اما يكي از سنتها و رحمتهاي الهي بربندگانش اين است كه ارزش كارها و تلاشهاي انساني را به اخلاص و حسن نيت مقرون ساخته و آن را به حصول نتيجه و رسيدن به هدف مربوط نكرده است؛ چرا كه خداوند هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نميكند و او را جز در برابر نيتش مورد بازخواست قرار نميدهد، و همين انگيزه است كه علماي رباني را در شرق و غرب عالم و در زمانهاي گوناگون وادار كرده است كه دست به ترجمه قرآن بزنند و تعاليم قرآن را ميان مردم منتشر سازند.
دشواريهاي ترجمه قرآن كريم به زبانهاي مختلف، متفاوت است؛ مثلاً مشكلات ترجمه قرآن به زبانهاي غربي با مشكلات ترجمه آن به زبانهاي اسلامي كه در محيط فرهنگ اسلامي تكامل يافتهاند فرق دارد. زبانهاي اروپايي، از انديشههاي مسيحي و يهودي و فرهنگ يوناني و رومي تأثير پذيرفتهاند، و اين تأثير پذيري، ترجمه مفاهيم قرآن به اين زبانها را با حفظ اصالت و عمق و دقت معني دشوار ميسازد، زيرا مترجم چارهاي جز اين ندارد كه همان تعبيرها و اصطلاحاتي را به كار ببرد كه مفاهيم خاص خود را دارند و كمتر از مفاهيم فرهنگي و ديني غربيها فاصله دارند.
در مقابل، كسي كه قرآن كريم را به زبانهاي اسلامي، مانند تركي، فارسي و اردو ترجمه ميكند با بسياري از اين مشكلات رو به رو نيست، چون طبيعت اين زبانها، رنگ عقايد و افكار و تمايلات عقلي و ذوق اسلامي به خود گرفته است. با اين حال، گاه مترجم به علت كمبود واژگان و صيغهها و يا به علت كاستيهاي مربوط به دلالت الفاظ يا جنبههاي بلاغي كلام، در رساندن مفاهيم دقيق قرآني با مشكل مواجه ميشود.
ترجمه قرآن كريم پيش از هر چيز گونهاي از يك تفسير جدّي است. قابل تصور نيست كه كسي به ترجمه كتاب خدا به زباني دست بزند و به خوبي از رسالت قرآن آگاه نباشد و در درك مفاهيم قرآن و تصور معاني آن در ذهن خود كوشش نكند. چه بسيارند آياتي از قرآن مجيد كه با واژههايي اندك، بر معاني بلندي دلالت دارند. طبيعي است كه هيچ مترجمي بدون تعمّق در تفاسير به آن مفاهيم بلند دست نمييابد.
ترجمههايي كه از قرآن كريم در شبه قاره هند منتشر شدهاند فراوانند، و شايد بتوان گفت كه نخستين ترجمه قرآن به زبان ديگر، ترجمه آن به زبان سندي قديم بوده كه در قرن سوم هجري در بلاد سند صورت گرفته است، و كسي كه در اين كار ارزشمند بر ديگران سبقت گرفت مولانا اسلامي بود؛ چنان كه تاريخ نگار قديمي، علي كوفي، در كتاب خود به نام فتحنامه يا فتح السند كه در قرن هفتم تأليف شده، ضمن شرح ماجراي فتح سند به دست محمد بن قاسم ثقفي، برادرزاده حجاج بن يوسف ثقفي در عهد خليفه اموي وليد بن عبدالملك، بدان اشاره كرده است.2 پس از اين ترجمه، از سال 1719م (1131ق به بعد)، ترجمه قرآن كريم به زبان اردو آغاز شد، و اين هنگامي بود كه قاضي محمد معظم سنبهلي به اين كار مبارك اقدام كرد. در آن دوران، واژههاي عربي و فارسي بيش از واژههاي هنديِ محلي بر زبان اردو غلبه داشت.3 پس از آن، شاه ولي اللّه دهلوي (1176ق) قرآن كريم را تحت عنوان فتح الرحمن في ترجمة القرآن به زبان فارسي ترجمه كرد. اكنون با اين كه دو قرن و نيم از تاريخ آن گذشته است، اين ترجمه همچنان در ميان فارسي زبانان متداول است. كار شاه ولي اللّه را دو فرزندش شاه عبدالقادر (1243ق / 1828م) و شاه رفيعالدين (1249ق / 1833م) دنبال كردند و قرآن را به شيوهاي ساده و روان به زبان اردو درآوردند كه ترجمه شاه عبدالقادر مورد قبول عموم قرار گرفت و اين كار با بركت در حالي كه بيش از صد و پنجاه سال از تحقق آن ميگذرد، همچنان مورد استفاده مردم در درك پيام قرآن كريم قرار دارد.
اهتمام علماي مسلمان در هند به ترجمه قرآن كريم به زبان اردو استمرار يافت تا جايي كه تا كنون قرآن بيش از هزار بار به زبان اردو ترجمه شده است.4 از جمله اموري كه علماي هند را به ترجمه قرآن كريم به زبان اردو تشويق كرد، يكي اين بود كه بيش از پنجاه درصد از واژههاي قرآن كريم در زبان اردو به كار ميرفت، و شايد مبالغه نباشد اگر بگوييم كه با وجود مشكلات و دشواريهاي گوناگون، آسانترين زبان براي ترجمه قرآن زبان اردوست؛ چون اين زبان با وجود تأثيراتي كه بر اثر همزيستي درازمدّت اردو زبانان مسلمان با هندوان بت پرست از زبان هندي پذيرفته، هنوز هم طبيعت اسلامي و حالت ديني خود را حفظ كرده است. البته اين بدان معني نيست كه در ترجمه اردو هيچ مشكلي وجود ندارد، زيرا ميان زبان عربي و اردو در قواعد صرف و نحو و اسلوب انشا تفاوتهاي روشني وجود دارد. به عنوان مثال، در زبان عربي، در مقام تأكيد، ضمير تكرار ميشود، مانند انه هو يُبدئُ ويعيد (بروج / 13)، انك انت العزيز الحكيم (بقره / 129)، انني انا اللّه (طه / 14)، انا نحن نحيي ونميت (ق / 43) وغيره. برگردان اين مفاهيم تأكيدي به زبان اردو و يافتن مترادفات آن در اين زبان ممكن نيست، زيرا اردو اين ادوات تأكيد را ندارد و طبعا مترجم مجبور است تعبير خاصي به كار ببرد كه مقصود قرآن را برساند.
همچنين در زبان اردو براي زمانهاي حال و مستقبل صيغههاي مستقلي وجود دارد و صيغهاي كه معناي فعل مضارع عربي را برساند موجود نيست؛ بنابراين مترجم مجبور است صيغه خاصي بسازد كه معناي حال يا مستقبل را برساند. نيز در كلام عربي در حالتهاي خاصي، فعل در جمله يا به صورت همان فعل و يا به صورت اسم يا مصدر يا صفت از همان ماده تكرار ميشود، مانند: اَن تميلوا ميلا (نساء / 27)، فرضتم لهن فريضة (بقره / 237)، مكر مكرتموه (اعراف / 123)، يخرجكم اخراجا (نوح / 18)، واخرجني مخرج صدق (اسراء / 80). اين تعبيرهاي قرآني در اوج بلاغت عربي است، ولي نقل آنها به زبان اردو به همين صورت مفيد فايده نيست و مترجم ناگزير تلاش ميكند تا در حدود امكانات لغوي و بلاغي زبان اردو جملاتي بسازد كه مفاهيم ياد شده را در اين زبان برساند، و طبعا انتقال اين مفاهيم جز در حدي كه زبان اردو اجازه ميدهد، امكانپذير نيست.
همچنين در قرآن كريم واژههايي را ميبينيم كه معناي آنها نزديك به هم است و مفاهيم دقيقي دارند، ولي در زبان اردو و بسياري از زبانهاي ديگر نميتوان براي آنها معادلي پيدا كرد؛ مانند: حيّه، جانّ و ثعبان، و مانند بعير، جمل و ابل، و مانند اوقات مختلف روز كه در قرآن آمده است از قبيل: بكرة، اصيل، ضحي، غسق، فجر، صبح، غدوّ، عشية، ظهيرة، عصر. در زبان اردو براي اين ده كلمه واژههاي خاصي وجود ندارد. بديهي است كه نقل كلام معجزآساي خداوند به زبان بشر كار آساني نيست و انجام اين كار تنها درخور كسي است كه در بررسيهاي قرآني و علوم عربي يد طولايي دارد و عمر خود را صرف تعمّق در كتاب خدا كرده است.
ما ترجمه امام اشرف علي تهانوي (1362ق / 1943م) را از آن جهت براي بررسي انتخاب كرديم كه اين شخصيت بزرگ، جايگاه والاي علمي و تأثير ديني گستردهاي در محيط فرهنگي اسلامي هند در قرن بيستم داشت. ترجمه او ويژگيها و مزايايي دارد كه در كمتر ترجمهاي از ترجمههاي متعدد پس از آن ديده ميشود.
اشرف علي تهانوي در سال 1280 ق در «تهانه بهون» يكي از روستاهاي دهلي در خانوادهاي كه ريشه در علم و جهاد داشت و نسبت آن به عمر بن خطاب ميرسيد، ديده به جهان گشود. او از بزرگان علماي عصر خود در هند و حجاز علم آموخت و شصت سال از عمر خود را در تدريس و تبليغ و ارشاد مردم صرف كرد، و حدود نهصد عنوان كتاب و رساله، با حجم بزرگ و كوچك، درباره مهمترين مسائل اسلامي از قبيل تفسير، حديث، فقه، كلام، تصوف، اخلاق و اصلاحات اجتماعي تأليف كرد. نوشتههاي او اين امتياز را دارد كه ميان روشهاي عقلي و روشهاي روحي جمع كرده است، زيرا كه دلها را مخاطب قرار ميدهد و بر عقلها چيره ميشود.
دانشمندان و متفكران بزرگ اسلامي همراه با ديگر مسلمانان هند، تهانوي را مورد توجه قرار دادند و از كتابها و روشهاي اصلاحي و تربيتي او استفاده كردند. برخي با خواندن كتابهاي او و برخي با فراگيري دانش از او بهره جستند. از اين گذشته تهانوي در استقلال پاكستان و هدايت اين حركت بر اساس نظريه سياست اسلامي نقش مهمي بر عهده داشت.
تهانوي ترجمه و تفسير قرآن را در سال 1326ق به انجام رسانيد و آن را تحت عنوان بيان القرآن در همان سال منتشر كرد. بعدها در سال 1353ق آن را با تجديد نظرهايي چاپ نمود. پس از درگذشت او در سال 1362ق اين اثر دهها بار چاپ شد و مورد استقبال فراوان اهل علم قرار گرفت و در ميان مسلمانان هند شهرت بسياري يافت و مردم در فهم رسالت قرآن از آن استفاده كردند. همچنين گروهي از مفسراني كه پس از انتشار بيان القرآن كتاب نوشتند به اين اثر توجه داشتند. از همه مهمتر شيخ عبدالماجد دريابادي بود كه تفسيري به زبان اردو و تفسير ديگري به زبان انگليسي در چند جلد نوشت.
بيان القرآن فقط يك ترجمه نيست، بلكه تفسير روشني از كتاب خداست كه ابعاد فقهي، كلامي، تصوف و بلاغت در آن مورد توجه قرار گرفته است. مؤلف در اين تفسير به برخي از شبهههاي عقلي كه بر اثر تفكرات مادي غرب در ميان مردم پديد آمده بود پاسخ داده است. تفسير او اين امتياز را نيز دارد كه مسائل اجتماعي مسلمانان را مورد توجه قرارداده و مسلمانان را به ايجاد يك جامعه اسلامي براساس روشهاي اخلاقي و روحيِ والا تشويق كرده است. ما در اين جا درصدد بيان ويژگيهاي اين تفسير نيستيم؛ تنها هدف ما در اين فرصت ذكر مزاياي اين ترجمه است كه بخش مهمي از اين تفسير را تشكيل ميدهد.
اشرف علي در مقدمه بيان القرآن ميگويد: چيزي كه مرا به اين كار واداشت اين بود كه احساس كردم مسلمانان به تفسيري احتياج دارند كه نيازهاي علمي آنان را تأمين كند و از حشو و زوايد خالي باشد.5 اين امتياز، در ترجمه او نيز وجود دارد، زيرا ترجمه او خلاصه فهم او از قرآن است و در عين حال ترجمهاي ساده و آسان به شمار ميرود. ما در ميان مترجمان قرآن به زبان اردو دو روش را ملاحظه ميكنيم: يكي اكتفا كردن به حداقل كلماتي كه به متن قرآن نزديك باشد، مانند ترجمه شاه عبدالقادر كه قبلاً به آن اشاره كرديم، و ديگر ترجمه آزاد كه بدون پايبندي به الفاظ، مدلول قرآن را ميرساند، مانند ترجمه شيخ ابوالاعلي مودودي در تفسيري به نام تفهيم القرآن. تهانوي در ترجمه خود هر دو روش را جمع كرده است. او تا حدّ ممكن الفاظي را كه به متن قرآن نزديكتر است، انتخاب كرده و در مواردي كه احتياج به توضيح بوده شرح مختصري ميان پرانتز در داخل متن اردو آورده است. او اين كار را به ويژه در مواردي كه آيه احتمالات متعددي دارد، انجام داده و به همين سبب كتاب را به «تفسير مختصر» يا «ترجمه مفصل» نام نهاده است.6 تهانوي مانند بسياري از مفسران ديگر به بيان ارتباط هر سوره با سوره قبلي همت گمارده و علاوه بر اين، مضمون هر آيه را با آيه قبل ارتباط داده است، و اين نكته اخير كاري است كه بسياري از مفسران به آن ملتزم نبودهاند و از ميان مترجمان كمتر كسي آن را رعايت كرده است.
از مزاياي ديگر اين ترجمه تفسير گونه، پاسخگويي به بسياري از شبهاتي است كه پيرامون مفاهيم برخي از آيات قرآني به ذهن خوانندگان ميرسد. البته تهانوي تنها شبهههايي را پاسخ ميدهد كه مستند به دليل صحيحي مانند آيه قرآن يا حديث صحيح يا عقل و حسّ باشد؛ از اين رو به شبهههايي كه از اين محدوده خارجاند پاسخ نميدهد و ميگويد: در ردّ اين شبهه كافي است كه از طرف مقابل دليل بخواهيم.7 او در ترجمه تفسيرگونه خود، به شبهه تصريح نميكند، بلكه براي ردّ آن از طريق «دفع دخل مقدر» وارد ميشود و بدينگونه است كه بسياري از شبههها خود به خود رفع ميشوند. به عنوان مثال، به ترجمه آيه «يا عيسي انيّ متوفّيك ورافعك اليّ» بنگريد كه چنين ترجمه شده است: «به زودي تو را در وقت خود ميميرانم ولي اكنون تو را به سوي خود بالا ميبرم». اين تعبير در زبان اردو، ادعاي كساني مانند گروه قادياني را كه در زنده بودن عيسي تشكيك ميكنند، نقض ميكند.
توجه كنيم كه تهانوي در ردّ اين شبههها از مرز انديشهها و آراي دانشمندان گذشته خارج نشده است؛ كاري كه برخي از مفسران در قرن بيستم انجام داده و به هنگام تأويل مفاهيم غيبي قرآن كريم، بر اساس انديشه مادي غرب كه از قرن نوزدهم ميلادي در برخي پديد آمد عمل كردهاند.
شايد تهانوي نخستين كسي بود كه با جرأت گفت علوم طبيعي و نتايج آن ظنّي و موقت است و دست برداشتن از مفاهيم ثابت قرآن جهت هماهنگي با مطالب ظنّيِ علوم تجربي روا نيست. در عين حال او بيان آن دسته از نتايج علمي را كه ثابت شده و با ظاهر مفاهيم قرآني هماهنگ است و پژوهشگر مسلمان بدون تكلف به آن دست مييابد، بياشكال ميدانست و آن را به منظور نزديك ساختن رسالت قرآن به انديشههاي معاصر روا ميشمرد.
تهانوي در فهم مراد كلام خدا، به چيزي كه خارج از حد ضرورت باشد اعتنا نكرده و در ترجمه خود از محدوده تفسير روايي بيرون نرفته و از آراي مفسران جديد كه با تفسير پيشينيان مغايرت داشته پيروي نكرده و اگر در ميان آراي پيشينيان اختلاف نظري ديده، قولي را كه به روايت صحيح يا به مقتضاي شيوه عربي نزديكتر است ترجيح داده است. نيز در ترجمه خود در برابر سطح درك خوانندگان، كه طبعا متفاوت است، شيوه خاصي برگزيده و در به كارگيري لغات عمومي آن چنان مبالغه نكرده است كه ترجمه كلام خدا را در حد يك كتاب معمولي پايين بياورد؛ و در عين حال واژههاي سنگين و غريبي را نيز كه فهم آن براي مردم معمولي دشوار است به كار نميبرد. اتخاذ اين شيوه كه در عين سادگي مطابق با معيارها نيز هست، ترجمه او را به صورت ترجمهاي كم نظير درآورده كه براي عموم مردم با تفاوتهايي كه در فرهنگ ديني دارند، سودمند است. بزرگان علما در شبه قاره هند به اين حقيقت گواهي ميدهند و در اين جهت به برتري تهانوي نسبت به مترجمان ديگر قرآن اعتراف دارند.
تهانوي براي كساني كه درصدد ترجمه قرآن هستند پانزده شرط تعيين كرده و آن شرايط را در تعليقهاي كه بر ترجمه شيخ نذير احمد دهلوي از معاصرانش8 نگاشته بيان نموده است. شرايط مزبور عبارتند از:
1. مترجم بايد زبان عربي را بداند به گونهاي كه بتواند معاني قرآن را مستقيما و بدون كمك از ترجمههاي ديگر، ترجمه كند.
2. در علوم لغت عربي، مانند صرف، نحو، بلاغت و فقه اللغه تخصص داشته باشد، به گونهاي كه ترتيب كلمات و تركيب آنها و شناخت روشها و دقايق كلام عربي براي او ممكن باشد.
3. فهم و بررسي او منحصر به مفاهيم لغوي كلمات نباشد، بلكه بايد اطلاع كاملي از اصطلاحات شرعي داشته باشد.
4. علم الحديث را از اساتيد خبره ياد گرفته باشد تا شأن نزولها را كه مستند به احاديث نبوي هستند به خوبي بشناسد.
5. از مذاهب فقها و مجتهدين به طور كامل آگاهي داشته باشد تا در تفسير آيات الاحكام چيزي بر خلاف اجماع نگويد.
6. عقايد اسلامي را به تفصيل بداند و در علم كلام خبير باشد تا فهم خود را از عقايد فرقههاي بدعت گذار حفظ كند.
7. از آراي مفسراني كه در علم تفسير اهل تحقيقاند آگاهي داشته باشد تا موارد نسخ را كه توجه به آنها در ترجمه لازم است، بشناسد.
8. با علم اصول و علوم عقلي، حداقل تا آن اندازه آشنا باشد كه بتواند براي آراي خود در ترجمه و تفسير دليل اقامه كند.
9. در مواردي كه به تأويل آيات مربوط ميشود و درك معناي آيات مشكل است و يا آيه مفاهيم گوناگوني دارد و يا نياز به رفع تعارض يا بيان نسخ يا تفسير مبهم يا تفصيل مجمل است، تنها به ترجمه بسنده نكند، بلكه اين موارد را در پاورقي توضيح دهد.
10. زباني را كه ميخواهد قرآن را به آن زبان ترجمه كند، كاملاً بداند و از علم لغت اطلاع داشته باشد و مهارتهاي لازم را در نويسندگي و انشا داشته باشد.
11. اخلاقي نيكو و عقيدهاي درست داشته باشد تا از بدعتگذاري دوري كند و از پيروي هواي نفس و خيانت در اظهار حق بركنار باشد.
12. ميان علماي مورد اطمينان زمان خود مقبوليت داشته باشد.
13. با ذكاوت و هوشمند باشد تا اقوال مختلف را به روشني درك كند و در دفع شبهههاي مخالفان، در بالاترين حد، دقت علمي داشته باشد.
14. ملتزم باشد كه ترجمه قرآن را در كنار متن عربي قرآن بياورد.
15. در فهم شخصي خود تكبر نكند و به رأي خود مغرور نباشد تا آمادگي آن را داشته باشد كه در مواردي كه اطمينان خاطر ندارد، به اهل دانش و آگاهي مراجعه كند، و هر كجا چيزي را نفهميد، از استفاده از علماي معاصر و تصحيح اشتباهات خود، خودداري نكند.
تهانوي بر ضرورت وجود همه اين شرايط در مترجم قرآن تأكيد دارد و كمبود هر يك از آنها را با گناه و خطا برابر ميداند.9 وي در استنباط احكام فقهي بر اساس مذهب حنفي عمل ميكند و در موارد ضروري، در حاشيه، به مذاهب ديگر نيز اشاره دارد. در مسائل كلامي، پيرو مذهب ماتريدي است و درباره تقليد از گذشتگان سخن لطيفي دارد و ميگويد: «من در مسائل مقلّدم، ولي در تقليد محقق هستم.» درباره موضوعات مربوط به شبهههاي كلامي و ردّ آنها نيز ميگويد: «اصول اسلام از توحيد و نبوت همه بر پايههاي عقلي سالم مبتني هستند، همان گونه كه قرآن به طور مكرر با تعبير «يعقلون» به اين معني اشاره كرده است، ولي ضرورت ندارد كه فروع استنباط شده از اين اصول هم مبتني بر عقل باشد و در عين حال با دليل قطعياي كه با عقل ثابت شده است تنافي نداشته باشد. بسيار اتفاق ميافتد كه جوانان از رهگذر خلط اين دو مطلب گمراه ميشوند و به ضلالت و انحراف از دين كشيده ميشوند».10 بنابر آنچه گذشت، ميتوان گفت كه اين ترجمه تفسيرگونه ارزش علمي خاصي دارد و كارهاي ديگر در اين زمينه به پاي آن نميرسد. گذشته از ويژگيهاي علمي روشني كه اين ترجمه را در ميان ترجمههاي ديگر اردو متمايز ميسازد، در اين جا نكته ديگري نيز هست كه اهميت آن از نكته قبلي كمتر نيست، و آن اين كه خداوند در قبول اعمال مردم سنتهايي دارد، و با اين كه فهم محدود انسان نميتواند به حقيقت اين سنتها پي ببرد، ولي بنابر آنچه صريحا در قرآن و احاديث نبوي آمده ميتوان گفت كه يكي از مهمترين علل قبولي اعمال نزد خداوند، اخلاص نيّت و ميزان عروج بندگان در اخلاص است، به گونهاي كه بنده در پيشگاه پروردگار بر پلههاي قبولي بالا رود. در اين صورت است كه رحمت الهي به سوي او سرازير ميشود و نداي رباني در ملأ اعلي صادر ميشود كه عمل او قبول شده و ميان مردم انتشار يافته و سود آن به مردم رسيده و فوايد آن در ميان نسلها استمرار يافته و مردم در طول قرنها از آن استفاده ميكنند.
و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض.11 اليه يصعد الكلم الطيب والعمل الصالح يرفعه.12 از نشانههاي اخلاص تهانوي اين است كه او با وجود كثرت تأليفات ــ كه به نهصد اثر چاپ شده ميرسد ــ براي كارهاي علمي خود پاداش مادي نخواسته است و چاپ و نشر كتابهاي خود را كاملاً آزاد گذاشته و براي هيچ چاپي حقي طلب نكرده است. شايد با اين كار به هدف خود برسد و كار او نزد پروردگارش مورد قبول واقع شود، و اين مرتبهاي است كه ديگران كه پاداش دنيوي را بر پاداش اخروي مقدم ميدارند، به آن نميرسند. راستي ما نميدانيم كه اگر پاداشهاي دنيوي را بيشتر در نظر بگيريم، آيا در آخرت هم بهرهاي خواهيم داشت يا نه؟
1. اين مقاله در سال 1419ق برابر با 1998م، در سميناري كه در دانشگاه آل البيت اردن پيرامون ترجمه قرآن به زبانهاي خارجي برگزار شد، به زبان عربي ارائه گرديده است. اينك ترجمه فارسي آن به قرآن پژوهان تقديم ميشود. باشد كه آنان را سودمند افتد.
2. رجوع شود به كتاب فتح السند، تحقيق ن. ا. بلوش، دمشق، 1991م.
2. رجوع شود به كتاب فتح السند، تحقيق ن. ا. بلوش، دمشق، 1991م.
3. رجوع شود به كتاب استاد احمدخان با عنوان قرآن كريم كي اردو تراجم، اسلام آباد، 1987م، ص 12.
4. همان، صص 23-270. مؤلف فهرست كاملي از اين ترجمهها را ارائه كرده است. ناگفته نماند كه پس از انتشار اين كتاب در سال 1987م ترجمههاي ديگري نيز منتشر شده است.
5. بنگريد به: بيان القرآن، اشرف علي تهانوي، كراچي، پاكستان، مطبعه غلام علي، بدون تاريخ، ج 1، ص 3، مقدمه مؤلف.
6. همان، مقدمه مؤلف، ص 5.
7. همان، ص 5-6.
8. بنگريد به: اصلاح ترجمه دهلوي، از اشرف علي تهانوي، كانپور هند، 1911م.
9. رجوع شود به: الدراسة التحليلية لتفسير بيان القرآن، دكتر ريحانه ضياء صديقي، دهلي، 1991، صص 134-136.
10. همان، صص 151-152.
11. سوره رعد، آيه 17.
12. سوره فاطر، آيه 10.