زبان،عضو كوچكي از اعضاي بدن انسان است.يكي از كارهاي آن بيان اسرار درون است.آن چه را در نهان داريم، با زبان ابراز و بيان ميكنيم، تا آن جا كه گفتهاند:
تا مرد سخن نگـفته باشـد عيب و هنرش نهفته باشد1
زبان ميتواند: كينهها، بدخواهيها، كدورتها و خصلتهاي زشتي را كه در نهان آدمي نهفته است با كلماتي بيان كند كه موجب ناراحتي و گرفتاريهاي خود انسان و سبب آزردگي ديگران را فراهم كند و نيز فتنهها و آشوبها و تيره بختيها به وجود آورد.بدين جهت، پيامبر اسلام (ص) فرموده است:«بلاء الإنسان من اللّسان؛2بلا و گرفتاري انسان، از ناحيه زبان اوست.»
هم چنين آن حضرت فرموده:«فِتنَةُ اللّسان أشَّدُ مِن ضَربِ السَّيف؛فتنه و آشوب آفريني زبان، از ضربه شمشير شديدتر و خطرناكتر است.»3
امام علي (ع) هم فرموده:«المرءُ يعثِرُ بِرِجلِهِ فَيبريءُ وَ يعثِرُ بِلِسانِهِ فَيقطِعَ رأسُهُ؛انسان، با پاي خود ميلغزد و به زمين ميخورد(و احياناً پاي او ميشكند) امّا بهبودي مييابد، ولي به وسيله زبان خود ميلغزد، امّا سر او قطع ميشود و به باد فنا ميرود!»4
به پاي دار شنيدم، ز قيچي فولاد زبان سرخ، سر سبز ميدهد بر باد
از سوي ديگر، اگر زبان از نيش زدن، دروغگويي، تهمت و ناسزاگويي مهار شود و بلكه با سخنان متين و سنجيده، دلسوزانه و خير خواهانه و كلمات عاقلانه و مؤدبانه و محبّت آميز سبب راهنمايي و ارشاد ديگران شود، غير از اين كه آسايش و آرامش خود انسان را فراهم آورده، موجب جلب محبّت و نفوذ در قلب ديگران نيز ميگردد.
رسول گرامي اسلام (ص) فرموده:«راحةُ الإنسان من حَبسِ اللّسان؛آسايش و راحتي انسان در حبس و مهار زبان است.»5
امام علي (ع) نيز فرموده است:«ما من شيءٍ أجلب لقلب الإنسان من اللّسان؛هيچ چيزي براي جلب و جذب قلب انسانها، از زبان محبّت آميز مؤثرتر نيست.»6
حضرت زين العابدين ميفرمايد:«زبان انسان در هر صبحگاه، به سراغ ساير اعضاي بدن(چشم،گوش،دست و پا و…) ميرود و از آنها احوال پرسي ميكند، آنها جواب ميدهند:حال ما خوب است،اگر تو ما را به حال خويش واگذاري، بعد اضافه ميكنند:تو را به خدا، ما را به حال خود واگذار، زيرا ما به وسيله تو (اگر سكوت كني) پاداش دريافت ميداريم(و اگر ناروا بگويي) گرفتار و مجازات ميشويم!»7
امام باقر (ع) زبان را كليد خير و شر ناميده كه شخص مؤمن وظيفه دارد، همانطور كه طلا و نقره و جواهرات قيمتي خود را در صندوق ميگذارد و حفظ ميكند، زبان خويش را هم بايد از لغزش و ناروا گويي حفظ نمايد.8
زبان ميتواند، با نارواگويي و ماجرا جويي،زندگي خويش و ديگران را آشفته و تلخ نمايد و پريشاني و ناامني فردي و اجتماعي به وجود آورد، همانطور كه زبان محبّت آميز و خيرآفرين ميتواند، روح اعتماد و اطمينان، صلح و آرامش، مهر و محبّت و صفا و صميميت را تحكيم بخشد و در زندگي، طراوت و شادابي و زيبايي به وجود آورد كه در برخي از خانوادهها، محفلها،ادارهها و كانونهاي اجتماعي مشاهده ميكنيم و لذت ميبريم و آرزو ميكنيم كه اي كاش!همه زبانها محبّت آميز،آرامش بخش و صلح آفرين بودند و جامعه انساني به چنين «مدينه فاضلهاي» دست مييافت!
در بهشت كه همه نعمتها در اختيار بهشتيان است، از جمله نعمتهاي بزرگ الهي «ادب گفتاري» زبان پاك و سالم و سخنان دل نشين، لذّت بخش و صفا آفرين است كه نماهايي از آن را مورد مطالعه دقيق قرار ميدهيم:
سلام، دعا و درود است و طبق احاديث فراوان اسلامي كه از پيامبر اكرم (ص) و امامان معصوم نقل شده است، كساني داراي اين خصلت اخلاقي هستند كه از طرفي از خوي تكبّر و غرور و بخل پيراسته و از طرف ديگر به روح معرفت و دانايي و تواضع و فروتني آراسته باشند.9
اما در فضاي انساني و عطر آگين بهشت كه جايگاه مؤمنان و صالحان و پاكان و شايستگان است و اثري از خصلتهاي زشت حسد و بخل و كينه و كدورت يافت نميشود، ادبيات و گفتمان آنان هم، جز سلام و درود و دعا چيزي نيست و هيچ سخن ناروا و ناسزايي به گوش نميرسد.
قرآن كريم، چنين فضاي باصفا و لذّت بخشي را كه از سه عنصر فيزيولوژيكي، معنوي و عنصر انساني براي همگان (زنان و مردان و جوانان و كودكان) تشكيل ميشود، اين گونه ترسيم كرده است:
يكي از نامهاي خدا سلام است10 خداوند، مؤمنان را به «دارالسّلام» بهشت دعوت ميكند.11
و برخي از مؤمنان هم، در دنيا چنان پاكيزه و سالم زندگي كرده و با عبادت و اطاعت خدا و خدمت به خلق، به تعالي و تكامل انساني رسيدهاند كه وقتي مرگ آنان فرا ميرسد و بايد قبض روح شوند و از اين جهان به جهان ديگر منتقل شوند، به بيان قرآن، فرشتگان الهي بر آنان وارد ميگردند و ميگويند:«سلام بر شما، وارد بهشت شويد، به خاطر اعمال نيكي كه انجام دادهايد».(سوره نحل، آيه 32)
پس از ورود به بهشت هم، گاهي فرشتگان از هر دري به ديدن و احوال پرسي آنان ميآيند و ميگويند:«سلام عَلَيكُم بما صَبَرتُم، فَنعمَ عقبي الدّار؛سلام بر شما، به خاطر صبر و شكيباييهايي كه (در دنيا در برابر مصايب و خويشتن داري از گناه و آلودگيها) داشتهايد، اكنون چه پايان (نامه و سرنوشت) خوبي داريد و چه سراي جاويداني نصيب شما شده است».(سوره رعد، آيه 24)
پاكان و نيكان، پس از ورود به بهشت، در غرفهها و بالاخانههاي زيبا كه بر منظرههاي زيبا و چشم نواز و لذّت بخش اشراف دارد، ساكن ميشوند كه صحنه بسيار دل نشين و آرام بخشي را براي آنان فراهم ميآورد و گويا در همين غرفههاست كه با «شراب طهور» كه هيچ گونه مستي و بيهوشي ندارد، با احترام از آنان پذيرايي ميشود.قرآن كريم،درباره اين گونه مؤمنان ميفرمايد:«اولئك يجزَونَ الغُرفَةَ بِما صَبَروُا وَ يلقونَ فيها تَحِيةً وَ سَلاماً؛به آنان، به خاطر صبر و شكيباييها، غرفه و بالاخانه پاداش داده ميشود و در آن جا با تحيت و سلام با يك ديگر ملاقات ميكنند و در آن جا استقرار مييابند كه جايگاه (جاويدان) و خوبي است».(سوره فرقان، آيات 75 و 76)
درباره حال و هواي معنوي و فضاي لذّت بخش انساني بهشت نيز قرآن ميفرمايد:«يتَنازَعُونَ فيها كأساً لا لَغو فيها و لا تأثيم…؛آنان ، جامهاي پر از شراب طهور را با شوخي و مزاح، از دست يكديگر ميگيرند كه نه مستي و بيهوده گويي دارد و نه مرتكب گناه و لغزش و انحرافي ميشوند و خدمتگزاران نوجوان بهشتي، پيوسته براي خدمت آنان گردش ميكنند كه مانند مرواريدهاي در صدف ميباشند و آنان در كنار هم، از وضع گذشته خويش پرس و جو ميكنند و در آرامش زندگي مينمايند و در مقايسه با وضع دنيا ميگويند:ما قبل از اين، در خانههاي خود هم، خائف و ترسان بوديم!(سوره طور،آيه23-26)
پس از آن،بهشتيان از لذت كاميابي در خانهها و غرفهها و بالاخانهها اندكي خسته ميشوند، به فكر لذّت و آسايش بيشتر ميافتند و به فضاي باز ميروند و در سايه درختان زيبا و سرسبز و در كنار نهرها و جويبارها، روي تختهاي زيبا مينشينند و با خيال راحت و آرامش لذت بخش،تكيه ميدهند و بدون اين كه كينه و حيله و كدورتي در دل داشته باشند، به گفتگوهاي سالم و با نشاط و دل نشين ميپردازند. قرآن كريم در اين باره فرموده است:«وَ نَزَعنا ما في صُدُورِهِم مِن غِلٍّ إخواناً علي سُرُرٍ مُتقابِلينَ؛آن چه را از كينه و ناراحتي در دل داشتند كنديم و برادرانه روي تختها، روبه روي هم نشينند و هيچ گونه نگراني ندارند.»(سوره حجر،آيه47)
هم چنين، قرآن درباره چنين صحنه با صفايي ميفرمايد:«مُتّكئين عليها مُتقابِلينَ… لا يسمَعُونَ فِيها لَغواً و لا تأثيماً إلاّ قيلاً سَلاماً سَلاماً؛مؤمنان در حالي كه بر تختها تكيه زدهاند، رو به روي هم قرار دارند و در باغهاي بهشت،سخنان لغو و بيهوده و سخنان باطل و گناه آلودي نميشنوند و فقط چيزي كه ميشنوند، سلام است سلام.(سوره واقعه،آيه 16-26)
سراسر زندگي بهشتيان ، سرشار از طراوت و لذّت و صفاست.آنان در همه حالات و برخوردها به فرموده قرآن:«تحيتُهُم يومَ يلقونَهُ سَلام؛تحيت و درود آنان، آن گاه كه خدا را ملاقات و ديدار و احساس ميكنند، سلام است.»(سوره احزاب، آيه 44)
و نيز در ملاقات و برخورد با هم، خوش آمدگويي و دعا براي سلامت و جاوداني دارند و آن گاه هم كه در فضاي زندگي بهشتي،دوشيزگان تازه سينه برآمده و هم سن و سال آنان، با شرابهاي طهور بهشتي از آنها پذيرايي مينمايند، به قدري فضا با صفا و لذّت بخش و اطمينان آور و خالصانه و پاك و بدون دغدغه است كه:«لايسمَعُونَ فيها لَغواً وَ لا كِذّاباً؛در آن جا، هيچ گونه سخن لغو، بيهوده، باطل، دروغ و غافل كننده از ياد خدا شنيده نميشود».(سوره سباء، آيه 35)
بنابراين، همه گفتمانها در فضاي انساني و شاد بهشت، به گونهاي است كه:
انسانهاي مؤمن و برگزيده، در آن سراي موعود، با سلام و سلامتي خواهي و دعاگويي خالصانه با هم برخورد ميكنند؛
فرشتگان الهي، با سلام و درود به آنان خوش آمدگويي دارند؛
و از همه برتر و بالاتر، از ناحيه پروردگار رحيم و مهربان هم به آنها سلام داده ميشود:«سَلام قولاً مِن ربٍّ رَحيم»ٍ(سوره يس،آيه58)
1. گلستان سعدي، ص 21.
2 و 3. بحارالانوار، ج 68، ص 286.
4. بحارالانوار، ج 68، ص 293.
5. بحارالانوار، ج 68، ص 286.
6. غرر الحكم، ص 231.
7. اصول كافي، ج 2، ص 115،بحارالانوار، ج 68، ص 278، مجموعة الأخبار، ص 263.
8. تحف العقول، ص 218.كافي،ج 2، ص 114. بحارالانوار، ج 68، ص 301.
9.كنزالعمال، ج 9، ص 117، بحارالانوار، ج 73، ص 3 تا 12.
10. سوره حشر، آيه 23.
11. سوره يس، آيه 25، سوره انعام، آيه 127.