لباس از نگاه قرآن و عترت

پدیدآورابراهیم کاملی

نشریهروزنامه کیهان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1431 بازدید
لباس از نگاه قرآن و عترت

ابراهيم كاملي

پوشش يكي از شئون انساني است و اين شأن انسان به خصوصيات متفاوت فردي، اجتماعي وي مربوط مي شود و مي توان گفت كه لباس پرچم وجود آدمي است كه از اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم وي سخن مي گويد. پيدايش لباس منشأهاي گوناگوني دارد، منشأ رواني، امنيتي، اجتماعي، اخلاقي و ديني و به خاطر اين منشأها و كاربردهاي گوناگون آن به عنوان نعمت از آن ياد مي شود كه خداوند مثل بقيه نعمت ها به انسان ارزاني داشته و آن را وسيله اي براي پوشش و زيبايي و حفاظت از سرما و گرما و از همه مهم تر، انجام عبادات خداوند قرارداده است. قرآن، مبحث پوشش را در لابلاي آياتي كه پيرامون آفرينش انسان اوليه «حضرت آدم» آورده است و آن را به عنوان نعمت الهي از طرف خدا معرفي مي كند «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباساً...» و به خاطر همين اهميت لباس است كه شيطان با وسوسه هايش مي خواهد آن را از تن ارزشمند انسان بكند و جدا كند و اگر در اين زمينه موفق نشد تلاش مي كند تا انسان از مسير اصلي استفاده صحيح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفريط را بپيمايد. سفارش و تأكيد قرآن و روايات به استفاده صحيح از اين وسيله، به ما يادآوري مي كند كه شكر نعمت لباس به استفاده صحيح و مناسب از آن نعمت است تا زمينه رشد شخصيت فردي و اجتماعي انسان را فراهم كند و تأثير پوشش صحيح را برآرامش و امنيت بيان نمايد. روايات به اين نكته اشاره دارند كه لباس، نماد و سمبل اعتقاد انسان است و زبان گوياي اوست كه از سردرون انسان، پرده برمي دارد و حتي نسبت به جنس و رنگ و شكل لباس حساسيت نشان مي دهد و رهنمود ارايه مي نمايد تا ما به اهميت لباس و پوشش براي انسان پي برده و بدانيم كه انسان با پوشيدن لباس، نشانه ها و نمادهاي فرهنگي و اعتقادي خود را به نمايش مي گذارد. در اين مقاله سعي شده است كه به مباحث مطرح در خصوص لباس پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

لباس، نماد انسانيت و تمدن

به دليل وجود خرد و انديشه و اختيار در وجود انسان، شيوه رفتار وي با ساير موجودات متفاوت است.
يكي از اين تفاوتهايي كه انسان را بر ساير موجودات برتري مي دهد، داشتن لباس و پوشش و تهيه آن براي مقاصد گوناگون است.
پوشش يكي از شئون انساني است و تقريبا به اندازه تاريخ بشر و گستره جغرافيايي آن سابقه و قدمت دارد. اين شأن انسان، به خصوصيات متفاوت فردي و اجتماعي وي مربوط مي شود و مي توان گفت كه لباس همزاد انسان از بدو خلقت بوده و اين موضوع را مي توان از جنبه هاي گوناگون «روان شناسي، اخلاقي، اجتماعي و ديني» بررسي كرد.
لباس و پوشش يك نماد فرهنگي، اجتماعي، مذهبي و ملي انسان به حساب مي آيد كه بيانگر روحيات فرد پوشنده لباس است و تأثيري كه لباس در زندگي انسان ها و تمدن هاي گذشته داشته و انسان از پوشيدن لباس مي پذيرد بيانگر اهميت لباس بين اقوام و ملل، در گذشته مي باشد و به نوعي پوشش هر قوم و ملت، نشان دهنده فرهنگ آن قوم است و به بيان ديگر «لباس پرچم كشور وجود انسان است» [غلامعلي حداد عادل- فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي]
پيدايش لباس منشأهاي گوناگون دارد كه به چند مورد اشاره مي كنيم:
1- منشأ امنيتي: انسان براي مصونيت از آزار احتمالي همنوعان خود، پوششي را انتخاب مي كند تا محافظ او از اذيت و آزار باشد و امنيت جسمي و رواني او را تأمين كند «و الله جعل لكم مما خلق ضلالا و جعل لكم من الجبال اكنانا و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم بأسكم كذالك يتم نعمته لعلكم تسلمون» [قرآن كريم سوره نحل آيه81]
خداوند آنچه را كه آفريده است براي شما سايه اي را قرار داده و از كوه ها پناهگاهي براي شما ساخته و برايتان لباسي را آفريده كه شما را از گرما و جنگ حفظ مي كند و اين چنين نعمتش را بر شما تمام مي كند شايد كه تسليم شويد.
خداوند در اين آيه ساخت و آفرينش لباس را براي حفاظت انسان از عوارض گوناگون «گرما و جنگ و...» قرار داده است.
2- منشأ اجتماعي: انسان يك موجود اجتماعي است و در جامعه با همنوعان خود زندگي مي كند، و آن جامعه براي اداره اش قوانيني دارد و پوشش جزئي از قوانين اجتماعي است و انسان براي خود نوعي پوشش انتخاب مي كند تا خود را همانند ديگران سازد و براي خود تشخص و منزلتي به دست آورد.
3- منشأ رواني: انسان داراي حس برتري طلبي است و اين حس او را به استفاده از لباس؛ راهنمايي مي كند تا با پوشيدن آن، حس خود را ارضاء نموده و برتري خود را نسبت به ديگران ابراز كند و با پوشيدن لباس، بعضي از كاستي هاي خود را بپوشاند. براي اينكه انسان تمايل ندارد ديگران از عيوب جسمي او با خبر شوند. قرآن كريم براي لباس دو نكته را اين چنين يادآوري مي كند «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباساً يواري سوآتكم و ريشاً...» [سوره اعراف آيه27]. اي انسان ما لباسي را به شما ارزاني داشتيم تا عيوبتان را بپوشانيد و زينت شما باشد اين آيه دو هدف را براي لباس بيان كرده «عيب پوشي، خودآرايي» و هر دو به منشأ رواني پيدايش لباس مربوط مي شود، چون آشكار شدن عيوب، عامل از بين رفتن شخصيت انسان و آراستگي عامل بازيابي شخصيت او مي باشد.
«سؤآت» به معناي «هر آنچه ذكر و ظهورش در ملا عام براي ديگران مايه شرمساري است» و «ريشاً» به معناي «پر پرندگان است و چون پر براي پرندگان موجب زيبايي آنهاست، در اين آيه «ريشاً» به طور عام به عنوان وسيله اي آرايش و يا هر آنچه كه موجب آراستگي انسان شود به كار رفته است» [مفردات راغب اصفهاني و لسان العرب ابن منظوراندلسي- ذيل لغت سؤآت و ريش]
لباس با توجه به آيات ذكر شده سه كار مهم براي انسان انجام مي دهد:
الف: انسان را از عوارض بد طبيعي و غيرطبيعي حفظ مي كند.
ب: نگهبان جسم و جان انسان است.
ج: مايه آراستگي و زينت و موجب حفظ حيثيت وي مي شود. [تفسير الميزان ج12 ص315]. انسان با انتخاب لباس، علاوه بر اينكه اهداف سه گانه فوق را تحقق مي بخشد، لباس را اولين مسكن خود قرار مي دهد و در آن زندگي مي كند.
4- منشأ اخلاقي، ديني: لباس پوشيدن نوعي قانون و دستور ديني است كه انسان بر اساس دستورات ديني خود به پوشيدن لباس متناسب اقدام مي كند با توجه به منشأهاي پيدايش لباس و تأثير آن بر فرهنگ مي توان گفت كه لباس يك عامل فرهنگي است و «فرهنگ، نگرش و بينش كلي يك جامعه نسبت به جهان است» [برگرفته از كتاب جامعه شناسي دكتر قرايي مقدم] در برگيرنده ي تمام ارزش ها و روش هاي زندگي فرد و اجتماع است و پوشش آئينه اي از نگرش ها و بينش ها و ملت است و تجلي گاه روحيات حاكم بر آن قوم مي باشد، «در قرون وسطي لباس هاي مردم اروپاي باختري به قدري فراوان و جالب بود كه هرگز نظيرش، قبل و بعد از اين دوره ديده نشد» [تاريخ تمدن ويل دورانت ج4 ص 1129] و هر چند ممكن است نوع تن پوش ظاهرا مسئله اي جزئي باشد، ليكن براي كساني كه آن را مي پوشند و هم تصوري كه از خود دارند و از تجسم آنچه [كه] مايلند ديگران از آنان داشته باشند، نشانه فوق العاده اي محسوب مي شود [گاندي زنداني اميد، مقدمه كتاب] دو عبارت نقل شده از منابع خارجي بيانگر تاثير لباس در فرهنگ و آئين زندگي انسان است و اهميت بهره مندي از لباس را مي رساند «لباس نموداري بود از درجه اجتماعي يا ثروت شخص» [تاريخ تمدن ويل دورانت ج 4ص1122] و به خاطر همين تاثير عميق پوشش، در كشورهاي گوناگون قوانين خاصي براي آن وضع مي كردند. «در بين سالهاي 1294تا 1306 ميلادي در فرانسه نظاماتي وضع شد كه به موجب آن هر كسي مكلف بود مبلغي صرف خريد لباس كند كه با درآمد و ثروت طبقه اش متناسب باشد». [تاريخ تمدن ويل دورانت ج 4 ص 1122]
يكي از دلايل اهميت لباس اين نكته است كه هنوز هم از آن به عنوان «هديه و خلعت» استفاده مي شود و معمولا هر چيزي كه از جهت مادي و معنوي ارزشمند باشد، هديه داده مي شود «ملازمان يك خاوند بزرگ در مواقع و مجالس رسمي، جامه هايي به بر مي كردند كه به رسم هديه و خلعت از وي گرفته بودند، اين قبيل لباسها را «خلعت » مي ناميدند.» (تاريخ تمدن ويل دورانت ج 4ص 1122)
قرآن مبحث پوشش را در لابلاي آياتي كه پيرامون آفرينش انسان اوليه «حضرت آدم» آورده است.
با بررسي آيات مربوطه مي توانيم نكاتي را به عنوان الگوي پوشش اسلامي از آن نام ببريم «يا آدم اسكن انت و زوجك الجنه و لاتقربا با هذه الشجره فتكونا من الظالمين. فوسوس لهما الشيطان ليبدي ما ووري عنهما من سواتهما و قال ما نها كما ربكما عن هذه الشجره الا ان تكونا ملكين او تكونا من الخالدين و قاسمهما اني لكما لمن الناصحين» [سوره اعراف آيه 19-21)
«سياق آيات فوق اين معنا را به دست مي دهد كه حضرت آدم براي اين خلق شده بود كه در بهشت امتحان خود را بدهد تا بعد از آن به زمين هبوط كند» [تفسير الميزان ج1 ص 127] و آنچه از مفهوم اين آيات بر مي آيد اين است كه «آخرين عامل زميني شدن آدم و همسرش ظهور و بروز عيب آن دو كه همان كشف عورت و سوآت بوده و مي دانيم كه اين عضو از انسان سر منشا تمام تمايلات حيواني اوست» [تفسير الميزان ج 1 ص 127]

وسوسه شيطان

شيطان با سه مرحله فعاليت «وسوسه، ادعاي راهنما بودن، قسم خوردن» مقدمه «ابداء سوآت» آدم و حوا را فراهم كرد و «عهد و ميثاق ربوبيت خدا و عبوديت خود را فراموش كرد و به طرف شجره منهيه رفت و زميني شد» [تفسير الميزان ج 1 ص 127] و آن دو «حضرت آدم و حوا» لباس كرامت را از دست دادند و دچار شقاوت «تعب و هبوط» به زندگي دنيوي شدند و دوباره دست استغاثه و توبه و انابه بالا بردند «قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفرلنا و ترحمنا، لنكونن من الخاسرين» [سوره اعراف آيه 23) و بعد از توبه آدم و حوا، خداوند به آن دو منت نهاد و با حركت آرام و آهسته از موضوع آفرينش حضرت آدم به مبحث لباس روي آورد و فرمود «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباسا يواري سؤآتكم و ريشا و لباس التقوي ذلك خير ذلك من آيات الله لعلهم يذكرون» (سوره اعراف آيه 23)
اي انسان لباسي را به شما ارزاني داشتيم تا عيوبتان را بپوشانيد و خود را بياراييد در حالي كه لباس تقوا برتر و بهتر است و اين ارزاني لباس از نشانه هاي خداست شايد كه يادآور نعمتهاي خدا شويد.
واژه «انزال» معاني گوناگوني دارد. در اين آيه و بعضي آيات ديگر به معناي «اعطاء و بخشش خدا است و يا آموزش دادن راه استفاده از اين نعمت» (مفردات راغب ذيل لغت انزال و انزل) مثل «و انزل لكم من الانعام تمانيه ازواج» (سوره زمر آيه 6) و «انزلنا الحديد فيه باس شديد» [سوره حديد آيه 25) و همچنين واژه (جعل) در برخي آيات به همين معنا به كار رفته است «وجعل لكم سرابيل تقيكم الحر...» (سوره نحل آيه 81)
قرآن لباس را به عنوان يك نعمت الهي معرفي كرده و براي آن ويژگي هايي را بيان داشته است.
1-لباس، پوشاننده عيوب و سوآت است «يواري سؤآتكم و ليواري به سؤآتكم»
2- لباس مايه ي زيبايي و زينت بدن است «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباس و ريشا»
3- لباس موجب حفظ بدن در برابر سرما و گرما و سختي ها و عوارض طبيعي است «وجعل لكم سرابيل تقيكم الحر...»

اهميت لباس در اسلام

لباس از ضروريات زندگي است و اسلام به اين امر مهم اهميت زيادي داده چرا كه با يك بررسي كوتاه در ميزان پوشش مردم جهان مي توان دريافت كه هر كجا اسلام نفوذ داشته، نحوه پوشش مسلمان ها، تاثير فراواني بر چگونه لباس پوشيدن پيروان اديان الهي و مذاهب و فرهنگها داشته است. «كساني كه امر پوشش را يك موضوع پيش پا افتاده تلقي كرده اند و آن را يك موضوع تربيتي از طرف پروردگار نمي دانند سخت در اشتباهند... اسلام به هر قومي رسيده به مانند آيه «لباس» به آنان ياد داد كه ستر عورت و پوشش واجب است و آنها را به سوي تمدن سوق داد و ساده انگاشتن امر لباس از طرف دشمنان اسلام رواج داده مي شود.» [تفسير الميزان ج 8 ص 68 به نقل از تفسير المنار ج1 ص 81 ذيل آيه 26 سوره اعراف] قرآن و روايات انواع گوناگوني از لباس را به ما معرفي مي كنند تا از آنها بهره مند شويم.
1-لباس ظاهري، پوشاننده جسم انسان است و آن را مي آرايد «و هو الذي سحر البحر لتاكلوا منه لحما طريا و تستخرجوا منه حليه تلبسونها...» [سوره نحل آيه 14]. خداوند همان كسي است كه دريا را مسخر شما ساخت تا از آن گوشت تازه بخوريد و از آن زيورهايي را استخراج كنيد كه آن زيورها را بپوشيد.
خداوند يكي از منابع تهيه لباس را، دريا و زيورهاي دريايي معرفي مي كند و آن را به عنوان نعمت خود معرفي مي كند «و الله... و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم باسكم...» و در پايان همين آيه خداوند مي فرمايد «كذلك يتم نعمته عليكم لعلكم تسلمون» [سوره نحل آيه 81]
خداوند لباس را نعمت اهدايي از طرف خود مي داند و شكر اين نعمت را اطاعت و تسليم شدن به فرمان خدا محسوب مي دارد. بنابراين نحوه استفاده از اين نعمت «استفاده صحيح و استفاده ناصحيح» دو حالت براي استفاده از اين نعمت به وجود مي آيد.
2- استفاده صحيح
خداوند لباسي را به عنوان نعمت معرفي مي كند كه پله ترقي و تعالي انسان براي رسيدن و بدست آوردن لباس تقوا باشد و فرهنگ اسلامي ما بهره مندي از زينت و جمال را وسيله اي براي آشكار كردن نعمت و سپاسگزاري از منعم مي داند. امام علي (ع) در اين باره مي فرمايد: «ان الله جميل يحب الجمال و يحب ان يري اثر النعمه علي عبده» (فروع كافي ج 6 ص 438 و وسايل الشيعه ج 5)
شكر به معناي «اظهار نعمت و توجه به منعم است» (مفردات راغب ذيل لغت شكر )
استفاده صحيح از نعمت خود نوعي سپاسگزاري است و نعمت لباس هم بايد به شيوه صحيح مورد استفاده قرار گيرد. امام صادق مي فرمايد:«اذا انعم الله علي عبده بنعمه ، احب ان يري عليه لانه جميل يحب الجمال» [فروع كافي ج 6 ص 438 و وسايل الشيعه ج 5 ص 7] بنابراين، استفاده صحيح از نعمت لباس موقعي تجلي و ظهور مي يابد كه زمينه ظهور و بروز عبوديت انسان را فراهم كند.
قرآن در اين باره مي فرمايد:«يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد ...» [ سوره اعراف آيه 31] اگر مسجد «عبادت» و «عبوديت» جاي اظهار زينت باشد كه هست بايد در هنگام اظهار بندگي آشكار كردن زينت لازم و ضروري است و زينت «الزينه اسم جامع لكل شيء يتزين» (الانسان به) (1مفردات راغب ذيل لغت زين ) هر چيزي كه موجب آراستگي انسان بشود، زينت ناميده مي شود و لباس هم موجب آراستگي انسان است. پس زينت به حساب مي آيد.
بهره مندي از پوشاك به شكل معتدل، با طبع و سرشت انساني سازگاري دارد، براي اينكه فطرت آدمي به دنبال زيبايي هاست تا با ديدن زيبايي ها، به وجود زيبايي آفرين توجه نمايد و روي آوري به مساجد با لباس ظاهري و پيرايش ظاهري عامل به دست آوردن لباس تقواست كه ارزشمندتر است «و لباس التقوي ذلك خير» (سوره اعراف آيه 62) و «اما لباس الظاهر فنعمه من الله تعالي، يستر بها العورات و هي كرامه اكرم الله بها ذريه آدم (ع) ما لم يكرم بها غيرهم و هي للمومنين آله لاداء ما افترض عليهم و خير لباسك ما لايشغلك عن الله تعالي، بل يقربك من شكره و ذكره و طاعته» (مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه ص 16)
آثار مثبت بهره مندي مناسب از لباس بدين قرار است:
1- عيوب و عورتها را مي پوشاند.
2- با زينت مي توان دلها را به سوي حق جلب و جذب كرد.
3- لباس وسيله اي براي انجام واجبات و اطاعت از خداست.

استفاده نامناسب

همه ما از نعمت لباس به طور صحيح استفاده نمي كنيم و به سوي افراط و تفريط روي مي آوريم.
گروه اول: راه افراط و اسراف را در پيش مي گيرند. بدين شكل كه براي بهره مندي از لباس و زينت متحمل انواع و اقسام زحمات مي شوند تا براي خود لباسي و زينتي فراهم سازند. فراهم ساختن لباس و زينت و خودآرايي تمام جوانب زندگي انسان را تحت تاثير قرار مي دهد تا جايي كه او را از مسير اصلي منحرف مي كند و او را به راه افراط در اين موضوع سوق مي دهد و به نوعي دچار صفت تفاخر و شهرت طلبي مي شود و لباس و زينت كه مقدمه رسيدن به قرب الهي بود، وسيله اي مي شود كه انسان را به خفت و خواري مي كشاند تا جايي كه مصداق اين روايت نبوي مي گردد كه :«من لبس توبا فاختال فيه خسف الله به من شفير جهنم و كان قرين قارون، لانه اول من اختال فسخف الله به و بداره الارض و من اختال فقد نازع الله في جبروته »[وسايل الشيعه ج 5 ص 34]
لباسي كه مايه تفاخر باشد، عامل سقوط در جهنم مي شود و هم نشيني با قارون را فراهم مي سازد و به نوعي اعلان جنگ با خداست. امام صادق مي فرمايد:«الشهره خيرها و شرها في النار» 0وسايل الشيعه ج 5 ص 42).
گاهي اسراف در بهره مندي از لباس براي تقليد از ديگران است و «تقليد قبول نظر ديگران است بدون توجه به دليل آن يا التزام به نظر ديگران بدون توجه به دليل آن است»( تفسير و نقد و تحليل مثنوي ج 2 ص 182).

ريشه هاي تقليد

1- ريشه مزيت طلبي انسان.
2- پديده انعطاف پذيري وي.
اين دو عامل از وسايل ترقي انسان و تكامل بشري است، ولي هنگامي كه تركيب ناخودآگاه پيدا مي كند به شكل تقليد جلوه مي كند و حس ابتكار و اعتماد به خود را از بين مي برد و زمينه تجمل گرايي را فراهم مي كند و بايد گفت كه «براي تجمل گرايي لباس و زينت آلات شروع و پاياني نمي توان يافت» [مقدمه ابن خلدون]
واژه زينت در آيات قرآن«يا بني آدم خدوا زينتكم عند كل مسجد»(سوره آل عمران آيه 13)و «قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده» (سوره اعراف آيه 23)به اين معناست كه «كارها و چيزهايي است كه عيب و نقص را از بين ببرد و معني متضاد آن «شين» «به معناي هر چيزي است كه مايه رسوايي و نقص انسان و نفرت اشخاص از او باشد» [مفردات راغب ذيل لغت زين] و «اخراج زينت» در آيه فوق استعاره تخيليه است و كنايه از اظهار آن مي باشد كه خداوند با الهام آن به انسان او را به سوي انواع زينت هاي مورد پسند سوق مي دهد تا باعث جذب دلها به سوي انسان شود در صورتي كه تجمل گرايي زمينه نفرت و دوري از انسان را فراهم مي كند«زينت در تداوم زندگي اجتماعي بشر نقش مهمي را ايفا مي كند و جزء اصلي و اساسي ترقي و تنزل جامعه خواهد شد (ترجمه تفسير الميزان ج 51 ذيل آيه 23 سوره اعراف ) نكاتي در اين مطلب نهفته است كه اشاره اي به آنها مي شود.
نكته اول: زينت عامل علاقه و دوستي انسانها نسبت به هم مي شود. اگر اين عامل به تجمل گرايي و تقليد تبديل شود، عامل از هم پاشيدن و نفرت بين انسان ها خواهد شد.
نكته دوم: زينت مايه تداوم و بقاي جوامع است و با طبع آدمي سازگار است اما تجمل گرايي مايه سقوط جوامع و باطبع آدمي سازگار نيست «قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده و الطيبات من الرزق ...» (سوره اعراف آيه 23)
واژه «طيب» به معناي «اصل آن چيزي است كه حواس و نفس انسان از آن لذت ببرد» [مفردات راغب ذيل لغت «طيب»] و «طيب» به معناي «ملايم بودن با طبع است و صرفاً مختص غذاهاي گوناگون نيست، بلكه شامل تمام مواردي است كه انسان در ادامه زندگي از آنها كمك مي گيرد مانند لباس و همسر» (ترجمه تفسير الميزان ج15 و ج8 ص08 متن عربي)
نكته سوم: بهره مندي از «زينت و رزق طيب» تشكيل خانواده و همسر گزيني است تا اينكه زن و مرد لباس هم باشند «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» (سوره بقره آيه 781) بايد ديد كه در لباس چه خصوصيتي وجود دارد كه زن و مرد به آن تشبيه شده است «لباس وضع شده است براي هر آنچه از انسان عيبي را مي پوشاند و همسر براي همسرش، لباس ناميده شده براي اينكه از روي آوردن به كارهاي ناپسند، او را باز مي دارد» (مفردات راغب ذيل لغت «لبس») «وقتي كه مرد و زن با هم پيوند مي خورند و مكمل يكديگر مي شوند و نقص و كمبود يكديگر را جبران مي كنند همانند لباسي كه نقص و كمبود جسمي انسان را مي پوشاند و به همين علت هم زن و مرد به لباس تشبيه شده اند» (تفسير كشاف ج1 ذيل آيه 781 سوره بقره)
«زندگي اصولي انسان مبتني بر بهره مندي از «زينت و لباس، رزق طيب، عيش رغد» مي باشد [برگرفته از آيات سوره اعراف و طه] و انسان براي رسيدن به خوشبختي خود بايد از زينتي بهره مند گردد كه با طبع او سازگار باشد و بداند كه از كجا آمده است «قال النبي: يا اباذر لايكون الرجل من المتقين حتي يحاسب نفسه اشد من محاسبه الشريك شريكه، فيعلم من اين مطعمه و من اين مشربه و من اين ملبسه، امن حلال ام من حرام» (وسايل الشيعه ج61 ص89)
امام محمد غزالي نويسنده كتاب احياء العلوم در اين باره مي گويد: «دنيا بر سه اصل و پايه استوار است؛ خوراك، پوشاك، مسكن...»
اين سه مورد از نعمات خداوند پايه و اساس تشكيل اجتماع بشري است و آن نعمات را نه فقط حرام ندانسته، بلكه آنها را مباح اعلام كرده است، آنچه كه ازنظر اسلام ناپسند است استفاده غيرصحيح و مصرف مسرفانه و مبذرانه آن است، براي اينكه تعدي و تجاوز به حقوق ديگران مي باشد «قل انما حرم ربي الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الاثم و البغي بغير الحق و ان تشركوا ما لم تنزل به سلطانا» (سوره اعراف آيه 33) «البغي بغير الحق...» يعني «تعدي و طلب كردن چيزي است كه انسان حق طلب كردن آن را نداشته باشد» (مفردات راغب ذيل لغت بغي)
تجمل خواهي «افراط در بهره مندي از لباس و زينت» مقدمه تجاوز به حقوق ديگران «البغي بغيرالحق» است و مايه تباهي مردم متجمل خواهد شد، چراكه نهاد آدمي پديدآورنده عادات زشت است و مي خواهد خود را از ديگران برتر نشان دهد و سه عامل خودكامگي، تجمل پرستي، تن آساني كه عامل انقراض جوامع است در برابر بقاء «زينت و لباس، رزق طلب، عيش رغد» قرار مي گيرد (تفسير كاشف ج3، ص194و ج4 ص021)

افراط و تفريط

بعضي از ما انسانها با پيمودن راه تفريط قرين و قبيل شيطان مي شويم و بهره مندي از نعمت لباس را موجب دوري از كمالات مي پنداريم و با انتخاب حالت ژوليدگي و عدم آراستگي يك حالت تنفر و اشمئزاز ديگران از خود را به وجود مي آوريم و از مسير اصلي استفاده از اين نعمت خارج مي شويم و به ظاهر رفتار زاهدانه به خود مي گيريم اما نمي دانيم كه در دام شيطان گرفتار شده ايم، به عنوان نمونه به برخورد عبادبن كثير بصري با امام صادق در مراسم حج و جواب امام توجه مي كنيم تا اين موضوع روشن شود «لباس و احرام امام صادق نوعي فرقبي (نوعي لباس سفيد بافته شده از كتان است كه در مصر در جايي به نام فرقب بافته مي شود) عباد درحال طواف، احرام امام را مي گيرد و اعتراض مي كند كه تو لباسي اين چنين در مكاني اين چنين (مكه) مي پوشي و طواف مي كني، امام در جواب مي فرمايد: من اگر لباسي مثل لباس تو مي پوشيدم، مردم مرا مثل تو رياكار معرفي مي كردند» [فروغ كافي ج6 ص934]
امام حسن(ع) وقتي به نماز مي ايستادند بهترين لباس را مي پوشيدند، از ايشان سؤال شد چرا چنين لباس آراسته مي پوشيد، حضرت فرمودند: «خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و از اين رو براي پروردگارم لباس زيبا مي پوشم خداوند خود مي فرمايد: «يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد...» [تفسير مجمع البيان ج4 ذيل آيه 13 سوره اعراف] اثر اين آيه «آيه لباس» در آشنا كردن اقوام و ملل در آفريقا و شبه قاره هند با تمدن اسلام و با واجب كردن ستر و پوشش به آن حد بوده كه خود صنعت پارچه بافي و لباس دوزي را به آنها آموزش داده و موجب رونق اقتصادي مردم آن سامان گرديده است» [تفسير الميزان ج8 ص031 به نقل از تفسيرالمنار ج8 ذيل آيه 23 سوره اعراف]

لباس تقوي

آنچه كه در قسمت اول بيان شد مربوط به لباس ظاهري بوده، اما انسان به نوعي ديگر از نعمت لباس بهره مند مي شود كه با نام لباس باطني «لباس تقوي» از آن نام مي بريم «يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباساً يواري سؤ آتكم و ريشاً و لباس التقوي ذلك خير...»[سوره اعراف آيه 72]
«تقوي» از ريشه «وقايه» يعني قراردادن نفس انسان در حفاظي كه انسان مي ترسد به آن آسيب برسد و در اصطلاح شرعي، حفظ نفس از چيزهايي است كه به نفس ضرر مي زند» [لسان العرب ذيل لغت «وقي» و مفردات راغب]
وجه مشترك لباس و تقوي، محافظت از جسم و جان است و وجه تمايز آن دو در اين مطلب است كه تقوي باطن انسان را حفظ مي كند ولي لباس، ظاهر انسان را حفظ مي كند.
امام صادق مي فرمايد: «ازين اللباس للمؤمنين لباس التقوي و انعمه الايمان» [مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه ص06]

معاني «لباس تقوي» معاني

1- لباس تقوي يعني لباس ورع و خشيت از خداي متعال و «در اين آيه، اشاره اي است به عظمت لباس تقوي و يا اينكه اشاره اي است به لباسي كه پوشاننده عيوب است براي اينكه پوشاندن عيوب، جزئي از تقوي است و اين برتري تقوي نسبت به لباس زينت را بيان مي كند» [تفسير كشاف زمخشري ج4 ص69]
2- لباس تقوي يعني حيا «همانطوري كه لباس، عيوب را مي پوشاند، حيا هم موجب مي شود كه انسان به معاصي و گناهان نزديك نشود، چرا كه حيا مانع انسان از نزديك شدن به گناهان است» [تفسير مجمع البيان ج1 ص62]
پيامبر اسلام در اين مورد مي فرمايد: «الاسلام عريان فلباسه الحياء و زينته الوفاء» [وسائل الشيعه ج15 ص184]
3- لباس تقوي يعني جهاد «اما بعد، فان الجهاد باب من ابواب الجنه... و هو لباس التقوي و درع الله الحصينه و الجنه الوثيقه...» [نهج البلاغه صبحي صالح خ72] «تشبيه تقوي و پرهيزگاري به لباس؛ تشبيه رسا و گويايي است، زيرا همانطور كه لباس، هم انسان را از سرما و گرما حفظ مي كند و سپري است در برابر بسياري از خطرها و هم عيوب جسماني را مي پوشاند و هم زينتي است براي انسان، روح تقوي و پرهيزگاري نيز علاوه بر پوشاندن بشر از زشتي گناهان از خطرات فردي و اجتماعي بسياري انسان را حفظ مي كند و زينت بسيار بزرگي براي او محاسبه مي شود» [تفسير نمونه ج6 ص 231]

ويژگي هاي لباس از نظر روايات

در روايات ويژگي هاي لباس از جهت رنگ و جنس و اندازه و شكل آن به شكل مفصل بيان شده است كه به چند روايت اشاره خواهيم كرد. البته در كتب روايي بخشي به نام «كتاب الزي» احكام و آداب بهره مندي از لباس بيان شده است.
«قال علي(ع): الحمدالله الذي رزقني من الرياش ما اتجمل به في الناس و أودي فيه فريضتي و استرفيه عورتي» [وسائل الشيعه ج 5ص 94]
آنچه كه درباره لباس و روايات مي يابيم علاوه بر اهداف كلي بهره مندي لباس به رنگ، جنس، شكل لباس اشاره شده است:
1-رنگ لباس: اثر رنگ بر بينندگان يك موضوع علمي ثابت شده است و تنوع رنگها، نشان از حكمت خداوند است و تركيب رنگها به زندگي تنوع مي بخشد. در روايات انتخاب رنگ لباس، اهميت دارد و بر آن تأكيد شده است «قال النبي: البسوا البياض فانه اطيب و اطهر» [وسائل الشيعه ج 5 ص 62] در اين روايت توصيه شده است كه لباس سفيد بپوشيد براي اينكه رنگ سفيد علاوه بر اينكه پوشنده را وادار به رعايت مداوم نظافت مي كند و آلودگي و چركي را به سرعت نمايان مي كند، همچنين رنگ سفيد داراي آثار مفرح و نشاط آور است و اثر سلامت بخشي دارد چون كمتر از تمام رنگهاي ديگر نور جذب مي كند. رنگهاي ديگر هم در آيات قرآن و روايات به آنها اشاره شده است كه تأثير خاصي در پوشنده لباس مي گذارد «انها بقره صفراء فاقع لونها تسر الناظرين» [سوره بقره آيه 96]
رنگ زرد، زنده و فعال و محرك است و مايه سرور و شادماني انسان مي شود. «و يلبسون ثيابا خضرا من سندس و استبرق» [سوره كهف آيه 13]
رنگ سبز، حد واسط بين رنگهاست و اثر ملايم و آرام بخشي دارد و رنگ مناسب زندگي است و به عنوان لباس بهشتي ها بيان شده است «متكئين علي رفرف خضر و عبقري حسان» [سوره الرحمن آيه 96]
امامان ما بعضي از رنگها را براي لباس خود انتخاب مي كردند. امام باقر(ع) مي فرمود «انا نلبس المعصفرات و المضرجات» [فروع كافي ج 6 ص 634]
معصفرات يعني لباسهايي كه به رنگ بال و پر گنجشك است «رنگ عدسي»
مضرجات يعني لباسهايي كه با رنگ قرمز و زرد رنگ شده باشد.
همچنين ايشان رنگ لباس را نماد و علامت معرفي مي كند «صبغنا البهرمان و صبغ بني اميه الزعفران» [فروع كافي ج 6 ص 634] بهرمان رنگ گنجشكي يا عدسي است.
بعضي از رنگها به خاطر اثرات سوء آنها توصيه نشده است و حتي سفارش شده است كه از آنها استفاده نشود، رنگ سياه يكي از آن رنگهايي است كه نبايد در لباس مورد استفاده قرار گيرد. امام علي(ع) مي فرمايد: «لا تلبسوا السواد و فانه لباس فرعون» [وسايل الشيعه ج 4ص 383]
رنگ سياه آثار منفي بر حالات رواني انسان دارد، براي اينكه سياهي نماد فقدان و كمبود و كرخي است و انسان را از حالتهاي نشاط و سرور باز مي دارد.
2-جنس لباس: جنس لباس اثرات گوناگوني بر سلامتي جسم و روح انسان دارد و از نظر بهداشتي اهميت زيادي براي آن در نظر مي گيرند چون به طور مستقيم با بدن تماس دارد و آثار سريع و دائمي به بار مي آورد كه به برخي اشاره مي شود:
الف- توليد و انتقال بار الكتريكي
ب- قابليت نفوذ پوشاك
ج- بازتاب و دفع تشعشعات دروني و بيروني (اين عنوان ها از كتاب آئين بهزيستي اخذ شده است)
الف- بعضي از لباسها از جنس خاصي تهيه مي شوند كه مولد و انتقال دهنده بار الكتريكي است و مي دانيم كه افزايش بار الكتريكي در بدن، موجب افزايش رفتار غيرارادي شده و منشأ عصبانيت و اضطراب دروني مي شود، مانند لباسهاي نايلوني ضخيم كه در زمستان از آنها استفاده مي كنيم. بنابراين هر جنسي از لباس كه، بار الكتريكي كمتري توليد كند براي پوشش مناسب تر و اين نكته در ارتباط با پوشاندن سر بيشتر كاربرد دارد و خانمها بايد از جنسي به عنوان روسري استفاده كنند كه داراي بار الكتريكي كمتري باشد.
بعضي از لباسها خودشان بار الكتريكي توليد نمي كنند ولي عامل انتقال آن به بدن هستند و بارهاي الكتريكي موجود در طبيعت را به بدن منتقل مي نمايند و بعضي از لباسها رطوبت را به خود جذب مي كنند و موجب تخليه بار الكتريكي در بدن مي شوند و موجب سستي و بي حالي مي شوند و كراهت مرطوب كردن لباس در ماه مبارك رمضان به همين خاطر است.
در روايات نسبت به جنس لباس نكاتي آمده است كه راهنماي ما در انتخاب جنس لباس است «قال علي(ع): البسوا ثياب القطن فانها لباس رسول الله و هو لباسنا» [وسائل الشيعه ج5 ص 82 ]
پوشيدن لباسهاي پنبه اي به خاطر اينكه از الياف طبيعي تهيه مي شوند در درجه اول قرار دارد و لباسهاي كتاني در درجه بعدي «قال الصادق(ع): الكتان من لباس الانبياء و هو ينبت اللحم» [فروع كافي ج 4 ص 534]
ب- دومين خصوصيت جنس لباس مربوط به قابليت نفوذپذيري آن است پوست بدن علاوه بر اينكه اعضاي دروني بدن را مي پوشاند، سه وظيفه مهم را براي بدن انجام مي دهد.
1-جذب اكسيژن
2-دفع سموم
3-عمل تعريق
جذب اكسيژن از طريق پوست ويژگي انسان نيست، بلكه حيوانات و نباتات هم از اين ويژگي برخوردارند، پوست نه فقط جذب اكسيژن بلكه دافع بعضي از سموم يا مواد زايد شيميايي موجود در بدن مي باشد و با عمل تعريق مواد زايد بدن را خارج مي كند.
بعضي از لباسها مانع رسيدن اكسيژن به پوست مي شوند و تنفس پوستي كمتري انجام مي شود و به ميزان لازم رشد طبيعي صورت نمي گيرد.
ج-سومين موردي كه در ارتباط با جنس لباس مطرح است بازتاب تشعشعات دروني و بيروني است، جنس لباس در سلامتي و رفاه و تأمين آسايش و طول عمر انسان، اثر مستقيم دارد. بدن انسان باتوجه به فعاليت هاي جسمي حرارت فراواني را توليد مي كند، اگر لباس بتواند اين حرارت و انرژي مازاد بر نياز بدن را بطور مناسب دفع كند، مايه سلامتي و رفاه است و اگر نتواند اين انرژي را دفع كند به عنوان سم در بدن باقي مي ماند و سلامتي انسان را به خطر مي اندازد.
اگر انسان مسلمان از پوشيدن بعضي از لباس ها نهي شده يا به پوشيدن بعضي از لباس ها امر شده است به خاطر حكمتي است كه به سلامت جسمي و روحي وي مربوط مي شود «قال الصادق(ع): لا يلبس الرجل الحرير و الديباج الافي الحرب... ان رسول الله نهاهم عن سبع، منها: لباس الاستبرق و الحرير و القز و الارجوان» [فروع كافي ج6 ص 534 و وسايل الشيعه ج5 ص82] و همچنين امام فرمودند: «انه كره ان يلبس القميص المكفوف بالديباج و يكره لباس الحرير و لباس القسي والوشي و يكره لباس المثيره الحمراء فانها مثيره ابليس» [وسايل الشيعه ج4 ص371]
3-شكل لباس: شكل پوشاك اثرات بسيار بهداشتي، اجتماعي و اخلاقي در زندگي انسان دارد. مخصوصاً در زمان ما كه پوشاك نماد و سمبل تفكر و اعتقاد پوشنده آن هم مي باشد. باتوجه به اينكه شكل لباس يك عامل مهم فرهنگي به حساب مي آيد و در زندگي انسان يك اصل اساسي است اين پرسش مطرح مي شود كه چرا اين همه تغيير و تحول در ظاهر پوشاك انسان بوجود مي آيد؟
تغيير و تحول در شكل پوشاك به خاطر روحيه بلندپروازي انسان است چون كه انسان استعداد كمال طلبي دارد و به دنبال پوشيدن مدل هاي جديد لباس است. اما اين روحيه وقتي حالت انفعالي و تقليدي به خود مي گيرد به يك ابزار ويرانگر تبديل مي شود و انسان را به مدپرستي و تقليد از ديگران سوق مي دهد.
همانندسازي «تشبه» در فرهنگ يك وسيله برنده در دست فرهنگ مهاجم است و زمينه از بين رفتن فرهنگ ملي را فراهم مي كند. امام صادق(ع) در اين مورد مي فرمايد: «اوحي الله الي نبي من الانبياء: قل لقومك لاتلبسوا لباس اعدايي و لا تطعموا مطاعم اعدايي و لا تشاكلوا بما شاكل اعدايي، فتكونوا اعدايي كما هم اعدايي» [وسايل الشيعه ج15 ص641] و همچنين ايشان روايتي از امام علي(ع) بدين شكل نقل مي كند كه «لاتزال هذه الامه بخير ما لم يلبسوا لباس العجم و يطعموا اطعمه العجم فاذا فعلوا ذلك ضربهم الله بالذل» [وسايل الشيعه ج24 ص783]
در اين روايت به اين نكته تأكيد شده است كه تقليد و همانندسازي، زمينه از بين رفتن فرهنگ بومي را فراهم مي سازد.
شكل لباس يك عامل مهم فرهنگي به حساب مي آيد و يك اصل اساسي در زندگي بشري به حساب مي آيد كه اگر حالت نامعقول به خود بگيرد اختلال نظام فكري جامعه، نتيجه آن خواهد شد «اگر ما در جرايد و مجلات مصور تغييراتي را كه در مدت يك قرن در لباس اروپا روي داده، ملاحظه كنيم، البته معلوم مي شود كه افكار اروپاييان در اين مدت زمان تا چه حدود و درجه در معرض تحول و تغيير واقع شده است و در وضع و شكل آن تا چه اندازه تبديلات روي سليقه و مذاق عصري روي داده است برخلاف لباس عربها» [تاريخ تمدن اسلام و غرب ص 844]
در شكل لباس چند نكته را بايد درنظر گرفت:
1-برطرف كننده عيوب و پوشاننده سؤآت باشد.
2-ازنظر اقتصادي اسراف و تبذير به حساب نيايد.
امام صادق(ع) دراين باره مي فرمايد: «انما السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك»[ وسايل الشيعه ج5 ص22] بذله: عبارت از آن چيزي است كه از لباس حفاظت نشود

مقالات مشابه

شاخصه های عبودیت در قرآن و روایات

نام نشریهکتاب و سنت

نام نویسندهعلیرضا خسروی, محمد حسین زنجیری

واکاوی وجه ارتباط هدایت به متّقین در نظر مفسّران

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهعلیرضا قائمی‌‎نیا, محمدحسین شیرافکن

تحلیل معناشناختی «تقوا» با تأکید بر حوزه همنشینی«ذکر» و «خوف» در دستگاه معنایی قرآن

نام نشریهذهن

نام نویسندهعلیرضا قائمی‌‎نیا, محمدحسین شیرافکن

بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهاکبر رهنما, زهرا علی‌اکبرزاده ارانی, مجید خاری آرانی

فراگیری خطاب تقوی در قرآن

نام نشریهتفسیر‌پژوهی

نام نویسندهسیدضیاءالدین علیانسب, فیروز اصلانی

تبیین مفهوم تقوا از منظر انسان‌شناختی با تأملی در آیات قرآن و دلالت‌های آن در پرورش تقوا

نام نشریهمبانی تعلیم و تربیت

نام نویسندهعلیرضا صادق‌زاده قمصری, ابراهیم طلایی, سمیه رام, محمود مهرمحمدی

نقد دیدگاه مسکویه درباره شاخصه انسانیت و رابطه آن با فضیلت و سعادت بر مبنای قرآن و حدیث

نام نشریهمطالعات اسلامی

نام نویسندهحسن نقی‌زاده, عباس جوار شکیان, غلامرضا رئیسیان, محمد مصطفائی