قرآن در وصيت نامه امام خميني

پدیدآورابوالفضل خوش‌منش

تاریخ انتشار1388/09/22

منبع مقاله

share 715 بازدید
قرآن در وصيت نامه امام خميني

ابوالفضل خوش‏منش

وصيت نامه حضرت امام خمينى مشحون از معارف قرآنى است و در آن به طور صريح يا به طريق اشاره به آياتى از قرآن استناد شده است; نظير نقطه جمع بودن قرآن براى همه مسلمانان بلكه همه انسانها، مبارزه با طاغوت، و در موارد بسيارى نيز به كلمات و تعابيرى از قرآن تمثل جسته شده است; مثل: شجره خبيثه، بقية الله، خاتم النبيين و مفسد فى الارض . همچنين از جايگاه قرآن در جوامع اسلامى و تحذير از برداشتهاى انحرافى و التقاطى از قرآن سخن گفته شده است .

كليد واژه‏ها:

وصيت نامه، امام خمينى، وحدت، طاغوت، التقاط، تمثلات قرآنى .

1 . مقدمه

حضرت امام خمينى (ره) مجدد و احياگر معارف اسلام در قرن اخير، يكى از تربيت‏شدگان مكتب قرآن كريم است . بزرگترين افتخار او صرف عمرى پر بركت در پيروى از مذهبى است كه مى‏خواهد حقايق قرآنى را كه سراسر از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم مى‏زند، از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و عقل و قلب او پيچيده است و او را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان مى‏كشاند نجات دهد .
امام (ره) خود از چشمه آب حيات قرآنى نوشيده و شمه‏اى از آنچه چشيده براى نسل‏ها و عصرها باز گفته است . همچنان كه پس از حيات خاكى خويش، وصيت نامه‏اى سراسر نور و حكمت قرآنى را فرا راه پويندگان راه خويش قرار داده است .
اين مقال مى‏كوشد بخشى از ابعاد تاثير عينى قرآن را در اين سند مستحكم بررسى كند .

2 . قرآن كريم «نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عائله بشرى‏» [1]

در اين زمينه توجه به آن چه در دو سوره مؤمنون و شورى آمده، مناسب است . خداى تعالى در سوره مؤمنون فرموده است:
«يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا انى بما تعملون عليم و ان هذه امتكم امة واحدة و اناربكم فاتقون‏» [مؤمنون، 51 و 52 .] (1)
از آيه اخير و آيه‏اى ديگر كه نظير آن است و خواهد آمد، معمولا در مواردى نظير وحدت بين شيعه و سنى استفاده مى‏شود; لكن قرآن كريم اين نداى وحدت را پس از ذكر سرگذشت نوح [مؤمنون، 23] و پيامبرى ديگر پس از وى بدون تصريح به نام او [مؤمنون، 32] و پيامبرانى ديگر مانند [مؤمنون، 44] موسى و هارون [مؤمنون، 45] و فرزند مريم [مؤمنون، 50] و خطاب به همه رسل مى‏آورد . همچنان كه در سوره انبياء پس از ذكر سرگذشت‏هايى از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله وسلم [آنبياء، 3 به بعد] و عموم قريه‏هاى ديگر [انبياء، 11] و موسى و هارون [انبياء، 48]، ابراهيم [انبياء، 51]، لوط [انبياء، 71]، اسحاق و يعقوب [انبياء، 72]، نوح [انبياء، 76]، داوود و سليمان [انبياء، 78]، ايوب [83]، اسماعيل و ادريس و ذالكفل [انبياء، 85]، ذاالنون [انبياء، 87]، ذكريا [انبياء، 89]، يحيى [انبياء، 90] و مريم [انبياء، 91] مى‏فرمايد: «ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون‏» [انبياء، 92] و در نهايت مهر ختم اين سلسله طولانى، ذكر خاتم رسولان و خطابى به اوست كه: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين‏» [انبياء، 107] اين رحمت فراگير، در بر گيرنده تمامى عالميان است; چنان كه در همين سوره درباره كتاب وى به تمامى اهل عالم مى‏فرمايد: «و هذا ذكر مبارك انزلناه افانتم له منكرون‏» [انبياء، 50 .] (2)
قرآن كريم در اين سوره‏ها و سوره‏هايى ديگر [نظير، شورى 12] نقطه جمع بودن خود را نه تنها براى مسلمانان بلكه به فرموده حضرت امام (ره) براى عائله بشرى نشان مى‏دهد .

3 . ارزيابى امام (ره) از جايگاه قرآن در جوامع اسلامى

حضرت امام در اين زمينه به نكات ذيل توجه داده است:
1- كشيده شدن قرآن به گورستان‏ها: حضرت امام (ره) ضمن اشاره‏اى گذرا به آن‏چه پس از شهادت حضرت على عليه السلام، بر قرآن رفته مهجوريت قرآن را در زمان معاصر ياد آور مى‏شود كه به گورستان‏ها و مقبره‏ها كشانيده شده است و افتخار او و امت او - چنان كه اشاره شد - به صحنه حيات آوردن اوست .
2- چاپ و توزيع قرآن توسط طواغيت: حضرت امام (ره) موضوع مهم ديگرى را نيز در نظر قرار داده كه عبارت از چاپ توزيع مصحف توسط حاكمان جور و با صرف هزينه‏هاى گزاف از محل بيت المال مسلمين جهت نمايش‏هاى تبليغاتى است و از اين بين به محمد رضا پهلوى و بعضى شيوخ عرب اشاره مى‏فرمايد .
بايد گفت اين گونه اعمال به دو شخصى كه امام (ره) در وصيت نامه ذكر مى‏كند، اختصاص ندارد و مقصد امام نيز تعيين جايگاه قرآن مهجور در جوامع اسلامى فعلى است; نه احصاى اشخاص .
امروزه مصاحف گوناگون توسط احكام و سلاطين جور در بيشتر كشورهاى عربى و اسلامى و صد البته با نام و نشان آنان بر روى جلد يا صفحه آغازين آن چاپ و توزيع مى‏شود .
برگزارى مسابقات پرطمطراق و بى محتوانى قرآنى و تخصيص جايزه‏هاى چشم پركن چند ده هزار دلارى براى شركت كنندگانى محدود و اغلب تكرارى در برخى از اين كشورها، تلاشى ديگر از همين باب جهت كسب مشروعيت مذهبى و مقبوليت مردمى است .

4 . مبارزه با طاغوت و افشاى آن

در وصيت نامه حضرت امام (ره) بارها لفظ طاغوت، طواغيت، طاغوتيان و . . . به كار رفته است . ناميدن حكومت‏هاى غير الهى به طاغوت از مبادى فقه سياسى امام (ره) و آن نيز منبعث از قرآن كريم است . چنان كه مى‏بينيم حضرت ايشان در دروس «حكومت اسلامى‏» خود به اين موضوع اشاره و مقبوله عمر بن حنظله را نقل مى‏كند و آن را مورد توجه قرار مى‏دهد .
عمر بن حنظله مى‏گويد: "از امام صادق عليه السلام درباره دو نفر از دوستان (يعنى شيعه) كه نزاعى در مورد قرض يا ميراث بينشان بود و به قضات (تحت نظر دستگاه خلافت) براى رسيدگى مراجعه كردند، سؤال كردم كه آيا چنين مراجعه‏اى رواست . امام فرمود: هر كه در مورد دعاوى حق يا دعاوى نا حق به ايشان مراجعه كند و هر آنچه را در مورد وى حكم كرده شده بگيرد، اگر حق ثابت وى نيز باشد، سحت و حرام خواهد بود . زيرا آن را به حكم طاغوتى گرفته كه خداى تعالى امر فرموده است كه به آن كفر ورزيده شود: «يريدون ان يتحاكموا الى الطاغوت و قد امروا ان يكفروا به‏» (3) [نساء، 60] تا پايان حديث [2].
نكته دقيق‏تر اين كه حضرت امام (ره) در وصيت نامه غير از طواغيت، «از آخوندهاى خبيث‏تر از طاغوتيان‏» ياد مى‏كند [3]. همان گونه كه قرآن كريم بر نقش دلالان مظلمه‏هاى طواغيت تصريح و تاكيد مى‏كند و از آنان با تعابيرى همچون «جبت‏» و «ملا» ياد مى‏كند . نقش ملا در سوره اعراف در فتنه گرى و حتى تحريك طاغوت بزرگ، بسيار بارز است:
قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر عليم (4) [اعراف، 109] و قال الملا من قوم فرعون اتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الارض و يذرك و آلهتك قال سنقتل انباءهم و نستحيى نساءهم و انا فوقهم قاهرون (5) [اعراف، 127].
به گفته راغب «ملا» عبارت از جماعتى چشم پركن است كه اتفاق نظر پيدا مى‏كنند و اين جماعت مى‏تواند متشكل اصناف گوناگون باشد و اگر در ملا طاغوت، «آخوند» يافت‏شود، به دليل نقش و اثر خود مى‏توانند برتر از طواغيت‏باشند . از قضا در آيه 127 نيز اين ملا غصه‏دار امر دين و فساد در زمين و عبادت آلهه هستند و بر اثر تحريك آنان است كه فرعون وعده خونريزى مى‏دهد .
امام (ره) در عين حال از روحانيونى كه بازى سياست‏بازان را خورده [4] و نيز از «آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين‏» [5] و نيز روحانى نمايانى كه گمان ندارد موفق به توبه شوند ياد مى‏كند [6]. البته در مواضع متعدد ديگر خدمات روحانيون اصيل و متعهد را مى‏ستايده و از «مرحوم مدرس آن روحانى متعهد، پاك سيرت و پاك انديشه‏» تجليل مى‏كند [7] و نيز بر جدايى روحانيون از دانشگاهيان بيم مى‏دهد .

5 . دغدغه حضرت امام از برداشت‏هاى ناشيانه و التقاطى از قرآن

امام خمينى در قسمتى از وصيت نامه مى‏نويسد: «بعضى كج فهمان بى اطلاع از رژيم حكومت اسلامى و از مسائل سياسى حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طورى وانمود كرده‏اند - و باز هم دست‏برنداشته‏اند - كه اسلام طرفدار بى مرز و حد سرمايه دارى و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج‏خويش از اسلام برداشت نموده‏اند چهره نورانى اسلام را پوشانيده و راه را براى مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه‏به اسلام بتازند]. . . . [يك دسته با كج فهمى‏ها و بى اطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن در طرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسك، به بعضى آيات يا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مكتب‏هاى انحرافى ماركس و امثال او معرفى نموده‏اند و توجه به ساير آيات و فقرات نهج‏البلاغه ننموده‏اند" [8].
از ديدگاه حضرت امام (ره)، عمل اين گونه افراد، از باب «نؤمن ببعض و نكفر ببعض‏» (6) [نساء، 150] و يا دست كم نداشتن روش تدبرى و فهم قرآن به قرآن است كه تنها راه فهم صحيح قرآن كريم مى‏باشد [9].

6 . بهره‏گيرى امام از تعابير قرآنى

خداى تعالى معانى ملكوتى و ازلى و ابدى را لباس بيان پوشانيده و كاخى عظيم و گزند نايافتنى را با مصالحى معين پى افكنده است . اين مصالح صرفا عبارت از حروف عربى و كلمات زبان عربى مصطلح نيست، بلكه آنچه اين توانايى را به اين زبان بخشيده نحوه تركيب و ارتباط متقابل هزاران لفظ و عبارت و آيه با يكديگر است; همان گونه كه در يك بناى عظيم و برجسته، آن چه تمايز بخش از بناهاى ديگر است نحوه تركيب و كاربرد سنگ و گل و آجر و نه خود آن هاست .
به كارگيرى تعابير قرآنى در حوزه گفتار و نوشتار راه را براى انديشيدن به اين كتاب و بارورى و پويايى قلوب در پرتو آن را فراهم مى‏سازد . به علاوه، تعابير و مصطلحات قرآنى، توانايى حل مفاهيم وسيع و بلند مورد نياز بشر را به صورت همه جانبه و فراگير دارند، در حالى كه اين توانايى در ترجمه‏ها و معادل‏هاى ديگر سراغ نمى‏رود .
ترويج و به كارگيرى تعابير قرآنى از يكسو بيانگر ميزان تربيت پذيرى از مكتب وحى و از سوى ديگر موجب ترويج معارف قرآنى و بارور سازى انديشه انسان‏ها با بذر الفاظ و تعابير قرآنى است . چنين چيزى در حال حاضر يكى از واجبات موكد فرهنگى در عرصه كتب، مطبوعات و گفتار است; چنان كه كمبود آن در معناى مطبوعاتى، نوشتارى و فرهنگى كشور احساس مى‏شود . از اين رو با اين نگرش، برخى تعابير و اصطلاحات قرآنى مورد استعمال حضرت امام (ره) را در وصيت نامه مرور مى‏كنيم:

6 . 1 . شجره خبيثه

امام در خطبه آغازين وصيت نامه، پس از ذكر حديث ثقلين و تسبيح و حمد الهى و نيز ورود بر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و آل او بر ظالمان در حق آنان لعنت مى‏فرستد و آنان را اصل شجره خبيثه مى‏خواند .
تعبير «شجره خبيثه‏» در سوره ابراهيم چنين آمده است:
«و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة‏» (7) [ابراهيم، 26]. در اين سوره پس از آيات مذكور، به نحو استيناف، سخن از كسانى مى‏رود كه نعمت‏خدا را از روى كفر دگرگون كردند و قوم خود را به هلاكت كشاندند:
الم‏تر الى الذين بدلوا نعمة الله كفرا و احلوا قومهم‏دار البوار [ابراهيم] نتيجه بارز، دگرگون ساخت نعمت‏خدا و ورود به خانه هلاكت، همان مصائبى است كه شمه‏اى از آن در آغاز وصيت نامه آمده است .
ايشان مى‏نويسد: «از جمله مسائل اسف‏انگيزى كه بايد براى آن خون گريه كرد» [1] عقب زدن «مفسران حقيقى قرآن و آشنايان به حقايق است كه سراسر قرآن كريم را از پيامبر صلى الله عليه و آله دريافت كرده بودند» [11].
روايات متعدد معصومين عليهم السلام نيز بر تطبيق آيه‏هاى فوق يعنى شجره خبيثه و نيز تبديل نعمت الهى بر دشمنان اهل بيت‏به ويژه بنى اميه تاكيد مى‏كند [12].

6 . 2 . توبيخ خداوند در سوره توبه نسبت‏به برخى اصحاب پيامبر

امام (ره) كه همواره توجه به مردم را سر لوحه انديشه و عمل مبارك خويش داشتند، در بخشى از وصيت نامه، امت‏خود را برتر از ملت‏حجاز در عهد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم به دليل بهانه‏جويى‏هاى آنان در برابر امر حق مى‏شمارد و در اين باره به توبيخ الهى در مورد آنان در سوره توبه اشاره‏اى تلميح‏وار مى‏كند و مى‏گذرد .
برخى از آيات سوره توبه كه متضمن اين عقاب و توبيخ شديد است و در آخر به برخى از آنان وعيد جهنم مى‏دهد بدين قرار است:
و لو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين لو خرجوا فيكم مازادوكم الا خبالا و لاوضعوا خلالكم يبغونكم الفتنة و فيكم سماعون لهم والله عليم بالظالمين لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لك الامور حتى جاء الحق و ظهر امر الله و هم كارهون و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنى الا فى الفتنة سقطعوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين [توبه، 46- 49]: (و اگر [به راستى] اراده بيرون رفتن داشتند، قطعا براى آن ساز و برگى تدارك مى‏ديدند، ولى خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت; پس ايشان را منصرف گردانيد و [به آنان] گفته شد: «با ماندگان بمانيد» . اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمى‏افزودند و به سرعت‏خود را ميان شما مى‏انداختند و در حق شما فتنه‏جويى مى‏كردند و در ميان شما جاسوسانى دارند [كه] به نفع آنان [اقدام مى‏كنند] و خدا به [حال] ظالمان داناست . در حقيقت، پيش از اين [نيز] در صدد فتنه‏جويى بر آمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند، تا حق آمد و امر خدا آشكار شد، در حالى كه آنان ناخشنود بودند و از آنان كسى است كه مى‏گويد: «مرا [درماندن] اجازه داد به فتنه‏ام مينداز» هش‏دار، كه آنان خود به فتنه افتاده‏اند، و بى ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد).

6 . 3 . تعابير قرآنى ديگر

1- امام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم با اين تعابير قرآنى ياد مى‏كند: حضرت بقية الله [13]: بقية الله خيرلكم ان كنتم مؤمنين (8) [هود، 86]، خاتم‏النبيين [14]: ولكن رسول الله و خاتم النبيين [احزاب، 30]، رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم در موارد فراوان: ولكن رسول الله و خاتم النبيين [احزاب، 40].
گفتنى است تركيب «بقية الله‏» در قرآن در شان امام عصر عليه السلام نازل نشده است، لكن تعبير و اصطلاحى است قرآنى كه حضرت بدان ملقب گشته‏اند و امام (ره) نيز از ميان القاب و صفات حضرت، اين تعبير قرآنى را برگزيده است .
2- رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگى‏ها [15]: و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم (9) [اعراف، 157].
3- و بيده ملكوت كل شى‏ء (10) ، [يس، 83]، [16].
4- وسواس خناسان [17]: من شرالواسواس الخناس (11) [ناس، 4].
5- صراط مستقيم [18]: و انك لتهدى الى صراط مستقيم (12) [شورى، 52].
6- ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم (13) [محمد صلى الله عليه و آله وسلم، 7]، [19].
7- لقاء الله [20]: من كان يرجو لقاء الله فان اجل الله لآت (14) [عنكوبت، 4].
8- ارحم الراحمين [21]: و هو ارحم الراحمين (15) [يوسف، 92].
9- مفسد فى الارض [22]: مفسدون فى الارض (16) [كهف، 94].
10- انا لله و انا اليه راجعون (17) [بقره، 156]، [23].
11- يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما [24]: يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزا عظيما (18) [نساء، 73].
12- ان شاء الله در موارد فروان: و لا تقولن لشى‏ء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاء الله (19) [كهف، 23 و 24].
13- اولياء الله الا ان اولياء الله لاخوف عليهم و لا هم يحزنون (20) [يونس، 62].
14- وليده علم الاسماء [26]: و علم آدم الاسماء كلها (21) [بقره، 31].
برخوردارى انسان از توانايى نيل به درجاتى نظير علم الاسماء و قاب قوسين اوادنى [نجم، 9]، موضوعى است كه نظر حضرت امام (ره) را بسيار به خود جلب كرده است . همچنان كه مطلع يكى از اشعار ايشان نيز بيت زير است:
گر تو آدم‏زاده هستى علم الاسماء چه شد
قاب قوسين ات كجا رفته است اوادنى چه شد [27]
تنها وجود چنين آرمان‏هايى است كه مى‏تواند از يك انسان، اين همه مجاهدت و كوشش بيافريند . حضرت امام (ره) اين آرمان را براى فرد و جامعه مى‏خواست; همچنان كه حكومت الهى را [تنها] يكى از آرمان‏هاى قرآن كريم مى‏دانست [28] و براى نيل به چنين آرمانى او را از هرگونه انانيت و سستى و كاستى باز داشت و به مرتبه‏اى رساند كه كلامى جاويد و گهربار را در پايان وصيت نامه بر قلم جارى سازد و ما همان را نيز مسك الختام اين مقال قرار مى‏دهيم .
15- «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل و رحمت‏خدا از خدمت‏خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفر مى‏كنم‏» كه اشاره به چنين آياتى است: «يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية‏» [فجر ، 27 و 28] و نيز «الا بذكر الله تطمئن القلوب‏» [رعد، 27]. اين سخنى است كه تاكنون هيچ يك از رهبران سياسى غير از معصومين نتوانسته است‏ختام عملكرد خويش قرار دهد (22) .

پاورقيها:

1) اى فرستادگان، از پاكيزه‏ها بخوريد و عمل صالح انجام دهيد . من به آن چه مى‏كنيد دانايم و در حقيقت اين امت‏شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم، پس در برابر من تقوا داشته باشيد .
2) و اين ذكرى است مبارك كه فرو فرستاده‏ايم، آيا آن را منكريد؟ !
3) مى‏خواهند طاغوت را حاكم ميان خويش قرار دهند حال آن كه امر شده بودند بدان كفر بورزند .
4) ملا» قوم فرعون گفتند: بى شك اين ساحرى كاردان است .
5) و «ملا» قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را وا مى‏گذارى تا در زمين فساد كنند و [آنان نيز] تو و خدايانت را واگذارند؟ گفت: به زودى پسرانشان را مى‏كشيم و زنانشان را زنده مى‏گذاريم و ما بر آنان [غالب] و قاهريم .
6) به برخى ايمان مى‏آوريم و به برخى ديگر كفر مى‏ورزيم .
7) و مثل‏كلمه خبيث، همانند شجره خبيث است .
8) باقيمانده خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن هستيد .
9) و ميثاق‏هاى سنگين و اغلالى را كه بر آنان بوده، از آنان فرو مى‏گذارد .
10) و ملكوت هر چيز به دست اوست .
11) از شر وسوسه‏گر همواره پنهان شونده .
12) و بدون شك تو به سوى صراطى مستقيم هدايت مى‏كنى .
13) اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‏كند و گام‏هاى شما را استوار مى‏گرداند .
14) هر كس به لقاى خدا اميد دارد، پس [بداند] كه قطعا اجل خدا آينده است .
15) و او ارحم الراحمين است .
16) فساد كنندگان در زمين .
17) ما براى خداييم و به سوى او بازگشت كننده‏ايم .
18) كاش با آنان بودم و به فوزى عظيم نائل مى‏گشتم .
19) و در مورد هيچ چيز مگو كه من فردا انجام دهنده آنم .
20) زينهار كه اولياء خدا را هيچ بيم و حزنى نيست .
21) و به آدم، تمامى اسماء را تعليم داد .
22) تا خداوند، صادقان را از صدقشان پرسد . او براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است .

منابع:

1 . خمينى (امام): وصيت نامه حضرت امام خمينى، چ‏1، قم، انتشارات صحفى، 1368ش، مقدمه، ص‏15 .
2 . همو; حكومت اسلامى، بى چا، بى جا، بى تا، ص‏116 و 117 و حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه، ط‏5، بيروت، دار احياء التراث العربى، بى تا، ج‏18، ص‏98 .
3 . همو; وصيت نامه، مقدمه، ص‏5 .
4 . همان، ص‏26 .
5 . همان، مقدمه، ص‏9 .
6 . همان، ص‏43 .
7 . همان، ص‏40 .
8 . همان، ص‏42 .
9 . طباطبايى، سيد محمد حسين; الميزان، بى چا، قم، انتشارات جامعة المدرسين، بى تا ج‏1، مقدمه، ص‏12 .
10 . خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص‏3 .
11 . همان، ص‏5 .
12 . بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، بى چا، قم بى تا، ج‏2، ص 310- 312
13 . خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص‏11 .
14 . همان، ص‏14 .
15 . همان، ص‏7 .
16 . همان، ص‏11 .
17 . همان .
18 . همان، متن، ص‏20 .
19 . همان .
20 . همان، ص‏34 .
21 . همان، ص‏37 .
22 . همان، ص‏41 .
23 . همان، ص‏44 .
24 . همان، ص‏46 .
25 . همان، ص‏14 .
26 . همان .
27 . همو; ديوان امام خمينى، چ‏3، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1373ش، ص‏94 .
28 . همو; وصيت نامه، پيشين، مقدمه، ص‏4 .

مقالات مشابه

تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, کیوان احسانی, لیلا قنبری

بررسی اعجاز قرآن کریم از دیدگاه شیخ مفید

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهسیدمحسن موسوی, محسن جهاندیده, محمدتقی اسماعیل‌پور

تبیین دیدگاه علم دینی آیت‌الله جوادی آملی

نام نشریهقرآن و علم

نام نویسندهسیدحمید جزائری, عبدالباسط سعدالل

روش شناسى تفسير ميرزا لطفعلى مجتهد تبريزى

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهحسن بشارتی‌راد

مباني و اركان جامعيت قرآن در انديشه امام خميني رحمه الله

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحمدتقی دیاری بیدگلی, سیدمحمدتقی موسوی کراماتی