احزاب: نام سى و سومين سوره قرآن كريم
سوره احزاب مدنى و نودمين سوره در ترتيب نزول و سىوسومين سوره در ترتيب مصحف است كه پس از سوره انفال و پيش از سوره مائده نازل شده[1] و داراى 73 آيه و 1280 كلمهاست.[2] نامگذارى اين سوره به احزاب ازاينرو است كه آيات 9ـ25 اين سوره، درباره جنگ احزاب است. و كلمه «احزاب» دو بار در آيه20 و يك بار در آيه22 آمده و مقصود از آن، گروههاى كافرى است كه از قبايل مهم براى يك سره از بين بردن اسلام و پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله) متحد شده، جنگ احزاب را آغاز كردند: «يَحسَبونَ الاَحزابَ لَم يَذهَبوا و اِن يَأتِ الاَحزابُ يَوَدّوا لَو اَنَّهُم بادونَ فِى الاَعرابِ يَسـَلونَ عَن اَنبائِكُم ولَو كانوا فيكُم ماقـتَلوا اِلاّ قَليلا ... و لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هـذا ما وعَدَنَا اللّهُ و رَسولُهُ...». (احزاب/33، 20و22)برخى آغاز سوره احزاب را با پايان سوره پيشين (سجده) مرتبط دانستهاند; زيرا آن سوره با امر به پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله) به اعراض از كافران و انتظار كيفر آنان به پايان رسيده و اين سوره با امر به تقوا و پيروى نكردن از كافران و منافقان آغاز شده است.[3]
فضاى نزول:
حوادث مطرح شده در اين سوره بين سال دوم و پنجم هجرت روى داده است كه بهسبب نوپا بودن حكومت اسلامى در مدينه، مسلمانان، دوران سختى داشتند و مشركان، يهوديان و منافقان به آنان آسيب مىرساندند. طى اين مدت جنگ احزاب و بنىقريظه رخ داد و رفته رفته حكومت اسلامى در مدينه و نيز قوانين اجتماعى اسلامى بيشتر تثبيت شد.[4] سوره احزاب همچنانكه ويژگىهاى ديگر سورههاى مدنى را دارد، محتوايش نيز با فضاى برهه نزول هماهنگ است.محتواى سوره:
نقطه اتصال ميان آيات اين سوره را مىتوان از يك سو كوشش پيامبر اسلام براى تثبيت قوانين اجتماعى و مبارزه با رسوم جاهلى و از سوى ديگر تلاش مشترك مشركان، يهوديان و منافقان در دسيسه عليه حكومت اسلامى از طريق يورش نظامى، اخلال گرى در اوضاع اجتماعى مسلمانان و تضعيف جاى گاه رهبرى پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله) دانست. آيات 1ـ8 اين سوره با سفارش به پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله)به تقوا و تبعيّت نكردن از كافران و منافقان و پيروى از وحى و توكل به خدا آغاز مىشود و برخى رسوم جاهلى مانند ظهار (نوعى طلاق در جاهليت) و پسرخواندگى (كه در جاهليت همه احكام فرزند را بر پسرخوانده مترتب مىكردند) را ردّ، و بر انحصار پيوندهاى خويشاوندى در پيوندهاى واقعى تأكيد مىكند. سپس ولايت عامه و سمتى بالاتر از پدر را براى رسولخدا(صلى الله عليه وآله) نسبت به مسلمانان جعل مىكند; چنانكه همسران آن حضرت را با عنوان «اُمّالمؤمنين» معرّفى مىكند و در پايان، از پيمان محكمى ياد مىكند كه از پيامبران اولوالعزم (در ايفاى مسؤوليت تبليغ و رسالت) گرفته است.آيات 9ـ27 اين سوره حادثه غزوه احزاب و بنىقريظه و امدادهاى غيبى و نصرت الهى را يادآور شده، سختىها و صحنههاى آن را اينگونه ترسيم مىكند: هنگامى كه گروههاى كفر از بالا و پايين مدينه حمله كردند و كار بر مسلمانان به شدت دشوار شد و جانها به لب رسيد، منافقان و بيماردلان در وعدههاى خدا و پيامبر (مبنى بر پيروزى و دست يافتن بر گنجهاى پادشاهان ايران و روم) ترديد كرده، آن را فريب خواندند. آنان آرزو مىكردند كه در كنار صحرانشينان بودند و به دور از جنگ گزارشهاى جنگ را پىگيرى مىكردند. برخى از انصار هم با قصد فرار و با اين بهانه كه خانهها و خانوادههايشان امنيت ندارند، از پيامبر اجازه بازگشت خواستند! اينان بايد مىدانستند كه گريز از صحنه نبرد به حال آنان سودى نداشته، مرگ آنان را به تأخير نمىاندازد. در اين جنگ، مؤمنان ثابتقدم و راستين هنگامى كه با گروههاى دشمن روبهرو شدند، نهتنها از ايمانشان كاسته نشد، بلكه بر ايمان و فرمانبردارى آنان افزوده گرديد و از عهده آزمون الهى به نيكويى برآمدند. (=>احزاب، غزوه) آياتِ پايانىِ اين بخش، از فرار كافران بدون هيچ خير و غنيمتى يادكرده و نيز حمايت خداوند قوىّ عزيز از مسلمانان و دست يافتن آنان بر اموال و قلعههاى مستحكم بنىقريظه را گزارش كرده است.
بخش بعدى اين سوره كه از آيه28 تا پايان سوره را در برمىگيرد، مربوط به پيامبر و كيفيت تعامل با آن حضرت است. ابتدا جاىگاه همسران پيامبر را (بر اثر انتساب آنان به پيامبر و انتظاراتى كه از آنان مىرود) بيان مىدارد، مانند روىگردانى از دنيا و ترك دنياطلبى، پيشى گرفتن از ديگران در عمل به اوامر الهى و پرهيز از گناه و خارج نشدن از خانه; سپس از ازدواج پيغمبر با زينب، دختر جَحْش و همسر مطلّقه زيد (پسرخوانده پيغمبر)، براى مبارزه با رسم جاهلى (حرمت ازدواج با مطلّقه پسرخوانده) حمايت كرده است. آنگاه به برخى از شؤون پيامبر پرداخته و تأكيد كرده است كه او پدر هيچ يك از مردان شما نيست، تا ازدواج با همسر مطلّقه او بر پيامبر حرام باشد. در ادامه بيان مىكند كه ازدواج پيامبر با چه زنانى رواست و نيز حرمت ازدواج با همسران پيامبر را اعلام مىكند و مردم را از آزار پيامبر خدا (در مورد خانواده و همسرانش) برحذر مىدارد و آزاردهندگان را به لعنت دنيا و آخرت تهديد مىكند; همچنين منافقان و بيماردلان مدينه را كه به آزار پيامبر مىپرداختند به اخراج از مدينه تهديد مىكند. به دنبال آن، پرسش كسانى را نقل مىكند كه (از سرِ استهزا) مىپرسيدند: قيامت كى فرامىرسد؟ در ادامه، عذاب سخت كافران و گناهكاران در دوزخ و پشيمانى آنان از كردارشان را بازگو مىكند; سپس خداوند از مؤمنان مىخواهد كه پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله)را نيازارند و همچون مردمى نباشند كه موسى(عليه السلام)را آزردند.
در پايانِ سوره از افكنده شدن بارِ سنگين امانت و تكليف الهى بر دوش انسان خبر داده و نتيجه نفاق و شرك را عذاب الهى و ثمره ايمان را غفران و رحمت الهى برشمرده است. علامهطباطبايى اين سوره را مشتمل بر معارف، احكام، داستانها، پندها و موعظههاى گوناگونى مىداند.[5]
آيات مشهور:
برخى از آيات اين سوره از آيات نام دار و مشهور به حساب مىآيد. آيه6 اين سوره كه ارث را براساس خويشاوندى به رسميت مىشناسد: «واولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولى بِبَعض» به «آيه اُولواالأَرحام»[6] و آيه15: «وما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّى نَبعَثَ رَسولا» به «آيه نفىتعذيب»[7] و آيه21: «لَقَد كانَ لَكُم فى رَسولِاللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» به «آيه تأسّى» مشهور شده است.[8] آيه33 اين سوره را آيه تطهير نام نهادهاند:[9]«اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرا».در ذيل اين آيه بحثهاى كلامى فراوانى طرح شده است و شيعه با استناد به اين آيه و روايات شأن نزول، بر امامت و عصمت اهلبيت(عليهم السلام) استدلال كرده است.[10] آيات 28ـ29 اين سوره را كه زنان پيامبر را ميان انتخاب دنيا و برگزيدن خدا و پيامبرش مخيّر كرده است آيات تخيير گفتهاند:[11]«يـاَيُّهَا النَّبىُّ قُل لاَِزوجِكَ اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ الحَيوةَ الدُّنيا ... * و اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ اللّهَ و رَسولَهُ...». آيه56 را «آيه صلوات»[12] خواندهاند; «اِنَّ اللّهَ ومَلـئِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا صَلّوا عَلَيهِ وسَلِّموا تَسليمـا» و سرانجام آيه72 كه از پذيرش امانتى بزرگ بهوسيله انسان خبر مىدهد به «آيه امانت» شهرت دارد:[13]«اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّمـوتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها وحَمَلَهَا الاِنسـنُ اِنَّه كانَ ظَـلومـًا جَهولا». (=>آيات نامدار)
براساس نقلى از امام صادق(عليه السلام) هر كس سوره احزاب را فراوان قرائت كند روز قيامت در همسايگى پيامبر و خاندان آن حضرت خواهدبود.[14]
منابع
الاتقان فى علوم القرآن; اسرار ترتيب القرآن; اهداف كل سورة و مقاصدها فى القرآن; البرهان فى تفسير القرآن; بصائر ذوىالتمييز فى لطائفالكتابالعزيز; ترتيب سور قرآن; تفسيرالبصائر; تفسيرالتحريروالتنوير; جواهرالكلام فى شرح شرايع الاسلام; سبيل النجاة فى تتمةالمراجعات; المعجم الاحصائى لالفاظ القرآن; الميزان فى تفسيرالقرآن; نهايةالافكار فى مباحثالالفاظ; نهجالحق و كشفالصدق.على خراسانى
[1]. بصائر ذوى التمييز، ج1، ص377; المعجم الاحصائى، ج1، ص298 و 306; التحرير و التنوير، ج21، ص245.
[2]. بصائر ذوى التمييز، ج1، ص377; التحريروالتنوير، ج21، ص245.
[3]. مجمعالبيان، ج8، ص524; اسرار ترتيب القرآن، ص124.
[4]. اهداف كل سوره، ج1، ص525.
[5]. الميزان، ج16، ص273.
[6]. نهج الحق، ص203.
[7]. نهاية الافكار، ج2، ص206.
[8]. جواهرالكلام، ج14، ص156.
[9]. مجمعالبيان، ج8، ص560; تتمة المراجعات، ص7.
[10]. مجمعالبيان، ج8، ص559; الميزان، ج16، ص310.
[11]. بحارالانوار، ج22، ص182.
[12]. نهج الحق، ص187.
[13]. الاتقان، ج1، ص66; تتمة المراجعات، ص53.
[14]. مجمعالبيان، ج8، ص524; البرهان، ج4، ص407.