مـرام قرآني در زندگاني آيت اللّه طالقاني(ره) قسمت دوم
اعظم طالقاني
بشارت: به نظر شما، قرآن، امروز به چه كار جوانان ميآيد و كدام گره را از زندگي آنها باز ميكند و چه مشكلاتي را جوانان ميتوانند با قرآن حل كنند؟
ـ: زندگي انسان مسلمان نميتواند از قرآن جدا باشد. اگر از قرآن جدا بشود، پوچ ميشود، خشك ميشود، نميتواند ثمر بدهد. از سختيهاي زندگي چيزي يادم نميماند ولي ميگويم: اگر قرآن نداشتم چه ميشد؟! اينكه خدا به من داده، مثل اين است كه همه چيز را به من داده است. اين كتاب، كلماتي نيست كه فقط روي كاغذ آمده باشد، بلكه براي آفرينش نوشته شده است. گويا همه موجودات حروف اين كتابند. استفاده از قرآن، به تدريج عشقي در وجود آدم ايجاد ميكند، چيزي را كه هست زنده ميكند، بيدار ميكند. مثلاً در سوره فاطر بعد از اينكه از خلقت و موجودات سخن ميگويد: به سراغ انساني ميآيد كه در طوفان گرفتار آمده و جز خدا را نميبيند. بعد ميگويد: انسان مقتصد كيست؟ يعني از محسوسات و آنچه بشر ميتواند لمس كند او را به عالم معنا ميبرد و علاقه و عشق و حقيقت وجود او را به حركت درميآورد. بسيار زيبا و ملكوتي است. انسان به مرحلهاي ميرسد كه ارتباط مستقيم با خداي خود برقرار ميكند، پيامهاي او را ميفهمد. كمكم اوج ميگيرد، توان و نيرو ميگيرد و با اين نيرو حركتش را تنظيم ميكند و احساس ميكند كه پشتوانهاي قوي دارد، موانع را كنار ميزند و جاده خودش را هموار ميكند، چون آن قدرت عظيم را پشتسر خود ميبيند. قرآن كمك ميكند تا در عين شادابي در او اعتماد و اطمينان ايجاد شود، از افسردگي، بيهدفي و بيانگيزگي نجات پيدا كند. از جوانان امروز ما، آنهايي كه با قرآن ارتباط دارند، افسرده نميشوند، دچار مشكلات روحي و رواني نميشوند؛ اگر ارتباطشان مستمر باشد، روحيهاي قوي پيدا ميكنند، حتي مشكلات مادي خود را نيز حل ميكنند.بشارت: جواني كه به دنبال حق است، حساس است، حتي اگر اشتباه هم بكند از يك جوان بيدرد كه به دنبال فساد است، بهتر است. ميشود به اين فرمايش حضرتامير(ع) تمسك كرد كه ميفرمايد: «لَيسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأخْطَأَ كن فَأَصابَه».
ـ: جمله بسيار مهمي است. سيستم قرآن و فرمايشات ائمه(ع) چنان نيست كه دين را از سياست جدا بدانند. سياست يعني: اداره زندگي انسانها و اين از دين جدا نيست. بله، حساب دينداري از سياسي كاري جداست ولي جوانان ما اينها را با هم اشتباه كردهاند؛ لذا جاهايي از سياست بريدهاند و جاهايي از دين جدا شدهاند و خيليها هم از هردو بريدهاند. اين بيدرد شدن جامعه ما خصوصاً نسل جوان خيلي دردناك و خطرناك است.بشارت: قدري از رفتاري كه آيت اللّه طالقاني در داخل خانه و يا خارج از خانه داشتند، برايمان بگوئيد.
ـ: اجازه بدهيد با ذكر بعضي مصاديق توضيح دهم. در كنار مسجد هدايت (در خيابان استانبول سابق و جمهوري فعلي) كه ايشان آنجا برنامه داشتند، يك سينما بود و ميدانيد كه قبل از انقلاب اغلب فيلمهاي مبتذل و نامناسبي پخش ميشد. گاهي شبهاي جمعه ميديدم كه تا وسط خيابان جوانان ايستادهاند. اكثراً هم دانشجو بودند، در جلوي سينما هم يك عده جوانهاي (معذرت ميخواهم) عربده كش و مست و لا ابالي را ميديدم. حالا چه شده بود كه اين جوانان به مسجد هدايت آمده بودند، بايد عرض كنم كه مرحوم طالقاني در آن زمان حدوداً پنجاه سال داشت، ولي ميتوانست يك جوان بيستساله را حس كند و زواياي وجودش را درك كند و ميتوانست زمان را بيابد. چه بايد بگويد تا او را از حالت بيتفاوتي، بيمسؤوليتي يا بيديني نجات دهد. گاهي كه در نمازهاي عيد فطر ميگفت: براي فلسطينيها پول جمع كنيد، اين جوانان خيلي صميمي برخورد ميكردند و همه فعال ميشدند و كمك براي فلسطين جمع ميكردند و ارسال ميشد. مورد ديگري را عرض مي كنم: يك وقت كه در بافت كرمان تبعيد بود، ميديدم كه شب خواب ندارد، راه ميرود و با خودش ذكر ميگويد و قرآن و دعا ميخواند و پريشان است ـموقعي بود كه رژيم خيلي از جوانان مبارز راشهيد ميكردـ ايشان خواب و خوراك نداشت و ناراحت از اين كه دارند بچهها را شهيد ميكنند. در زابل كه تبعيد بود، روز عيد به ديدنشان رفتيم، گفتند: دخترم بيا اينجا. ديدم سوره آلعمران را گشود و اين آيه را خواند: «إنَّ الّذِينَ يكْفُرُونَ بِآياتِ اللّهِ وَيقْتُلُونَ النَّبِيينَ بِغَيرِِ حَقٍّ وَيقْتُلُونَ الَّذِينَ يأمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ ألِيمٍ» (سوره العمران، آيه 21) گفتند: دخترم، ببين از اين آيه چه ميفهمي، همان وقتي بود كه نظام شاهنشاهي همه را از دمتيغ ميگذراند، مسلمان و غير مسلمان، زن و مرد نميشناخت، حتي بعضيها را از بالاي كوه به پايين ميانداختند، يا در زير شكنجه شهيد ميكردند، شكنجهها هم عجيب بود، روي گاز مينشاندن و ميسوزاندن و يا ميگفتند: با مُهرخونين نماز بخوانيد، خود اينها عالمي داشت. البته حضرت امير(ع) در خطبه متّقين ميفرمايند: متّقين زفير جهنم را ميشنوند و نزديكي بهشت را ميبينند.خوب اين جوانان ميديدند كه طالقاني هم درد و همراه آنهاست. بله، ايشان از آيات اينگونه استفاده ميكردند. ميگفتند: اين جواناني كه مبارزه ميكنند، اگر خالصانه و با حقيقت باشد و براي مردم محروم و براي عدالت و قسط حركت كرده باشند، در رديف انبيايي هستند كه قيام كردند و بنياسرائيل آنها را شهيد كردند خوب چنين بياني طبيعتاً جوانان را مجذوب كتاب خدا ميكند، كمكم سبب هدايت و نجاتشان ميشود كه مسير خود را پيدا كنند و راه حق را بيابند. البته انساني كه جوانان را اينگونه درك ميكند، خصوصيات ديگري هم بايد داشته باشد، خودخواه نباشد، منيت نداشته باشد. ديگران را برخود ترجيح بدهد كه ايشان واقعاً چنين بود. مهمتر اينكه براي جوانان ارزش قايل بود، تشويقشان ميكرد، در برخورد با جوانان هوش و استعداد و دركشان را به رخشان ميكشيد و تحسين ميكرد. جوانان هم ايشان را براي خود به عنوان يك پدر، يك مونس و همزبان صميمي ميپذيرفتند و به او اعتماد ميكردند.
بشارت: از جواني مرحوم طالقاني برايمان بگوييد. چطور شد كه ايشان با قرآن مأنوس شدند و در دامن قرآن افتادند؟
ـ: پدر ايشان (مرحوم آقا سيد ابوالحسن) هركجا كه ميرفتند، ايشان را با خود ميبرند. خوب وقتي براي ديگران صحبت ميكردند، در ايشان هم اثر ميگذاشته است، خود ايشان ميگفت: پدرم هميشه مرا با خود ميبرد و من از رفتارهايش درس ميگرفتم. ايشان بعد از مدتي كه در قم درس خواندن، به نجف رفتند، آن زمان اوضاع ايران خيلي درهم ريخته بود (در زمان رضاخان) ايشان، هنگامي كه متوجه اوضاع ايران ميشود به محض اينكه علما اجتهادش را تصويب ميكنند به ايران برميگردد. پدرم ميگفت: به ايران كه آمدم، ديدم جاي قرآن خالي است. لذا در منزلشان در «قلعه وزير» جلسات قرآن و نهج البلاغه را شروع كردند. بعد انجمن اسلامي تشكيل دادند، به فعاليت در دانشگاه پرداختند. خلاصه در آن زمان قرآن را به صحنه زندگي آوردند و البته خودش هم همراه قرآن رشد كرد و بزرگ شد و زندگيش با قرآن عجين شد. گفتار، كردار، نشست و برخاست، افق ديد، همه قرآني شد. ظرفيت يك انسان قرآني به اندازه آنچه كه از قرآن درك كرده ميشود. هستي و وجود او وسعت پيدا ميكند. قرآن پدرم را ساخت و پيامگيري ايشان قوي بود. بشارت: از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد كمال تشكر را داريم. در نهايت چه توصيهاي براي نسل جوان داريد.
ـ: به جوانان عزير عرض ميكنم، امروز جهان، جهان ارتباطات است. بخشهاي تجاري جهان دائماً براساس منافع خودشان پيام ميدهند، قدرتهاي جهان اگر بدانند منافعشان در بيبند و باري جوانان است از طريق فيلمها، كتابها، مجلات و… آن پيام را ميفرستند و اگر نفعشان در اين باشد كه انسانها بايد به سيستم يا حكومتي علاقمند بشوند يا با آن دشمن بشوند، اين پيامها را ميفرستند. با فيلم، ماهواره و… روي فكر و انديشه انسانها اثر ميگذارند. جوانان ما بايد آگاه باشند كه هدف آنها چيست؟ در اجلاسي كه در تركيه براي مسكن زنان برگزار شد، بحث ميكردند و از همه ميخواستند كه نظرشان را روي موقعيت آمريكا بيان كنند. به يكي از خانمها گفتم: چرا با اين همه اختراعات و اكتشافاتي كه در غرب است، شما فقط روي دو محور سكس و خشونت براي دنيا پيام ميدهيد؟ گفت: ما به بچههايمان اجازه نميدهيم از اينها استفاده كنند! شما هم اجازه ندهيد. گفتم: متأسفانه شما ميفرستيد، بچههاي خودتان استفاده نميكنند ولي بچههاي مردم جهان استفاده ميكنند و اين خيانت شماست به مردم جهان. گفت: بله، در واقع قدرتهاي تجاري هستند كه براي سودجوئيشان اين كارها را ميكنند.قرآن روي انسان سودجو تكيه دارد، او را جهنمي ميداند. چون همه چيز را با سود ارزيابي ميكند، معنويت و انسانيتش از بين ميرود؛ چنين انساني وجودش آتش است، هركه به او نزديك بشود او را ميسوزاند. نكته ديگر اينكه جوانان ما ميگويند: ما نصيحت نميخواهيم، ميخواهيم با عقل خودمان كار كنيم. ولي بايد بدانند تجربه گذشتگان براي آيندگان قابل استفاده است، همه به تجارب گذشتگان نياز دارند، پس هر توصيهاي را بايد شنيد و ارزيابي و تحليل كرد تا حقيقت را دريافت، ما بايد حقيقتياب باشيم. اگر بدون تجربه ديگران بخواهيم عمل كنيم جهان را ويران خواهيم كرد و حقيقت را گم.
بشارت: از لطف و بزرگواري شما بسيار سپاسگزاريم خداوند به شما خير بدهد و مرحوم آيت اللّه طالقاني را با اجداد طاهرينش محشور فرمايد.
ـ: من هم از شما متشكرم، اميدوارم در معرفي قرآن به نسل جوان موفق باشيد.«… رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا وَ ذُرّيتِنا قُرَّةَ أَعينٍ وَ اَجعَلنا لِلمُتَّقينَ إِماماً»
(سوره فرقان، آيه 74)