بال

پدیدآورسیدحیدر علاوی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 5

تاریخ انتشار1388/02/05

منبع مقاله

share 3739 بازدید

بال: دو عضو كنارى پرندگان و از مهم‌ترين اعضاى فرشتگان

معادل عربى آن «جَناح» و اصل آن به معناى ميل داشتن به سمت و سويى است.[1] بال در رسته پرندگان اهميت بسزايى دارد و آن را دست و بازوى پرنده قلمداد كرده‌اند.[2] در قرآن 7 بار و در سوره‌هاى انعام/6‌،38؛ اسراء/17،24؛ فاطر/35،1؛ صافّات/37،1؛ ملك/67‌،19؛ حجر/15، 88‌؛ شعراء/26،215 به آن اشاره شده كه اين آيات در ارتباط با توصيف دو بال پرندگان و بال فرشتگان و تشبيه فروتنى و نرمخويى فرزندان در برابر والدين و نيز عطوفت و مهربانى پيامبر(صلى الله عليه وآله) در برابر مؤمنان، به گشودن بال پرنده بر جوجه‌هاى خويش است.
در آيه 38 انعام/6 از پرواز پرندگان با دو بال سخن رفته است: «و لا طـئِر يَطيرُ بِجَناحَيهِ...» . مفسران غالباً قيد «بِجَناحَيهِ» را براى تأكيد دانسته‌اند، زيرا معلوم است كه پرنده با دو بال خود پرواز مى‌كند[3]؛ ولى برخى آن را براى احتراز از معناى مجازى مانند حركت ماهى، كشتى و اسب كه درباره آنها نيز از واژه «طير» استفاده مى‌شود[4] يا خارج كردن فرشتگان[5] دانسته‌اند. برخى نيز به عدم امكان پرواز با كمتر از دو بال اشاره كرده‌اند.[6]آلوسى به نقل از بعضى مفسران متأخر، اين قيد را براى به تصوير كشيدن حالت عجيب پرواز دانسته كه نشانه كمال توانايى خداوند است.[7]
توجه به شگفتيهاى بالهاى پرندگان در برخى روايات نيز به چشم مى‌خورد.[8] چگونگى پرواز با دو بال در روايات فقهى، ملاك تشخيص حلال گوشت بودن پرنده معرفى شده است.[9] در آيه 19 ملك/67: «اَوَ لَم‌يَرَوا اِلَى الطَّيرِ فَوقَهُم صـفّـت و يَقبِضنَ...» به بيان بال زدن و صاف نگه داشتن بال پرنده هنگام پرواز اشاره شده است. علامه طباطبايى باز بودن بال هنگام پرواز در هوا را از شگفت انگيزترين رفتارهاى حيوان باشعور مى‌داند.[10] برخى با توجه به مشتق بودن «صافّات» و دلالت آن بر دوام و فعل بودن «يَقبِضنَ» و دلالت آن بر عدم دوام در آيه فوق چنين برداشت كرده‌اند كه اصل در پرواز پرندگان باز بودن بالها بوده، بال‌زدن‌امرى‌عارضى است.[11]
آيه 1 فاطر/35: «جاعِلِ المَلـئِكَةِ رُسُلاً اُولى اَجنِحَة مَثنى و ثُلـثَ و رُبـعَ» به شمار بال فرشتگان اشاره دارد. در برخى روايات تفسيرى بدون پرداختن به كيفيت و ماهيت بال فرشتگان تنها به شرحى لفظى از آيه فوق بسنده شده است.[12] برخى، فرشتگان را موجودات جسمانى لطيف دانسته‌اند[13] كه در اين صورت ماهيت بال آنان از سنخ بال پرندگان خواهد بود. برخى نيز آنان را موجوداتى روحانىِ منزه از جسم معرفى كرده‌اند[14] كه در اين صورت ماهيت بال آنها متفاوت با ماهيت بال پرندگان خواهد بود؛ همچنين شمار بالها را كنايه از قدرت و نيرومندى و سختكوشى و تفاوت مراتب آنها دانسته‌اند.[15] در برخى روايات تا 600 بال براى آنان آمده است.[16]
فيض كاشانى در تأويلى عرفانى به نقل از ابن‌عربى، بالهاى فرشتگان را مرتبط با مراتب وجود و كاربرد بالها را تنها براى نزول به مراتب پايين‌تر دانسته است.[17] عرفا در تفسير اين گونه موارد گاهى بالهاى فرشتگان را مسئله‌اى غيبى و دور از دسترس علوم بشرى دانسته[18] و گاه تأويلهايى در بيان حقيقت آن ذكر كرده‌اند[19]، چنان‌كه برخى، جبرئيل را فرشته علم و زياد بودن بالهاى وى را بيانگر فراوان بودن قواى او دانسته‌اند كه سبب آن اختلاف جويندگان دانش و تفاوت استعداد آنان است.[20] برخى از ايشان نيز تفاضلى ميان فرشتگان نمى‌بينند.[21]
در كنار اين اقوال، برخى مفسران معاصر با استناد به آيه فوق آن را دليلى بر جسمانى بودن فرشتگان شمرده‌اند[22] كه اين ديدگاه با مخالفت جدى علامه طباطبايى روبه‌رو شده است.[23] آلوسى بحث در كيفيت بالهاى فرشتگان را بى‌فايده قلمداد كرده‌است.[24]
در آيه نخست صافّات/37: «والصّـفّـتِ صَفّا» خداوند به بالهاى گشوده فرشتگان سوگند ياد مى‌كند.[25] طبرى واژه صافّات را جمع الجمع خوانده و اشاره‌اى به مفرد آن نكرده است.[26] قمى صافّات را افزون بر فرشتگان* بر پيامبران وهركس كه براى خداوند صف آرايد و او را بپرستد قابل تطبيق مى‌داند.[27] برخى ديگر از مفسران صافّات را گروهى از مؤمنان دانسته‌اند كه صف آراسته در نماز و جهاد برمى‌خيزند.[28] برخى نيز با پذيرش دلالت آيه بر فرشتگان سعى در تعميم آن داشته و سه قول را افزوده‌اند: صف كشيدن امتها در روز قيامت با استناد به آيه 48 كهف/18، صف كشيدن پرندگان ميان آسمان و زمين با استناد به آيه 41 نور/24، صف آراستن جنگ آوران در نبرد با استناد به آيه‌4 صفّ/61‌.[29] مفسران در بيان وجه توصيف فرشتگان به «صافّات» موارد گوناگونى را ارائه كرده‌اند؛ صف كشيدن فرشتگان براى خداوند در آسمان[30]، صف كشيدن آنان در آسمان در حال تسبيح‌گويى خداوند[31]، به صف درآمدن آنان در حال نماز گزاردن نزد خداوند[32]، صف كشيدن آنان در انتظار فرمان الهى[33]، صف كشيدن آنان همچون صف آراستن مؤمنان در نماز كه اين معنا بيشترين‌ديدگاه مفسران را دربرگرفته است.[34]
در روايات تفسيرى براى بالهاى فرشتگان آثار گوناگونى ذكر شده است؛ از جمله برخى از فرشتگان بزرگ، بعضى از مأموريتهاى الهى را به وسيله بال خود انجام داده‌اند، چنان كه جبرئيل(عليه السلام)هنگامى كه قوم لوط خواستار عمل ناپسند با مهمانان لوط(عليه السلام) شدند با بال خود به آنان زد و همگى نابينا شدند (قمر/54‌،37)[35] و نيز بال خود را به دست آنان كشيد و دستشان خشكيد (هود/11،81)[36] و در روز بعد با يك بال خود روستاهاى آنان را واژگون ساخت. (هود/11،82‌؛ نجم/53‌،53)[37]
در آيه 88 حجر/15: «واخفِض جَناحَكَ لِلمُؤمِنين» لزوم عطوفت پيامبر(صلى الله عليه وآله) در برابر مؤمنان به بال گشودن پرنده* براى جوجه‌هايش تشبيه شده است. برخى مفسران پس از بيان اين نكته منظور از دو بال انسان را پهلو دانسته‌اند.[38] طبرسى آن‌را به ابن‌عباس نسبت مى‌دهد و مى‌افزايد: عرب گويد: فلان شخص «خافِض الجَناح» (فروبال) است و آن هنگامى است كه باوقار و بردبار باشد، به اين مناسبت كه پرنده جوجه‌هاى خود را نزديك كرده، ابتدا بال خود را مى‌گشايد. سپس آن را پايين آورده، جوجه‌هايش را به زير بال خود فرو مى‌برد.[39] برخى ديگر از مفسران، وجود اين خصلت را در پيامبر جهت پيروى مردم از دين اسلام، لازم دانسته‌اند.[40]
در آيه 24 اسراء/17: «واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَة» نيز تعبيرى مجازى از لزوم محبت و قدردانى و فروتنى فرزندان در برابر والدين، همانند بال گشودن عطوفت آميز پرنده بر جوجه‌هايش آمده است. طبرى در ذيل آيه رواياتى آورده كه در آنها بر لزوم خوددارى فرزندان از به جا نياوردن درخواستهاى پدر و مادر تأكيد شده است.[41] عيّاشى در روايتى از اين سفارش امام صادق(عليه السلام) به فرزندان ياد مى‌كند كه جز با رحمت و عطوفت به والدين نگاه نكرده، صدايتان را بر آنان بلند نكنيد و دست خود را بر دستانشان نگذاشته، بر آنان پيشى نگيريد.[42] زمخشرى قيد «ذل» [ذلت و فروسارى] را مبالغه در فروتنى و خاكسارى دانسته و آن را صفتى براى بال يا صاحب بال شمرده است.[43] طبرسى اين تعبير را به معناى تواضع و فروتنى در گفتار و رفتار دانسته و مراد از «ذل» را نرمخويى و فروتنى، نه تن به ذلت دادن و خوارى بيان كرده و براى قول خود شاهدى از سخنان عرب آورده است.[44] ابن عطيه اندلسى مى‌افزايد: اين تعبير استعاره‌اى از خوش خلقى و خوش طبعى است و اضافه شدن واژه «ذل» در آيه مربوط به والدين و نيامدن آن در آيه خفض جناح پيامبر براى مؤمنان (حجر/15،88) را نشان عظمت و بزرگى حقوق والدين برشمرده است.[45]

منابع

بحرالعلوم، سمرقندى؛ تأويل مشكل القرآن؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ ترتيب كتاب العين؛ تفسير العياشى؛ تفسير القمى؛ التفسير الكبير؛ التفسير المبين؛ جامع البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ جمهرة اللغه؛ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ شرح اصول الكافى؛ شرح توحيد الصدوق؛ علم اليقين؛ الفتوحات المكيه؛ فقه الرضا(عليه السلام)؛ الكافى؛ الكشاف؛ لسان العرب؛ لطائف الاشارات؛ مجمع‌البيان فى تفسير القرآن؛ المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز؛ معجم مقاييس اللغه؛ الميزان فى تفسيرالقرآن؛ نهج‌البلاغه؛ وسائل‌الشيعه؛ اليواقيت و‌الجواهر.
سيد حيدر علاوى



[1]. جمهرة اللغه، ج‌1، ص‌442؛ مقاييس اللغه، ج‌1، ص‌487، «جنح».
[2]. ترتيب العين، ص‌153؛ لسان العرب، ج‌2، ص‌379، «جنح».
[3]. جامع البيان، مج‌5‌، ج‌7، ص‌249؛ التبيان، ج‌4، ص‌128؛ تأويل مشكل القرآن، ص‌243.
[4]. المحررالوجيز، ج‌6‌، ص‌46؛ روض الجنان، ج‌7، ص‌283.
[5]. التفسير الكبير، ج‌12، ص‌213.
[6]. تفسير قرطبى، ج‌6‌، ص‌270.
[7]. روح المعانى، مج‌5‌، ج‌7، ص‌207، 209.
[8]. نهج البلاغه، خطبه 155.
[9]. فقه الرضا(عليه السلام)، ص‌295؛ وسائل الشيعه، ج‌24، ص‌152‌ـ‌153.
[10]. الميزان، ج‌15، ص‌134.
[11]. التفسير الكبير، ج‌30، ص‌71؛ روح المعانى، مج‌16، ج‌29، ص‌29.
[12]. جامع‌البيان، مج‌12، ج‌22، ص‌137؛ الكافى، ج‌8‌، ص‌272.
[13]. شرح اصول الكافى، ج‌2، ص‌89‌.
[14]. الميزان، ج‌17، ص‌13.
[15]. شرح اصول الكافى، ج‌12، ص‌383.
[16]. الكشاف، ج‌3، ص‌596‌.
[17]. علم اليقين، ج‌1، ص‌431.
[18]. لطائف الاشارات، ج‌3، ص‌59‌.
[19]. الفتوحات المكيه، ج‌3، ص‌53‌.
[20]. شرح توحيد الصدوق، ج‌2، ص‌318.
[21]. اليواقيت والجواهر، ج‌2، ص‌393.
[22]. التفسير المبين، ص‌439.
[23]. الميزان، ج‌17، ص‌13.
[24]. روح المعانى، مج‌12، ج‌21، ص‌240.
[25]. التبيان، ج‌8‌، ص‌481.
[26]. جامع البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌41.
[27]. تفسير قمى، ج‌2، ص‌221.
[28]. مجمع البيان، ج‌8‌، ص‌683‌.
[29]. تفسير سمرقندى، ج‌3، ص‌135.
[30]. جامع البيان، مج‌12، ج‌23، ص‌41؛ التبيان، ج‌8‌، ص‌481.
[31]. التبيان، ج‌8‌، ص‌481‌ـ‌482.
[32]. همان، ص‌482.
[33]. همان، ص‌482.
[34]. مجمع البيان، ج‌8‌، ص‌683‌.
[35]. تفسير قرطبى، ج‌17، ص‌94.
[36]. همان، ج‌9، ص‌53‌.
[37]. جامع البيان، مج‌13، ج‌27، ص‌103؛ تفسير قرطبى، ج‌9، ص‌55‌.
[38]. مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌531‌.
[39]. همان؛ المحررالوجيز، ج‌10، ص‌150.
[40]. مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌531‌.
[41]. جامع البيان، مج‌9، ج‌15، ص‌85‌ـ‌86‌.
[42]. تفسير عياشى، ج‌2، ص‌285.
[43]. الكشاف، ج‌2، ص‌658‌.
[44]. مجمع البيان، ج‌6‌، ص‌631‌.
[45]. المحرر الوجيز، ج‌10، ص‌279‌ـ‌280.

مقالات مشابه

ملائكه در كتاب و سنت

نام نشریهبینات

نام نویسندهجمال فرزند وحی, اکرم فریدونی, سهیلا همتی

تمثّل فرشته در شكل انسان از ديدگاه علامه طباطبايي

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهاسماعیل سلطانی بیرامی

جنود السموات والارض از منظر آیات و روایات

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهبمانعلی دهقان منگابادی, محمدرضا بابایی دره

جبرئيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

نقش فرشتگان در تدبیر جهان در قرآن و عهدین

نام نشریهادیان و عرفان

نام نویسندهسیدحسام‌الدین حسینی

قرآن کریم و فرشتگان آسمانی

نام نشریهکوثر

نام نویسندهزهرا جمشیدیان

نقد و بررسی روایات هاروت و ماروت

نام نشریهعلوم حدیث

نام نویسندهعلی نصیری

تعقیبات علی بعض ما ینشر و یزراع – 8

نام نشریهالازهر

نام نویسندهعلی البولاقی