مقدمه
یکی
ازشئون زندگی بشر، مسائل مربوط به معیشت و اقتصاد است که آثار فردی و اجتماعی
مختلفی دارد. اقتصاد یکی از ارکان اصلی همهی جوامع است که جامعه اسلامی نیز از آن
مستثنی نبوده است ودر جامعهاسلامی، اقتصاد سالم، زمینه ساز قوام دین و دنیای
مردم است همانگونه که اقتصاد ناسالم امنیت ، سیاست، دین و فرهنگ را با دشواریهایی
مواجه میکند.
اقتصاد مقاومتی یکی از محورهای مورد بحث در
اقتصاد است که متکی به خود وپتانسیلهای داخل هرجامعه است که نه تنها منزوی نبوده؛
بلکه با دیگر جوامع در ارتباط و تبادل است. از این جهت در مقابل فشارهای دشمنان بر
جوامع اسلامی، تنها راه مقابله، اقتصادمقاومتی است. لذا ضرورت دارد که در این مورد
بحث شود. در این پژوهش ابتدا
تعریفی کوتاه درباره اقتصاد مقاومتی و اهمیت و نقش آن در جوامع مسلمین را بیان شده
و سپس فرامین پیامبراکرم دراقتصاد مقاومتی با توجه به آیات و روایات، با رویکرد
تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار داده شده است.
آثار متعددی دربارهی بایدها ونبایدهای مالی
نگاشته شده، ازجمله: اسراف در قرآن وروایات، مولف: محمدحسین جعفری ومعصومهجهانیان،
انتشارات جهانی آل البیت وجایگاه تولید،
کاروتلاش در اسلام وقرآن، مولف: حسینحسین زاده، انتشارات تبلیغات اسلامی
گلستان؛ اما این پژوهش فرامین پیامبر را تحت دو عنوان اوامرونواهی دستهبندی کرده
و با توجه به آیات و روایات آنها را مورد بررسی قرار داده است وهمین مسئله باعث
تفاوت محتوایی، ساختاری با دیگر آثار مکتوب میباشد.
بحث درمورد اقتصادمقاومتی مسبوق بهمفهوم
شناسی واژگان اقتصاد، مقاومت و اقتصادمقاومتی است. لذا در این قسمت به واکاوی
مفهومی این واژگان پرداخته میشود.
مفهوم شناسی
اقتصاد
اقتصاد در لغت: میانه نگاه داشتن، به اندازه
خرج کردن.(معین،1385،ج1:ص291/عمید،1382،ج1:ص206)
اقتصاد از کلمه قصد به معنی«استقامه
الطریق»یعنی پایداری در راه است.(راغب اصفهانی،1426ق،ص672)
اقتصاد دراصطلاح: یکی از رشتههای علوم
اجتماعی است که در باب کیفیت فعالیت مربوط به دخل وخرج وچگونگی روابط مالی افراد
جامعه با یکدیگرو اصول و قوانینی که برامور مذکور حکومت میکند و وسایلی که باید
در عمل با توجه به مقتضیات زمان و مکان اتخاذ شود تا موجبات ترقی جامعه وآسایش
افراد گردد؛ بحث میکند.(معین،1385،ج1:ص291)
مقاومت
مقاومت در لغت: ایستادگی کردن، با کسی در
امری برابری کردن. (عمید،1382 ،ج2: ص1836/معین،1385 ،ج2: ص2923)
مقاومت دراصطلاح: ایستادگی و استقامت انسان
در راهی که بر خط راست باشد،مقاومت گویند.(راغب اصفهانی،1426ق،ص692)
اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی: به نظر میرسد که از این
ترکیب اضافی، چنین برمیآید که اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد استوار ومقاوم است
و دراصطلاح؛ اقتصادی برآمده ازفرهنگ انقلابی
و اسلامی و الگویی الهامبخش از نظاماقتصادی اسلام است که ضمن مقاومسازی اقتصاد
در برابر تهدیدهای نظام سلطه، تضمین کنندهی رشد و شکوفائی اقتصادی میباشد.این
نوع اقتصاد، مردم بنیاد، عدالت محور، دانشبنیان، درونزا و برونگرا، پیشرو، فرصت
ساز، مولد، با رویکرد جهادی و انعطافپذیراست.(یوسفی،1395،ص33)
در آیات وروایات در رابطه با اقتصاد، یکسری
بایدها و نبایدهایی مطرح شده که در این مقاله، به صورت اوامر ونواهی از آنها سخن
به میان خواهدآمد.
دستورات پیامبراکرم در مورد اقتصاد
مقاومتی
1-اوامرپیامبراکرمﷺ
دراقتصاد مقاومتی
1/1.کسب روزی حلال
نظامهای اقتصادی جهان معاصر، انسان را
درانتخاب کسب مال، به طور کلی آزاد گذاشته و به وی اجازه دادهاند که از راههای
مختلف به کسب مال وثروت بپردازند. در مقابل، آنچه در نظام اقتصادی اسلام، بیش از
هرچیز اهمیت دارد حلال بودن درآمد است، به این معنا که شخص در به دست آوردن مال
برای خوراک، پوشاک و تامین دیگر هزینههای زندگی، از راهی کسب درآمد کند که آزاد
است و از نظر شرعی ممنوع نیست.(جمعی از نویسندگان،1389،ص37).
دین اسلام از راههای مختلف تاکید کرده که
روزی خود را تنها از راه حلال کسب کنند.«يَا أَيُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِي
الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ
لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ ای مردم! ازآنچه درزمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از
گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست.»(بقره،168)
حلال چیزی است که شرع آن را ممنوع نکرده
و«طیب» به چیزهایی گفته میشود که موافق طبع سالم انسانی است؛ نقطهی مقابل آن
«خبیث» است که طبع آدمی از آن تنفر دارد. (مکارم شیرازی،1371،ج1:ص569)
«وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ
حَلاَلاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ؛ و از
نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از(مخالفت)
خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید.»(مائده،88) قرآن از سویی به کسب حلال
امر میکند و از سوی دیگر از ضد آن، یعنی حرامخواری نهی میکند.
از جمله اصول راهبردی در سیرهی اقتصادی اهل
بیت، اهتمام و توجه آنها به کسب روزی
حلال است. در نگرش آنان به دست آوردن روزی حلال، بهترین و برترین عبادات است.
درحدیث قدسی، در اهمیت کسب درآمد حلال چنین آمده است که عبادت و بندگی خدا دارای
ده جزء است که نه جزء آن را به دست آوردن روزی حلال تشکیل میدهد.(مجلسی،1397ق،ج74:ص27)
پیامبراکرمﷺ
فرمودند: کسی که برای تامین هزینهی خانواده، پدر و مادرش تلاش کند؛ همانند مجاهد
در راه خداست.)محمدیریشهری،1389،ج4:ص445) جهاد تنها این نیست که شخص در راه خدا
شمشیر بزند بلکه جهاد واقعی این است که شخص هزینه خود وخانوادهاش را تامین کند تا
از مردم بینیاز باشد. (محمدی ریشهری،1389،ص305(
پیامبرﷺ
مسلمانان را به کسب روزی حلال تشویق و ترغیب میکردند وآثار متعددی را بیان فرمودهاند؛
از جمله: 1-آمرزش گناهان. (طبرسی،1365،ج1:ص284) 2-ورود به بهشت. (نوری
طبرسی،1407ق،ج13:ص24) 3-نورانیت دل
وجان.(محمدیریشهری،1387،ج1:ص347)
4-سربار نبودن. (محمدیریشهری،1387،ج13:ص23)
2/1
.کار وتلاش
خداوند با ابزارهای مختلفی که در اختیار
بشرگذاشته، به او اختیار داده تا با استفادهی درست از آنها پلههای ترقی را
بپیماید. یکی از راههایی که در مسیررسیدن به کمال معنوی به انسان کمک میکند، کار
وتلاش به منظور کرامت انسانی است.در بعضی نظامها، کارکردن ننگ شمرده میشود و
مخصوصا پیشوایان و رجال قوم، نمیبایست کار کنند، ولی پیشوایان اسلام با گفتار و
رفتار خویش، نشان دادند که کارکردن ارزش وآبرودهندهی مثبت است وبیکاری و تنبلی،
ضد ارزش و مایه ننگ است.(شیخ الاسلامی،1380،ص20) انبیای الهی با اینکه مسئولیت
خطیر هدایت مردم را بر عهده داشتند، اما قرآن از مشاغل برخی از پیامبران، از جمله:
زره سازی وآهنگری حضرت داوود(انبیاء،8) وخیاطی حضرت ادریس (انبیاء،85) و کشتی
سازی حضرت نوح (هود،37) سخن میگوید و این نشانگر ارزش کار در کنار هدایت انسان
هاست. قرآن کریم نیز به کار اقتصادی صحیح ترغیب میکند:
«يَضْرِبُونَ
فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ آخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي
سَبِيلِ اللَّهِ؛ گروهی دیگر برای به دست آوردن فضل الهی (کسب روزی) به سفر میروند
و گروهی دیگردر راه خدا جهاد میکنند.»(مزمل،20) در این آیه تلاش برای زندگی در
کنار جهاد در راه خدا معرفی شده است. و این نشان میدهد که اسلام برای این موضوع
اهمیت زیادی قائل است، چرا که یک ملت فقیر و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال و عظمت
نخواهد یافت واصولاً«جهاد اقتصادی» بخشی از«جهاد با دشمن» است.(شیخ
الاسلامی،1380،ص19)
«لِتَبْتَغُوا
فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ ؛تا فضل پروردگار را (در پرتوآن) بطلبید.»(اسراء،12) این
جمله متفرع بر جملهی (جَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً )آمده، معنایش این
است که اگر ما آیت روز را روشن قرار دادیم برای این است که شما بتوانید درآن موقع
رزق پروردگار خود را طلب کنید چون«رزق» فضل و عطای خداوند
است.(طباطبایی،1374،ج13:ص70)
«وَ أَنْ
لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى؛ و اینکه
برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست، و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود.»(نجم،39،40)
« سعی» به معنی تند راه رفتن است که برای تلاش در کار اعم از خیر یا شر به کار میرود.(راغب
اصفهانی،1412ق،ص411) کلمه(ما)در آیه افادهی عموم است وتلاشهای مادی و معنوی
انسان را شامل میشود وکار اقتصادی یکی از مصادیق کار مادی در دنیا، محسوب میشود.
از نظر اسلام هیچ پاداش و سودی، جز از راه تلاش و کوشش خود انسان به او نمیرسد.(مکارم
شیرازی،1371،ج1:ص528)
پیامبر اکرمﷺ میفرماید:
نعم الکون علی طاعه الله الغنی؛ بی نیازی از دیگران (در سایهی کارو تلاش) کمک
خوبی در اطاعت از خدا است. (کلینی،1350،ج5:ص71) پیامبر هرگاه به مردی مینگریست و
از او خوشش میآمد، از مردم میپرسید: این مرد شغل و پیشهای دارد؟ اگر میگفتند:
نه، میفرمود: از چشمم افتاد.(مجلسی،1403ق،ج23:ص6) علت این امر این است که اگر
انسان به کار و تلاش نپردازد و به رفاه طلبی وتنپروری روی آورد، نمیتواند خود را
بسازد و جامعه را متحول کند، زیرا که انواع تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به
کار مداوم تلاشگران خستگیناپذیر وابسته است و برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید
از سستی و تنبلی دوری کرد.
3/1.
رونق تولید
رونق تولید در رشد اقتصادی جامعه، نقش بسزایی
دارد و این مطلب درآیات و روایات به آن پرداخته شده است. خداوند در قرآن میفرماید:
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاکِبِهَا وَ
کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُورُ ؛ او کسی است که زمین را برای شما
رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و
اجتماع همه به سوی اوست!»(ملک،15)
با توجه به این آیه میتوان فهمید که خداوند
مایههای اصلی اقتصاد را در زمین قرار داده است. این زمین شرایطی را در خود جمع
کرده که قابل فرمان بردن است و انسان طوری آفریده شده که میتواند از امکانات مادی
زمین استفاده کرده و با استقرار بر زمین، رزق و نصیب مادی خود را از زمین با
کشاورزی و خدمات صنعتی، طلب کرده وهمهی انسانها را از آن بهرهمند سازد.
این
فعالیتها تا آنجا که امکانات جغرافیایی منطقهای اجازه میدهد، به تولید منجر شده
و هنگامی که تولید محلی، نیازهایش را تامین نکرد با روابط بازرگانی و مبادلات
اقتصادی با سرزمینهای دور و نزدیک، نیازهای خود را مرتفع میسازد. پس انسان
موجودی است که عمدهی نیازهای او به وسیلهی زمین و در روی زمین فراهم شده است او
باید با حرکت و تلاش مداوم، طبیعت را رام کند و از آن بهره گیرد، تا با تامین
اقتصاد، بتواند بر مشکلات مادی خود فائق آید و مسیر خود را به سوی کمال طی
کند.(موسوی اصفهانی،1368،ص125)
پیامبراکرمﷺمردم را
مدام تشویق به تولید اقتصادی میکرد و میفرمود: آن گاه که خداوند اسبابگذران
زندگی را آفرید، برکتها را در کشت و دام قرار داد. (محمدی ریشهری،1390،ج1:ص231)
در زمان پیامبراکرم، پدری از ایشان میپرسد،
فرزندش را به چه کاری بگمارد،پیامبرمیفرماید:
اول: کشاورزی، دوم:دامداری،
سوم:درختکاری (کاشتن درخت خرما را توصیه میکند) چهارم:تربیت زنبور عسل.(قمی،1414ق،ج2:ص581)
آنچه در این حدیث باید مورد تامل و دقت قرار گیرد، این است که پیامبر، در میان
تمام مشاغل و انواع مختلف آن، مشاغل تولیدی را در درجه اول اهمیت میشمارد. جامعهای
که نان، گوشت، لبنیات، لباس، پشم و پنبهاش به دست خودش تولید میشود و از این راه
نیازی به بیگانه نداشته باشد، مستقل است و از برکت استقلال اقتصادی، به استقلالهای
دیگر نیز میرسد، قطعا چنین کشوری در ابتدا استقلال فرهنگی داشته است که به
استقلال اقتصادی رسیده است.(شیخ الاسلامی،1380،ص52)
2-نواهی پیامبراکرمﷺ
دراقتصاد مقاومتی
1/2 . مبارزه با رباخواری
کسب ربوی، بدترین نوع معاملههاست ودر اینباره پیامبر،
مردم را از کسب و معاملات ربوی نهی کرده چرا که ربا، موجب تباهی در معاش اجتماعی
میشود وحلال را مخلوط به حرام میسازد. (ابراهیمی،1372،ص123)
یکی از مشکلاتی که در مکه و مدینه و جزیره
عربستان رواج داشت مسئله رباخواری بود به همین منظور روش قرآن در مبارزه با
جریانات ریشهدار اجتماعی این گونه است که به تدریج زمینه سازی میکند و افکار
عمومی را تدریجاً به مفاسدآن آشنا میسازد. وآنگاه که آمادگی برای پذیرفتن تحریم
نهایی حاصل شد، قانون را به صورت صریح اعلام میکند.(مکارم شیرازی،1371،ج3:ص87)
خداوند
متعال در قرآن به تبیین حکم حرمت ربا در چهار مرحله میپردازد:
«وَ مَا
آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلاَ يَرْبُو عِنْدَ
اللَّهِ وَ مَا آتَيْتُمْ مِنْ زَکَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ
الْمُضْعِفُونَ؛ آنچه بعنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد
خدا فزونی نخواهد یافت؛ وآنچه را بعنوان زکات میپردازید و تنها رضای خدا را میطلبید
(مایه برکت است؛ و) کسانی که چنین میکنند دارای پاداش مضاعفند.»(روم،39) این آیه
در مکه نازل شد و روشن میشود که مسئله رباخواری از همان اوایل بعثت رسول خدا و
قبل از هجرت، نزد ایشان منفور بوده است. در این آیه به مسئله ربا به صورت یک پند
اخلاقی پرداخته شده و با بیان ملایمتر و در قالب مقایسه آن با زکات و اشاره به
پاداش معنوی زکات با رباخواری به مخالفت برخاسته است. (طباطبایی،1374،ج16:ص277)
«وَ
أَخْذِهِمُ الرِّبَا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ
بِالْبَاطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً؛
و(همچنین) بخاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم
بباطل و برای کافران، عذاب دردناکی آماده کردهایم.»(نساء،161) در این مرحله از
عادات و رسوم غلط یهود انتقاد میکند که چرا به رباخواری میپردازید. از این آیه
معلوم میشود که تحریم ربا مخصوص به اسلام نبوده و در ادیان گذشته نیز از آن نهی
شده بودند.(مکارم شیرازی،1371،ج4:ص209)
«يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً وَ
اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا(و
سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!»(آل عمران،130)
در مرحله سوم : از ربای فاحش وتعلق بهره بر بهره انتقاد کرده که در اینجا با
تعبیر(أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً) بیان گردیده است به این شکل که سود در مرحله نخست
با اصل سرمایه ضمیمه شود و مجموعاً مورد ربا قرار گیرد. از شواهد تاریخی استفاده
میشود که در زمان جاهلیت معمول بود که اگر بدهکار در راس مدت نمیتوانست بدهی خود
را بپردازد؛ از طلبکار تقاضا میکرد که مجموعه سود و اصل بدهی را به شکل سرمایه
جدیدی به او قرض بدهد و سود آن را بگیرد.در عصر ما نیز این نوع رباخواری ظالمانه
فراوان است. (اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) اگر میخواهید رستگار
شوید باید تقوا پیشه کنید و از این گناه بپرهیزید.(مکارم
شیرازی،1371،ج3:ص88/طباطبایی،1374،ج4:ص27/طبرسی،1375،ج1:ص485)
4-«يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا
إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از(مخالفت فرمان) خدا
بپرهیزید، و آنچه از(مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان
دارید!»(بقره،278)در مرحله چهارم: خداوند هرگونه رباخواری را به شدت ممنوع اعلام
کرد.
اسلام در
امر رباخواری شدتی به کار برده که دربارهی هیچ یک از فروع دین به کار نبرده است
مگر در یک مورد که سختگیری در آن نظیر سختگیری در امر ربا است و آن این که
مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند و اما بقیه گناهان کبیره چون زنا، شرب
خمر، قمار، ظلم و کشتن افراد بیگناه هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها
اعلام و در امر آنها سختگیری کرده ولیکن لحن کلام خدا ملایمتر از مسأله ربا و
حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامی است؛ زیرا فساد آن گناهان، از یک نفر و چند نفر تجاوز نمیکند
و آثار شومش، عبارت است از فساد ظاهر اجتماع و اعمال ظاهری افراد است؛ ولی ربا و
حکومت کفار بر مسلمانان، آثار سوئش بنیان دین را منهدم، نظام حیات را تباه وپردهای
بر روی فطرت انسانی میافکند وحکم فطرت را ساقط میکند و دین را به فراموشی میسپارد.(طباطبایی،1374،ج2:ص628)
قرآن کریم در آیات متعددی برای تحذیر امت از
ربا، عواقب فردی رباخواری را بیان میکنند:
باعث جنون و
دیوانگی فرد رباخوار خواهد شد.«يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ
الْمَسِّ»(بقره،275)
ربا موجب میگردد
که خداوند اموال رباخوار را بیبرکت نماید.«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا»(بقره،276)
ربا موجب میگردد
که رباخوار با خدا و رسول اعلان جنگ کند.«فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ
رَسُولِهِ»(بقره،279) و بدانید که شما چون مخالفت دستور خدا و رسول را کردهاید.
در دنیا مستحق کشتن و در آخرت سزاوار آتش خواهید
بود.(طبرسی،1372،ج3:ص192/طباطبایی،1374،ج2:ص648)
ربا موجب میشود
که انسان ظالم محسوب گردد و عقوبت ظلم بر او وارد شود.«لاَ تَظْلِمُونَ وَ لاَ
تُظْلَمُونَ» (بقره،279)
رباخواری، علاوه بر اینکه به فرهنگ و
ارزشهای اخلاقی صدمه میزند، آفات و آثار سوء اقتصادی را در پیدارد. با رواج
رباخواری انگیزه تعاون، ایثار و اقدام به قرض الحسنه در افراد، ضعیف میکند وروحیه
سودجویی در آنها تقویت شده و جای نوع دوستی و همیاری را میگیرد. رباخوار از لحاظ
اقتصادی هیچ توجهی ندارد که ربا دهنده سرمایهی رباخوار را چگونه و در چه مواردی
به کار میگیرد او فقط به کسب سود خود است.(یوسفی،1395،ص362)
رباخواری موجب افزایش فقر در جامعه و تراکم
ثروت در دست عدهای محدود و محرومیت اکثر افراد اجتماع شده و با شیوع رباخواری
سرمایهها در مسیرهای ناسالم میافتد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است
متزلزل میگردد.(مکارم شیرازی،1371،ج2:ص367/جوادی آملی،1387،ج12:ص278)
2/2-مبارزه با کمفروشی
درتاریخ ذکر شده که مردم مدینه در معاملات
خود درستکاری را رعایت نمیکردند، چون اقتصاد مدینه در دست سرمایهداران یهودی بود
لذا پیامبرهنگام ورود به شهر مدینه که با مسئله کمفروشی، بدفروشی وگرانی مواجهه
شدند؛ به مبارزه با آن پرداختند و آیاتی دربارهی مبارزه با کمفروشی نازل شد و
مسلمانان را به شدت از آن نهی کرد.(جوادیآملی،1387،ج39:ص195)چرا که هرگونه تقلب
درمعاملات، پایههای اطمینان واعتماد عمومی را که بزرگترین پشتوانهی اقتصادی ملتها
است؛ متزلزل میسازد و ضایعات غیرقابل جبرانی برای جامعه به بار میآورد.(مکارمشیرازی،1371،ج6:ص250)
نهی از کمگذاری درمکیال ومیزان:«لا
تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ؛ در پیمانه ومیزان کم نگذارید»(هود،84) و
دستور ایفای این دو:«يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ»(هود،85) فقط
درپیمانه و ترازو نیست؛ لیکن به قرینه «وَلاتَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ؛ وبر
اشیاء واجناس مردم عیب نگذارید.»(اعراف،85) مکیال ومیزان، برای نمونه است و فرمان
دوری ازکمفروشی، حکم عمومی وبین المللی است و همهی جنبههای زندگی را در برمیگیرد.
زیرا کلمه «الناس» در برگیرنده همه انسانهای مسلمان، کافرو ...(اشیاء) نیزانواع
خوراکی، پوشاکی، کیلی، وزنی، عددی، مساحتی، تحقیقیو...را شامل میشود؛ این قانون،
سخن امروز یا دیروز نیست، بلکه در همهی قرنها ودرمیان همهی ملتها باید
درنظرباشد. که علت بسیاری ازآلودگیهای امروزه مانند رانتخواری، رشوهخواری، کمگذاشتن
درکارهاست که قرنها پیش، قوم حضرت شعیب به آن گرفتار بودند. (جوادی
آملی،1387،ج39:ص193) حضرت شعیب ابتدا مردم را دعوت به توحید میکند و سپس آنها را
از کم فروشی باز میدارد .«قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ
غَيْرُهُ وَلا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ»(هود،84) چرا كه دعوت به
توحيد، دعوت به شكستن همه طاغوتها و همه سنتهاى جاهلى است و هرگونه اصلاح اجتماعى
و اخلاقى بدون آن ميسر نخواهد بود. (مکارم شیرازی،1371،ج9:ص201)
سپس حضرت شعیب چهار دستور و یک نتیجه کلی
برای سعادت قوم خود بیان میکند.«أَوْفُوا الْكَيْلَوَ لا تَكُونُوا مِنَ
الْمُخْسِرِينَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ وَ لا تَبْخَسُوا
النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ؛ كمفروشى
ننمائيد ومردم را به خسارت و زيان میندازید و با ترازوى مستقيم و صحيح، وزن كنيد
حق مردم را كم نگذاريد و بر اشياء و اجناس مردم، عيب ننهيد و در روى زمين فساد
نكنيد.»(شعرا،183،182،181) 1-کم فروشی
نکنید. 2-«لا تَكُونُوا مِنَ
الْمُخْسِرِينَ» کلمه (مخسر) به معنى كسى است كه شخص يا چيزى را در معرض خسارت
قرار مىدهد كه علاوه بر كمفروشى هر عاملى را كه سبب زيان و خسران طرف در معامله
بشود در برمىگیرد. 3-با ترازوی سالم وزن کنید.4 -«لا تبخسوا» كه از ماده (بخس) گرفته
شده، در اصل به معنى كمگذاردن ظالمانه ازحقوق مردم است و گاه به معنى تقلب و
نيرنگى است كه منتهى به تضييع حقوق ديگران مىگردد؛ بنابراين هر گونه غش و تقلب در
معامله و هرگونه پايمال كردن حق ديگران را شامل مىشود و در نتیجه کمفروشی سبب
فساد در زمین میشود.(مکارمشیرازی،1371،ج15:ص332)
این آیات نشان میدهند که پیامبران فقط
مأمور به تبلیغ مسائل اخلاقی نبودند بلکه اصلاح وضع نابسامان اقتصادی نیز بخش مهمی
از دعوت آنها را تشکیل میداده است.
3/2-مبارزه با رشوهخواری
يكى از بلاهاى بزرگى كه از زمانهای قدیم دامنگير
بشر شده و امروزه با شدت بيشتری ادامه دارد، بلاى رشوهخوارى است كه يكى از
بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و به جای اینکه قوانين حافظ منافع
طبقات ضعيف باشد به سود مظالم طبقات نيرومند خواهد شد؛ زيرا اقويا همواره قادرند
كه از منافع خويش دفاع كنند و اين ضعفا هستند كه بايد منافع آنها در پناه قانون
حفظ شود. بديهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين نتيجه معكوس خواهد داد؛ زيرا
اقويا هستند كه قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتيجه، قوانين وسیلهای براى ظلم
و ستم به حقوق ضعفا خواهد شد.(مکارمشیرازی،1371،ج2:ص7) به همین جهت در
اسلام مساله رشوهخوارى به شدت تقبيح و محكوم شده و يكى از گناهان كبيره محسوب
مىشود.(همان)
«وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ
بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ
أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ و اموال يكديگر را به
باطل (وناحق) در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه،
(قسمتىاز) آن را (به عنوانرشوه) به قضات ندهيد، درحالى كه مىدانيد (اين كار،
گناه است).(بقره،188)
اسلام رشوه را در هر شكل و قيافهاى محكوم
كرده است، و با به کار بردن عناوين مختلف توسط رشوهخوار و رشوهدهنده مانند هديه،
تعارف، حق وحساب، حق الزحمه و انعام ، سبب حلیت آن نمیشود اين تغيير نامها به
هيچ وجه تغييرى در ماهيت آن نمىدهد و در هر صورت پولى كه از اين طريق گرفته مىشود
حرام و نامشروع است.(مکارم شیرازی،1371،ج2:ص7) در تاريخ زندگى پیامبرآمده كه به او
خبر دادند يكى از فرماندارانش رشوهاى در شكل هديه پذيرفته، حضرت برآشفت و به او
فرمود: چرا آنچه حق تو نیست مىگيرى؟ او در پاسخ با معذرت خواهى گفت:آنچه گرفتم هديه بود. پيامبر فرمود: اگرشما در خانه بنشينيد و از طرف
من فرماندار محلى نباشيد، آيا مردم به شما هديهاى مىدهند؟ سپس حضرت دستور داد
هديه را گرفته ودربيت المال قرار دادند و وى را از كار بركنار كرد.(همان)
پیامبر اسلام رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه
بین این دو را از رحمت خدا دور میداند: «الرَّاشِي وَ الْمُرْتَشِي وَ
الرَّائِشُ بَيْنَهُمَا مَلْعُونُونَ.» (ابن بابویه، 1404ق، ص37) و در روایت دیگری
علی علیهالسلام رشوه خواری را به کفر خالص تعبیر میکند که بوی بهشت بر او حرام
است: «لَعَنَ اللَّهُ الرَّاشِيَ وَ الْمُرْتَشِيَ وَ الْمَاشِيَ بَيْنَهُمَا وَ
قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا يَشَمُّ
صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِيحَ الْجَنَّة.» (شعیری، بیتا، ص156) و در کلام دیگری میفرماید:
«...وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا
دُونَ الْمَقَاطِع»( نهج البلاغه،خطبه131) والی نباید در داوری از مردم رشوه
ستاند تا رشوه گیرنده حقوق مردم را از میان برده و در بیان احکام و حدود الهی توقف
نماید.
4/2. مبارزه با اسراف
اسراف از ماده «سرف» به معنی تجاوز از حد است
در عملی که انسان انجام میدهد. (راغب اصفهانی،1412ق،ص407/ قرشیبنابی،1371،ج3:ص257)
اسراف کلمهی بسیار جامعی است که هرگونه زیادهروی در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایی
و اتلاف و مانند آن را شامل میشود.(مکارم شیرازی،1371،ج6:ص149)
مسئله اسراف مخصوص به یک نفر ودو نفر نیست بلکه یک مسئله عمومی است یعنی
اگر در جامعهای «اسراف» باشد، زیان آن گرچه به چند واسطه و به طور غیرمستقیم به
همه افراد آن جامعه میرسد چون انسان ها به همدیگر وابسته هستند. پس همه انسانها
با این مسئله پیوند دارند و باید آن را بدانند و به نحوهی جلوگیری از آن آشنا
گردند.«اسراف» یک فاجعه عمومی خانمان سوزی است که اگر هر چه زودتر جلوی آن گرفته نشود دیر
شده است.ضربهای که اسراف در اقتصاد فرد و جامعه و ملتی میزند، جبران آن تنها با
ترک اسراف است وگرنه اسراف همچون موریانهای تار و پود اقتصاد را میخورد و یا
بسان زالوئی خون اقتصاد را میمکد تا آن را فلج نماید.(محمدی اشتهاردی، بیتا،ص5)
مصادیق واژه
«اسراف» در زندگی فردی و اجتماعی انسان بسیارگسترده است چنان که در حدیثی ازپیامبرﷺآمده است: «فی کل شئٍ اسراف» مفهوم اسراف در هر
کاری میتواند تحقق پیدا کند و هر کاری که از مرز اعتدال خارج شود اسراف شمرده میشود.(محمدی
ریشهری،1388،ص31)
اسراف به لحاظ اقتصادی و شرعی، رفتاری نامطلوب
محسوب میشود، حرمت اسراف در آیات و روایات فراوان آمده است. در قرآن 23 آیه
دربارهی اسراف ذکر شده که درهر مورد، مفهومی ویژه دارد و در غالب موارد به طور
مطلق ، مقصود از اسراف جنبههای مالی، اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است و
تنها در چهار مورد فقط جنبهی مالی را شامل میشود. « وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ
لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست
ندارد.»(انعام،141) این آیه مطلق است و تمام موارد مصرفی و مورد نیاز انسان ها را
در برمیگیرد و خطاب آن شامل همه مردم است.(طباطبایی،1374،ج7:ص501)
«وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاَ تُسْرِفُوا
إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»(اعراف،۳۱) دراین آیه چون طبع زیاده طلبی انسان، ممکن است از
خوردن و آشامیدن سوء استفاده کند و به جای استفاده عاقلانه و اعتدال آمیز از پوشش
و تغذیه صحیح، راه تجملپرستی و اسراف و تبذیر را پیش گیرند بلافاصله اضافه میکند،
اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.(مکارم شیرازی،1371،ج6:ص149)
با توجه به آن چه امروزه ثابت شده. که منابع
روی زمین با توجه به جمعیت انسانها آن قدر زیاد نیست که بتوان اسراف کاری کرد و
هر اسراف کاری سبب محرومیت انسانهای بیگناهی خواهد بود، به علاوه روح اسراف
معمولاً توام با خودخواهی و خودپسندی و بیگانگی از خلق خدا است.(مکارم شیرازی،1371،ج15:ص154)
ثروت، مایه استواری اقتصادی جامعه و مانند
ستون فقرات ملت است، همانگونه که کعبه مایه استواری دینی مردم است با نابودی
اقتصاد جامعه ، همه افراد آن به خطر میافتند، برای همین در اموال نباید اسراف و
تبذیر کرد «وَ لاَ تُبَذِّرْ تَبْذِيراً؛ هرگز اسراف و تبذیر مکن»(اسرا،۲۶) تا جامعه اسلامی آسیب نبیند و زمینگیر
نشود.(جوادی آملی،1387،ج17:ص330)
اسراف علاوه بر زیانهای اقتصادی، آسیب های معنوی
در بعد فردی و اجتماعی
برجامعه و ملت تحمیل میکند.قرآن کریم اسرافکار را برادر شیطان معرفی میکند«
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ» (اسراء،۲۷) به خاطرآن است که آنها، نعمتهای خدا را
کفران میکنند و درغیر مورد قابل استفاده صرف مینمایند؛ همانگونه که شیطان،
کفران نعمتهای پروردگار را کرد.(مکارم شیرازی،1371،ج12:ص88)
«تبذیر»
به معنی انفاق در آن چه سزاوار نیست.(طریحی،1375،ج3:ص217) تبذیر و اسراف تقریباً
هم معنا هستند و یک وجه اصلی و مشترک دارند که آن خارج شدن از حد اعتدال است اما
تبذیر یک چیز اضافهتری هم دارد و آن علاوه بر اسراف و خارج شدن از حد اعتدال،
نابود و ضایع کردن نعمت خداوند هست. پس معلوم میشود که در اسراف بیش از اندازه
نیاز مصرف میشود، در حالی که در تبذیر اصلاً مصرف نمیشود بلکه دور ریخته میشود.
اسرافکاردر دنیا فقیر میشود، پیامبرﷺ فرمودند:
من اقتصد فی معیشته رزقه الله، و من بذّر حرمه الله. کسی که در مصرف معاش زندگی، میانهروی
ورزد، خداوند به او روزی میدهد، و کسی که اسراف و بریز و بپاش کند، خداوند او را
از نعمتهایش محروم میسازد.(مجلسی،1403ق،ج16:ص265) و عاقبت اسرافکاران هلاکت و
نابودی است: «أَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِينَ» (انبیا،9) وجهنم جایگاه اسرافکاران
است.«أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّار؛مسرفان اهل دوزخند.»ِ(غافر،43)
5/2. نهی ازاحتکار
یکی از مسائلی که به اقتصاد جامعه اسلامی
آسیب جدی میزند مسالهی احتکار است که پیامبر و ائمه معصومین به این مساله اهتمام
داشتند و برای مبارزه با احتکار به فرمانروایان و مردمان دستور میدادند که جلوی
احتکار را گرفته و با محتکرین برخورد نمایند.
احتکار به معنای جمع آوری طعام و حبس و
انبار کردن آن به انتظار افزایش قیمت آمده است.( فراهیدی،1409ق،ج3:ص62)
احتکار در توزیع و فروش، یک نوع فعالیت
اقتصادی ناپسند و رفتار انحصارگرایانه است چون محتکر میخواهد با خرید تمام یا بخش
بزرگی از کالا، توزیع آن را در انحصار خود درآورد و جریان قیمتهای بازار را به
نفع خود تحت تأثیر قرار دهد تا از این راه سود خود را به حداکثر
برساند.(یوسفی،1395،ص477) این نوع فعالیتها باعث افزایش قیمت کالاها میشود؛ چرا
که احتکار، کالاها را از چرخهی توزیع خارج میکند و بازار عرضه را با کمبود
مصنوعی روبرو میسازد، در چنین وضعیتی همهی مردم متضرر میشوند و مانع تحقق
عدالت میشود بنابراین، با جلوگیری از احتکار، عدالت در جامعه محقق میشود.(یوسفی،1395،ص364)
در متون دینی، احتکار مورد نهی قرارگرفته و
با شرایطی حرام شمرده شده است. امام علی علیهالسلام وقتی مالک اشتر را به
فرمانروایی مصر منصوب کرد، فرمود: احتکار باعث زیان برای مردم و عیب برای والیان
است بنابراین از احتکار جلوگیری کن؛ چرا که رسول خدا از آن منع میکرد. خرید و
فروش باید آسان، با ترازوهای عادلانه و قیمتهای بدون اجحاف به دوطرف (فروشنده
وخریدار) صورت پذیرد؛ پس اگر کسی بعد از نهی تو به احتکار اقدام کرد، بر او سخت
بگیر و او را بدون زیادهروی، مجازات کن.(نهج البلاغه،نامه53)
بیان علی علیهالسلام دارای مطالب قابل ملاحظهای
است:
احتکار، سبب
ضرر به عموم مردم و نقصی برای حاکمان است .
احتکار،
خلاف موازین عدالت که باعث اجحاف به یک طرف معامله (خریدار) میشود.
باید از
احتکار، منع و عامل آن را مجازات کرد.
از نظر امام علی علیهالسلام احتکار هر
کالایی در مدت زمانی که کالا در آن مدت گران شود به طوری که مردم با زیان روبرو
گردند، جایز نیست. (یوسفی،1395،ص364) و در روایتی پیامبرﷺ فرمود:آن کس که
بیش از ۴۰ روز احتکار کرده باشد، رائحهی بهشت که
از فاصله ۵۰0 ساله به مشام میرسد بر وی حرام
است.(مجلسی،1397،ج100:ص89)
6/2 . نهی
ازاکتناز
کنز در لغت به معنی گذاشتن مال روی هم و
محفوظ داشتن آن است.(راغب اصفهانی،1412ق،ص727/قرشی بنابی،1371،ج6:ص150) اشخاصی که
با شکلها و شیوههای گوناگون، اموال را گرد میآورند اهل کنز هستند. پولها و
سرمایههای شخصی باید به نوعی به سود جامعه درگردش باشد. جمعکردن و گردآوردن و بر
روی هم انباشتن و از دسترس استفادهی جامعه دور نگهداشتن، کنز نام
دارد.(حکیمی،1376،ص348)
مهمترین چیزی که جامعهی انسانی را بر اساس خود پایدار میدارد، اقتصاد
جامعه است که خدا آن را مایه قوام اجتماعی قرار داده، اگر ما انواع گناهان و جرائم
را آمارگیری کنیم خواهیم دید که علت بروز تمامی آنها یکی از دو چیز است یکی فقر
مفرط و دیگری ثروت بی حساب است وهر یک به اندازه خود تأثیر مستقیمی دراختلال نظام
بشری دارد.(طباطبایی،1374،ج9:ص331) پیامبراکرمﷺ اقتصاد را مهم ومعتبر میشمرد، وقتی آیه «يا
أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ
لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ
وَ الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ
اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید بسیاری از
دانشمندان و راهبان، اموال مردم را بباطل میخورند واز راه خدا باز میدارند و
کسانی که طلا ونقره را گنجینه میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند به مجازات
دردناکی بشارت ده.»(توبه،34) نازل شد، حضرت فرمود: «تبّاً للذهب! تبّاً للفضّة»
اما نه برای آن که با اقتصاد بیمهر است؛ بلکه برای آن بود که حضرت با اکتناز و
تکاثر مخالف است. اکتناز، منحصر به یک یا چند شیء خاص نیست و ممکن است در زمانهای
مختلف، مکنوزات متفاوت از یکدیگر باشند؛ گاهی طلا و نقره و زمانی اوراق بهادار
باشند. درزمانهای گذشته، ذخیره کردن شمش طلا و نقره در زیر خاک حتی در مرحلهای
که به صورت سکه در آمد و دور نگهداشتن از دسترس مردم رایج بود و اکنون نیز اگر
کسی ثروت را ذخیره کند ودور از دسترس قرار دهد، اکتناز درباره او صادق است.«وَ الَّذِينَ
يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها»این آیه مطلق است و هر
گونه اکتناز را حرام میداند.(جوادی آملی،1387،ج32:ص554) نهی آیه شریفه، نهی از
داشتن پول نیست بلکه نهی از حبسکردن آن است چون با جریان ثروت فرد، هم خود
استفاده میکند و هم دیگران از آن بهرهمند میشوند. «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ
أَليم» وعده عذابی است که به حرمت شدید کنز دلالت میکند. پیامبراکرمﷺسفارش میکردند که
باید جامعه، به سمت کوثر برود و از تکاثر زیانبار بپرهیزد.(طباطبایی،1374،ج9:ص334)
7/2 .نهی ازسلطهی سفیهان براموال
خداوند قرار دادن اموال و ثروت در
دست سفیهان را نهی کرده است و در اینباره آیهای ذیل این مطلب بیان شده است. «وَ
لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً ؛
اموال خود را، که خداوند وسيله قوام زندگى
شما قرار داده به دست سفيهان نسپاريد».
(نساء،5) واژهی سفه (بر وزن تبه) در اصل يك نوع كم وزنى و سبكى بدن است، بطورى كه به هنگام
راه رفتن تعادل حفظ نشود و به همين جهت به افسار كه دائما درحال حركت است «سفيه
»گفته ميشود و سپس به همين تناسب در افرادى كه رشد فكرى ندارند، خواه سبكى عقل
آنها در امور مادى يا معنوى باشد بکارمیرود. (راغب اصفهانی،1412ق،ص414)
منظور از سفاهت، عدم رشد كافى در خصوص امور
مالى است به طورى كه شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده بگيرد. ولی آیه يك
حكم كلى و عمومى را بیان میکند که انسان نبايد در هيچ مورد، اموال فردی خود و
همچنین اموال عمومی (اموال حکومت اسلامی) را به دست افراد كم عقل و غيررشيد
بسپارد.(مکارمشیرازی،1371،ج3:ص268) گواه بر اين موضوع، جمع محلی به لام در کلمه السفهاء
است که افاده عموم میکند و فقط شامل اموال یتیم نمیشود.
در روايات به تمام افرادى كه ازجهاتی قابل
اعتماد نيستند«سفيه» ناميده شده و از سپردن اموال (شخصی وعمومى) به آنها نهى شده
است . يونس بن يعقوب ميگويد: از امام صادق (ع ) تفسيرآيه«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ
أَمْوالَكُمُ»را پرسيدم، حضرت فرمودند: سفيه كسى است كه مورد اعتماد نباشد. از
اين روايت برميآيد كه «سفيه » معنى وسيعى دارد و از سپردن
اموال عمومى وخصوصى به آنها نهى شده است، منتها اين نهى در بعضى از موارد به عنوان
تحريم است ودرپارهاى از موارد كه درجه سفاهت شديد نيست به معنى كراهت است.(مکارمشیرازی،1371،ج3:ص268)
8/2-مبارزه با بیکاری
عاملی که باعث گسترش فقر درجامعه میشود بیکاری است، بیکاری بلای
اجتماعی-اقتصادی شناخته شدهای است که به از دست دادن حیثیت و کاهش تولید و پس
انداز میانجامد. پایین بودن نرخ بیکاری از شاخصهای مهم توسعه کشور به شمار میآید
و به همین جهت، ایجاد فرصتهای شغلی برای جویندگان کار، از اهداف سیاستهای
اقتصادی است.(فراهانی فرد،1378،ص49)
پيامبرﷺفرمودند: روز قيامت
سختترين حسابرسى را كسى دارد كه كارهايش را ديگران (ازپيشكار ونوكر وخدمتكار)
انجام دهند وخودش بيكار بگردد.گو اين كه كار كردن مايه رنج و زحمت است اما بيكارى موجب فساد و تباهى است.(محمدی ریشهری،1389،ج2:ص975)
بیکاری و تنبلی، بذر شومی است که ثمری جز
نگون بختی ندارد در روایات نتایج منفی زیادی برای آن بیان شده است: 1. مبغوض شدن
نزد خدا 2. مبغوض شدن نزد پیامبر و امامان
معصوم 3. به اجابت نرسیدن دعای بیکار 4.
سربار جامعه شدن 5 . بزهکاری و آلودگی به
فساد 6. بی اعتباری و از دست دادن آبروی اجتماعی.(جمعی از نویسندگان،1389،ص20)
برای مبارزه با فقر اقتصادی و بیکاری در رهایی
جامعه از گدایی و گداپروری، از دو راه شدنی است:
1. تلاش در تولید و قناعت در مصرف و
اشتغالزایی.(جوادی آملی،1387،ج46:ص558)
2. تقسیم
صحیح سرمایههای ملی و مصرف درست و نیز جلوگیری از تفاخر و تکاثر تا به هدر رفتن
سرمایه و رنجش مردم نیانجامد؛ زیرا رفاه طلبی، اسراف و سفره گشاییها در زمانی است
که سفره فقرا برچیده و حق ضعیفان پایمال شود.
مسلمانان
باید برای رفع عقب ماندگیهای اقتصادی و مبارزه با بیکاری ، کار و فعالیتهای
اقتصادی را به عنوان یک عبادت بزرگ اسلامی تعقیب کنند و با نظام صحیح و حساب شده
نواقص خود را جبران نمایند.(مکارم شیرازی،1371،ج10:ص9)
نتیجهگیری
یکی از شیوه
های متداولی که امروزه دشمنان اسلام برای مقابله با اسلام و مسلمانان و تسلط بر
آنان، به کار میبرند، جنگ اقتصادی است. در چنین اوضاعی، مسلمانان نیز باید با
جهاد اقتصادی که در حال حاضر تبلور آن در پیگیری و اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی
در کشور است، نقشه های دشمن را ناکام بگذارند.
پیامبراکرم ﷺ
به مسائل کسب روزی حلال و کار و تلاش و رونق تولید اهتمام زیاد میورزید. جامعه را
به سمت تلاش و استقلال در این امور هدایت میکرد که نتیجهی راهبردی آن، استقلال
جامعه مسلمین در اقتصاد و عدم وابستگی به بیگانگان است.
مبارزه با رباخواری
جزء مهمترین دغدغههای پیامبر از صدر اسلام بود زیرا ایشان این امر را در ایجاد
قدرت اقتصادی مسلمین بسیار تاثیرگذار میدانست.
مسئلهی کمفروشی
در جامعه اعتماد و صداقت را از بین میبرد و فساد در اجتماع به وجود میآورد.
پیامبر به مبارزه با آن پرداخت همانگونه که حضرت شعیب اینگونه برخورد کرد .
رشوهخواری
یکی از بزرگترین موانع عدالت اقتصادی است و پیامبر کارگزاران خود را هشدار میداد
که از این عمل بپرهیزند.
اسراف موجب
ازبین رفتن ثروت در جامعه میشود و اگر جامعهای حتی ثروت زیادی هم داشته باشد؛
اما با اسراف، ثروتش نابود میشود و محتاج به جوامع دیگر خواهد شد.
احتکار باعث
ایجاد مشکلات اساسی در تامین نیازهای مردم میشود، از این رو پیامبر شدیداً با
این موضوع مقابله میکرد.
اکتناز یکی
از عواملی است که جامعه مسلمین را به سمت دنیاطلبی و تجملگرایی پیش میبرد و پیامبرﷺ
مسلمانان را از تجمل گرایی نهی مینمود.
بیکاری یکی
از علل اصلی در رشد بزهکاری در یک جامعه است. با سرگرم شدن مردم به شغل، امید در
جامعه افزایش یافته و انگیزه برای ورود به فساد و تباهی افراد کم میشود.
در پایان پیشنهاد میشود که برای رهایی سلطه
بیگانگان و استقلال اقتصادی طرح اقتصاد
مقاومتی که برگرفته ازآیات و روایات است و مقام معظم رهبری در چند سال اخیر بر روی
این مطلب تاکید دارند، به طور جدی سرلوحه کار و تصمیمات مسئولین قرار گیرد تا
مقدمات استقلال کامل اقتصادی کشورمان را فراهم آورند.
منابع
قرآن کریم.
نهج
البلاغه.
1.
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه،
تحقیق :محمد ابوالفضل ابراهیم،1414ق، قم، دارالهجره، بیچا.
2.
ابن بابويه، على بن حسين، الإمامة و
التبصرة من الحيرة ،1404ق، مدرسه الامام المهدی قم، اول.
3.
ابراهیمی،محمد حسین، ربا و قرض دراسلام،1372،
قم، ابراهیمی، بیچا.
4.
جوادی آملی، عبدالله، تفسیرتسنیم،
تحقیق :عابدینی،1387، قم، اسرا، اول.
5.
جورج جرداق، امام علی علیه السلام صوت
العداله الانسانیه،ترجمه:هادی خسروشاهی،1344، تهران، فراهانی، بیچا.
6.
جمعی از نویسندگان، کار وتلاش،رمز
موفقیت،1389، بیجا، زلال کوثر،اول.
7.
حکیمی، محمد، معیارهای اقتصادی در
تعالیم رضوی، 1376، بیجا، دفترتبلیغات اسلامی حوزه علمیه، دوم.
8.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات
الفاظ قرآن کریم،1412ق، بیروت، دارالشامیه، اول.
9.
سبحانی،جعفر، سیمای اقتصاد اسلامی،1390،
قم ، موسسه امام صادق، دوم.
10. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار(للشعيري) ، بیتا، مطبعه
حیدریه، نجف، اول.
11. شیخ
الاسلامی، جعفر، کار،پویایی وحرکت از دیدگاه قرآن و علی(ع)،1380، تهران،
مهربان، بیچا.
12. طباطبایی،
سیدمحمدحسین، ترجمهیالمیزانفیتفسیرالقرآن، مترجم:سیدمحمدباقرموسویهمدانی،1374،
قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه،پنجم.
13. طبرسی،
فضل بن حسن، تفسیرمجمع البیان،1372، تهران، ناصرخسرو، سوم.
14. ـــــــــــــــــــ،
ترجمه تفسیر جوامع الجامع، مترجم:علی عبدالحمیدی،1375، مشهد، قدس رضوی،
اول.
15. ــــــــــــــــــ،
مکارم الاخلاق، ترجمه :ابراهیم میرباقری، 1365،تهران، فراهانی، دوم.
16. طریحی،
فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، محقق:احمد شکوری،1375، تهران، مرتضوی،
سوم.
17. عابدی،
محمد، جهاد اقتصادی از منظرقرآن،1395 ، بیجا، پژوهشکده فرهنگ و اندیشه
اسلامی، اول.
18. عمید،
حسن، فرهنگ عمید،1382،تهران، امیرکبیر، بیست وششم.
19. فراهانی
فرد، سعید، نگاهی به فقیروفقرزدایی از دیدگاه اسلام، 1378، بیجا، دانشو
اندیشه معاصر، اول.
20. فراهیدی،
خلیل بن احمد، العین، 1409ق، قم، هجرت، دوم.
21. قرشی
بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن،1371، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ششم.
22. قمی،
عباس، سفینه البحار،1414ق، قم، اسوه، اول.
23. کلینی،
ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق ، فروع کافی،1350، تهران، دارالکتب
الاسلامیه، بیچا.
24. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ،
اصول کافی، مترجم:محمدباقر کمرهای ،1379 ، تهران، المکتبهالاسلامیه، نهم.
25. مجلسی،
محمد باقر، بحار الانوار، 1403ق، بیروت، موسسه الوفاء، بیچا.
26. ـــــــــــــــــــــــــــ،
1397،تهران، انتشارات اسلامیه، بیچا.
27. مکارم
شیرازی، ناصر و سایرهمکاران، تفسیر نمونه،1371، تهران، دارالکتب الاسلامیه،
دهم.
28. ــــــــــــــــــ
،ترجمه قرآن،1373، قم، دفترمطالعات تاریخ و معارف اسلامی، دوم.
29. محمدیریشهری،
محمد، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، همکاری:عباس پسندیده،
مترجم:حمیدرضا شیخی، 1389،قم، دار الحدیث، اول.
30. محمدی
ریشهری، محمد، الگوی مصرف از نگاه قرآن و حدیث، 1388، قم، دارالحدیث، بیچا.
31. ـــــــــــــــــــــــ،
میزان الحکمه، حمید رضا شیخی،1389، قم، دارالحدیث، یازدهم.
32. ـــــــــــــــــــــــ،حکمت
نامه پیامبر اعظم ،1387،قم، دارالحدیث، بیچا.
33. ـــــــــــــــــــــــ،توسعه
اقتصادی برپایه قرآن وحدیث،ابوالقاسم حسینی،1390، قم، دار الحدیث، اول.
34. محمدی
اشتهاردی ، محمد، پیکار اسلام با اسراف، بیتا، قم، شفق، بیچا.
35.
ــــــــــــــــــــــ،
اسراف بلای خانمان سوز، 1379، قم ،مطهر، اول.
36. موسوی
اصفهانی، جمال الدین، پیام های اقتصادی قرآن، 1368، بیجا، نشرفرهنگ
اسلامی، بیچا.
37. معین،
محمد، فرهنگ معین ،1385، تهران، نامن، اول.
38. نوری
طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسایل ومستنبط المسائل،1407ق، بیروت، آلالبیت،
بیچا.
39. یوسفی،
احمد علی، نظام اقتصاد مقاومتی،1395 ، قم، نگاه فارسی، اول.