باقى: پاينده، پايدار، جاويدان، از اسما و صفاتالهى
باقى از اسماى خداست و گرچه در قرآن بدان تصريح نشده؛ ولى از آياتى استفاده مىشود؛ مانند: «واللّهُ خَيرٌ واَبقى» (طه/20،73)، «و يَبقى وجهُ رَبِّـكَ ذوالجَلـلِ والاِكرام» (الرحمن/55،27) و «كُلُّشَىء هالِكٌ اِلاّ وجهَه» . (قصص/28،88) البته درصورتى مىتوان اسم باقى را از دو آيه اخير استفاده كرد كه مقصود از «وجه» ذات پروردگار باشد.[88] در روايات به اسم باقى تصريح شده است.[89]باقى اسم فاعل از ريشه بقا و بقا در برابر فناست. فنا يعنى زايل شدن و از بين رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراين، باقى در لغت چيز يا كسى است كه ثابت و دائم بوده، فناپذير نباشد[90] و در اصطلاح بر ذات پروردگارى كه به رغم فنا و نابودى همه موجودات همچنان موجود است و به هيچ وجه فنا و فساد بدان راه نمىيابد اطلاق مىگردد[91]، ازاينرو باقى مطلق، حقيقى و بالذات خداست[92]: «كُلُّ مَن عَلَيها فَان * و يَبقى وجهُ رَبِّـكَ...» . (الرحمن/55، 26ـ27) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجرداتـ از بقا برخوردار باشند، به نحو نسبى، مجاز و بالغير خواهد بود[93] و شايد وجه اطلاق بقاء با صيغه افعل تفضيلى بر خداوند در همين نكته نهفته باشد. (طه/20،73) در دعاى صباح نيز خداوند به كسى كه در عزّ و بقا يگانه است و بندگان خويش را با مرگ و فنا مقهور ساخته خوانده شدهاست.[94]
شايان ذكر است كه باقى بودن خداوند از آنروست كه او واجب الوجود بالذات است[95] و به هيچ وجه انقضا و عدم بر او روا نيست.[96]
اسم باقى با برخى از اسما مانند دائم[97]، وارث*[98]، ابدى[99] و آخر*[100] پيوند دارد. اميرمؤمنان، على(عليه السلام)در ضمن بيانى مىفرمايد: «هوالأول ولميزل والباقى بلا أجل» .[101]
برخى گفتهاند: تفاوت باقى و ابدى آن است كه باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مىشود كه پس از فناى همه موجودات، بقا دارد، بلكه هماكنون همه فانىاند و او باقى است[102]؛ ولى ابدى بودن حق از آن جهت است كه ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.[103] گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته نسبت به گذشته قديم و نسبت به آينده باقى ناميدهمىشود.[104]
گفتنى است افزون بر اينكه خداوند باقى است آن چيزى كه نزد او يعنى از ناحيه اوست از قبيل انواع جزا و ثواب و قرب به او نيز مىماند[105]: «ماعِندَكُم يَنفَدُ وما عِندَ اللّهِ باق» (نحل/16،96)، ازاين رو آنچه نزد خداست براى اهل طاعت و ايمان در آخرت، بهتر است از آنچه در دنيا به آنها عطا شده و باقىتر است[106]: «و ماعِندَ اللّهِ خَيرٌ واَبقى» . (شورى/42،36)
بر اساس آيات 26 الرحمن/55 و 96 نحل/16 عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آنچيزى كه متعلق به عالم ماده است همه آنها فانىو در معرض زوال است.[107]
منابع
الالهيات على هدى الكتاب والسنة والعقل؛ اسماءالحسنى و سير و سلوك الى الله؛ الاشتقاق؛ اصول الدين؛ بحارالانوار؛ پيام قرآن؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ تفسير روح البيان؛ التفسير الكبير؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ دقائق الاشارات؛ سنن ابنماجه؛ شرح اسماء الله الحسنى (لوامع البينات)؛ شرح دعاى صباح؛ علم اليقين فى اصول الدين؛ الكافى؛ كشف الاسرار و عدة الابرار؛ لسان العرب؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقام الاسنى فى تفسير الاسماء الحسنى؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ نهج البلاغه.رجب اكبرزاده و بخش فلسفه و كلام
[88]. الميزان، ج19، ص102؛ پيام قرآن، ج4، ص192.
[89]. الكافى، ج2، ص560؛ سنن ابنماجه، ج2، ص1270؛ بحارالانوار، ج4، ص186.
[90]. مفردات، ص138، «بقى»؛ لسانالعرب، ج1، ص467.
[91]. جامعالبيان، مج13، ج25، ص47؛ كشف الاسرار، ج9، ص413؛ التفسير الكبير، ج29، ص105.
[92]. مجمعالبيان، ج6، ص591ـ592؛ اصول الدين، ص90، 109.
[93]. الاشتقاق، ص347؛ اصولالدين، ص90، 108ـ109.
[94]. ر. ك: شرح دعاى صباح.
[95]. شرح اسماء اللّه الحسنى، ص336.
[96]. دقايق الاشارات، ص66.
[97]. دقايق الاشارات، ص66؛ بحارالانوار، ج4، ص190.
[98]. المقام الاسنى، ص64.
[99]. الهيات، ج1، ص183؛ المقام الاسنى، ص64.
[100]. اسماء الحسنى، ص351؛ اصول الدين، ص124.
[101]. نهجالبلاغه، خطبه163.
[102]. روح البيان، ج9، ص346.
[103]. اسماء الحسنى، ص38.
[104]. علم اليقين، ج1، ص148.
[105]. الميزان، ج12، ص339.
[106]. مجمع البيان، ج6، ص592.
[107]. التحقيق، ج1، ص318ـ319، «بقى».