احتجاج امام على(ع) به آيه ولايت

پدیدآورسیدمحمد مرتضوی

نشریهماهنامه موعود

شماره نشریه50

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیمودت اهل بيت(ع)

share 2427 بازدید
احتجاج امام على(ع) به آيه ولايت

سيدمحمد مرتضوى

إنّما وليّكم اللّه‏ و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون.اگر اين آيه درباره حضرت على(ع) نازل شده بود و مقصود امامت آن حضرت بود، بر ايشان واجب بود كه اين مسئله را آشكارا اعلام و در منازعات سياسى به آن احتجاج كند كه در اين مقاله در صدد بررسى اين مسئله از منابع فريقين مى‏باشيم.

مقدمه

شيعه در التزام و پيروى از مكتب اهل‏بيت(ع) از استدلال به كتاب، سنت و عقل بهره وافرى جسته است و از جمله آياتى كه شيعه بر امامت بلافصل اميرالمؤمنين(ع) به آن استدلال و ادعاى اجماع كرده، آيه زير است:
إنّما وليّكم اللّه‏ و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون.1
جز اين نيست كه ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز به‏پا مى‏دارند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‏كنند.
گذشته از اجماع شيعه بر نزول اين آيه درباره امام على(ع)، ادعاى اجماع امت اسلامى نيز بر اين مسئله شده، كه در جاى خود آمده است.
استدلال شيعه به اين آيه بر مقدماتى استوار است. يكى از آن مقدمات كه نقشى اساسى در استفاده خلافت بلافصل حضرت امير(ع) از اين آيه دارد نزول اين آيه درباره آن حضرت است. ولى مخالفان مكتب اهل‏بيت(ع) كه از دلالت قوى اين آيه بر حقانيت اين مكتب به هراس افتاده‏اند براى تضعيف استدلال شيعه شبهاتى را متوجه اين استدلال كرده‏اند؛ از جمله اينكه اگر اين آيه درباره حضرت على(ع) نازل شده بود و مقصود امامت آن حضرت بود، بر ايشان واجب بود كه اين مسئله را آشكارا اعلام و در منازعات سياسى به آن احتجاج كند كه در اين مقاله در صدد بررسى اين مسئله از منابع فريقين مى‏باشيم.

استدلال نكردن امام على(ع) به آيه!

مخالفان مكتب اهل‏بيت گفته‏اند:
اگر اين مطلب را بپذيريم [كه اين آيه در شأن على(ع) نازل شده و ولايت در اينجا به معناى رياست و سرپرستى است] بر امام واجب بود كه آشكارا دعوى ولايت ـ به اين معنا ـ كند. تا ذمه او از اداى امانت واجب خدا و رسول او برى شود. اما اينكه او بيست و پنج سال از طرح اين مطلب پرهيز كند، با شهامت آن شير غيرتمند و ديگر مسلمانان صدر اسلام تناسب ندارد.
اين شبهه در شمارى از منابع آمده است.2
قبل از پاسخ اين شبهه ضمن پذيرش بخشى از سخنان اين افراد كه اگر چنين بود مى‏بايست صحابه احتجاج مى‏كردند، ما اين مسئله را به چند دليل مى‏پذيريم كه مى‏بايست در برابر حكومت ابوبكر مقاومت مى‏شد؛ زيرا:
1. نبى اكرم(ع) با انديشه دينى مسلمانان را طورى تربيت كرده بود كه در برابر هر خلافى مقاومت كنند و به اعتراض برخيزند. اين روحيه مى‏طلبيد كه در برابر حكومت ابوبكر مقاومت كنند.
2. فضائل بعضى از صحابه رسول خدا(ع) همانند امام على(ع)، سلمان فارسى، عمار ياسر و خزيمة بن ثابت براساس آنچه در منابع اهل سنت آمده، نسبت به ابوبكر به مراتب بيشتر است، به طورى كه اصلاً قابل مقايسه نيستند.
در پاسخ اين سؤال بايد گفت: اين اعتراضها در منابع شيعه فراوان يافت مى‏شود، ولى در منابع اهل سنت از آنها ذكرى نيست، يا بسيار كم‏رنگ است و اين نيز بدان سبب است كه حذف و تحريف حقايق شامل آنها شده است و متأسفانه محدثان و مورخان و مفسران اهل سنت در كتب خود آنچه خواسته‏اند آورده‏اند، نه آنچه واقعيت داشته است؛ به عنوان نمونه ذهبى مورخ مشهور اهل سنت در شرح حال محمد بن جرير طبرى مى‏گويد:
او روايات حديث غدير خم را در چهار جلد گردآورى كرده است كه من بخشى از آن را ديدم و از گستردگى روايات آن مبهوت شدم و يقين پيدا كردم كه چنين حادثه‏اى اتفاق افتاده است!3
در حالى كه همين طبرى در كتاب خود كه يكى از منابع مهم تاريخى به شمار مى‏آيد، حتى يك كلمه درباره اين حادثه مهم ننوشته است؟!
بنابر اين ذكر نكردن حادثه‏اى از حوادث تاريخ اسلام در منابع اهل سنت نمى‏تواند به اين معنى باشد كه اين حادثه اتفاق نيفتاده است. بگذريم، اما پاسخ شبهه ـ استدلال نكردن امام على(ع) به آيه ـ را بايد در منابع هر دو گروه مورد بررسى قرار داد:

الف) منابع اهل سنت

گرچه با توجه به مسائل يادشده از اين نوع اعتراضها در منابع اهل سنت كمتر سخنى به ميان آمده، ولى حقايق هميشه و براى همه‏كس پنهان نمى‏ماند و خداوند براى اتمام حجت عده‏اى را وا مى‏دارد كه حقايق را بيان كنند. اكنون به چند نمونه از استدلال امام على(ع) به اين آيه در منابع اهل سنت اشاره مى‏كنيم:
1. حافظ سليمان بن ابراهيم قندوزى حنفى، مؤلف ينابيع المودة در باب 38 كتاب خود نقل مى‏كند:
در دوران خلافت عثمان روزى جمعى از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بودند و اميرالمؤمنين(ع) در ميان آنان بود. هركس درباره خود سخن مى‏گفت و آن حضرت ساكت بود. وقتى بيان فضائل آنان به پايان رسيد، رو به امام گفتند:
اى ابوالحسن سخن بگو! آن حضرت فرمود: اى گروه قريش و انصار، از شما مى‏پرسم اين فضائل را خداوند به سبب خودتان به شما داده است يا به واسطه ديگرى؟ گفتند: خداوند به واسطه محمد(ص) بر ما منت نهاد و اين فضائل را به ما عطا كرد.
سپس حضرت بخشى از آياتى را كه درباره خودش نازل شده بود بيان مى‏كند و از آنان اقرار مى‏گيرد كه اين آيات درباره او نازل شده است. آنگاه فرمود:
شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا مى‏دانيد هنگامى كه آيه «انّما وليكم اللّه‏ و...» و آيات ديگر نازل شد خداوند پيامبرش را مأمور كرد كه متوليان امور امت را به آنان معرفى كند و ولايت براى آنان شرح داده است. به دنبال اين مسائل رسول خدا(ص) در غدير خم مرا به امامت مردم نصب كرد.4
2. محدث حافظ ابراهيم بن محمد جوينى مؤلف كتاب فرائد السمطين فى فضائل المرتضى والبتول والسبطين در كتاب همين جريان را با تفصيل بيشترى نقل كرده است. او مى‏نويسد:
در دوران خلافت عثمان روزى در مسجد ميان انصار و مهاجران درباره فضائل هر يك بحث در گرفت. در اين مناظره كه حدود دويست تن از سران دو گروه حضور داشتند و از صبح تا ظهر به طول انجاميد، قريش تمام فضائلى را كه از رسول خدا(ص) درباره آنان بيان شده بود نقل كردند. از سران مهاجران در جلسه، افرادى مثل عبدالرحمان بن عوف، طلحه، زبير، مقداد، ابوذر، هاشم بن عتبه، عبداللّه‏ بن عباس و عبداللّه‏ بن جعفر حضور داشتند و پس از آن انصار نيز خدمات خود به اسلام و پيامبر و نقش خود را در گسترش اسلام و حمايت از مسلمانان بيان كردند كه از جمله سران اين گروه نيز افرادى مانند: ابىّ بن كعب، زيد بن ثابت، ابو ايوب انصارى، ابو هيثم بن تيّهان، قيس بن سعد بن عباده، جابر بن عبداللّه‏، انس بن مالك و زيدبن ارقم حضور داشتند.
پس از پايان گفت‏وگو آنان از امام تقاضا كردند ايشان سخن بگويد. امام نيز پس از ذكر آياتى از قرآن از جمله آيه «انّما وليكم‏اللّه‏ و...» مى‏فرمايد:
مردم پرسيدند: «اى رسول خدا(ص) آيا اين آيات درباره بعضى از مؤمنان نازل شده است، يا اين‏كه شامل همه مى‏شود» آنگاه خداوند رسولش را مأمور كرد تا متوليان امور امت را به آنان بشناساند و ولايت را براى آنان شرح دهد، همان‏طور كه نماز و زكات و حج آنان را شرح داده است؛ پس رسول خدا(ص) مرا در غدير خم به عنوان امام مردم منصوب كرد5.

حديث مناشده6 يوم الشورى

هنگامى كه عمر در آستانه مرگ قرار گرفت؛ شش تن را براى تعيين رهبر برگزيد و به آنان سه روز مهلت داد تا تكليف رهبرى امت را مشخص كنند.7 از جمله اين افراد امام على(ع) بود. به‏طور طبيعى هر يك از اين افراد مدعى رهبرى امت بودند و در صدد اثبات صلاحيت خود براى اين كار برآمدند. از اين رو اميرالمؤمنين(ع) كه شايسته‏ترين فرد براى اين كار بود به بيان امتيازات خود در آن جمع پرداخت كه به حديث «مناشده يوم الشورى» مشهور است. اين حديث را هم اهل سنت روايت كرده‏اند و هم شيعه. اين حديث در منابع شيعه بيش از ده صفحه مى‏باشد كه امام در آن به آيه «إنّما» چنين استدلال مى‏كند:
شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا در ميان شماجز من كسى هست كه در حال ركوع، زكات پرداخت كرده باشد؟ گفتند: نه8.
اين حديث در منابع اهل سنت بسيار متفاوت نقل شده است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏كنيم:
1. ابن حماد عقيلى: وى از اين حديث حدود دو صفحه را نقل و بقيه را حذف كرده است و سپس از قول ابن مغيرة نقل مى‏كند:
اين حديث از على(ع) پايه‏اى ندارد9.
محقق اين كتاب نيز در پاورقى مى‏گويد:
هرگز اميرالمؤمنين(ع) چنين سخنى را نمى‏گويد!10
همان‏طور كه ملاحظه مى‏كنيد ابن مغيره ادعاى جعلى بودن حديث را دارد، بدون اين‏كه سندى ارائه كند و دكتر عبدالمعطى امين نيز صدور اين سخن را از امام بعيد مى‏داند. اكنون سؤال اين است كه چرا با اين حديث چنين برخورد كرده‏اند و بدون ارائه هيچ سندى آن را كنار گذاشته يا حذف كرده‏اند و يا در صدد تضعيف راوى آن برآمده‏اند.
به نظر ما علت اين كار در مقدمه كلام اميرالمؤمنين(ع) و ذهنيت اهل سنت نسبت به صحابه به خصوص خلفا مى‏باشد؛ زيرا اميرالمؤمنين(ع) در مقدمه اين مناشده چنين مى‏فرمايد:
مردم با ابوبكر بيعت كردند، در حالى كه به خدا سوگند من از او سزاوارتر به خلافت بودم، ولى از ترس اينكه مبادا مردم به دوران كفر باز گردند و با شمشير گردن يكديگر را بزنند، شنيدم و اطاعت كردم. بعد از آن ابوبكر براى عمر از مردم بيعت گرفت، در حالى كه به خدا سوگند من از او سزاوارتر به خلافت بودم، ولى از ترس اينكه مبادا مردم كافر شوند، شنيدم و اطاعت كردم و اكنون نيز تصميم داريد با عثمان بيعت كنيد...11 .
بدين سان حضرت عملكرد صحابه را در تعيين ابوبكر و عملكرد ابوبكر را در تعيين عمر و عملكرد اصحاب شورى را در تعيين عثمان مورد نقد قرار داده و آن را تخطئه كرده است كه اين مسئله با ذهنيت اهل سنت نسبت به خلفا و صحابه سازگارى ندارد. از اين رو در صدد تضعيف راوى، يا تقطيع و يا حذف كلى روايت يادشده برآمده‏اند.
2. ابن حجر عسقلانى يك صفحه از اين حديث را از قول ابن حماد عقيلى نقل مى‏كند و سپس مى‏گويد:
اين حديث را ابن حماد نقل كرده و اين حديث صحيح نيست و هرگز اميرالمؤمنين چنين سخنى نمى‏گويد12.
3. ذهبى نيز همين مقدار مختصر را از ابن حماد عقيلى نقل مى‏كند و همچنان درباره حديث قضاوت مى‏كند كه اين صحيح نيست13، بدون اين‏كه براى سخن خود دليلى ارائه كند.
4. ابن مغزلى مقدمه سخن امام را نياورده، ولى بقيه حديث را حدود چهار صفحه نقل كرده است بدون آنكه آن را رد كند.14
6. خطيب خوارزمى نيز حدود سه صفحه از اين مناشده را از طرق مختلف نقل مى‏كند بدون آنكه آن را رد كند.15
6. گنجى شافعى نيز حدود يك صفحه از اين منا شده را آورده است. البته او تنها به بخشى از حديث كه درباره جريان ردالشمس است استدلال كرده است.16
7. جوينى مؤلف فرائد السمطين نيز حدود سه صفحه از اين مناشده را آورده است بدون آن‏كه آن را رد كند.17
8. ابن عساكر مؤلف كتاب تاريخ مدينه دمشق نيز حدود سه صفحه از اين مناشده را آورده است بدون آن‏كه آن را ردكند.18
چنان‏كه ملاحظه مى‏كنيد، در ميان اهل سنت نيز افرادى هستند كه احتجاج امام على(ع) را به نزول اين آيه درباره خودش نقل كرده باشند. گذشته از آن‏كه چندين نفر مناشده يوم الشورى را نقل كرده‏اند كه با آنچه در منابع شيعه آمده يكسان است، ولى وقتى مناشده در مقام اثبات برترى امام بر خلفا پيش مى‏آيد آن را نقل نكرده‏اند و عده‏اى هم با اين اتهام كه اين روايت جعلى است بدون ارائه دليلى از نقل مناشده خوددارى كرده‏اند و برخى نيز با اين توهم كه بعيد است امام على(ع) نسبت به خليفه اول و دوم چنين سخنى بگويد تمام مناشده را نقل نكرده‏اند و گروهى نيز با اتهام ضعف راوى از نقل آن پرهيز كرده‏اند؛ در حالى كه اين‏گونه نيست. به هر حال به اندازه‏اى كه اين حقيقت اثبات شود كه امام على(ع) به نزول آيه احتجاج كرده است در منابع اهل سنت هم شواهدى يافت مى‏شود.

ب) منابع شيعه

استدلال امام به آيه «إنّما وليّكم‏اللّه‏...» در منابع شيعه بسيار زياد آمده است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏كنيم:

1. مناشده يوم‏الشورى

همان‏طور كه پيشتر بيان كرديم، در جلسه شورى كه هر يك از اعضا كه ادعاى صلاحيت رهبرى دارند طبيعى است كه در صدد معرفى و بيان شايستگيهاى خود برآيند. اين مسئله طبيعى وقتى با وظيفه دينى همراه شود انگيزه آن دو چندان مى‏شود. از اين رو امام على(ع) كه بيان شايستگيهاى فردى خود را براى بازگرداندن حكومت اسلامى به مسير خود وظيفه الهى مى‏دانست در صدد بيان شايستگيها و امتيازات خانوادگى، فردى، سياسى، مبارزاتى، علمى و... خود برآمد كه در منابع هر دو گروه يعنى شيعه و اهل سنت يافت مى‏شود. در اين حديث حضرت در دو جا به نزول آيه «انّما» درباره خود استدلال كرده است:

الف) در موردى حضرت خطاب به اهل شورا مى‏فرمايد:

آيا در ميان شما به‏جز من كسى هست كه خداوند در ده آيه از آيات قرآن او را مؤمن ناميده باشد؟ گفتند: به خدا سوگند نه19.

ب) در موردى در اين مناشده حضرت خطاب به اهل شورا مى‏فرمايد:

آيا در ميان شما به جز من كسى هست كه در حال ركوع زكات داده باشد و خداوند آيه «إنّما وليكم اللّه‏...» را درباره او نازل كرده باشد؟ گفتند: به خدا سوگند نه20.

2. مناشده با ابوبكر

با توجه به نكاتى كه پيشتر درباره تربيت امت توسط رسول خدا(ص) بيان شد، طبيعى بود كه در برابر به قدرت رسيدن ابوبكر مقاومت و اعتراضهايى صورت گيرد؛ از جمله اين اعتراضها را خود حضرت امير(ع) انجام داده است. بعد از به قدرت رسيدن ابوبكر، وى تلاش مى‏كرد با امام على(ع) با چهره‏اى بشاش و خندان روبه‏رو شود، ولى حضرت امير(ع) برعكس هميشه با چهره‏اى گرفته و عبوس با او برخورد مى‏كرد كه اين وضع براى ابوبكر قابل تحمل نبود، تا اينكه روزى به خانه حضرت آمد و از مسائل پيش‏آمده عذرخواهى كرد و در صدد توجيه رفتار خود برآمد. حضرت با نقد رفتار ابوبكر از وى اعتراف گرفت كه شايستگى اين كار را ندارد، بلكه خود شايسته سرپرستى امت است. بدين‏سان حضرت با بيان شايستگيهاى خود به نزول آيه «انّما» درباره خود استدلال مى‏كند و مى‏فرمايد:
تو را به خدا سوگند مى‏دهم آيا در آيه پرداخت انگشترى به عنوان زكات، ولايت من همراه با ولايت رسول خدا(ص) از طرف خداوند مطرح شده است يا ولايت تو؟ ابوبكر گفت: بلكه ولايت تو21.

3. مفاخره قريش

از جمله مواردى كه حضرت امير(ع) به نزول آيه «إنّما» درباره خود احتجاج كرده، جريان، مفاخره مهاجران و انصار است. پيشتر اين جريان و احتجاج آن حضرت به اين آيه را از منابع اهل سنت نقل كرديم. اين جريان در منابع شيعه نيز ذكر شده است كه آن حضرت فرمود:
شما را به خدا سوگند آيا مى‏دانيد هنگامى كه آيه «انّما وليّكم‏اللّه‏ و...» نازل شد، مردم از رسول خدا(ص) پرسيدند: آيا اين آيه به عده‏اى از مؤمنان اختصاص دارد، يا شامل همه مؤمنان مى‏شود؟ پس خداوند پيامبر را مأمور كرد كه متوليان امور مؤمنان را به آنان بشناساند و همان‏طور كه نماز، زكات و حج آنان را براى ايشان بيان كرده است ولايت را نيز شرح دهد. در پى اين مسائل پيامبر مرا در غدير خم به عنوان راهنما براى مردم منصوب كرد22.

4. مذاكره با مهاجران و انصار

در جريان تشكيل شورا از يك سو حدود پانزده سال از ارتحال رسول خدا(ص) گذشته بود و نسل جديد مسلمانان عصر نزول قرآن را درك نكرده بودند. از سوى ديگر، تبليغات يك سويه حكومت در طول اين دوران و جلوگيرى از تدوين و نشر حديث رسول خدا(ص) و عوامل ديگر سبب شده بودند نسل جديد از حوادث صدر اسلام و مدافعان واقعى اسلام و رسول خدا(ص) بى‏اطلاع باشند. در چنين شرايطى حضرت در صدد معرفى خود و دفاع از حق خويش برآمد و در جمع مهاجرين و انصار كه بيشتر آنان را نسل جديد تشكيل مى‏دادند حاضر شد و در يك سخنرانى فرمود:
از اصحاب رسول خدا(ص)، آنان كه حفظ مطالب دينى از آنان خواسته شده و امانتدار قرار داده شده‏اند، مى‏دانند كه در ميان اصحاب رسول خدا(ص) كسى نيست كه امتيازى داشته باشد مگر اينكه من آن امتياز را بيشتر از او دارم، ولى من هفتاد امتياز دارم كه هيچ يك از اصحاب رسول خدا(ص) هيچ‏كدام از آن امتيازات را ندارند. سپس حضرت اين امتيازات را برمى‏شمارد تا اين‏كه مى‏فرمايد: اما شصت و پنجمين امتياز اين‏كه من در مسجد نماز مى‏خواندم، فقيرى آمد و تقاضاى كمك كرد و من در حال ركوع انگشترى خود را به او دادم كه خداوند آيه «إنّما وليّكم‏اللّه‏ و...» را درباره من نازل كرد23.

5. مناظره با ملحدان

از جمله مواردى كه حضرت امير(ع) به نزول آيه «إنّما» درباره خود احتجاج كرده، موردى است كه بعضى از ملحدان خدمت آن حضرت رسيدند و گفتند:
آياتى در قرآن وجود دارد كه با هم تناقض دارند و اگر اين تناقضها نبود ما به اسلام ايمان مى‏آورديم؟
حضرت فرمود: اين آيات چيست؟
آنان آياتى را برشمردند و حضرت به تك تك آنها پاسخ مى‏داد، تا اين‏كه سؤال كننده پرسيد: مراد از «واحده» در اين كلام خدا «إنّما أعظكم بواحدة»24 چيست؟
حضرت فرمود:
و اما [درباره] سخن خداوند «كه تنها به يك چيز شما را موعظه مى‏كنم»، به درستى كه خداوند متعال قوانين مهم و واجبات را در زمانهاى متفاوتى نازل كرده است، چنان كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده است و اگر مى‏خواست مى‏توانست در كمتر از يك چشم بر هم زدن آنها را خلق كند، ولى او آهستگى و مدارا را نمونه‏اى براى امينان خود و اثبات حجتى براى خلق قرار داده است.
بر اين اساس اولين چيزى كه بندگان را به آن مقيد كرد اعتراف به يگانگى و ربوبيت خداوند و شهادت به اين بود كه معبودى غير از اللّه‏ نيست و چون اين مرحله سپرى شد و مردم وحدانيت خداوند را پذيرفتند، اعتراف به نبوت پيامبر ـ كه درود خداوند بر او و خاندان او باد ـ و شهادت به رسالت او قرار داد و چون اين مرحله را پذيرفتند بر آنان نماز را واجب كرد، سپس روزه، سپس حج، سپس جهاد، سپس زكات و سپس صدقات و آنچه از اين نمونه بود؛ مثل انفال. به دنبال اين مسائل، منافقان به رسول خدا(ص) گفتند: آيا چيز ديگرى مانده است كه پروردگارت بخواهد آن را واجب كند كه به ما بگويى تا ما اطمينان پيدا كنيم كه واجب ديگرى نيست؟
خداوند در اين موقع نازل كرد كه بگو: «تنها به يك چيز توصيه مى‏كنم»؛ يعنى به ولايت و آيه نازل كرد كه «تنها سرپرست و ولىّ شما خداوند و رسول او و كسانى هستند كه نماز مى‏گزارند و در حال ركوع زكات مى‏پردازند» و در ميان امت هيچ اختلافى وجود ندارد كه در آن دوران جز يك تن در حال ركوع زكات پرداخت نكرده است و اگر نام او را در قرآن مى‏آورد، آن را از ميان مى‏بردند. اين مسئله و امثال اين نكته‏ها كه برايت گفتم در قرآن وجود دارد كه تحريفگران معناى آنها را نمى‏دانند تا به تو و امثال تو برسد و وقتى ولايت نازل شد، خداوند اين آيه را نازل كرد كه امروز دين شما را كامل گردانيدم، نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين براى شما برگزيدم25.

6. پاسخ پرسشگران

از جمله مواردى كه حضرت امير المؤمنين(ع) براى اثبات حقانيت ادعاى خود در جانشينى رسول خدا(ص) به آيه «إنّما وليكم اللّه‏ و...» استدلال كرده، مواردى است كه عده‏اى از آن حضرت پرسش مى‏كردند و ايشان به ناچار پاسخ مى‏گفت. شمار اين موارد نيز بسيار است كه تنها به يك مورد اشاره مى‏كنيم:
مردى از امام على(ع) پرسيد: از برترين امتيازت بگو. حضرت فرمود: آنچه خداوند در كتابش درباره من نازل كرده است و سپس حضرت بعضى از آياتى را كه درباره خودش نازل شده بود بيان كرد؛ از جمله اين آيه كه «تنها سرپرست و ولىّ شما خدا و رسول او و مؤمنانى هستند كه نماز را برپا مى‏دارند و در حال ركوع زكات پرداخت مى‏كنند»26.

پى‏نوشتها:

* برگرفته از: فصلنامه مشكوة، شماره 80، پاييز 1382.
1 .سوره مائده(5)، آيه 55.
2 .از جمله بنگريد به: نظام‏الدين حسن بن محمدبن الحسين النيشابورى القمى، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج4، ص284؛ امير عبدالعزيز، التفسير الشامل، ج2، ص977؛ عبدالكريم محمدالمدرس، مواهب الرحمن فى تفسير القرآن، ج3، ص167؛ الفخرالرازى، التفسير الكبير، ج12، ص28.
3 .ذهبى، سير أعلام النبلاء، ج14، ص277.
4 .سليمان بن ابراهيم القندوزى، ينابيع المودة، باب 83 ، ص114.
5 .ابراهيم بن محمد بن المؤيد الجوينى، فرائد السمطين، ج1، باب 58، ص312.
6 .«مناشده» به معناى پرسيدن از ديگرى به همراه قسم دادن به اوست.
7 .ابوجعفر محمدبن جريرالطبرى، تاريخ الطبرى، ج3، ص29؛ ابن‏اثير، الكامل فى‏التاريخ، ج3، ص67.
8 .احمد بن على بن ابى‏طالب الطبرسى، الإحتجاج، ج1، ص196.
9 .ابو جعفر محمد بن عمرو بن موسى العقيلى، الضعفاء الكبير، ج1، ص211.
10.همان، ص212.
11.شهاب‏الدين ابى الفضل احمد العسقلانى، لسان الميزان، ج2، ص157؛ شمس‏الدين محمدبن احمد الذهبى، ميزان الإعتدال، ج2، ص178.
12.همان، ج2، ص157.
13.ميزان الإعتدال، ج2، ص178.
14.على بن محمدالخطيب الواسطى، مناقب على‏بن ابى‏طالب، ص112.
15.الحافظ ابوالمؤيّد الموفق بن احمد أخطب خوارزم، المناقب، ص313.
16.محمدبن يوسف بن محمدالقرشى الگنجى، كفاية الطالب، ص386.
17.فرائد السمطين، ج1، ص319.
18.ترجمة الإمام على بن ابى‏طالب من تاريخ مدينة دمشق، ج3، ص113.
19.محمدبن الحسن الطوسى، ألامالى، ج2، ص159؛ حسن بن ابى‏الحسن الديلمى، إرشاد القلوب، ج2، ص86 ؛ بحارالأنوار،ج31، الحسن الطوسى، ص333؛ ألإحتجاج، ج1 ، ص197.
20.محمد بن الحسن الطوسى، ألامالى، ج2، ص162؛ الإحتجاج، ج1، ص197؛ جمال‏الدين يوسف بن حاتم الشافى، الدررالنظيم، ص332؛ السيد هاشم البحرانى، غاية المرام، ج2، ص20؛ إرشاد القلوب، ج2، ص89؛ بحارالأنوار، ج31، ص332؛ ميرزا حبيب‏اللّه‏ الهاشمى الخوئى، منهاج البراعه فى شرح نهج‏البلاغه، ج2، ص363، ج3، ص89.
21.ابوجعفر محمدبن على بن بابويه (شيخ صدوق)، الخصال، باب الأربعين و مافوق، ج2، ص327؛ بحارالأنوار،ج29، ص7؛ الإحتجاج، ج1، ص161.
22.الإحتجاج، ج1، ص213؛ بحارالأنوار، ج1، ص410.
23.الخصال، ابواب السبعين و مافوقه، ص1701؛ بحارالأنوار، ج31، ص445.
24.سوره سباء(34)، آيه 46.
25.الإحتجاج، ج1، ص379.
26.همان، ج1، ص232.

مقالات مشابه

نقش سیاق در تفسیر آیة تبلیغ

نام نشریهسراج منیر

نام نویسندهعباس اسماعیلی‌زاده, محبوبه غلامی

بررسي تطبيقي آيه ولايت در تفاسير فريقين

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهابراهیم کلانتری, محمدرضا عبدالله‌پور

مؤلفه‌های معناشناسی واژگان قرآن در شیوه تبیینی امام علی(ع)

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهحسین خاکپور, مهرناز گلی, فاطمه اثنی‌عشری, سمیرا دهقان

نگاهی به سیمای امام علی (ع) در قرآن

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمد صادق طالبی, مهناز موسوی, فاطمه ابراهیمی زرندی

نقد شبهۀ ولایت‌نداشتن حضرت علی (ع) در زمان حیات رسول اکرم (ص) در آیۀ ولایت

نام نشریهشیعه پژوهی

نام نویسندهمحمدحسن محمدی مظفر, محمدامین مومنی, رقیه یوسفی

آیه مباهله و امامت علی علیه السلام

نام نشریهپژوهش های ادیانی

نام نویسندهزهرا امرایی, محمدجواد رضایی ره

بررسی تطبیقی تفسیر مهم‌ترین آیات ناظر بر ولایت امام علی(ع) از منظر فریقین

نام نشریهمطالعات تطبیقی قرآن و حدیث

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, علیرضا طبیبی, محمد تیموری