تجلي قرآن در شعر و ادب فارسي ناصر خسرو(2)
سيد محمد راستگو
ناصر خسرو را ميتوان شاعري خوش اقبال وبد اقبال خواند، زيرا از يك طرف پيوسته به سبب مغايرت افكار و خط مشي مذهبياش با بزرگان و مردمان زمان، مطرود و آواره بود و از طرفي اين طردها، تبعيدها و آوارگيها او را صاحب انديشههاي تازه كرد.اما نه نيش جگر خراش محنت دوران او را از پاي در آورد و نه از راه رفته بازگشت. نه دست گدايي و التماس پيش اشراف برد و نه در باقي عمر چون شاعران كم جنبه از اين ستمي كه بر او رفته بود اشك ريخت و ناليد.
او آموخت كه شعر شاعران جيره خوار زيبنده گردن اشراف و دنيادوستان است و لذا راضي نشد گوهر گرانبهاي زبان فارسي را به پاي زالو صفتان بريزد. محقرانه در درهي «يمگان» زيست و به ديگران نيز آموخت كه به مدح خودكامان نپردازند، قبل از او كسي چنين نكرده بود. آيا بعد از او كسي يافت ميشود كه از سفره رنگين متمولان چشم پوشد؟ اين چشم برگرفتن محتاج دانش اجتماعي و شناخت روابط ظالم و مظلوم است، كه خيلي از درك آن عاجز يا خود را به ناداني ميزنند.
در شماره قبل قسمت اوّل تجلي آيات قرآن در اشعار وي را كه توسط محقق گرانمايه آقاي سيد محمد راستگو تهيه شده بود خوانديم، در اين شماره دوّمين و آخرين بخش آن را تقديم خوانندگان ميشود.
??????
آن دان به يقين كه هرچه كرده ستي امروز به محشر آن فراخواني
ديوان، ص 59
بيت هشداري ميدهد كه اي انسان! بدان كه آنچه امروز در دنيا انجام ميدهي، همه را در قيامت در نامه اعمال خويش ميبيني و ميخواني كه الهامي است از اين آيه شريفه: «وَ كُلّ اِنسان اَلزَمناهُ طائِرَهُ في عُنُقِهِ وَ نُخرِجُ لَهُ يومَ القيامةِ كِتاباً يلقاهُ مَنشورا. اِقرَأ كَتابَكَ كَفي بِنَفسِكَ اليومَ عَلَيكَ حَسيباً؛ و سرنوشت هركس را به گردن او آويختهايم، و در روز قيامت براي هركس كارنامهاي بيرون آوريم كه آن را گشوده يابد [و گوييم] كارنامهات را بخوان، امروز حسابرسي خودت براي تو بس است». (سوره اسراء، آيات 13 و 14)
???
زان روز بتـرس كانـدر او پيـدا آيــد همـه كـارهاي پـنـهانـي
پوشيـده نمانـد آن زمـان كاري كان را تو هـمي كنون بپوشاني
زان روز كه جز خداي سبحان را بر كـس نرود زخلـق سلطانـي
زان روز كـه هـول او بـريـزانـد نـور از مـه و زآفتاب رخشـاني
وزچـرخ ستـارگـان فـرو ريزند چـون بـرگ رزان بـه بـاد آباني
چون پشـم زده شده كُه و مردم همچون ملخان زبس پريشاني
ديوان، ص 59
اين ابيات هشداري هستند به آدمي تا قيامت را از ياد نبرد، به آن بينديشد و براي آن توشهها فراهم سازد. بيتهاي اول و دوم بيانگر اين ويژگي روز قيامتاند كه در آن روز همه چيز آشكارميشود و هيچ چيز پنهان نميماند، نكتهاي كه برگرفته از اين آيه قرآني است: « يومَ تُبلي السرائرُ؛ روزي كه پنهانيها پيدا شود». (سوره طارق، آيه 9)
«يومَ هم بارِزونَ لا يخفي عَلي اللّهِ مِنهُم شيء؛ روزي كه آنان آشكار شوند [و نزد خدا آيند] چيزي از آنان بر خدا پوشيده نباشد». (سوره غافر، آيه 16)
و بيت سوم نشانگر اين ويژگي قيامت است كه در آن روز هيچ كس توان و قدرتي ندارد و سلطنت و فرمانروايي تنها از آن خداوند است. نكتهاي كه در اين آيه شريفه بدان اشارهاي آشكار شده است: «...لمن المُلك اليوم لِلّهِ الواحِدِ القَهّار؛ [در قيامت ندا آيد] فرمانروايي امروز از آن كيست؟ [پاسخ آيد] از آن خداي يگانه قهّار». (سوره غافر، آيه 16)
بيتهاي چهارم و پنجم نيز از اين نشانههاي قيامت سخن ميگويند كه در آن روز، آفتاب و ماه تيره ميشوند و ستارگان پراكنده ميگردند، با الهام از اين آيات قرآني: «اِذا الشَمسُ كُوِّرَت و َاِذا النجومُ اِنكَََدَرَت؛ روزي كه خورشيد تيره شود و ستارگان فرو ميرند». (سوره تكوير، آيه 1و2) و اين آيه كه درباره ماه ميفرمايد: «و خَسَفَ القَمَرُ؛ روزي كه ماه تاريك شود». (سوره قيامت، آيه8) و اين آيه كه ستارگان را اينگونه توصيف ميكند: «و َاِذا الكَواكِبُُ اِنتَثَرَت؛ روزي كه ستارگان پراكنده گردند». (سوره انفطار، آيه 2)
بيت ششم نيز از اين ويژگي قيامت ياد كرده كه در آن روز، كوهها با همه صلابت و استواري چون پشم و پنبه زده شده گردند و مردم از بسياري هول و هراس و ترس و اضطراب چونان ملخها و پروانه، پراكنده و سرگردان گردند. چنان كه در اين آيه آمده است:
«يوَم يكُونُ الناسُ كالفَراشِ المَبثُوثِ. و تَكُونُ الجِبالُ كَالعِهنِ المَنفُوشِ؛ روزي كه مردم چون پروانگان پراكنده باشند و كوهها چون پشمزده باشند».
(سوره قارعه، آيات 4 و 5)
???
بـر آنـچه در دست داري شادمانـه مبـاش
وز آنچه از كف تو رفت از آن دريغ مخور
ديوان، ص 185
ترجمهواريست از اين آيه شريفه:« لِكَيلا تَأسَوا عَلي مافاتَكُم وَ لا تَفرحُوا بِما آتاكُم؛ زنهار كه برآنچه از دست داديد، دريغ مخوريد و بر آنچه به شما دادهاند شادي مكنيد». (سوره حديد، آيه 23)
???
خدايت يكي را به ده وعده كرد بده گر نداري به دل در خلل
ديوان، ص 462
اين كه خداوند وعده كرده كه يك خوبي را ده پاداش دهد، الهام گرفته از اين آيه است:
«مَن جاءَ بالحَسَنَةِ فَلَه عَشرُ اَمثالِها؛ هر كس يك نيك بياورد، براي اوست ده پاداش».
(سوره انعام، آيه 161)
???
بدِ من نيكي گردد چوكنم توبه كه چنين كرد ايزد وعده به فرقانم
ديوان، ص 197
تبديل شدن بديهاي توبهكاران به نيكي، مژدهاي است كه در اين آيه آمده است: «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ؛ هركس توبه كند و ايمان آورد و كارنيكو كند، ايناناند كه خداوند بديهايشان را به نيكي بدل ميكند».
(سوره فرقان، آيه 70)
???
بـدان كـه بـر تـو گواهي دهند هر دو به حق
دوچشم هرچه بديد و دو گوش هرچه بشنود
ديوان، ص 32
گواهي دادن اندامهاي آدمي برآنچه در دنيا كردهاند، نكتهاي است كه در اين آيه بدان پرداخته شده: «يومَ تَشهَدُ عَليهم اَلسِنَتُهُم و اَيديهم وَ اَرجُلُهم بِما كانوا يعمَلون؛ روزي كه گواهي دهند برايشان زبانهاشان و دستهاشان و پاهاشان بدانچه كردهاند». (سوره نور، آيه 24)