مريم عليها‏السلام يكي از الگوهاي زنان جهان در قرآن

پدیدآورز . مسجد جامعی

تاریخ انتشار1388/10/05

منبع مقاله

share 331 بازدید
مريم عليها‏السلام يكي از الگوهاي زنان جهان در قرآن

ز . مسجد جامعي

در شماره قبل هفت نوع از ويژگيهاي حضرت مريم عليها‏السلام بيان گرديد؛ اينك ويژگيهاي ديگر آن حضرت:

8 - حضرت مريم عليها‏السلام به عنوان زني مطهّره

«وَ آتَيْنا عِيْسيَ بْنُ مَرْيَمَ البَيِّناتِ وَ اَيَّدْناهُ بِرُوحِ القُدُسِ»1.
«عيسي پسر مريم را حجت و دليل داديم و او را به وسيله روح‏القدس قدرت بخشيديم يا تأييد نموديم».
منظور از روح‏القدس در اين آيه، روح عيسي عليه‏السلام است كه در او دميد. روح به قدس خداوند اضافه كرده شده است و كلماتي به قدس اضافه شده است مثل ملك‏القدوس كه اضافه شده است در روح‏القدس هم حالت اضافي وجود دارد. بعضي ديگر گفته‏اند منظور از قدس، پاكيزگي و طهارت است و براي اين پاكيزه خوانده شد كه هيچ مرد و زني با هم تماسي نداشتند تا نطفه او بسته شود. پس او پاك بود. او از آب نطفه آفريده نشده بود. بعضي گفته‏اند منظور از روح‏القدس جبرئيل است چون يكي از نامهاي جبرئيل روح است و معني قدس هم بركت است پس معني روح‏القدس به تعبير آنها فرشته با بركت است و دليل خود را با اين آيه استنباط كرده‏اند:
«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالحَقِّ».
«تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلي بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَيْنا عِيْسيَ ابْنَ مَرْيَمَ البَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ القُدُسِ»2.
«از ميان پيغمبران بعضي را بر بعض ديگر فضيلت و برتري داديم بعضي از آنها با خداوند گفتگو كردند و برخي ترفيع درچه يافتند مثلاً به عيسي عليه‏السلام پسر مريم معجزات آشكاري داديم و او را به وسيله روح‏القدس مؤيّد و نيرومند ساختيم».
«فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابا فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمثَّلَ لَها بَشَرا سَوِيّا قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيّا قالَ إِنَّما أَناَ رَسُولُ رَبِّكَ لاِءهَبَ لَكِ غُلاما زَكِيّا. قالَتْ أَنّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيّا»3.
«و آنگاه كه از همه خويشان به كنج تنهايي پنهان گرديد، ما روح خود را (روح‏القدس كه فرشته اعظم است) بر او (در صورتي زيبا) مجسّم ساختيم. مريم كه آن روح مجسم را در آن صورت نيكو ديد، به او گفت: من از تو به خداي رحمان پناه مي‏برم كه تو پرهيزگاري كني. روح‏القدس در پاسخ مريم گفت: من فرستاده خدا به سوي تو هستم آمده‏ام تا به امر او تو را فرزندي بخشم بسيار پاكيزه و پاك‏سيرت».
در تفسير آيات بالا آمده است كه خداوند به پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد: ياد كن امت خويش را از مريم كه چون از مردمان خويش دور رفت و به جايي خلوت و جايي كه آفتاب بود، رسيد و لباسهايش را درآورد تا كسي او را نبيند كه سر و تن بشويد. چون تن شست و سرش را شانه زد، و جامه پوشيد، ناگهان جواني را با روي خوب و بوهاي خوش و لباسهاي نيكو ديد و به او نزديك شد. وقتي مريم عليها‏السلام او را ديد، ترسيد و به خدا پناه برد، مريم فكر و خيالهايي از جبرئيل به ذهنش رسيد تا اين كه جبرئيل خودش را معرفي نمود و او را بشارت به فرزند پاكيزه داد. مريم گفتة چكونه فرزندي كه من با هيچ مردي نبوده‏ام؟!.
«قالَتْ رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ ما يَشاءُ إِذا قَضي أَمْرا فَانَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»4.
«مريم گفت: چگونه فرزندي كه من با هيچ مردي نبوده‏ام و خداوند در پاسخ مي‏فرمايد: مثال خلقت عيسي عليه‏السلام در پيشگاه خدا مانند خلقت آدم است كه او را از خاك آفريد و به او امر كرد موجود شو» «إِنَّ مَثَلَ عِيْسي عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»5.

9 - ولاديت حضرت عيسي عليه‏السلام

«فَحَملَهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكانا قَصِيّا فَأَجاءَهاَ المَخاضُ إِلي جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْيا مَنْسِيّا»6.
مريم به عيسي باردار شد و از ترس ملامت مردم، خود را در نقطه دوردستي بدور از خلق، رسانيد. درد زايمان او را فرا گرفت. او به زير درخت خرمايي رفت و از شدت درد و بيم رسوايي مي‏گفت: اي كاش قبل از اين جريان مرده بودم و نامم از صفحه روزگار محو و فراموش مي‏شد».
مفسران مدت حمل مريم را بعضي 9 ماه گفته‏اند و بعضي هشت ماه و چون طفل هشت ماهه زنده نمي‏ماند ولي خداوند عيسي عليه‏السلام را نگهداشت و اين هشت ماه فقط خاص او بود. بعضي نيز شش ماه گفته‏اند و عده‏اي سه ساعت و بعضي نيز يك ساعت آورده‏اند. مقاتل بن سليمان، مريم را در آن زمان ده ساله مي‏دانسته است كه دوبار عذر زنان را ديده بود.
هنگام وضع حمل مريم، زمستان بود. مريم زير درخت خرما قرار گرفته بود و آن درخت سبز و انبوهي از رطب بر آن قرار داشت و اين دو معجزه بود. عده‏اي بر اين باورند چون در آن سرزمين رطب نمي‏رويد، پس خداوند رطب را از جاي ديگري آورده است.
انجيل متي تولّد عيسي عليه‏السلام را اينگونه بازگو مي‏كند كه مريم -ما در او- كه به عقد يوسف درآمده بود، (يوسف مرد پرهيزگاري بوده است) قبل از آن كه به خانه شوهر برود، به وسيله روح‏القدس آبستن شد. يوسف كه مرد نيكوكاري بود، نمي‏خواست مريم را در پيش مردم رسوا نمايد، تصميم گرفت مخفيانه از او جدا شود. يوسف هنوز در اين فكر بود كه فرشته خداوند در خواب بر او ظاهر گشت و فرمود: اي يوسف پسر داود از بردن مريم به خانه خود نترس زيرا آنچه در رحم اوست، از روح‏القدس است. او پسري به دنيا خواهد آورد و تو او را عيسي خواهي ناميد زيرا او رهايي‏بخش قوم خويش از گناهان خواهد بود. و اين همه واقع شد تا آنچه خداوند به وسيله نبي اعلام فرموده بود به انجام رسد. باكره‏اي آبستن شود، پسري خواهد زائيد كه عمانوئيل يعني «خدا با ما» خوانده خواهد شد. يوسف از خواب بيدار شد و طبق دستور فرشته عمل نمود اما تا زماني كه مريم پسر خود را به دنيا نياورده بود، با او همبستر نشد و كودكش را عيسي نام نهاد.
در انجيل لوقا وضع حمل مريم را اينگونه بيان مي‏دارد كه در ماه ششم بارداري همسر زكريا جبرئيل از جانب خدا به شهري به نام ناصره به نزد دختري كه در عقد مردي به نام يوسف از خاندان داود بود، فرستاده شد. نام اين دختر مريم بود. فرشته بر او وارد شد و گفت: «سلام اي كسي كه مورد لطف هستي و خداوند با توست» اما مريم بسيار مضطرب شد و ندانست كه معني اين سلام چيست فرشته به او گفت: اي مريم نترس، زيرا خداوند به تو لطف كرده است تو آبستن خواهي شد و پسري خواهي زائيد و نام او را عيسي خواهي نهاد. او بزرگ مي‏شود و به پسر خداي متعال ملقّب خواهد شد. خداوند تخت پادشاهي جدش داود را به او عطا خواهد فرمود. او تا ابد بر خاندان يعقوب فرمانروايي مي‏كند پادشاهي او هرگز پاياني ندارد. مريم به فرشته گفت: اين چگونه ممكن است من با هيچ مردي رابطه نداشته‏ام. فرشته پاسخ داد روح‏القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خداي متعال بر تو سايه خواهد افكند و به اين سبب آن نوزاد مقدس پسر خدا ناميده خواهد شد و براي خدا هيچ چيز محال نيست. مريم گفت: من كنيز خدايم تا همانطور كه گفتي بشود و فرشته از پيش او رفت.
در رابطه با سخنان نصاري كه عيسي عليه‏السلام را پسر خدا ناميدند، اين آيه مقدسه نازل گشت:
«يا أَهْلَ الكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَليَ اللّهِ إِلاَّ الحَقَّ إِنَّماَ المَسِيحُ عِيسيَ بْنُ مَرْيَم رَسُولُ اللّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلي مَرْيَمَ وَ رُوحٍ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرا لَكُمْ إِنَّماَ اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ تَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي الأَرْضِ وَ كَفي بِاللّهِ وَكِيلاً لَنْ يَسْتَنْكِفَ المَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدا لِلّهِ وَ لاَ المَلائِكَةُ المُقَرَّبُونَ وَ مَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيهِ جَمِيعا»7.
«اي علماي نصاري در دين خود زياده‏روي نكنيد و درباره خدا جز حق نگوئيد. عيسي پسر مريم فرستاده خدا و كلمه الهي و روح اوست كه به جانب مريم فرستاده است. به خدا و پيامبران او ايمان آوريد و قائل به تثليث نباشيد كه مي‏گويند: (اب؛ ام و روح‏القدس) از اين گفتارها دست برداريد. خدا يكي است و ساحت او منزّه از آن است كه داراي فرزند باشد. تمام موجودات آسمان و زمين از آنِ اوست. او براي نگهباني كائنات كافي است. عيسي هيچكاه از بندگي خدا سرپيچي نمي‏كرد. فرشتگان نزديك به خدا نيز همين‏طور و هركس از عبادت او سرپيچي كند، و كبر بورزد، خداوند او را با سايرين در پيشگاه خود براي بازخواست حاضر خواهد ساخت.
در سوره مريم نيز در اين رابطه چنين آمده است:
«إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ فاخْتَلَفَ اللأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ»8.
«خداوند پروردگار من و شماست. او را پرستش كنيد راه راست اين است. طبقات مردم درباره عيسي عليه‏السلام اختلاف كرده‏اند (عده‏اي او را پسر خدا دانستند و عده‏اي پسر يوسف نجار) واي به حال آنان كه به خدا و حقيقت كفر ورزيدند آنها هنگام حضور در عرصه قيامت با اين اعمال خود چه خواهند كرد؟».
اما قصص الأنبياء در اين رابطه اينگونه شرح مي‏دهد كه هنگام تولد فرزند مريم نزديك شد. مريم چون از عباد و زهاد در بيت‏المقدس شرم داشت به صحرا رفت و بعد از مدت كمي دردش گرفت و در سايه درخت خشك شده خرمايي نشست و بعد از مدتي عيسي عليه‏السلام به دنيا آمد. او از شدت درد و اندوه با خود گفت: اي كاش قبل از اين مرده بودم «فَأَجائَهاَ المَخاضُ إِلي جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا»9. ناگهان ندايي رسيد كه ناراحت مباش كه خداوند به قدرت خويش چشمه آب خوش براي تو پديد خواهد آورد «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّا»10. و مريم عيسي عليه‏السلام و خود را در آن آب بشست. جبرئيل بر وي نازل گشت و به او گفت آن درخت را بجنبان و تكان بده كه براي تو خرمايي رسيده مي‏دهد. «وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجَذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَبا جَنِيّا»11 پس از اين خرما بخور و از آن آب بنوش و اگر كسي از آدميان را ديدي، بگو كه امروز من روزه‏ام و با كسي سخن نمي‏گويم. «فَكُلِي وَاشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْنا فَأَمّا تَرَيِنَّ مِنَ البَشَرِ أَحَدا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْما فَلَنْ اُكَلِّمَ اليَوْمَ إِنْسِيّا»12.
در كتاب طبقات آيات چنين آمده كه «وَ جَعَلْناَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ اُمُّهُ آيَةً وَ آوَيْناهُما إِلي رَبْوَةِ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ»13. «و عيسي مسيح و مادر او را در دنيا آيت و نشانه قدرت خود ساختيم و آنان را بر سر ستون بلندي كه هموار بود و چشمه‏ساري داشت، هدايت كرديم».
در آيه بالا محل بلند در تفسيرهاي مختلف معناهاي مختلفي را دربر مي‏گيرد. بعضي آنجا را دمشق و عده‏اي رمله و عده‏اي بيت‏المقدس دانسته‏اند. در اخبار است كه وقتي عيسي عليه‏السلام به دنيا آمد، هرچه بت بر روي زمين بود، همه افتادند و در آن زمان چون عيسي را بي‏پدر يافتند، علما سه گروه شدند: عده‏اي گفتند: مسيح ابن الله(سوره توبه) بعضي گفتند: انَّ الله ثالثُ ثلاثةٍ(آيه 73 سوره مائده) و بعضي نيز گفتند: هو المسيح بن مريم(آيه 17 مائده).
***

10 سخن گفتن عيسي عليه‏السلام پسر مريم در گهواره و معجزه‏اي در تأييد طهارت مريم عليها‏السلام

«وَ يُعَلِّمُهُ الكِتابَ وَالحِكْمَةَ وَ التَوريةَ وَ الإِنْجِيلَ»14.
«خداوند به عيسي تعليم علم كتاب و حكمت داد و تورات و انجيل را به او آموخت».
بعد از تولد عيسي عليه‏السلام از جانب خدا به مريم وحي رسيد كه اگر آديمان را ديدي، بگو كه روزه سكوت داري «فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوما»15 و فرزند تو در گهواره سخن خواهد گفت. «وَ يُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهْدِ كَهلاً»16. پس مريم فرزند را بغل گرفت و نزد كسان خود رفت. خانواده مريم به او گفتند: كه حقيقتا كار بدي كردي. اي خواهر هارون(درباره هارون در اينجا 4 قول گفته‏اند كه معروفترين آنها اين است كه فُتاده و ابن وزيد و كعب گفتند كه از رسول صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شنيده‏اند كه هارون فردي بود صالح در بني‏اسرائيل معروف به صالحيت و اين لقب به خاطر صالح بودن او بوده است) نه پدرت زشتكار بود و نه مادرت. تو دختر باكره اين پسر را از كجا آوردي؟ «فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئا فَرِيّا يا اُخْتَ هارُونَ ما كانَ اَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ اُمِّكِ بَغِيّا».
در تفسير آيه 28 سوره مريم آمده است كه يوسف نجار پسر عموي مريم او را به غاري برد و بعد از 48 روز او را به ميان قومش آورد و مردم مريم را به يوسف متهم كردند پس مريم به فرزند خود اشاره كرد و به آنها گفت: هر سئوالي داريد از او بكنيد آنها جواب دادند ما چگونه از طفل در گهواره پرسش كنيم؟ «فَأَشارَتْ إِلَيْهِ قالُوا كَيْفَ تُكَلِّمُ مَنْ كانَ فِي المَهْدِ صَبِيّا»17. حضرت عيسي عليه‏السلام در گهواره شروع به سخن گفتن كرد و «يُكَلِّمُ النّاسَ فِي المَهْدِ» و در خبر است كه حضرت مريم در شكم خود با حضرت عيسي عليه‏السلام سخن مي‏گفت ناگهان حضرت عيسي لب به سخن گشود «قالَ إِنِّي عَبْدُ اللّهِ آتانِيَ الكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيّا وَ جَعَلَنِي مُبارَكا أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكوةِ ما دُمْتُ حَيّا وَ بَرّا بِوالِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبّارا شَقِيّا وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ اَمُوتُ وَ يَوْمَ اُبْعَثُ حَيّا»18.
«همانا من بنده خاص خدايم كه مرا كتاب آسماني و شرف نبوت عطا فرموده و مرا هركجا باشم، براي جهاينان مايه بركت و رحمت گردانيد و تا زنده‏ام، به عبادت و نماز و زكات سفارش كرده به نيكويي با مادر توصيه نمود و مرا ستمكار و شقي نگردانيد و سلام حق بر جان پاك من باد روزي كه به دنيا آمدم و روزي كه از دنيا بروم و روزي كه برانگيخته مي‏شوم».
يك ماه بعد از تولد حضرت مسيح، مريم عيسي را با خود به سرزمين مصر برد و سي سال در آنجا ماندند يا اين كه عيسي فرمان پيغمبري برايش آمد كه به زمين بيت‏المقدس باز گردد. در مورد اصل هجرت در همين كتاب يعني قصص الانبياء چنين آمده كه اصل هجرت حضرت مريم بدين نحو بود كه قومي در شام در كتابها خوانده بودند كه فرزندي از مادر بيايد و معجزه‏اي دارد و بعد از او به آسمان برده مي‏شود و در آخرالزمان فرود مي‏آيد. پادشاه آن زمان به نام «هيردوس»(تاريخ طبري) قصد گشتن وي را كرد سپس مريم عليها‏السلام مجبور به فرار شد كه البته جبرئيل به او خبر داد كه مريم قصد مصر كرد و يوسف نجار را نيز با خود همراه كرد (بعد از هجرت حضرت مريم كه به صورت پنهاني انجام شد، مردم تهمت زنانه به او زدند) وقتي عيسي عليه‏السلام بزرگتر شد، مريم او را به مصلحي سپرد و به او گفت اين كودك را نيك آموز و عزيز دار و مزن و خود برفت. بعد از مدتي مريم به سراغ فرزند آمد و قصد بردن او را داشت استاد به مريم عليها‏السلام گفت: كه فرزند تو نبايد بياموزد كه همه عالم بايد از او بياموزند.
انجيل لوقا درباره هجرت حضرت مريم چنين آورده كه در آن روزها مريم عازم سفر شد و با شتاب به شهري واقع در كوهستان يهوديه رفت. او به خانه زكريا وارد شد و به اليزابت (زن زكريا) سلام كرد. اليزابت سلام مريم را شنيد. بچه در رحم اليزابت تكان خورد. اليزابت از روح‏القدس پر شد و با صداي بلند گفت: تو در بين زنان متبارك هستي و مبارك است ثمره رحم تو. من چه كسي هستم كه مادر خداوندم به ديدنم بيايد؟ همين كه سلام تو به گوشم رسيد، بچه از شادي در رحم من تكان خورد. خوشا به حال آن زني كه باور مي‏كند زيرا وعده خداوند براي او به انجام خواهد رسيد.

پاورقيها:

1) بقره: 87.
2) بقره: 253.
3) مريم: آيات 16 تا 19.
4) آل عمران: 47.
5) آل عمران: 59.
6) مريم: آيات 22 و 23.
7) نساء: آيات 171 و 172.
8) مريم: آيات 36 و 37.
9) مريم: 23.
10) مريم: 24.
11) مريم: 25.
12) مريم: 26.
13) توبه: 50.
14) آل عمران: 48.
15) مريم: 26.
16) آل عمران: 46.
17) مريم: 29.
18) مريم: 29 تا 33.

مقالات مشابه

بررسي تحليل علامه طباطبايي از بازخواست هارون(ع) توسط موسي(ع)

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور, حمید نادری قهفرخی

جبرئيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

ثعلبة بن وديعه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیداحمد سادات

جباربن صخر انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمنصور داداش‌نژاد

ثابت بن قيس بن شماس

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی محمدی یدک

جلاس بن سويد انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهبخش تاریخ و اعلام, رسول قلیچ

جعفر بن ابى طالب

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحمید حاج امینی, ستار عودی