خانواده هسته نخستين جامعه و از عوامل اصلى انتقال فرهنگ، انديشه، اخلاق و سنت ها و عواطف از نسلى به نسل ديگر است.در ميان اعضاى خانواده بيشترين سهم تأثيرگذارى بر فرزند از آن مادران است و بارزترين و والاترين نقشى كه در كلام قرآن براى زنان ترسيم شده و مورد ستايش قرار گرفته، نقش مادرى و عهده دارى تربيت فرزندان است.
دامن مادر، پرورشگاه مردان بزرگ و پيامبران الهى و نيز حكيمان و عالمان سراسر تاريخ است. اگر فرزندى به كمال نهايى خود برسد، اين بزرگى را از مادر به دست آورده و زحمات تربيتى و پرورشى مادر، او را به اين نيك بختى رسانده است. ايثار و فداكارى مادر در تربيت فرزند بيش از پدر است. از اين رو، دين اسلام احترام به هر دو را لازم و نيكى و خدمت به آنها را واجب مى شمارد(۱) ولى در مورد مادر و قدردانى از زحمات فراوان او بيشتر تأكيد كرده، نام او را جداگانه مطرح مى كند و از زحمات مادر در تداوم سلسله انسانها و تحمل زحمات و مشكلات دوران باردارى و تحمل زحمات پس از آن سخن مى گويد: «وَ وَصَيْنَا الانسَانَ بِوالِدَيْهِ اِحْسَانا حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْها وَ وَضَعَتْهُ كُرْها و حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاثونَ شَهرَا حتّى إذَا بَلَغَ اَشُدَّهُ...؛ و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش كرديم، مادر با رنج و زحمت بسيار بار كشيد و با درد و مشقت وضع حمل نمود و سى ماه تمام مدت حمل و شيرخوارى بود تا وقتى كه به حد رشد رسيد ...»
مادر زمام امور جامعه را در اختيار دارد؛ چرا كه هر خلق و خويى در جامعه نشأت گرفته از رفتار در خانه است. اهميت نقش مادر به حدى است كه مى توان گفت تباهى او، موجب تباهى جامعه و اصلاح او موجب اصلاح جامعه است. پدر و مادر در جنبه اجتماعى و سياسى فرزندان سهمى مشترك دارند اما در سال هاى اوليه نقش مادر مؤثرتر از پدر است. مادر نخستين عامل فشار بر كودك است و جنبه هاى مثبت و منفى را از راه امر و نهى در دل وى پايدار مى كند. او مى تواند شرف اجتماعى و سياسى به كودك بدهد و او را مدافع حق و روابط صحيح سازد. نقش مادر در همه زمينه هاى حيات اجتماعى آشكار و مهم است. كودكى كه به دنيا مى آيد از نظر آگاهى هاى اجتماعى، ذهنى پاك و عارى دارد و مادر با جارى ساختن نخستين كلمات بر زبان كودك او را با قواعد و اصول زندگى آشنا كرده، آداب و رسوم را به وى آموزش مى دهد. از همين روست كه مادران را زمامداران و سازندگان جامعه مى دانند.
قرآن نهاد خانواده را كانونى براى تربيت و پرورش استعدادهاى درونى و رشد توانايى هاى بالقوه فرزندان دانسته و براى ثمر بخش بودن وظيفه خطير و مهم پرورش كودك، نقش و كاركرد هر يك از پدر و مادر را تعيين مى نمايد، آنجا كه مى فرمايد: «و مادران [بايد] دو سال كامل فرزندان را شير دهند [اين حكم] براى كسى است كه بخواهد فرزند خود را شير تمام دهد و به عهده صاحب فرزند [پدر] است كه خوراك و لباس مادر را به حد متعارف بدهد. هيچ كس را تكليف جز به اندازه طاقت نكنند. نبايد مادر در نگهدارى فرزند به زيان و زحمت افتد و نه پدر بيش از متعارف براى كودك متضرر شود و اگر كودك را پدر نبود وارث بايد در نگهدارى او قيام كند و هر گاه زن و شوهر به رضايت خاطر يكديگر و مصلحت ديد هم جدايى طفل را اختيار كنند هر دو را رواست و اگر خواهند كه مادران فرزندان را شير دهند آن هم روا باشد در صورتى كه مادر را حقوقى به متعارف بدهيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا به كردار شما كاملا آگاه است.»
تقسيم وظايف ميان پدر و مادر در نگاه قرآن، دلخواهانه و بدون بنيان هاى معرفتى و انسان شناختى نيست بلكه از متن طبيعت، آفرينش و استعدادهايى كه براى هر يك از زن و مرد وجود دارد، برخاسته است. استعدادهاى طبيعى همچون توانايى جسمى، سخت كوشى، خشونت و... مرد را در جايگاه نان آور و نگهبان خانواده قرار و ويژگى ها و صفاتى چون مهر، عطوفت، ظرافت، لطافت طبع، صلح جويى، رقت قلب، شكيبايى و... وظيفه مادرى، تربيتى و پرورشى به زن بخشيده است. در دنياى امروز كه دنياى فاصله گرفتن مادران از فرزندان و پرداختن به كار بيرون از منزل است، اين حقيقت ثابت شده كه هيچ پرورشگاهى نمى تواند گرماى احساس، آرامش، نيرو بخشى و ساير كاركردهاى روانى و عاطفى آغوش مادر را جبران كند.
سفارش قرآن به نيكى و احسان به والدين و بخصوص مادر كه پس از ايمان به خدا و يكتا پرستى، سنگ بناى انديشه اسلامى را تشكيل مى دهد، به خاطر زحمت ها و رنج ها و بيدارى هايى است كه براى پرورش، تربيت و سلامت فرزند خود در هنگام باردارى و شيردهى متحمل شده است. بدين سان قرآن منزلت مادرى را ارج بيشترى نهاده است و حقوق بيشتر او را گوشزد مى كند.
نقش مادر در تربيت را نمى توان محدود به زمانى كرد كه كودك مى تواند خوب و بد را تشخيص بدهد، بلكه از دوران جنينى نيز مادر نقش بسزايى در امر تربيت دارد؛ چرا كه كودك ماه ها در رحم مادر با جسم و روح او ارتباط تنگاتنگ دارد و در تمام امور به مادر وابسته است.
همچنين كودكى كه در كنار مادر پرورش مى يابد در آينده از ثبات شخصيت سالمى برخوردار شده و دچار ناسازگارى هاى اخلاقى نمى شود، نسبت به اطرافيان داراى حس اعتماد بوده و شكست ها را در زندگى بهتر تحمل نموده و استعدادهاى خود را بخوبى نمايان مى سازد. چنين كودكى در دوران حساس نوجوانى نيز مى تواند با مادر رابطه دوستانه و خوبى برقرار كرده و از افتادن در مسير جرم و بزهكارى در امان بماند؛ چرا كه مادر با مهربانى و محبت به نيازهاى عاطفى او پاسخ داده و زمينه ساز به وجود آمدن اعتماد به نفس و استقلال در فرزند مى شود. در حقيقت مادر سرمشق و الگوى فرزند و شكل دهنده روح و شخصيت اوست. از نظر اسلام و فرهنگ قرآن كسانى كه داراى نقش تربيتى هستند، داراى مقامى والا و ارزشمند هستند، هم چنان كه از جمله صفات و رسالت هاى پيامبران الهى مربيگرى و آموزگارى است.
مادران شاغل و وظايف آنها شادابى و نشاط هر جامعه و تربيت نسل جديد در گرو توجه به اين است كه بشر از دو جنس مخالف زن و مرد، با ساختمان وجودى و روحيات متفاوت و گوناگون تشكيل شده كه اگر هر يك از آنان متناسب با شرايط جسمى و روحى خود عهده دار انجام مسئوليتى گردند و در اين صورت پيوند خانواده مستحكم مى گردد، در پرتو آن به جامعه روح نشاط و شادابى دميده مى شود و فرزندانى باشخصيت، با ايمان، نوع دوست، راستگو و درستكار به جامعه تحويل مى گردد؛ اما اگر هر يك از زن و مرد وظيفه اى را كه نظام آفرينش بر اساس شرايط جسمى و روحى به عهده انان گذاشته شده، به خوبى انجام ندهند و به كار ديگرى مشغول شوند، بنيان خانواده متزلزل مى شود و در نتيجه جامعه گرفتار اختلاف فرهنگى و تربيتى خواهد شد.
ميزان تأثير اشتغال مادران در خارج از منزل بر فرزندان رابطه نزديكى با ويژگى ها، نگرش هاى اجتماعى، شرايط موجود در خانه و اجتماع، جنس و سن كودك و نيز علت اشتغال مادر دارد. اشتغال تمام وقت مادران، به طور قطع تأثيرات نامطلوبى در رشد كودك به ويژه رشد عاطفى او بر جاى مى گذارد. خانه دارى مادران نيز هنگامى مى تواند روش تضمين شده اى براى تربيت سالم و شايسته كودك به حساب آيد كه مادران در محيط خانه رابطه خويش با كودك را حفظ كنند و نسبت به امور تربيتى كودك اهتمام ورزند.
از آنجا كه قداست و استوارى خانواده در جامعه اسلامى بسيار با ارزش و مهم مى باشد و بايد از آن پاسدارى شود، اشتغال مادران در خارج از خانه نيز بايد در راستاى تحقق اين اصل قرار گيرد نه اين كه سبب تزلزل خانواده شود.