اسم اعظم الهي چيست؟

پدیدآوراحمد اسدی

تاریخ انتشار1388/09/13

منبع مقاله

share 569 بازدید
اسم اعظم الهي چيست؟

احمد اسدي
از نوشتار گذشته در يافتيم كه پاره‏اي از «اسماء» و «صفات» خداوند نسبت به برخي از آنها فراگير است، از رهگذر همين شمول و فراگيري، به «اسم اعظم» الهي مي‏رسيم.
اين واژه (اسم اعظم) در فرهنگ روائي ما از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است، همان گونه كه در دعاها و مناجات معصومين عليهم‏السلام بر عظمت واهميت آن اشاره هايي رفته است.
«امام محمد باقر» عليه‏السلام از پدران خويش، از امير مؤمنان عليه‏السلام روايت مي‏كند كه آن حضرت فرمود: قبل از جنگ بدر، شبي در عالَم «رؤيا» برادرم «خضر» را ديدم، از او خواستم چيزي به من آموزد تا در پناه آن، در جنگ با دشمن به پيروزي دست يابم، وي گفت: (هنگام جنگ) اين جمله را بگو: «يا هو يامن لا هو الا هو» صبحگاهان نزد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آمدم وخوابم را بر آن حضرت باز گفتم، رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: «علي» او «اسم اعظم» را به تو آموخته است»1.

حقيقت «اسم اعظم»

در تفسير حقيقت «اسم اعظم» ديدگاههاي فراواني وجود دارد، ليكن در يك جمله مي‏توان گفت: «اسم اعظم مطلق»، همان «اللّه‏» است واسماء ويا اوصافي جز اين، مانند: «ذو الجلال والإكرام» كه از آنها به عنوان «اسم اعظم» ياد شده است، نسبي است، يعني نسبت به برخي اسماء ويا اوصاف ديگر الهي فراگيري دارد.
به ديگر سخن: هر يك از واژه هائي كه بيان كننده صفت يااسم الهي است، گوياي كمالي از كمالات بي نهايت ذات احديت است وچون مابه دليل محدوديت وجودي خويش، توان درك آن ذات بي كران را نداريم، از زاويه ديد ناقص خود به آنچه كمال مي‏دانيم وبا الفاظي از آنها حكايت مي‏كنيم، خداوند را مي‏ستاييم.
در حقيقت، اين كلمات ومفاهيم ذهني آنها اسم وصفت خداوند نيست، بلكه به گونه‏اي از ذات الهي حكايت دارد، از اين رو، عرفاي راستين، از آنها به عنوان اسامي اسم الهي نام مي‏برند.
ليكن «اسم اعظم» از مقوله الفاظ واصوات نيست، بدين معني كه مراد از آن حقيقتي كلي و ذات جامع همه اوصاف كمال (نه مفهوم ذهني آن) است، به همين جهت، اثري كه براين نام مقدس مترتب است از ناحيه حروف وكلمات نيست چه اينكه الفاظ از مقوله عرض وقائم به غير است، بلكه آنچه در هستي اثر دارد همان «مسمّي» يعني ذات و حقيقت عيني در بر دارنده همه كمالات است.
علامه بزرگوار، آيت اللّه‏ طباطبائي قدس‏سره دراين راستامي فرمايند:
«اين اعتقاد عاميانه كه تأثيرات را از ناحيه الفاظ مي‏پندارد، با نظام «علّي و معلولي» سازگار نيست، زيرا تأثير حقيقي، چه كم و چه زياد آن، بر مدار وجودمي چرخد و بين «مؤثّر» و «اثرپذير» بايد سنخيَّت وهم گوني باشد، از اين رو، صدائي كه از حنجره بيرون مي‏آيد و نيز صورتي كه در ذهن و خيال تصور مي‏شود، هر گز نمي‏تواند قاهر برچيزي گردد و در علل واسباب متصرف شود و در نتيجه در نظام هستي تأثير كرده و آنچه را اراده كند، بيافريند. گذشته از اين، اصوات و نيز صور ذهني، در واقع، خود معلول نفس انساني است و معلولي اين چنين ناتوان، چگونه مي‏تواند علت (و پديد آورنده) هستي باشد»2.
از همين رو، برخي از صاحبان انديشه بر اين باورند كه «اسم اعظم» همان جلوه اتمّ و اكمل آن ذات بي همتاست كه از آن به «انسان كامل» 3 ياد مي‏كنند، زيرا خود در بلنداي عروج انساني است و از پويندگان اين راه نيز دستگيري مي‏كند، كه نمونه كامل آن رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و فاطمه زهرا عليها‏السلام وامامان معصوم عليهم‏السلام هستند كه خود فرمودند: «نحن الكلمات التامات» ما انسان‏هاي كامل هستيم، زيرا آن بزرگواران، مظهر «اللّه‏» ذات در بر دارنده همه كمالات، هستند.
«معاويه» پسر «عمار» از امام صادق عليه‏السلام روايت مي‏كند كه آن حضرت در تفسير آيه: «وللّه‏ الاسماء الحسني فادعوه بها»، خداوند داراي اسماي نيكي است پس اورا به آن اسماء بخوانيد، فرمود: سوگند به خدا، اسماي حسني «نام‏هاي نيك الهي» ما هستيم، (چه اينكه) خداوند هيچ كاري را از بندگان خويش جز در گرو شناختن مانمي پذيرد» 4.
در اينجا ياد آوري يك نكته لازم است و آن اينكه گرچه مراد از «اسم اعظم» حقيقت «مسمّي» است، ليكن چون الفاظ، نمودار آن حقيقت است و خود از وجود حقيقي را داراست مي‏تواند بدين جهت منشأ اثر باشد، از اين روي، ارباب علوم «اعداد وحروف» براين باورند كه انكار تأثير «الفاظ و اعداد» شايسته نيست بلكه بيانگر عدم آشنايي به رموز اين فن است 5.

اطلاق اسم اعظم بر اسماي الهي

يافتيم كه اهل تحقيق، كلمه مقدس «اللّه‏» را «اسم اعظم» مي‏خوانند، ليكن از ديدگاه دسته‏اي، هر يك از نام‏هاي مبارك الهي (اسماء اللّه‏) خود «اسم اعظم» است، از آن روي، هر كدام نمايانگر حقيقت خداوندي است كه كنه ذات او از غير او پوشيده است و تنها از رهگذر آثاري كه در «هستي امكاني» جلوه گر است وهر اثري مؤثر ويژه خود را مي‏طلبد، مفهوم اسم‏ها و صفاتي كه با هر اثري مناسب وبه وجود آورنده آن است در ذهن تداعي مي‏شود، يعني وقتي آثار علم را در نظام هستي مي‏بينيم پي به آفريننده «عالم» مي‏بريم و آنگاه كه آثار قدرت را نظاره كرديم، مي‏يابيم كه او «قادر» است و... و اين پراكندگي، از عالم «امكان» كه عالم «كثرت» است، بر مي‏خيزد.
بنابراين، معرفت اسماء و صفات، «تقرب» و «شهود حقيقي» را در پي ندارد بلكه از اين جهت كه هركدام به حسب آثار خود، مفهومي جز ديگري دارد، حجاب آفرين است، به همين دليل، برخي از عرفا اعتقاد دارند كه تعدد اسما و صفات و اختلافي كه پيامد آن است، به پندار كسي است كه به تازگي گام در راه سلوك نهاده است، ليكن سيراب شدگان جام توحيد، چيزي جز «هو» يعني ذات پيراسته از قيد، تعيُّن و حدّ نمي‏بينند، چه اينكه بزرگان گفته‏اند:
«در معرفي برترين اسم الهي تنها بايد «هو» را خاطر نشان كنيم، گرچه هركدام از نام‏هاي الهي چون ريشه در ذات و حقيقت او دارد، «اسم اعظم» است» 6.
اين همان حقيقتي است كه در حديث «خضر» آمده بود:
«يا هو يامن لاهو الا هو»7.
در پايان، اين نوشتار را با سخني از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم آزين مي‏بنديم:
در باره «اسم اعظم» از وي پرسيدند، آن حضرت فرمود:
«كل اسم من اسماء اللّه‏ اعظم ففرّج قلبك عن كل ما سواه وادعه باي اسم شئت...»8.
همه نامهاي خداوند «اسم اعظم» است، تو خانه دل را از هر آنچه جز اوست تهي كن پس آنگاه او را به هر نامي (از نامهايش) كه مي‏خواهي بخوان9.
جاروب كن تو خانه و پس ميهمان طلب.

پاورقيها:

1. تفسير مجمع البيان، ج 10، تفسير سوره مباركه «اخلاص».
2. الميزان، ج 8، ص 371.
3. شرح فصوص، مؤيد الدين جندي، ص 70، چاپ دانشگاه مشهد.
4. همان مدرك، ص 71.
5. اصول كافي، ج 1، ص 111.
6. بعضي از اساطين اين فن مي‏گويند: «للحروف صور في عوالمها...» حروف نيز در عالم خويش صورت هايي دارد (هزار ويك نكته ج 1 ص 2407). مؤيد الدين جندي مي‏نويسد: «بدان «اسم اعظم» كه نامش پر آوازه ونيكوست و فاش كردن آن سزاوارنيست، حقيقت و معنايش از عالم حقائق و معاني است و صورت و الفاظش از عالم صورت و معني است» (شرح فصوص، ص 70 چاپ دانشگاه مشهد).
7. شرح اصول كافي، صدر المتألهين، ج 1، ص 265 به تصحيح محمد خواجوي.
8. مجمع البيان، تفسير سوره مباركه توحيد، توحيد صدوق، ص 89، تصحيح سيد هاشم حسيني.
9. در جمله‏اي از دعاي سحر ماه مبارك رمضان از زبان امام باقر عليه‏السلام مي‏خوانيم: «اللهم اني اسئلك من اسمائك باكبرها و كل اسمائك كبيرة...».

مقالات مشابه

ارتباط اسماء الهی با محتوای آیات در سوره آل‌عمران

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده, سیدابراهیم مرتضوی

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

جایگاه رحمت الهی در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهابراهیم ابراهیمی

بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره‌ی قاعده‌ی بلاکیف

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهنهله غروی نائینی, نصرت نیل‌ساز, عبدالله میراحمدی

مفهوم‌شناسی تربیتی هم‌نشینی برخی از اسمای الهی در قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور, مهدی مطیع, پیمان کمالوند

معناداری یا بی‌معنایی گزاره‌های قرآن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمینا شمخی

بررسی صفات خبری موهم داشتن اعضاء و جوارح برای خداوند با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهرداد صفرزاده, سمیرا حیاتی, عبدالحسین شورچه