امّ حكم بنت ابى سفيان: دختر ابوسفيان (بنحرب بن اميّه)، خواهر معاويه
وى و 5 زن ديگر بهنامهاى فاطمه دختر ابىاميّه و امّ كلثوم (همسران عمر)، بَرْوَع دختر عُقْبَه، عَبدَه دختر عبدالعزّى و هنده دخترابوجهل هنگام مهاجرت شوهرانشان به مدينه از همراهى آنان سر باز زدند، ازاينرو[82] همسر امّ حكم (عِياض بن غَنْم فِهرى) وى را به سبب بقاى بر كفر يا ارتداد طلاق داد.[83] او سپس با عبدالله بن عثمان ثقفى ازدواج كرد و به طائف رفت و پس از اينكه شوهرش در حمله مسلمانان به طائف در سال نهم هجرى كشته شد[84] به اسلام گرويد و با پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بيعت كرد.[85] برخى اسلام وى را هنگام فتح مكّه (سال هشتم هجرى) دانستهاند[86] كه باتوجّه به مرگ همسر او در محاصره طائف، درست نمىنمايد. امّحكم در زمان حكومت برادرش معاويه به شام رفت. وى از همسر دومش فرزندى داشت كه به عبدالرحمنبنامّحكم شهرت يافت و از طرف معاويه به امارت كوفه و سپس مصر گمارده شد. امّحكم در ماجراى اعتراض مصريان به فرزندش، در حضور معاويه و سفير مصر، به شدت از پسرش دفاع كرد. سفير مصر به امّ حكم گفت: به خدا سوگند نه ازدواجت ميمون بود و نه فرزندت نجيب.[87] امّ حكم را از راويان طبقه دوم تابعان شام برشمردهاند.[88]ام حكم در شأن نزول:
خداوند در آيه 10 ممتحنه/60 كه ناظر به بخشى از عهدنامه صلح حديبيّه و درباره بازگرداندن زنان مسلمان و فرارى از مكه است فرمان داد كه اگر زنان مؤمن هجرت كردند و از كافران جدا شدند آنان را به مشركان باز نگردانند و مهر آنان را به شوهران كافرشان بازپس دهند.[89] در اين آيه همچنين خداوند به مؤمنان دستور مىدهد كه همسران كافر خود را در عقد ازدواج خود نگه ندارند و مهرى را كه به آنان پرداختهاند از مشركان مطالبه كنند: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا جاءَكُمُ المُؤمِنـتُ مُهـجِرت فَامتَحِنوهُنَّ اللّهُ اَعلَمُ بِايمـنِهِنَّ فَاِن عَلِمتُموهُنَّ مُؤمِنـت فَلا تَرجِعوهُنَّ اِلَى الكُفّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُم ولا هُم يَحِلّونَ لَهُنَّ وءاتوهُم ما اَنفَقوا ولا جُناحَ عَلَيكُم اَن تَنكِحوهُنَّ اِذا ءاتَيتُموهُنَّ اُجورَهُنَّ ولا تُمسِكوا بِعِصَمِ الكَوافِرِ وسـَلوا ما اَنفَقتُم وليَسـَلوا ما اَنفَقوا ذلِكُم حُكمُ اللّهِ يَحكُمُ بَينَكُم واللّهُ عَليمٌ حَكيم» (ممتحنه/60 ،10) در پى نزول اين آيه عدهاى، از جمله عِياض بن غَنْم شداد فِهرى همسر امّ حكم[90] همسران خود را طلاق دادند. سپس آيه 11 ممتحنه/60 نازل شد و فرمان داد: اگر زنى از مسلمانان جدا شد و به سوى كافران رفت، اگر آنان مهر مورد مطالبه مسلمانان را ندادند از غنيمت جنگ داده شود: «و اِن فاتَكُم شَىءٌ مِن اَزوجِكُم اِلَى الكُفّارِ فَعاقَبتُم فَـاتوا الَّذينَ ذَهَبَت اَزوجُهُم مِثلَ ما اَنفَقوا ...» امّا در اينكه سبب جدايى امّ حكم از همسرش هجرت نكردن وى همراه همسر خود به خاطر بقاى بر كفر و يا ارتداد بود[91] آراى مفسران و تاريخنگاران يكسان نيست.هرچند واقدى و سُهيلى برآناند كه هيچ زنى از مسلمانان مرتدّ نشد و شوهر خود را ترك نكرد و اين آيه فقط حكم خدا را بيان مىكند[92]؛ اما برخى[93] برآناند كه ام حكم بىترديد از زنانى بوده كه مرتد شده و به مشركان پيوستند.
منابع
اعلامالنساء فى عالمى العرب و الاسلام؛ تاريخ الامم و الملوك، طبرى؛ تاريخ مدينة دمشق؛ تفسير القرآن العظيم، ابن ابى حاتم؛ التفسير الكبير؛ تنويرالمقباس من تفسير ابن عباس؛ الروض الانف؛ روضالجنان و روحالجنان؛ المحبر؛ المغازى.مرتضى اورعى
[82]. المحبر، ص 432 ـ 433؛ روضالجنان، ج 19، ص 168.
[83]. المغازى، ج 2، ص 633 .
[84]. المحبر، ص 105؛ تفسير ابن ابى حاتم، ج 10، ص 3350.
[85]. تفسير ابن ابى حاتم، ج 10، ص 3350؛ تاريخ دمشق، ج70، ص 219.
[86]. تاريخ دمشق، ج 70، ص 219.
[87]. تاريخ طبرى، ج 3، ص 253 ـ 254.
[88]. اعلام النساء، ج 1، ص 279.
[89]. التفسير الكبير، ج 29، ص 306؛ تاريخ دمشق، ج 70، ص220.
[90]. تاريخ دمشق، ج 70، ص 220.
[91]. تفسير ابن ابى حاتم، ج 10، ص 3350.
[92]. المغازى، ج2، ص632؛ الروضالانف، ج6، ص584.
[93]. تفسير ابن ابى حاتم، ج 10، ص 3350؛ روض الجنان، ج 19، ص 168؛ تنوير المقباس، ص 468.