قرآن، ساحل نجاتی است که توفان زدگانِ اقیانوس سرگشتگی را به سوی خود فرا میخواند و آرامشی پایدار به آنان ارزانی میدارد. نگاشتهاند فرد تازه مسلمانی در مکه خدمت امام صادق علیهالسلام رسید و عرض کرد: من زکریا پسر ابراهیم هستم که از دین مسیحیت دست کشیدهام و به اسلام گرویدهام. امام فرمود: از اسلام چه دیدی که به خاطر آن دست از مسیحیت کشیدی و مسلمان شدی؟ گفت: آیهای در قرآن سبب هدایت من گردید که پروردگار در آن به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: پیش از این تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست (از محتوای قرآن آگاه نبودی) ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم. امام فرمود: «به راستی که خدا تو را هدایت کرده است»، آن گاه سه مرتبه درحق وی دعاکرد و فرمود: «پروردگارا! او را هدایت نمای».
قرآن، نردبان عروج به آسمان هاست ؛ آن سال که در روز رستاخیز، معیاری برای شهادت اعمال و میزانی برای بالا رفتن درجات بهشتیان به شمار میآید. روزی امام صادق علیهالسلام از مردی پرسید: آیا دوست داری که در دنیا عمر طولانی داشته باشی؟ مرد پاسخ داد: آری. امام فرمود: برای چه دوست داری بیشتر در دنیا بمانی؟ پاسخ داد: برای تلاوت سوره توحید. امام اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: «هر یک از دوستان ما بمیرد، در حالی که تلاوت قرآن را خوب نمیداند، در عالم قبر (دوزخ) به او خواهند آموخت تا درجه او به خاطر قرآن بالا رود؛ چرا که بهشت به اندازه آیات قرآن است و به او گفته میشود: بخوان و بالا برو. او نیز قرآن میخواند و بالا میرود و به درجات او افزوده میشود».
«ابوعمرو زاذان» از دوستان امام علی علیهالسلام بود که قرآن را با لحنی دلنشین میخواندْ. روزی «سعد خفّاف» به او گفت: ای ابا عمرو! تو بسیار زیبا قرآن میخوانی، بگو این صوت زیبا را از که آموختهای؟ ابو عمرو گفت: در جوانی به شعر خواندن علاقه زیادی داشتم. روزی امیر مؤمنان علیهالسلام مرا در حالی که شعر میخواندم دید، فرمود: چرا این آواز خوش را در تلاوت قرآن به کار نمیبری؟ گفتم: مولای من! من کجا و تلاوت آیات نورانی قرآن کجا؟ به خدا سوگند از قرآن به جز آن چه در نماز میخوانم چیز دیگری بلد نیستم. امام فرمود: نزدیکتر بیا و در گوش من آهسته چیزی گفت که از آن سخن چیزی نفهمیدم. اما به خداوند سوگند که قدم از قدم برنداشته بودم که قرآن را با اِعراب کامل حفظ شدم و پس از آن، هرگز محتاج نشدم که درباره قرائت قرآن از کسی چیزی بپرسم.
جوانی از فرزندان امام موسی کاظم علیهالسلام در بستر مرگ افتاده بود و به سختی به خود میپیچید. پای او را به سمت قبله کشیده بودند، ولی سختی جان کندن، او را عذاب میداد. امام به فرزند دیگرش قاسم فرمود: «برخیز و بر بالین برادرت سوره صافات را تلاوت کن». او شروع به خواندن سوره صافات کرد و وقتی به یازدهمین آیه رسید، جان از بدن جوان مفارقت کرد و از دنیا رفت. جوان را غسل و کفن نموده و به سوی منزلگاه ابدیاش بردند. در راه بازگشت فردی از امام کاظم علیهالسلام پرسید: من شنیدهام که هر گاه فردی به حالت احتضار در میآید و در آستانه مرگ قرار میگیرد، بایستی سوره یاسین را بر بالین او بخوانند، اما شما دستور دادید که سوره صافات بخوانند؟! امام فرمود: «هرگاه این سوره بر بالین شخصی که در حال مرگ است خوانده شود، خداوند سختی جان کندن را از او برمیدارد و آسوده از دنیا میرود».
شبی کمیل بن زیاد، امیرمؤمنان علیهالسلام را به سوی منزل ایشان همراهی میکرد. از کنار خانهای گذشتند که از آن صدای تلاوت قرآن بلند بود. صوت او به اندازهای دلنشین و زیبا بود که کمیل به حالش غبطه خورد و دردل خویش بر او آفرین گفت، ولی سخنی بر زبان نیاورد. امام متوجه حالت کمیل شد و بدون مقدمه و پرسشی به او فرمود: «ای کمیل! قرآن خواندن او تو را گول نزند؛ زیرا او اهل دوزخ است. چه بسیارند قرآن خوانانی که قرآن آنها را لعنت میکند. به زودی آنچه را در مورد او گفتم بر تو آشکار خواهد شد». کمیل شگفت زده شد و به فکر فرو رفت.
مدتی از این ماجرا گذشت و این پرسش در ذهن کمیل باقی ماند تا این که خوارج بر ضد امیرمؤمنان علیهالسلام دست به شورش زدند و در جنگ بسیاری از ایشان کشته شدند، در حالی که در بین آنها حافظان قرآن نیز بودند. آتش جنگ که فرو نشست، امام علی علیهالسلام ، کمیل را فراخواند و با شمشیرش، به سر یکی از کشتگان خوارج اشاره کرد و فرمود: «ای کمیل! این همان کسی است که در آن شب قرآن میخواند و تو بر حال خوش او و تلاوت زیبایش غبطه خوردی». کمیل که گویی به دریایی از ایمان به خدا و رهبر خویش دست یافته بود، دست رهبر فرزانه خویش را بوسید و از گفته خود استغفار کرد.
امامان، برترین هم نشینان و تفسیر کنندگان قرآن و معدن دانش الاهی میباشند. روزی مردی وارد مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله شد و از کسی درباره تفسیر «شاهد» و «مشهود» که در آیه سوم سوره بروج آمده سؤال کرد. یکی پاسخ داد: «آری، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است». از دیگری پرسید اما او پاسخ داد: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عید قربان است». کودکی که در مسجد مشغول عبادت بود، توجه او را به خود جلب کرد. نزد او رفت و پرسش خود را نزد او نیز مطرح کرد. اما او پاسخی دگرگونه داد. او گفت: «شاهد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و مشهود روز قیامت است». مرد دلیل آن را پرسید. کودک پاسخ داد: «مگر در کلام خدا نخواندهای که درباره فرستادهاش میفرماید: ای پیامبر! تو را گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرو فرستادیم» (احزاب: 45) و نیز مگر در قرآن نخواندهای که پروردگار درباره قیامت میفرماید: آن روز، روزی است که مردم را برای آن گرد میآورند و روزی است که [جملگی در آن] حاضر میشوند. (هود: 103) مرد در شگفتی مانْد و از دیگران نام آن کودک را پرسید و پاسخ شنید: «او حسن بن علی بن ابی طالب علیهالسلام است».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «برتری قرآن بر دیگر سخنها، مانند برتری آفریدگار است بر آفریدگانش».
امام علی علیهالسلام : «شکوفایی ایمان، تلاوت قرآن است».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «هر گاه یکی از شما خواست با خدای خویش سخن بگوید، قرآن بخواند».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «فرزندم! بر خواندن قرآن سستی مَوَرز که قرآن دل را زنده میکند و از پستی و زشتی و سرکشی باز میدارد».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «بر تو باد خواندن قرآن که قرائت آن کفاره گناهان و سپری بر آتش و امانی بر عذاب [خدا]ست».
امام علی علیهالسلام : «هر کس بر تلاوت قرآن انس گیرد، از جدایی دوستان نمیهراسد».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «خدا در میان مردم اهلی دارد؛ آنان [هم نشینان قرآن] اهل خدا و برگزیدگان اویند».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «به راستی کسی که در قلبش چیزی از قرآن نیست، مانند خانه خراب میماند».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «هر آیه از قرآن درجهای در بهشت و چراغی در خانه هایتان است».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «رشک جز بر دو نفر[جایز] نیست؛ کسی که خدا قرآن را به او ارزانی داشته و او به [خواندن] آن در نیمههای شب و ساعات روز همت میورزد، و مردی که خدا دارایی به او داده و او آن را در نیمههای شب و ساعات روز انفاق میکند».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله : «حافظ قرآن دارنده پرچم اسلام است؛ هر کس او را گرامی دارد، خدا او را گرامی داشته و هر کس او را توهین کند، پس نفرین خدا بر او باد».