ابتلا و آزمایش در قرآن

پدیدآورعبدالعلی پاکزاد

نشریهپژوهش‌های قرآنی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 4008 بازدید
ابتلا و آزمایش در قرآن

عبدالعلي پاكزاد *

چکیدهیکی از محوری ترین مباحث قرآنی، بحث ابتلا و امتحان در قرآن است که اطلاع و آگاهی از معنا و فلسفة آن و راه های برون رفت از آن، تاثیر غیر قابل انکاری در سعادت بشر دارد. این نوشتار پس از مفهوم شناسي واژه هاي، ابتلاء، فتنه و امتحان، به اين نكته مي پردازد كه فلسفة آزمایش الهی به تکامل رسیدن انسان، رحمت الهی و برگشت انسان به سوی خداست و راهکارهای برون رفت موفقيت آميز از آزمايش، صبر، تقوا، تسلیم در برابر خدا و .... می باشد. نويسنده سپس به دو نوع عکس العمل انسان يعني سپاسگذاری و کفران نسبت به آزمایش الهی اشاره مي كند و خاطر نشان مي سازد كه در آزمايش اولاً که در آزمون باید مجهول وجود داشته باشد و ثانياً تناسب افراد با آزمون هم باید رعايت شود.
در پايان نويسنده به اين نتيجه مي رسد كه از نظر قرآن نقش انسان در بلا و گرفتاری، نقش قابل توجهی است و اثر آزمایش نيز تربیت انسان است.


کلید واژه ها:ابتلاء/ فتنه/ امتحان/ فلسفه آزمایش/ شبهات.

* دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث

پيش درآمد

از آن جایی که آزمایش یک سنت همگانی الهی است و تأثیر بسزایی در سعادت و شقاوت و پاداش و کیفر انسان ها دارد، لازم است که زوایای این بحث از نظر قرآن بررسی شود تا همة انسان ها از حقیقت آزمایش آگاه و با راه های صحيح برون رفت از آزمایش الهی آشنا گردند. به خاطر همین مهم بر آن شدیم که آیات کریمة مربوط به آزمایش را جمع كنيم و پاسخ سؤالات مذکور را از قرآن به دست بیاوریم تا زمینة آگاهی و شناخت همگان فراهم آید.

ابتلاء و امتحان در قرآن

با دقت در آیات کریمه، واژه هایی که در قرآن کریم معادل آزمایش و امتحان استعمال شده است، عبارتند از: بَلاء، فتنه و امتحان. از میان این سه واژه، بیشترین استعمال مربوط به واژة فتنه با مشتقاتش مي باشد و کمترین آن مربوط به واژة امتحان است که حداكثر3 مورد در قرآن استعمال شده است.

ابتلاء در کاربرد لغت

کلمة «ابتلاء» مصدر ثلاثی مزید است از باب افتعال از ریشة «بلاء». این واژه و مشتقات آن در قرآن کریم37 بار در ضمن 34 آیه به کار رفته است. (موسوی نسب،/15)
در لغت، کلمة «ابتلاء» به معنای آزمون، تجربه و کشف کردن به کار مي رود؛ یقال بلاه و ابتلاء اذا اختبره و امتحنه.
بعضی در معنای لغوی گفته اند: بلی بر وزن «علم» کهنه شدن گویند: «بلی الثوب بلی و بلاء»؛ یعنی لباس کهنه شد.
به غم و اندوه از آن سبب بلاء گویند که بدن را کهنه و فرسوده مي کند.(قریشی، 1/291)
و گفته اند: «ان الاصل الواحد فیها هو ایجاد التحول، ای التقلب و التحویل و هذا المعنی ینطبق بجمیع موارد ها و مصادیقها من دون ای تجوز او یتکلف فیها و اما الامتحان و الاختبار والابتلاء والتجربه .......... فکل هذه من معانی مجازیه و من لوازم الاصل و آثاره بحسب الموارد( مصطفوی،1/318)
خلاصه آنکه در معنای اصلی واژة بلاء اختلاف است؛ گروهی مثل ابن منظور و صاحب قاموس گویند معنای اصلی آن آزمایش و اختیار است و گروهی دیگر مثل مصطفوی و راغب گویند معنای اصلی آن دگرگونی و کهنه شدن است. اما معنای آزمایش و اختبار از لوازم معنای اصلی هستند.

فتنه در لغت و اصطلاح

«فتنه» در اصل به معنای آزمایش است. کلمة «فتنه» همان مفهوم امتحان و آزمایش را دارد، البته «فتنه» را از این جهت فتنه گويند که چیزی است که انسان را به خود مشغول مي کند و امتحان بودنش به همین است.( مطهری، آشنايي با قرآن، ج7، ص182)
و نيز گفته شده است «فتنه» در اصل به معنی قرار دادن طلا در کوره است. آزمایشی برای تصفیه از ناخالصی هاست. پس به هر گونه امتحان و آزمایشی که برای آزمودن میزان اخلاص انسان ها انجام مي گردد، اطلاق شده است. (مکارم شیرازی،21/167)

امتحان

مشتقات این واژه در قرآن کریم دو مرتبه آمده است: 1. سورة ممتحنه آیة10. 2. سورة حجرات آیة 3 که با واژة «امتحن» و «فامتحوهنّ» استعمال شده است.
«امتحن» از مادة امتحان در اصل به معنی ذوب کردن طلا وگرفتن ناخالصی آن است، و گاه به معنی گستردن چرم نیز آمده، ولی بعداً در معنی آزمایش به کار رفته است؛ مانند آیة 3 حجرات، آزمایشی که نتیجة آن خلوص قلب و گستردگی آن برای پذیرش تقواست.

ابتلاء و آزمایش در فرهنگ قرآنی

مراد از واژة «ابتلاء» در اصطلاح قرآن، با توجه به ریشة لغوی کلمه که در بردارندة معنای تداوم و تکرار است، عبارت است از مجموعة برنامه های مستمر و مداوم که در رابطه با انسان و عملکرد و رفتار وي جاری است. (موسوی نسب،/17) مفهوم قرآنی «امتحان» و «فتنه» نيز همين است.

بلاء

بلاء در قرآن به سه معنا آمده است: (تفلیسی،/49)
1. آزمایش؛( إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ)( صافات/106)
2. نعمت؛(وَفِي ذَلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ )( بقره/49) یعنی نعمة عظیمة من ربِّکم
3. محنت؛(وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ)(اعراف/168) (وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً)(انبیاء/ 35)

فتنه

در قرآن واژة فتنه در پانزده معنا استعمال شده است. (تفلیسی،/217-218)
1. آزمایش؛ (الم*أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون)(عنکبوت/ 1-2) (وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْن)(دخان/ 17)
2. شرک؛ (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَة)(بقره/ 193)(الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل)( بقره/ 191)
4. کفر؛ (آل عمران/7 )، (توبه /48)
5. بزه. (توبه/ 49)
6. عذاب کردن. (نحل/110)، (عنکبوت/10)
7. کشتن. (نساء/101)، (یونس/83)
8. سوختن. (ذاریات/ 16)، (بروج /10)
9. گم راه شدن. (مائده/41)، (صافات/ 162)
10. برگردانیدن. (مائده/ 49)
11. دیوانه شدن (قلم/ 6)
12. لغزانیدن. (بنی اسرائیل/73)
13. عبرت. (یونس/85)، (ممتحنه/ 5)
14. عذر. (انعام/23)
15. خواسته و فرزند. (تغابن/ 15)

امتحان در قرآن در دو به كار رفته است

1. خالص نمودن. (حجرات/3)
2. آزمایش نمودن. (ممتحنه/10)

ابعاد عام سنت آزمایش ( ابتلاء)

الف: گستردگي زماني ـ مكاني

آزمایش الهی از نظر زمان و مکان، یک امر مقطعی و منطقه ای نیست که مخصوص دوره و زمان خاصی باشد و یا به منطقه و کشور خاصی محدود شود و ساکنان نقاط دیگر از قلمرو آزمایش الهی خارج شوند، بلکه نسبت آزمایش و امتحان از این نظر، دائمي و جهان شمول است. تا روزی که دنیایی وجود دارد و در آن نوع بشر زندگی مي کند، آزمایش الهی هم وجود دارد.
بعضی از آیات دلیل بر این مطلب است که عبارتند از:
1.(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون)(عنکبوت/2)
« آیا مردم گمان کردند به حال خود رها مي شوند و آزمایش نمي شوند.»
2.(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِين)(عنکبوت/3)
« ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم.»

ب: فراگيري انساني

با توجه به بعضی از آیات کریمه، همة انسان ها در معرض قانون آزمایش الهی قرار دارند و هیچ فردی از نوع بشر از آزمایش الهی مستثني نیست. بعضی از اين آیات عبارتند از:
1.(إِنَّا خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيه)(انسان/2)
«ما انسان را از نطفة مختلطی آفریدیم و او را مي آزمايیم.»
2.(الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُم)(ملک/2)
« آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید.»
3.(هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالا شَدِيدًا)(احزاب/11)
«در آن جا مؤمنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.»
آیة فوق اشاره به آزمایش مؤمنان در جنگ احزاب دارد.
4.(أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُون)(عنكبوت/2)
«آیا مردم گمان مي کردند به حال خود رها مي شوند و آزمایش نخواهند شد؟»

ج: عمومیت از نظر اسباب و عوامل

کثرت و گستردگی اسباب و عوامل آزمایش به حدی است که نمي توان آمار مشخصي برای آن ذکر نمود. اما به طور خلاصه مي توان گفت هر که به نحوی با شئون ارادی انسان در ارتباط است و در انتخاب و گزینش انسان مؤثر است، مي تواند از عوامل آزمایش به شمار رود.
در آیات قرآن نیز، کثرت و وسعت عوامل ابتلاء با تعبیرات مختلف بیان شده است:
1.(وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الأرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ) (انعام/165)
«او كسي است كه شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضي از شما را بالاتر از بعضي ديگر قرار داد تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد..»
کلمه ( ما) در آخر آیه شامل همه نعمت های مادی و معنوی مي شود. (موسوی نسب،/26)
2.(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَات) (بقره/155)
« قطعاً همة شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهش در مالها و جانها و ميوه ها، آزمايش مي كنيم.»
در این جا نیز کلمه (شئ) عام است، شامل هر نوع اسباب مادی و معنوی مي شود. کلمه (مِن) بعد از آن، برای بیان مفهوم «شیء» نیست تا اختصاص به موارد مذکور داشته باشد، بلکه برای بیان مصادیق بارز (شئ) است. (موسوی نسب، /26)
3. (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا) (كهف/7)
«ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آن ها را بیازمايیم کدامینشان بهتر عمل می کنند.»
کلمة (ما) در آخر آیه شامل هر عطای خداوندی مي شود.

ابزارهاي آزمایش در قرآن

اگر چه با استفاده از آیة 165 انعام و7 کهف و 155 بقره، ابزار آزمایش الهی عمومي است و منحصر به ابزار خاصی نیست، ولی از آن جا که ذکر آن برای آگاهی و تنبیه مردم است، به بعضی از ابزار آزمایش اشاره نموده است که عبارتند از:

1. تعداد مأموران دوزخ

مأموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم. (مدثر/31)
این آزمایش از دو جهت بود: نخست از این جهت که آن ها استهزاء مي کردند که چرا از میان تمام اعداد، عدد نوزده انتخاب شده، در حالی که هر عدد دیگری انتخاب شده بود جای همین سئوال وجود داشت.
از سوی دیگر این تعداد را کم مي شمردند و از روی سخریه مي گفتند: ما در مقابل هر یک از آن ها ده نفر قرار مي دهیم تا آن ها را در هم بشکنیم! در حالی که فرشتگان خدا چنان هستند که به گفتة قرآن چند نفر از آن ها مأمور هلاکت قوم لوط مي شوند و شهرهای آباد را از زمین برداشته زیر و رو مي کنند. (مکارم شیرازی،25/239-240)

2. کشتن پسران و زنده نگاه داشتن دختران توسط فرعونیان

(يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيم)(بقره/49) و به همین مضمون(اعراف/141) و( ابراهیم/61)
«پسران شما را سر مي بريدند و زنان شما را (براي كنيزي) زنده نگاه مي داشتند. و در اينها آزمايش بزرگي از طرف پروردگارتان براي شما بود.»

3 و4. اموال و فرزندان

(إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَة)(تغابن/15)
«اموال و فرزندانتان فقط وسيلة آزمايش هستند.

5. ناقة صالح

(إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ)(قمر/27)
«ما (ناقه) را برای آزمایش آن ها مي فرستیم.»

6. مجسمة گوساله

(قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِي)(طه/85)
«فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزموديم و سامری آن ها را گمراه ساخت.»

7. نعمت های مادی

(وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيه)(طه/131)
«و هرگز چشمان خود را به نعمت های مادی که به گروه هایی از آنان داده ایم میفکن، این ها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بيازماييم.»

8 . فقر و نداری

(وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ....)(انعام/53)
«و این چنین بعضی از آن ها را با بعض دیگر آزمودیم.»

9. نعمت

(فَإِذَا مَسَّ الإنْسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُون)(زمر/49)
«هنگامي که انسان را زیانی رسد ما را (براي حل مشکلش) مي خواند، سپس هنگامي که از جانب خود به او نعمتي دهیم، مي گوید: «این نعمت را به خاطر کاردانی خودم به من داده اند» ولي اين وسیلة آزمایش (آن ها) است، اما بيشترشان نمي دانند.»

10. درخت زقوم

(إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِين)(صافات/63)
«ما آن را ماية درد و رنج ظالمان قرار دادیم.»
«فتنه» در آیه ممکن است به معنی رنج و عذاب باشد و ممکن است به معنی آزمایش باشد، اشاره به این که آن ها هنگامي که نام زقوم را شنیدند، به سخریه و استهزا پرداختند و از این رو وسیله ای برای آزمایش این ستمگران شد. ( مکارم شیرازی، 19/71)

11. نهر آب

(قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي)(بقره/249)
«به آن ها گفت: خداوند شما را به وسیلة یک نهر آب آزمایش مي کند آن ها (كه به هنگام تشنگي،) از آن بنوشند، از من نيستند و آن ها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند.»

12. زینت زمین (همة موجودات)

(إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ)(کهف/7)
«ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آن ها را بیازمايیم.»

13. ذبح فرزند

(إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِين)(صافات/106)
«این مسلماً امتحان آشکار است.»

14. دستورات الهی

(وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُون)(هود/37)
«ما به نوح وحي كرديم كه كشتي را در حضور ما بساز ... (آري) در اين ماجرا (براي صاحبان عقل و انديشه) آيات و نشانه هايي است و ما مسلماً همگان را آزمايش مي كنيم.»

15. شر و خیر

(وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَة) (أنبیاء/35)
«و ما شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش مي کنیم.»
در حدیثی از امام علی(ع)می خوانیم که امام بیمار شده بود. جمعی از برادران (یاران) به عیادتش آمدند. عرض کردند: کیف نجدک یا امیرالمومنین؟ قال: بالشر؛ حالتان چطور است ای امیرمومنان؟ فرمود: شرّ است. گفتند این سخن شایسته مثل شما نیست. قالو ما هذا کلام مثلک. امام فرمود: ان الله تعالی یقول: و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه. فالخیر: الصحه و الشّرُ: المرض و الفقر.(مکارم شیرازی،13/405)

16. خلقت خدا

(وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ)(هود/7)
«او كسي است كه آسمان ها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (به خاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد.»

17. عهد و پیمان

(وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ... يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ ...)(نحل/92-91)
«خدا مي خواهد شما را با اين وسيله آزمايش كند.»

18. تنگی روزی

(وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَه)(فجر/16)
«و امّا هنگامي که برای امتحان روزیش را برای او تنگ مي گیرد.»

19. گرسنگی، ترس، نقص اموال و انفس و ثمرات

(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأمْوَالِ وَالأنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِين)(بقره/155)
«قطعاً همة شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها، آزمايش مي كنيم.»

پیامبران و آزمایش

خداوند در قرآن کریم علاوه بر آن که به عمومیت ابتلاء در نوع بشر تصریح كرده است، به آزمایش نمودن بعضی از پیامبران الهی و قوم آنها هم اشاره نموده است که به نظر مي رسد بیان این مطلب، قوّت قلب و تسکین مردم باشد که بدانند آزمایش الهی همگانی است و بتوانند همچون پیامبران با استفاده از عوامل موفقیت برون رفت، از آزمایش الهی سربلند بیرون آیند.

1. حضرت ابراهیم

(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ ...)(بقره/124)
«(به خاطر بیاورید) هنگامي که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود.»

2. حضرت سلیمان

(وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَان) (ص/34)
«ما سلیمان را آزمودیم.»
(قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي)(نمل/40 )
«این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند.»

3. حضرت موسی(ع)

(وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا)(طه/40)
«و تو (موسی) را بارها آزمودیم»

اقوامي که آزمایش شده اند

قرآن، علاوه بر آن که آزمایش شدن مردمان عصر قبل از پیامبر اسلام را به طور کلی ذکر مي کند و مي فرماید:(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ)(عنکبوت/3)
«ما کسانی را که پیش از شما بودند آزمایش نمودیم.»
آزمایش شدن بعضی از اقوام گذشته را نيز صراحتاً قيد نموده است که عبارت است از:

1. قوم صالح(إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ) (قمر/27)

«ما (ناقه) را برای آزمایش آن ها مي فرستیم. »

2. قوم فرعون

(وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيم)(دخان/17)
«ما قبل از این ها قوم فرعون را آزمودیم و رسول بزرگواری به سراغ آن ها آمد.»

3. بنی اسرائیل

(وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيم) (بقره/49)
«پسران شما را سر مي بریدند و زنان شما را (برای کنیزی) نگه مي داشتند، و در این آزمایش سختی از طرف پروردگار برای شما بود.»

4. پیروان طالوت

(فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَر ...)(بقره/249)
«و هنگامي که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد) و سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت خداوند شما را به وسیلة یک نهر آب آزمایش مي کند.»

5. پیروان پیامبر اسلام (ص)

(وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلا فِتْنَةً لِلنَّاس)(أسراء/60)
«ما آن رؤیایی را كه به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود.»
این آیه اشاره به جنگ احد است.

فلسفة آزمایش الهي

قبل از بیان فلسفه و علت آزمایش، ذکر اهداف آزمایش ضروری به نظر مي رسد.

اهداف آزمايش

نوع اول: گاهی امتحان و آزمايش براي شناختن است، به اين معني که شخص امتحان کننده وقتی مي خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند، آن را آزمایش مي کند. مثلاً مواد غذایی را به آزمایشگاه مي برند برای این که ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که مي خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.
نوع دوم: گاهي آزمايش برای اتمام حجت است؛ یعنی برای این است که به خود امتحان شونده امری را ثابت کند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش مي داند که به کدام دانش آموز باید نمرة قبولی بدهد و به کدام نمرة رد بدهد. به کدام یک باید بیست بدهد، به کدامیک نمرة نوزده و به کدام چهارده. ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد، غیر از آن کسی که بیست مي گیرد همه اعتراض مي کنند. او آن ها را امتحان مي کند، تا بر همه روشن شود که نمره هایی که مي خواهد بدهد همه درست است. امتحان به این معنی در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای این که حجت بر آن بنده تمام شود.
نوع سوم: گاهي امتحان برای تمرين امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال ـ که البته در مورد غیر خداوند متعال هم صدق مي کند ـ انسان را مورد آزمايش قرار مي دهد برای این که در طي آن آزمايش استعدادهاي دروني او به فعلیت برسد. مثل آدمي که خودش یا دیگری را به آب مي اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر مي شود.
امتحان های الهی برای این جهت است که انسان در خلال آن گرفتاری ها، کمال یابد. (مطهری، آشنايي با قرآن، ج7 ص183)
قرآن مجید به این حقیقت تصریح دارد؛ او آنچه را شما در سینه دارید مي آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همة اسرار درون شما آگاه است. (آل عمران/154)
به تعبیر دیگر در سر دو راهی ها و سختی ها قرار دادن، برای آن که استعدادهای درونی اش بروز و ظهور کند، یعنی اگر این آزمایش نباشد، او در حد خامي و در حد بالقوه مي ماند، این آزمایش است که تکمیل کننده است. نوع سوم آزمایش یعنی آزمایش تکمیل کننده. آزمایش الهی دربارة بندگان همان خصلت تکمیل کنندگی را دارد. (مطهری، آشنايي با قرآن، ج 8 ، ص135)

فلسفه آزمایش الهي

بعد از روشن شدن مفهوم آزمایش الهی، این سؤال را باید از نگاه آیات کریمه پاسخ داد که فلسفة آزمایش الهی چیست؟ مگر خداوند، عالم به سرّ و غیب نیست. خدایی که هر آن چه در زمین و آسمان است بر او مخفی نیست، براي چه آزمایش مي کند؟ فرمود:
(إِنَّ اللَّهَ لا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأرْضِ وَلا فِي السَّمَاء)(آل عمران/5)
«هيچ چيز در آسمان و زمين، بر خدا مخفي نمي ماند.»
آیات فراوانی در زمینة علم خدا نسبت به سرّ و غیب وجود دارد که حاکی از علم مطلق حق است. پس چرا آزمایش مي کند؛ در پاسخ این سؤال باید گفت از نگاه آیات کریمه، علل متعددی بر آزمایش الهی وجود دارد که عبارتند از:

1. ظهور حقیقی شخصیت افراد

مهم ترین فلسفه و حکمت ابتلاء (آزمایش) از دیدگاه قرآن کریم، شناسایی چهرة واقعی افراد به معنای ظهور صلاحیت ها و استعدادهای آنان و طهارت و خباثت نفس انسان است؛ چرا که برجستگی ها و کرامت های روحی انسان در شرایط دستور ابتلاء خود را نشان مي دهد.
قرآن کریم در آیات متعددی بر این حقیقت تصریح نموده است که ذیلاً به چند مورد آن اشاره مي شود.
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ)(محمد/31)
«ما همة شما را قطعاً آزمایش مي کنیم تا معلوم شود، مجاهدان واقعی و صابرین از میان شما کیانند و اخبار شما را بیازماییم.»
جمله «حتی نعلم المجاهدین منکم» به این معنا نیست که خداوند از این گروه آگاهی ندارد، بلکه منظور تحقق معلوم الهی است و مشخص شدن این گونه افراد است؛ یعنی تا این علم الهی تحقق خارجی یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود. (مکارم شیرازی،21/482)
(وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِين)(عنکبوت/3)
«ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزموده ایم. باید علم خدا در مورد کسانی که راست مي گویند و کسانی که دروغ مي گویند تحقق یابد.»
معنای علم خدا به همان معنای قبلی است که در ذیل آیة 31 محمد گفته شده است.
(وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُور)(آل عمران/154)
«او آن چه را که شما در سینه دارید مي آزماید تا دل های شما کاملاً خالص گردد و او به همة اسرار درون شما آگاه است.»

2. معیار ثواب و پاداش

علی(ع)می فرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است، ولی آنها را امتحان می کند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد. (نهج البلاغه، قصار/93)
یعنی صفات درونی انسان به تنهایی نمي تواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانی که در لابلای اعمال انسان خودنمایی کند، خداوند بندگان را مي آزماید تا آن چه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شکوفا نمي شد و درخت وجود انسان میوه های اعمال بر شاخسارش نمایان نمي گشت و این است فلسفة آزمایش الهی در منطق اسلام. (مکارم شیرازی، 1/528)
به تعبیر علامه محمد جواد مغنیه مبتلا شدن به بلاء، محکی است که حقیقت انسان را آشکار مي سازد. برای نمونه، انسان با ایمان و با خرد در هنگام مصیبت، از دین خود خارج نمي شود و سخنی را که نشان دهندة کفر و سفاهت و نادانی باشد به زبان نمي آورد، بلکه صبر مي کند و گرفتاری، عقل و ایمان او را از بین نمي برد، اما انسانی که خرد و ایمانش ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط مي شود و روش کفر و دشنام و پستی را در پیش مي گیرد و در چاه رذالت و سفاهت سقوط مي کند.
بهترین سخن در این باره، سخن سیدالشهداء، حسین بن علی(ع)در روز عاشوراست که فرمود: مردم، بندگان دنیایند و دین، تنها لق لقة زبان آنان است. آنان تا زمانی پیرامون دین مي گردند که زندگانیشان بچرخد و هرگاه به بلا و سختی گرفتار شوند، تعداد دین داران اندک خواهد شد. (مغنیه، 1/439)

3. مشخص شدن عمل احسن

اعمال آدمي در فرهنگ قرآنی در یک تقسیم کلی دو نوع است: 1. عمل صالح 2. عمل غیر صالح. عمل صالح هم به دو قسم تقسیم مي شود: 1. عمل حسن 2. عمل احسن. ازفلسفه های آزمایش الهی اين است که مشخص شود چه کسی عمل احسن انجام داده است. فرمود:
(الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ)(ملك/2)
«او همان کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل مي کنید.»
در توضیح عمل احسن گفته مي شود که عمل نیک از دو حیثیت برخوردار است: 1. کمیت عمل 2. کیفیت عمل.
آنچه در فرهنگ قرآنی مهم است و ارزش دارد و به عمل ارزش و اعتبار عالی مي دهد، کیفیت عمل است، نه کمیت عمل. اگر تعبیر این بود که چه کسی بیشتر عمل مي کند، تکیه بر روی کمیت عمل بود، ولی وقتی که فرمود: «لیبلوکم ایکم احسن عملا»، تکیه روی کیفیت است. خدا انسان را مورد آزمون بهترین عمل قرار داده است، نه آزمون زیادترین عمل. این است که در حدیث آمده است که مراد از «احسن عملا»، «اصوب عملا» است. آن چه جنبة صواب بودنش بیشتر باشد. (مطهری، آشنايي با قرآن، ج8، ص139-138)
و همچنین فرمود:
(إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)(کهف/7)
«ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل مي کنند.»

4. برگشت به سوی حق

خداوند کریم رحمت را بر خودش واجب نموده است، فرمود:(كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَة)(انعام/54) و از طرفی هدف اصلی خلقت انسان، عبودیت انسان در برابر حق تعالی مي باشد.
(وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إِلا لِيَعْبُدُون)( ذاریات/56)
«و ما جن و انس را خلق نکردیم مگر این که عبادت کنند.»
با توجه به دو مقدمة فوق؛ وجوب رحمت الهی و هدف خلقت، بر خداوند است از باب قاعدة لطف از هر نوع زمینه سازی برای برگشت بندگان به سوی خویش دریغ نفرماید. یکی از اسباب برگشت بشر به سوی خدا این است که خداوند انسان را در بوتة گرفتاری ها قرار دهد تا انسان عقل و فکر خود را به کار اندازد و از علت سختی ها و بلاها عبرت بگیرد و مسیر خود را به سوی خدا سوق دهد. قرآن به این حقیقت که برگشت بشر به سوی حق از علل فلسفة آزمایش الهی است، اشاره نموده و مي فرمايد:
(وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأرْضِ أُمَمًا مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون)(اعراف/168)
«و آن ها را (قوم بنی اسرائیل) در زمین به صورت گروهی پراکنده ساختیم، گروهی از آنان صالح و گروهی غیر آن هستند و آن ها را به نیکی و بدی آزمودیم شاید بازگردند.»

دو ویژگی مهم آزمایش

1. مجهول بودن

در امتحان باید نقطة مجهولی گنجانده شود تا میزان قابلیت موجود مورد آزمایش روشن شود. برای مثال اگر حضرت ابراهیم(ع)از ابتدا مي دانستند قوچی بهشتی فدای اسماعیل(ع)مي شود،(وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ)(صافات/107) به دست گرفتن کارد و کشیدن برگلوی فرزند هنری نبود. آن چه اهمیت داشت، این بود که تا آخر بپندارد این کار باید انجام شود و ارادة جدّی خداوند است. چنان که هنگام پرتاب شدن در دل آتش مي بایست از گلستان شدن آتش در پایان آزمون بی خبر باشند؛ (قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِيم)(انبیاء/69) و گرنه تسلیم و رضا، آزمون دشواری نبود. (مصباح یزدی، زينهار از تكبّر، /58)

2. تناسب با افراد

آزمایش باید به گونه ای باشد که توان پاسخگویی وجود داشته باشد؛ مثلاً هیچ گاه حل فرمول های پیچیدة ریاضی را از یک دانش آموز ابتدایی نباید خواست، از این رو اگر خداوند یک هزارم امتحان های انبیا و اولیا را از ما به عمل آورد، همان اول مردود خواهیم شد. (همان،/101)

شرایط آزمایش شونده

1. طاقت و توان

فرمود: (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا)(بقره/286)
ما تکلیف به اندازة وسع مي نمايیم، تکلیف مالایطاق از خداوند حکیم محال است، لذا آزمایش باید به اندازة ظرفیت وجود آزمایش شونده باشد. اگر بشر عادی به آزمایش پیامبران و اولیای الهی آزمایش و امتحان شود، مشخص است که از همان ابتدا مردود مي شود و این گونه آزمایش نمودن از خدای حکیم که به ظرفیت وجودی بشر عادی آگاه است، قبیح است. ایمان قوی ابراهیم مي خواهد که به سر بریدن فرزند دلبند خود آزمایش شود.

2. داشتن ابزار شناخت

عمده ترین ابزار شناخت از ديدگاه قرآن عبارت است: از گوش، چشم و قلب (قوة مدرکه). بشر باید این ابزار را داشته باشد تا مورد آزمایش الهی قرار گیرد.
فرمود: (وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَالأفْئِدَة)(نحل/78)
در این آیه به سه ابزار شناخت، گوش و چشم و قوة مدرکه تصریح شده است. در سورة انسان بعد از آن که مي فرماید ما انسان را امتحان مي کنیم؛ بلافاصله مي فرماید: «او را شنوا و بینا قرار دادیم.» (انسان/2) از اين آيات استفاده مي شود که وجود ابزار شناخت در آزمایش شونده ضروری است.

3. اختیار

آزمایش شونده باید از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار باشد تا بتواند در آزمایش الهی یکی از دو حالت سپاسگزاری و کفران را انتخاب نماید، و الاّ بدون داشتن اختیار و انتخاب، آزمایش مفهوم ندارد بلکه جبر مي باشد.

4. هدایت گری

مطابق قاعدة لطف برخداوند واجب است که بشر را هدایت و راهنمایی نماید و راه راست و کج را برای او توسط اولیای الهی و پیامبران ترسیم کند تا آزمایش شونده راه را از چاه بشناسد و با قدرت خویش یکی را برگزیند.
فرمود:(إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا)(انسان/3)
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و یا کفران کند.»

ابعاد گوناگون بلاء

بلا و امتحان در روایات جنبه های مختلفی دارد که اگر به این جنبه ها توجه شود، مسیر زندگی بشر عوض خواهد شد و از درد و رنج، ناله و فرياد نمي کند؛ بلکه خدا را سپاس مي گوید.

1. بلاء؛ آزمون تکامل

مهم ترین جنبه بلاها، خاصیت رشد دهندگی آن هاست. در حالت آسایش و راحتی، قابلیت های نهفتة انسان پرورش نمي یابد.
شهید مطهری: «زشتی ها مقدمة وجود زیبایی ها و آفریننده و پدیدآورندة آن ها هستند.» (مطهری،1/174) به همین جهت قرآن فرمود: «همانا انسان را در رنج و سختی آفریدیم.» (بلد/4)
شهید مطهری در این زمینه مي فرماید:
«این خصوصیت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها، مقدمة کمال ها و پیشرفت هاست. ضربه ها، جمادات را نابود مي سازد و از قدرت آنان مي کاهد؛ ولی موجودات زنده را تحریک مي کند و نیرومند مي سازد؛ بس زیادت ها که اندر نقص هاست. مصیبت ها و شدائد، برای تکامل بشر ضرورت دارد، اگر محنت ها و رنج ها نباشد، بشر تباه مي گردد.» (مطهری، مجموعه آثار، ج1ص176)

2. بلا و تطهیر گناهان

جنبة دوم بلایا و شدائد، پاک کردن گناهان و لغزش های انسان است. ممکن است انسان دچار لغزش هایی شده باشد که پیامدهای تلخی به دنبال آورد. ماندن آنها برای آخرت خیلی سخت است. اگر بتوان آنها را در این دنیا تسویه کرد موقعیت ممتازی است. این کار به وسیلة بلاها و شدائد صورت مي گیرد. (پسندیده،/293)
امام باقر (ع) مي فرماید: وقتی آیة «من یعمل سوءاً یجز به» نازل شد، هرکس عمل بدی انجام دهد کیفر آن را مي بیند. بعضی از اصحاب پیامبر (ص) گفتند: آیه ای از این سخت تر نیست. پس پیامبر (ص) به آنان فرمود: آیا در اموال و جان ها و خانواده تان دچار مصیبت نمي شوید؟ گفتند: بله. حضرت فرمود: این از آن چیزهایی است که خداوند به وسیله آن، برای شما حسنه مي نویسد و به وسیلة آن بدی ها را محو مي کند. (همان/294)

3. بلا و ترفیع درجه

همیشه بلاها به معنای گنه کار بودن فرد نیست. گاهی خداوند برای این که درجة کسی را بالا ببرد، او را مبتلا مي سازد. اینجاست که راز ابتلای انبیا و اولیای الهی مشخص مي شود. بلاها برای آن ها که از مقام عصمت برخوردارند، پاک کننده نیست، ترفیع دهنده است.
روزی پیامبر (ص) به شدت بیمار شد به گونه ای که از شدت درد، به خود مي پیچید و مي نالید. عایشه که از این وضع در شگفت شده بود گفت: اگر بعضی از ما این کار را مي کرد، به او خرده مي گرفتی.
پیامبر خدا فرمود: «همانا بر صالحان سخت گرفته مي شود. به تحقیق رنجی به مؤمن نمي رسد، از یک تیغ باشد تا بالاتر از آن، مگر آن که خطایی را از او پاک مي کند و او را درجه ای بالاتر مي برد. (همان/295)

عوامل پیروزی در آزمایش

بدون شک در انجام هرکاری باید عوامل مختلفی دست به دست هم دهند تا فاعل کار با موفقیت کامل، کار را به اتمام برساند. به عنوان نمونه برای موفقیت در تحصیل دانشجو، عواملی از جمله محیط مناسب، استاد خوب، انگیزة دانشجو و ... باید وجود داشته باشد تا دانشجو بتواند با موفقیت دورة تحصیلی خود را به اتمام برساند، ولی اگر شرایط و عوامل مذکور مهیا نباشد، توقع موفقیت و پیروزی خیالی بیش نیست. برای پیروزی در امتحان و آزمایش الهی از نگاه قرآن کریم عوامل متعددی دخیل است که عبارتند از:

1. صبر

از عوامل ریشه ای و اصیل در موفقیت هر کاری به خصوص پیروزی در آزمایش الهی، صبر و پایداری است که هم عقل صدق آن را تأیید مي کند و هم شرع مقدس بر آن تأکید دارد و برای بهره گیری و کمک طلبی از این عامل مهم ارشاد نموده و فرموده است: (وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاة)(بقره/45)
این آیه از نیاز ضروری انسان به برخورداری از صبر در انجام هر کاری خبر مي دهد. در خصوص نقش اساسی صبر در آزمایش الهی مي توان به سه نمونه از آیات کریمه اشاره نمود.
(وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأمُور)(آل عمران/186)
«و اگر استقامت کنید و تقوای الهی پیشه سازید (شایسته تر) است؛ زیرا این ها از کارهای محکم و قابل اطمینان است.»
آیة فوق در مورد آزمایش الهی نسبت به اموال و نفوس مي باشد که خداوند مي فرماید از اهل کتاب و مشرکین سخنان آزار دهندة فراوان خواهید شنید. در ادامة آیه مردم را به صبر و داشتن تقوا در این آزمایش فرا مي خواند.
(وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ*الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَة) (بقره/156-155) این جمله با صراحت مي گوید رمز پیروزی در این راه ـ امتحان الهی اعم از نیک و شر ـ صبر و پایداری است و به همین دلیل بشارت پیروزی را تنها به صابران و افراد با استقامت مي دهد. (مکارم شیرازی،1/531)
(وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا)(فرقان/20)
«و بعضی از شما را وسیلة امتحان بعضی دیگر قرار دادیم، آیا صبر و شکیبایی مي کنید؟ پروردگار تو بصیر و بیناست.»
(يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِين)(صافات/102)
«ای پدر انجام بده نسبت به آن چه که امر شدی . به زودی اگر خدا خواست مرا از صابرین مي یابی.»

2. تقوا (خویشتن داری)

در پیروزی از آزمایش الهی وجود تقوا در امتحان شونده ضروری مي باشد. چه آن که اگر تقوا و خویشتن داری باشد، انسان در برابر آزمایش الهی خودش را حفظ مي کند و شکست نمي خورد. فرمود:
(لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأمُور)(آل عمران/186)
«و اگر استقامت کنید و تقوای الهی پیشه سازید شایسته تر است.»

3. تسلیم (فرمان برداری)

تسلیم به معنای سلام کردن، سالم داشتن و چیزی به کسی دادن و اطاعت و انقیاد آمده است. شریعت مقدس اسلام، چنان که از اسمش پیداست، دین تسلیم و رضا در برابر خواست خدای متعال است. و هدف همة پیامبران الهی نیز این بوده که جامعة بشری را در برابر فرمان خدا تسلیم کرده، به قضا و قدرش راضی نماید. (الهامي نیا،/67) و زبان حال همه این شود که:
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ***ای عجب من عاشق این هردو ضدّ
ناخوش او خوش بود بر جان من***جان فدای یار دل رنجان من
امام علی (ع) در تعریف اسلام مي فرماید: الاسلام هو التسلیم؛ «اسلام، تسلیم و گردن نهادن است. (نهج البلاغه، قصار/125)
از داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل این پیام به خوبی فهمیده مي شود که عامل مهم موفقیت حضرت ابراهیم (ع) در امتحان الهی، تسلیم و فرمان برداری او از خداوند بوده است که خداوند به زیبایی ترسیم نموده است. مي فرمايد:
هنگامي که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را به خاک نهاد، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! آن چه را در خواب مأموریت یافتی انجام دادی، ما این گونه نیکوکاران را اجر مي دهیم. این مسلماً امتحان مهم و آشکار بود. ( صافات/106-103)

4. توجه به گذرا بودن سختی ها و مشکلات

عامل دیگری در پیروزی از امتحان الهی است که آیه : (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون)(بقره/156) به آن اشاره دارد.
امام علی (ع) در تفسیر این جمله فرمود: «این که مي گويیم (إِنَّا لِلَّهِ)، اعتراف به این حقیقت است که ما مملوک اويیم و این که مي گويیم (وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون)، اقرار به این است که ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جای دیگری است. (نهج البلاغه، قصار/99)
این که مي بینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصائب سخت این جمله را با الهام گرفتن از قرآن مجید تکرار مي کردند، برای این بوده است که شدت مصائب آن ها را تکان ندهد و در پرتو ایمان به مالکیت خداوند و بازگشت همة موجودات به سوی او، این حوادث را در خود هضم کنند. (مکارم شیرازی، 1/531)

5. استمداد از نیروی ایمان و الطاف الهی

عامل مهم دیگری در پیروزی از آزمایش الهی است که از بعضی از آیات کریمه استفاده مي شود.
خداوند مي فرماید:
(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْض)(اعراف/96)
«اگر اهل قریه ها ایمان بیاورند و تقوای الهی را پیشه سازند، ما برکات آسمان ها و زمین را برای آن ها مي گشايیم.»
و روشن است که هر که در راه خدا مجاهده نماید و بر بلا و گرفتاری و آزمایشات الهی صبر نماید و ایمان داشته باشد، خداوند او را به راه خودش هدایت مي کند تا در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشود.
( وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا) (عنکبوت/69)
«کسانی که در راه ما به جهاد برخیزند، ما آن ها را به راه های خود هدایت مي کنیم.»

6. توجه به عکس العمل پیامبران در برابر آزمایش های الهی

اين نيز از عوامل موفقیت و پیروزی در آزمایش الهی است. به تصریح قرآن، خداوند پیامبران را آزمایش نموده است و آن ها عکس العمل مثبت از امتحانات الهی داشته اند و در نتیجه به خاطر عکس العمل خوب از آزمایشات الهی، به مقامات بلندی رسیده اند. از جمله آن پیامبران، حضرت ابراهیم (ع) است که خداوند به خاطر موفقیت از آزمون های متعدد به او مقام امامت را عنایت فرموده است؛
(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا)(بقره/124)
«هنگامي که خداوند ابراهیم را با وسايل گوناگون آزمود، و او به خوبی از عهدة آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم.»
آدمي اگر به آزمایش های الهی نسبت به پیامبران و عکس العمل آن ها توجه داشته باشد، روح او آماده مي شود تا بتواند از امتحانات الهی سرافراز بیرون آید. چه آن که آزمایش برای همة افراد آدمي بوده؛ از گذشته وجود داشته و حال هم وجود دارد و تا روزی که آدمي در دنیا باقی است آزمایش مي شود. خداوند برای دلگرمي مؤمنان و دلداری پیامبر اسلام (ص) و تقویت روحیة او، توجه آن ها را به تاریخ پیشینیان معطوف نموده و مي فرماید: «اگر تو را استهزا مي کنند نگران مباش، پیامبران پیشین نیز گرفتار استهزای جاهلان بودند، اما با نیروی استقامت بر آن ها پیروز شدند.» (انعام/10)
و یا در جای دیگر مي فرماید: «اگر تو را تکذیب کنند تعجب نیست، پیامبران پیشین را نیز تکذیب کردند. آن ها در برابر تکذیب مخالفان پایداری و شکیبایی به خرج دادند و آزار شدند تا سرانجام نصرت و یاری ما به سراغشان آمد.» (انعام/34)

7. توجه به حضور خدا

عامل دیگری در پیروزی از امتحانات الهی است. چه آن که این عقیده و بینش به انسان چنان قوتی مي بخشد که بتواند به وسیلة امتحانات الهی از مسیر صحیح منحرف نشود و تحمل سختی ها و گرفتاری ها بر او آسان شود. بعضی از آیات به این راهکار تصریح دارد.
1. خداوند به هنگامي که حضرت نوح (ع) تحت شدیدترین فشارها از سوی قومش مأمور به ساختن کشتی شد به او فرمود:
(وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا)(هود/37)
«در برابر ما اقدام به ساختن کشتی کن!»
جملة (بِأَعْيُنِنَا)«در برابر دیدگاه علم ما» چنان قوت قلبی به نوح (ع) بخشید که فشار استهزای دشمنان، کمترین خللی در ارادة نیرومند او ایجاد نکرد. (مكارم شيرازي،1/533)
استاد مكارم شيرازي در جاي ديگر مي فرمايند: تعبیر(بِأَعْيُنِنَا)؛ «در برابر دیدگاه ما» اشاره به این است که تلاش و کوشش تو در این راه در حضور ماست و تحت پوشش حمایت ما، بنابراین با فکر راحت و آسوده به راه خود ادامه ده و از هیچ چیز ترس و واهمه نداشته باش. (همان،4/230)
در آزمایشات الهی هم انسان باید بداند که آزمایش در حضور خدا انجام مي پذیرد. با این فکر و بینش انسان مي تواند از عهده آزمایش خوب برآید، چرا که توجه به حضور خدا در زندگی به انسان آرامش مي دهد.
2. خداوند برای دلداری پیامبر اسلام (ص) هم مي فرماید: «در طریق ابلاغ حکم پروردگارت صبر و استقامت کن، چرا که تو در حفاظت کامل ما قرار داری، زیرا تو در برابر دیدگاه علم ما قرار داری. (طور/48)
از سالار شهیدان و مجاهدان راه خدا، امام حسین (ع) همین معنا نقل شده که در صحرای کربلا به هنگامي که بعضی از عزیزانش با فجیع ترین وجه شربت شهادت نوشیدند، فرمود: «اهون علی ما نزل بی انه بعین الله؛ همین که مي دانم این امور در برابر دیدگاه علم پروردگار انجام مي گیرد، تحمل آن بر من آسان است.» (مويدي،/529)

عکس العمل انسان ها در برابر آزمایش الهی

علاوه بر آن که در خارج به صورت عینی عکس العمل نوع بشر را در برابر آزمایش الهی مشاهده مي کنیم که عده ای شکر مي کنند و عده ای ناله و فرياد مي کنند و ناسپاسی مي نمایند، قرآن کریم هم بر این دو عکس العمل اشاره نموده و در آیاتی به این حقیقت تصریح فرموده است.
1. حضرت سلیمان وقتی در برابر خود تخت بلقیس را مشاهده مي كند، مي گويد: (قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُر)(نمل/40)
«گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا مي آورم یا کفران مي کنم.»
2. (وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِين) (حج/11)
«بعضی از مردم خدا را با زبان مي پرستند. همین که دنیا به آن ها رو کند و نفع و خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا مي کنند، اما اگر مصیبتی به عنوان امتحان (آزمایش) به آن ها برسد، دگرگون مي شوند و به کفر روی مي آورند و به این ترتیب هم دنیا را از دست داده اند و هم آخرت را و این خسران و زیان آشکاری است.»
3.(فَأَمَّا الإنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ*وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَن) (فجر/16-15)
«اما انسان هنگامي که خداوند او را برای آزمایش اکرام مي کند و نعمت مي بخشد مي گوید: پروردگارم مرا گرامي داشته! و اما هنگامي که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد مأیوس مي شود و مي گوید پروردگارم مرا خوار کرده!»

رابطة رحمت الهی با آزمایش

از آنجایی که رحمت خداوند وسیع و گسترده است و فرمود:(وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْء)(اعراف/156) و هم چنین فرمود:(كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَة)(انعام/12) پس چرا خداوند بشر را برای رسیدن به پاداش آزمایش مي نماید؟ مگر نمي شد خداوند بدون آزمایش نمودن آدمي را ثواب و پاداش بدهد؟
این سؤال غالباً در ذهن تودة مردم وقتی به آیات رحمت الهی نگاه مي کنند به وجود مي آید. برای روشن شدن پاسخ آن باید گفت که اگر خداوند رحمان و رحیم است و رحمت او گسترده و بی نهایت است، همان طور قدیر و جبّار و سخت كيفر هم مي باشد. اوصاف خداوند هم هماهنگ و مرتبط مي باشند، چرا که خداوند حکیم است و حکیم کارش با هدف مي باشد. فرمود:(لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم)(آل عمران/ 6)
ثانیاً: زمینة رسیدن به پاداش، عمل است. شخص حکیم براساس عمل، اجر و پاداش مي دهد و این یکی از اصول قرآنی است که شرط رسیدن به پاداش، ایمان و عمل صالح است.
فرمود:(مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُون)(نحل/97)
(وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي)(نساء/57)
(وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُون)(بقره/82)
«و آن ها که ایمان آورده اند و اعمال صالح انجام داده اند، اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند.»
با توجه به آیات فوق و آیات دیگر شرط رسیدن به پاداش و بهشت، ایمان و عمل صالح است.
ثالثاً: اگر خداوند بدون آزمایش و امتحان به همه پاداش بدهد، با صفت عدالت خداوند ناسازگاری دارد. آن که یک عمر تخطی و تخلف نموده است و کسی که امر خدا را مطیع است، هر دو یکسان باشند!؟ علاوه بر آن که عقل آن را نمي پذیرد و مي گوید این کار مخالف با حکیم بودن خداوند مي باشد. از نظر آیات کریمه هم این عمل خلاف مي باشد؛ چه آن که از اصول مسلم آیات کریمه این است که فاسق و عادل، متقین و کفار با هم برابر نیستند.
فرمود:(أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الأرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّار)(ص/28)
«آیا کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند هم چون مفسدان در زمین قرار مي دهیم، یا پرهیزكاران را همچون فاجران؟!»
و یا فرمود:(أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِين)(قلم/35)
حکمت و عدل خداوند ایجاب مي کند نیکان و بدان و عادلان و ظالمان یکسان نباشند.
رابعاً: با توجه به روایات معصومین این نکته روشن مي شود که آزمایش الهی از طرف خداوند بر بندگان خودش رحمت است و تفضلی از خدا به بنده است. امام علی (ع) در این باره مي فرماید: «سپاس و ستایش خدایی را که رنج و گرفتاری پیروان ما را مایة زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داده تا در این رنج ها و بلا ها طاعاتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.» (ري شهري،/85)
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: «هرگاه خداوند متعال بر آن شود تا بنده ای را گرامي دارد و آن بنده گناهی کرده باشد او را به بیماری مبتلا گرداند، اگر چنین نکرد، به فقر و نیازمندی دچارش سازد و اگر این را هم نکرد، هنگام جان کندن بر او سخت گیرد. اما چون بخواهد بنده ای را خوار و بی مقدار سازد و او کار نیکی نزد خدا داشته باشد، تن سالم به او دهد، اگر چنین نکرد، زندگیش را فراخ و مرفه گرداند و اگر این را هم نکرد، مرگ را بر او آسان سازد. (همان،/85)
خامساً: آزمایش الهی نمادی از محبت خدا به بنده است؛ چه آن که پختن انسان در سختی ها میسر است، نه در راحتی ها. لذا اگر مؤمن خدا را به شدیدترین وجه دوست دارد:(وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه)(بقره/165)
خداوند بیشتر از بنده، او را دوست دارد، چرا که خالق محبت است.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند هرگاه بنده ای را دوست بدارد، او را در بلا فرو مي برد. ای سدید! ما و شما شیعیان روز و شب ها را با بلا سپری مي کنیم. (ري شهري،/85) باز امام صادق (ع) مي فرماید: «هرگاه خداوند قومي یا بنده ای را دوست داشته باشد، باران بلا را بر سر او مي باراند، پس از اندوهی بیرون نیاید جز آن که در اندوهی دیگر فرو رود. (همان،/85)
با توجه به مستندات ذکر شده، رحمت الهی با ابتلاء رابطة تنگاتنگ دارد. این که خداوند بخواهد اجر و مزدی بی حساب بدهد، با وصف حکیم بودن و عادل بودن خداوند سازگار نیست. علاوه بر آنکه این اصل قرآنی و عقیدتی است که مزد در قبال عمل است؛(وَأَنْ لَيْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى)(نجم/39)
به خصوص آن که آزمایش الهی نمادی از رحمت و محبت خداوند نسبت به بندگان است، پس نمي شود گفت اگر خداوند رحیم است پس آزمایش چرا؟ این نوع سؤالات حاکی از نداشتن بینش صحیح از معارف قرآنی و بي توجهي به جنبه های بلا و آزمایش مي باشد.

نقش انسان در نزول بلاء

شداید و گرفتاری ها، ضمن آن که جنبة آزمایش و امتحان دارد و به وسیلة آن ایمان و صبر مردم آزموده مي شود، از نظر بررسی علل و منشأ، به خود انسان برمي گردد. آیات متعدد و روایات فراوان، سلوک انسان را علل اصلی گرفتاری ها و نزول بلا مي داند. از این دسته متون دینی استفاده مي شود که رفتار انسان در برخورداری از نعمت و مبتلا شدن به نقمت الهی اثر گذار مي باشد.
آیاتي که دال بر این مطلب است عبارتند از:
1.(وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُون) (اعراف/96)
«اگر اهل قریه ها ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، هر آینه ما برکات را از آسمان و زمین بر آنها گشایش مي دهیم. ولکن آنها تکذیب کردند و آنها را به وسیلة آن چه که انجام دادند گرفتیم.»
طبق این آیه دو عنصر ایمان و تقوا، دو بینش فکری و روش عملی انسان، معیار نزول نعمت و نقمت بیان شده است. اگر گناه و فساد و طغیان انسان موجب فساد طبیعت و نزول بلایا مي شود، به خاطر این است که جایگاه جرم انسان در حد کل هستی است؛ زیرا دامنه و قلمرو تأثیرگذاری رفتار انسان البته به طور مستقیم و غیرمستقیم، به وسعت همة هستی است و همة پدیده ها را شامل مي گردد. (موسوي نسب،/69)
2.(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون)(روم/41)
«فساد در خشکی و دریا به خاطر اعمالی که مردم انجام داده اند آشکار شده، خدا مي خواهد نتیجة بعضی از اعمال آنها را به آنها بچشاند، شاید بازگردند.»
از این آیه هم استفاده مي شود که نقش انسان در نزول بلا قابل انکار نيست.
3. (وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَكَ عَلَيْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُون)(نحل/61)
«و اگر خداوند مردم را به خاطر ظلمشان مجازات کند، جنبنده ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذارد، ولی آن ها را تا زمان معین به تأخیر مي اندازد، اما هنگامي که اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر مي کنند و نه ساعتی پیش مي گیرند»
4.(فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَاب)(آل عمران/11)
«خداوند آن ها را به خاطر کیفر گناهانشان مجازات کرد و خدا بدکاران هر امت را سخت به کیفر رساند.»
5.(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ)(شوري/30)
«هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو مي کند.»
این آیه به خوبی نشان مي دهد مصائبی که دامنگیر انسان مي شود، یک نوع مجازات الهی و هشدار است. امام علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل مي کند که فرمود: «این آیه (وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ...)بهترین آیه در قرآن است، اي علي، هر خراشی که از چوبی بر تن انسان وارد مي شود و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است که از او سر مي زده، و آن چه خداوند در دنیا عفو مي کند گرامي تر از آن است که در قیامت در آن تجدید نظر فرماید، و آن چه را که در دنیا عقوبت فرموده عادل تر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد. (مكارم شيرازي،20/440)
6.(إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم)(رعد/11)
«خداوند سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمي دهد، مگر این که خویشتن را تغییر دهند.»
این آیات مذکور نمونه ای از آیات الهي است كه نقش انسان را در نزول بلا متذكر مي شود.
و اما رواياتي كه گواه اين مطلب است عبارتند از:
1. امام صادق (ع) فرمودند: «خداوند هر نعمتي را كه به بنده اي داد از او نگرفت مگر به سبب گناهي كه سزاوار سلب آن نعمت شد.» (ري شهري،/223)
2. پیامبر اسلام (ص) فرمود: «خداوند متعال به ایوب وحی فرستاد: آیا مي دانی گناه تو نزد من چه بود که بلا بر تو رسید؟ عرض کرد: خیر، فرمود: تو نزد فرعون رفتی و دو کلمه با ملایمت و نرمي گفتی.» (همان،/85)
3. از امام صادق (ع) نقل شده: گاهی انسان گناه مي کند و از اعمال نیکی همچون نماز شب بازمي ماند. (بدانید) کار بد در فنای انسان از کارد در گوشت سریع تر اثر مي کند.» (همان،/223)

أثر تربیتی بلاها و شدائد

سختی و گرفتاری، هم تربیت کنندة فرد و هم بیدار کنندة ملت هاست. سختی، بیدار سازنده و هوشیارکنندة انسان های خفته و تحریک کنندة عزم ها و اراده ها است. شدائد، همچون صیقلی که به آهن و فولاد مي دهد، هر چه بیشتر با روان آدمي تماس گیرد، او را مصمم تر و فعال تر و برنده تر مي کند؛ زیرا خاصیت حیات این است که در برابر سختی ها مقاومت کند و به طور خودآگاه و یا ناخودآگاه آمادة مقابله با آن گردد. سختی هم چون کیمیا، خاصیت قلب ماهیت کردن دارد. جان و روان آدمي را عوض مي کند. اکسیر حیات دو چیز است: عشق و آن دیگر بلا. این دو نبوغ مي آفرینند و از مواد افسرده و بی فروغ، گوهری تابناک و درخشان به وجود مي آورند. (مطهري،/180)
همه عمر تلخی کشیده است سعدی***که نامش برآمد به شیرین زبانی
به همین خاطر در روایت آمده است که اگر کسی بلا نبیند، گرفتار بدترین نوع عقوبت است، ولی متوجه نیست. چرا که اگر بلا و آزمایش مي دید، بیدار مي شد. در قصص انبیاء آمده که مردی به شعیب پیامبر (ع) گفت: چرا من این همه گناه مي کنم و خداوند مرا عقوبت نمي کند. به جواب آمد که تو گرفتار بدترین نوع عقوبت ها هستی و نمي دانی. (همان،/184)
همچنین در روایت آمده است: پیامبر اکرم (ص) به خانة یکی از مسلمانان دعوت شدند. وقتی وارد منزل او شدند، مرغی را دیدند که بر بالای دیوار تخم گذاشته و تخم آن به میخی بند شده و نیفتاده است. رسول اکرم (ص) در شگفت شدند. صاحب خانه گفت: آیا تعجب کردید؟ قسم به خدایی که شما را به پیامبری برانگیخت، هرگز آسیبی به من نرسیده است! رسول اکرم (ص) تا این جمله را شنیدند، برخاستند و در خانه آن مرد غذا میل نکردند و فرمودند: کسی که هرگز مصیبتی ندیده، مورد لطف خداوند نیست.(مصباح يزدي،/276)
بنابراین اگر درست به بلا (آزمایش) نگریسته شود، پی مي بریم که سختی ها و بلاها نقش تربیتی و بیدارگری دارند. سختی ها انسان های خفته و بی تحرک را بیدار و هشیار مي سازند و عزم و اراده ایشان را برمي انگیزند. خاصیت زندگی دنیا این است که با سختی ها است و در این بین هر چه بر مقاومت انسان افزوده شود، بر تکامل او افزوده مي گردد و رفته رفته نبوغ و استعدادهای نهفته او را شکفته تر مي گرداند. (همان،/476)
گندمي را زیر خاک انداختند***پس زخاکش خوشه ها برساختند
بار دیگر کوفتندنش ز آسیا***قیمتش افزون و نان شد جان فزا
باز نان را زیر دندان کوفتند***گشت عقل و جان و فهم سودمند
در قرآن هم به این حقیقت ـ اثر تربیتی بلا ـ اشاره شده است.
(فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا*إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا)(انشراح/6-5)
«پس با هر سختی آسانی است و با هر سختی البته آسانی است.»
در واقع خداوند به این نکته اشاره مي کند که سختی ها و گرفتاری ها، مقدمه کمال و پیشرفت انسان است و باعث نیرو گرفتن او مي شوند و از این جهت مصیبت ها و سختی ها برای تکامل بشر ضرورت دارند. (مصباح يزدي،/475)
(لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِي كَبَدٍ)(بلد/4)
«به راستی ما انسان را در رنج و مشقت آفریدیم»
این آیه گویای نقش مهم رنج و مشقت ها در ساخته شدن انسان و تکامل اوست، و الاّ اگر جز این بود، خداوندی که سرچشمه رأفت و رحمت است و سعادت و خیر بندة خود را مي خواهد، او را قرین رنج و زحمت نمي کرد. (مصباح يزدي،/475)
به تعبیر استاد مطهری، آدمي باید مشقت ها تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستی لایق خود را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال مي پیمایند. این قانون در جهان نباتات، حیوانات و بالاخص انسان صادق است. (مطهري،/176)
از امام باقر (ع) مي خوانیم: «خداوند از بندة مؤمنش تفقد مي کند و برای او بلاها را اهدا مي نماید، همان طوری که مرد در سفر برای خانوادة خودش هدیه ای مي فرستد.» و از امام صادق (ع) مي خوانیم: «خداوند زمانی که بنده ای را دوست بدارد، او را در دریای شداید غوطه ور مي سازد.» (ري شهري،/85)
آن چه از آیات و روایات در این زمینه فهمیده مي شود، این است که بلا اثر يقيناً اثر تربيتي دارد. اگر بشر بفهمد که لازمة زندگی، تحمل مشکلات است و بلا هدیه اي از طرف خداوند و نماد محبت خداوند است، هیچ وقت خودش را نمي بازد، بلکه با جان و دل سختی ها و گرفتاری را در آغوش مي گیرد و مطابق دستور حق عمل مي نماید.

دشواري آزمایش به نعمت

شاید بدون مطالعة ویژگی ها و حالات آدمی، گفته شود که آزمایش به عذاب سخت تر است، در حالی که با مطالعه حالات انسان، این نکته به دست مي آید که آزمایش به نعمت سخت تر از آزمایش به نقمت است.
برای روشن شدن پاسخ، ضرورت دارد که به بعضی از ویژگی هاي انسان اشاره شود.

حالات انسان

آدمي که عجین شده از نور و شهوت است و خلقتی خاص نسبت به مخلوقات دیگر دارد، حالات و ویژگی هایی دارد كه دیگر موجودات از آن حالات مبرّا هستند، از جمله:
1. غفلت: از حالاتی است که دامنگیر انسان مي شود و نتیجة آن تن دادن به پستی ها و زشتی ها است. حالت غفلت، بی خبری از خداوند متعال و بي توجهي به هویت و نیازهای واقعی انسانی است. فرمود:(وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالإنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُون)(اعراف/179)
2. عذر تراشی: حالت دیگری که آدمي به مرور زمان با انجام اعمال زشت گرفتار آن مي شود، عذر تراشی و توجيه آفرینی او بر اعمال ناپسند است. فرمود: (بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ*وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيره)(قيامت/15-14)
3. طبع فزون طلبی و طغیان گری: انسان ذاتاً فزوني طلب است و در پرتو فزون طلبی، تن به طغیان گری و تعدی مي دهد . فرمود: (إِنَّ الإنْسَانَ لَيَطْغَى*أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى)(علق/7-6)
«به درستی که انسان طغیان مي کند وقتی خود را بی نیاز دید.»
4. ناسپاسی: فرمود:(إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُود)(عاديات/6) به درستی که انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است.» به خاطر وجود چنین ویژگی در انسان فرمود:(وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُور)(سبا/13)
«اندكي از بندگانم سپاس گزار هستند.»
5. دارا بودن نفس امّاره:(إِنَّ النَّفْسَ لأمَّارَةٌ بِالسُّوء)(يوسف/53)
باتوجه به اوصاف و حالات ذكرشده روشن است که آزمایش به نعمت سخت تر از آزمایش به نقمت (عذاب) است. چرا که در آزمایش به نعمت، انسان غالباً بیدار نمي شود، به خصوص آن که ناسپاس است و در او نفس امّاره وجود دارد و خیال مي کند که نعمت برای او سبب فضيلت و ارزشمندی نزد خداست، غافل از آن که یکی از علل افزایش نعمت، آزمایش مي باشد.
فرمود:(أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ)(انفال/28) و يا در جاي ديگر مي فرمايد: (وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْر)(انبيا/35) به همین خاطر با وجود نعمت فراوان دست به تعدی مي زند و فکر نمي کند که نعمت وسیله و ابزار آزمایش است. بنابراين از خدا روی گردان مي شود.
در حالی که در آزمایش به نقمت و عذاب، حالت بیداری در انسان به وجود مي آید. فرمود:(ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ .... لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون)(روم/41)
«آشکار شدن فساد به خاطر آن است که انسان با دست خود به دست آورده است و این را عذاب مي چشانیم شاید برگردند.»
لذا فرموده اند: آزمایش به وسیلة نعمت از آزمایش به وسیلة عذاب سخت تر و پیچیده تر است، زیرا طبیعت فزونی نعمت، سستی و تنبلی و غفلت و غرق شدن در شهوت است و این درست چیزی است که انسان را از خدا دور مي سازد و میدان را برای فعالیت شيطان آماده مي کند. تنها کسانی مي توانند از عوارض نامطلوب فزونی و وفور نعمت در امان بمانند که به طور دائم به یاد خدا باشند و ذکر او را فراموش نکنند.» (مكارم شيرازي، 25/122)

نتیجه گیری

یکی از بحث های کلیدی معارف قرآنی، امتحان و آزمایش است که در آیات متعددی از آن سخن به میان آمده است و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است. آزمایش و امتحان براي زندگی ضروري است و بدون آزمایش، بشر روی تکامل را نخواهد دید. به همين دليل هیچ کسی از آزمایش الهی مستثني نيست، حتی مقرب ترین افراد نزد خداوند آزمایش سخت تری برخوردارند. قرآن به خاطر این سنت همگانی و عمومی، راهکار برون رفت پیروزمندانه اي را ذکر نموده که عبارت است از صبر و تسلیم و خویشتن داری و ....
برای توجه دادن بشر به عمومیت این سنت، هم بعضی از ابزار آزمایش و هم آزمایش شدن پیامبران و اقوام آن ها را ذکر نموده است و عکس العمل انسان ها را در برابر آزمایش الهی بيان فرموده است.
از اين رو با دقت در آیات کریمه روشن مي شود که آزمایش الهی رابطة تنگاتنگی با رحمت الهی دارد و نقش انسان در نزول بلا قابل انکار نيست و آزمایش به نعمت، سخت تر از آزمایش به نقمت است.

منابع و مآخذ

1. ابن فارس، ابوالحسين احمد؛ معجم مقاييس اللغه،مكتب الاعلام الاسلامي ،1404ق.
2. پسنديده، عباس؛ رضايت از زندگي، چاپ پنجم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1386ش.
3. تفليسي، ابوالفضل ابراهيم ابن حبيش؛ وجوه قرآن، به اهتمام مهدي محقق، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1371ش.
4. دشتي، محمد؛ فرهنگ جامع سخنان حضرت فاطمه زهرا (س) ، چاپ 12، انشارات مشهور، قم، 1386ش.
5. طباطبائي، سيد محمد حسين؛ الميزان، ترجمه سيد محمد باقر همداني، چاپ پنجم، بنياد علمي و فرهنگي علامه طباطبائي، 1370ش.
6. فرهنگ جامع سخنان امام حسين7؛ ترجمه علي مؤيدي، چاپ سوم، سازمان چاپ و نشر دارالحديث، 1384ش.
7. قرآن كريم.
8. قريشي،سيد علي اكبر؛ قاموس قرآن، چاپ ششم، دارالكتب الاسلاميه،1371ش.
9. محمدي ري شهري، محمد؛ منتخب ميزان الحكمه، ترجمه محمد رضا شيخي، چاپ سوم، مؤسسه چاپ و نشر دارالحديث، 1384ش.
10. مصباح يزدي، محمد تقي؛ ره توشه،چاپ دوم، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني;،1376ش.
11. ...................................؛ زينهار از تكبر، چاپ اول، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني;، 1376ش.
12. مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، جلد1، تحقيق و ضبط عبدالسلام محمد هارون، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.
13. مطهري، مرتضي؛ آشنايي با قرآن، چاپ اول، انشارات صدرا، 1377ش.
14. .......................؛ مجموعه آثار، ج 1، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، 1373ش.
15. مغنيه، محمد جواد؛ الكاشف، ترجمه موسي دانش، چاپ اول، مؤسسه بوستان كتاب قم، 1383ش.
16. مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، چاپ دهم، دارالكتب الاسلاميه، 1372ش.
17. موسوي نسب، سيد جعفر؛ ابتلاء و آزمايش انسان در قرآن، چاپ اول، ارزشمند، 1385ش.
18. نهج البلاغه
19. الهامي نيا، علي اصغر؛ سيره اخلاقي معصومين:، چاپ اول، زمزم هدايت، قم، 1385ش.
20.

مقالات مشابه

مصداق شناسي «كلمات» در آية ابتلا

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی راد, پریسا عطایی

راهبرد تربيتي آزمايش الهي در آيات قرآن

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهحمیدرضا حاجی بابایی

رهایی از رنج در آموزه های قرآنی و آیین بودا

نام نشریهآموزه‌های قرآنی

نام نویسندهعلی جلائیان اکبرنیا, محمدحسن رستمی, سیدمحمدحسین موسوی, فیاض قرائی

بلاها و حوادث ناگوار

نام نشریهمبلغان

نام نویسندهجواد خرمی