مستندات قرآني وحدت در كلام امام خميني

پدیدآورمحمدعلی خسروی

نشریهروزنامه جمهوری اسلامی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 832 بازدید
مستندات قرآني وحدت در كلام امام خميني

محمدعلي خسروي

تعابير گوناگوني كه حضرت امام خميني (ره ) در موضوع « وحدت امت » به كار برده اند شايد در كمتر موضوعي نظير آن را بتوان يافت . تعبيرات دقيق و پرمعنايي كه اگر خواننده از كنار آن به سادگي نگذرد و در مفهوم آن اندكي تامل كند افق هاي گسترده اي از انديشه هاي اجتماعي و تربيتي بر روي فهم و درك او گشوده مي شود و به نكات مهمي از معارف الهي و حقايق قرآني دست مي يابد. در اين مقاله برخي از اين تعابير را كه الهام گرفته از آيات قرآن كريم به كنايه يه با صراحت است بررسي مي كنيم . ولي قبل از آن لازم است توجه خوانندگان عزيز را به يكي از ويژگي هاي مهم سخنان حضرت امام (ره ) جلب كنم :
امام خميني در گفتار و نوشتار خود متن آيات و روايات را به ندرت ذكر مي كرد به طوري كه گاهي در يك سخنراني حتي يك آيه هم تلاوت نمي كرد. اما با اندكي تامل در بيانات ايشان به خوبي مشخص مي شد كه عمده اين سخنان داراي مضامين قرآني و مستند به كتاب و سنت است به گونه اي كه روح آيات و روايات در الفاظ و كلمات امام موج مي زد. شايد بتوان گفت معنويت و جذابيت فوق العاده اي كه در سخنان دلنشين حضرت امام (ره ) بود عمدتا ناشي از سريان و جريان حقيقت آيات و روايات در عبارات ايشان بود. به عنوان مثال اين كلام حكيمانه حضرت امام را بنگريد : « مدرس زنده است تا تاريخ زنده است . » آيا مضمون اين سخن جز برداشت دقيق و تمثيل گويايي از حديث شريف و كلام جاودانه حضرت علي (ع ) است كه به كميل بن زياد فرمود : العلما باقون ما بقي الدهر (تا روزگار باقي است دانشمندان باقي هستند) امام خميني با توجه به اينكه شهيد آيت الله مدرس را از آن دسته عالماني مي دانست كه مصداق كلام اميرالمومنين اند و به بلنداي روزگار جاودانه خواهند ماند بدون آنكه حديث « العلما باقون مابقي الدهر » را صريحا ذكركند مضمون آن را با عبارت زيباي فوق بيان كرده است .
بررسي و جمع آوري اين گونه عبارات در آثار امام خميني كه ملهم از آيات قرآن و كلمات معصومين (ع ) است خود مي تواند موضوع رساله مستقلي باشد كه اشخاص مطلع و آشنا به رموز كلام ايشان و آگاه از آيات و احاديث بايد بدان همت گمارند.
پس از اين مقدمه كوتاه به اصل موضوع مي پردازيم . آياتي را كه حضرت امام (ره ) در بحث وحدت مورد استناد قرار داده و يا به مضمون و محتواي آن اشاره كرده اند همراه با برخي لطائف تفسيري و نكات علمي برمي شماريم . به اميد آنكه توضيحات ما از نورانيت كلام امام نكاهد بلكه مقدمه اي براي فهم بهتر و دقيقتر آن باشد :

1. وحدت نعمت است

حضرت امام (ره ) در چندين مورد « وحدت » را با واژه « نعمت » همراه كرده و مردم را به قدرداني از نعمت وحدت فراخوانده است از جمله :
« اين الان يك نعمتي است كه خدا به ما داده كه همه مطمئنا برادروار پيش هم نشسته ايم حرفهايمان را مي زنيم اين را حفظش كنيد . (1 ) »
« برادرها بايد با حسن نيت و برادري مجتمع باشند و بحمدالله تعالي هستند. ما بايد اين نعمت الهي كه خدا اين نعمت را حساب كرده ـ اين نعمت بزرگترين نعمت است ـ اين نعمت الهي را ما بايد حفظش كنيم . مادامي كه اين نعمت الهي را ما حفظ كرديم در امان هستيم از همه شياطين . (2 ) »
تعبير « نعمت » در مورد « اتحاد مسلمانان » يك تعبير قرآني است كه حضرت امام (ره ) از آيه 103 سوره آل عمران برگرفته است . خداوند سبحان مي فرمايد :
« واذكروا نعمه الله عليكم اذكنتم اعدا فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا » ترجمه : نعمت خداوند را به ياد بياوريد كه ابتدا با هم دشمن بوديد ولي خداوند دلهاي شما را به هم نزديك كرد و در سايه نعمت تاليف قلوب و اتحاد به اخوت و برادري رسيديد.

2. وحدت معجزه است

امام (ره ) ايجاد اتحاد و رسيدن همه اقشار ملت به وحدت كلمه را يك امر فرابشري و خارق العاده معرفي كرده و همدل شدن اقشار مختلف را تنها و تنها از راه يك امر الهي و غيبي امكان پذير مي داند ايشان مي فرمايد :
« اين وحدت كلمه را خدا ايجاد كرد. يعني من نمي توانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سي و چند ميليوني را در مدت كوتاهي اينطور همزبان بكند هم قلب بكند كه بچه دو ـ سه ساله زبان باز مي كند و همين مسائل را مي گويد آن پيرمرد هشتاد ساله هم همين را مي گويد. زن و مرد و بچه و صغير و كبير همه يك روال حركت كردند اين جز اراده الهي نمي شود باشد. و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم اميدوار شده بودم به اين نهضت . (3 ) »
شايد برخي خوانندگان تصور كنند كه سخن امام سخن بديع و مهمي نيست چون همه چيز را خداوند ايجاد مي كند وحدت هم از اين قاعده مستثني نيست پس آن هم به دست خداست . ولي اين برداشت نادرست است و مقصود امام چيز ديگري است . زيرا در اين كه به يك معنا همه امور را مي توان به خداوند متعال نسبت داد ترديدي وجود ندارد. اعتقاد صحيح ديني هم جز اين نيست كه همه چيز در يد قدرت خداست تحقق قوانين حاكم بر نظام آفرينش كلا بسته به اراده مطلقه او است و هيچ فرد آشنا به مباني قرآني و فلسفي و كلامي نمي تواند در اين امر مسلم تشكيك و ترديد كند. اما موضوع موردبحث خارج از اين مقوله كلي است . امام خميني (ره ) معتقد است تحقق وحدت كلمه در جامعه علاوه بر آنكه مانند همه امور عالم تحت اراده كلي پروردگار است اما به عنايت ويژه و اراده خاص خداوند نيز بستگي دارد مانند معجزات پيامبران كه خارج از روال عادي و قوانين مرسوم اتفاق مي افتد. وحدت نيز به صورت معجزه از ناحيه خداوند تحقق مي يابد. ايشان صريحا در عبارتي مي فرمايد :
« اين وحدت كلمه اي كه در تمام اقشار ايران پيدا شد معجزه بود. كسي نمي تواند اين را ايجاد كند; اين معجزه بود. اين امر الهي بود. اين وحي الهي بود نه كار بشر . (4 ) »
اين سخن امام (ره ) كه ايجاد وحدت را معجزه دانسته است كسي نمي تواند آن را ايجاد كند و يك امر الهي است نه كار بشر دقيقا از آيه 63 سوره انفال الهام گرفته شده است . خداوند مي فرمايد : « والف بين قلوبهم لو انفقت ما في الارض جميعا ماالفت بين قلوبهم ولكن الله الف بينهم . ترجمه : خداوند قلوب مومنين را به هم نزديك و يكي كرد اگر هرچه در زمين است انفاق و هزينه مي نمودي تا اين وحدت حاصل شود امكان پذير نبود. از اين رو هدف امام (ره ) كه وحدت را « معجزه » ناميده و بشر را ازايجاد آن ناتوان مي داند عبارت پردازي شاعرانه و مبالغه آميز نيست ; بلكه بيان يك حقيقت قرآني است . نكته لطيف ديگر اين است كه هرگاه معجزه الهي اتفاق بيفتد بايد منتظر عنايت ويژه و نويد خاص بود. و لذا ايشان فرموده است :
« اين جز اراده الهي نمي شود باشد . و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم اميدوار شده بودم به اين نهضت . (5 ) »

3. وحدت واجب است

امام خميني (ره ) وحدت مسلمين را نه يك امر استحساني و مستحب بلكه يك امر واجب شرعي مي داند و از موضع يك فقيه صاحب فتوا با واژه هاي « تكليف » « واجب » و « بايد » وظيفه پيروان اسلام را ازلحاظ حكم شرعي روشن نموده است . در اين عبارات دقت كنيد :
« واجب است بر همه مسلمين كه با هم باشند (6 )
مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحده باشند (7 )
همه بايد با هم باشند . اين يك تكليف الهي ـ شرعي است به عهده ما و به عهده همه ملت . (8 ) »
درباره دلايل فقهي وجوب وحدت بايد به كتاب هاي مربوطه مراجعه كرد و اين مقاله گنجايش اين مبحث را ندارد. ولي به اجمال به يكي از آن ادله اشاره مي كنيم :

مقدمه واجب واجب است

در علم اصول فقه به اثبات رسيده است كه اگر انجام واجب مطلق مانند نماز مستلزم امور ديگري باشد و انجام دادن آن امور براي انسان مقدور باشد بايد آن امور را هم بخاطر به جاي آوردن واجب انجام دهد. زيرا آن امور مقدمه واجب به شمار مي روند و در صورت ترك آن مقدمات اصل واجب مطلق نيز ترك خواهد شد. و چون ترك واجب خلاف امر خداست پس انجام آن مقدمات نيز به خاطر انجام اصل واجب ضروري است . از اين رو دانشمندان علوم اسلامي با شرايطي كه در كتابهاي اصول فقه به تفصيل آمده است مقدمه واجب را واجب شمرده اند. در مساله وحدت نيز اين قاعده جاري است . زيرا چنانكه مي دانيم دفاع از اسلام و كيان مسلمين بر همگان واجب است و چون دفاع از اسلام بدون وحدت مسلمانان ممكن نيست امام خميني مساله وحدت را به عنوان مقدمه واجب واجب دانسته اند. در اين عبارت دقت كنيد :
« بنابراين از امور مهمه اي كه بر همه ما واجب است دفاع از اسلام دفاع از جمهوري اسلامي است و آن بستگي دارد به وحدت . (9 ) »
و نيز چنانكه طبق آيه ولن يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلا (نسا140 ) قبول سلطه كفار و اجانب بر مسلمانان حرام و قطع دست آنان از دخالت در امور كشور واجب است . براي وصول به اين واجب شرعي و عقلي راهي جز اتحاد و « يد واحد بودن » وجود ندارد. امام خميني (ره ) مي فرمايد :
« مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحده باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرين را از دخالت در كشور خود قطع كنند . (10 ) »
حضرت امام در جمله مذكور وحدت را مقدمه قطع دست بيگانگان و به عنوان مقدمه واجب واجب شمرده اند.

4. ايمان و اتحاد دو رمز پيروزي

امام خميني (ره ) اساس پيشرفت و تعالي جامعه را تنها بر دو پايه « وحدت مردم » و « ايمان به خدا » استوار مي داند. ايشان براي عنصر وحدت در تحقق اهداف اسلام چنان اهميتي قائل است كه حتي تعهد به اسلام را منهاي اتحاد بي اثر و بي نتيجه مي داند :
« اساس پيشرفت شما ملت عزيز تعهد به اسلام و وحدت كلمه است . تعهد به اسلام بدون اينكه با هم اجتماع كنيد در مسائل بي فايده است . اجتماع در مسائل بدون تعهد به اسلام مضر است . (11 ) »
در انديشه حضرت امام (ره ) تاثيرگذاري دو عنصر « ايمان به خدا و اتحاد كلمه » در سعادت جامعه يك امر مسلم و قطعي است كه پايه و اساس همه پيروزي ها و تحولات مهم و سرنوشت ساز اجتماعي را تشكيل مي دهند و هيچ يك از آن دو براي خود جايگزيني ندارند. اين نكته بارها از زبان امام و به شكل هاي مختلف شنيده شده است . ايشان وحدت را گاهي همراه با « اسلام » و گاهي همراه با « ايمان » و گاهي توام با « الله اكبر » ذكر مي كنند. اينك چند نمونه :
« رمز پيروزي شما اول ايمان ثابت ; و بعد وحدت كلمه . اين دو مطلب را حفظ كنيد . (12 ) »
« اگر ما وحدت كلمه مان و اسلاميت اين دو تا اگر محفوظ بماند ما پيروز هستيم . (13 ) »
« كاري بكنيد كه اين كلمه « يدالله مع الجماعه » از دستتان نرود. اگر جماعت ها همه با هم باشند و ايده اسلامي باشد دست خدا همراهشان است . (14 ) »
پيروزيمان با وحدت كلمه و اتكاي به اسلام بود الله اكبر ما را پيروز كرد حالا هم سلاح ما همان الله اكبر است و وحدت كلمه ما را پيروز كرد . حالا هم سلاح ما همان وحدت كلمه است . (15 ) »
گفتني است مبناي اصلي ديدگاه فوق آيه كريمه واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا است . زيرا در اين آيه « وحدت امت » و « محوريت الله » در كنار هم مطرح شده و هر دو با هم مورد فرمان خداوند قرار گرفته است . حضرت امام (ره ) به اين معني اشارات لطيفي دارند :
« اين دو تا كلمه : همه با هم وحدت كلمه و همه با اسلام . اين دو تا كلمه رمز پيروزي شما بود و عمل به آيه كريمه واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا در اين آيه همين رمز است كه همه تان با هم به خدا بپيونديد و جدا از هم نباشيد; اجتماع با هم باشد و توجه به خدا باشد . (16 ) »

5. وحدت تا حد برادري

وحدت جامعه بايد تا آنجا پيش رود كه به حد برادري برسد. تعبير برادري يك تعبير قرآني است خداوند متعال با آيه انماالمومنون اخوه (حجرات 10 ) همه مسلمانان و مومنان را برادر يكديگر خوانده است . معناي آيه گرچه روشن است ولي امام خميني كه در سخنرانيهاي مختلف به اين آيه استشهاد نموده هر بار نكته بديع و برداشت جديدي را ارائه كرده است . هر يك از اين معاني در جاي خود حائزاهميت است و ازعمق بينش و دقت نظر آن قرآن پژوه توانا و حكيم فرزانه حكايت دارد. پنج نكته از برداشت هاي امام را براي خوانندگان گرامي برمي شماريم :
الف . اولين برداشت امام خميني از آيه مذكور اين است كه مومنان جز برادري نبايد به چيز ديگري فكر كنند و وظيفه آنها تنها برادري است . كلام امام چنين است :
« اسلام تكيه كرده است بر اخوت با تعبيرهاي مختلف . انماالمومنون اخوه از آن استفاده مي شود كه كانه مومنين هيچ شاني ندارند الا برادري همه چيزشان در برادري خلاصه مي شود . (17 ) »
براي اينكه بدانيم چرا امام در برداشت مذكور حقيقت ايمان را منحصر در برادري كرده است و اين انحصار چگونه از آيه به دست مي آيد به اين توضيح توجه كنيد :
معني مذكور از واژه « انما » استفاده مي شود. واژه « انما » در ادبيات عرب نشانه « حصر » است اين كلمه در ابتداي جمله مي آيد و موضوع را در محمول منحصر مي كند. مثلا جمله « انما انت نذير » در قرآن كريم به اين معناست كه : تو فقط هشداردهنده اي و كار ديگري جز هشدار و انذار برعهده تو محول نشده است . بنابراين طبق اين قاعده ادبي و برداشت حضرت امام آيه « انما المومنون اخوه » را مي شود چنين ترجمه كرد : مومنان فقط با هم برادرند. و اين نكته لطيف و قابل توجهي است پس سخن امام كه فرمود : « كانه مومنين هيچ شاني ندارند الا برادري » از مفهوم « انما » به دست مي آيد.
ب . برخي تصور مي كنند اگر بخواهند با كسي پيمان برادري و « عقد اخوت » ببندند نيازمند صيغه خاص و شرايط ويژه اي است و بدون آن عقد اخوت بسته نمي شود. اما نظر امام خميني كه از آيه « انماالمومنون اخوه » استفاده كرده اند اين است كه عقد اخوت بين همه مومنين و مسلمين در آسمان بسته شده است . در واقع آيه مذكور صيغه عقد اخوتي است كه خداوند متعال آن را ميان همه مسلمانان جهان جاري كرده است و نياز به اجراي صيغه و عقد اخوت ديگري نيست ايشان مي فرمايند :
« مومنين سرتاسر دنيا برادرند به حسب حكم قرآن . و برادرها برابرند و در شادي و غم هم مشترك اند. در اسلام همين برادري است كه مبدا همه خيرات است ... اسلام قرآن عقد اخوت بين ما انداخته است : « المومنون اخوه » مومنون همه نه ترك و فارس و نه عرب و نه عجم و نه هيچ جا همه مومنين برادرند . اين قرآن است . (18 )
« اگر همه مومنين ... در تمام كشورهاي اسلامي همين يك دستور خدا را كه خدا عقد اخوت بينشان انداخته است همين يك دستور را عمل بكنند قابل آسيب ديگر نيست . (19 ) »
ج . قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بسياري از تحصيل كرده هاي حوزه و دانشگاه و بيشتر مردم چنين مي پينداشتند كه دين از سياست جداست و اسلام احكام سياسي ندارد. دين را مجموعه اي از برنامه هاي تربيتي و اخلاقي مي دانستند كه در چارچوب ارتباط فرد با خدا معنا مي شود. اما امام خميني و همفكران ايشان نظري متفاوت داشتند و اسلام را يك مكتب سياسي مي دانستند. استدلال گروه اول اين بود كه ما آنچه در قرآن مي بينيم احكام اخلاقي و تربيتي و دستوراتي است كه چگونه رابطه فرد را با خدا تعيين مي كند و نيز برخي احكام اجتماعي و حقوقي كه چگونگي ارتباط مردم را با يكديگر مشخص مي سازد و چيزي به نام سياست در اسلام نداريم . اما امام خميني (ره ) معتقد بود مسائل سياسي اسلام با مسائل اخلاقي پيوند خورده است . چه بسا يك مساله به ظاهر صددرصد اخلاقي و تربيتي باشد اما با يك نگاه دقيق تر در مي يابيم كه در وراي آن اهداف سياسي مهمي نهفته است . امام خميني باهوش سرشار و نگاه تيزبين خود بسياري از احكام سياسي اسلام را از احكام اخلاقي عرفاني و عبادي استخراج كرد و از اين طريق پديده اي به نام « انقلاب اسلامي » را تحقق بخشيد. ايشان با تبيين ديدگاه خود منشا تحول عظيم اجتماعي و سياسي در حوزه فكري جهان معاصر گرديد.
بدون مبالغه و اغراق در ميان علماي اسلام اعم از شيعه و سني كمتر كسي را مي شناسيم كه چنين برداشتي را از مباحث عبادي و اخلاقي داشته باشد. كتابهاي اخلاقي دانشمندان بزرگ ما نظير معراج السعاده نراقي و احياالعلوم غزالي تنها با ديد تربيتي به رشته تحرير درآمده اند گرچه در نوع خود كم نظير و در جاي خود فوق العاده موثر بوده اند. البته در گذشته استثناهايي وجود داشت و برخي علماي بزرگ ديدگاهي شبيه ديدگاه امام خميني داشته اند ولي معمولا انديشه حاكم بر حوزه هاي علوم ديني انديشه جدائي اخلاق از مسائل سياسي بود. جدايي دين از سياست در نظر برخي از بزرگان از مسلمات اسلام و به عنوان يك ارزش شمرده مي شد. به طوري كه يكي از نشانه هاي افراد عابد و عارف دوري آنان از امور سياسي و حتي نداشتن فهم و درك مسائل سياسي بود. هركس از سياست بي خبرتر مقبوليت او به عنوان يك عارف زاهد و معلم اخلاق بيشتر بود. امام كه خود بزرگترين عارف و معلم اخلاق در حوزه علميه بود با ورود عملي به سياست و تشكيل حكومت انديشه جدايي دين از سياست را منسوخ كرد. ايشان در حوزه نظر و انديشه نيز مباحث كاملا جديدي را مطرح كردند. اعمال عبادي حج را كه در آن روزگار يك عمل صددرصد عبادي شناخته مي شد به حوزه سياست برد و اهداف اصلي اين مناسك عظيم را سياسي دانست . اعتقاد امام خميني به آميخته بودن دين و سياست و لزوم توجه به امور سياسي دين تا بدان پايه بود كه در يك اقدام بي سابقه و خلاف معمول منشور جاودانه اي را كه براي هدايت آيندگان نوشته بود به نام « وصيت نامه سياسي ـ الهي » ناميد. اين شيوه در ميان علماي اسلام و در تاريخ وصيت نامه نويسي سابقه نداشته است .
با اين مقدمه كوتاه به سومين نكته اي مي پردازيم كه امام از آيه كريمه « انماالمومنون اخوه » استفاده كرده اند. اين نكته شنيدني است :
« اسلام احكام اخلاقي اش هم سياسي است . همين حكمي كه در قرآن است كه مومنين برادر هستند اين يك حكم اخلاقي است يك حكم اجتماعي است يك حكم سياسي است ... اين يك حكم اخلاقي است كه در آن حكم اجتماعي هم هست و علاوه بر اين جهات سياسي دارد. جهات سياسي آن همين بود كه همه ديديد كه ملت ايران وقتي كه با هم مجتمع شدند و برادروار با هم در كنار هم بودند و همه توجه به برادري اسلامي خود داشتند قدرتهاي بزرگ نتوانستند در مقابل اين برادرها; در مقابل اينهايي كه مجتمع با هم شدند نتوانستند در مقابل اينها قيام كنند و تاب مقاومت بياورند; همه راه خودشان را گرفتند و رفتند . (20 ) »
د. چهارمين نكته اي كه امام خميني با استفاده از آيه « انما المومنون اخوه » تذكر داده اند اين است كه : اخوت و برادري شرط ايمان است و بدون آن ايمان محقق نمي شود . براي آنكه روشن شود اين معنا چگونه از آيه استنباط مي شود در اين توضيح دقت كنيد : 1 ) كلمه مومنون در آيه مذكور « نهاد » و كلمه اخوه « گزاره » آن است 2 ) واژه مومنون اسم فاعل و مشتق از « ايمان » است و اصطلاحا « وصف » ناميده مي شود 3 ) براساس يك قاعده اصولي « تعليق حكم بر وصف مشعر بر عليت » است . يعني اگر حكمي را بر يك موضوع كه حالت وصفي دارد نسبت دهيم نشانه آن است كه آن وصف منشا حكم بوده است . مثلا اگر بگويند : اكرم العلما (دانشمندان را گرامي بدار) درمي يابيم كه علت صدور اين دستور و دليل احترام به علما علم آنها بوده است .
بنابراين نتيجه مي گيريم در آيه « انما المومنون اخوه » حمل كلمه « اخوه » بر « مومنون » نشانه آن است كه صفت ايمان علت و منشا اخوت است . پس اگر عده اي مومن با هم برادري و اخوت نداشته باشند معلوم مي شود كه ايمان آنها ايمان واقعي نيست . كلام حضرت امام در اين زمينه روشن و گوياست :
« مومنها برادرند. از اين آيه استفاده اين معنا مي شود كه چنانچه دو نفر به اخوت ايمانيشان عمل نكنند برادر نباشند مومن نيستند. « المومنون اخوه » ... همان طوري كه يك برادري براي برادر خودش خير مي خواهد مومن اين است . اگر يك وقت ديديم كه كسي براي برادرهاي خودش خير نخواست نزاع راه انداخت هياهو راه انداخت اين به طرف خودش بكشد او به طرف خودش بكشد اين از ايمان معلوم مي شود كه حظ صحيح نبرده است . اينكه بايد ايمان در قلب اين تاثير بكند نكرده است 21. »

پاورقي :

1 ـ صحيفه امام ج 10 ص 155 2 ـ همان ج 16 ص 173
3 ـ همان ج 16 ص 172 4 ـ همان ج 6 ص 310
5 ـ همان ج 6 ص 6173 ـ همان ص 83
7 ـ همان ج 2 ص 8403 ـ همان ج 20 ص 226
9 ـ همان ص 1079 ـ همان ج 2 ص 403
11 ـ همان ج 15 ص 12451 ـ همان ج 6 ص 310
13 ـ همان ج 7 ص 14316 ـ همان ج 12 ص 448
15 ـ همان ج 13 ص 16155 ـ همان ج 8 ص 505
17 ـ همان ج 15 ص 18471 ـ همان ج 11 ص 367
19 ـ همان ص 20491 ـ همان ج 13 ص 131
21 ـ همان ج 11 ص 381
امام خميني :
واجب است بر همه مسلمين كه « باهم » باشند.
مسلمين به حكم اسلام بايد « يد واحده » باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرين را از دخالت در كشور خود قطع كنند.
از امور مهمه اي كه بر همه ما واجب است دفاع از اسلام دفاع از جمهوري اسلامي است و آن بستگي دارد به وحدت .
امام خميني :
همين حكمي كه در قرآن است كه مومنين برادر هستند اين يك حكم اخلاقي است يك حكم اجتماعي است يك حكم سياسي است . اين يك حكم اخلاقي است كه در آن حكم اجتماعي هم هست و علاوه بر اين جهات سياسي دارد
امام خميني :
اگر همه مومنين در تمام كشورهاي اسلامي همين يك دستور خدا را كه خدا عقد اخوت بينشان انداخته است همين يك دستور را عمل بكنند قابل آسيب ديگر نيست

مقالات مشابه

سيره پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار در تحكيم وحدت امت اسلامي

نام نشریهحسنا

نام نویسندهجمال فرزند وحی, الهام جلیلیان, سمیه محققی

همبستگي اجتماعي در قرآن

نام نشریهمعرفت فرهنگی اجتماعی

نام نویسندهفاضل حسامی

راه‏كارهاى ايجاد وحدت در جامعه از ديدگاه قرآن

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعلی نظری, محمد فولادی, حامد سالاروند, شهین سالاروند

وحدت و همبستگی سیاسی از منظر قرآن

نام نشریهسیاست متعالیه

نام نویسندهمسعود پورفرد

پژوهشی در موانع عملی وحدت

نام نشریههفت آسمان

نام نویسندهسیدمحمدعلی ایازی