بَرّ: گستراننده خير و نيكى و مهربانى، از اسما و صفات الهى
بَرّ بر وزن فَعْل صفت مشبهه[116] از ريشه «بَرَّ يبَرُّ» است.[117] لغويان برّ را به معناى محسن (نيكوكار) دانستهاند[118]؛ ولى همانگونه كه برخى گفتهاند با توجّه به ريشه آن ـ كه برّ به معناى خشكى است و گستردگى و وسعت را تداعى مىكند ـ اين واژه بر كسى كه نيكى و خيرش گسترده است اطلاق مىگردد.[119] البته برخى هم اصل بَرّ را بِرّ به معناى صدق[120] و آن را به معناى صادق[121]، لطيف[122] و... دانستهاند. گفتنى است كه با توجّه به اشتراك و وحدت ريشه دو واژه بَرّ و بارّ بسيارى از لغتشناسان اين دو را مرادف هم معرّفى كردهاند؛[123] ولى چون برّ صفت مشبهه و بارّ اسم فاعل است مىتوان گفت بَرّ بر ثبات و دوام نيز دلالت دارد. برخى با توجّه به كثرت استعمال بَرّ در روايات و نيامدن بارّ در قرآن عقيده دارند تنها بَرّ در زمره اسماى خداوند داخل است؛ نه بارّ[124]؛ ولى اين عقيده درست نيست، زيرا در پارهاى از روايات و ادعيه به اسم شريف «بارّ» نيز تصريح شده است.[125]در قرآن كريم واژه «بَرّ» 15 بار ذكر شده كه تنها در يك مورد در كنار رحيم به عنوان يكى از اوصاف خدا از زبان بهشتيان به كار رفته است: «اِنَّهُ هُوَ البَرُّ الرَّحيم» (طور/52،28) و در ديگر موارد به معناى خشكى بوده يا به گونه مصدرى به بندگان خدا اسناد داده شده است. نام مبارك «بَرّ» نشان دهنده نيكوكارى، احسان و مهربانى گسترده خداوند به مخلوقات به ويژه بندگان راستين خويش است. نيكى و احسان وى چنان گسترده است كه كسى نمىتواند نعمتهاى او را بشمارد: «واِن تَعُدّوا نِعمَتَاللّهِ لاتُحصوها» . (ابراهيم/14،34) خداوند حتّى با وجود نافرمانى آفريدگان هرگز احسان خود را از آنان قطعنمىكند[126]: «عادتك الإحسان إلى المسيئين و سبيلك الإبقاء على المعتدين» [127]، بلكه نعمتهاى بىشمارى چون سلامت، ثروت، فرزندان و ياران را در اختيار آنان قرار مىدهد.[128] نيكيهاى خدا در دنيا فراگير است و همه موجودات و افراد را دربرمىگيرد؛ ولى در آخرت تنها كسانى را شامل مىشود كه در جوار رحمت الهى در بهشت ساكن گردند و بديهى است كه دوزخيان را از آنها بهرهاىنخواهد بود.[129]
مهربانى و احسان خدا به گونهاى است كه او كار را بر بندگان خويش آسان گرفته، بسيارى از خطاهاى آنان را مىبخشد. حسناتشان را 10 برابر پاداش مىدهد؛ ولى آنها را به سبب گناهان غيرقابلبخشش به همان اندازه كه گناه كردهاند مجازات مىكند.[130]
كسانى كه «برّ» را به معناى صادق دانستهاند برّ بودن خدا را به وفادارى و راستگويى او در وعدهها و پيمانها تفسير كردهاند[131] و كسانى كه آن را به معناى لطيف دانستهاند بايد بَرّ را همانند اسم لطيف بيانگر لطفى كه منفعتى بزرگ و درخور توجه داشته باشد بدانند.[132] البته در تفاسير معانى ديگرى نيز براى بَرّ ذكر شده[133] كه به استثناى برخى از آنها كه از قبيل استحسانات و ذوقيات است عمدتاً به معانى ياد شده باز مىگردد.
منابع
اسماء الحسنى؛ الاسنى فى شرح اسماء الله الحسنى؛ بحارالانوار؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ التحقيق فى كلمات القرآن الكريم؛ شرح اسماء الله الحسنى (لوامع البينات)؛ فى رحاب اسماء الله الحسنى و صفات العليا؛ لسانالعرب؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ معجم مقاييس اللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المقصد الاسنى فى شرح اسماء الله الحسنى؛ موسوعة له الاسماء الحسنى؛ النكت والعيون، ماوردى؛ النهاية فى غريب الحديث و الاثر.احمد غلامعلى و بخش فلسفه و كلام
[116]. التحقيق، ج1، ص249، «بر».
[117]. مقاييساللغه، ج1، ص177، «بر».
[118]. النهايه، ج1، ص116، «برر».
[119]. مفردات، ص114، «بر».
[120]. لسان العرب، ج1، ص370ـ371، «برر».
[121]. همان، ص371، «برر».
[122]. همان، ص371، «برر».
[123]. مفردات، ص114؛ النهايه، ج1، ص116، «برر»؛ لسانالعرب، ج1، ص371، «بر».
[124]. النهايه، ج1، ص116، «بر».
[125]. بحارالانوار، ج88، ص49، 189؛ ج91، ص392.
[126]. موسوعة له الاسماء الحسنى، ج1، ص381.
[127]. بحارالانوار، ج95، ص389.
[128]. موسوعة له الاسماء الحسنى، ج1، ص382.
[129]. الاسنى، ج1، ص333.
[130]. فى رحاب اسماء الله الحسنى، ص100.
[131]. تفسير ماوردى، ج5، ص383؛ مجمعالبيان، ج9، ص252؛ شرحاسماء الله الحسنى، ص131.
[132]. التبيان، ج9، ص411.
[133]. المقصد الاسنى، ص143؛ فى رحاب اسماء الله الحسنى، ص100؛ اسماء الحسنى، ص97.