اِستسقا: درخواست آب از خداوند
استسقاء از ريشه «سـقـى» و به معناى درخواست سيراب كردن[1] يا درخواست نوشيدنىاست[2] و در اصطلاح فقهى و تفسيرى درخواست آب* (باران) از خداوند، هنگام خشكسالىاست.[3]در استحباب استسقا، اختلافى بين فقيهان نيست. تنها ابوحنيفه اين استحباب را منكر شدهاست.[4]
اين واژه فقط دو بار در قرآن آمده است: آنجا كه قرآن استسقاى حضرت موسى*(عليه السلام) و شكافتن12 چشمه را بر اثر زدن عصا به سنگ، پس از درخواست بنى*اسرائيل، بيان مىكند: «واِذِ استَسقى موسى لِقَومِهِ فَقُلنَا اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَينًا» (بقره/2،60). «واَوحَينا اِلى موسى اِذِ استَسقـهُ قَومُهُ اَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَينـًا» (اعراف/7،160) ابومسلم گفته است: معناى استسقا طبق عادت مردم، درخواست باران* است، بنابراين، انفجار سنگ و جوشش معجزه*آساى آب به دست موسى(عليه السلام) از اجابت دعاى ايشان فراتر است.[5]
آيه 52 هود/11 بيان مىكند كه هود* قوم خود را براى نزول باران، به استسقا فرا خواند: «يـقَومِ استَغفِروا رَبَّكُم ثُمَّ توبوا اِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارًا» برخى گفتهاند: قوم هود به خشكسالى و كمبود آب گرفتار شدند و اين آيه به استسقاى ايشان اشاره دارد.[6]
همين مطلب در جاى ديگر از نوح*(عليه السلام) نيز نقل شده است كه از مردم خواست تا براى نزول باران رحمت نيايش كنند[7]: «فَقُلتُ استَغفِروا رَبَّكُم اِنَّهُ كانَ غَفّارا * يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارا» (نوح/71،10ـ11)
از آيات پيشين و روايات، استفاده مىشود كه استسقا در امّتهاى پيشين نيز بوده است. برخى مشروعيت استسقا در اسلام را از آيه 60 بقره/2 استفاده كردهاند.[8]
آداب استسقاء
1. خضوع و خشوع:
برخى، از نكوهش خداوند در آيه «فَلَولا اِذ جاءَهُم بَأسُنا تَضَرَّعوا ولـكِن قَسَت قُلوبُهُم» (انعام6/43) برداشت كردهاند كه هنگام برگزارى نماز استسقا، امام بايد با حال خضوع و خشوع به جايگاه نمازبرود.[9]2. استغفار و توبه:
قرآن از زبان نوح و هود(عليهما السلام)فرو فرستادن باران را بر استغفار، متفرّع كرده است. (نوح/71،10 ـ11; هود/11،52) برخى با استفاده از اين آيات، استغفار* را از آداب استسقادانستهاند.[10]از سيره پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) و روايات، آداب فراوان ديگرى استفاده شده كه فقيهان به آن فتوا دادهاند[11]; از قبيل سه روز روزه گرفتن، وارونه كردن عبا هنگام نماز، به پا داشتن نماز در بيابان، به همراه بردن كهنسالان و خردسالان و جداكردن اطفال ازمادران.
منابع
التحقيق فى كلمات القرآن الكريم; التفسير الكبير; التفسير المنير فىالعقيدة و الشريعة و المنهج; جواهرالكلام فى شرح شرايع الاسلام; شرايع الاسلام فى مسائل الحلالو الحرام; الفقه على المذاهب الاربعه; مجمع البيان فى تفسيرالقرآن; المحلى بالآثار; المصباح المنير; معجم مقاييس اللغه; موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون والعلوم.سيدهادى موسوى خراسانى
[1]. مقاييساللغه، ج3، ص84ـ85; المصباح، ص281، «سقى».
[2]. التحقيق، ج5، ص155ـ156، «سقى».
[3]. الفقه على المذاهب الاربعه، ج1، ص358; كشاف اصطلاحات الفنون، ج1، ص153.
[4]. جواهرالكلام، ج12، ص127; المنير، ج1، ص171.
[5]. التفسير الكبير، ج3، ص95.
[6]. مجمعالبيان، ج5، ص258.
[7]. همان، ج10، ص543.
[8]. المنير، ج1، ص171.
[9] . المحلى، ج3، ص309.
[10] . همان، ص310.
[11] . شرائع الاسلام، ج1، ص109.