بعضي از آنها گفتند: تمام مدت كه هفتصد و سي سال ميباشد. وبعد از آن، سلطنت و اقتدار بسوي ما يهوديان برميگردد. اميرالمومنين(ع) فرمود: آيا اين عقيده خود شماست يا از روي كتاب خدا ميگوييد؟ عدهاي از آنها گفتند: از روي كتاب خدا و جمعي ديگر گفتند براي خود ميگوييم.
اميرالمومنين(ع) فرمود: كتابي كه از روي آن اين طور بيان ميكنيد نزد من بياوريد. يهوديان در جواب ساكت مانده و عاجز شدند و به آن عدهِ كه گفته بودند ما به راي خودمان گفتهايم، فرمود دليل صحت اظهارات و راستي عقيده خودتان رابگوييد. گفتند: دليل راستي ما حساب جمل باشد. فرمود از كجا ابجد مويد گفته شماست كه مدت دولت وملك امت محمد بر طبق محاسبه مزبور باشد. شايد حساب مزبور دليل بر آن باشد كه برابر آن نزد شماها درهم و دينار است. ويا خداوند هر يك از شما يهوديان را به حساب عدد جمل لعنت نموده.
عرض كردند يا ابوالحسن چنين چيزي كه شما فرموديد در "الم" و "المص" و "الرا" و "المرا" نيست. اميرالمومنين(ع) فرمود: پس آنچه را هم كه شما ميگوييد در آن حروف نيست از سخن من به اينكه در آن حروف آن اشارات نيست باطل باشد،پس بيانات شما هم مردود و باطل است.
علي بن ابراهيم بسند خود از حضرت صادق(ع) فرمود: "الم" حرفي است از حروف اعظم خدا، تركيب ميكند، او را پيغمبر و امام حاصل ميشود، از آن اسم اعظم هر گاه خدا را به آن اسم بخوانند اجابت فرمايد. ونيز فرمود: كتاب، مراد اميرالمومنين(ع) است. و شكي نيست كه آن حضرت راهنماي پرهيزگاران است. و فرمود: حضرت صادق(ع) اين آيات و اوصاف شيعيان اميرالمومنين را بيان ميفرمايد. و آنان هرچه از ما ائمه يادگرفتهاند، عقيدهمند بوده وثابت برقرار ميباشد.
آيت الله مكارمشيرازي (25)
آيت الله مكارم شيرازي با همكاري جمعي از نويسندگان و مفسران قرآن دلايل و تعابيري را براي حروف معقطعه در قرآن قرار وجود داشته را جمعآوري كرده، و آنچه را كه صحيحتر به نظر ميرسد را بدين ترتيب ذكر ميكند:
اين حروف اشاره است به اينكه اين كتاب آسماني با آن عظمت و اهميتي كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته،و دانشمندان را از معارضه با خود عاجز نموده است، از نمونه همين حروفي است كه در اختيار همگان قرار دارد. در عين اينكه قرآن از همان حروف "الف باء" و كلمات معمولي تركيب يافته به قدري كلمات آن موزون است كه معاني بزرگي دربردارد،كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ ميكند، روح را مملو از اعجاب و تحسين ميسازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مينمايد. جمله بنديهاي مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معاني را در قالب زيباترين الفاظي ميريزد كه همانند و نظير ندارد. فصاحت و بلاغت قرآن بر كسي پوشيده نيست، اين گفته صرف ادعا نميباشد، زيرا آفريدگار جهان همان كسي است كه اين كتاب را بر پيغمبرش نازل كرده،شاعران و سخن سرايان بليغ عرب را، دعوت به مقابله به مثل و تحدي نموده واز آنها خواسته كه همانند آن، يا لااقل يك سوره مثل آن را بياورند.او دعوت نموده است، كه عموم جهانيان، (جن و انس) با همكاري و همفكري اگر ميتوانند، مانند آن را بياورند. اما همه عاجز و ناتوان ماندند.(26)
اينكه هيچكس نتوانست مانند آن را بياورد، خود سّري دارد و آن اين است كه اين كتاب از طرف پروردگار جهانيان نازل گرديده و ساخته افكار بشرنيست.
درست همانطور كه دستگاه آفرينش از خاك موجوداتي همچون انسان با آن ساختمان شگفتانگيز ميآفريند. خداوند نيز از حروف الفباء و كلمات معمولي مطالب و معاني بلند را در قابل الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصي در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفتهاند.
زمان جاهليت، يك عصر طلايي ازنظر ادبيات بود. همان اعراب باديهنشين همان برهنهها و نيمه وحشيها با تمام محروميتهاي اقتصادي و اجتماعي دلهايي سرشار از ذوق ادبي و سخن سنجي داشتند. بطوريكه امروز اشعاري كه يادگار آن دوران طلايي است، از اصيلترين و پرمايهترين اشعار عرب محسوب ميشود، ذخائر گرانبهايي براي علاقمندان ادبيات عربي اصيل است، اين خود بهترين دليل براي بنوغ ادبي و ذوق سخن پروري اعراب در آن دوران ميباشد. و اعراب، يك بازار بزرگ سال بنام بازار عكاظ داشتند كه در عين حال يك مجمع مهم ادبي و كنگره سياسي و قضايي نيز محسوب ميشد. در اين بازار علاوه بر فعاليتهاي اقتصادي عاليترين نمونههاي نظم و نثر عربي از طرف شعراءو سخنسرايان توانا در اين كنگره بزرگ عرب عرضه ميگرديدو بهترين آنها به عنوان شعر سال انتخاب ميشد، كه هفت قطعه و يا ده قعطه آن به نام "سبعه يا عشره معلقه" معروف است. و البته در اين مسابقه بزرگ ادبي افتخار بزرگي براي سراينده آن شعر و قبيلهاش بود.(1)
و در چنين بستر فرهنگ و جاهليتي بود كه قرآن نازل شد. سخن سرايان و شاعران قرآن را سحر و جادو دانسته، و تصميم گرفتند با كتاب خدا به تحدي برخيزند. چنانچه از امام سجاد نقل است كه ميفرمايد: قريش به قرآن نسبت ناروا دادند، گفتند: قرآن سحر است، خدا به آنها اعلام فرمود: "الم ذالك الكتاب لا ريب فيه... " يعني اي محمد كتابي را كه بر تو فرو فرستاديم از همين حروف مقعطه (الف- لا- ميم) و مانند آن است كه همان حروف الفباي شماست (27)
شاهد ديگر حديثي است كه امام رضا نقل شده كه ميفرمايد: خداوند بزرگ قرآن را نازل كرد با همين حروفي كه جميع عرب با آن تلكم ميكنند.(28)
نكته ديگر كه اين نظريه را دربارهِ معني حروف مقعطه قرآن تاييد ميكند اين است كه در 24 مورد، آغاز سورههايي كه با اين حروف شروع شدهاند، بلافاصله سخن ازقرآن و عظمت آن به ميان آمده، اين خود نشان ميدهد كه ارتباطي ميان اين دو موجود است. (مراجعه شود به فهرست آيات ذكر شده)
زمانيكه قرآن مخالفان خود را دعوت به آوردن حتي يك سوره مانند قرآن كرد، مسلميه كذاب از مردم يمانه كسي بود كه به مبارزه با قرآن برخاسته و به اصطلاح آياتي را ميسرايد.(29)
دكتر علي شريعتي در زمينه شناخت قرآن، به "جايگاه معاني" در قرآن اشاره ميكند. به زعم وي براي بهتر شناختن قرآن بايد به جايگاه و موقعيتي كه معاني و واژهها در آيات قرار ميگيرند توجه كرد. وي اعتقاد دارد كه، جايگاه معاني خود، از اهميت ويژهاي برخوردار هستند. و اظهار ميدارد كه جايگاه معاني غير ازخود معاني ميباشند (30). و بر همين سياق، بايد به جايگاه حروف رمز در آيات نيز توجه كرد. جايگاه عظيمي كه بعنوان "فتحالباب" در سورهاي قرآن دارند. و هر زمان كه خداوند اين حروف را نازل كرده، همواره جايگاه آن را در ابتداي سورهها قرار داده است.و اين خود رمزي است از رموز قرآن كريم.
25- تفسير نمونه، به قلم جمعياز نويسندگان، ج اول، ص 35 الي 38
26- بقره -23
27- تفسير برهان،جلداول،ص 54.
28- توحيد صدوق، چاپ 1375،ص 162
29- تفسير نمونه،ج اول،ص 38
30- زمينه شناخت قرآن، دكتر علي شريعتي، ص 24