بیان مسأله
یکی از ابعاد جهانیشدن، جهانیشدن
فرهنگی است که موجب گردیده تا دین مجدداً نقش پررنگتری در عرصه حیات عمومی جوامع
پیدا کند. همچنین، از آنجایی که دین منبع قابلتوجهی در توجیهسازی، هدایت و
مشروعیتبخشی به کنشهای انسانی محسوب میشود، همین امر ضروری مینماید تا به طور
دقیق تأثیر و تأثرات این دو پدیده (دینگرایی و جهانیشدن) مورد بررسی و مطالعه
مستمر سیاستشناسان و پژوهشگران قرار گیرد. در این بین، به باور برخی از
پژوهشگران، اسلام سیاسی یکی از پرمناقشهترین موضوعات دوران معاصر و نیز منشاء
برخی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر در ابعاد ایجابی و سلبی بوده است. برای مثال،
از حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001 بهعنوان نقطه عطفی در افزایش توجهات جهانی
نسبت به پدیده اسلامگرایی (اسلام سیاسی) در بعد سلبی آن یاد میشود؛ حادثهای که
به صراحت، اسلام سیاسی را بهعنوان یکی از عمده عوامل آشوبساز در نظم بینالمللی
مستقر معرفی مینمود. آغاز هزاره سوم همزمان با تشدید روند جهانیشدن، موجب برجستهتر
شدن اهمیت اسلام سیاسی در عرصه معادلات جهانی به ویژه موضوع صلح و امنیت بینالمللی
شد. پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان یک انقلاب دینی موجب تقویت جایگاه نظریات
انتقادی و هنجاری در جهان معاصر گردید که این پدیده از جنبه ایجابی قابل بحث و
بررسی است.
از میان گونههای مختلف اسلام سیاسی،
این مقاله بررسیهای خود را صرفاً بر گفتمان اسلام سیاسی شیعی حاکم بر جمهوری
اسلامی ایران محدود میسازد. بند 16 از اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،
دولت را موظف کرده است تا برای «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام»[1]
همه امکانات خود را به کار ببندد. بر همین اساس، گفتمان حاکم بر انقلاب اسلامی
ایران موجب تأسیس الگویی از حکمرانی دینی مبتنی بر ارزشها و اصول برآمده از
اندیشه اسلامی شیعی گردید که بر مدار ارزشهایی چون استقلالطلبی، رهاییبخشی،
امپریالیسمستیزی، عدالتطلبی و معنویتخواهی قرار داشت که به علت جهانشمول بودن
ماهیت آن مورد توجه اندیشمندان و نیز افکار عمومی جهان قرار گرفت.
از سوی دیگر، همزمانی وقوع انقلاب
اسلامی با خیزش امواج جهانیشدن موجب تسهیل و تسریع در انتقال این ارزشها به خارج
از مرزهای آن شد که این خود موجب بروز فرصتها و چالشهایی برای انقلاب اسلامی
گردید که در این نوشتار صرفاً به تحلیل لایهای علل موجده این چالشها بر حوزه کنش
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. برخی این چالشها عبارتند از:
چالشهای حقوق بشری همچون اجرای حدود شریعت مانند اعدام، حقوق اقلیتهای سیاسی و
مذهبی، حقوق اجتماعی و سیاسی مخالفان و نیز چالشهای سیاسی ـ امنیتی همچون حمایت
از جنبشهای آزادیبخش، حمایت از مقاومت اسلامی در منطقه، هژمونستیزی(استکبارستیزی)
و اسرائیلستیزی. بر این مبنا، این پژوهش کوششی است برای پاسخ به این سؤال که چرا
اندیشه سیاست خارجی برآمده از گفتمان اسلام سیاسی شیعی در عصر جهانیشدن با چالش
مواجه است؟
این مقاله با استناد به آیات قرآن و
نیز با بهرهگیری از روش تحلیل لایهای علتها میکوشد تا به بررسی علل و زمینههای
بروز چالشهایی بپردازد که جهانیشدن برای کنش سیاست خارجی مقاومتجویانه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت برآمده
از گفتمان اسلام سیاسی شیعی فراهم آورده است. شناسایی علل موجده چالشهای ناشی از
جهانیشدن برای کنش سیاست خارجی مقاومتجویانه
میتواند به طرحریزی یک برنامه اقدام در عرصه روابط خارجی کشور منجر شود
که با پرهیز از آسیبهای احتمالی و نیز بهرهگیری مطلوب از فرصتهای موجود، بیشینه
منافع ملی کشور را در عرصه بینالمللی تأمین نماید.
تعريف مفاهيم و ابعاد موضوع
از آنجا که هر پژوهش بر ارکان مفهومی
استوار بوده و تحدید معنایی واژگان، پیششرط طراحی یک برنامه پژوهشی برای شناخت
واقعیتهاست، لازم است ارکان مفهومی به طور دقیق تبیین شود. مهمترین مفاهیم مورد
بحث در این پژوهش عبارتند از:
- اسلام سیاسی شیعی: هرچند همه
قائلین به اسلام سیاسی مدعای واحدی مبنی بر جامعیت اسلام و ضرورت تأسیس یک الگوی
اسلامی از سیاستورزی و حکمرانی را مطرح میسازند، با این حال، فرق اسلامی روش
واحدی را برای عملیاتی کردن آن برنمیگزینند؛ درواقع، اختلافات فقهی و کلامی موجود
در هر یک از نحلهها و فرق اسلامی، منجر به اتخاذ روشهای مختلفی برای تعقیب این
هدف شده است. از این رو طبیعی است اسلام سیاسی شیعی با اسلام سیاسی سنی تفاوتهای
آشکاری داشته باشد که این تفاوتها در حوزه نظر و عمل خود را نمایان میسازند.
اعتقاد به اصولی قرآنی[2]
چون عدالتخواهی و عدالتطلبی[3]،
پذیرش نظام سیاسی امامت در مقابل نظام سیاسی خلافت اهل سنت[4]،
مهدویت[5]
و فرجامباوری تاریخی، صلحطلبی و خشونتگریزی[6]،
اخلاقگرایی[7]،
میانهروی[8]
و حکمتگرایی و حجیت عقل[9]
و ... وجه بارز تفاوت اسلام سیاسی شیعی با رقیب سنی خود است.
ذکر این نکته نیز ضروری است که اسلام
سیاسی شیعی نیز خود حسب انشعابات دورن گفتمانی خود، از زیرشاخههای مختلفی
برخوردار است که محقق با توجه به نقش محوری امام خمینی در صورتبندی گفتمان اسلام
سیاسی شیعی حاکم بر جمهوری اسلامی، به قرائت ایشان از اسلام سیاسی بسنده کرده است.
- جهانیشدن: اختلافنظر در خصوص
واحد تحلیل در بررسی فرایند جهانیشدن موجب شده است تا شاهد ارائه تعاریف گسترده و
متنوعی از مفهوم جهانیشدن در ادبیات نظری موجود باشیم. از این رو، چنانچه جهانیشدن
را از بعد تأثیرات اقتصادی آن در نظر بگیریم، تعاریف موجود به طور عمده بر ادغام
بازارهای ملی در گستره فراملی و جهانی و نیز ظهور قدرتمند بازیگران غیردولتی در
این خصوص تأکید دارد؛ سیالیت جریانهای مالی در نظام بینالمللی و امکان تحرک و
جابجایی بالای آن از ویژگیهای اصلی جهانیشدن در این دیدگاه محسوب میشود. از بعد
سیاسی، کاهش اهمیت مرزها، افزایش پیوندهای فراسرزمینی و وابستگی متقابل بازیگران
نظام، وجوه شاخص جهانیشدن محسوب میشود. از حیث فناورانه، جهانیشدن به سهولت و
سرعت در انتقال اطلاعات و ایجاد یک جامعه شبکهای در گستره جهانی اشاره دارد. از
حیث فرهنگی نیز جهانیشدن به امکان نشر و اشاعه ارزشهای کمتر مجال یافته در دوران
پیشین و نیز ایجاد زمینه برای ظهور و بروز خرده گفتمانها اشاره دارد.
درمجموع، جهانیشدن را میتوان به
مثابه فرایند فشردگی فزاینده زمان و فضا دانست که به واسطه آن مردم دنیا کموبیش و
به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی ادغام میشوند. به بیان دیگر جهانیشدن
معطوف به فرایندی است که در جریان آن فرد و جامعه در گسترهای جهانی با یکدیگر
پیوند میخورند (گلمحمدی، 1391: 20).
روش پژوهش
این پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل
لایهای علتها[10]
انجام میگیرد. این رویکرد که متعلق به سنت آیندهپژوهی انتقادی است، توسط سهیل
عنایتالله[11]
آیندهپژوه پاکستانی-استرالیایی ابداع شده است. هرچند تحلیل لایهای علتها، گاهاً
بهعنوان یک روش آیندهپژوهی مطرح میشود، اما در واقع یک رویکرد تفکری است که
محصول پساساختارگرای است. این رویکرد بهعنوان یک رویکرد ساختارشکن از محقق میخواهد
که برای تبیین و تحلیل واقعیات موجود هر چه میتواند به خارج از سطح اولیه علل
نظاممند بیندیشد تا بتواند سناریوها و راهبردهای خلاقانهتر و ژرفتری را برای حل
مسائل و چالشها ارائه کند. بر این اساس، روش تحلیل لایهای علتها، در چهار سطح
لیتانی [12](Litany)، سطح نظامهای علمی، سطح
گفتمانی/ جهانبینی و در نهایت سطح اسطوره/ استعاره به تحلیل واقعیتها میپردازد.
در این سطوح تحلیلی، سطح نخست واقعیت
مورد مشاهده که عنایتالله آن را «لیتانی» مینامد، توصیف میگردد. در این سطح، روندهای
کمی و مسائل همانطور که به وسیله رسانههای خبری مورد استفاه قرار میگیرند، گاهاً
اغراق میشود و گاه برای مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. درواقع در سطح
نخست، رویدادها، موضوعات و روندها به یکدیگر مرتبط نیستند و به صورت غیرمرتبط رخ مینمایند.
این سطح، سطح متعارف بیشتر تحقیقات آیندهپژوهانه است و میتواند به سادگی سیاست
ترس[13]
را ایجاد کند. سطح لیتانی قابل مشاهدهترین و آشکارترین سطحی است که به توانایی
تحلیل پائینی نیاز دارد. در این سطح فرضیهها به ندرت مورد سؤال قرار میگیرد.
لذا، این لایه آشکارترین لایه از لایههای چهارگانه بوده و معرف دیدگاه شکلی و
پذیرفته شده از پدیده مورد بررسی است. آسیبشناسی پدیدهها در این لایه، سطحی و
برای همگان قابل لمس است. رویدادها، موضوعات و روندها نیز به صورت مستقل و بدون
ارتباط و تأثیر متقابل دیده میشوند. چنین ارزیابی از پدیدهها و آینده آنها را
میتوان آیندهپژوهی متعارف نامید (Inayatullah, 2004: 16).
در سطح دوم به کشف علل نظاممند، از
جمله عوامل اجتماعی، فناورانه، اقتصادی، سیاسی، زیستمحیطی و تاریخی) میپردازیم
که این سطح، معمولاً در پژوهشهای آکادمیک به خصوص در حوزه فنی و تجربی مورد
استفاده قرار میگیرد. در این سطح تفسیر برای اساس دادههای کمی است. این سبک از
تحلیل معمولاً توسط مؤسسات سیاستگذاری مفصلبندی شده و به عنوان سرمقاله در روزنامهها
و یا در مجلات نه صرفاً علمی منتشر میشوند. نقش دولتها و دیگر بازیگران و نیز
منافع، اغلب در این سطح مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. در این سطح دادهها مورد
سؤال قرار میگیرند اما گفتمانی که این موضوعات را شکل داده مورد سؤال قرار نمیگیرد
(Inayatullah, 2004: 17).
عنایتالله معتقد است برای تحلیل
عمیقتر باید به سطح سوم یعنی لایه گفتمانی و جهانبینی رجوع کرد. هر جهانبینی در
مجموعهای از ارزشها خلاصه میشود و بنابراین، هدف این لایه، کشف پارادایمها و
ارزشهای بنیادینی است که لیتانی را خلق کرده و سعی در مشروعسازی آن دارند. از
نظر عنایتالله در این سطح میتوان به اکتشاف این امر پرداخت که چگونه گفتمانهای
مختلف (مثلاً ایدئولوژیها و جهانبینیهای بیان شده از طریق تمدنها و معرفتها)
واقعیتهای اجتماعی را بر میسازند.
در نهایت در لایه چهارم، یعنی سطح اسطوره/
استعاره، به ریشهیابی عمیقتر علل پرداخته میشود. باید توجه داشت که غرض از
اسطوره در این جا ایدهالها و مطلوباتی است که در پشت هر واقعیت اجتماعی پنهان
شدهاند. سطح اسطوره – استعاره به ما میآموزد که
برای ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت نیاز به سرایش داستانهای جدید داریم (Inayatullah, 2004: 17).
در مجموع، هر چه از لایههای بالایی
به سمت لایههایی پائینی پیش میرویم، سناریوها و راهبردها، بلند مرتبهتر و در
نتیجه اثرگذارتر میشوند. با خلق این مجموعه سناریوها/ راهبردها، آیندهپژوهان در
واقع یک بستهی سیاسی کامل و متنوع را به سیاستگذاران پبشنهاد میکنند که حاوی
سیاستها و اقدامات کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت است.
پیشینه
تحقیق
بهروزلک (1386) در کتاب خود با عنوان
«جهانیشدن و اسلام سیاسی در ایران»، میکوشد با تحلیل چالشهایی که جهانیشدن بر
اسلام سیاسی ایرانی ایجاد کرده است، واکنشها و پاسخهای گفتمانهای اسلام سیاسیای
را که به گفتمان امام خمینی وفادار بودهاند، بررسی کند و نگرش آنها را درباره
هویت سیاسی، با توجه به این چالشها تجزیه و تحلیل نماید.
توانا و دیگران (1390) در مقالهای
با عنوان «آینده اسلام سیاسی در عصر جهانیشدن: دیدگاههای مختلف» این دیدگاه را
مطرح میکند اسلام بنا به ماهیت پدیدهای خشونتآمیز و غیردموکراتیک نیست اما
ضرورتاً با مفاهیم مدرن غربی نیز همخوانی ندارد. بر اساس این دیدگاه اسلام سیاسی
هرچند پدیدهای مدرن است اما ریشه در سنت عمیق اسلامی دارد. نگارندگان این مدعا را
مطرح میسازند که از نظر ماهیت، اسلام سیاسی نه خشونتمحور بلکه عقلمحور است
هرچند این عقل محوری مبنایی الهی بشری دارد و نه صرفاً اومانیستی.
پوراحمدی و ذوالفقاری (1394) به
مطالعه انواع مدلهای اسلام سیاسی و تعامل آنها با سیاست جهانی پرداختهاند. به
باور نگارندگان، به رغم ارجاع مشترک قرائت اسلام سیاسی به یک منبع دینی، در عمل
بروندادهای اجتماعی و فرهنگی نسبتاً متفاوتی در قبال نوع مواجهه با جهانیشدن،
مدرنیته، سکولاریزم، نظم نوین جهانی، آمریکاگرایی، اروپامحوری، غربستیزی و… داشته و دارند. در این اسلام سیاسی شیعی به نمایندگی جمهوری اسلامی
ایران در پی تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای و دستیابی به جایگاه مرجعیت ایدئولوژیک
دنیای اسلام بوده است. خطمشی و رفتار سیاست خارجی مقاومتجویانه ایران طی چهار دهه اخیر به شدت تحت تأثیر این
خواست و اراده بوده که از ماهیتی ایدئولوژیک و ژئواستراتژیک برخوردار بوده است.
نادری (2015) در کتاب خود با عنوان
«ژئوپلیتیک شیعه و اسلام سیاسی در خاورمیانه»[14]، با
ابداع مفهومی به نام «عقلانیت دولتی تشیع[15]»
سعی در ارائه مدلی برای فهم سیاست خارجی ایران بر مبنای این ایدئولوژی و نحوه
تعامل سایر شیعیان در کشوهای خاورمیانه و به خصوص عراق پس از صدام با ایران به
عنوان مرکز هماهنگکننده سیاستهای شیعی داشته است.از دیگر نکات این کتاب، مقایسه اسلام سیاسی سنی و شیعی و نیز نحوه بروز
و ظهور آنها در عرصه سیاستهای منطقهای و جهانی است. اسلام سیاسی سنی به نظر
نگارنده به بنیادگرایی القاعده و ظهور داعش ختم شده است، اما اسلام سیاسی شیعی به
بازیگری سازنده در فضای بینالمللی منجر میشود و لذا میتوان با آن به تعامل
پرداخت.
فریبایی و شیرودی (1396) در مقالهای
با عنوان «گفتمان سیاسی شیعی؛ جهانیشدن و بازتولید سلفیگری معاصر» این مدعا را
مطرح میکنند که روند تکامل در چارچوب نظری و ساختار عملی گفتمان سیاسی شیعه و
پیوند آن با گفتمان جهانی، موجب رقابت گفتمان تسنن رادیکال با آن شده و روند
ضددموکراتیک تسنن رادیکال، بحران در جهان اسلام را افزایش داده و خشونت در منطقه و
جهان را تشدید کرده است.
ضابطی و همکاران (1396) در پاسخ به
این سؤال که جهانیشدن چه فرصتهایی را برای اسلام سیاسی شیعی فراهم آورده است،
چنین اظهار میدارند که جهانیشدن فرصت طرح و ارائه ایدههای سیاسی و جامعه شناختی
اسلام سیاسی شیعی را در عرصه جهانی فراهم ساخته و این امر موجب شده است تا این
قرائت از اسلام تلاش نماید تا در فضای جهانیشدن به یک گفتمان تبدیل شود.
مرور ادبیات موجود حاکی از آن است که
پژوهشهای موجود بیشتر به توصیف فرصتها و یا بررسی روابط متقابل اسلام سیاسی شیعی
با پدیده جهانیشدن پرداختهاند و پژوهش مستقلی درباره چرایی بروز چالشهای روابط
خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران در عصر جهانیشدن با تأکید بر وجه گفتمانی آن ـ به
مثابه نمود برجسته اسلام سیاسی شیعی ـ انجام نشده است.
تحلیل لایهای چرایی وجود تعارض جهانیشدن با سیاست خارجی
مقاومتجویانه اسلام سیاسی در ایران
1-
سطح لیتانی
در سطح لیتانی چنانچه عنایتالله نیز
بدان اشاره میکند بر مؤلفهها و عواملی تأکید میشود که موجد «سیاست ترس» شوند.
در این سطح، ابزارهای نوین ارتباطی و نیز رسانههای خبری نقش مؤثری ایفا میکنند.
از این رو، با توجه به این که سیاست اسلامهراسی به طور عام، و پروژه ایرانهراسی
و شیعههراسی به طور خاص تأثیر بسزایی در برساخته شدن تصویر سیاست خارجی مقاومتجویانه اسلام سیاسی شیعی در سطح نظام بینالملل دارند،
شاهد آن هستیم که طی دهههای اخیر تلاش بسیاری از جانب مطبوعات و رسانههای جمعی
برای تخریب چهره اسلام سیاسی شیعی صورت پذیرفته است. تلاش برای ارائه چهرهای خشن،
غیرمنعطف و آشوبطلب از اسلام سیاسی یکی از اهداف این بازیگران جدید نظام بینالملل
است.
علاوه بر رسانههای جمعی، شبکههای
اجتماعی[16]
و رسانههای اجتماعی[17]
همچون فیس بوک، توییتر، یوتیوب، اینستاگرام، لینکدین و ... یکی دیگر از نقشآفرینان
مهم این عرصه به شمار میروند. امکان به اشتراکگذاری عقاید، دیدگاهها و اخبار
وقایع در این بستر موجب میشود تا ایده تعلق به جامعه جهانی و نیز تحقق اندیشه
جهانوطنی بیش از پیش به واقعیت نزدیک شود. انعکاس پردامنه مسائل ادعایی حول
موضوعاتی چون وضعیت فعالان حقوق بشری، محیطزیستی و زندانیان سیاسی، حقوق زنان و
حقوق اقلیتها، آزادیهای اجتماعی و سیاسی، مطبوعات و ... از جمله مصادیقی است که
بر بستر انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات ناشی از امواج جهانیشدن موجبات بروز
چالشهایی برای روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است. این ابزارها
با پروپاگاندای وسیع خود نقش تعیینکنندهای در برساختگی تصویر غیرواقعی از جمهوری
اسلامی در اذهان عمومی داشته که همین امر زمینه بروز برخی چالشها را در سطح نظام
بینالملل فراهم میآورد.
نتیجه این وضعیت چنانچه سهیل عنایتالله
نیز بیان میدارد اغلب به حس بیتفاوتی (اینکه هیچکاری نمیتوان انجام داد)، حس
عدم همیاری (اینکه چه کاری میتوانم انجام دهم؟) و اقدام پیشبینی شده (اینکه چرا
آنها در مورد آن کاری انجام نمیدهند؟) منجر میشود.
قرآن کریم علل مختلفی را برای چرایی
اتخاذ سیاست ترس توسط دشمنان نظام اسلامی بیان میکند. یکی از مهمترین دلایل این
امر، تلاش برای مانع شدن از معرفی نورانیت مکتب قرآن است. قرآن کریم در آیه 8 سوره
صف اینگونه بیان میکند که: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ
بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ». درواقع،
چنانچه مکتب اسلام بتواند مجالی برای عرضه آرمانها و راهکارهای خود برای برون
رفت بشر از چالشهای زندگی مدرن پیدا نماید، پایههای تمدن لیبرال دموکراسی غرب به
لرزه در خواهد آمد و حقانیت اسلام در گستره جهانی به رخ کشیده خواهد شد. از همین
رو، پروژه اسلام هراسی و ایران هارسی در صدر سیاستهای قدرتهای استکباری جهان
قرار دارد تا مانع از بروز این مهم شوند.
یکی دیگر از علل پیروی از سیاست ترس،
مأیوس کردن جبهه مؤمنان از پیگیری آرمانهای مکتب اسلام است. قرآن کریم در آیه 120
سوره بقره اینگونه تصریح می کند «وَلَن تَرضى عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى
تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم». درواقع، تلاش جبهه مستکبرین عالم بر این مسئله تمرکز یافته
است تا با بهرهگیری از ابزارهای مختلف، جوامع اسلامی به سوی تمایلات خود بکشانند
و اراده ایشان در پیمودن اصول و اندیشه مکتب اسلام را سست نمایند.
2-
سطح علل تجربی
1-2-
علل فناورانه: دموکراتیزاسیون فناوری
فرایند فشردهشدن فزاینده زمان و فضا
در عصر جهانیشدن موجب شده تا این امکان برای هر خرده گفتمان و جریان فکری که تا
پیش از این مجالی برای معرفی شایسته و بیواسطه خود نداشته است فراهم آید تا
بتواند بهطور مستقیم به معرفی و نشر عقاید و دیدگاههای خود اقدام نماید. درواقع،
جهانیشدن بستر مناسبی را برای رشد خرده گفتمانها در گستره جهانی فراهم آورده
است. عواملی چون افزایش پرتعداد رسانههای تصویری، شنیداری و رقومی بینالمللی،
افزایش ضریب نفوذ اینترنت در جوامع، افزایش آسیبپذیری و درنتیجه، وابستگی متقابل
جوامع، شکلگیری جامعه شبکهای، سهولت در دسترسی به اطلاعات، افزایش فزاینده شبکهها
و رسانههای اجتماعی همچون توییتر، فیس بوک و ... و در در نتیجه تحقق ایده هر
شهروند ـ یک رسانه موجب شده است تا هر پدیده و رخدادی از این امکان برخودار شود تا
در یک گستره جهانی انتشار یابد. این فرایند را توماس فریدمن[18]
(1999)، فرایند «دموکراتیزاسیون
تکنولوژی»[19]
نامیده است؛ فرایندی که قابلیت جهانیشدن پیامها را به هر کاربری میدهد.
فرید ذکریا، اندیشمند نومحافظهکار
آمریکایی، تأثیر «دموکراتیزاسیون تکنولوژی» بر امنیت بینالمللی را این چنین تعریف
میکند:
روند دموکراتیزاسیون تکنولوژی و
اطلاعات به این معناست که تقریباً همه افراد میتوانند به هر چیزی دسترسی داشته
باشند، مثلاً سلاحهای کشتار جمعی. اکنون میدانیم که در دهه ۱۹۹۰ اسامه بن لادن
به طور جدی روی یک برنامه سلاحهای میکروبی کار میکرد. اما آنچه بیش از همه شگفتآور
است این است که اطلاعات علمی و جزوههایی که در پایگاههای القاعده در کابل یافت
شدند نه اسرار به سرقت رفته از آزمایشگاههای دولتی، بلکه مدارک به دست آمده از
اینترنت بودند. امروز تمام آنچه برای یافتن منابع سیاه زخم، دستورالعمل تولید سم،
یا روشهای تولید سلاح شیمیایی لازم است تنها یک جستوجوگر قوی در اینترنت است.
متاسفانه همین منابع باز به زودی فرد دیگری را قادر خواهد ساخت یک بمب کثیف بسازد.
لازمترین چیز دانش و آگاهی است که طی یک دهه گذشته به شکل گستردهیی منتشر شده
است. امروزه حتی فناوری هستهیی نیز در دسترس عموم است. هرچه باشد این فناوری، یک
دانش فنی با سابقه پنجاه ساله و بخشی از دنیای رادیوهای ای ام و تلویزیونهای
سیاه و سفید است. این را هم بنامید دموکراتیزاسیون خشونت (زکریا، 1384: 12).
در خصوص نحوه و میزان تأثیرگذاری بعد
فناورانه جهانیشدن بر بروز چالشهای سیاست خارجی مقاومتجویانه جمهوری اسلامی ایران، دیدگاههای متفاوت و گاه
متباینی وجود دارد؛ برخی بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران توان تابآوری و
مقاومت در برابر بعد تکنولوژیک فرایند جهانیشدن را ندارد و در نهایت چارهای جز
پذیرش نظم نوین نخواهد داشت (بشیریه، 1381: 175)؛ این در حالی است که برخی دیگر بر
این باورند که جهانیشدن به خلق فرصتهای مغتنمی در حوزه فناوری منجر شده است و
این امکان از حیث فناورانه وجود دارد که بتوان به نشر دیدگاهها و عقاید متفاوت با
جریان اصلی اقدام کرد. تأسیس رادیوها، شبکههای خبری و روزنامههای آنلاین
غیرفارسیزبان در جمهوری اسلامی همچون شبکه العالم، پرس تی وی، سحر، الکوثر،
هیسپان تی وی، و روزنامههای تهران تایمز، کیهان اینترنشنال، فایننشال تربیون،
ایران دیلی و ایران نیوز نتیجه همین رویکرد است.
جهانیشدن در بعد فناورانه خود این
امکان را فراهم میسازد تا برخی اقدامات ـ هر چند کوچک ـ در سطح فردی، محلی و یا
ملی در گسترهای فراملی انعکاس یابد و موجبات بروز چالشهایی برای عرصه روابط
خارجی کشور را فراهم آورد. طرح موضوعاتی همچون مسئله زنان، حقوق اقلیتها، حقوق
بشر و یا حتی اظهار نظر و موضعگیری افراد
در بستر ابزارها و شبکههای نوین ارتباطی میتواند به بروز چالش در عرصه روابط
خارجی کشور منجر شود.
بررسی چالش جهانی شدن از دیدگاه قرآن
کریم امری چند وجهی است؛ از یک منظر قرآن کریم اساساً دین را پدیدهای جهانشمول و
نه محلی معرفی میکند و مخاطب خود را نه صرفاً طائفه مومنان، بلکه در بیشتر موارد
نوع بشر معرفی میکند. این امر بر این حقیقت دلالت دارد که پیام قرآن و مکتب،
پیامی ورای زمان، مکان، نژاد و دیگر مولفههای تمایزبخش امروزین رایج در بین ابناء
بشر است.
از منظر دیگر، جهانی شدن به مثابه یک
فرایند، سبب سهولت در انتقال پیام و کوتاه شدن فاصله میان جوامع انسانی شده است.
این امر، میتواند ظرفیت بالایی برای توسعه روابط انسانی فراروی نظام اسلامی قرار
دهد تا از طریق ابزارهای مدرنیته، به معرفی هر چه بیشتر اندیشه اسلامی بپردازد.
چراکه بر اساس آموزههای قرآن کریم، هدف نهایی رسالت انبیاء و نزول کتاب، احیاء
انسانها[20]
و تحقق حیات طیبه بر روی زمین است.
2- 2-
علل سیاسی: آرمان رهاییبخشی و هژمونستیزی
یکی از مهمترین دالهای کانونی در
گفتمان اسلامی سیاسی، اندیشه رهایی بخشی است. قرآن کریم در آیات متعدد هدف از
رسالت انبیاء را اسقاط سلطه ستمکاران و رهایی بشر از یوغ طواغیط زمان معرفی میکند.
در نگاه قرآن، انسان، آزاد آفریده شده است و این آزادی موهبتی الهی برای بشر است
تا در پرتوی آن کمالات وجودی خویش را بالفعل نماید و به حقیقت بندگی، نائل شود.
این اصل (رهایی بخشی)، از اصول متقن نظام اسلامی در عرصه روابط خارجی است که
پیگیری آن موجب بروز چالشها و محدودیتهایی برای کنش سیاست خارجی شده است. از
همین رو، در بعد سیاسی علل بروز چالش در حوزه روابط خارجی جمهوری اسلامی در مواجهه
با جهانیشدن، میتوان به تباین و تعارض خطمشی و اصول حاکم بر کنش سیاست خارجی
مقاومتجویانه جمهوری اسلامی با خط مشی و
اصول حاکم بر گفتمان جریان غالب و عمده نظام جهانی سخن به میان آورد. بی شک،
بازیگران عمده نظام بینالملل میکوشند تا ضمن تداوم بخشیدن به حفظ سلطه خود بر
جهان معاصر، به تقویت و تعمیق روندهای کنونی جهانی نیز اقدام نمایند. در واقع، از
این منظر، جهانیشدن به مثابه ابزاری برای نیل به این مقصود عمل میکند. نقطه آغاز
چالش با جهانیشدن نیز به همین مسئله باز میگردد. جمهوری اسلامی با رویکردی
انتقادی به نظم بینالمللی موجود درصدد نقد وضع موجود و ارائه الگویی بدیل از نظم
جهانی مطلوب است.
از حیث تاریخی، همزمان با پایان
یافتن جنگ جهانی دوم و درنتیجه بروز دگرگونی در ساختار نظام بینالملل، شاهد ظهور
الگوهای جدیدی از توسعهطلبی، هژمونیکگرایی و ادغامسازی کشورهای جهان توسط قدرتهای
هژمون و بیشینهخواه جهان هستیم که برای تحقق اهداف خود از جلوههایی از سلطه و
جهانگرایی بهمنظور یکدست کردن نظام جهانی بهره میگیرند (قربانی و محمودیکیا،
1396: 102) که این جهانگرایی در اعمال محدودیت بر آزادی عمل دیگر جوامع و به زیر
سلطه درآوردن آنها بروز و ظهور مییابد. درواقع، ساختار نظام بینالملل موجود با
هدف بیشینهسازی منافع قدرتهای سلطهگر و به بهای به استضعاف دیگر ملل جهان، به
خدمت دارندگان قدرت هژمون در این نظام گرفته میشود.
در مقابل این جریان و به سبب عوامل
متعددی چون قابلیت انسانها برای ساختن آینده خود از طریق اراده و آگاهی، خودمختاری
(آزادی عمل) و نیز توانایی و رغبت او برای رهایی از ساختارهای سلطه و سرکوب و نیز
الغاء بسترها و بافتهای اجتماعی محدودیتساز و زمینهساز بیعدالتی از طریق
بازتعریف و صورتبندی مجدد عدالت و برابری در نظام بینالملل، زمینه برای طرح
رهیافتهای نظری نوین در عرصه سیاست جهانی فراهم شد. بر همین اساس، جمهوری اسلامی
ایران، تحقق آرمان «رهایی» را مستلزم و متضمن اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی در
جامعه داخلی و بینالمللی از طریق برچیدن نظم و نظام بینالمللی مستقر میداند.
از این منظر، هرچند عواملی چون ساختار نظام بینالملل،
توزیع نابرابر منابع و ارزشها، وابستگی نامتقارن فرهنگی ـ اقتصادی و نیز وجود
روابط ناعادلانه میان کشورها، موجب پیدایش شکاف عمیقی در روابط انسانی جهان معاصر
شده، بااینحال، یکی از موضوعات کانونی در کنش سیاست خارجی مقاومتجویانه جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای تغییر وضع
موجود و پیریزی نظمی به دور از ظلم، بیعدالتی و سلطهگری در نظام بینالملل است.
3-
علل گفتمانی
عنصر گفتمانی علل بروز چالش در حوزه
روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران ریشه در مبانی اعتقادی برگرفته از نصوص کتاب مقدس
و نیز منظومه فکری رهبران و پیشگامان انقلاب دارد. بر این اساس، هرچند اسلام سیاسی
شیعی به مجاهدتها و مبارزات چندین نسل از مصلحان و آزادیخواهان مسلمان در طول بیش
از یک قرن گذشته باز میگردد، اما به طور مشخص با مبارزات سیاسی امام خمینی و
استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران طی چهار دهه اخیر صورت تحقق یافته است. نقش
برجسته امام خمینی در رهبری تمایلات سیاسی توده مردم و تأسیس نظام سیاسی مبتنی بر
اصول و ارزشهای اسلامی موجب گردید تا گفتمان اسلام سیاسی دست برتر را در رقابت با
دیگر گفتمانهای موجود در جامعه ایرانی همچون گرایشات لیبرالی، مارکسیستی و ...
پیدا کند. درواقع، مکتب فقهی که امام خمینی پیرامون الگوی سیاستورزی تأسیس نمود
بر این اصل استوار بود که دین اسلام و مکتب اهلبیت(ع) دربردارنده یک برنامه جامع
برای تمام ساحتهای زندگی بشری و به طور مشخص برای حوزه سیاست و حکمرانی است.
چنانچه ایشان در این رابطه میفرمایند:
حقوق اسلام یک حقوق مترقی و متکامل و جامع است. کتابهای قطوری که از دیر
زمان در زمینههای مختلف حقوقی تدوین شده، از احکام قضاء و معاملات و حدود و قصاص
گرفته تا روابط بین ملتها و مقررات صلح و جنگو حقوق بینالملل عمومی و خصوصی، شمهای
از احکام و نظامات اسلام است. هیچ موضوعی حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر
نداشته و هیچ حکمی درباره آن نداده باشد (امام خمینی، ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی:
12).
طبیعی است گفتمان سیاسی امام خمینی
به دلیل تعارضات بنیادینی که با گفتمان مسلط جهانی ـ لیبرال دموکراسی ـ دارد، موجب
پدید آمدن تنازع گفتمانی در جهان معاصر گردید و بالطبع چالشهایی را برای کنش
سیاست خارجی مقاومتجویانه جمهوری اسلامی
ایران به عنوان نهاد برآمده از اندیشه سیاسی شیعی ایجاد نموده است. این در حالی
است که از منظر عملگرایانه و نتیجهگرایانه، تأسیس نظامات سیاسی ـ هرچند کوتاه
مدت ـ مبتنی بر اندیشه اسلام سیاسی سلفی در کشورهایی چون افغانستان، سوریه و عراق،
منشاء بیشترین تهدیدات برای نظم، اصول و ارزشها نظام بینالمللی موجود بوده است،
اما در مقابل، اندیشه سیاسی شیعی ضمن حفظ عناصر و مولفههای اساسی تفکر اسلامی،
ایدهها و نشانههایی را از دنیای مدرن به عاریت گرفته و بر اصولی چون دموکراسی،
انتخابات، تحزب، مجلس، تفکیک قوا، آزادیهای فردی، مالکیت فردی و ... تأکید داشته
و آنها را به رسمیت میشناسد.
از حیث تاریخی و گونهشناسی اسلام
سیاسی نیز همواره شاهد تفوق حاکمیت گفتمان اسلام سیاسی سنی بودهایم و کمتر مجالی
برای طرح و معرفی اسلام سیاسی شیعی فراهم میآمده است. درواقع، صدای بلند اسلام
سیاسی بیشتر از چارچوب نحلههای سنی مذهب عینیت یافته و حوادث برجستهای نیز همچون
حملات تروریستی سال 2001 نیز با حمایت و عاملیت اعراب سنی مذهب به وقوع پیوسته است
و نشانهای از جریانهای اسلامگرای شیعی در این گونه حوادث دیده نمیشود.
با این وصف، جهانیشدن موجب شده است
تا اسلام سیاسی شیعی، از فرصت ممتازی برای معرفی دیدگاهها و ظرفیتهای فکری خود
در مواجهه با مسائل کنونی مطرح در سطوح ملی، بینالمللی و جهانی برخوردار شود و
ایدههای سیاسی و جامعهشناختی خود را در گستره جهانی عرضه نماید. اسلام سیاسی
شیعی تلاش دارد تا از طریق فرصتهایی که جهانیشدن برای آن فراهم آورده است و نیز
با تأکید بر ویژگیهایی چون حجیت عقل و درنتیجه، ارائه چهره عقلانی از دین، سازگار
با فطرت بشری، صلحجو و در عین حال انقلابی و ظلمستیز، عدالتخواه، معنویتگرا در
عین گرایش به توسعه و پیشرفت، بهعنوان یک گفتمان بدیل در جهان معاصر مطرح گردد.
1-3-
عدالتخواهی
عدالتطلبی مهمترین دال کانونی عمل
سیاست خارجی مقاومتجویانه در اسلام سیاسی
شیعی است. این امر که در کلام و نیز تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی امامان شیعه و
به خصوص سیره سیاسی امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اسلام، امام علی بن ابیطالب(ع)
ریشه دارد، بر این امر تأکید میورزد که عدالت، قویترین پایه و اساس حکمرانی چه
در عرصه ملی و چه در عرصه بینالمللی است[21].
از منظر قائلین به اسلام سیاسی،
نظام بینالمللی نظامی است غیرعادلانه که فرصتها و منابع آن در اختیار بخش بسیار
محدودی از جامعه ـ به صورت یک جامعه الیگارشیک و بسته ـ قرار دارد و رابطه حاکم بر
کنشهای انسانی به صورت رابطه استثماری طبقه حاکم اقلیت بر اکثریت است.
جهانیشدن به تشدید وضعیت بیعدالتی
در نظام بینالملل منجر شده است[22].
آمارهای جهانی از وضعیت نابرابری، شکاف طبقاتی، فقر، بی کاری، توزیع ثروت در
جامعه، مرگ و میر زنان و کودکان، میزان دسترسی به آب آشامیدنی، سطح سلامت و
بهداشت، میزان شیوع بیماریهای واگیردار و ... به تعمیق هرچه بیشتر نابرابری و بی
عدالتی در جهان منجر شده است؛ چنانچه بر پایه گزارش توسعه انسانی سازمان ملل (UNPD) در 1960، سهم درآمد 20
درصد ثروتمندترین مردمان در جهان از درآمد جهانی، نزدیک به 30 برابر بیشتر از سهم
درآمد 20 درصد فقیرین مردمان بوده است. این نسبت در سه دهه بعد همواره رو به
افزایش داشته به گونهای که در 1990 به 60 برابر رسیده است. سرعت گرفتن پدیده
جهانیشدن پس از دهه 1980، پیامدهای ناخوشایندی در زمینه توزیع امکانت و ثروت در
میان مناطق و کشورهای داشته است. سلسله مراتب سنتی و ریشهداری که در سطح جهان
وجود دارد، تاکنون مزایا و زیانهای جهانیشدن را به گونهای نامتناسب به کشورهای
شمال سرازیر کرده است. بر این پایه، جهانیشدن عبارت است از فرایندی از نابرابریها،
با توزیع نابرابر سودها و زیانها که این نابرابری و نبود توازن، به قطببندی
کشورهای ثروتمند و کشورهای فقیر از یک سو و گروههای ثروتمند و فقیر در درون جوامع
از سوی دیگر انجامیده است (ضرابی و مغانی، 1386: 25-26).
2-3- ظلمستیزی
ظلمستیزی یکی دیگر از عوامل بروز
چالش در کنش سیاست خارجی مقاومتجویانه
گفتمان اسلام سیاسی شیعی با جهانیشدن است. این امر که در نصوص قرآن کریم[23]
و نیز به صورت خاص ریشه در قیام امام سوم شیعیان، حضرت حسین بن علی(ع) و حادثه
عاشورا دارد، بر این انگاره استوار است که قیام علیه ظالمین و برچیدن بساط نظام
مبتنی بر ظلم، یکی از اساسیترین اصول عمل دولت اسلامی در سطح کلان و نیز یک تکلیف
شرعی در سطح فردی است.
از همین رو، مبارزه با ظلم به يكي
ديگر از عناصر و مفاهيم اصلی گفتمان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تبدیل شده
است؛ زيرا برقراري عدالت در سطح بينالمللي، مستلزم مبارزه با ظالمانی است كه حقوق
كشورها و ملتهاي ضعيفتر را پايمال ميكنند؛ از اينرو، جمهوري اسلامي به عنوان
يك دولت ديني وظيفه دارد، افزون بر حمايت از مستضعفان و مظلومان، با ظالمان مبارزه
كند. بر همین مبنا، اصل یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی، سیاست
خارجی مقاومتجویانه جمهوری اسلامی ایران را «بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی
و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی
کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در
برابر قدرتهای سلطهگر و
روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب» استوار دانسته
است.
حال این سؤال مطرح میشود که چه
ارتباطی میان جهانیشدن و وضعیت ظلم در جهان معاصر وجود دارد؟[24]
با عنایت به این که از بعد اقتصادی جهانیشدن به عنوان مهمترین بعد این فرایند
یاد میشود، لذا بدیهی است تأثیرات اقتصادی جهانیشدن بازتابهای گستردهتری نیز
داشته باشد. جوزف استیگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001، در این خصوص
معتقد است جای شگفتی نیست که سیاستهای سازمانهای اقتصادی و بینالمللی غالباً به
شدت با منافع گروههای با نفوذ کشورهای صنعتی پیشرفته گره خورده است (استیگلیتز،
1393: 42). این امر نشان میدهد جهانیشدن در بعد اقتصادی خود، نه تنها اثری در
بهبود معیشت فقرا نداشته است، بلکه به عنوان ابزاری در جهت افزایش منافع و ثروت
کانونهای قدرت در نظام بینالملل عمل کرده است. همین امر موجب افزایش فاصله
طبقاتی در جهان معاصر شده است. از همین منظر، جمهوری اسلامی ایران به عنوان نهادی
برخاسته از گفتمان اسلام سیاسی، روابط حاکم بر جهان را روابطی ظالمانه دانسته و
تلاش دارد تا با نقد وضع موجود، به ترسیم وضع مطلوب و نیز الگوی دستیابی به آن
اقدام نماید.
4-
علل اسطورهای
بنیادیترین وجه در علل بروز چالش در
عرصه روابط خارجی جمهوری اسلامی با جهانیشدن به وجه اسطورهای بازمیگردد؛ زبان
استعارهای حاکم بر روند جهانیشدن بر مدار اسطورههایی چون اومانیسم، لیبرالیسم و
پلورئالیسم بنیان نهاده شده است حال آنکه زبان استعاره در اندیشه اسلام سیاسی بر
مدار اصول قرآنی چون انسان کامل[25]
(خلیفه الله)، مهدویت[26]
(موعودیت)، فرجامباوری[27]
(معاد) و حاکمیت نظام توحیدی بنیان نهاده شده است.
تعارضات بنیادین در سطح گفتمانی موجب
میشود تا جهانیشدن در وجه جریان غالب آن همواره در تضاد با اندیشه اسلام سیاسی
شیعی بروز و ظهور نماید و دورنمایی برای حل کامل تعارضات در حوزه روابط خارجی
جمهوری اسلامی ایران با نظم موجود جهانی در نظر نیاید.
نتیجهگیری
و پیشنهادهای عملیاتی در لایههای مختلف
این پژوهش با استناد به آیات قرآن
کریم و نیز با بهرهگیری از روش تحلیل لایهای علتها به عنوان یک روش تفکری ـ
انتقادی و با هدف بررسی علل بروز چالش در حوزه روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران به
عنوان یک نهاد برآمده از گفتمان اسلام سیاسی شیعی با نظم جهانی انجام شده است.
درواقع، تحلیل لایه به لایه علل بروز این چالشها در عرصه روابط خارجی میتواند به
ارائه یک بسته متنوع سیاستگذارانه منجر شود که اقداماتی را در سطوح کوتاه مدت،
میان مدت و بلند مدت پیشنهاد میدهد.
در سطح لیتانی برای فائق آمدن بر
چالشهای موجود نیازمند تقویت دیپلماسی عمومی و اشکال مختلف آن همچون دیپلماسی
فرهنگی، دیپلماسی علم و فراهم آوردن زمینه تعامل نخبگان و اندیشمندان خارج با
نخبگان داخلی، و نیز بهره گیری موثر از ظرفیت رسانههای بینالمللی برای دفاع
اصولی از مواضع و اصول بنیادین کنش سیاست خارجی کشور هستیم.
معرفی اندیشه جهانگستر اسلام ناب
محمدی(ص) و نیز ارائه چهره عقلانی و واقعی از آموزههای قرآن کریم با بهرهگیری از
ابزارهای مدرن میتواند به پیشبرد هر چه موثرتر کنش سیاست خارجی نظام اسلامی کمک
نماید. اگر چنانچه هدف سیاست خارجی، تعالی انسان و جامعه انسانی، آزادسازی بشر از
یوغ ستم ستمگران، معنویت و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی معرفی شود، هرچند به
افزایش خصومت جبهه مستکبران علیه نظام اسلامی خواهد انجامید، ولی موجب افزایش نفوذ
انقلاب اسلامی در دلهای مستضعفان و آزادیخواهان جهان خواهد شد. قدرت مردم، در
شرایط جهانی شدن، میتواند ابزار موثری برای خنثی سازی کید دشمنان نظام اسلامی باشد.
در سطح تجربی که به علل سیاسی،
اقتصادی، فناورانه و حقوقی بازمیگردد، راهکارهای برونرفت از وضع موجود را میتوان
در چند سطح ارائه نمود. نخست، اتخاذ رویکرد تعاملگرایانه در عرصه روابط خارجی به
جای رویکرد تقابلطلبانه؛ این رویکرد را میتوان تحت سیاست ائتلاف با قدرتهای
نظام بینالملل دنبال کرد. بسط روابط با قدرتهای نوظهور نظام بینالملل همچون چین
و روسیه و نیز بازسازی روابط با اروپا میتواند قدرت ائتلافی ایالات متحده و
اسرائیل علیه ایران را در عرصه بینالمللی تا حدودی بی اثر نماید. علت طرح و
پیشنهاد این راهبرد برای ائتلاف با دیگر قدرتهای نظام بینالملل، به این حقیق
بازمیگردد که کینه و دشمنی این طائفه نسبت به اسلام و مومنان آنگونه سخت و عمیق
است که قرآن کریم آن را اینگونه توصیف میکند که «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ
عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا» (مائده، آیه
82). لذا، برای خنثیسازی قدرت ائتلافی آمریکا و اسرائیل، لازم است با دیگر
بازیگران منتقد نظم موجود همکاری کرد.
راهبرد دیگر در این سطح، تقویت
همکاریهای منطقهای در چارچوب همگرایی اسلامی است. گفتوگوهای بینالمذاهب الاسلامی
و تقویت رویکردی تقریبی میتواند به همبستگی و اتحاد اسلامی در عرصه بینالمللی
منجر شود. این راهبرد میتواند بخشی از چالشهای درون گفتمانی را مرتفع نماید.
دلیل قرآنی این راهبرد، قدرت اتحاد در جهان اسلام است. چنانچه امت اسلام در برابر
دشمن مشترک، متحد شوند و از عوامل تفرقهساز دوری کنند و حول کلمه مشترک اتفاق
داشته باشند، ظرفیت بالایی برای پیگیری و بالفعل سازی آرمانهای نظام توحیدی فراهم
میشود.
راهبرد دیگر در این سطح، تقویت پیوند
دیپلماسی رسمی با دیپلماسی اقتصادی است. افزایش تعاملات اقتصادی با کشورهای مختلف
در راستای افزایش وابستگی متقابل میتواند به برونرفت از برخی چالشهای موجود،
کمک شایانی نماید. نفت و فرآودههای نفتی میتواند ابزار کارآمدی برای فائق آمدن
از برخی چالشهای موجود در حوزه روابط خارجی کشور به کار گرفته شود. جهانیشدن
موجب وابستگی هرچه بیشتر بازارهای جهانی به انرژی و امنیت آن شده است که این موضوع
میتواند در جهت کمک به سیاست خارجی مقاومتجویانه کشور به کار گرفته شود. لازمه این امر، استفاده
از ظرفیت حداکثری از دپیلماسی اقتصادی در عرصه دیپلماسی رسمی کشور است. وجود
بیشترین ذخائر نفت و گاز جهان در منطقه خاورمیانه اسلامی، میتواند فرصت مناسبی
برای دستگاه دیپلماسی کشور تلقی شود تا از طریق تقویت روابط دیپلماتیک با کشورهای
عرب حاشیه خلیج فارس، به طرحریزی یک سیاست نفتی مشترک منجر شود. تحقق این راهبرد،
رافع برخی از تهدیدات و چالشهای روابط خارجی کشور در عرصه بینالمللی و جهانی
خواهد بود.
استناد قرآنی این راهبرد، اصل
قدرتمندشدن[28]
است. از منظر عقل و وحی، هر اقدامی که بتواند به قدرتمند شدن نظام اسلامی منجر شود
می بایست در سرلوحه اقدامات کارگزاران نظام اسلامی قرار گیرد. آرمان اندیشه
اسلامی، پایهریزی نظامی قدرتمند در کلیه ساحتهای حیات فردی و اجتماعی است و هر
اقدامی که بتواند به تقویت پایههای اقتصادی نظام کمک نماید، لازم است در دستور
کار مجریان قرار گیرد.
راهبرد دیگر در عرصه علل تجربی، بهره
جستن از ظرفیتهای فناوریهای نوین ارتباطی در تبیین دیدگاههای کشور نسبت به
مسائل منطقهای، بینالمللی و جهانی است. راهاندازی شبکههای تلویزیونی و
رادیویی، خبرگزاریهای بینالمللی، تولیدات رسانهای اعم از فیلم و سریال و
اقداماتی از این دست میتواند به کاهش چالشهای موجود در عرصه روابط خارجی جمهوری
اسلامی مؤثر واقع شود.
سطح سوم تحلیل در حوزه علل چالشهای
سیاست خارجی مقاومتجویانه گفتمان اسلام
سیاسی در ایران با فرایند جهانیشدن به سطح گفتمانی بازمیگردد. سطح گفتمانی که
نسبت به دو سطح قبلی، سطحی درونیتر شده است، ریشههای گفتمانی این موضوع را مورد
بررسی قرار میدهد. راهبردهای قابل طرح در این سطح به شرح ذیل هستند:
نخست، پیگیری طرح گفتوگوی ادیان و
تمدنهاست. تفاهم هرچه بیشتر ادیان بر سر موضوعات جهانی میتواند به تقریب دیدگاهها
و در نتیجه تقریب سیاستهای دول متبوع آنها در عرصه بینالمللی و جهانی منجر شود.
راهبرد دیگر در این زمینه، به چالش
کشاندن مفروضات و مفاهیم بنیادین گفتمان حاکم از طریق تقریب نظریات و دیدگاههای
سیاسی رقیب است. نظریات پست مدرن، انتقادی، هنجاری و دینی روابط بینالملل از
ظرفیتهای تئوریک مناسبی برای به چالش کشاندن منطق درونی گفتمان مسلط جهانی
برخوردار هستند. لذا، تلاش برای ارائه یک چارچوب نظری برای مطالعه انتقادی نظم
موجود میتواند زمینه نظری لازم برای یک گذار پارادایمیک را فراهم آورد.
سطح چهارم تحلیل از علل موجده چالش
برای حوزه روابط خارجی کشور در عصر جهانیشدن به سطح اسطورهای بازمیگردد. چنانچه
اشاره شد سطح اسطورهای دلالت بر مولفههایی بنیادینی دارد که ریشه در تاریخ
اندیشهوری یک جامعه دارد. انسان لیبرال و جامعه باز اسطورههایی است که به طور
برجسته در تمدن غرب ریشه دوانده و همه زوایای زندگی فردی و اجتماعی جامعه مدرن را
در برگرفته است. این در حالی است که نگاه اسطورهای و استعارهای انسان و جامعه در
نگاه توحیدی در طرف مقابل الگوی اندیشگی غربی قرار دارد. راهکار پیشنهادی برای
برونرفت از مشکلات و تضییقات بینالمللی در این رابطه، تساهلگرایی است. اصلی که
در سیاست داخلی جمهوری اسلامی و مبتنی بر اصول تفکری اسلام سیاسی به «مصلحتگرایی»
تعبیر شده است. تغییرات در این سطح از تحلیل بسیار کند، فرایندی، و در سطوح
نخبگانی صورت میگیرد و نمیتوان انتظار ارائه راهکارهای فوری در این رابطه را
داشت.
در مجموع، به نظر میرسد کنش سیاست
خارجی مقاومتجویانه دولت برآمده از
گفتمان اسلام سیاسی شیعی، ظرفیت بالایی برای تعامل در عرصه جهانی دارد و جهانیشدن
علیرغم پدیدآوردن برخی چالشها برای آن، فرصتهای فراوانی برای ارتقای اسلام
سیاسی شیعی به یک گفتمان در عرصه بینالمللی را برخوردار است.
منابع
الف) منابع فارسی
استیگلیتز، جوزف (1387). جهانیسازی
و مسائل آن. ترجمه حسن گلریز، تهران: نشر نی.
بشیریه، حسین (1381). دیباچهای بر
جامعهشناسی ایران. تهران: نگاه معاصر.
بهروزلک، غلامرضا (1386). جهانیشدن
و اسلام سیاسی در ایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
پوراحمدی میبدی، حسین؛ ذوالفقاری،
عباس (1394). «انواع مدلهای اسلام سیاسی و تعامل آنها با سیاست جهانی». فصلنامه
رهیافتهای سیاسی بینالمللی، دوره 6، شماره 3، صص. 35-9.
تمیمی، عبدالواحد (بی تا). غرر الحکم
و درر الکلم. بی جا. قابل دسترس در پایگاه جامع الاحادیث نور به نشانی: https://hadith.inoor.ir/
توانا، محمدعلی؛ روشن، امیر؛ بیگلری،
منیژه (1390). «آینده اسلام سیاسی در عصر جهانیشدن: دیدگاههای مختلف». فصلنامه
پژوهشهای روابط بینالملل، دوره نخست، شماره یکم، صص. 181-159.
خمینی، روح الله (امام) (1389).
صحیفه امام. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
خمینی، روح الله (امام) (1392).
ولایت فقیه. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
دهقانی فیروزآبادی، سیدجلال (1388).
«گفتمان عدالت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران». معرفت سیاسی، سال اول، شماره
اول، صص. 193-157.
زکریا، فرید (1384). آینده آزادی:
اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی. ترجمه امیرحسین نوروزی، تهران: طرح نو.
سبحانی، جعفر (1376). منشور عقاید
امامیه. قم: مؤسسه امام صادق(ع).
ضابطی، معین؛ علیحسینی، علی؛ امامجمعهزاده،
سیدجواد (1396). «فرصتهای اسلام سیاسی شیعی در فضای جهانیشدن». فصلنامه پژوهشهای
سیاسی جهان اسلام، دوره 7، شماره 4، صص. 165-147.
ضرابی، اصغر؛ مغانی رحیمی، بهنام
(1386). «تأثیر جهانیشدن بر عدالت اجتماعی». بازتاب اندیشه، شماره 84، صص. 29-24.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
مشاهده شده در تارنمای مرکز پژوهشهای مجلس به نشانی https://rc.majlis.ir/fa
کلان فریبایی، محمدرضا؛ شیرودی،
مرتضی (1396). «گفتمان سیاسی شیعی؛ جهانیشدن و بازتولید سلفیگری معاصر». فصلنامه
شیعهشناسی، دوره 15، شماره 58، صص. 36-7.
گلمحمدی، احمد (1391). جهانیشدن:
فرهنگ، هویت. تهران: نشر نی.
قربانی شیخنشین، ارسلان؛ محمودیکیا،
محمد (1396). «بررسی مفهوم رهاییبخشی از نظر امام خمینی و نظریه انتقادی روابط
بینالملل». پژوهشنامه متین، سال 19، شماره 74، صص. 127-101.
ب) منابع لاتین
Anderson, J. (2019). Justice,
Community and Globalization: Groundwork to a Communal-Cosmopolitanism. London: Taylor & Francis Group.
Bardhan, P. (2006). "Does
Globalization Help or Hurt the World's Poor?: Overview/Globalization and
Poverty". Available at: https://www.scientificamerican.com/article/does-globalization-help-o-2006-04/
Bigelow, B. and Bob Peterson (eds.)
(2002). Rethinking Globalization: Teaching For Justice in an Unjust World.
Wisconsin: Rethinking Schools.
Friedman, T. L. (1999). The Lexus and
the Olive Tree: Understanding Globalization. New York: Random House.
Harrison, A. (2007). Globalization and
Poverty. Chicago and London: The University of Chicago Press.
Hassoun, N. (2012). Globalization and
Global Justice. London: Cambridge University Press.
Inayatullah, S. (2004). The Causal
Layered Analysis (CLA) Reader: Theory and Case Studies of an Integrative and
Transformative Methodology. Tamkang University Press. 49 pp.
Inayatullah, S. (2007). Questioning
the Future: Methods and Tools for Organizational and Societal Transformation.
Tamkang University Press, 343 pp.
Kaplinsky, R. (2005). Globalization,
Poverty and Inequality. Cambridge: Polity Press.
Mandle, J (2000). "Globalization
and Justice". The ANNALS of the American Academy of Political and Social
Science, Vol. 570, Dimensions of Globalization, pp. 126-139.
Naderi, A. (2015). Shia Geopolitics
and Political Islam in the Middle East, Potsdam: Welt Trends.
Nielson, K. (2003). Globalization and
Justice. London: Humanity Books.
World Bank (2002). Globalization,
Growth and Poverty. London: Oxford University Press.
ج) سایتهای
اینترنتی
[1]قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. مشاهده شده در
تارنمای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی https://rc.majlis.ir/fa
[2]برای آشنایی بیشتر با اصول و بنیانهای فکری
عقاید شیعه امامیه مراجعه شود به: سبحانی، جعفر (1376). منشور عقاید امامیه. قم:
مؤسسه امام صادق(ع).
[3] لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا
مَعَهُمُ الْكِتَابَ
وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ
(حدید، آیه 25)
[4] إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
(مائده، 55)
[5] وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي
الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ (القصص، آیه 5)
[6] وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى
اللَّه (الانفال، آیه 61)
[7] وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (القلم، آیه 4)
[8] وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ
وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا (البقره، 143)
[9] وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا
(البقره، 269)
[10]Causal Layered
Analysis (CLA)
[11]Sohail
Inayatullah
[12]لیتانی به معنای
مناجات و دعای دستهجمعی است(dictionary.com). باتوجه به ابهام در ترجمه
فارسی این کلمه، در این نوشتار از معادل لاتین استفاده شده است.
[13]Politics of Fear
[14]Shia Geopolitics
and Political Islam in the Middle East
[15]Shia State
Rationality
[16]Social Network
[17]Social Media
[18]Tomas Friedman
[19]Democratization
of Democracy
[20] یا أَيُّهَا الَّذِينَ
آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ
(الانفال، آیه 24)
[21]اشاره به این گفتار از امام علی(علیه
السلام): « اَلْعَدْلُ أَقْوَى أَسَاسٍ»(غرر الحکم و درر
الکلم، ج. 1: ص. 49) مشاهده شده در پایگاه اینترنتی جامع الاحادیث نور به نشانی: https://hadith.inoor.ir/
[22]تحقیقات متعددی در زمینه نحوه تعامل جهانیشدن و
عدالت انجام شده است که برای مطالعه بیشتر میتوان به آثار ذیل مراجعه کرد:
- «جهانیشدن و عدالت» نوشته جان
مندل (2000)
- «جهانیشدن و عدالت جهانی» نوشته
نیکل هسسون (2012)
- «جهانیشدن و عدالت» نوشته کای
نیلسن (2003)
- «بازاندیشی در جهانیشدن: آموزش
برای عدالت در یک جهانی ناعادلانه» ویراستاری شده توسط بیل بیگلو و باب پیترسون
(2002)
- «عدالت، جامعه و جهانیشدن» نوشته
جاشوآ اندرسون (2019)
[23] لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ (البقره، 279)
[24]پژوهشهای متعددی به بررسی رابطه میان فقر و
جهانیشدن پرداختهاند که برای نمونه و مطالعه بیشتر میتوانید به کتب و مقالات
ذیل مراجعه نمایید:
1- مقاله پراناب باردهان (2006)،
استاد دپارتمان اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا، با عنوان"Does Globalization
Help or Hurt the World's Poor?: Overview/Globalization and Poverty"
2- Globalization, Poverty and Inequality نوشته رافائل کاپلینسکی (2005)
3- گزارش سیاستگذارانه بانک جهانی
با عنوان Globalization, Growth,
and Poverty انتشار یافته توسط انتشارت دانشگاه
آکسفورد (2002)
4- Globalization and Poverty
ویراستاری شده ان هریسون و انتشار یافته توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو (2007)
[25] إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً (البقره، 30)
[26] وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ
الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (الانبیاء، 105)
[27] يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً
فَمُلاقِيهِ (الانشقاق، آیه 6)
[28] وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن
كُنتُم مُّؤْمِنِينَ (آل عمران، 139)