نگاهى به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏

پدیدآورمصطفی اسدی

تاریخ انتشار1388/01/28

منبع مقاله

share 4339 بازدید
نگاهى به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏

مصطفى اسدي

يكي از بناهاى پر اهميت اجتماع، ازدواج و تشكيل خانواده است در اين ‏واحد‎ ‎اوليه اجتماعى سنگ بناى تعليم و تربيت نهاده مي‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تكامل مي‌رسد‎.‎
در اين مقاله سعى شده است كه با نگاهى اجمالى به اهداف و آثار ‏ازدواج از نظر‎ ‎قرآن كريم به تبيين اهميت اين سنت حسنه پرداخته شود. ‏مطلب را با هم از نظر‎ ‎مي‌گذرانيم‎:‎

مفهوم ازدواج‎ ‎

ازدواج، در عرف و شرع، پيمان زناشويى است كه بر اساس آن، براى مرد ‏و زن در‎ ‎برابر هم، تعهدات اخلاقى و حقوقى پديد مي‌آيد كه سرپيچى (از ‏بسياري) از آنها، عقوبت‎ ‎و كيفر در پى خواهد داشت‏‎. ‎
در هر آييني، ازدواج با قوانين و مقررات ويژه‌اى صورت مي‌گيرد و اسلام به‎ ‎آداب و رسوم ديگر اقوام احترام گذاشته است: «لكل قوم نكاح» از پيمان ‏زناشويى در‏‎ ‎قرآن به «نكاح» نيز تعبير شده، و به دو معنا به كار رفته ‏است:‏
‏1. آميزش (بقره/230؛ نساء/6) ‏
‏2. عقد ازدواج (نور/32)‏
‎ نياز روح به كانون آرامش، با اهميت‌تر‎ ‎از نياز جنسى است. همسر ‏شايسته در پيش آمدهاى زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزديك ‏مي‌كند

اهداف و آثار ازدواج‎ ‎

حكمت‌ها و آثار مهمى بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آياتى به آنها پرداخته‏‎ ‎است. در برخى موارد، هر چند زن و مرد با يكديگر زندگى مي‌كنند، ‏اهدافى كه بايد در‏‎ ‎زندگى آنان حاكم باشد، از ميان مي‌رود و دو طرف ‏بدون آن كه بهره‌اى از زندگى مشترك‏‎ ‎ببرند، با يكديگر زندگى مي‌كنند ‏برخى گفته‌اند: هر جا نشانه‌هاى الفت و حكمت‌هاي‎ ‎زوجيت چه در دنيا و ‏چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجيت را به كار برده است‎.‎‏(روم/ 21 ‏فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 يس/56)‏
و هرگاه جاى اين نشانه‌ها و حكمت‌ها را‎ ‎بغض و خيانت يا تفاوت عقيده زن ‏و مرد با يكديگر پر مي‌كند، قرآن از كلمه «امرأه»‏‎ ‎استفاده كرده است ‏‏(يوسف/30 تحريم/10و 11).‏
همچنين آن جا كه حكمت زوجيت (بقاى نسل‏‎ ‎انسان) از ميان برداشته ‏مي‌شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به كار برده است‎ ‎‏(ذاريات/25 مريم /4 و ‏‏5 آل عمران/40). ‏
بدين سبب دوباره وقتى اين حكمت سر برمي‌آورد‎ ‎و ثمره زوجيت به بار ‏مي‌نشيند، باز قرآن تعبير را عوض كرده كلمه «زوج» را به كار‎ ‎مي‌برد. در ‏آيه 40 آل عمران، زكريا به خدا خطاب مي‌كند كه همسرم نازا است: «و‎ ‎امرأتى عاقر»؛ ولى وقتى دعاى او اجابت مي‌شود، قرآن مي‌فرمايد: «و ‏اصلحنا له زوجه».‏

‏1- حفظ انساب‎:‎

ازدواج و رعايت مقررات آن، نسب را حفظ مي‌كند. در‎ ‎اسلام، حفظ نسب، ‏پايه احكام و حقوق فراوانى است. بعضى از احكام فقهي، بر شناخت‏‎ ‎رابطه فرزند با پدر و مادر يا بر شناخت نسبت‌هاى فاميلى ديگر، مبتنى ‏است. تبعيت‎ ‎فرزند از پدر و مادر در كفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در ‏بردگى و حريت، ربابين‏‎ ‎پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول ‏نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب‎ ‎قضاى نمازهاى ميت بر پسر بزرگتر، ‏مسائل ارث، ولايت پدر و جد، حقوق طرفيني مانند حق‏‎ ‎حضانت و نفقات، ‏عقوق والدين و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقى مانند صله رحم، هبه به‎ ‎اقارب، عقيقه فرزند و مسائل فراوان ديگري، بر حفظ انساب متوقف است. ‏و از اين جا به‎ ‎اهميت ازدواج و مراعات حدود آن نيز پى مي‌بريم. حفظ ‏نسب، حكمت عده زن بين دو ازدواج‎ ‎شمرده شده است. انتظار زن براي ‏ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده‎ ‎روز (بقره/ 234)، ‏عده زن به مدت سه دوره پاكى پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن‎ ‎باردار براى ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه اين مقررات ‏گوياي اهميت حفظ‏‎ ‎نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ ‏‏24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نيز برپايه‎ ‎حكمت حفظ نسب قرار داده شده ‏است‎. ‎

‏2- برخوردارى از سكون و آرامش‏‎:

نياز روح به كانون آرامش، با اهميت‌تر‎ ‎از نياز جنسى است. همسر ‏شايسته در پيش آمدهاى زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزديك ‏مي‌كند: «و من اياته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجا لتسكنوا اليها...»، ‏‏«...و‎ ‎جعل منها زوجها ليسكن اليها...»‏
برخي مفسران، مقصود از لباس را در آيه 187 بقره، سكون و آرامش ‏دانسته‌اند؛‎ ‎همان گونه كه خدا شب را لباس (مايه آرامش و سكون) ‏دانسته: «و جعلنا اليل لباس لكم و‎ ‎انتم لباس لهن» نيز به سكون و ‏آرامشي كه با همسر حاصل مي‌شود، اشاره خواهد داشت‎.
يكي از بناهاى پر اهميت اجتماع، ازدواج و تشكيل خانواده است در اين ‏واحد‎ ‎اوليه اجتماعى سنگ بناى تعليم و تربيت نهاده مي‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تكامل مي‌رسد‎

‏3- حفظ نوع بشر‎:‎

طبق بيان قرآن، ازدواج وسيله‌اى براى توليد و بقاي‎ ‎نسل در انسان و ‏حيوان است: «... جعل لكم من انفسكم ازواجا و من الانعام ازواجا‎ ‎يذروكم ‏فيه‎...» ‎
گرچه جمله «يذروكم فيه» تكثير نسل انسان را بيان داشته است، در اين ‏جهت،‎ ‎ميان انسان و چهارپايان و گياهان فرقى نيست. در جاى ديگرى ‏مي‌فرمايد: پروردگار، شما‎ ‎را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را نيز از او ‏خلق كرد، و از آن دو، مردان و زنان‎ ‎بسيارى را پراكنده ساخت: «... و بث ‏منهما رجالاً كثيرا و نساء...». ‏
در آيه 72 نحل‏‎ ‎مي‌فرمايد: از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‌ها قرار ‏داد «... و جعل لكم من‎ ‎ازواجكم بنين و حفده». قرآن، بقاى نسل انسان و ‏اجتماع مدنى را به ازدواج منوط‏‎ ‎مي‌داند و روى آوردن به زنا و لواط را نابود ‏كننده راه بقاى نسل مي‌شمارد: «و لا‎ ‎تقربوا الزنى انه كان فاحشه و ساء ‏سبيلا»، «ائنكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل»؛‎ ‎زيرا با رواج راه‌هاى ‏نامشروع، رغبت به نكاح كم مي‌شود؛ جاذبه‌اش از بين رفته، فقط‎ ‎بار ‏تامين مسكن و نفقه و به دنيا آوردن اولاد و تربيت آنان، باقى مي‌ماند. در‏‎ ‎نتيجه، آسان‌ترين راه‌هاى اشباع غرايز كه نامشروع است، رايج مي‌شود و ‏هدف بقاى نسل،‏‎ ‎رنگ مي‌بازد‎.‎

‏4- داشتن فرزندان صالح‎:‎

يكي از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎ ‎زيرا اصل توليد و تكثير، از راه‌هاى غير مشروع نيز ممكن است؛ ولى در ‏سايه ازدواج،‎ ‎نسلى داراى اصل و نسب پديد مي‌آيد. قرآن در آياتي، فرزند ‏را زينت زندگى دنيا شمرده‏‎ ‎كه بيان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و ‏برقرار شدن رابطه پدر يا مادر و فرزند است‎ ‎‏«المال و البنون زينه الحيوه ‏الدنيا». داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبيرهاي‎ ‎گوناگونى در قرآن ‏آمده است. در آيه 223 بقره از اين كه مي‌گويد: «نساوكم حرث لكم‎ ‎فاتوا ‏حرثكم انى شئتم...»، يادآور مي‌شود كه بكوشيد از اين فرصت بهره گيريد ‏و با‎ ‎پرورش فرزندان صالح و شايسته كه به حال دين و دنياى شما مفيد ‏باشد، اثر نيكى براي‎ ‎خود از پيش بفرستيد. «... و قدموا لانفسكم...». در ‏آيه 187 بقره پس از آن كه از‏‎ ‎آميزش با همسر سخن به ميان آمده است، ‏مي‌فرمايد: «... و ابتغوا ما كتب الله لكم‎..‎‏.»‏‎ ‎كه به نظر بسيارى مقصود، ‏طلب فرزند است. در موارد متعددى از قرآن، خداوند براي‎ ‎داشتن فرزند ‏صالح، خوانده شده است. در آيه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل مي‌كند‎ ‎كه عرضه مي‌دارند اگر فرزند صالح نصيبشان شود، شكرگزار خواهند بود: ‏‏«دعوا الله‎ ‎ربهما لئن اتيتنا صالحا لنكونن من الشكرين...». در چند جا، ‏درخواست حضرت زكريا (ع‎) ‎مطرح شده است كه از خداوند، فرزندى كه ‏لياقت جانشينى او را داشته: «... فهب لى من‏‎ ‎لدنك وليا»، و مورد رضايت ‏پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضيا» را خواسته است. در‎ ‎سوره آل ‏عمران، پس از مشاهده شايستگي‌هاى مريم (ع) پروردگارش را ‏مي‌خواند: خداوندا‎! ‎از طرف خود، فرزند پاكيزه‌اى نيز به من عطا فرما: «... ‏هب لى من لدنك ذريه طيبه انك‏‎ ‎سميع الدعاء»‏‎.‎

‏5- مودت و رحمت‎:‎

از ديگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بينكم‎ ‎موده و رحمه...» ‏آن چه در آغاز زندگى مشترك بين زن و شوهر، يگانگى برقرار مي‌كند،‎ ‎و ‏اثر آن در مقام عمل ظاهر مي‌شود، مودت است؛ ولى پس از گذشت ‏زمان و رسيدن دوران‎ ‎ضعف و ناتواني، رحمت جاى مودت را پر مي‌كند. ‏رحمت و مودت به تعبير قرآن، دو نشانه‎ ‎الهى و ضامن به پا ماندن بناى ‏زندگى و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز‎ ‎زندگى نيز در ‏زندگى نقش دارد. گاهى زحمات و خدمات بلاعوض و ايثارگرانه بدون هيچ‎ ‎گونه چشم داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان ‏سر مي‌زند. در اينجا‏‎ ‎براى حفظ نظام خانوايكى از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎ دگي، مودت رنگ مي‌بازد؛ ولي ‏رحمت جايگزين آن مي‌شود‎.‎
يكي از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎

‏6- ارضاى غريزه جنسي‏‎:‎

غريزه جنسي، نيرويى است كه در زن و مرد قرار‏‎ ‎داده شده و ازدواج، ‏وسيله‌اي مُجاز براى اطفاى نيروى شهوت و پاسخى به اين غريزه‏‎ ‎خدادادى است: «و الذين هم لفروجهم حفظون ¤ الا على ازواجهم او ما ‏ملكت ايمانهم‎ ‎فانهم غير ملومين» ‏
در حديث آمده است: ميان لذت‌هاى مادى و جسمانى در دنيا و آخرت،‏‎ ‎هيچ كدام به پايه لذت زناشويى نمي‌رسد؛ سپس امام به آيه 14 آل ‏عمران استشهاد مي‌كند‎ ‎كه در ميان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زين للناس حب الشهوت من‎ ‎النساء و البنين و ‏القناطير المقنطره...» در آيه 187 بقره مي‌فرمايد: خداوند‎ ‎مي‌دانست كه ‏شما به خود خيانت مي‌كرديد و آميزش با همسر را كه ممنوع شده بود، ‏انجام‎ ‎مي‌داديد؛ بدين سبب، ممنوعيت برداشته شد: «... علم الله انكم ‏كنتم تختانون انفسكم‎ ‎فتاب عليكم و عفا عنكم فالن باشروهن...». اين ‏آيه، به نياز غريزى جنسى اشاره دارد‏‎ ‎كه به رغم ممنوعيت شرعي، مردم ‏به سوى آن كشيده مي‌شوند؛ البته اين امر نمي‌تواند‎ ‎انگيزه اصلى و ‏هدف نهايى ازدواج باشد؛ زيرا غريزه جنسى در زن و مرد، دوره محدودي‎ ‎دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط اين جهت باشد، بايد زوجين هنگام ناتوانى ‏جنسي،‎ ‎يكديگر را رها كنند يا زن و مردى كه توانايى جنسى خويش را از ‏دست داده‌اند، هيچ گاه‎ ‎پيمان زناشويى نبندند‏‎.‎

‏7- بازداشتن از گناه‎:‎

يكي از آثار ازدواج براى زن و مرد، ايجاد زمينه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غريزه جنسى در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت‏‎ ‎انگيز از ميان ‏مي‌رود. اين كه در قرآن از كسى كه ازدواج كرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبير شده: «فاذا احصن...»، به جهت اين است كه زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر‎ ‎مستحكمى قرار مي‌گيرند و خود را حفظ مي‌كنند تا ‏وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر‏‎ ‎نگذارد؛ بلكه ازدواج، زمينه گناهان ديگر ‏را نيز از بين مي‌برد؛ زيرا پذيرفتن‎ ‎مسئوليت تامين و تربيت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهينه از عمر وا مي‌دارد و براي‎ ‎گناه و معاشرت‌هاى گمراه ‏كننده جايي باقى نمي‌ماند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «من‎ ‎تزوج فقد احرز ‏نصف دينه» با ازدواج، نيمى از دين صيانت مي‌شود. ‏
در روايتى ديگر آمده‏‎ ‎است: بدترين مردم، كساني‌اند كه در تجرد به سر ‏مي‌برند. در تفسير آيه 187 بقره «هن‎ ‎لباس لكم و انتم لباس لهن» برخى ‏گفته‌اند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و‎ ‎گرما و حشرات و ‏آسيب‌هاى جلدي، محافظت مي‌شود، زن و مرد، با ازدواج، يكديگر را از‎ ‎گناه حفظ مي‌كنند. در آيه 28 نساء حكمت تشريع ازدواج اين گونه بيان ‏شده است: «يريد‎ ‎الله ان يخفف عنكم...»؛ زيرا پيروى از شهوات و در دام ‏گناه افتادن، براى انسان،‏‎ ‎وزانت و سنگينى مي‌آورد و تشريع ازدواج و ‏فراهم شدن امكان آن براى كسى كه نمي‌تواند‎ ‎با زنان آزاد ازدواج كند، از ‏فساد و گناه جلوگيرى مي‌كند و انسان از عواقب آن در‎ ‎امان مي‌ماند و اين ‏نوعى توسعه براى انسان شمرده مي‌شود‎.‎

‏8- توسعه رزق‎:‎

نگراني از تنگ دستي، يكى از بهانه‌هايى است كه براي‎ ‎گريز از ازدواج، ‏مطرح مي‌شود. قرآن، اين گونه به انسان اميدوارى مي‌دهد: از فقر و‎ ‎تنگ ‏دستى جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد چرا كه اگر ‏فقير‎ ‎باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بى نياز مي‌سازد: «و انكحوا ‏الايمى منكم و‏‎ ‎الصلحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من ‏فضله...» برخى گفته‌اند:‏‎ ‎مفاد اين آيه، وعده خداوند به غنا و بى نيازى ‏است براى كسانى كه تشكيل خانواده‏‎ ‎دهند. رواياتى نيز اين معنا را تاييد ‏مي‌كند. ‏
يكي از آثار ازدواج براى زن و مرد، ايجاد زمينه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غريزه جنسى در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت‏‎ ‎انگيز از ميان ‏مي‌رود
در حديثي، امام صادق (ع) ترك ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زيرا پس از وعده قرآن به‎ ‎توسعه رزق، ‏نگرانى در اين زمينه، جز بدگمانى به خدا نيست. با توجه به اينكه افرادي‎ ‎در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمي‌شوند، بلكه بر فقرشان ‏افزوده مي‌شود و‎ ‎اگر اين آيه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم ‏مي‌آيد و خلف وعده قبيح است،‏‎ ‎گروهى برآنند كه براى وعده در اين آيه ‏بايد معلق بر مشيت الهى در تقدير گرفته شود؛‏‎ ‎يعنى پس از ازدواج، اگر ‏خدا بخواهد، آنان را بى نياز مي‌كند، چنان كه در آيه 28‏‎ ‎توبه، براى وعده ‏الهى به غنا و بي نيازى به مشيت خدا تصريح شده است: «و ان خفتم‎ ‎عيله فسوف يغنيكم الله من فضله ان شاء...» اشكال شده است: همان ‏طور كه غنا و بي‎ ‎نيازى متاهلان، به مشيت منوط است، غنا و بى نيازى ‏مجردها و كسانى كه همسر ندارند‏‎ ‎‏(بلكه هر پديده‌اي) نيز به مشيت ‏توقف دارد، پس اين چه وعده‌اى است كه خدا، براي‎ ‎ازدواج داده است؛ ‏زيرا همان گونه كه متاهل‌ها، بر اثر مشيت الهي، به دو گونه (فقير‎ ‎و ‏غني) تقسيم مي‌شوند، مجردها نيز چنين هستند و اتفاقاً اين وعده ‏درباره مجردان در‎ ‎قرآن آمده است: «و ان يتفرقا يغن الله كلا من سعته»... ‏اگر وضعيتى پيش آيد كه زن و‏‎ ‎شوهر نتوانند با هم زندگى كنند و از هم ‏جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت‎ ‎خود بى نياز خواهد كرد‏‎.‎
پاسخ اشكال آن است كه بسيارى از مردم خيال مي‌كنند، ازدواج و ‏فراوانى عائله،‏‎ ‎سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت مي‌شود. آيه در ‏صدد آن است كه اين توهم را از‎ ‎دل‌ها بزدايد و غفلت از رزاق حقيقى را ‏بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و‎ ‎فراواني، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌مند بودن) ايجاد مي‌شود، و گاهى هم انسان (در‎ ‎عين كم عائله ‏بودن و مجرد زيستن) هر چه مي‌كوشد، در معيشت او پيشرفتى حاصل ‏نمي‌شود. افزون بر آن كه پذيرفتن مسئوليت تامين زن و فرزند، در او ‏مسئوليت پديد مي‌آورد.
در حديثي، امام صادق (ع) ترك ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است
وقت‎ ‎را از بين نمي‌برد و از عمر خويش استفاده ‏بهينه مي‌كند و با كسب معاش بر عزت و‎ ‎اعتبار خويش مي‌افزايد، ‏بنابراين، آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» بيان مي‌دارد‎ ‎كه گاهى با ازدواج، ‏فقر از زندگى رخت برمي‌بندد، نه آن كه هميشه با ازدواج، فقر‎ ‎برطرف ‏مي‌شود وگرنه اين آيه با آيه «و ليستعفف الذين لا يحدون نكاحا» تنافض ‏مي‌يافت‎.‎‏ فخر رازى معتقد است كه آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» در ‏مقام وعده الهى نيست؛‏‎ ‎بلكه مفاد آيه آن است كه نبايد ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زيرا مال فناپذير است‎ ‎و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است كه بايد در پى آن بود كه از انباشتن ثروت‏‎ ‎بهتر است. «قل بفضل الله ‏و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون».‏
آثار ديگرى نيز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخى از زنان از جمله ‏مادر‎ ‎زن و خواهر زن و... كه در ازدواج‌هاى ممنوع خواهد آمد. اثر ديگر ‏ازدواج، ايجاد‎ ‎حقوق زوجيت است كه بحث آن مجال ديگري مي‌طلبد‎. ‎

مقالات مشابه

آثار الزواج في التمکين الاجتماعي

نام نشریهرساله التقریب

نام نویسندها. د. نور‌الدین عتر

خانواده در قرآن

نام نویسندهفریبا رحمانی

تعريف خانواده از منظر قرآن

نام نشریهفصلنامه پژوهشهای قرآنی

نام نویسندهفاطمه صدر طباطبایی