اهل بيت (ع) براساس آيات قرآن و حديث متواتر ثقلين، همتاى قرآن بوده، تمسك به يكى از آن دو، بدون ديگرى، مساوى با ترك هر دو است و دستيابى به دين كامل، در پرتو تمسك به آيات و روايات امكان پذير است. در حقيقت، قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند و هدايت بشر را تا روز قيامت تضمين مى كنند. [1]
قرآن، اسلام مكتوب است و اهل بيت اسلام ناطق.
قرآن، راه است و اهل بيت راهبر.
قرآن، قانون است و اهل بيت قانون شناس و مجرى قانون.
قرآن مشعل است و امام، مشعل دار.
قرآن، كتاب حكمت است و اهل بيت داناى حكمت.
كلمه «اهل بيت» در قرآن در سه آيه آمده است. نخست در سوره قصص مى خوانيم: «هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْت يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ; [2] [پس خواهر موسى آمد و گفت:] آيا شما را به خانواده اى راهنمايى كنم كه براى شما از وى سرپرستى كند.» اين آيه اشاره به جريان حضرت موسى(ع) در ايام كودكى دارد كه شير هيچ دايه اى را در كاخ فرعون قبول نمى كرد. آنگاه خواهر موسى(ع) به آن ها گفت: آيا مايليد كه من شما را بر خانواده اى كه دايه و پرستار اين طفل شوند، راهنمايى كنم.
مراد از اهل بيت در اين آيه، واضح است و به كسى كه در خانواده دايه و پرستار طفل است; يعنى مادر خانواده اطلاق شده است.
دومين آيه در سوره هود آمده است كه: «قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكَـتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْت» [3] بعد از آنكه خداوند، بشارت داشتن فرزند را به ساره همسر حضرت ابراهيم(ع) داده است، او به خاطر پيرى خود و همسرش متعجب شد; اما فرشتگان به او گفته اند: «آيا از كار خدا در شگفت هستى كه رحمت و بركات خداوند مخصوص شما اهل بيت رسالت است.»
در اين آيه نيز منظور از اهل بيت آشكار است و شامل خاندان و خانواده حضرت ابراهيم(ع) مى باشد.
سومين آيه اى كه درباره «اهل بيت» سخن به ميان آورده، در سوره احزاب آمده است كه مى فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا; به راستى كه خداوند، مى خواهد پليدى را از شما اهل بيت بزدايد و كاملاً پاك و پيراسته تان نمايد».
با بررسى تفسير و شأن نزول و سياق آيات فوق، در مى يابيم كه در دو آيه اول، مراد از «اهل بيت» مشخص بوده و داراى هيچ ابهامى نيست. اما با بررسى سياق آيه سوم و شأن نزول آن مى توان فهميد كه اين آيه در مقام بيان مسأله مهمى درباره «اهل بيت» است كه نيازمند دقت و بررسى بيشترى است.
براى بررسى اين آيه، چند نكته را بايد مورد توجه قرار داد:
اول: آيه «تطهير» داراى سه تأكيد است.
الف. حرف «ان» كه در پى آن «ماى» حصر آمده و دلالت دارد كه طهارت منحصر در اهل بيت است.
ب. «لام» تأكيد كه بر كلمه «يذهب» آمده تا از ازاله كامل تمام گناهان و معاصى از اهل بيت پرده بردارد.
ج. جمله «يطهركم تطهيرا» در آخر اين آيه بيانگر آن است كه طهارت اهل بيت، كامل و بدور از هر گونه شائبه و شبهه است. [4]
اين سه تأكيد نشان مى دهد كه «اهل بيت» خاندانى معمولى نيستند و داراى خصوصيات منحصر به فرد مى باشند.
دوم: اراده خداوند در جمله «انما يريد الله...» بر فعل او، «اذهاب رجس»، و «تطهير» تعلق گرفته و چنين اراده اى جز اراده تكوينى نيست چرا كه اراده تشريعى به فعل ديگران تعلق خواهد گرفت نه به فعل صاحب اراده، همچنين سياق آيه در مقام مدح و ستايش اهل بيت است و اگر اين اراده تشريعى بود; اختصاص به گروه خاصى نداشت و اين مدح و ستايش نيز موردى نداشت.
سوم: با ملاحظه موارد استعمال لفظ «رجس» در قرآن (مائده، آيه 90; انعام، 125; يونس، 100) مى توان گفت اين لفظ هم شامل پليدى محسوس و ظاهرى مى شود و هم آلودگى معنوى و نامحسوس را در بر دارد. [5] و شكى نيست كه مقصود از «رجس» در آيه تطهير (كه با الف و لام نيز آمده) شامل تمام گناهان مى شود. [6]
چهارم: علماى اهل تسنن با توجه به معناى لغوى «اهل بيت»، آيه را به خانواده و همسران پيامبر تفسير مى كنند. [7] در پاسخ آنها بايد گفت اگرچه در كتابهاى لغت، كلمه «اهل بيت» به معناى اهل خانواده (اعم از پدر، مادر، فرزندان و...) و خاندان آمده است. [8] اما سياق آيه تطهير نشان مى دهد كه «اهل بيت» در اين آيه افراد خاص از خانواده هستند و شامل همسران پيامبر اسلام(ص) نمى شود زيرا اگر شامل آنها مى شد لازم بود ضمير «عنكم» كه مذكر است به «عنكنّ» تبديل شود. [9] علاوه بر آن از رواياتى كه تبيين كننده مجهولات و تأويل كننده متشابهات قرآن هستند; استفاده مى شود. كه اين قسمت از آيه (مانند بعضى از آيات ديگر) جداگانه نازل شده است و به هنگام جمع آورى آيات قرآن، در كنار اين آيات قرار گرفته است. [10] و روايات به وضوح، مصداق «اهل بيت» در اين آيه را بيان كرده اند. طبرى [11] در تفسير خود «17» حديث و جلال الدين سيوطى، [12] در الدر المنثور «14» حديث را نقل نموده اند كه سند همه آنها به صحابه و تابعين (همچون: ابوسعيد خدرى، انس بن مالك، ابو اسحاق، ابوهريره، ابوحمراء، سعد بن وقاص، على بن حسين، عايشه، ابن عباس و...) منتهى مى گردد.
طبق اين احاديث، پيامبر اسلام(ص) كساء يا عباء بر سر پنج تن (پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام)) افكند و ام سلمه را كه قصد ورود به آن را داشت; منع نمود و اين جمله را فرمود: «خدايا! اينان اهل بيت من مى باشند، پروردگارا! پليدى را از آن ها دور ساز». [13]
آيات زيادى در شأن و منزلت «اهل بيت» نازل شده است تا جايى كه ابن عباس مى گويد درباره على(ع) به تنهايى، سيصد آيه نازل شده است. [14] و برخى ديگر گفته اند: ربع آيات قرآن در مورد اهل بيت مى باشد. [15]
در اين جا نمونه هايى از آيات كه شيعه و سنى در آن اتفاق نظر دارند كه درباره اهل بيت نازل شده را ذكر مى نمائيم:
خداوند متعال مى فرمايد: «قُل لاَّ أَسْـَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى; [16] به مردم بگو! براى تبليغ و رسالت، پاداش از شما نمى خواهم; مگر مودت و دوستى خويشانم».
صحيح مسلم و صحيح بخارى و مسند احمد بن حنبل و تفسير ثعلبى همگى از ابن عباس نقل كرده اند كه وقتى اين آيه نازل شده مسلمانان از پيامبر سؤال كردند; اقرباى شما چه كسانى هستند؟ پيامبر فرمود: آنها على و فاطمه و دو فرزندانشان (حسن و حسين) هستند. [17]
خداوند در سوره نساء آيه 47 مى فرمايد: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ...; [18] پس هر كس با تو درباره عيسى در مقام مجادله بر آيد، بعد از آن كه به وحى خدا بر احوال او آگاهى يافتى بگو: بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخيزيم...».
مفسران شيعه و سنى اتفاق نظر دارند كه لفظ «ابنائنا» اشاره به امام حسن و امام حسين و لفظ «نسائنا و انفسنا» به ترتيب فاطمه زهرا(س) و حضرت على(ع) را شامل مى شود. مسلم و ترمذى در كتاب هاى خود در باب فضايل على(ع) از سعيدبن وقاص روايت كرده اند: وقتى كه اين آيه نازل شد، پيامبر، على و فاطمه و حسن و حسين را فراخواند و فرمود: خداوندا، اينان اهل من مى باشند. [19]
قرآن، داستان توبه حضرت آدم را چنين بيان مى كند: «فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَـت فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ; [20 ]حضرت آدم از پروردگارش كلماتى را گرفت پس توبه او را پذيرفت، همانا خداوند توبه پذير و مهربان است.»
جلال الدين سيوطى در تفسير «الدر المنثور» در ذيل همين آيه از ابن عباس روايت كرده كه گفت از رسول خدا درباره كلمات كه حضرت آدم از خداوند دريافت كرد و موجب پذيرش توبه شد سؤال كردم، پيامبر فرمود: «حضرت آدم به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين از خداوند طلب بخشش كرد و خداوند هم پذيرفت.» [21]
آياتى كه در شأن اهل بيت به خصوص درباره حضرت على(ع) نازل شده، بسيار زياد است كه بررسى همه آنها در اين مجال نمى گنجد ما براى اختصار فقط به آدرس سوره ها و آيات اكتفا مى كنيم: [22] آيات برائت (توبه، 1)، آيه سقاية الحاج (توبه، 19)، آيه صالح المؤمنين (تحريم، 4)، آيه حكمت (بقره، 269)، آيه بينه (هود، 17)، آيه نور (حديد، 28)، آيه انذار (شعراء، 214) آيه مرج البحرين (الرحمن، 19، 22)، آيه نجوى (مجادله، 12)، آيه سابقون (واقعه، 10 ـ 11)، آيه محبت (مريم، 96 ; مائده، 54)، آيه انفاق (بقره، 274)، آيه حبل الله (آل عمران، 103)، آيه راسخون در علم (آل عمران، 7)، آيه ولايت (مائده، 55)، آيه علم الكتاب (رعد، 13)، اهل الذكر (نحل، 43) و... .
آنچه ذكر شد گوشه هايى از شأن و منزلت اهل بيت در قرآن بود كه هيچ كس قادر به انكار اين آيات نيست. بدون شك اهل بيت حلقه ناگسستنى قرآن هستند و قرآن بدون اهل بيت و اهل بيت بدون قرآن، نمى توانند كشتى پرتلاطم هدايت را به مقصد برسانند اميدواريم بتوانيم با تبعيت از اهل بيت، مسير صراط مستقيم را بپيماييم.
1 . تفسير تسنيم، حضرت آيت الله جوادى آملى، انتشارات اسراء، چ 1، قم، 1379، ج 1، ص 132.
2 . قصص/ 12.
3 . هود/ 73.
4 . اهل بيت رهبران الهى، محمد كاظم، محمدجواد، انتشارات عاشورا، قم، چ 1، 1374، ص 17.
5 . ره توشه راهيان نور، ويژه محرم 1377، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، مقاله سيماى اهل بيت در قرآن و سنت. عبدالرحيم سليمانى، ص 35.
6 . تفسير نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازى و همكاران (دارالكتب الاسلامية، تهران، چ 11، 1371، ج 17، ص 195.
7 . تفسير الدر المنثور، سيوطى، ج 5، ص 196.
8 . مفردات راغب اصفهانى، تهران، مكتب مرتضويه، ذيل.
9 . تفسير الميزان، علامه طباطبايى، انتشارات اسراء، قم، 1364، ج 16، ص 484.
10 . همان.
11 . تفسير طبرى، محمد بن جرير طبرى، ج 2، ص 5 ـ 7، انتشارات مؤسسه رسالت، بيروت، 1415 ق.
12 . تفسير الدر المنثور، جلال الدين سيوطى، ج 5، ص 199، قم منشورات كتابخانه مرعشى، 1404 ق.
13 . ر.ك: اهل بيت در كتاب و سنت، محمد رى شهرى، دارالحديث تهران، چ 1، ص 35 ; شواهد التنزيل، حفطايى، ج 2، ص 25، بيروت، مؤسسه علمى للمطبوعات، 1393 ق.
14 . الصواعق المحرقه، حيثمى، فصل 3، باب 9، ص 76، مكتبة القاهره، چاپ مصر، 1312.
15 . المراجعات، ص 48.
16 . شورى، آيه 23.
17 . ر.ك: اهل بيت در كتاب و سنت، رى شهرى، ص 40; رك: و دلائل الصدق، حسن بن محمد مظفر، ج 2، ص 119، انتشارات بصيرت، قم 1395 ق.
18 . آل عمران، آيه 61.
19 . دلائل الصدق، همان، ج 2، ص 135.
20 . بقره، آيه 37.
21 . تفسير الدر المنثور، ج 1، ص ذيل آيه.
22 . تفسير نور الثقلين، عروس حويزى ; تفسير بحرانى، سيد هاشم بحرانى ; تفسير الدر المنثور، جلال الدين سيوطى و تفسير نمونه، مكارم شيرازى ; تفسير الميزان، علامه طباطبايى، ذيل آيات فوق.