برخى واژگان و مفاهيم دينى - جمعى در قرآن

پدیدآورفردریک دنی

نشریهبولتن مرجع 6

تاریخ انتشار1388/01/28

منبع مقاله

share 941 بازدید
برخى واژگان و مفاهيم دينى - جمعى در قرآن

فردريك دنى

مهمترين واژه مفرد دينى - جمعى در قرآن و تاريخ اسلام واژه «امت» است. مهمترين كاربرد اين واژه در قرآن اطلاق آن بر مسلمانان، به عنوان جامعه‏اى خاص است. اين مقاله در پى مقاله ديگر مؤلف درباب «امت» به رشته تحرير درآمده و هدف از آن آشنايى بيشتر با آموزه قرآن درباره امت به معناى خاص است. اين مقاله به برخى اصطلاحات و مفاهيم دينى - جمعى كه در قرآن مكرراً به كار رفته است پرداخته است.

1- واژه‏هاى حنيف / حنفا و ملت

الف: ريشه‏شناسى و معناى واژه حَنَفَ:

اين واژه در عربى به معناى ميل و گرايش است. ريشه حنيف در همه زبان‏هاى سامى مشترك است و برخى محققان آن را در زبان سريانى و عربى، يونانى مأبى ريشه‏يابى كرده‏اند و در نتيجه آن را به زمان ابراهيم - كه در قرآن اين واژه در ارتباط با او طرح شده است - برگردانده‏اند. به نظر آرتور جفرى، حنيف معمولاً به معناى «مسلم» است و در استعمال نادر، گويا پيش از اسلام، به معنى «كافر» بوده است. نولد كه ريشه (نه ريشه نهايى) سريانى اين واژه را مطرح كرده و احتمال داده است كه اعراب از استعمال آن در معناى «كافر» بى اطلاع بوده‏اند. فضل الرحمن معتقد است چه بسا واژه‏اى در قرآن بدون احتياج به تعريف، در معنايى مخالف معناى قبلى‏اش به كار رفته باشد. به نظر او منحصر داشتن نظر به ريشه‏شناسى لغت اشتباه‏آميز است.
اين كاملاً يقينى است كه واژه حنيف براى اشاره به اشخاص اسطوره‏اى و واقعى غير يهودى، غير مسيحى و در عين حال غير بت پرست (يعنى ابراهيم و امت او و هواخواهان دعوت محمد) به كار مى‏رفته است. به هر حال ريشه‏شناسى، معنى دقيق اين واژه در زمان ظهور محمد را مشخص نمى‏كند و اينكه چگونه محمد (ص) صلاح ديده است كه واژه‏اى با معناى كافر را براى اطلاق بر پيروان دين جديد خود برگزيند، روشن نيست. به نظر مى‏رسد اين فرضيه ريچارد كه محمد (ص) مفهوم قرآنى حنيف را ابداع كرده است تا از خاستگاه ايده‏آلى دين عرب نام ببرد، جالب توجه است و خصوصيت آن در آشكار ساختن نيت محمد در گسترش امت مسلمان به عنوان رجوع به ايده‏آل ابراهيمى و تكميل آن را نشان مى‏دهد، اما دليلى براى اين فرضيه وجود ندارد.

ب: حنيف و حنفا در قرآن

از 12 مورد استعمال اين واژه در قرآن كه عمدتاً مدنى است، 8 مورد اشاره به ابراهيم دارد كه در 5 مورد آن حنيف همراه با واژه ملت به معنى دين، آمده است. اصلى‏ترين آيه در مورد حنيف آية «فاقم وجهك للدين حنيفاً...» (روم، 30) است كه در آن به دين فطرى كه توسط خدا براى انسان وضع شده، اشاره رفته است. حنفا اعضاى حقيقى امت راستين‏اند كه به خدا شرك نمى‏ورزند (حج، 31). در كل، اين واژه بيان‏گر معنى دين الگو و ايده‏آلى است كه خدا آن را براى انسان فرو فرستاده تا به آن ايمان بياورد؛ و بيان كننده نگرش و نسبت مناسب انسان با خدا است. اين واژه همچنين بعدى عبادى را (انعام، 161 - 162) نيز كه جهت‏گيرى صحيح انسان در حج نسبت به كعبه است نشان مى‏دهد. واژه حنيف / حنفا در واقع واژه‏اى جمعى مانند امت، قوم و حتى ملت نيست. بلكه مشخص كننده ويژگى امت (و در واقع امت خدا) از زمان حضرت ابراهيم است. حنيف واژه‏اى انتزاعى نيست، بلكه در ذاتش نشان دهنده فعاليت جهت‏دار معنوى و عبادى است.

واژه ملت:

ملت به معنى «دين» يا «مذهب» در قرآن غالباً در پيوند با ابراهيم به كار رفته است. اين واژه از زبان آرامى (از زبانهاى سامى شمالى) وام گرفته شده است. جفرى ريشه آن را سريانى و به معناى كلمه و لوگوس مى‏داند و دليلى نمى‏يابد براى اينكه ملت به معناى قرآنى‏اش قبل از اسلام به كار مى‏رفته است. نقطه نظر اسميت در اين بحث، مكمل بحث‏هاى لغت‏شناسى است. به نظر او ملت واژه‏اى است كه در هر زبانى به يك دين خاص و قابل انتقال دلالت مى‏كند و هرگز به معنى ايمان كه شخصى و غير قابل انتقال است نيست، و به معناى كلى دين نيز نمى‏تواند به كار رود. اين واژه در اسلام بعد از سده نخست به معنى پيروان نظام‏مند يك سنت متمايز از ساير گروه‏ها به كار رفته است.

تفاوت ملت و امت در قرآن:

در برخى موارد هر دو به دين معادل گذارى مى‏شوند، اما امت واژه‏اى تعديل‏پذيرتر و جامع‏تر از ملت و قابل تفسير به ايمان شخصى است. امت واژه‏اى كلامى‏تر و در عين حال انسانى‏تر از ملت است كه بيشتر جامعه شناختى و خاص است. امت سمبل تلاش براى رسيدن به اجتماع ايده‏آل است؛ امت در تحول است و ملت صرفاً هست. ملت واژه‏اى خنثى و اجتماعى است، اما امت دو جنبه كلامى و اجتماعى را با يكديگر تركيب كرده است، به گونه‏اى كه جنبه ژرف رستگارى بخشى رسالت قرآن را بيان مى‏كند.

2- واژه‏هاى مسلمون، مؤمنون و چند واژه ديگر

اين دو واژه كه از همان ابتداى ظهور اسلام اصطلاحى براى پيروان محمد (ص) بودند از كلماتى مشتق شده‏اند كه اهميت محورى در سنت اسلامى دارند و اولى نام دين اسلام است. مشتقات آمن بسيار بيشتر از اسلم تكرار شده است و البته اين به اين معنى نيست كه به همان نسبت مهم‏تر است. كنتول اسميت واژه ايمان را مهمترين واژه در قرآن و سنت كلامى اسلامى مى‏داند. در قرآن در موارد اندكى بين امت اسلامى و اسلام و ايمان ارتباط برقرار شده است (آل عمران، 104، 110 و 113)، ولى اين ارتباط بسيار وثيق است و در حقيقت ايمان جنبه اجتناب‏ناپذير امت راستين است؛ امت وسط جامعه ايمانى است (بقره، 143). اسلام، فعلى انسانى، صورى و فاقد عمق و لوازم ايمان است و در حقيقت با صرف اسلام و الحاق به جامعه اسلامى، ايمان حقيقى كه تنها با دخالت و هدايت خدا ممكن مى‏شود، حاصل نمى‏گردد (حجرات، 14، 15 و 17) در عين حال اسلام بدون ايمان و ايمان بدون اسلام وجود ندارد.
«صدق» در ابتدا به معناى «آمن» به كار مى‏رفت، در نتيجه در وهله اول ايمان به belief، نوعى تصديق نظرى، نزديك‏تر است تا به faith البته صرف تصديق محتواى گزاره‏اى و نظرى مراد نيست، بلكه بالاتر از آن، اعتراف به قدرت و مرجعيت ماوراى آن قرار دارد. مشتقات واژه عبد (خدمت كردن، پرستش، بنده بودن) از ديگر واژه‏هاى جمعى هستند. عابدون اختصاص به پيروان محمد ندارد و شامل كافران هم مى‏شود. اين مفهوم نقش كليدى در تقوى و تامل كلامى درباب رابطه انسان با خدا دارد. مسلمان تنها تسليم خدا نيست بلكه در اين راه عمل هم مى‏كند (فرقان، 63) واژه‏هاى حامدون، شاكرون، مخلصون نيز از ديگر واژه‏هاى جمعى قرآن‏اند. واژه‏هاى جمعى ديگر نظير قوم، اصحاب، حزب، فئه، ناس،... در قرآن وجود دارند كه معناى دينى ندارند.
ويژگى سبك قرآن اين است كه از فعل‏ها صفات فاعلى مى‏سازد و برگروه‏ها اطلاق مى‏كند. اما بايد توجه داشت كه اين الفاظ مثل مومنون و مسلمون واژه‏هاى جمعى نيستند، بلكه هنوز صورت فعل معلوم را دارند و نحوه عمل و خواست آن جمع را بيان مى‏كنند. هدف قرآن از آوردن واژه‏هاى اجتماعى و دينى - جمعى، هويت دهى و يكپارچه سازى امت اسلامى در تاريخ دينى و اجتماعى - سياسى است. قرآن گروه‏هاى موحد و ملحد را به طور انتزاعى توصيف نمى‏كند، بلكه به هر دو جهت اجتماعى و كلامى توجه دارد.

3- عهد در قرآن

عهد كه در اديان سامى مشترك است، يكى از ابعاد اساسى رسالت قرآن نيز هست. امت اسلامى نيز مانند يهود و مسيحى جامعه‏اى مبتنى بر عهد است. وفا از واژه‏هاى مهم در باب توافق بين اشخاص و گروه‏ها است كه البته از لحاظ دينى خنثى است. عهد و وفادارى ابداع قرآن نبوده است، اما اسلام وفا را در زندگى اجتماعى مؤمنان و درباب رابطه بين انسان و خدا وارد كرد و آن را از سطح عهدهاى قبيله‏اى به سطح امت اسلامى صعود داد و ارزش بالاى اجتماعى و دينى براى آن قائل شد. در «عهد قديم» شكل قديمى عهد در سنت ابراهيمى ديده مى‏شود؛ عهد موسوى كه بين يهود و قوم بنى اسرائيل بود: من خداى شما خواهم بود (شما را دوست خواهم داشت، نجات خواهم داد و به رستگارى هدايت خواهم كرد) و شما مردم من، كه در قرآن مكرراً به اين مضمون اشاره رفته است (بقره، 40و 49) قرآن به نحوى كاملاً مشابه كتاب مقدس عهد صحراى سينا را بيان مى‏كند (بقره، 83). تنها نكته‏اى كه در قرآن هست اين است كه گويا عهد خدا با پيامبران و به واسطه آنها با مردم است، چه مسلمان، چه مسيحى و چه يهودى (اعراف، 33).
در قرآن چندين واژه معادل covenant (ميثاق) به كار رفته است: عهد و ميثاق كه هر دو داراى سابقه غير دينى‏اند و محمد (ص) آنها را در معناى دينى به كار برده است. واژه ميثاق در قرآن اغلب براى بيان توافق بين خدا و انسان يا به عبارت جفرى بين پيامبران و جوامع به كار رفته است. در مقايسه ميثاق در قرآن و كتاب مقدس گارده و بكر معتقد شده‏اند كه ميثاق در كتاب مقدس دو طرفه است، ولى در قرآن يك طرفه ؛ يعنى حقوق از آن خدا و وظايف بر عهده انسان است. دليل آن، ويژگى نجات بخشى محبت خدا در كتاب مقدس كه در قرآن وجود ندارد. البته مى‏توان گفت بين رابطه انسان و خدا در سنت اسلامى قرآن و كتاب مقدس تفاوت است و عنصر محبت بخشايش‏گر در كتاب مقدس نمود بيشترى دارد؛ اما چنين استنتاجى از ايده محبت صحيح نيست و در قرآن نيز ميثاق دو طرفه است (توبه، 75 - 76)، اگر چه طرفين ميثاق در دو سنت يكى نيستند.
واژه ديگر عهد است كه در باب پيمان بين انسان‏ها، محمد و معاصرانش، و عهد بين خدا و انسان در قرآن به كار رفته است. خدا حتى در عهد با مشركان نيز وفا مى‏كند. كتاب (قرآن) نيز عهد است چون حاوى قول‏ها و خواسته‏هايى است كه توسط پيامبر خدا آورده شده است.
واژه ديگرى كه البته دقيقاً به معناى عهد نيست، اما با آن پيوندى دارد، «بيعت» است. ريشه اين لغت طبق نظر بر او من از باع به معناى معامله است و به نظر تيان مأخوذ از حركت دست است كه در قديم نشانه توافق دو طرف بوده است. ولى به هر حال به معنى توافق طرفين براى وظايف خود و حقوق ديگرى است. در قرآن در جريان صلح حديبيه به بيعت اشاره شده است (فتح، 10). جريان بيعة النساء نيز به منظور نشان دادن جنبه رسمى گروش زنان مكه به خداى واحد ذكر شده است.
واژه امانت نيز كه از لحاظ ريشه شناختى با ايمان مشترك است، در قرآن به معناى پيوند و عهد آمده است (احزاب، 72). اين واژه 6 بار در قرآن آمده است كه 3 بار معناى غير دينى و 3 بار معناى دينى دارد آيه امانت (احزاب، 72) از معماهاى قرآن است كه برخى گفته‏اند امانت در اين آيه به معناى زندگى نه سعادت؛ يعنى پذيرش اين امانت (زندگى) مستلزم مسئوليت است و انسان بدون تامل آن را پذيرفت. اين آيه و آيه تعليم اسماء در فهم معناى عهد در قرآن مهم‏اند، چون بيان كننده مسئوليت انسان در اين عهد و پيمان هستند؛ چه انسان تنها عبد خدا نيست، بلكه با آموختن اسماء قادر به زندگى است و تاريخ، معرفت و فرهنگ را پديد مى‏آورد. مسلمانان كه داراى سكينه و فرقان هستند، مى‏دانند كه خداوند در فرايند تاريخ به سود آنان عمل مى‏كند و بهترين خير زندگى اجتماعى مبتنى بر ميثاق يعنى سلام و صلح را دارا خواهند بود (فرقان، 63). دارالسلام اگر چه به معناى آخرت است، اما مفهوم امت اسلامى را نيز كه محل امن و اسلام است مى‏رساند.

مقالات مشابه

معناشناسی واژه اعجمی در کتاب و سنت

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهحمیدرضا فهیمی تبار, مهدی آذری‌فرد

معناي واژه «ص-ل-ح» و مشتقات آن در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمجید صالحی

مفردات قرآن در «تفسیر المیزان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمود حائری, صالح عادلی ساردو

خبری یا انشایی بودن اسلوب «سبحان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهوصال میمندی, علی بیانلو, سکینه حجازی