يوسفـم گر نزند بر سـر بالينم سـر همچو يعقوب دل آشفته بويش باشم
اشاره دارد به آيات 93 و 94 سوره يوسف كه ميفرمايد:
«اِذهَبُوا بقميصي هذا فَالقوهُ علي وجه ابي ياتِ بَصيراً وَأتوني بِاَهلِكُم اجمعين? ولَمّا فَصَلَت العير قالَ ابوهُم اِنّي لَاَجدُ ريح يوسُفَ لَولا اَن تُفَنِّدون؛ اكنون پيراهن مرا نزد پدرم يعقوب برده و به روي او افكنيد كه تا ديدگانش باز بينا شود؛ آنگاه او را با همه اهلبيت و خويشان، از كنعان به مصر آريد و چون كاروان از مصر بيرون آمد، يعقوب گفت: اگر مرا تخطئه نكنيد من بوي يوسفم را ميشنوم».
سـاغـر روح فـزا از كف لطـفـش گيـرم
غافـل از هـر دو جهـان بسته مـويش باشـم
اشاره دارد به آيه 21 سوره دهر كه ميفرمايد:
«وسَقاهُم رَبُّهُم شَراباً طَهُوراً؛ وخدايشان شرابي پاك و گوارا بنوشاند».
وهمچنين ابيات
الا يا ايها الساقـي زمـي پـرسـاز جامـم را كه از جانم فرو ريزد هواي ننگ و نامم را
در غزل حسن ختام
جـرعهاي ميخواهـم از جام تو تا بيهوش گردم هوشمند از لذت اين جرعه مي بينصيب است
در غزل مكتب عشق
ساغـي بيـار و باده بـريـز و كرشـمه كـن كاين غمزه روح پرور جان و روان ماست
در غزل ديدار يار
ساقـي بـريـز بـاده گلـگون به جـام مـن اين خـم پر ز مـي سبب آبـروي ماسـت
در غزل سبوي عاشقان
بر در ميـكـده و بتـكـده و مسجـد و ديـر سـجـده آرم كه تـو شايـد نظـري بنـمائـي
اشاره به آيه 115 سوره بقره دارد كه ميفرمايد:
«فَاَينما تَولّوا فَثَمَّ وَجهُ اللّه اِنّ اللّه واسع عليم؛ پس به هر طرف روي كنيد بسوي خدا روي آوردهايد خدا به همه جا محيط و به هر چيز داناست».
و همچنين در غزل شرح جلوه:
بـه كـجا روي نمـايد كه تواش قبـلهنهاي آنكـه جـويد بحـرم منـزل و مأواي تـو را
آنكـه بشكست همه قيد ظلوم است و جهول آنكه از خويش و همه كون و مكان غافل بود
اقتباس از آيه 72 سوره احزاب كه ميفرمايد:
«اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ عَلَي السمواتِ وَ الارضِ والجِبالِ فَاَبينَ اَن يحمِلنَها واَشفَقنَ منها وَحَمَلَها الانسان اِنّه كان ظلوماً جهولا؛ ما بر آسمانها و زمين و كوههاي عالم عرض امانت كرديم همه از تحمل آن امتناع ورزيده و انديشه كردند تا انسان بپذيرفت و انسان هم (در مقام آزمايش و اداء امانت) بسيار ستمكار و نادان بود».
وهمچنين در غزل فتواي من:
عـارفـان رخ تـو جمله ظـلومنـد و جهول اين ظلومي و جهولي سر و سوداي من است
بشكنـم ايـن قلـم و پـاره كنـم ايـن دفتر نتوان شـرح كنـم جلـوه والاي تـو را
اشاره دارد به آيه 109 سوره كهف كه ميفرمايد:
«قُل لو كانَ البَحرُ مِداداً لِكلماتِ رَبّي لَنَفِد البَحرَ قَبلَ اَن تَنفدَ كَلِماتُ رَبّي…؛ [اي رسول ما به امت] بگو كه اگر دريا براي نوشتن كلمات پروردگار من مركب شود پيش از آنكه كلمات الهي به آخر رسد دريا خشك خواهد شد…».
همچنين اين بيت:
واي اگر پــرده زاســرار بـيفتد روزي فاش گردد كه چه در خرقه اين مهجور است
اشاره دارد به آيه 9 سوره طلاق كه ميفرمايد:
«يومَ تُبلَي السَرائِرُ؛ روزي كه اسرار باطن شخص آشكار شود».
مـا عاشـقـان زقله كوه هدايتيم روح الامين به «سدره» پي جستجوي ماست
اشاره دارد به آيه13و 14 سوره النجم كه ميفرمايد:
«ولَقَد رَءاهُ نَزلَةً اُخري? عِندَ سِدرةِ المُنتَهي؛ يك بار ديگر هم او را [جبرئيل را] رسول مشاهده كرد در نزد [مقام] سدرة المنتهي».
روزي از رخ بنمـايد زنـهانـخـانه خـويـش فاش گردد كه به پيدا و نهـان حاكم اوسـت
اشاره دارد به آيه 16 سوره غافر كه ميفرمايد:
«لِمَنِ المُلكُ اليومَ لِلّهِ الواحِدِ القَهار؛ در آن روز سلطنت عالم با كيست؟ با خداي قاهر مغتنم يكتاست».
بـا عـاقـلان بـگـو كـه رخ يـار ظـاهـر اسـت كاوش بس است اين همه در جستجوي دوست
اشاره دارد به آيه 16 سوره ق كه ميفرمايد:
«نَحنُ اَقرَبُ اِلَيه مِن حَبلُ الوَريدِ؛ ما از رگ گردن به انسان نزديكتريم».
اين پريشـان حالي از جام بلـي نوشيـدهام
اين بلي تا وصل دلبر بي بلا دمساز نيست
اشاره دارد به آيه 172 سوره اعراف كه ميفرمايد:
«اَلَستُ بِرَبِكُم قالُوا بَلي شَهِدنا اَن تَقولُوا يومَ القِيامَة انّا كُنّا عَن هذا غافِلين؛ آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه گفتند: بلي ما به خدايي تو گواهي ميدهيم كه ديگر در روز قيامت نگوييد ما ازاين واقعه غافل بوديم».
آتشـي را كه زعـشقـش به دل و جانـم زد
جانم از خويش گذر كرد و خليل آسا شد
اشاره دارد به آيه 69 سوره انبيا كه ميفرمايد:
«يا نارُكُوني بَرداً وَ سَلاماً عَلي اِبراهيمَ؛ اي آتش سرد و سالم براي ابراهيم باش».