجامع،1 / 390.
30. همان/ 381.
31. همان/ 98 و التفسير و المفسرون في ثوبه القشيب،1 / 307.
32. همان/ 393.
33. همان/ 396.
34. همان/ 386.
35. همان/ 385.
36. همان/ 382.
37.همان/ 350 ـ 353(حديث351/1 ـ 368/1)
38. همان98/ و 105.
39. همان/ 307.
40.همان/ 105.
41. همان/ 129ـ 128.
42. همان / 106 ـ 121.
43. ر.ك: درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسيري قرآن،مبحث روش تفسير اشاري.
44. التفسير الاثري الجامع،1 / 29 ـ 37.
45. همان/ 31.
46. همان/ 37.
47. همان/ 38 ـ 39.
48. همان/ 192.
49. حقائق التفسير،33/1.
50. التفسير الاثري الجامع،1 / 364.
51. همان/ 43.
52. همان/ 46 ـ 48.
53. همان/ 52.
54.فيض كاشاني، الصافي،1 / 127.
55. التفسير الاثري الجامع،1 / 388 ـ 389.
56. همان/ 6.
57. همان/ 350 به بعد.
58. همان/ 399 به بعد.
59. همان/ 31 ،56 ، 63 ، 70 و 219.
60. همان/ 55.
61. براي اطلاع از تفاوت‌هاي روش تفسير موضوعي و ترتيبي نك:‌درسنامه روش‌ها و گرايش‌هاي تفسير قرآن/ 483؛ روش‌ها و گرايش‌هاي تفسيري، حسين علوي‌مهر.
62. التفسير الاثري الجامع،1 / 363 ـ 398.
63. همان/ 295 ـ 306.
64. همان/ 307 ـ 362.
65. همان/ 399 ـ‌406.
66. همان/ 363 ـ 372.
67. همان/ 381 ـ 397.
68.همان/ 29 ـ 36.
69. همان/ 49.
70. همان/ 43 ـ 47.
71. همان/ 56 ـ 57.
72. همان/ 173.
73. همان/ 219 ـ 248.
74. همان/ 181 ـ 216.
75. همان/ 271 ـ 285.
76. همان/ 71 ـ 87.
77.همان / 6.
78. همان/ 325.
79. همان/ 362.
80. همان/ 372.
81. همان/ 378.
82. التفسير الاثري الجامع،1/387.
83. شواهد التنزيل،2/106 ـ‌ 108/ 785 ـ 790، باب 135.
84. التفسير الاثري الجامع، 1/387.
85. همان/406.
86. همان/351 ـ 353.
87. همان/408 و 415.
88. همان/408.
89. همان/374.
90. همان/378.
91. همان/379 ـ 381.
92. همان/271 ـ 284.

مقالات مشابه

ارزیابی دیدگاه مفسران درباره معناشناسی «معیشت ضنک» در آیه ۱۲۴ طه

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمحمد موسوی مقدم, فتح‌الله نجارزادگان, شیما محمود‌پور

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

بررسي آیات استثنايي سوره هاي انعام و اسراء

نام نشریهحسنا

نام نویسندهقاسم بستانی, مینا شمخی, نصره باجی