آهن: فلزى محكم با منافع فراوان
واژه
حديد، پنج بار در قرآن آمده: إسراء/17، 50؛ كهف/18، 96؛ حج/22، 21؛ سبأ/34، 10؛
ق/50،22؛ حديد/57،25. در چهار مورد به معناى «آهن» و در يك مورد به معناى «تيز»:
آمده است: «فَبَصَرُكَ
اليَومَ حَدِيد = و ديدهات امروز [=قيامت] تيز است».[1]
(ق/50،22) پنجاه و هفتمين سوره قرآن نيز حديد نام دارد.اهمّيّت ومنافع آهن:
آهن را ازآنرو حديد گفتهاند كه ريشه آن (ح ـ د ـ د) به معناى حدّت و شدّت است و قرآن نيز به اين ويژگى تصريح مىكند: «وَأنزَلنَا الحَدِيدَ فِيِه بَأسٌ شَدِيدٌ وَ مَنـفِعُ لِلنّاسِ = آهن را كه در آن نيروى شديد و سودهايى براى مردم است، فرو فرستاديم». (حديد/57، 25) آيه 50 إسراء/17 (كونوا حِجارَةً أو حَديداً) نيز به صلابت آهن اشاره دارد؛ زيرا خداوند، بهمنكرانمعاد كه زندهكردن استخوانهاى پوسيده را بعيد مىشمردند، مىگويد: استخوان پوسيده كه سهل است، اگر سنگ يا [سختتر از آن]، آهن هم باشيد، خداوند مىتواند دوباره بهشما حيات بخشد. صلابت اين فلز، سبب شده تا از كاربردىترين و نافعترين فلزها به شمار آيد؛ بهگونهاىكه بيشتر مشاغل و صنايع به آن نيازمند است: «ومنافِعُ لِلنّاس» و مىتوان گفت: پايههاى تمدّن بشر بر صنعت آهن استوار است[2] و اگر آهن نبود، زندگى بشر مختلّ مىشد.[3] برخى از منافع آهن كه قرآن بدان اشاره دارد، عبارت است از:1 و 2. صنايع نظامى و اجراى عدالت:
صنايع نظامى، وابستگى فراوانى به آهن دارد و كمتر سلاحى است كه در آن آهن، به كار نرفته باشد. آهن در قرون گذشته نيز مادّه اصلى اين صنعت بوده است: «وأنزَلنا الحَدِيدَ فيهِ بأسٌ شَديدٌ.» در روايتى از امام على(عليه السلام)، «بأس شديد» به سلاح* تفسير شده[4] و برخى مفسّران، آن را به سپر و سلاح معنا كردهاند.[5] ابنعربى، مقصود از «الحديد» در آيه را شمشير مىداند.[6] قرآن، درباره داوود*(عليه السلام)مىگويد: «...وَ ألَنّا لَهُ الحدِيدَ * أن اعمَل سَـبِغَـت وَ قَدِّر فِىالسَّردِ = و آهن را براى او [=داوود]نرم كرديم [و به او گفتيم:]زره*هاى فراخ بساز و حلقهها را درست اندازهگيرى كن». (سبأ/34، 10، 11) نرم شدن آهن، كار خارقالعادهاى است كه خداوند به داوود عطا كرده بود؛ زيرا براساس روايات، داوود اين كار را بدون ذوب آهن و ابزار انجام مىداده است.[7] او از آهن، سيمهاى نازكى براى تهيه زره مىساخت و سلاحهاى معمول آن زمان را بدون ابزار تهيه مىكرد. صنعت داوود چنان مورد توجّه قرار گرفت كه روزى شش هزار درهم فروش داشت؛[8] زيرا پيش از او، جنگجويان براى حفظ خود، صفحات آهنينبلندى بربدن مىبستندكه سنگين وپرزحمت بود و صنعت داوود، تحوّلى در ابزار جنگى آن روز پديد آورد.[9] در آيه 80 انبياء/21 بر اهمّيّت صنعت زرهسازى در جلوگيرى از آسيبپذيرى در جنگها توجّه شده است: «وَ عَلَّمنهُ صَنعةَ لَبُوس لَكُم لِتُحصِنَكُم مِن بَأسِكُم» و در برابر اين نعمت، مردم را به شكرگزارى: «فَهَل أنتُم شكِروُن» (انبياء/21، 80) و عمل صالح: «وَاعمَلوُا صَـلِحاً» (سبأ/34، 11) فراخوانده است؛همچنين قرآن، آهن را ابزارى براى گسترش عدالت* معرّفى كرده است: «لَقَد أرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّنتِ وَ أنزَلنا مَعَهُمُ الكِتبَ و المِيزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ وَ أنزَلنا الحَدِيدَ فِيه بَأسٌ شَدِيدٌ وَ مَنـفِعُ لِلنّاسِ وَ لِيَعلَمَ اللّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَه بِالغَيبِ إنّ اللّهَ قَوِىٌّ عَزيزٌ = به راستى، [ما]پيامبرانِ خود را با ادلّه آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، وآهن را كه در آن نيروى شديد و سودهايى براى مردم است، پديد آورديم تا خدا آشكار سازد كه چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكستناپذير است». (حديد/57، 25) علاّمه طباطبايى، هدف از فرو فرستادن كتاب و ميزان را قيام به قسط و گسترش عدالت، وهدف از فرو فرستادن آهن را آزمودن بندگان در دفاع از جامعه صالح و بسط كلمه حق در زمين مىداند.[10] به نظر برخى مفسّران، اجراى عدالت و گسترش قسط، افزون بر ارسال پيامبران و فرو فرستادن كتاب و ميزان، نيازمند نيروى بازدارنده از تخلّفات است؛ زيرا برخى انسانها از روى جهل يا تجاهل، به عدل و انصاف عمل نمىكنند؛ از اين رو، براى پاسدارى از عدالت و انصاف، به نيرويى بازدارنده نياز است و اين نيرو، جز با آهن كه نمودى از صلابت و ابزار بازدارنده از تبهكارىها است، تأمين نمىشود.[11] به گفته آلوسى، كتاب و ميزان، نيازمند كسى است كه براى اجراى عدالت با شمشير به پاخيزد؛ زيرا مردم، به ستم گرايش دارند.[12] قاسمى مىگويد: مقصود از آيه «فيهِ بَأسٌ شَدِيد» جنگ با آهن است؛ زيرا ابزار جنگى از آهن ساخته مىشود.[13]
3. سدسازى:
در آيات 83 تا 98 كهف/18 داستان ذوالقرنين* اينگونه نقل شده است: او همچنان به راه خود ادامه مىداد تا به منطقهاى كوهستانى رسيد و قومى را يافت كه هيچ زبانى را نمىفهميدند. (كهف/18، 93) و از سوى گروهى تبهكار به نام يأجوج* و مأجوج در رنج بودند. آنان به ذوالقرنين پيشنهاد كردند تا هزينه ساخت سدّى در برابر يأجوج و مأجوج را به وى بپردازند. ذوالقرنين، بدون مزد، به ساختن سدّ پرداخت و از آنان خواست پارههاى بزرگ و محكم آهن را در بين دو كوهى كه راه ورود يأجوج و مأجوج بود، روى هم بچينند: «ءَاتُونى زُبَرَ الحَديدِ» (كهف/18، 96) سپس آن را با آتش بگدازند؛ آنگاه براى استحكام، مس* ذوب شده را بر روى آهن گداخته ريخت: «ءَاتُونى أُفرِغ عَليه قِطْرًا» ؛ زيرا استحكام آميزه آهن و مس بيشتر است؛[14] بنابر اين، چنان سدّ محكمى ساخته شد كه يأجوج و مأجوج از بالا رفتن بر آن و شكافتنش عاجز ماندند: «فَمَا اسطـعُوا أن يَظهَرُوهُ وَ مَا استَطـعُوا لَهُ نَقباً.» (كهف/18، 97) از سياق آيات برمىآيد كه آنان در استخراج معادن و نيز گداختن و ذوب فلزات، از جمله آهن و مس تجربه داشتهاند و اين صنعت در ميانشان رايج بوده است؛ ولى برخى، انجام اين امور را از قومى كه به گفته قرآن، هيچ زبانى را نمىفهميدند، بعيد دانسته و معتقدند كه همه اين كارها، از امور خارقالعادهاى بوده كه خداوند اسباب آن را براى ذوالقرنين فراهم كرده و آنها فقط كارگران وى بودهاند.[15]4. وسيله امتحان*:
«وَأنزَلنَا الحَديدَ... لِيَعلَمَ اللّهُ مَن يَنصُرهُ وَ رُسُلَهُ بِالغَيبِ = و آهن را پديد آورديم... تا خدا آشكار سازد چه كسى او و پيامبرانش را در نهان يارى مىكند.» (حديد/57، 25) قرآن، يكى از منافع آهن را آزمون مؤمنان ذكر كرده كه هنگام جهاد، چه كسى با سلاحهاى آهنين به دفاع از دين خدا و پيامبر او برمىخيزد و چه كسى جنگ را رها كرده از يارى خدا و رسولش دست برمىدارد.[16] برخى گفتهاند: شناخت مؤمنان از منافقان يا مردمان سست ايمان از مهمترين منافع آهن است.[17]آهن، ابزار كيفر دوزخيان:
قرآن، در بيان عذاب* دوزخيان، برخى از ابزار آن را از آهن برشمرده است: «وَ لَهُم مَقَمِعُ مِن حَدِيد = و براى [كوفتن بر سر]آنان، گرزهايى آهنين است». (حج/22، 21) در آيات 4 انسان/76؛ 33 سبأ/34؛ 30 تا 33 حاقه/69؛ 71 و 72 غافر/40؛ 5 رعد/13 نيز سلسله و غُل را ابزار عذاب دوزخيان دانسته كه آهنين بودن آنها محتمل است.معناى انزال آهن:
از آنجا كه تعبير قرآن، انزال آهن است، مفسّران در معناى «انزال» چند نظر دارند: 1. آفريدن و پديدآوردن آن: از حضرت على(عليه السلام)روايت شده كه مقصود، آفريدن آهن به دست خدا است.[18] علاّمه طباطبايى «وأنزَلنَا الحَدِيد» را همانند اين آيه مىداند: «وأنزَلَ لَكُم مِنَ الأنعـمِ ثَمنِيَةَ أزوج = و براى شما از دامها هشت قسم پديد آورد». (زمر/39، 6) مراد از انزال در پديدههاى زمينى، ظهور آنها در جهان هستى است؛[19] 2. الهام صنعت آهن به بشر؛[20] 3.فرودآمدن آن از كوهها كه مركز معادنِ آنها است؛[21] 4. نزول آهن به همراه حضرت آدم، چنانكه برخى روايات بر اين معنا دلالت دارد؛[22] 5.نزول آهن از آسمان، هنگامى كه زمين از حالت مذاب به سردى گراييد؛ زيرا پيش از آن، مواد به حالت بخار بوده؛ سپس به حالت سيلان درآمد؛ از اينرو، «آهن را فرو فرستاديم» تعبير درستى است؛ چنانكه باران نيز از آسمان مىبارد و اين از شگفتىهاى قرآن است كه دانش طبقات زمين، سرّ آن را روشن ساخته است.[23]منابع:
الاحتجاج؛ الاشارات العلمية فىالقرآن الكريم؛ بحارالانوار؛ تفسيرالتحريروالتنوير؛ تفسيرشريف لاهيجى؛ تفسيرالقرآنالكريم، ابنالعربى؛ التفسير الكبير؛ تفسير المراغى؛ تفسير نورالثقلين؛ جامعالبيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لأحكام القرآن، قرطبى؛ الجواهر فى تفسير القرآن؛ روحالمعانى فى تفسير القرآن العظيم؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ فى ظلال القرآن؛ قصصالأنبياء، ابنكثير؛ الكشّاف؛ محاسن التأويل، قاسمى؛ الميزان فى تفسيرالقرآن؛ الوجوه والنظائر لألفاظ كتاب اللّه العزيز، دامغانى.غلامحسين اعرابى
[1] الوجوه و النظائر، ج1، ص270.
[2] فى ظلال، ج6، ص3495.
[3] التفسير الكبير، ج29، ص242.
[4] نورالثقلين، ج5، ص250.
[5] جامعالبيان، مج12، ج22، ص82.
[6] تفسير ابنعربى، ج2، ص608.
[7] قرطبى، ج14، ص171؛ الفرقان، ج21 و 22، ص243؛ بحارالانوار، ج14، ص3.
[8] قصصالأنبياء، ابن كثير، ص400.
[9] الفرقان، ج21 و 22، ص243؛ فى ظلال، ج5، ص2898.
[10] الميزان، ج19، ص171.
[11] الفرقان، ج27 و 28، ص171؛ مراغى، مج9، ج27، ص183.
[12] روح المعانى، مج15 ج29، ص289.
[13] قاسمى، ج16، ص53.
[14] الفرقان، ج15و16، ص205.
[15] همان.
[16] الميزان، ج19، ص171.
[17] الفرقان، ج27 و 28، ص172.
[18] لاهيجى، ج4، ص397؛ احتجاج، ج1، ص588.
[19] الميزان، ج19، ص178.
[20] التحريروالتنوير، ج 27، ص 417.
[21] قاسمى، ج16، ص55.
[22] قرطبى، ج 15، ص 153؛ الكشّاف، ج 4، ص 480.
[23] تفسيرالجواهر، مج12، ج24، ص100؛ الاشارات العلمية فى القرآن، ص362 و 363.