عسل غذاي شيريني است كه اغلب به صورت مايع بوده و از زنبور عسل به دست ميآيد . در قرآن كريم از مواد غذايي مختلفي نام برده شده است، اما تنها در مورد عسل است كه آن را «شفا» ناميده است.
قال الله تعالي:« و اوحي ربك الي النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون ثم كلي من كل الثمرات فاسلكي سبل ربك ذللاً يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للناس».[1]
« و پروردگار تو به زنبور عسل«وحي» و الهام غريزي نمود كه :از كوهها و ثمرات گلها بخور و راههايي را كه پروردگارت براي تو تعيين كرده است به راحتي بپيما؛ از درون شكم نوشيدني با رنگهاي مختلف خارج ميشود كه در آن شفا براي مردم است.»
آيات فوق نكات ارزندهاي را در مورد زنبور عسل يادآور ميشود، مثل وحي به آنان كه در اينجا با توجه به ريشه لغوي (اشاره مخفي سريع) آمده است(يعني وحي اصطلاحي كه توسط جبرئيل بر پيامبران نازل ميشود،مقصود نيست) و يا مسئله خانهسازي زنبوران كه از محل بحث ما خارج است.[2]
قرآن كريم در آيهي فوق از عسل به عنوان « شراب» ياد كرده است و در آيه ديگري كه در مورد بهشت است از « جويهايي از عسل مصفي »( وانهار من عسل مصفّي)[3] سخن ميگويد.
عسل از زمانهاي قديم مورد توجه بشر بوده است. علاوه بر جنبهي غذائي آن، در زمان « بقراط» و در متون «تورات» به عنوان يك ضد عفوني كننده در بيماريهاي پوستي و زخمها مورد توجه بوده است.[4]
در كتاب مقدس ميگويد: « همواره در اراضي مقدسه شير و عسل جاري است.»[5] فقيرترين و بيچارهترين مردم عسل را توانند خورد.[6]
بسياري از صاحبنظران،مفسران و پزشكان در مورد اهميت غذائي و دارويي (شفابخشي) عسل سخن گفته و بر قرآن كريم آفرين گفتهاند كه آن را «شفا» خوانده است. در اين ميان يكي از كاملترين تحقيقات در اين زمينه را از نظر ميگذرانيم و به برخي ديگر اشاره خواهيم كرد:
« دكتر عبدالحميد دياب و دكتر احمد قوفوز » نتايج تحقيقات، تجارب و آزمايشات علماي جهان به ويژه در روسيه و آمريكا را جمعآوري كردهاند و اين گونه گزارش ميكنند:
اول : مواد تشكيل دهنده عسل: عسل داراي بيش از 70ماده مختلف است:
1ـ عسل مهمترين منبع مواد قندي طبيعي است و تاكنون 15 نوع قند در آن كشف گرديده است كه ازمهمترين آنها ميتوان به فركتوز(قند ميوه) به نسبت 40% و گلوكز (قند انگور) به نسبت 30% و قند نيشكر به نسبت 40% [اشاره كرد] و در مجموع يك كيلوگرم عسل 3250 كالري حرارت ميدهد.
2ـ عسل به لحاظ داشتن برخي از انواع مواد تخميري در تبادلات غذايي و كمك به هضم غذا درميان خوراكيها بالاترين مرتبه را دارد. مهمترين مواد تخميري موجود در عسل عبارتند از آميلاس (Amylase) كه مواد نشاستهاي را مبدل به قند ميكند و اينورتاس (Inverase) كه قند معمولي را به قند ميوه مبدل ميسازد و نيز كاتالاس (Catalase) ، پروكسيداز (Perozidase) و ليپاز(Lipase) .
3ـ عسل داراي ويتامينهاي بسيار است كه از جمله مهمترين آنها ويتامين B5, B2, B، (اسيد نياسين)،B6 (پرودكسين)، ويتامين C ، ويتامين K ، ويتامين E و ويتامين A . هر چند مقدار اين ويتامينها در عسل زياد نيست، ولي كافي و مفيد ميباشد. عسل مكان مناسبي براي حفظ اين ويتامينهاست، البته مقدار اين ويتامينها بستگي به نوع شيرهاي دارد كه زنبور از گلها ميگيرد.
4ـ عسل داراي انواع پروتئين ، اسيدهاي آمينه و اسيدهاي آلي مثل اسيد فورميك (Formic Acid) ، مشتقات كلروفيل ، مقداري آنزيم و محركهاي حياتي (Biostimulators) و رايحههاي معطر ميباشد.
5- املاح معدني در عسل فراوانند از جمله :كلسيم،سديم ،پتاسيم، منگنز،آهن،كلر،فسفر، گوگرد و يد. املاح موجود در عسل 002/0% وزن آن را تشكيل ميدهد.
6ـ بسياري از محققين تأكيد دارند كه عسل داراي عوامل قوي ضد ميكروب ميباشد. همچنين اعتقاد بر اين است كه عسل داراي هورمون نباتي و نوعي هورمون جنسي ( از مشتقات استروژن ) است . ميبينيم كه عسل مادهاي بسيار پيچيده و البته ممكن است با توجه به نوع گلهائي كه زنبورها از آن تغذيه ميكنند، عسل مناطق مختلف، اندك تفاوتي باهم داشته باشند.[7]
دانشمندان تأكيد دارند كه ميكروبهايي كه عامل بيماري انسانها هستند، قادر به ادامهي حيات در عسل نيستند و عملاً عسل آنها را از بين خواهد برد. براي اين خاصيت عسل نظريات بسياري ارائه گرديده كه از جمله آنها موارد زير را ميتوان نام برد:
1ـ وجود سايد فورميك (Formic Acid) در عسل كه يك ماده ضد ميكروب است.
2ـ بالا بودن ميزان مواد قندي موجود در عسل كه 80% از تركيب آن را در برميگيرد. خرما نيز به دليل داشتن تركيبات قندي بالا همين خاصيت را دارد و ميكروب در آن رشد نميكند.
3ـ وجود موادي كه مانع از رشد ميكروب ميشوند(Antibactereril Inhibitore) اين مواد توسط زنبور ساخته ميشود و در عسلهاي مصنوعي وجود ندارد. اين نظريه نسبت به ساير نظريهها از اهميت بيشتري برخوردار است.
4ـ وجود آب اكسيژنه در عسل (H2O2 Hydroyen Perozide) كه مادهاي است ميكروبكش.
واقعيت اين است كه خاصيت ضد ميكروبي عسل در نتيجه وجود تمام عوامل ياد شده ميباشد.
اما خاصيت ضدعفوني عسل، درست عكس اغلب مواد غذايي از قبيل شير و عصارههاي گياهي و غذاهاي پخته است و هيچ گونه قارچي در آن رشد نميكند،فاسد نميگردد، رنگ، بو و طعم آن عوض نميشود. مشروط به اينكه آن را دور از رطوبت نگهداري نمايند.[8]
عسل براي كودك هم يك ماده غذايي است[9] و هم يك داروي بسيار ارزشمند است زيرا:
1ـ گلبولهاي قرمز خون را افزايش داده و رنگ آن را شفافيت ميبخشد.
2ـ حال عمومي كودك را به نحو قابل ملاحظهاي بهبود ميبخشد.به ويژه كودكاني كه از نارساييهاي دستگاه گوارش از قبيل اسهال، نارسايي درجذب مواد غذايي ويا سوء تغذيه و كمخوني رنج ميبرند.
3ـ خاصيت ضد ميكروبي آن،كودكان را از خطرابتلاي به بيماريهاي انگلي و عفوني مصون ميدارد.
4ـ باعث بهبودي كودكان بيمار شده و وزن آنها را افزايش مي دهد.
5ـ به درآمدن دندان كودكان كمك كرده و از پوسيدگي آنها جلوگيري مينمايد .
6ـ نياز كودك را به ويتامين B6 مرتفع ساخته و به سوخت و ساز كلسيم و منيزيم در بدن كمك ميكند و به همين دليل،اكثر پزشكان توصيه ميكنند كه مقداري عسل به غذاي روازنه كودك در تمام مراحل رشد اضافه شود؛ زيرا اين عمل به رشد آنها كمك كرده و از ابتلاي آنها به بيماريهاي خطرناك از قبيل اسهال و سوء تغذيه پيشگيري ميكند.[10]
گاهي پرتودرماني مستمر، هم براي بيمار و هم براي كاركنان مراكز درماني و پزشكاني كه با اين وسيله سروكار دارند، مضر است . عوارض زيانآور اين امر به صورت كمخوني، كاهش گلبولهاي سفيد خون، سردرد، ضعف عمومي،استفراغ، تب و ...ظاهر ميشود و ثابت گرديده كه تنقيه اين افراد با محلول عسل موجب برطرف شدن سريع اين عوارض ميگردد. اگر قبل از مرحلهي درمان با اشعه،مقداري عسل به بيمار خورانده شود از عوارض ياد شده مصون خواهد ماند.
آمار نشان ميدهد كه به نسبت ساير حِرَف، زنبورداران به ندرت به سرطان مبتلا ميشوند هر چند تاكنون دليل علمي براي اين امر اثبات نگرديده است. طبق اين آمار ،نسبت ابتلاي كاركنان شاغل در كارخانههاي مشروبسازي و زنبورداران به سرطان، 13 به يك است.
يعني ابتلاي به سرطان نزد كاركنان كارخانههاي مشروب سازي 13 برابر كاركنان مراكز زنبورداري است. شايد به همين دليل باشد كه عسل يكي از اركان اصلي رژيمهاي غذايي بيمارستان اورام سرطاني « ايسلر» در آلمان غربي را تشكيل ميدهد.[11]
تأثير بهبود بخشي عسل كاملاً مدلول صريح آيه قرآني است كه ميفرمايد:« فيه شفاء للناس». هنگامي كه انسان بر قدرت اين داروي الهي در بهبود بخشيدن بسياري از بيماريها از جمله بيماريهايي كه دانش بشري تاكنون نتوانسته درمان مؤثري براي آنها بيابد، پي ببرد،واقعاً شگفتزده ميشود . مهمترين ويژگي كه عسل را به عنوان يك دارو از ساير داروها متمايز ميسازد ، نداشتن عوارض زيانآور جنبي بر ساير اندامهاي بدن است و بلكه برعكس حال عمومي ساير دستگاهها را نيز بهبود ميبخشد كه اين خود در كوتاه كردن زمان بيماري و سرعت درمان مؤثر است.
درمان بيماريهاي پوستي به ويژه جوشهاي چركي و زخمهاي كهنه و عفوني با عسل از قديمالايام يعني از زمان بقراط و متون تورات گرفته تا دوران ابن سينا كه معتقد بود عسل در درمان دملها و زخمهاي عميق عفوني بسيار سودمند است،رايج و متداول بوده است.
در عصر حاضر نيز پزشكان بسياري كاربرد عسل را در درمان اين قبيل بيماريها آزمايش كردهاند. نتايج بدست آمده از اين آزمايشات بدين شرح بوده است:
* عسل التيام زخمها را سرعت بخشيده و آنها را از وجود ميكروب پاك ميكند؛ زيرا در عسل مادهاي به نام گلوناس وجود دارد كه كار ترميم ضايعات بافتها را تسريع ميبخشد.
* عسل داروي مؤثر و مناسبي براي معالجه زخمهاي پوستي مزمن ميباشد؛ به ويژه اگر تركيبي از عسل و وازلين باشد (وازلين 5/1 + 5/4 عسل).
* عسل در درمان زخمهاي چركي از قبيل دملها و جوشهاي خوش خيم سودمند است زيرا رشد ميكروبها را متوقف ساخته، پوست، اعصاب را تغذيه مينمايد.
* در زخمهاي عميق ناشي از گلوله هر چند توأم با شكستگي استخوان نيز باشد،كاربرد عسل به صورت پماد بسيار نافع بوده و بهبودي را تسريع مينمايد.
* در ضماد زخمهاي ناشي از برخي اعمال جراحي كه احتمال عفونت در آنها وجود دارد (مانند عمل برداشتن فرج)، سودمند ميباشد . دكتر بولمان كه يك پزشك جراح بيماريهاي زنان است،اين روش را به كار برده و در پايان گزارشي در همين زمينه ميگويد:
« دلايل بسيار روشني در دست دارم كه مرا وادار ميسازد تا درباره اين ماده كه در عين سادگي، پاسخگوي تمام سؤالات من در رابطه با زخمها و جوشهاي عفوني است، بيشتر بينديشيم. اين ماده نه تند و سوزاننده است و نه مسموم كننده. به طور ذاتي ضد عفونت است و ضد ميكروب . دارويي است مغذي براي پوست . ارزان است و سهل الوصول و سهلالاستعمال و بالاتر از همهي اينها مادهاي است فعال و زنده.»
بسياري از دانشمندان ضرورت كاربرد وسيع عسل را چه به تنهايي و چه به همراه ساير ادويه در زمينه درمان بيماريهاي پوستي حاد و مزمن به صورت كرم يا مرهم و ... پيشنهاد كردهاند.[12] و [13].
تزريق موضعي عسل : عدهاي از پزشكان تأكيد دارند كه از عسل ميتوان به صورت تزريق موضعي براي درمان خارشهاي حاد و مزمن پوستي استفاده كرد و نتيجهي مطلوب گرفت.
عناصر گوناگون شيميايي موجود در عسل به نوعي است كه قادر است تأثيرات نيكوئي بر برخي از بيماريهاي دستگاه گوارش بگذارد . براي مثال:
*به دليل داشتن آنزيمهاي گوارشي، به هضم غذا كمك ميكند. اين آنزيمها عبارتند از:آميلاز، ساكاراز، ليپاز و ...
* عسل از شدت ترش كردن معده ميكاهد (افزايش ترشحات اسيدي معده را تعديل ميكند.)براي زخممعده و التهاب معده مفيد است . كاهش ترشحات اسيدي معده را تعديل ميكند و در حقيقت ميتوان گفت عسل نقش مؤثري در تنظيم اسيدهاي معده دارد. در همين زمينه يك بررسي جالب توسط پروفسور « خوتكين » بر روي تعداد زيادي از بيماران مبتلا به زخم معده و زخم روده انجام گرفت. در اين بررسي گروهي از اين بيماران به روال معمول مراكز درماني تحت معالجه قرار گرفتند و گروهي ديگر فقط به وسيلهي عسل، نتيجه فوقالعاده جالب بود. 61% از گروه اول كاملاً بهبود يافته و 18% آنها كماكان از درد رنج ميبردند، اما از گروه دوم 84% كاملاً بهبود يافته و 9/5% آنها كماكان از درد شكايت داشتند.
دانشمندان بر اين عقيدهاند كه عسل به طور مضاعف روي زخم معده تأثير ميگذارد: يك تأثير موضعي كه باعث التيام سريع زخم و تعديل اسيدهاي معده ميگردد و يك تأثير كلي كه بر اثر آن حال عمومي بيمار بهتر شده و دستگاه عصبي او آرامش مييابد.
* حسن تأثير فعال عسل در درمان عفونتهاي رودهاي به ويژه نزد اطفال، كاملاً روشن و اثبات شده ميباشد. از رسول اكرم(ص) نيز نقل گرديده كه در موارد بسياري خوردن عسل را براي درمان اسهال سفارش فرمودهاند.
* عسل به دليل داشتن اسيد فورميك مانع از تخمير ميگردد؛ زيرا اين ماده روي ميكروبهاي امعاء مؤثر ميباشد.
* عسل مانع به وجود آمدن يبوست است،به ويژه يبوستي كه بعد از اعمال جراحي عارض ميشود؛ زيرا داراي اسانسهاي فراري است كه باعث افزايش فعاليترودهها ميگردد. همين طور عسل داراي ماده گلوكوسيد استراءستيل است كه در امعاء تبديل به اوكسي متيل انتراكينون شده و مانع از ايجاد يبوست ميگردد.
* در اكثر بيماريهاي كبدي و كيسه صفرا، اگر عسل را جزء رژيم غذاي بيمار قرار دهند،مفيد و مؤثر خواهد بود؛ زيرا عسل براي بافتهاي كبد يك ماده مغذي است و ذخيره مواد قندي در كبد را افزايش مي دهد.
اگر عسل را با گرده گل و شاهانگبين (غذاي ملكه زنبورهاي عسل) ممزوح كنند،به دليل داشتن املاح معدني،ويتامينها ، هورمونها ، اسيدها و ... در اكثر بيماريهاي كبد مؤثر بوده و فعاليت تبادلات مواد قندي كبد را افزايش ميدهد. دكتر كخ اين قدرت تأثير در عسل را مرهون مادهاي به نام (Glueatilic Factory) ميداند كه تأثيري ويژه بر كبد و دستگاه جريان خون و قلب دارد.[14]
*در بيماري سل: عسل تأثير مفيدي بر بيماري سل دارد و شايد اين حسن تأثير در نتيجه اين باشد كه عسل مقاومت بدن را در مقابل التهاب سلي افزايش ميدهد . خوراندن 100 تا 150 گرم عسل به بيمار مبتلا به سلريوي، باعث ميشود كه وزن بيمار نسبت به ساير بيماراني كه عسل نخوردهاند، افزايش يافته؛ از ميزان سرفه وي كاسته و شفافيت خون او زياد شود.
* سياه سرفه و التهاب حنجره و گلو از بيماريهايي هستند كه عسل در بهبودي آنها بسيار مؤثر است .
* التهاب ريه: مصرف عسل در التهاب ريه و برطرف كردن سرفه سودمند است و به همين دليل شركت داروئي Natterman آلمان، عسل را به تركيبات داروئي ضد سرفه خود اضافه كرده است. از جمله شربت Melrosum كه يكي از بهترين داروهاي ضد سرفه و التهاب قصبالريه به ويژه براي اطفال ميباشد.
* در بيماريهاي آسم و ذاتالريه، عسل به صورت شربت به همراه كلروركلسيم و محلول ديمدرول مصرف ميشود.
عسل را از قديم الايام در معالجهي بيماريهاي چشم به كار ميبردهاند و به نتايج مطلوبي نيز دست مييافتند. امروزه تجارب و آزمايشات بيشمار تأثير و فايدهي عسل را در درمان بيماريهاي زير ثابت كرده است:
* التهاب پلكها
* انواع التهابات قرنيه از قبيل التهاب سلي چشم، سيفيليس و تراخم.
* آلودگي و زخم قرنيه.
* انواع سوزشهاي چشم، ( با به كارگيري تركيبي از عسل با روغن ماهي) به همين دليل اكثر پزشكان توصيه ميكنند كه در تركيبات داروئي ضد التهابات چشمي عسل را نيز به دليل خاصيت ضد ميكروبي ،طراوت بخشي، مغذي و ترميمكنندگي بافتها(Regeneration) به ويژه در قرنيه، ملحوظ دارند.
* جديدترين مطلبي كه دربارهي عسل و بيماريهاي چشم منتشر گرديده، كتابي است از دو محقق به نامهاي ماكسيمنكو و بالوتينا درباره معالجه نزديكبيني (Myopia) . در اين كتاب موفقيت عسل در جلوگيري از پيشرفت بيماري و بهبودي ديد چشم و افزايش قدرت بينايي طي تجارب فراواني اثبات گرديده است.
* درمان استفراغهاي دوران بارداري. از نظر علمي ثابت گرديده كه اگر محلول ملكائين عسلي (عسل + نوكائين)را فقط 2ـ3 بار به صورت تزريق وريدي بكار برند، اكثر حالات استفراغ دوره بارداري را از بين ميبرد.
* تزوريق وريدي محلول تصفيه شده عسل(40%) شرايط زايمان كمدرد و راحتي را براي زائو فراهم ميكند.
* در التهاب مهبل، عسل را به مدت 6 روز به جداره مهبل،گردن رحم و قسمتهاي خارجي دستگاه تناسلي ميمالند، البته قبل از ماليدن عسل موضع را بايد با آب اكسيژنه شستشو داد. نتايج مثبت پس از گذشت فقط يك روز با برطرف شدن خارش و سوزش آشكار ميشود و پس از 2 ـ 3 روز ميكروبهاي مهبل از بين ميروند.
به نظر ميرسد ماده (Inhibin) موجود در عسل است كه موجب از بين رفتن ميكروبها ميگردد . از طرفي عسل باعث افزايش ترشح اسيد مهبل ميشود و اين خود در نابودي ميكروبها بسيار كمك ميكند.
* خارش فرج: در معالجه خارشهايي كه ريشهي نامشخصي دارند و معالجات معمولي درباره آن مؤثر نميباشد، عسل داروئي است مؤثر كه ارزش تجربه را دارد.
* دكتر كابلون معتقد است كه تزريق محلول 33% عسل و 5/0 نوكائين در مثانه بهترين روش درماني براي معالجه التهاب حاد مثانه ميباشد.
* پس از انجام اعمال جراحي زنان به ويژه در قسمت فرج استفاده از عسل از هر نوع پماد ديگري مؤثرتر و در التيام سريع زخمها مفيدتر است.
* عسل و انواع سرماخوردگي: از قديم گفته شده كه سرماخوردگيها( زكام،آنفلوونزا و گريپ) بدون معالجه در مدت هفت روز و با معالجه در يك هفته!! بهبود مييابند (كنايه از اينكه دارو تأثير چنداني در بهبودي سريع اين بيماريها ندارد). ولي گويا عسل اين قاعده را تغيير داده است؛ زيرا تجربه ثابت كرده در صورت مصرف عسل همراه با شير داغ و يا با عصاره ليمو و يا با چاي ، مدت بيماري به سه روز تقليل مييابد.
* التهاب پنهان مجاري تنفسي: مانند التهاب پنهان بيني و حلق كه با معالجات معمولي بهبود نيافته باشند. در اين گونه موارد عسل را به صورت محلول رقيق شده در آب درآورده و استنشاق مينمايند. اين عمل نتايج بسيار خوبي در پي خواهد داشت.
* التهاب مزمن سينوسها و التهاب چركي مزمن گوش مياني اگر با محلول عسل شستشو داده شوند،بهبود مييابند؛ زيرا استفاده از محلولي كه 30% آن را عسل تشكيل دهد ،براي متوقف ساختن رشد انواع ميكروبها كفايت ميكند.
* زكام حاد(Rhinitis) و التهاب حلق و نايژهها را برطرف ميسازد.
* در التهاب خشك بيني و حلق، معالجه با عسل نتايج سودمند و اميدوار كنندهاي دربرخواهد داشت.
* التهاب دهان (Aphthose) در برابر معالجه موضعي با عسل به مدت پنج روز، واكنش مساعد نشان ميدهد.
عسل باعث ميشود خون بيشتري به عضله قلب برسد و از طريق مواد قندي موجود در آن انرژي بيشتري به قلب ميدهد. همچنين باعث انبساط شريانهاي اكليلي قلب شده و در تنظيم ضربان نامنظم قلب نيز مؤثر ميباشد. مهمترين بيماريهاي قلبي كه عسل در درمان آنها مؤثر است عبارتند از :
* التهاب ديفتريايي قلب كه گاهي نيز توأم با نامنظم بودن ضربان ميباشد.
* پس از اعمال جراحي به عنوان تقويتكننده .
* خناق سينه و سوزش قلب.
* ناتواني توأم با پايين آمدن ضربان قلب چه همراه با سوزش سينه باشد و چه نباشد.
در مواردي كه فعاليتكليه دچار نارسائي گردد،از عسل به دليل دارا بودن مقدار اندكي پروئين و املاح معدني ميتوان به عنوان رژيم غذايي استفاده كرد و به عنوان داروي مؤثر نيز نتيجه بخش خواهد بود. عدهاي از پزشكان با استفاده از عسل در تركيبات گياهي مثل عصاره تره و يا روغن زيتون و يا عصاره ليمو،نتايج مثبتي در دفع سنگ مثانه به دست آوردهاند.
عسل در حالات زير مفيد خواهد بود:
* گرفتگي مويرگهاي مغزي.
* در درمان داءالرقص (Chorea).
* به عنوان آرام بخش دستگاه عصبي.
* التهاب عصب سياتيك با استفاده از ملكاتين (Malcatin).
و در پايان ،عسل در درمان كمخوني مفيد بوده، گلبولهاي قرمز و هموگلوبين را افزايش ميدهد و خاصيت ضد خونريزي دارد و از اين بابت ميتواند نقص ويتامين k بدن را جبران كند.
در خاتمهي بحث درباره اين داروي جادوئي، لازم به تذكر ميدانيم كه معالجه با عسل بايد زير نظر پزشك معالج انجام شود نه سرخود؛ زيرا ممكن است كه نتيجهي مطلوب به دست نيايد.
با توجه به آنچه به صورت خلاصه گذشت به حيطه تأثير وسيع اين تركيب عجيب كه خداوند حشره كوچكي را مأمور تهيه آن فرموده، پي ميبريم . حشرهاي كه شايد از نظر حجم كوچك باشد، ولي از نظر نظم و تلاش و كوشش و انجام وظايف بسيار آگاه و با مهارت و بزرگ است.
بحث دربارهي عسل در اين مختصر نميگنجد و شايد اسرار بسياري وجود داشته باشد كه هنوز كشف نشده زيرا:« و ما أوتيتم من العلم الا قليلاً»[15]
1ـ در اينكه عسل خواص غذايي و درماني فراوان دارد،جاي ترديد نيست؛ همانگونه كه اشاره صريح قرآن به « شفا» بودن عسل «فيه شفاء للناس» يك مطلب علمي است.
2ـبا توجه به اينكه قبلاً در فرهنگ پزشكي، بشر تا حدودي پي به اين مطلب برده بود و امثال « بقراط» از روش شفابخشي عسل استفاده ميكردند و حتي در تورات نيز از عسل به نيكي ياد شده است .
پس نميتوان گفت كه اين مطلب اعجاز علمي قرآن كريم است. فقط ميتوانيم بگوييم كه اين آيه قرآن « فيه شفاءللناس» ارشادي است؛ يعني تأييد مطلبي است كه پزشكان و كتب مقدس قبل از اسلام متذكر آن شده بودند.
پس اين مطلب عليرغم اصرار بسياري از صاحبنظران و پزشكان محترم، يك اعجاز علمي قرآن نيست. بلكه يك مطلب علمي است كه قرآن كريم بر آن مهر تأييد زده است.
3ـ با توجه به انواع مختلف زنبورهاي عسل و مناطق متفاوت كه داراي گياهان مختلفي است،در نتيجه عسلهايي با رنگها و خواص مشترك يا متفاوتي به دست ميآيد . از اين رو ممكن است برخي از اين آثار در مورد همهي عسلها صادق نباشد، بلكه اين مطالب در مورد، عسل في الجمله صحيح است.
روزه (صوم) عبارت است از غذا نخوردن از صبحگاهان تا اول شب ( با نيت و شرايط ويژه كه در كتابهاي فقهي ديني موجود است) كه اين عمل تأثيرات روحي و جسمي فراواني بر انسان ميگذارد و مورد توجه قرآن كريم قرار گرفته است.
در مرحله اول روزهداران را وعدهي بخشش و اجر عظيم ميدهد:
« و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم و الحافظات و الذاكرين الله كثيراً و الذاكرات اعدالله لهم مغفرة و اجرا عظيما»[16]
«و مردان روزهدار و زنان روزهدار ، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا ميكنند، خداوند براي همهي آنان مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.»
برخي مفسران گفتهاند كه آيات فوق پس از سؤال « اسماء بنت عميس» همسر جعفر بن ابي طالب نازل شده است. او هنگامي كه با همسرش از حبشه برگشت به ديدن همسران پيامبر (ص) آمد و از آنان پرسيد كه آيا چيزي از قرآن دربارهي زنان نازل شده است؟ آنها گفتند:نه و اسماء خدمت پيامبر (ص) رسيد و عرض كرد: جنس زن گرفتار خسران و زيان است و پيامبر (ص) فرمود: چرا؟ او گفت :چون در اسلام و قرآن فضيلتي دربارهي آنها همانند مردان نيامده است و اينجا بود كه آيات فوق نازل شد.[17]
در مرحلهي دوم روزه را بر مسلمانان واجب ميكند:
«يا ايهاالذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم لعلكم تتقون اياما معدودات فمن كان منكم مريضا او علي سفر فعدة من ايام اخر و علي الذين يطيقونه فدية طعام مسكين فمن تطوع خيرا فهو خير له و ان تصوموا خيرلكم ان كنتم تعلمون شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان فمن شهد منكم الشهر فليصمه و من كان مريضا او علي سفر فعدة من ايام اخر يريد الله بكم اليسر و لايريد بكم العسر...»[18]
« اي افرادي كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته شده همانگونه كه بر كساني كه قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهيزكار شويد. چند روز معدودي را بايد روزه بداريد و هر كس از شما بيمار و يا مسافر باشد، تعدادي از روزهاي ديگر را روزه بدارد و بر كساني كه روزه براي آنها طاقتفرساست، همچون بيماران مزمن و پيرمردان و پيرزنان لازم است و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد. (روزه در چند روز معدود ماه رمضان است) ماهي كه قرآن براي راهنمايي مردم و نشانههاي هدايت و فرق ميان حق و باطل در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد ( در سفر نباشد) روزه بدارد و آن كس كه بيمار يا در سفر است، روزهاي ديگري را به جاي آن روزه بگيرد . خداوند راحتي شما را ميخواهد نه زحمت شما را . »
قرآن كريم در اين آيات به چند نكته اساسي توجه ميدهد:
1ـ روزه بر اقوام قبل از ما (مسلمانان نيز واجب بوده است و يك دستور بدون سابقهاي نيست.
2ـ هدف قانونگذار از روزه، تقوا (حفظ جسم و روح از ضرر) است.
3ـ مدت و زمان روزه (ماه رمضان ) مشخص شده است.
4ـ كساني كه عذري دارند (مثل بيماران ـ مسافران ....) بايد قضاي روزه را بعداً بجا آورند.
5ـ كساني كه طاقت روزه ندارند، روزه بر آنان واجب نيست و بجاي آن مقداري از مال خويش را در راه خدا بدهند.
6ـ روزه براي انسانها بهتر است اگر به اسرار آن آگاهي يابند. «خير» بودن روزه مطلب مهمي است كه قرآن كريم بدان اشاره ميكند و بسياري از اسرار و حكمتهاي روزه در همين نكته نهفته است.
7ـخداوند قصد به زحمتانداختن انسانها را ندارد، بلكه ميخواهد كه انسان راحت باشد . پس در اسرار اين احكام راحتي انسان نهفته است.
در مرحله سوم: روزه به عنوان كفارهي برخي گناهان و اعمال قرار گرفته و واجب ميشود مثل وجوب ده روز روزه براي كسي كه در ايام حج قرباني نيابد[19]و در ديه قتل خطايي دو ماه روزه قرار داده شده است[20] و نيز در كفارهي قسم نيز دو ماه روزه قرار داده شده است.[21] همانگونه در كفاره ظهار نيز دو ماه روزه قرار داده شده است . [22]
شايد قرار دادن اين روزهها براي سختي و زحمت آن باشد و شايد هم براي توجه بيشتر انسان به روزه و نوعي توفيق يافتن براي اين عمل عبادي و بهداشتي باشد.
روزه در اديان قبل از اسلام سابقهاي طولاني دارد و با شرايط ويژهاي و با انواع خاصي (مثل روزه سكوت) وجود داشته است. قرآن كريم به اين سابقه در دو مورد اشاره ميكند. نخست در هنگام تشريع روزه ميفرمايد:
«يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب علي الذين من قبلكم»[23]
« اي افرادي كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته شده همانگونه كه براي كساني كه قبل از شما بودند، نوشته شد.»
و در آيه ديگري به روزه حضرت مريم(س) اشاره ميكند:
« فاماترين من البشر احدا فقولي اني نذرت للرحمن صوما فلن اكلم اليوم انسياً»[24]
«و هر گاه كسي از انسانها را ديدي، با اشاره بگو: من براي خداوند رحمان روزهاي نذر كردهام.»
تذكر: روزه حضرت مريم«سكوت» بوده است و از لحن آيه برميآيد كه روزه سكوت براي قوم او شناخته شده بوده است، اما اين نوع از روزه در اسلام مشروع نيست.[25]
كتاب مقدس نيز پيروان يهوديت و مسيحيت را به روزهداري فرا ميخواند و ميگويد:
چهل روز روزه داشتن موسي(ع) و ايليا(ع) و عيسي مسيح(ع) به طور معجزه و خارق عادت بوده است.[26]
قوم يهود غالباً در موقعي كه فرصت يافته، ميخواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمايند روزه ميداشتند تا گناهان خود را اعتراف نموده و به واسطه روزه توبه، رضاي حضرت اقدس الهي را تحصيل نمايند.[27]
مخصوصاً در مواقع مصيبت عام روزه غير موسوم قرار ميدادند و در اين صورت اطفال شيرخواره [را از شير ] و گاهي حيوانات را نيز از چرا منع ميكردند.[28]
شروع روزه و امتناع از خوراك از غروب آفتاب بود كه آن شب و فردا را تا غروب بدون خوراك بسر ميبردند.
حضرت مسيح(ع) نيز فرمود كه شاگردانش بعد از فوت او روزه خواهند داشت.[29] حواريان آن حضرت نيز در موقع لزوم (روزه را ) منظور و معمول ميداشتند. لكن امري بر حتميت و وجوب آن نفرمودند.[30]
در اسلام، احكام متعددي درباره روزه و شرايط و پيامدهاي آن وضع شده است كه در اينجا به برخي از مهمترين آنها اشاره ميكنيم:
1ـ روزه بر هر شخص مسلمان مكلف در ماه رمضان واجب است.
2ـ اگر كسي عمداً روزهي خود را ترك كند، علاوه بر قضاي روزه، كفاره هم بر او واجب ميشود؛ يعني يا بايد يك برده را در راه خدا آزاد كند و يا شصت روز روزه بگيرد و يا شصت فقير را غذا دهد.
3ـ در روزهاي خاص روزههاي مستحبي وجود دارد. مثل ماه شعبان و رجب، برخي عيدها مثل عيدغدير و ...[31]
در مورد اسرار علمي و تأثير روزه در پيشگيري و درمان برخي بيماريها، بسياري از پزشكان و صاحبنظران، اظهار نظر كرده و كتابها در اين زمنيه نوشتهاند. در روايات اهل بيت(ع)نيز اشاراتي بدانها شده است.[32] ما در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1ـ روزه در روايات : در احاديث پيامبر(ص)و اهل بيت (ع) بر آثار روزه به ويژه آثار معنوي آن تأكيد شده است، اما ما در اينجا به يك روايت اكتفا ميكنيم:
عن النبي(ص): « صوموا تصحوا»[33] « روزه بگيريد تا سالم باشيد».
2ـ روزه موجب تقويت اراده و قواي روحي انسان ميشود. در اين رابطه برخي از پزشكان مينويسند:
« از طرفي ديگر روزه ميتواند تأثيرات نيكويي بر روح انسان نيز داشته باشد كه به صورت رقت احساس و عواطف، خيرخواهي، دوري از جدل و درگيري و دشمني با ديگران ظاهر ميشود. روزهدار احساس ميكند روحي متعالي و فكري بلند دارد.»[34]
اما درباره رابطه روزه با وظايف جنسي،ميتوان گفت روزه باعث تقويت اراده روحي انسان ميگردد و او را قادر ميسازد تا با نفس خود به مجاهده برخاسته و از اعمالي كه منجر به ارتكاب گناه ميشود(مثل نگاه حرام و فكر كردن درباره رذايل و معاصي كه منجر به افزايش ترشحات هورمونهاي جنسي ميگردد) خودداري نمايد. لذا روزه روش موفقي براي اجتناب از ارتكاب گناه بوده و هست و پيامبر اكرم جواناني را كه از ازدواج سرباز ميزدند مورد خطاب قرار داده و ميفرمود:
« يا معشر الشباب، من استطاع منكم الباءة ،فليتزوج،و من لم يستطع فعليه بالصيام فانه له و جاء.[35]»
« شكي نيست كه انحراف جوانان در مسائل جنسي به عدم تهذيب عواطف و كنترل غرايز جنسي آنها برميگردد و همين عامل نقش به سزايي را در ناتواني آنها در روياروئي با مسائل ملي ايفا ميكند؛ زيرا اين روياروئي نيازمند داشتن ايمان قوي و تحمل مشكلات و از خود گذشتگي است.»[36]
3ـ تأثير مثبت روزه بر بيماريها : برخي از پزشكان نوشتهاند:خلاصه اينكه امروزه تأثير مثبت روزه بر بسياري از بيماريها به اثبات رسيده است. مهمترين اين بيماريها عبارتند از :
* امراض دستگاه گوارش از قبيل التهاب حاد معده.
* چاقي
* تصلب شرايين، بالا رفتن فشار خون و خناق سينه.
* آسم.
* اختلالات رواني و اخلاقي.[37]
« روزه برنامهاي است براي نظام بخشيدن به ابعاد مختلف زندگي به صورت ادواري كه در آن انسانهاي مؤمن خود را ملزم ميدانند سالي يك ماه به آن عمل كنند و اين كار تأثير عميقي بر روح و جسم آنها بر جاي ميگذارد .
روزه يك تدبير وقائي و يك روش درماني براي بسياري از حالات مرضي است و شايد دستگاه گوارش بيش از ساير اندامهاي ديگر از آن بهرهمند شود. به همين لحاظ بحث را به اختصار درباره غريزه هضم نزد انسان آغاز ميكنيم:
دستگاه گوارش را دهان،غدد بزاقي ،معده و غدد مترشحه آن،كبد و لوزالمعده و ترشحات هضمي و صفراوي آنها و امعاء و ترشحات آنها تشكيل ميدهد . تمام اين اعضا مشتركا فعاليت ميكنند تا غذا هضم شده و آماده جذب گردد . غذاي جذب شده توسط خون به كبد حمل ميگردد تا در آنجا تصفيه شده و به طور دقيق و به حسب نياز بدن توزيع و مازاد آن ذخيره گردد . عمل هضم در اينجا پايان نميپذيرد ،بلكه مواد غذايي به وسيلهي شريانها به تمام اندامها و سلولهاي بدن حمل ميگردد تا هر يك غذاي مورد نياز خود را از قبيل اسيدهاي آمينه، چربي و ساير مواد از آن بردارند و به مصرف ترميم،تكاثر و رشد برسانند. ضمناً مواد اضافي و زايد موجود در سلولها نيز همزمان تحويل خون ميگردد تا آنها را از طريق كليهها، ريهها و روده بزرگ دفع نمايد. در كليه اين مراحل، قلب، دستگاه گردش خون،مغز و اعصاب نيز مشاركت دارند.
ميبينيم كه عمل غذا خوردن با بلعيدن لقمه پايان نميپذيرد، بلكه اين اولين مرحله كار است . با بلعيدن لقمه ،تمام دستگاههاي بدن وارد فعاليت ميشوند تا عمل هضم و جذب به نحو مطلوب انجام پذيرد. هر چند اكثر افراد در انجام فعاليتهاي روزانه خود چه بدني باشد و چه روحي و فكري كوتاهي مي كنند،تعداد كمي نيز با فرو دادن بيحساب مواد غذايي در مشغول كردن معده خود قصور ميورزند . لذا دستگاه گوارش را ميتوان پركارترين دستگاه بدن ناميد و همانطور كه استراحت براي اعضاي مختلف بدن لازم و ضروري است،براي دستگاه گوارش نيز امري حياتي و واجب است و چه بهتر اين استراحت از طريق پيروي از يك برنامه ثابت غذايي و در طول يك ماه باشد تا به فوايد و دستآوردهاي غير قابل انكار و بسياري نايل شويم از جمله:
* خلاصي بدن از چربيهاي متراكمي كه در صورت افزايش تبديل به بيماري چاقي ميشود. گرسنگي بهترين روش درمان بيماري چاقي و آب كردن چربيهاي اضافي بدن است. از طرفي انسان را از عوارض زيانآور جنبي داروهايي كه اشتها را كم ميكنند ، مصون ميدارد.
* دفع فضولات و سموم متراكم در بدن
* فرصت دادن به سلولها و غدد بدن براي تجديد قوا و انجام وظايف خود به نحو مطلوب و كامل .
* استراحت نسبي كليهها و دستگاه ادرار.
* كاهش رسوبات چربي در شريانها و پيشگيري از تصلب شرايين .
* گرسنگي باعث ميشود كه پس از پايان روزه بدن از خود واكنش نشان دهد.اين واكنش به صورت ميل به غذا و نشاط و فعاليت و تحرك است. در حالي كه قبلاً خوردن غذا به صورت يك عادت خسته كننده درآمده بود.
اگر آداب روزه را همانطور كه شارع مقدس تكليف فرموده و رسول خدا(ص)براي ما سنت قرار داده، بجا آورده شود،ميتواند بهترين روش درماني با گرسنگي باشد . روشي كه اروپائيان در اين اواخر به اهميت آن پي بردهاند.
در همين رابطه يك پزشك اتريشي به نام بارسيلوس ميگويد: « ممكن است فايده گرسنگي در معالجه، برتر از كاربرد دارو باشد.» پزشك ديگري به نام دكتر هلبا (Helba) بيماران خود را چند روز از غذا خوردن منع ميكرد و سپس براي آنها غذاهاي سبك تجويز مينمود.
علت كارآيي روزه در معالجه را ميتوان به دليل روي آوردن بدن به مصرف مواد غذايي ذخيره شده در خود دانست . در صورت كاهش ورود مواد غذايي از خارج به بدن،رژيم غذايي شديدي در بدن حكمفرما خواهد شد. سپس بدن براي زندهماندن خودخوري را آغاز خواهد كرد و اين كار را به ترتيب با مصرف ذخاير قندي ،چربيها، بافتهاي پروتئيني از كار افتاده و ... شروع خواهد كرد.
ملاحظه ميكنيم كه درمان با روزه، بر از بين بردن بافتهاي مريض و از كار افتاده تكيه دارد كه بعد از روزه مجدداً ترميم خواهد شد. شايد به همين دليل باشد كه عدهاي و از جمله دكتر « باشوتين» معتقد باشند كه روزه ميتواند جواني را به انسان بازگرداند.[38]
تذكر: براي اينكه از روزه بهره كامل بگيريم، لازم است آداب آن را به طور صحيح بجا آوريم از جمله تأخير در خوردن افطار و تعجيل در خوردن سحري و عدم اسراف در خوردن غذا هم از نظر كميت و هم از لحاظ كيفيت. [39]
در مورد روزه و حكمتها و اسرار علمي آن دكتر السيد الجميلي [40] و دكتر عدنان الشريف [41] و محمد سامي محمد علي [42] و دكتر جمالالدين حسين مهران[43] و سيد جواد افتخاريان[44] نيز مطالب مشابهي گفتهاند.
در اينجا تذكر چند مطلب لازم است:
1ـ لزوم روزهداري براي انسان يك هديه الهي است كه از طرف انبياء: به بشر ابلاغ شده است.
آثار مفيد روحي و بهداشتي روزه و اسرار آن كاملاً روشن است و اين يك مطلب علمي است كه در اديان الهي وجود دارد. (هر چند كه مقدار و شرايط روزهممكن است در اديان ديگر متفاوت بوده و يا در غير اسلام در طول اعصار دگرگون يا تحريف شده باشد.) با توجه به اينكه در عصار گذشته مردم اسرار علمي روزه را نميدانستند و آن را اجباراً انجام ميدادند و بشريت در عصر حاضر به فوايد پزشكي روزه پي برده است، ممكن است بگوييم كه حكم روزهداري يكي از معجزات علمي اديان الهي است، البته اين احتمال هم هست كه گفته شود اصل پرهيز از غذا در بيماريها، از ديرزمان مورد توجه پزشكان بوده است و روزهنوعي تأييد اين دستور پزشكي است، اما ميتوان به اين احتمال پاسخ داد كه روزه در اديان الهي، مخصوص انسانهاي سالم است، اما پرهيز پزشكي ويژه انسانهاي بيمار است.
2ـ روزه را نميتوان يك معجزه علمي انحصاري قرآن محسوب كرد؛ چرا كه همانگونه كه گذشت و خود قرآن نيز بدان تصريح دارد، روزه در اديان قبل از اسلام سابقه داشته است و يك حكم تأسيسي اسلام نيست.
3ـ روزه در اصل يك عبادت است كه براي نزديكي انسان به خدا و تعالي روحي و معنوي او قرار داده شده است پس اگر چه روزه فوايد بهداشتي و درماني دارد، ولي نبايد آن را در حد يك دستور رژيم غذايي پايين آورد و از فوايد عظيم معنوي آن غافل و محروم شويم.
4ـ اسرار پزشكي كه در مورد روزه گفته شد جزئي از فلسفه و حكمت حكم وجوب روزه است و اين مطلب ثابت نميكند كه علت تامه و منحصر صدور اين حكم همين فوايد پزشكي است، بلكه ممكن است مصالح و مفاسد ديگري نيز مورد نظر شارع بوده است.
5ـ تأثير روزه در برخي از بيماريها كه نام برده شد (مثل امراض دستگاه گوارش) ممكن است در برخي موارد و با نظر پزشك معالج قابل اجرا و مفيد باشد و چه بسا كه طبق تشخيص پزشكان روزه براي برخي از اين افراد مضر باشد كه در آن صورت روزه حرام است . پس اين آثار في الجمله ( در برخي موارد ) صحيح است.
قرآن كريم در آيات متعددي به مسلمانان دستور ميدهد كه هر روز نماز برپا دارند و مسلمانان در صبح ، ظهر، عصر، مغرب و عشاء نمازهاي واجب را به جا ميآورند كه هفده ركعت است و نيز نمازهاي مستحب فراوان در شريعت اسلام آمده و توصيه شده است.[45]
نماز علاوه بر آنكه ياد خداست و ارتباط عبدبا معبود را برقرار ميكند شامل حركاتي مثل ايستادن، خمشدن(ركوع) و به خاك افتادن (سجده) ميشود.
يكي از نويسندگان از اين حركات نماز استفاده ميكند و نوعي اعجاز علمي براي نماز يادآور ميشوند؛ چرا كه اين حركات باعث جلوگيري از بيماريهايي در انسان ميشود و در حقيقت در حكم ورزش صبحگاهي ،شامگاهي و نيمهروز است. در اين مورد ميگويد: حركات اجباري كه در نمازهاي شبانه روز هست، 119 عدد است و آن حركات از بيماريهايي نظير « دوالي الساقين» از طريق حركت سريعتر خون و تقويت ديوارههاي ضعيف ساقهاي پا جلوگيري ميكند و اين مطلب را از طريق رسم شكلها و عكسهاي متعدد اثبات ميكند[46] و آن را «معجزة في الوقايةمن مرض دوالي الساقين»[47] مينامد .
برخي نويسندگان مثل محمد سامي محمد علي نيز در مورد آثار تمريني و ورزش نماز سخن گفتهاند و تحريك عضلات بدن،نشاط قلب و گردش خون، تقويت عضلات رگها و تقويت مغز را از آثار آن شمردهاند.[48]
دكتر دياب و دكتر قرقوز با ذكر آيه 2 سوره مؤمنون «الذين هم في صلاتهم خاشعون» خشوع را وسيلهاي براي رشد قدرت تمركز حواس در انسان معرفي ميكند كه ميتوان از آن در تمام مراحل زندگي بهره برد.[49]
همچنين برخي نويسندگان مثل العميد الصيدلي عمر محمود عبدالله [50] و سعيد ناصر الدهان[51] مشابه همين مطالب را گفتهاند.
در اينجا تذكر چند نكته مفيد است:
1ـبه نظر ميرسد كه قرآن كريم با اهداف معنوي دستور به انجام نماز ميدهد و لذا ميفرمايد:
«اقم الصلوة لذكري»[52] « نماز را به خاطر ياد من به پا دار» و آن را مانع فحشاء و منكرات معرفي ميكند.[53] پس هدف اصلي اين عبادات همان امور معنوي و ديني است .
البته ممكن است نماز آثار جسماني براي انسان داشته باشد و فوايدي در سلامت جسمي داشته باشد؛ ولي اين مطلب در آيات قرآن تصريح نشده و از حكمتها و اهداف نماز شمرده نشده است. پس تحدي قرآن با آن صورت نميگيرد.
و بر فرض اثبات اين تأثيرات جسماني،اين مطلب اعجاز علمي قرآن نيست؛ چرا كه اعجاز علمي وقتي است كه مطلبي در قرآن آمده و اسرار علمي داشته كه مقصود شارع بوده است ولي مردم عصر نزول از آن اطلاع نداشته باشند.
2ـ در مورد خشوع در نماز كه يك حالت خوب مؤمنان است بايد گفت كه خشوع مقدمه نماز است و آن حالت خضوع و تذللي است كه در اعضاء ظاهري انسان آشكار شود (به ويژه در چشم يعني حالت نگاه و سخنگفتن )[54] كه انسان در مقابل خدا خود را موجودي بينهايت كوچك در مقابل بينهايت بزرگ ميبيند و لذا خاشع ميشود.
اما اين مطلب ربطي به تمركز حواس ندارد، البته لازمه خشوع و حضور قلب در نماز همان تمركز حواس هم هست؛ ولي اين مطلب مقصود نماز نيست بلكه همانطور كه گذشت اهدافي كه قرآن براي نماز بيان كردهاست، اهداف معنوي و ديني است. بلي ممكن است در كنار آن فوايد ديگري مثل نظم ، تمركز حواس، سلامت جسمي، بهداشت جسم و لباس و .... به دنبال نماز حاصل شود.
[1] نحل/ 68 ـ 69.
[2] ر.ك :تفسير نمونه،ج 11، ص 259.
[3] محمد (ص)/15.
[4] طب در قرآن،ص 203.
[5] سفر خروج ،باب 3،آيه 17.
[6] ر.ك: قاموس كتاب مقدس ،مستر هاكس، ص 612.
[7] ر.ك: طب در قرآن،ص 196 ـ197 و نيز نعمت صدقي، معجزة القرآن ،ص 83 ـ 87 كه خواص عسل را با ذكر آيات آن بررسي ميكند. همچنين دكتر صادق عبدالرضا علي،القرآن و الطب الحديث،ص 100 به بعد ايشان پس از ذكر آيه 68 سوره نحل مواد تشكيل دهنده و انواع عسل (السنط ـ الزعرور ـ البرتقال ـ الخطة السوداء ـ الزيزفون) را مورد بررسي قرار ميدهد. همچنين استاد آية الله معرفت،التمهيد في علوم القرآن ، ج 6، ص 175 ـ 178 كه خواص عسل و مواد آن را ذكر ميكنند و نكاتي علمي در اين مورد بيان مي دارند و آن را حاوي بيش از 70 ماده ميدانند و از دكتر نزار الدقر، در كتاب معالطب فيالقرآن الكريم،ص 182 ـ 191 مطالبي را ميآورند.
[8] ر.ك: طب در قرآن ، ص 197 و نيز دكتر السيد الجميلي در (الاعجاز الطبي في القرآن، ص 197 به بعد) و نيز دكتر عبدالحميد محمد عبدالعزيز در (الاعجاز الطبي في القرآن الكريم، ص 70 به بعد) مطالب مشابهي دارند.
[9]دكتر السيد الجميلي ،همان،در اين مورد مطالب مشابهي دارند اما آن را مخصوص عسل سفيد ميكنند.
[10] ر.ك:طب در قرآن، ص 200.
[11] ر.ك: طب در قرآن ،ص 201 ،دكتر السيد الجميلي نيز در كتاب الاعجاز الطبي في القرآن، ص 146 به عسل و تأثيرات ضد سرطاني آن اشاره ميكند. ولي آن را مخصوص عسل سفيد ميداند.
[12] طب در قرآن،ص 203 و 204.
[13] در مورد كاربردهاي وسيع درماني عسل نيز مراجعه كنيد به : دكتر عدنان الشريف، من علم الطب القرآني،ص 219 به بعد.
[14] ر.ك:طب در قرآن،ص 205 و 206 و العميد الصيدلي عمر محمود عبدالله، الطب الوقائي في الاسلام،ص 172 ـ176.
[15] « آنچه از علم به شما دادند بسيار اندك است» (اسراء/85).
تذكر:در مورد عسل روايات متعددي از طريق اهل بيت: وارد شده است (ر.ك:بحار الانوار،ج 66،ص 292 به بعد و ج 62،ص 324 به بعد) و برخي از پزشكان و صاحبنظران ديگر نيز مطالب جالبي آوردهاند . (ر.ك: اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 5،ص 129 به بعد ـ اسرار خوراكيها ،ص 272 به بعد و اسلام پزشك بيدارو، ص 114 به بعد.) و مكررا از آن به عنوان اعجاز علمي قرآن ياد كردهاند.
طب در قرآن،ص 195 ـ210 .
و نيز ر.ك: دكتر عبدالعزيز اسماعيل پاشا، اسلام و طب جديد،ص 166 ـ 168 ترجمه سيد غلامرضا سعيدي.
[16] احزاب /35.
[17] تفسير نمونه،ج 17،ص 307.
[18] بقره /183 ـ 185.
[19] بقره /196.
[20] نساء/92.
[21] مائده /89.
[22] مجادله/3.
[23] بقره /183.
[24] مريم/36.
[25] ر.ك: تفسير نمونه،ج 13،ص 45.
[26] سفر تثنيه، 9/9 ـ اول پادشاهان 19/8.
[27] سفر داوران، 20/26 و 1 سموئيل 7/6 سموئيل 12/16 و نحميا9/1 و ارميا 36/9 .
[28] يوئيل،2/16 و دانيا، 10/2 و 3.
[29] لوفا،5/34 و 35.
[30] انجيل متي، 6/16 ـ 18 و رساله روميا 14/1 ـ 3.
[31] ر.ك: تحريرالوسيله ،مبحث الصوم.
[32] ر.ك: سيد حسين موسوي راد، روزه، درمان بيماريهاي روح و جسم، قم،دفتر انتشارات اسلامي،1366 ش.
[33] بحارالانوار، ج 96،ص 255.
[34] ر.ك: طب در قرآن، ص 213.
[35] اي گروه جوانان،هر كس از شما قادر به تهيه خانهاي باشد، ازدواج كند و كسي كه توانايي آن را نداشته باشد روزه بگيرد كه روزه براي او سپري است در مقابل معاصي.
[36] ر.ك: طب در قرآن،ص 214.
[37] ر.ك: طب در قرآن ،ص 214.
[38] ر.ك: طب در قرآن، ص 211 ـ 213.
[39] همان،ص 216.
[40] ر.ك:الاعجاز الطبي في القرآن، ص 213 ـ 215.
[41] دكتر عدنان الشريف، من علم الطب القرآني،ص 259 ـ 274.
[42] ر.ك: الاعجاز العلمي في القرآن الكريم، ص 187 ـ 189.
[43] ر.ك : دكتر جمالالدين حسين مهران،آيات من الاعجاز العلمي في القرآن الكريم،ص 34 ـ 36.
[44] ر.ك:سيد جواد افتخاريان،قرآن و علم روز، ص 46 ـ 50.
[45] ر.ك: تحرير الوسيله، ج 1، كتاب الصلوةو نيز رسالههاي عمليه مراجع تقليد.
[46] ر.ك : محمد السيد ارناووط،الاعجاز العلمي في القرآن، ص 92 ـ 97.
[47] به نظر ميرسد مقصود ايشان همان«واريس» پا باشد. كه رگها از ساق پشت پا بيرون ميزند.
[48] ر.ك: محمد سامي محمد علي،الاعجاز العلمي في القرآن، ص 186.
[49] ر.ك: طب در قرآن، ص 66 ـ 67.
[50] العميد الصيدلي عمر محمود عبدالله، الطب الوقائي في الاسلامي، ص 239.
[51] سعيدناصر الدهان ،القرآن و العلوم ،ص 149 ـ153.
[52] طه/14.
[53] عنكبوت /45.
[54] ر.ك: سيد علي اكبر قرشي،قاموس قرآن،ماده خشع.