علما گفتهاند که فاتحه هفت آیه است، جهت آن که اصول اهل بدعت هفت فرقهاند از جمله: «کافران» که خدای را نشناسند؛ «خوارج» که بندگان را از رحمت حق نومید گردانند؛ «دَهریه» که حشر و نشر را منکر باشند؛ «قَدْریه» که خود را در عملْ شریکِ باریتعالی دانند؛ و «مُلاحِده» که از راه راست که ظواهر شریعت است منحرف کردند و برخی که ارسال رُسُل را مُسَلّم ندارند.
گمراهان که از راه و روش محمدی صلیاللهعلیهوآله ، بیبهره باشند، خدای تعالی به این هفت آیه، ردّ اصول سبعه میکند.
کافران را دعوت میکند که مرا بشناسید که مستحق ثنای لایق و پرورنده جمیع خلایق منم که، «الحَمد لِلّه رَبِّ العالَمین».
خوارج را منع میفرماید که بندگان مرا شربت ناامیدی مچشانید که بخشنده و مهربان بر صغایر و کبایر منم که «الرَّحمنِ الرَّحیم».
دهریان را میگوید: روز بعث و جزا را منکر مشوید و به قیامِ قیامت اقرار کنید که پادشاهِ آن روز منم که «مالک یَوم الدّین».
قَدریان را سرزنش میکند که روی عبادت و سر تسلیم بر زمین نهید و استعانت از من طلبید که قادرِ مختار مَنم «ایاک نَعبُدُ و ایاکَ نَستَعینُ»
مُلاحِده را توبیخ میکند که روی از باطل گردانید و منهَج مستقیم شرع را لازم گیرید که نماینده این راه، مَنم، «اهدِنا الصّراط المُستَقیم».
و منکران رسالت را گوید که فرستادن انبیا و بعثت اصفیا را منکر مشوید و دست ارادت در دامن طاعت ایشان زنید که نعمت دهنده بر ایشان منم. «صِراطَ الّذینَ انعَمتَ عَلَیهِم»
گمراهان را پند میدهد و تهدید مینماید که از بادیه خذلان و هاویه طغیان به ظلالِ نوال عنایت و سایه اقبال حمایت انبیای برگزیده و اوصیای پسندیده من، استظلال کنید که انتقام کشند از بیراهان و غضب کننده بر ایشان منم «غَیر المَغضوبِ عَلَیهِم و لا الضّالّین».
و بدان که عدد هفت که آیات سوره، موافق آن افتاده، عددی است کامل، اقسامِ اعداد را شامل. دلیلی دیگر بر کمال هفت آن است که اکثر مُعظَمات عالم علوی و سُفلی و بعضی از اوضاع شرعی و حُکمی بر هفت افتاده. اما از علویاتِ اول، اکابر ملائکه، هفت طایفهاند: اول که در شهود جمال حیرانند و از غایت اشتغال به مشاهده حق، به خلق آدم مطلع نشدند، و به سجده او مستحضر نگردیدند. دوم: حُجّاب بارگاه الوهیت و وسایط فیض ربوبیّت که در صف اول از ایشان، روح اعظم است و در صف آخر، روح القُدُس که جبرئیل علیهالسلام را گویند و این دو طایفه کروبیانند. سوم: حَمَلِه عرش؛ چهارم: اهلِ ملکوت اَعلی؛ پنجم: اهل ملکوت سُفلی، و این دو گروه، روحانیانند؛ ششم: نویسندگان صُحُفِ مُنَزلِهاند؛ هفتم: کرامالکتابین که مباشر کتابت افعال و اقوال آدمیانند.
همچنین عَلویات آسمانها و سُفلیات شامل زمینها، دَرَکات دوزخ، دریاهای مشهوره و اقالیم که مساکن عالمیان و مواطن آدمیان افتاده، بدین عدد آمده.
و بدان که اولْ سورهای که به تمامی شرف نزول ارزانی فرموده، این سوره گرامی و این دیباچه سامی بوده که دفعهای به مکه فرود آمد در وقتی که نماز، فَرض شد و [بار دیگر] به مدینه نازل شد، هنگامی که قبله از بیتالمقدس به جانب کعبه تحویل یافت.
و علمای امامیه (رضوان الله علیهم) در کتب اخبار از ائمه اطهار (علیهم صلوات الله المَلکِ الجَبّار) خواص این سوره مبارکه را زیاده از حصر و شمار بر ذمت قلمِ فرخنده، رقم ثبت و ضبط نمودهاند و اینجا چند خاصیت از مجموع این خواص که به تجربه پیوسته، یاد کرده میآید:
اول: شفای همه دردها گویند، شفای هر مرض از امراض نفسانی و روحانی و دوای هر دردی از دردهای قلبی و قالبی ازو توان یافت. و در تفاسیر مذکور است که این سوره بزرگوار را بر سر هر بیماری که به اخلاص بخوانند، اگر در اجلَش تاخیر بُوَد، شفا یابد.
و امام به حق ناطق، جعفر بن محمد صادق علیهالسلام فرماید که: هرکه فاتحه، او را بِه نسازد، هیچ دوایی و دارویی چاره درد او ننماید.
ای عزیز! این سوره چنانچه دفع امراض و عللی که ظاهر مزاج را واقع شود کُند، همچنین قلوب و ارواح را نیز از موانع ترقی بر مدارج رتبه، که قبله توجه او بودی، محافظت مینماید و شفای بیماریِ ایمان میکند و بیماریِ ایمانِ مَرد، مُردنِ نور اوست به واسطه خواهش نفس تا وقتی که او را ضعیف گردانَد و ضعف ایمان بدترین بیماریهاست، پس علاج ضعف او به تفکّر آیات این سوره باید نمود.
دوم: سبب حفظ و سلامتی در سفر کند؛ چنانچه از امیر مؤمنان علی علیهالسلام روایت میکند که: چون سفری خواهی کرد، سه نوبت فاتحهالکتاب بخوان تا در آن سفر محفوظ باشی و به سلامت به مقصد برسی.
سوم: ازدیاد قوّت حافظه.
چهارم: از بین بردن برخی دردهای بدن.
پنجم: فراخی روزی و معیشت و استغنا از خلق.
از جناب امیرالمؤمنین علیهالسلام مروی است که حق تعالی پیغمبر ما را از همه بندگان برگزید و او را به فاتحهالکتاب، مکرّم و بزرگوار ساخت، و هیچ پیغمبری را در این بزرگواری به او شریک نساخت مگر سلیمان بن داود علیهالسلام که او را از جمله این سوره (نمل، آیه 30) بسمله عطا کرد. چنانکه به زبان بلقیس از آن خبر داد که: «نزد من نامهای گرامی انداخته شده است. آن از سوی سلیمان ست و آن [با] به نام خداوند بخشنده مهربان [آغاز میگردد].
[خداوند در برابر قرائت این سوره] حسنهای کرامت فرماید که بهتر از جمیع دنیا و ما فیها باشد. گویند که: قومی نزول عذاب بر ایشان واجب شده بود. طفلی از ایشان در مکتب، [سوره [الحمد قرائت کرد. حق تعالی به برکت آن، عذاب را از ایشان، مدتِ چهل سال به تاخیر انداخت.
ای عزیز! هرگاه طفلی بر سبیل تعلّم و حفظ، قرائت فاتحه کند و این فایده بخشد که مستحقّان عذاب به برکت وی ایمن مانند، پس مؤمنِ موفّق که این سوره را از روی اخلاص تلاوت فرماید، اگر کرم الهی او را از عذاب نجات دهد بعید نخواهد بود.
و این سوره را با نماز نسبت تامه و خصوصیتی کامله است، زیرا که قرائت فاتحه در نماز، فرضِ عین است و تَرکَش بیعذری، موجب فساد نماز است، چنانچه از جناب نبوی روایت است که: «لا صلاةَ اِلاّ بِفاتحةِ الکتابِ» (نماز برپا نمیشود مگر به سوره فاتحه)