1- مقدمه
مقاومت يکي
از عناصر تشکيل دهنده وجود انسان است. از همان آغاز زندگي، مبارزه بين انسان و
طبيعت براي بقا و ادامه زندگي آغاز ميگردد و در سايه اين مبارزه انسان رشد ميکند.
در زماني که قدرتهاي سلطهجو و استعماگر، به ديگر کشورها هجوم ميبرند و به غارت
و چپاول ثروت ملّي و طبيعي آنها ميپردازند، نوعي ديگر از مقاومت، شکل ميگيرد،
ايستادگي در برابر متجاوزان ضامن حفظ بقا و هويت يک ملّت است.
تمامی خصلتهای
انسانی قابلیت آموزش دارند مقاومت نیز میتواند به عنوان یک مهارت و عقیده مورد
آموزش قرار بگیرد. انسانهای اولیه نیز مبارزه با طبیعت و غلبه بر سختی روزگار را
به همدیگر آموزش میدادند.
آموزش و
پرورش به عنوان نهادی حساس با آموزش دادن مقاومت به بعضی از مباحث اخلاقی در زمینه
فردی و اجتماعی دست مییابد و از طرفی هم
آموزش مقاومت باعث بوجود آمدن کشوری مقاوم میشود. همانطور که امام (ره) در پيام
بازگشايى مدارس فرمودند:
«بايد در
سراسر ايران با پاكسازى آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعمارى، محيطى بوجود آوريد
كه اطفال ما را شير بچگانى كه هميشه پشت جبهه مقاومت عليه آمريكا و صهيونيست و
ساير چپاولگرهاى شرق و غرب نشستهاند، تربيت كنيد.» (موسوی خمینی، 1386، ج 6: ص
194)
پرسش هاي فرعي:
معنا و
مفهوم مقاومت اسلامي چيست؟
موانع شکلگيري
گفتمان مقاومت اسلامي در آموزش و پرورش کدام است؟
گفتمان
مقاومت اسلامي در آموزش و پرورش چگونه شکل میگیرد؟
راهکارهای
آموزش مقاومت اسلامي در آموزش و پرورش چیست؟
٢- پيشينه تحقيق
مقاومت یکی
از واژگانی است که در کتب دینی و اخلاقی به آن پرداخته شده است. امام علی (علیه
السلام) در کتاب نهج البلاغه در يكى از روزهاى جنگ صفين با خطبهای ارزش مقاومت و
استقامت در برابر دشمنان را به یاران خود متذکر شده و فرمودند:
«اى گروه
مسلمانان، لباس زيرين را ترس خدا، و لباس رويين را آرامش و خونسردى قرار دهيد.
دندانها را بر هم بفشاريد تا مقاومت شما برابر ضربات شمشير دشمن بيشتر گردد، زره
نبرد خود را كامل كنيد.» در ادامه فرمودند: «و بدانيد كه در پيش روى خدا و پسر
عموى پيغمبر (صلی الله علیه و آله) قرار داريد. پى در پى حمله كنيد و از فرار شرم
داريد، زيرا فرار در جنگ، لكّه ننگى براى نسلهاى آينده و مايه آتش روز قيامت است،
از شهادت خرسند باشيد و به آسانى از آن استقبال كنيد.» (رضی، 1379، ص 115) با این
بیان امیرالمؤمنین (علیه السلام) باید متوجه بود که مقاومت امیدبخش آینده و نجاتدهنده
از عذاب قیامت است.
مطالعات در
حوزه مقاومت اسلامي ميتواند در چند دسته قرار بگیرد:
1. مطالعاتي
که با رويکرد تاريخي، جنبشهاي مقاومت اسلامي را بررسي کردهاند. مانند کتاب جنبشهاي
اسلامي معاصر در جهان عرب نوشته هراير دکمجيان و يا جنبشهاي اسلامي معاصر نوشته
سيد احمد موثقي.
2. مطالعات
با نگاه جريانشناسانه به مقاومت؛ مانند انديشه سياسي معاصر در جهان عرب نوشته
فرهنگ رجايي.
3. آثاري که
تشکل يا نهادمحور هستند؛ يعني مباني ظهور و سير فعاليتها يا افول يک جريان سياسي
يا عقيدتي را بررسي ميکنند.
4. دسته چهارم
فردمحور هستند؛ يعني بررسي تحولات جهان اسلام را حول انديشههاي افرادي مانند حضرت
امام خميني (ره)، سيد قطب و ... بررسي ميکنند.
آثار موجود
عموما در دستهبندي چهارگانه مذکور جاي ميگيرند. درحالي که در پژوهش حاضر سعي شده
است علاوه بر توجه به مفهوممحوري با رويکردي کلگرايانه، چهارچوبي تربیتی با
محوریت آموزش و پرورش براي فهم بهتر موضوع نوشته شود؛ بنابراين، تفاوتی که نوشتار
حاضر با دیگر مصاديق ذکر شده دارد، این است که از یکسو جنبه تربیتی مقاومت را
بررسی میکند و از طرفی دیگر نقش آموزش و پرورش را در زمینه ایجاد گفتمان مقاومت
ذکر میکند.
٣- ضرورت، اهميت و اهداف
پژوهش
بين علوم تربیتی و گفتمان مقاومت اسلامي پيوندهایي وجود
دارد. تقويت گفتمان مقاومت در جامعه، در حقیقت تقويت نظام یک جامعه و تأثيرگذار بر
فرهنگ آن جامعه است.
تضعيف مؤلفههاي فرهنگي مقاومت موجب ایجاد رذایل اخلاقی
مانند ترس و تسلیم خواهد بود که در این صورت نزديک شدن دشمن به مرزهاي اعتقادي و
ايدئولوژيک جامعه و آسيبپذيرتر شدن کانون آن جامعه را درپی خواهد داشت؛ هدف کلي
اين پژوهش نيز «شناخت و بررسي امکان آموزش گفتمان مقاومت اسلامي در آموزش و پرورش»
است، اما در جريان تحقيق، دستيابي به اهداف جزئي زير نيز مدنظر است:
1. ارائه مبانی نظری از مفهوم گفتمان مقاومت اسلامي؛
2. شناسايي موانع ایجاد گفتمان مقاومت اسلامي در آموزش و
پرورش؛
3. بررسی راهکارهای ایجاد گفتمان مقاومت اسلامي در آموزش
و پرورش؛
٤- روش تحقیق
تحقيق حاضر از نظر نوع هدف، تحقيقي کاربردي است. اين
تحقيق از لحاظ روش اجرا، از نوع « توصيفي-تحليلي» است. جمعآوري اطلاعات و دادهها
از طريق مطالعات کتابخانهاي و جستجو در شبکه اينترنت و پايگاه هاي اطلاعاتي،
فصلنامهها و مجلات تخصصي صورت ميگيرد.
٥- مباني نظري و مفهومي
آموزش گفتمان مقاومت
در رابطه با چگونگي آموزش مفاهيم ديني به کودکان اختلاف
نظرهايي وجود دارد. گروهي معتقدند پيش از سن بلوغ نبايد به کودک آموزش ديني داد و
گروهي عکس اين نظر را معتقدند. از نظر اسلام، و براساس سيره و رهنمودهاي معصومین
(علیهم السلام)، آموزش مفاهيم ديني از هنگام تولد شروع ميشود و آموزش در دوره
کودکي پايه و اساس در دورههاي ديگر است. بنابر فرموده امام علي (علیه السلام): «العلمُ
من الصغر کالنَّقش في الحَجَر»؛ «يادگيري و آموزش
در خردسالي، بسان کندن نقش روي سنگ پايدار است.» (مجلسي، 1403 ق، ج 1: ص 224) از
طرفي، آموزش صحيح و مؤثر بدون در نظر گرفتن توانايي ذهني کودک ممکن است کودک را
نسبت به يادگيري دلسرد و يا در يادگيري او اختلال ايجاد نمايد. از اين رو، آموزش
مفاهيم ديني به کودکان گرچه امري بسيار مقدس و والا است، اما موفقيت در آن، در گرو
آگاهي و شناخت اصول و روشهاي آموزشي متناسب با آن است. به فرموده امام علی (علیه
السلام) هيچ حرکتي نيست مگر اين که انسان در به انجام رساندن آن نياز به شناخت و
آگاهي دارد: «ما مِن حَرَکة اِلاَّ وَ اَنتَ مُحتاجٌ فيها الي مَعرِفَة». (مجلسي، 1403 ق، ج 74: ص 267)
شناخت خصوصيات و تواناييهاي کودکان در بهينهسازي آموزش
مفاهيم ديني امري مسلم است و شناخت اصول و روشهاي مربوط به آموزش مفاهيم ديني
ضرورت دارد. اگر آموزش مفاهيم ديني بدون توجه به اصول و روشهاي صحيح آموزشي انجام
پذيرد، مصداق اين سخن امام صادق (علیه السلام) خواهد بود که: «اَلعامِلُ عَلي غَيرِ بَصيرة کَالسَّائِرِ عَلَي غَيرِ
الطَّريقِ لايزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيرِ الاَّ بُعدا»؛ «کسي که بدون بصيرت دست به انجام کاري ميزند، مانند
رونده در بيراههاي است که هرچه سرعتش بيشتر باشد، از مقصد دورتر خواهد شد».
(کليني، 1407 ق، ج 1: ص 4)
آنچه بايد بدان توجه داشت اين است که درک و برداشت کودک
از مفاهيم ديني با بزرگسالان يکسان نيست؛ آنان در حد ظرفيت ذهني خود مطالب ديني را
ميفهمند و برآن اساس، جهانبيني خود را ميسازند. با توجه به سخن رسول گرامي
اسلام (صلی الله علیه و آله) که
فرمود: « إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ
اَلنَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ.» ؛ «ما
پيامبران موظفيم با هرکس مطابق درک و فهم او صحبت کنيم.» (کليني، 1407 ق، ج 1: ص
23) اگر آموزش مفاهيم ديني براي دانشآموزان دوره ابتدايي حساب شده صورت نگيرد، نه
تنها از تأثيرات سازندهاي برخوردار نميگردد، بلکه ميتواند پيامدهاي زيانباري به
دنبال داشته باشد. (مقدسي پور، 1381) پس برای آموزش مقاومت نیز باید ظرفیت افراد
مورد لحاظ قرار بگیرد.
با نظر به ويژگى فكر، سه حركت برای انسان متصور است و آن
یا حركت غريزى محض است كه بر هيچ انديشهای مبتنى نيست و یا حركت غريزى ناشى و
برانگيخته از انديشهای ضعيف است كه امكان مقاومت در برابر غريزه را ندارد و یا
حركت فكرى متينی که با قوت در صحنه زندگى جريان مىيابد و هيچ غريزهاى نمىتواند
خود را بر آن تحميل كند البته گاهى به غريزه پاسخ مىدهد اما براساس ملاكهاى فكرى
نه از روى جبر و غلبه.
مقاومت به عنوان یکی از فضایل اخلاقی نه به عنوان حرکت
غریزی محض است که اختیار و اندیشه در آن نقشی نداشته باشد و نه حركت غريزى ناشى و
برانگيخته از انديشه قبلى است که پشتوانه آن تفکری ضعیف باشد بلکه حرکت فکری متینی
است که در آموزش آن باید دقت شود که هیچ غریزهای بر آن تحمیل نشود و جبری بر آن
حاکم نگردد، چرا که مقاومتی که در سایه غریزه باشد شاید تبدیل به خشونت و جنگ طلبی
شود و مقاومت جبری، خودمحور شدن انسان را در پی خواهد داشت. (آل نجف، 1376، ص 61)
6- موانع گفتمانسازي
مقاومت در آموزش و پرورش
برای گفتمانسازی
مقاومت در آموزش و پرورش موانعی متصور است. اما خداوند انسان را موجودی مقاوم خلق
کرده است که توانایی مقابله با مشکلات را به او داده و او را به بهترین روشها
رهنمون میشود.
برای بررسی
موضوع ایجاد گفتمان مقاومت در آموزش و پرورش ابتدا باید موانع احتمالی ایجاد این
گفتمان را ذکر کنیم تا بتوان با شناخت
مشکلات راهحلهای بهتری برای رفع آنها پیدا کرد.
موانع
احتمالی ایجاد گفتمان مقاومت در آموزش و پرورش عبارتند از:
6-1 ترويج تفکر غربگرايي
از مشكلاتي
که در کشورهای مسلمان در قرن اخیر به وجود آمده است مسئله غربگرایی و تمایل افراد
جامعه به غربگرایی است. باید برای تفهیم هر چه بهتر این امر مفاهیم «غربگرايي»،
«غربي شدن» و «غربزدگي» مورد بررسی قرار گیرد. درباره تمايز مفهومي این سه واژه
باید گفت: در غربي شدن به غرب روي آورده ميشوند اما «غرب گرايي» يک نوع گرايش
فکري است که به پذيرش هر آنچه غربي است تمايل دارد و از سنّتهاي خودي متنفّر است.
(نقوي، 1377، ج 1: ص 18) غربزدگي آن نوع گرايشی است که در آن علاقهمندي زيادي به غرب وجود دارد و
اقتباس فرهنگ غربي نه از روي شناخت، بلکه کورکورانه و لجامگسيخته ميباشد. انگيزه
تمايل به غرب در فرد، از روي احساسات يا علاقه به حفظ سنّتها و ارزشهاي فرهنگ
خودي در برابر هجمه استعماري غرب نيست، بلکه دلبستگي يا وابستگي به غرب است. اين
جريان به از خودبيگانگي منجر ميشود که در آن شخصيت، هويّت اسلامي و مليّت شرقي
وجود ندارد. (نقوي، 1377، ج 1: ص 20)
يکي از عوامل مهم
غربزدگي «استعمار» است که در حقيقت، نوعي تسلّط سياسي، نظامي، اقتصادي يا فرهنگي
ملّتي قدرتمند بر قوم يا ملتي ضعيف است. و تا زمانی که روحیه مقاومت در بین
کشورهای ضعیف وجود نداشته باشد و افراد آن جامعه خود را برای مقابله با
استعمارگران مهیا نکنند این تسلط بر کشور آنها باقی خواهد ماند. (آشوري، 1370، ص
26)
آنچه که در
مدارس شاید مانع ایجاد گفتمان مقاومت شود عوامل محيط آموزشي از جمله معلّم، مدرسه
و همکلاسي میباشد. معلمي که داراي تفکّر غربي است و از ارزشهاي آن حمايت ميکند،
زمينهای براي پرورش فرهنگ غربی در کودکان خواهد بود. وي ميتواند رفتارهاي ضدّ
اخلاقي و ضدّ اسلامي را به سهولت رواج دهد. بنابراين، مدرسه، هم ميتواند محيط
مناسبي براي رشد و توسعه علم و ايمان باشد و هم ميتواند فضاي مناسبي براي ترويج
تفکرات غربي و نامناسب باشد.
آنچه ميتواند
از هجوم اين نوع فرهنگ بر ديگر جوامع جلوگيري کند، آگاهي و توجه کشورها به حافظه
تاريخي، ارزشها، تمدن و فرهنگ خودي و ایجاد روحیه مقاومت است. (حسيني جبلّي،
1383، ص 71-81)
6-2 خودمحوري و کمرنگ شدن ايثار
یکی از اصول
مهم اخلاقی و مطرح در جامعهی بشری که موجب استحکام، پیشرفت و بقای نظام جامعه میشود؛
مسئلۀ ایثار و از خود گذشتگی است .
ایثار،
انسان و غیر انسان نمیشناسد؛ یعنی حیوانات هم از خود ایثار میکنند البته به نوع
خودشان یعنی در واقع شاید عمل آنها به جهت اینکه انسان نیستند و شعور ندارند،
ایثار نباشد ولی تا حدودی شبیه ایثار است. به عنوان مثال گرگهایی را میبینید که
دسته جمعی شکار میکنند و در ابتدا برای گرگهای مریض غذا میبرند؛ یا گوزنی که
به هنگام عبور گله از رودخانه، خود را در معرض تمساحها قرار میدهد تا دیگر گوزنها
بدون اینکه خطری متوجهشان شود از رودخانه عبور کنند.
برای ایثار
مرزها مفهومی ندارند، چرا که از مرز جغرافیایی عبور کرده و حتی مرز دین را نیز پشت
سر میگذارد. چه بسیار مسلمانانی که خود
را برای غیر مسلمان فدا کردهاند و یا افراد
مسیحی که خود را برای حفظ خانواده، جامعه و هموطنان هر چند مسلمان، جلوی
گلولههای آتشین میاندازند کاری که بارها در زمان جنگ و دفاع مقدس تکرار شد.
علت کمرنگی
ایثار در برخی دورانها به خاطر اين است كه نظام حاکم بر جهان مادی به نحوی است که
در آن مادّهها در تزاحماند، بر سر هر راهی و برای هر پیشرفتی موانعی وجود دارد.
مسئلۀ ایثار هم از این قاعده مستثنی نیست و یک سری موانع بر مسیر آن قرار دارد که
انسانها را از آن باز میدارد.
پر واضح است
که یکی از عوامل پیشرفت، بقاء و استحکام هر جامعهای فداکاری و گذشت افراد آن در
جهت رفع نیازها و مشکلات دیگران است. جامعهای که در آن روح ایثارگری باشد، روابط
افراد مستحکم بوده و به یکدیگر انس گرفته و نسبت به هم اعتماد دارند. همچنین این
جامعه مشکلات کمتری نسبت به دیگر جوامع دارد، کارها سریعتر انجام میشود و همین
امر موجب میشود تا ازاجتماعات دیگر پیشی بگیرد.
اگر عقلایی فکر کنیم باید افرادی مقابل مشکلات
بایستند و از مال، خانواده و حتی جان خود دست بکشند؛ یعنی انسان گاهی اوقات مجبور
به فداکاری میشود و دلایل آن هم مختلف است. به عنوان مثال یکی برای آبروی خود،
یکی برای فرزند، دیگری برای شهر و کشورش از خود گذشتگی میکند. (خانه فرهنگ ایثار
و مقاومت، 1396)
بنابراین
یکی از موانعی که در مسیر آموزش مقاومت میتواند وجود داشته باشد، موضوع
خودبرتربینی و خودمحوری است. انسان خودمحور خود را محور حق و باطل، درست و نادرست
میداند و تشخيص خود را معيار نيک و بد و مردم را به پيروي از خود دعوت میکند و
همه چيز را براي خود میخواهد و فقط آنچه را که خود ميفهمد صحيح میداند و بس.
خودمحوري
ممکن است در يک جامعه يا يک کشور بروز کند که خطرات آن به مراتب بيشتر و شديدتر
است. جوامع خودمحور، تمام ارزشهاي انساني و اجتماعي و اخلاقي را در محورهايي قرار
ميدهند که منافع آنها را تأمين کند و اگر همان ارزشها در جايي ديگر باشد به کلّي
از اعتبار ساقط و بيارزش است.
از بارزترين
نشانههای خودمحوری، استبداد رأي و ديکتاتوري است؛ به خاطر اين روحيه به هر طريق
که بتوانند سعي ميکنند خواستهها واهداف خود را عملي سازند و در برابر هيچ منطقي
تسليم نميگردند؛ زيرا احساس ميکنند که اگر حتي در مقابل سخن منطقي ديگران تسليم
شوند موقعيت و ابهّت دروغين آنها شکست خواهد خورد.
ويژگيهاي
عملي انسانهاي خودمحور به خوبي نشان ميدهد که آنها با ارزشهاي انسانساز اسلامي
بيگانه هستند و اعتقاد چنداني به آنها ندارند. به خاطر همین مسئله اگر انسانهای
خودمحور دعوت به مقاومت شوند از آن سر باز خواهند زد و آن را امری بیارزش تلقی
خواهند کرد و به یقین آموزش مقاومت برای چنین افرادی سخت خواهد بود.
براي ريشهکن
ساختن روحيه خود محوري علاوه بر راههاي درمان بيماري خودبرتربيني، جايگزين ساختن
خدا به جاي خود است. خدامحوري از اساسيترين و مهمترين بُعد فلسفه بعثت انبياء
است. قرآن مي فرمايد:
«وَ لَقَدْ
بَعَثْنا فِي کلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ.»؛ «و همانا ما در
میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید.» (نحل/36)
6-3 راحتطلبي
از موانع
رشد گفتمان مقاومت روحيه راحتطلبي و عافيتخواهي است. راحتطلبي، حالتي را در
انسان ايجاد ميکند که اندک اندک، همه مفاهيم اعتقادي او را دگرگون ميسازد. انسان
راحتطلب مفاهيم دين را به گونهاي توجيه و تفسير ميکند که با هواهاي او در تزاحم
نباشد و تکليفي برايش ايجاد نکند و با عافيتطلبي او کمترين تصادمي نداشته باشد.
اين گروه دانسته يا ندانسته، مفاهيمي را از دين تغيير ميدهند يا حداقل توجيه ميکنند.
دستوراتي
چون امر به معروف و نهي از منکر، جهاد، ظلمستيزي و ... که با عافيت طلبي آنان در
تزاحم است، به سادگي توجيه و کنار گذاشته ميشود.
در شروع
نهضت انقلاب اسلامی، برخي براي فرار از مسئوليت، به توجيه دين دستزده و با تمسک
به رواياتي ضعيف و يا تحريف معنوي روايات صحيح، چنان وانمود کردند که وظيفهاي به
جز سکوت ندارند.
حضرت امام
(ره) بارها از دو خط راحتطلبي و ايثار سخن گفتند و تضاد و ناسازگاري اين دو را
بازگو نمودند. اسلام عافيتطلبان را اسلام غير اصيل و آمريکايي خوانده و فرمودند:
«از صدر اسلام تاکنون دو خط بوده است: يک خط خط اشخاص راحتطلب که تمام
همتشان به اين است که طعمهاي پيدا بکنند و بخورند و بخوابند و مقدم بر هر چيزي در
نظر آنها راحتطلبي بود ... » (سخنرانی در جمع اقشار مردم و اعضای ستاد مرکزی
جهاد سازندگی در تاریخ 8/4/60) امام، پيشينه اين تفکر را در صدر اسلام شناسانده و
از کساني که به امام حسين (علیه السلام) پيشنهاد زندگي راحت و صلح با يزيد را ميدادند
به عنوان راحتطلبان ياد میکند.
راحتطلبی
مشکلی است که اکثر جوامع امروزی درگیر آن هستند و کسی که فکر او فقط راحتطلبی
باشد نمیتواند ارزش مقاومت را درک کند.
6-4 دنياگرايي و ماديگرايي
در آيات و
روايات بسیاری انسان به پرهيز از دنياپرستي توصيه شده است. اهميت دادن به لذتهاي
دنيا يکي از موانعي است که انسان را از رسيدن به هدف اصلي آفرينش باز ميدارد.
انسان باید بتواند در مقابل لذتهاي دنيایی و گناهان مقاومت داشته باشد و اين
مقاومت بهترين ايستادگي خواهد بود. براي آموزش چنين مقاومتي براي دانشآموزان بايد
ابتدا مسائل دنيايي را براي آنها تبيين کرد. بيارزش بودن دنيا و فاني بودن آن
بايد براي نوجوانان و جوانان آموزش داده شود تا آنها بتوانند در برابر گرايشهاي
دنيوي و کنترل نفس مقاومت لازم را داشته باشند. براي اين که بتوان روحيهاي در
دانشآموزان ايجاد کرد که در مقابل گناه مقاومت کرده و از آن فاصله بگيرند بايد در
ضمن مطالب درسي، آيات و روايتهايي را مورد بررسي قرار داد که در مورد عاقبت
گنهکاران و آثار ترک گناه بيان شدهاند. اگر تبیین شود که انسان به هدف برتر و
بهتر از زندگي دنيوي آماده باشد، زمينهی دوري از گناه فراهم خواهد بود. (توکل،
1386، ص 326)
عدم مقاومت در برابر
گناه به جهت تلاش براي رسيدن به دنياي عالي و بهتر است در حالي که منابع ديني ما
را از محبت به دنيا و وابسته شدن به آن منع ميکنند. امام على (عليه السلام) در
این باب میفرماید: «إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ
قُلُوبِكُمْ حُبَّ اَلدُّنْيَا.» «اگر خدا را دوست داريد، پس محبّت دنيا را از
دلهايتان بيرون كنيد.» (آمدی، 1410 ق، ص 259)
مادیگرایی
میتواند به صورت حس نیاز و دنبال کردن ثروت و چیزهای قابل لمس دیگر که میتوانند
آسایش و راحتی فیزیکی را فراهم کنند بوده و بسیاری از احساسات منفی دیگر از جمله
شهوت و هوس، خودخواهی و خودپسندی، حسادت، احساس ناامیدی را ترویج دهد. مردم در
حال فراموش کردن ارزشهای اخلاقی خود هستند و اغلب از درک تمایز بین انتخابهای
درست و انتخابهای غلط، ناتوان هستند. تنها چیزی که اهمیت دارد، کیفیت زندگی خوب و
راحت و آسایش کاذب و قلابی است. تمام باورهای آنها تنها بر اساس استنتاجهای علمی،
استوار شده است. بدتر از همه این است که آنها ایمان به خدا را از دست دادهاند چون
باور به هر چیزی را که نمیبینیم، نمیشنویم و یا لمس نمیکنیم، انکار و رد میکنند.
در نتیجه آنها بعد از ارتکاب گناه و معصیت، توبه نکرده باقی میمانند. بنابراین
مادیگرایی، به طور زیانآور بر چارچوب کلی جامعهی تأثیر میگذارد. (مظاهری،
1395)
7- راهکارهاي آموزش
مقاومت
برای آموزش
مسئله مقاومت مشکلات و موانعی وجود دارد که آموزش آن را سخت میکند، چون برای
آموزش مقاومت در مدارس علاوه بر برنامهریزی برای خود این مسئله باید تدابیری برای
مبارزه با برخی ضد اخلاقیها و کجخلقیها وجود داشته باشد. سختی کار به این معنا
نیست که آموزش مقاومت غیر ممکن باشد بلکه با انجام برخی کارها و اتخاذ راهحلهای
خاص میتوان آموزش گفتمان مقاومت را در آموزش و پرورش داشته باشیم که به چند نمونه
از آنها اشاره میشود.
7-1 معرفي جايگاه مقاومت در کتب درسي
از آنجایی
که در نظام آموزش و پرورش کشورهای مختلف کتاب درسی مهمترین و پرکاربردترین رسانه
آموزشی و از مهمترین ابزار آموزشی به شمار میرود، بایستی به منظور آشناسازی دانشآموزان
با مفاهیم حقیقی ایثار و مقاومت به برنامه درسی و به خصوص کتاب درسی فارسی توجه
ویژهای مبذول شود. ادبیات هم میتواند عامل تأثیرگذار بر جنگها و ایثارگریها در
راه آرمانها باشد و هم عنصری تأثیرپذیر. پایداری یک ارزش است و ادبیات پایداری
این ارزش را با تمام ابعاد و جوانب آن به تصویر میکشد. کتاب درسی بهترین وسیله
برای گسترش فرهنگ شهادت و پایداری است و یکی از مهمترین و در دسترسترین رسانههای
آموزشی که نقش ارزشمندی در تعلیم و تربیت ایفا میکند. عاملی که باید در تدوین
کتابهای درسی به آن توجه شود، این است که محتوای این کتاب باید ضمن بیان هدف یک
عمل، راه تحقق بخشیدن به آن هدف را نیز بیان کند؛ به عنوان مثال در متون ادبیات
پایداری، هدف مقاومت، ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و متجاوز به وضوح در قالب
داستان یا شعر بیان شده است اما اینکه فرد پیروز نبرد چه مراحلی را طی کرده یا
کدام ویژگی او باعث پیروزیاش شده در درس بیان نشده یا به طور مختصر به آن اشاره
شده است؛ بنابراین گردآوران این آثار باید به این موضوع توجه کنند. باید توجه داشت
که یکی از جلوههای ادبیات پایداری، آزادگان در اسارت بودهاند که در هیچ یک از
کتابهای درسی مطرح نشده است و توجه به این نکته مهم، ضروری است.
باید یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان و
نویسندگان کتابهای درسی ارائه درست مفاهیم ادبیات پایداری و هویتبخشی به نسلی
باشد که وضع موجود ممکن است آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده باشد؛ از این
روست که برنامهریزان کوشیدهاند در کتابهای جدید درس فارسی با طرح نمادی ملی،
تاریخی و مذهبی، عرق وطندوستی و دفاع از آب و خاک و ارزشها و تلاش برای رسیدن به
وضع مطلوب را در کودکان و نوجوانان این مرز و بوم پدید آورند. (امیری خراسانی، ۱۳۸۷، ص ۱۲۲)
گنجاندن
ادبیات مقاومت در کتب دورهی متوسطه، آنها را با شاخصهای ادبیات مقاومت آشنا میسازد؛
شاخصهایی مانند ترسیم چهرهی رنج کشیده و مظلوم مردم، چرا که مردم قربانیان
نخستین نظامهای بیدادگر و استثمارپیشه هستند و همچنین دعوت به مبارزه و ادب
مقاومت و بیان جنایتها و بیدادگریها در نظامهای مستبد و بیدادگر و از طرفی هم
توصیف و ستایش جانباختگان و شهيدان و
مبارزان راه آزادی و ایثارگرانی که هستی خود را به میدان نبرد آوردند و در
شکنجهگاه یا میدان مبارزه جان باختند، نماد عظمت و افتخار و الگوی فداکاری هستند.
بیان وصف
سرزمین و ستایش سرزمین خود، القای امید به آینده و پیروزی موعود وتبلور حماسه
عاشورا در دفاع مقدس از دیگر مطالبی است که دانشآموزان با آن آشنا میشوند.
(احمدی و همکاران، ۱۳۹۲،
ج ۲: 64)
7-2 معرفي الگوهاي مقاومت
یکی از مهمترین
نوع یادگیری انسان، یادگیری مشاهدهای است. به اعتقاد روانشناسان اگر ما قادر
نبودیم که در محیط اجتماعی از طریق مشاهده رفتار و اعمال دیگران به یادگیری
بپردازیم، زندگی ما مختل میشد. در چنین حالتی، باید وقت و نیروی زیادی را صرف کسب
دانش، مهارتها، و نگرشهای مختلف میکردیم.
روش الگویی
از آنجایی که رفتار را به صورت عینی و عملی ارائه میدهد، در انتقال مفاهیم و
آموزش برنامههای تربیتی بسیار مؤثر است. در منابع اسلامی، بر بهرهگیری از الگو و
پیروی از اسوههای حسنه تأکید شده است.
قرآن کریم برای
تزکیه و تربیت نفسانی بشر، الگوهای ارزشمندی را که در صفات برجسته انسانی ممتاز
بودند، معرفی میکند و این، یکی از روشهای تربیتی است. اگر قرآن به توحید و عدالت
و صداقت و صبر و سایر صفات نیک دعوت مینماید؛ قبل از آن، افرادی را که در این
صفات و خصال، برتر از همه بودند را به جامعه انسانیت معرفی میکند. در قرآن کریم
واژه «اسوه» سه بار به کار رفته که یک مورد آن درباره پیامبر اسلام (صلی الله علیه
و آله) است: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.»؛
«البته شما را به رسول خدا (چه در صبر و مقاومت با دشمن و چه دیگر اوصاف و افعال
نیکو) اقتدایی نیکوست.» (احزاب/21) و دو مورد درباره حضرت ابراهیم و پیروانش. « قَدْ
كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ.»؛
«برای شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیکوست که به ابراهیم و اصحابش اقتدا کنید.»
(ممتحنه/4)
الگوها،
عامل تحرک انسانها و پویایی حیات ایشان میشوند و جامعه را از ایستایی و یا عقبگرد
باز میدارند: اسوه و الگو، قوههای خام و آرمیده درون انسان را به فعلیت در میآورد
و استعدادهای نهفته را شکوفا میسازد و از خمودی و خفتگی جلوگیری مینماید.
اسوهها،
عامل پیشگیری از انحرافها و خطاها بوده و با حضور چشمگیر و موثر خویش، جوی از
ایمان و صلاح و پاکی پدید میآورند که خود به خود، اجازه ظهور جلوههای تباهی و
انحراف را در جامعه نمیدهند. (رستمیزاده، 1386)
وقتی که در
قرآن کریم نمونههای مقاومت را مشاهده میکنیم:
- حضرت یوسف (علیه
السلام) را قهرمان مقاومت در مقابل شهوت؛ «وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا
لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ
وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» ؛ «آن زن باز در وصل
او اصرار و اهتمام کرد و یوسف هم اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق را ندیده بود
(به میل طبیعی) در وصل آن زن اهتمام کردی، ولی ما این چنین کردیم تا قصد بد و عمل
زشت را از او بگردانیم که همانا او از بندگان برگزیده ما بود.» (یوسف/24).
- جوانان کهف را
اسوههای مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت؛ «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى
الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ
أَمْرِنَا رَشَدًا»؛ «آنگاه که آن جوانمردان (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان
شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا
فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیّا ساز.» (کهف/10).
- حضرت اسماعیل
(علیه السلام) را نماد تسلیم در مقابل فرمان الهی؛ «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ
السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ
فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ
شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»؛ «آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی
و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم
گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین میبینم که تو را قربانی (راه خدا) میکنم،
در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان
شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.» (صافات/102).
- حضرت ابراهیم
(علیه السلام) را الگوی فطرتجویی، عادتگریزی و بتشکنی؛ «وَتَاللَّهِ
لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ*فَجَعَلَهُمْ
جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ»؛ «و به
خدا قسم که من این بتهای شما را چارهای کنم (و با هر تدبیری توانم درهم میشکنم)
بعد از آنکه شما (برای تفرج و رسوم عید به صحرا روید و از بتخانه) روی گردانید.
(در آن موقع به بتخانه شد) و همه بتها را درهم شکست به جز بت بزرگ آنها را تا (در
مقام شکایت) به او رجوع کنند.» (انبیاء/57-58)
- حضرت نوح (علیه
السلام) را الگوی پایداری و استقامت در تبلیغ دین؛ «تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ
الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ
قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ»؛ «این (حکایت نوح)
از اخبار غیب است که به تو وحی میکنیم و پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم تو و قومت
هیچ از آن آگاه نبودید، پس تو در طاعت حق راه صبر پیش گیر که عاقبت نیکو اهل تقوا
راست.» (هود/49)
- حضرت ایوب (علیه
السلام) قهرمان صبر و تحمل در شداید روزگار؛ «وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ
أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»؛ «و (یاد کن حال)
ایوب را وقتی که پروردگار خود را خواند که مرا بیماری و رنج سخت رسیده و تو (بر
بندگانت) از همه مهربانان عالم مهربانتری.» (انبیاء/83)
- حضرت داود (علیه
السلام) نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت؛ «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ
اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ
وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ...»؛ «پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود
(علیه السّلام) امیر آنها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از
آنچه میخواست بدو بیاموخت.» (بقره/251)
7-3 بيان مقاومت با شيوههاي نوين
در هر دورهای
کودکان با روشهای خاصی باید مورد آموزش قرار بگیرند. يکي از روشهاي مهم و مؤثر
در آموزش مفاهيم به کودکان دبستاني، استفاده از مثال است. مثالهاي متنوع، فهم
مسائل انتزاعي را براي دانشآموزاني که از نظر رشد شناختي و تحول رواني ضعيف و يا
در سطح پاييني ميباشند، آسان ميکند.
قرآن کريم
با استفاده از اين روش، حقايق و مفاهيم عقلي و غير محسوس را در قالب حکايات و مثالهاي
سودمند، به گونهاي در ذهن مخاطب ملموس و مجسم ميسازد تا به اين ترتيب ماهيت امر
براي مردم روشن و آشکار گردد. (مقدسي پور، 1381)
روش دیگر، روش
يادآوري نعمت هاي الهي است. خداوند متعال نعمتهاي مادي و معنوي فراواني براي بشر
آفريده است. به عبارتي، خداوند انسان را سرشار از نعمتهاي خويش نموده و همه نوع
نعمت در اختيار او قرار داده است. در قرآن، نعمتهاي الهي بر دو گونه اند: نعمتهاي
ظاهري و نعمت هاي باطني؛ چنان که قرآن کريم در سوره «لقمان» ميفرمايد: «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً.»؛ «و نعمتهای ظاهر و
باطن خود را برای شما فراوان فرموده.» (لقمان/20). از سوي ديگر، قرآن کريم در
آياتي چند به يادآوري نعمتهاي الهي سفارش نموده است. براي مثال ميفرمايد: «يا
اَيُّهَاالنّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ الله عَلَيْکُمْ هَلْ مِنْ خالق غيرُاللهِ
يَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ و الْارضِ لااله اِلاّ هُوَ فَاَنّي تُؤفَکُون.»؛
« ای مردم، متذکر شوید که چه نعمتها خدا به شما عطا فرمود، آیا جز خدا آفرینندهای
هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟ هرگز جز آن خدای یکتا خدایی نیست، پس این
مشرکان چگونه شما را (از درگاه حق رو به بتان باطل) میگردانند؟» (فاطر/3)
زبان قصّه
يا داستان هم يکي از مناسبترين روشهاي آموزش مفاهيم ديني به کودکان است؛ زيرا
کودکان شيفته شنيدن قصّه و خواندن داستان ميباشند. هرچه استفاده از داستانهاي
مناسب بيشتر باشد، تأثير اين آموزش و رسيدن به هدفهاي مورد نظر آن، سادهتر و
سريعتر صورت ميگيرد.
روش نمايشي
(نمادين) نیز روش خوبی برای آموزش مفاهیم است. منظور از نمايش، مجسّم کردن و به
صورت مشهود و محسوس درآوردن پيامها و آموزههاست. این روش داراي تأثير فوقالعادهاي
ميباشد. نمايشي کردن مفاهيم عقلي و انتزاعي، به ويژه براي کودکان با توجه به غلبه
برخورد حسّي آنان، موجب ميشود که اين گونه مطالب بهتر درک شود و يادگيري عميقتري
صورت پذيرد. (مقدسي پور، 1381)
اصولاً استفاده از
روش نمايشي، و به صورت محسوس و مشهود در آوردن مفاهيم و مسائل آموزشي، از جمله روشهايي
است که در قرآن کريم نيز فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. قرآن کريم با
استفاده از روش نمايشي توانسته است اصول اعتقادي را اثبات و براي عموم مردم قابل
درک و فهم نمايد. قرآن کريم هنگامي که مثلاً درصدد تقويت ايمان مخاطبان به زندگي
پس از مرگ و مسأله معاد مي باشد، به ارائه نمونههاي مشابه حسّي و قابل مشاهده در
اين دنيا ميپردازد؛ يکي از نمونه هاي عيني که قرآن مجيد بارها به آن پرداخته و
براي اثبات اين امر در برابر چشم همگان به معرض نمايش قرار داده، زنده شدن مجدد
گياهان ميباشد. «فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي
الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ
شَيْءٍ قَدِيرٌ.»؛ «پس (ای بشر دیده باز کن و) آثار رحمت (نامنتهای) الهی را
مشاهده کن که چگونه زمین را پس از مرگ (و دستبرد خزان باز به نفس باد بهار) زنده
میگرداند! محققا همان خداست که مردگان را هم (پس از مرگ) باز زنده میکند و او بر
همه امور عالم تواناست.» (روم/50)
برای سنین
بالاتر که درک دانشآموزان متفاوتتر از دوران کودکی است، فيلمها و سريال و تئاتر
تأثیر زیادی روی نوجوانان دارند و یکی از راههای آموزش به حساب میآیند؛ البته
اين امر مستلزم زمينههاي فرهنگي و هنري بالايي است كه علاوه بر جنبههاي ظاهري،
بايد در آنها به مفاهيم عميقي همچون ايثار، شهادت دلاوري، وطن دوستي، ايمان قوي
شهداء و رزمندگان توجه كرد و از هر گونه برخورد سليقهاي اجتناب نمود.
از طرفی بايد خاطرات، تجارب و انديشهها و
وصاياي شهداء و ايثارگران و رزمندگان در آثار مكتوب درج گردد. استفاده از
پاورپوئینت و کلیپ برای نسل جدید دارای جذابیت خاصی است. البته روشهای دیگری
مانند: ايجاد يك بانك اطلاعاتي قوي، توسعهي نمادها از طريق ساخت يادمان شهداء،
ايجاد نمايشگاه و موزهي دفاع مقدس، فراهم نمودن زمينه اعزام قشرهاي مختلفي از
مردم خصوصاً جوانان براي بازديد از مناطق عملياتي كشور در دوران دفاع مقدس میتوانند
راهی برای آموزش مقاومت باشند.
7-4 تقويت اراده
تقويت اراده
يكى از ضروريات زندگى براى انسان است. استعداد در وجود جوان زياد است و بايد براى
تسريع در رشد معنوى، اراده را شكوفا و تقويت كرد. كسى كه ارادۀ قوى داشته باشد مىتواند
در يك آن از هر چه صفت رذيله است بگذرد و فضائل اخلاقى را كسب كند.
برای فهم
کاربردی اراده باید بدانیم همانطور كه جسم ما براى حركت و ادامۀ راه به تغذيه و
جذب انرژى نياز دارد، روح نيز عواملى را براى قوى شدن مىطلبد و از طرفی اراده نيز
احتياج به جذب نيرو دارد. بايد اين عوامل را به استخدام خود درآورد تا روح و اراده
قوى شود. (حق جو، 1373، ص 46)
اراده قدرتی
روحی است که باید با برانگیختن امیال موافق و پیروز شدن در برابر امیال معارض، آن
را به عرصه ظهور رسانید. این ویژگی به علت معیار ارزشسنجی و اختصاص داشتن به
انسان، دارای اهمیت بوده و عنصری مؤثر در رسیدن به کمال است.
عبادت و
اراده رابطهای دو جانبه با یکدیگر دارند. از طرفی در شرع مقدس اسلام برای هر گونه
عبادتی نیت یا اراده لازم و ضروری است. یکی از شرایط صحت عبادات، ارادة خالص و
تقرب به خداوند است. اگر فردی عبادتی را بدون اراده انجام دهد، هر چند سالها بر
آن مداومت داشته باشد، عمل او باطل است. (حق جو، 1373، ص 47) از سوی دیگر عبادات
در تقویت اراده تأثیر بهسزایی دارند. روانشناسان معتقدند که برای تقویت اراده
چیزی بهتر از این نیست که انسان کارهایی خلاف میل خود بکند. نمازگزاران نیز
بامدادان با میل خواب و تنپروری مبارزه میکنند و پیروز میگردند و سرانجام اجرای
منظم این تمرینهای بزرگ روحی در مدت اندک، عزمی آهنین و ارادهای پولادین به فرد
میبخشد. (راشدی، 1388، ص191)
تفاوت تقویت
اراده به وسیلة عبادت نسبت به سایر راههایی که بعضی از روانشناسان پیشنهاد میدهند،
این است که تأثیری که از این طریق حاصل میشود، پایدار است. یکی از روانشناسان میگوید:
هنگامی که فکر میکنید آرامش برایتان امکان ندارد، به خدا پناه ببرید و از او
بخواهید به شما آرامش ببخشد. آرامش خدادادی، پایدار و همیشگی است. (نورمن وینسنت
پیل، 1387، ص 46)
نکتة عمده
در راه تقویت اراده این است که با نفس خود بجنگیم و آنچه میخواهد را از او دریغ ورزیم.
در تمام راههای تقویت اراده این امر وجود دارد.
اراده در صورتی میتواند
در رسیدن به هدف مؤثر واقع شود که قابل شکوفایی باشد و اگر وجودی ثابت در همة
افراد داشته و یک امر تکوینی و غیر قابل تغییر باشد، بحث دربارة آن بیمورد است و
در تمام افراد نقش یکسانی را ایفا میکند. به همین جهت لازم است قابلیت تقویت
اراده را ثابت کنیم. اولین دلیل این است که: اراده از صفات الهی است. همانگونه که
اگر خداوند چیزی را اراده کند انجام شود، انجام میشود و قرآن میفرماید: «إذا
أرادَ شَیْئًا أنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ «فرمان نافذ او چون اراده
خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: موجود باش، بلا فاصله موجود خواهد شد.» (یس/82)
انسان نیز اگر ارادهاش را به کار گیرد، همان خصوصیت قدرت الهی را میتواند پیدا
کند. (حق جو، 1373، ص 37)
دومین دلیل
این است که اراده یک استعداد است (حق جو، 1373، ص 38) و منظور از استعداد چیزی است
که باید شکوفا شود. همچنانكه در بُعد تغذيۀ جسم، به صبحانه، ناهار و شام احتياج مىباشد،
روح نيز به تغذيه معنوى احتياج دارد؛ اراده نياز دارد كه تقويت شود.
همچنانكه،
اگر از استعدادهاى درونى خود استفاده كنيم، مىتوانيم در انواع علوم و فنون صاحب
قدرتِ خلاّق شويم، در ورزش، طراحى، نقاشى، كامپيوتر و ساير نيروهاى خدادادى كه در
قرآن به آن اشاره شده است:
«لَقَدْ
خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.»؛ « که ما انسان را در
نیکوترین صورت (در مراتب وجود) بیافریدیم.» (تين/4)
دلیل دیگر،
وجدان انسان است. وجدان ما خوب روشن میکند که میتوانیم ارادة خود را ترقی داده و
به طرف کمال رهبری کنیم.
باید توجه
داشته باشیم که نیروی اراده یک موهبت آسمانی است و نباید به جای به کار گرفتن در
راه وظیفه، صرف نیّات و هدفهای پلید و غیر انسانی شود. ویلیام مکدوگال میگوید:
معتقدم برای هر فرد آزاده که درصدد پرورش خوی و خواستار تمرین اخلاقی است، ترجیح
در آن است که راهی اختیار کند که نیروی اراده را در زمینة غلبه بر غریزهها به کار
اندازد و تقویت کند. (ویلیام مکدوگال، 1362، ص 102)
اگر انسان
خود را بشناسد هرگز ارادة خود را در آنچه با انسانیتش سازگاری ندارد، به کار نمیبرد.
هنگامی که به ارزش واقعی خود پیبرده و قدر گوهر وجود خود را بدانیم و دریابیم که
تمام استعدادها و کمالات انسانیت را خداوند در وجود ما قرار داده، آنگاه میتوانیم
با ارادة خود معدن طلا و نقرة وجود را استخراج کنیم. (هاشمی، 1388: ص 79)
7-5 اشاره به ثمرات و دستاوردهاي مقاومت
مقاومت
دستاوردهای مختلفی میتواند داشته باشد که اگر بتوانیم این دستاوردها را برای
نوجوانان و جوانان تبیین کنیم با آشنایی از ثمرات مقاومت، پذیرش این امر برای آنها
گواراتر خواهد بود.
یکی از
دستاوردهای مقاومت امنیت در کشور است که از مهمترین و موثرترین عوامل برقراری
وفاق، اقتدار و ارتقای ضریب امنیت و مشارکت در صحنههای گوناگون ملّی است. براین
اساس فرهنگ مقاومت یکی از موضوعات بنیادین ساختار سیاسی کشور محسوب میشود. اسلامیت، جمهوریت، امنیت،
تمامیت ارضی، از همه مهمتر کیان اسلام و تشیع در جهان، محورهای اصلی منافع ملی
در سایه مقاومت به وجود میآید. فرهنگ مقاومت و پایداری با بهرهگیری از مؤلفههایی
هم چون؛ استکبارستیزی، روحیه جهادی و احیا و تقویت هویت دینی میتواند کشور را در
مقابله با ناتوی فرهنگی یاری نموده و افق روشنی جهت رسیدن به امنیت پایدار برای
ملتهای مسلمان باشد. (اسدی،؛ رجبی، 1396، ص 87)
یکی دیگر از ثمرات
مقاومت این است که وعده الهی به نصرت و پیروزی تحقق پیدا میکند. همانطور که از
آیات قرآن متوجه میشویم خداوند به کسانی که استقامت داشته باشند وعده یاری داده
است. خدای متعال وعدهی قطعی داده است که: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ
استقاموا تتنزّل علیهم الملائکة الّا تخافوا و لاتحزنوا» «آنان که گفتند:
محققا پروردگار ما خدای یکتاست و بر این ایمان پایدار ماندند فرشتگان رحمت بر آنها
نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از وقایع آینده) و حزن و اندوهی (از
گذشته خود) نداشته باشید.» (فصلت/30)؛ استقامت در راه درست نتیجهاش این است که
خدای متعال اندوه و ترس را از یک انسان و یک جامعه سلب میکند و موفقیت را نصیب آنها
میکند. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم گرمسار ۱۳۸۵/۰۸/۲۱)
7-6 ارائه راههاي کسب استقامت
انسان برای
رسیدن به هر توانایی و کسب هر خصلتی نیازمند یادگیری و آموزش است و بهتر روش
یادگیری این است که متناسب با هر علمی روشهای آموزش آن علم برای افراد بیان شود.
استقامت یک
خصلت اخلاقی است و اخلاق سیری باطنی دارد که با ادراک و عمل درونی حرکت میکند، پس
اولین قدمهایی که سالکان برمیدارند، نظر و فکر است. آنها تفکر را برای رسیدن به
اخلاق خوب، لازم دانستهاند.
انسان متفکر
از راه مشخصی مجهول خود را معلوم میکند؛ سپس به سراغ مقدماتش میرود و آنها را از
نظر ماده و صورت، تنظیم میکند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد میرسد؛ پس فکر،
عبارت از سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم به مجهول است.
قرآن
حکیم و روایات از دو راه انسانها را به
فکر و نظر فرا میخواند: یکی با ذکر عنوان «تفکر» و «تعقل» و دیگری با طرح بحثهای
قرآنی که با تفکر همراه است؛ گاهی در یک آیه از عنوان تفکر و تعقل سخنی به میان
نمیآید، ولی در آن، برهان عقلی و فکری مطرح میشود. خود استدلال، تشویق به تفکر
است. (جوادی آملی، 1378، ج 11، ص 478)
ذهن و
اندیشه آدمی بسان سرمایهای است که اگر راکد بماند، رفته رفته و به تدریج به فنا
خواهد پیوست و اگر در راه عاقلانه و صحیحی به کار گرفته شود، رشد و شکوفایی به
دنبال خواهد داشت و قادر است بشر را به بالاترین مقالات معنوی و کمالات انسانی
هدایت کند و چنانچه در مسیر فساد قرار گیرد، جز زیان و ضرر حاصلی نخواهد داشت و
شخص را به پست ترین مراتب خواهد کشاند و نوجوان و جوان باید این امکان تفکر را
داشته باشد تا بتواند از عقل خود برای رسیدن به مسائل زندگی استفاده کند.
بنابراین آنچه مهم
است هدایت فکر، در مسیر سالم است، زیرا فکر صحیح است که انسان را تعالی داده، تمدنها
را ساخته و تاکنون جامعه بشری را در ابعاد مختلف به پیش برده است. همچنان که تمامی
خسارتها، جنگهای ویرانگر و سلاحهای مخرّب، عقبماندگیها و نابسامانیهای فراوانی که امروز
دامنگیر بشریت است، نتیجه افکار غلط و اعمال نظر طرّاحان و دانشمندانی است که فکر
و اندیشه خود را در راه ارضای هوسهای خود و صاحبان زر و زور به کار بسته و میبندند.
اصل اندیشه
چندان مهم نیست و گاهی نیز ویرانگر است. آنچه مهم و قابل تمجید است، هدایت صحیح
اندیشه و فکر است. (مجله پیام زن، 1376، ص 63)
برای رسیدن
به گفتمان مقاومت باید راه میانه در پیش گرفته شود و آموزش اشتباه آن باعث کج فهمی
و دور شدن افراد از فرامین مقاومت نشود.
در قرآن برای بیان
مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است، البته واژگانی چون وسط، سواء، حنیف نیز
به این معنا به کار رفته است؛ ولی بیشترین کاربرد مفهوم و اصطلاح را میتوان در
واژه قصد و اقتصاد یافت. در آموزههای قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امری پسندیده
شمرده شده و بسیاری از آموزههای دستوری قرآن برای ایجاد اعتدال در قوای انسانی و
مهار و کنترل و هدایت آن به سوی اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و
میانهروی همین بس که راه راست در قرآن به عنوان راه میانه از آن یاد شده است و در
آیهای از زبان حضرت موسی(علیه السلام) این آرزو بیان میشود که راه میانه راه
درست هدایتی است. «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي
أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ.»؛ «و چون رو به جانب شهر مدین آورد، با
خود گفت: امید است که خدا مرا به راه مستقیم هدایت فرماید.» (قصص/22)
یکی دیگر از اموری
که مقاومت را در نظر افراد کمرنگ میکند بحث ترس است. بسیاری از افراد به خاطر
ترس، از بهترین شرایط و امکانات صرف نظر کرده و از صحنه مبارزه در هر زمینهای
خارج میشوند. راهحل چنین افرادی این است که ترس از موانع را پست سر بگذارند. چرا
که امام علی (علیه السلام) فرمودند: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ،
فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.»؛ «هنگامی که از
چیزی میترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سختتر
است.» (رضی، 1379، ص 666).
8- نتيجهگيري
نتیجهای
بعد از پژوهش درمورد راههای گفتمانسازی مقاومت در آموزش و پرورش بدست آمد این
است که بعد از شناخت اهمیت این گفتمانسازی و شناخت موانع آن، در صدد رفع موانع
باشیم.
اموری مانند
غربگرایی، راحتطلبی، مادیگرایی و کمرنگ شدن ایثار میتواند از جمله موانع
ایجاد گفتمان مقاومت باشد.
برای آموزش
مقاومت نیز باید راهکارهایی برای دانشآموزان ارائه شود. راههایی مانند معرفی
جایگاه مقاومت در کتب درسی، معرفی الگوهای مقاومت، تقویت اراده و بیان آن با شیوههای
نوین و بیان دستاوردهای مقاومت میتواند دانشآموزان را با انواع مقاومت آشنا کرده
و آنها را برای کسب این خصلت زیبای انسانی راهنمایی کند.
کتابنامه
الف. کتاب
1.
«قرآن کریم»، ترجمه
الهی قمشهای
2.
احمدی، احمد، و
همکاران، «ادبیات فارسی»، تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی، ۱۳۹۲ ه ش.
3.
امیری خراسانی،
احمد، «نامه پایداری»، چاپ اول، تهران، انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های
دفاع مقدس، 1387 ه ش.
4.
آشوري، داريوش،
«دانشنامه سياسي (فرهنگ اصطلاحات و مکتب هاي سياسي)»، تهران، انتشارات مرواريد،
1370 ه ش.
5.
آمدی، عبدالواحد بن
محمد، «غرر الحکم و درر الکلم»، چاپ دوم، دار الکتاب الإسلامي قم، 1410 ه ق.
6.
توکل، سيد رحيم،
«راههاي خروج از صفات رذيله (خود سازي)»، چاپ دوم، قم، انتشارات آئین دانش، 1386ه
ش.
7.
جوادی آملی،
عبدالله، «مراحل اخلاق در قرآن»، قم، مرکز نشر اسراء، 1378 ه ش.
8.
حق جو، محمد حسین،
«زمینه هاى بالندگى و شكوفایى اراده در مكتب قرآن و عترت علیهم السلام»، تهران،
انتشارات جواهریان، 1373 ه ش.
9.
راشدی، حسن،
«نمازشناسی»، نشر نماز، ستاد مرکزی اقامه نماز، 1388 ه ش.
10.
رضی، محمد بن حسین،
«نهج البلاغة»، ترجمه؛ دشتی، محمد، چاپ اول، قم، انتشارات بضعة الرسول، 1379 ه ش.
11.
كلينى، محمد بن
يعقوب، «الكافي» (ط- الإسلامية)، چاپ چهارم، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ه
ق.
12.
مجلسى، محمد باقر بن
محمد تقى، «بحار الأنوار» ( ط- بيروت)، چاپ دوم، بيروت، دار إحياء التراث
العربي، 1403 ه ق.
13.
موسوی خمینی، روح
الله، «صحيفه امام»، چاپ چهارم، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (ره)،
1386 ه ش.
14.
نقوي، علي محمد،
«جامعه شناسي غرب گرايي»، تهران، اميرکبير، 1377 ه ش.
15.
نورمن وینسنت پیل،
«معجزه اراده»، وجیهه آزرمی (مترجم)، چاپ ششم، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان،
1387 ه ش.
16.
ویلیام مکدوگال،
«روانشناسی عملی برای همگان»، ترجمه: مازندرانی،
غ. وحید ، تهران، ۱۳۶۲ ه ش.
ب. مقاله
1.
اسدی، حیدر؛ رجبی،
هادی، «نقش فرهنگ مقاومت در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران»، مجله سیاست(دانشگاه
تربیت مدرس)، زمستان 1396، شماره 16، ص 87 - 104 .
2.
آل نجف، عبدالكريم،
«ابعاد جهانى نظريه سياسى اسلام»، ترجمه: معصومي، محمد حسن، مجله حکومت اسلامی،
سال دوم، بهار 1376، شماره 3.
3.
حسيني جبلّي، سيد
ميرصالح، «تعامل غرب زدگي و انحرافات اجتماعي»، مجله معرفت، شماره 80، مرداد 1383.
4.
مجله پیام زن،
«تفکّر»، بهمن 1376، شماره 71.
5.
مقدسي پور، علي،
پايان نامه «اصول و روش هاي آموزش مفاهيم ديني به کودکان دبستاني» مقطع کارشناسي
ارشد، رشته علوم تربيتي، مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني قدس سره. بهار 1381.
6.
هاشمی، انسیه سادات،
«نقش اراده در کمال»، مجله نامه جامعه، شهریور 1388، شماره 60، ص 79 - 85.
ج. پايگاههاي اينترنتي
1.
پایگاه اطلاع رسانی
خانه فرهنگ ایثار و مقاومت، «ایثار و از خود گذشتگی»،http://www.khaneisar.ir/fa/newsagency/5263
2.
رستمیزاده، رضا،
«الگوهای تربیتی در قرآن»، 1386، راسخون،
https://rasekhoon.net/article/show/109876
3.
مظاهری، علی اکبر،
«مادیگرایی در جامعه»، 1395، راسخون، https://rasekhoon.net/article/show/1226721