استراتژی مقاومت؛ روش مقابله رسول اکرم در برابر توطئه یهودیان

پدیدآوراحمد رضاییسیدرضی سیدنژادعبدالله نوری گلجائیمحمدمهدی سپهر

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

منبع مقاله

کلمات کلیدی11264

چکیدهیهودیان بنی قینقاع، بنی نضیر، بنی قریظه و خیبر در دوران پیامبر اکرم(ص) رفته رفته چهره ی نفاق خود را کنار زده و مخالف خود با مسلمانان را آشکار نمودند. در بررسی اقدامات یهودیان علیه مسلمانان تحقیقاتی صورت گرفته اما در زمینه استراتژی مقاومت رسول اکرم(ص) در برابر یهودیان تحقیقی جدی صورت نگرفته است. با توجه به اینکه یکی از استراتژی های رسول اکرم(ص) مقاومت در برابر حوادث و مشکلات مختلف بوده است. حال مسئله اصلی این است که استراتژی مقاومت روش مقابله رسول اکرم(ص) در برابر یهودیان چگونه بوده است. به نظر می‌رسد استراتژی مقاومت رسول اکرم(ص) در برابر یهودیان متفاوت بوده و در قبال هر یک از قبیله های یهود حاضر در مدینه روشی خاص را مد نظر قرار داده باشند. از این رو هدف از این مقاله فهم درست و صحیح چگونگی مقاومت رسول اکرم(ص) در برابر قبایل مختلف یهود در مدینه می‌باشد. در این بررسی یک مطالعه توصیفی و تحلیلی صورت خواهد گرفت که بر اساس داده های کتابخانه ایی است. یافته ها نشان می‌دهد که رسول اکرم(ص) از استراتژی مدارا، محاصره با خائنین، اخراج و .. در ذیل مقاومت بهره برده اند.

share 2739 بازدید

 یکی از عناصر بسیار مهم در جامعه مدینه، یهودیان بودند که به واسطه فراوانی ثروت و امکانات، از نفوذ قابل ملاحظه‌ای در منطقه بهره‌مند بوده، و نقش موثری را در تحولات این شهر ایفا می‌کردند.( ابن اسحاق، 1410ق، ج2: ص385 ـ 389،) در اوايل هجرت، يهوديان با مسلمانان روابطى عادّى داشتند، اما پس از سپرى شدن مدّت زمانى از هجرت رسول خدا(ص)، وقتی دیدند پیامبر اسلام(ص) با تبلیغ رسالتش، الفت و برادرى در دل‌هاى مردم ایجاد  می‌کند و چنان توده واحد و یکپارچه‌اى از آنها مى‌سازد که ممکن است قدرت و حکمرانی آنان را تهدید کند. بدین روى، تغيير روش داده، به مخالفت با پیغمبر(ص) برخاستند وكارشكنى‏هاى پنهان و آشكار خويش را نسبت به آيين جديد مطرح كردند؛ تا آنجاكه حتى با همكارى منافقان، به عنوان شدیدترین دشمنان اسلام، (مائده: 82) دامنه فعاليت‏هاى خويش را وسعت بخشيدند. رسول اکرم(ص) در برابر یهودیان روش های مختلفی از جمله مقاومت را انتخاب نمودند با توجه به مفهوم مقاومت برگرفته از واژه«قَوَمَ»، و به معنای طلب قیام از هرچیز است.    راغب اصفهانی می‌نویسد:« مقاومت دربارۀ راهی گفته می‌شود که بر روی خط هموار می‌باشد و راه حق به آن تشبیه شده است.... و مقاومت انسان، یعنی متعهد بودن او در راه مستقیم (راغب اصفهانی، 1412ق: ص692).»  به اشاره طریحی، استقامت یعنی میانه روی در امور ... و استقامت انسان، یعنی ملازم-بودن او با راه حق (طریحی، 1375، ج3: ص1518)، که تعبیر وی از استقامت، به معنای میانهروی، چندان پذیرفتنی نیست.  مصطفوی می‌نویسد: «مقاومت دلالت می‌کند بر طلب قیام در هر امری، خواه ارادی ، خواه طبیعی و خواه عملی باشد ... و دوام و استمرار از لوازم حقیقی آن است.»  مراد از مقاومت، همان ادای مأموریت و جلوگیری از منهیّات الهی است؛ چنان که انسان در قرآن به آن مأمور شده است.   مقاومت آدمی در یک کار، یعنی اینکه از نفس خود بخواهد که دربارۀ آن امر قیام نماید و آن را تا اصلاح کند، به طوری که دیگر فساد و نقص نیابد و به حد کمال و تمامیت خود برسد.   بنابراین در تعریف مقاومت باید گفت که مقاومت عبارت است از آنکه انسان با تفکر و مطالعه، بدون دخالت احساسات و تعصبات باطل، صحت و درستی مطلبی را دریابد و برای رسیدن به آن یا حفظ آن پافشاری و پایداری می‌کند؛ یعنی اگر کسی در راه رسیدن به هدف نامشروع و نامعقول و باطل پافشاری کند، این مقاومت نیست، بلکه لجاجت است و از بدترین صفات و سبب گمراهی و ضلالت است. در این مقاله تلاش می‌شود در ابتدا توطئه های یهودیان شناخته شود و سپس استراتژی مقاومت رسول اکرم در برابر هر یک از قبایل یهود در مدینه تبیین گردد.

روش‌شناسی

از آن­جا موضوع مورد مطالعه، در بستر زمان اتفاق افتاده و متعلق به گذشته تاریخی است، از روش تاریخی بهره گرفته شده است؛ چراکه فرآیند بررسی و تحلیل ما بر مبنای اسناد گذشته است. (ال بیکر، 1391: ص326) در تحقیقات تاریخی محقق حقایق و اطلاعات گذشته را جمع­آورده، ارزشیابی می­کند و صحت و سقم آن­ها را بررسی می­کند و با ترکیب دلایل و تجزیه و علل آن­ها به صورتی منظم و عینی به نتایج می­رسد. (نادری و همکاران،1394: ص62-65) بنابراین از تکنیک­های روش میدانی، نظیر مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و... برای جمع­آوردن اطلاعات استفاده نخواهیم کرد، بلکه اطلاعات با اسناد موجود گرد آورده می­شود. پس روش تحقیق این رساله «روش اسنادی کتابخانه­ای» است که زیرمجموعه روش تاریخی محسوب می­شود.

چارچوب نظری

باوجود نظریه های مختلف در رابطه با حوادث تاریخی، نظریه ای را نیز اسلام بر مبنای آیات قرآن در مورد تاریخ بیان کرده است که این پژوهش بر مبنای این نظریه انجام گرفته است.  تاریخ صحنه تحول و دگرگونی جوامع است و قرآن کتاب هدایت و رسالتش ارشاد و دگرگون­سازی بشر است. (ابراهیم: 1) بنابراین، می­توان قوانین حاکم بر تحولات جوامع را از درون کتابی که رسالتش دگرگون­سازی جوامع بشری است، استخراج کرد (انعام: 11).

قرآن کتاب تاریخ نیست ولی حجم آیات تاریخی آن فراوان است. تأکید قرآن بر روایت تاریخ و شناخت و تدبر در سرگذشت و سرنوشت امتها و انسانهای گذشته بیانگر اهمیت وقایع تاریخی و علم به آن می‌باشد. در بسیاری از آیات قرآنی موضوعات تاریخی مکرر روایت گردیده و تعدادی سوره های بزرگ قرآن درباره سرگذشت و احوال پیشینیان و ادیان پیش از اسلام است. برخی آیات در مورد چیستی(تبیین توصیفی تاریخ) و برخی آیات در مورد چرایی(تبیین علی تاریخ) حوادث است. قرآن کریم انسانها را به سیر و مطالعه در آثار گذشتگان امر می­کند (همان) و تغییر و تحولات آنان را یکی از راه های شناخت و آگاهی انسان می­داند و قوانین موجود در جامعه و تاریخ را قابل بررسی می­شمارد. (صدر، 1381: ص78-79)

برای درک نظر اسلام درباره تحولات تاریخی و عوامل سازنده آن چاره‌ای جز مراجعه به قرآن وجود ندارد. از بررسی مجموع آیات قرآن چنین بر می‌آید که قرآن با دوگونه نظر به تاریخ می‌نگرد:

الف) نظر به مجموع تاریخ: سبک قرآن در بیان رویدادها و حوادث تاریخی آمیخته‌ای از سه روش «نقلی»، «تحلیلی و علمی» و «فلسفه تاریخی» است. ازاین‌رو در بحث نظر به مجموع تاریخ، قرآن یک قانون علمی را برای مجموع تاریخ ارائه نداده است. بلکه تنها به توصیف و پیشگویی ـ آن‌هم نه از نوع پیش‌بینی‌های علمی که ابطال‌پذیرند ـ پرداخته است. بلکه اتصال قرآن با عالمی ورای عالم مادی، نظرات آن را فاقد خطا کرده است.

ب) نظر به اجزاء تاریخ: در مورد نظر به اجزاء تاریخ، اظهارات قرآن کاملاً روشن و دلنشین است. تعمیم‌های استقرایی با نتیجه‌گیری‌های مشخص و با برد محدود و معین در قرآن یافت می‌شود.

گونه های مختلف توطئة یهودیان

بنى‌اسرائیل و یهود علاوه برانحرافات فکرى و موضع‌گیرى‌هایى که در حوزه اندیشه و نظر داشتند و توطئه هایى که در میدان مقابله با فرهنگ اسلامى طراحى و اجراء نمودند، در میدان عمل و رفتار نیز اقداماتى انجام دادند. برخى از مهم‏ترين توطئه‏هاى يهود برعلیه اسلام و مسلمانان را که قرآن نیز متذکر آنها شده است- مى‏توان چنين برشمرد:

1. تفرقه افکنی بین مؤمنین: «وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارًا وَ کُفْرًا وَ تَفْریقًا بَینَ الْمُؤْمِنینَ (توبه: 107)؛ (گروه دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن ( به مسلمانان ) و ( تقویت) کفر، و تفرقه افکنی میان مؤمنان.»

يهوديان نزد مسلمانان انصار مى‏آمدند و با اظهار خيرخواهى به آنها مى‏گفتند كه: اموال خود را به مهاجران ندهيد تا تنگدست و بى‏چيز نگرديد: «اَلَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ يَكْتُمُونَ مَا ءَاتَيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا(نساء: 37)؛ همان كسانى كه بخل مى‏ورزند و مردم را به بخل وامى‏دارند، و آنچه را خداوند از فضل خويش به آنها ارزانى داشته، پوشيده مى‏دارند، و براى كافران عذابى خواركننده آماده است.

2. پناه دادن به عناصر ضد الهی.«وَ إِرْصادًا لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ (توبه: 107)؛ و ( مسجد ضرار ) کمین گاهی بود برای کسی که از پیش، با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود.»

3. آواره کردن شهروندان. «یقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَی الْمَدینَةِ لَیخْرِجَنَّ اْلأَعَزُّ مِنْهَا اْلأَذَلَّ (منافقون: 8) ؛ می‌گویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان، ذلیلان را بیرون می‌کنند».

4. سیاست محاصرة اقتصادی.«هُمُ الَّذینَ یقُولُونَ لاتُنْفِقُوا عَلی مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ حَتّی ینْفَضُّوا(منافقون: 7)؛ آنها کسانی هستند که می‌گویند: «به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند».

5. تبلیغ و ترغیب به دین یهود.«وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَی اللّهِ هُوَ الْهُدی (بقره: 120)؛ هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، تا ( به طور کامل، تسلیم خواسته های آنها شوی و) از ایین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو ( ای پیامبر ): «هدایت الهی، تنها هدایت است».

6. نپرداختن قرض ها و امانات مسلمانان و در تنگنا قرار دادن آنها. «وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدينارٍ لا يُؤَدِّهِ إِلَيْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَيْهِ قائِماً (آل عمران: 75)؛ و در میان اهل کتاب ، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری ، به تو باز می‌گردانند و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری ، به تو باز نمی گردانند مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده ( و بر آنها مسلّط ) باشی.»

7. شبهه‏افكنى و طرح ايرادها و سؤال‌هاى انحرافى و حركات عوام‏فريبانه.«... يا أهل الكتابِ لِمَ تَلبِسونَ الحقَّ بالباطلِ و تَكتُمونَ الحقَّ و أَنتم تَعلَمونَ(آل عمران: 69-71)؛ ... اى اهل كتاب! چرا حق را به باطل درمى‏آميزيد و حقيقت را كتمان مى‏كنيد با اينكه خود مى‏دانيد؟

8. . درخواست‏هاى نامعقول و غيرمنطقى. «الّذينَ قالوا إنَّ اللّهَ عَهِدَ إلينا ألّا نُؤمِنَ لِرسولٍ حتّى يأتِيَنَا بِقُربانٍ تأكُلُه النّار ... (آل عمران: 183)؛ همانان كه گفتند: خدا با ما پيمان بسته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا براى ما قربانى‏يى بياورد كه آتش [آسمانى‏]، آن را [به نشانه قبول ]بسوزاند ...».

9. تلاش براى تضعيف پايه‏هاى ايمان مسلمانان.«وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِن أَهلِ الكِتَابِ ءَامِنُوا بِالَّذِى أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَجهَ النَّهارِ وَاكْفُرُوا ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُم يَرجِعُونَ (آل عمران: 72)؛ جماعتى از اهل كتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد و در پايان [روز] انكار كنيد، شايد آنان [از اسلام]برگردند.

«وَدَّ کَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ يَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ(بقره: 109)؛ بسیاری از اهل کتاب ، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می‌کردند شما را بعد از اسلام و ایمان ، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش ( فرمان جهاد ) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.»

10. مسخره كردن دین اسلام،رسول خدا(ص)و مسلمانان.«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ(مائده: 57)؛ ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده اید، افرادى از اهل کتاب که آیین شما را به باد استهزاء و بازى مى گیرند ومشرکان را ولى خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید، اگر ایمان دارید.»

11.آزار و اذیت مسلمانان.«لَتُبْلَوُنَّ فى أَمْوَلِكمْ وَ أَنفُسِكمْ وَ لَتَسمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب مِن قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشرَكُوا أَذًى كَثِيراًوَ إِن تَصبرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِك مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ(آل عمران: 186)؛ بطور مسلم در اموال و نفوس خود آزمايش مى‏شويد و از آنها كه پيش از شما كتاب ( آسمانى ) داده شدند (يعنى يهود و همچنين)از آنها كه راه شرك پيش گرفتند سخنان آزار دهنده فراوان خواهيد شنيد، و اگر استقامت كنيد و تقوى پيشه سازيد (شايسته‏تر است) زيرا اينها از كارهاى محكم و قابل اطمينان است.»

رسول خدا(ص) برای دفع توطئه‌های یهود، در ابتدا از راه مدارا و مذاکره وارد شد و آنان را به یکپارچگی و توافق در اصول مشترک دعوت نمود (آل عمران: 64) و با دلیل و برهان به سوی وعده‌های الهی فرا خواند (مائده: 82) و در این جهت از متن کتاب‌های اصلی خودشان برای آنها استدلال می‌نمود تا شایدآنها را به مسیر حقیقت رهنمون سازد. (بقره: 41) پیامبر به خوبی می‌دانست دشمنان اسلام در خارج از مدینه برای اغتشاش داخلی حکومت اسلامی لحظه شماری می‌کنند بر همین اساس تمام تلاش ایشان بر این بود تا برای حفظ ثبات و اتحاد سیاسی از رویارویی با یهودیان خودداری ورزد و به روش عطوفت‌آمیز همراه با تکریم با آنان برخورد نماید و با برقراری آرامش و صلح در حوزه فرمانروایی خویش، مشکلات داخلی را از مرکز حکومت اسلامی بزداید.

در اين راستا، هر اندازه تلاش پيامبر(ص) فزونى مى‏يافت، توطئه‌های آنان بر علیه اسلام و حکومت مدینه افزون‏تر مى‏شد، و با شدت بیشتر به عناد با مسلمانان می‌پرداختند.

 اما رسول خدا(ص) با فرمان خداوند از لغزش‏هاى آنان چشم‏پوشى می‌نمود (بقره: 109) و در مقابل آنان به عامل اساسی صبر و پایداری توسل می‌جست. این رفتار رسول اکرم(ص) در برابر یهودیان که همواره نسبت به اسلام و مسلمانان عناد می‌ورزیدند، مهم و درس آموز است. روشن است که این نوع برخورد، ریشه در آیات وحی الهی دارد. خداوند متعال به پیامبر خبر می‌دهد که مسلمانان گرفتار آزار و اذیت یهود می‌شوند (آل عمران: 120) و به مسلمانان دستور می‌دهد که باید در مقابله با فتنه‌های یهودیان، صبور، مقاوم، عاقل و هوشیار باشند تا از دام‌ها و خطراتشان در امان بمانند: «مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ مِن قَبلِكُم و مِن الَّذِينَ أَشرَكُوا أذًى كَثِيراً و إِن تَصبِرُوا و تَتَّقُوا فَاِنَّ ذَ لِكَ مِن عَزمِ الأُمُور؛ (آل عمران: 186) از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز] از كسانى كه به شرك گراييده‏اند، [سخنان دل‏] آزار بسيارى خواهيد شنيد، و[امّا] اگر استقامت ورزید و پرهیزگارى نماييد، (مکارم شیرازی و همکاران، 1374، ج3: ص203-205)اين [ايستادگى‏] حاكى از عزم استوار [شما] در كارهاست.»

خداوند به رسولش وعده صریح می‌دهد که در اثر صبر و بردباری و تقوا، مکر دشمنان تاثیر ندارد و اگر مسلمانان صبر نمایند و پرهیزگاری پیشه سازند، هیچ گزندی به آنان نمی‌رسد. حضرت با قرائت این آیات روح بردباری و پرهیزگاری را در میان امت خویش تقویت می‌نمود و آنان را برای صبر و پایداری در برابر سختی‌ها و فشارهای اهل کتاب  مهیا می‌ساخت.

اما سیاست مدارای رسول اکرم(ص) با یهودیان مدینه، در اوج تلاش‌های تخریبی ایشان علیه دولت و حکومت اسلامی و عقاید و باورهای مسلمانان، تاثیر چندانی به دنبال نداشت و فضاى پرالتهاب مدينه را آرام نساخت. اقدامات تبليغى يهوديان در مدينه که گاه با نفى پيوند اسلام با آيين ابراهيمى، و زمانى با تحقير مسلمانان براى اقامه نماز به سوى بيت‏المقدّس و گاه نيز با انكار پيامبرى حضرت رسول(ص) صورت می‌گرفت، نمود و گسترش بيشترى مى‏يافت. با تشدید توطئه‌ها از سوی یهودیان، موضع‏گيرى اسلام در برابر يهوديان و اهل كتاب، تغيير کرد. رسول خدا(ص) که در مرحله اول مسلمانان را به صبر و اسقامت در برابر آزار و اذیت یهودیان امر می‌فرمود، این بار با تغییر در شیوه  مقابله با یهود و استقامت و ایستادگی در مقابل آنان، از مسلمانان خواست با آنها قطع رابطه كرده و آنها را به عنوان ياور انتخاب نكنند. «يَا أَيّها الّذِينَ آمَنوا لاَتَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُم هُزُواً و لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتوا الكِتابَ مِن قَبلِكُم و الكُفّارَ أَولِياءَ و اَتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ(مائده: 57)؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته‏اند - [چه ]از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [چه از ]كافران - دوستان [خود ]مگيريد، و و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!»

علاوه بر اين، پيامبر(ص) با براهين عقلى به دفع شبهات آنها پرداخت و با ادامه مخالفت يهوديان، با «تعيين كعبه به عنوان قبله مسلمانان» از آنان فاصله گرفت.

اتخاذ این سیاست نیز نتوانست از میزان توطئه یهودیان بکاهد و با گذشت زمان، اقدامات یهودیان که توام با کینه‌توزی و توطئه‌افکنی بود، شدت یافت؛ به طوری که به مرور زمان، سیاست تبلیغی آنان علیه مسلمانان، به سیاست اتحاد نظامی با مشرکین تغییر کرد و آنان پس از مدتی کوتاه از پیمانی که با رسول خدا(ص) بسته بودند، سرباز زدند و با نقض مفاد آن، عملاً پرچم مقابله با اسلام را برافراشتند.

علنی شدن ستیز یهودیان با پیامبر و بی اثر بودن تلاش‌ها برای ارشاد و هدایت این گروه، رسول خدا(ص) را ناگزیر از مقابله با آنان نمود. رسول خدا(ص) به  فرمان الهی: «قَاتِلُوا الَّذِينَ لاَيُؤمِنُونَ بِاللّهِ و لاَ بِاليَومِ الأَخِرِ و لايُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ و رَسُولُهُ و لاَيَدِينُونَ دِينَ الحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الكِتابَ حَتَّى يُعطُوا الجِزيَةَ عَن يَدٍ و هُم صَاغِرُونَ (توبه: 29)؛ با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز بازپسين ايمان نمى‏آورند و آنچه را خدا و فرستاده‏اش حرام گردانيده‏اند، حرام نمى‏دارند و متمايل به دين حق نمى‏گردند، كارزار كنيد، تا با [كمالِ‏] خوارى به دست خود، جِزْيه دهند. فرمان جنگ و فرونشاندن «فتنه يهوديان» را صادر کرد و به مسلمانان دستور داد با مقاومت و ایستادگی در برابر آنان، این فتنه را خاموش سازند.

1. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنى‏قينقاع‏ : پيروزى مسلمانان در جنگ بدر- كه براى يهوديان و منافقان مدينه باوركردنى نبود-  به هر اندازه براى مسلمانان عظمت و شكوه و شادى آفرید براى یهودیان ساكن در مدینه و اطراف آن ترس و ناراحتى ایجاد كرد؛ زیرا پیروزى مسلمانان در جنگ بدر قدرت و نیروى آنها را آشكار ساخت و به همین سبب از همان روزهاى نخست كه خبر پیروزى مسلمانان به مدینه رسید، برای ضربه زدن به اسلام و کاستن از عظمت آن، شروع به کارشکنی و توطئه علیه اسلام کردند. در این راستا، قبيله يهودى بنى‏قينقاع -كه شجاع‏ترين يهوديان ساكن مدينه به شمار مى‏رفتند- پيمان عدم‏تجاوز به مسلمانان را نقض كردند. آنان با اتّحاد پنهانى خود با ابوسفيان، نخستين همكارى و هماهنگى نظامى خود با قريش را علیه اسلام آغاز كردند. در قرآن كريم در خصوص «پيمان شكنى يهود» آياتى نازل شد (ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، 1374، ج7: ص216) و يهود را بدترين جنبندگان ناميد: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُوُنَ عَهْدَهُمْ فِى كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لَا يَتَّقُونَ (انفال: 55 و 56)؛ بى‏ترديد بدترين جنبندگان پيش خدا كسانى‏اند كه كفر ورزيدند و ايمان نمى‏آورند؛ همانان كه از ايشان پيمان گرفتى، ولى هر بار پيمان خود را مى‏شكستند و [از خدا] پروا نمى‏دارند.» در اين ميان، منافقان نيز آنها را تشويق مى‏كردند تا به مقاومت و جنگ عليه اسلام ادامه دهند و حتى براى اين منظور، به آنها قول مساعدت و همكارى نيز داده بودند. رسول خدا(ص) در ابتدا آنان را گرد هم آورده، به وحدت و همبستگی و قرب اعتقادی با مسلمانان فرا خواند. (بلاذری، 1417ق، ج1: ص371)حضرت معاهده مدینه را برای آنها یادآوری نمود و یهودیان را به اجرای کامل پیمان نامه فرا خواند تا آنان را از غایت هدفشان باز دارد. (ابن کثیر، 1407ق، ج3: ص127) رفتار قبیله بنی‌قینقاع در برابر اندرز نبوی گردنکشی و لجاجت بود. (طبری، 1387ق، ج2: ص172-173) آنان هشدار پيامبر را جدّى نگرفتند و گستاخانه برای رسول خدا(ص) رجزخوانی و حماسه سرایی نمودند و ضمن استمرار تعرضات خود، پیامبر را تهدید به جنگ کردند (بلاذری، 1417ق، ج1: ص371) و حتى طرح‏هايى را نيز براى رويارويى و درگيرى با پيامبر(ص) پيش‏بينى كرده و به اجرا گذاشتند.

آتش فتنه زماني روشن شد كه يهوديان، يكي از زنان مسلمان را در بازارشان به گونه‌اي بسيار زننده به استهزاء گرفتند و به وي بي‌حرمتي كردند و يكي از مسلمانان به هواداري از وي برخاست و مرد يهودي، که عامل اين فضاحت بود را كشت، يهوديان نيز اين مرد مسلمان را كشتند و كار بالا گرفت. (ابن هشام، 1371ق، ج2: ص48)

 بعد از اين پيمان شكني، پيامبر(ص) برای جلوگیری از تعرض دشمن فتنه گر، بني قينقاع را در بازار جمع كرد (واقدی، 1409ق، ج1: ص176) و از ايشان خواست اسلام آورند اما آنها اين درخواست را رد كردند و به قلعه‌هاي خود رفتند، پيامبر نيز دستور محاصره قلعه آنان را صادر كرد. پس از پانزده روز محاصره، یهودیان در برابر مقاومت و ایستادگی مسلمانان تاب نیاوردند و سرانجام تسليم شدند. بعد از اسارت، «عبدالله بن ابي» بزرگ منافقان، كه هم پيمان آنها بود میانجیگری نمود و  از پيامبر(ص) خواست از ايشان درگذرد. با اصرار او، پيامبر (ص) به تبعيد آنان رضايت داد. (همان، ص177-179) بدین ترتیب در سایه مقاومت مسلمانان، توطئه این گروه از یهودیان نیز خاموش شد.

2. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنی‌نضیر: شکست مسلمانان از قوای قریش در غزوه احد تاثیری بسیار مخرب بر موقعیت دولت مدینه بر جای گذاشت که یکی از آن آثار، جرأت پیدا کردن یهودیان بر علیه مسلمانان بود به طوری که بعد از آن یهودیان دست به اقدامات تبلیغی متعددی علیه مسلمانان و آیین اسلام زدند.

با گذشت زمان، به تدریج دامنه جنایت و خیانت یهودیان توسعه بیشتری یافت و شرشان تا مرز تهدید زندگانی پیامبر پیش رفت و سرانجام این توطئه توسط یهود بنی‌نضیر آشکار گردید. آنها که در نتیجه اتحاد با اشراف مکه و با تحریک منافقان جسارت یافته بودند، (حشر: 11) طرح سیاست ترور پیامبر را به اجرا گذاشتند که با مدد الهی و نزول فرشته وحی، رسول خدا از ماجرا آگاه شد و توطئه خنثی گشت. (واقدی، 1409ق، ج1: ص364)

بی‌فایده بودن تلاش های رسول خدا(ص) برای ارشاد و هدایت یهودیان و علنی شدن توطئه یهودیان بنی‌نظیر بر علیه حکومت اسلامی، رسول خدا(ص) را ناگزیر از جمع‌آوری سپاه برای مقابله با آنان نمود. هر چند احیاناً یهودیان بنی‌نضیر تصمیم بر تسلیم داشتند اما وعده یاری منافقان و ارسال پیام حمایت به سران بنی نضیر، (یعقوبی، 1347، ج2: ص408) بر جرأت و جسارت آنها افزود؛ به گونه ای که تصمیم گرفتند درهای دژهای خویش را بسته و با سلاح جنگی مجهز شده از برج های خود دفاع کنند.

رسول اکرم(ص) با آگاهی از پیام منافقان، طی نفشه ای ابتدا رابطه گروه منافقان با یهودیان بنی‌نضیر را از هم قطع کرد و سپس اقدام به محاصره قلعه‌های بنی‌نضیر ساخت. (ابن کثیر، 1407ق، ج3: ص146) این محاصره که شش روز (ابن هشام، 1371ق، ج2: ص191) و به نقلی دیگر پانزده روز طول کشید، در سایه استقامت و شهامت مسلمانان، سرانجام به شکست بی نضیر و اخراج آنها از مدینه منتهی گشت. (محمدبن سعد، 1410ق، ج2: ص57)

3. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنی‌قریظه: همگام شدن زبانی و عملی یهودیان با منافقان و دشمنان خارجی مهمترین مساله‌ای بود که رسول خدا(ص) را به این اندیشه واداشت تا محیط مدینه را به طور کامل از این عنصر فاسد پاک نماید. سابقه این قوم در برخورد با اسلام بر همگان این نکته را ثابت کرده بود که آنها به عنوان ستون پنجم دشمن از کمترین فرصت برای خیانت به حکومت اسلامی فروگذار نیستند. لذا اگر جلوی توطئه‌گری‌های  آنان گرفته نشود چه بسا بیم آن بود که آنها با اتحاد با کفار، اساس اسلام را به مخاطره بیندازند و دوباره فرهنگ جاهلی را بر جامعه تحمیل سازند. (طباطبایی، 1378، ج17: ص201) رسول خدا(ص) بعد از فراغت از جنگ احزاب، برای مقابله با خیانت یهودیان بنی‌قریظه در تشویق و تحریص قریش برای هجوم یکپارچه به مدینه و تنها گذاشتن رسول خدا(ص) در حساس‌ترین لحظات بحرانی، لشکر اسلام را به سوی سرزمین بنی‌قریظه گسیل داشت و قلاع آنان را در محاصره گرفت. با طولانی شدن محاصره، (ابن اثیر، 1385ق، ج2: ص185) این گروه از یهودیان نیز همچون یهودیان بنی‌نظیر و بنی قینقاع در برابر مقاومت مسلمانان، تسلیم شدند و بار دیگر در سایه، شهامت و پایداری مسلمانان پیروزی بزرگی نصیب مسلمانان گشت. «وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرًا.» (احزاب: 26-27)

4. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان خیبر: وقتی خبر فرجام شوم بنی‌قریظه در خیبر پیچید، آتش انتقام از میان یهودیان که در خیبر متشکل شده بودند، شعله کشید. خیبر به عنوان دژ آهنین یهود تنها کانون بزرگ یهودیان محسوب می‌شد که برای حکومت اسلامی بسیار خطر آفرین بود. یهودیان خیبر هر روز تحریکات و اقدامات نابکارانه خود را بر ضد اسلام تکرار می‌کردند و با کمک های اقتصادی خویش و تحریک مشرکان، آنها را به جنگ با مسلمانان فرا می‌خواندند. اتحاد آنان با قبیله غطفان- پرشمارترین اعراب حجاز- و تقویت انگیزه آنها توسط یهودیان خیبر در تدارک هجوم به مدینه و غارت مسلمانان، دشمنی این گروه را علنی ساخت. از آنجا که تعداد افراد بنی‌غطفان و امکانات گسترده خیبریان مسلمانان را با مصائب بسیار جدی روبه رو می‌کرد، رسول خدا بی‌درنگ به اندیشه افتاد و بر آن شد تا بر دشمن پیش‌دستی کند. حضرت می‌دانست که باید با شتاب به سوی خیبر روانه شود و پیش از پیوستن بنی غطفان به خیبریان در میان متحدین مانعی ایجاد کند. (ابن هشام، 1371ق، ج2: ص330) به همین منظور پیامبر با حرکتی سریع و فوری دشمن را غافلگیر کرد و قلعه های یهودیان را به محاصره درآورد و یهودیان در دژهای خویش پناه گرفتند.گشودن قلعه های خیبر و نبرد با کسانی که به دلاوری و استحکام دژهایشان شهرت داشتند، نیازمند مردانی با ثبات عزم و مقاوم در برابر دشمن و پیراسته از هراس و رعب بود. این دژها آنچنان محکم و آهنین بودند که نفوذ در آنان امکان نداشت و کسانی که می‌خواستند خود را به نزدیکی دژ برسانند با پرتاب سنگ مجروح یا کشته می‌شدند. طرز ساختن برج و دژ طوری بود که ساکنان آن بر بیرون قلعه کاملاً مسلط بودند و با منجنیق و غیره می‌توانستند دشمن را سنگ باران کنند.(حلبی، 1427ق، ج3: ص38) پیروزی در برابر چنین دشمن مجهز و نیرومندی جز در سایه مقاومت و ایستادگی ممکن نبود. رسول خدا(ص) با درک این حقیقت، ضمن تقویت روحیه مسلمانان، آنان را به مقاومت و پایداری فرا می‌خواند. (ابن‌كثير، 1407ق، ج3: ص183)پس از رنج‌های فراوان، مسلمانان توانستند دژها «ناعم» و «قموص» را بگشایند. این دو پیروزی بزرگ روحیه سربازان اسلام را تقویت کرد. هرچند مسلمانان از نظر مواد غذایی در مضیقه عجیبی قرا گرفته بودند، به طوری که برای رفع گرسنگی از گوشت برخی از حیوانات که خوردن آنها مکروه است استقاده می‌کردند اما این پیروزی آنها را نسبت به نتیجه مقاومت و پایداری امیدوار ساخت. پس از فتح قلعه‌های مزبور، سپاهیان اسلام به طرف بقیه دژها یورش آوردند ولی با مقاومت سرسختانه یهود مواجه شدند. سرانجام پس از یک ماه محاصره یهودیان،در سایه تدبیر رسول اکرم(ص) و مقاومت و ایستادگی مردان با اراده و شجاع لشکر اسلام، قلاع خیبر یکی پس از دیگری گشوده شد. (واقدی، 1409ق، ج2: ص364) و بدین ترتیب بار دیگر درسایه پایداری و مقاومت مسلمانان به رغم کمی تجهیزات و امکانات، یهودیان شکست مفتضحانه‌ای را متحمل شدند.

نتیجه‌گیری

رسول اکرم (ص) در برابر قبیله های مختلف یهود در مدینه استراتژهای مختلفی بر اساس الگوی مقاومت ارئه نمودند.

1. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنى‏قينقاع‏: پیمان صلح، مدارا، پیمان شکنی یهودیان، محاصره و تبعید بنى‏قينقاع

2. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنی نضیر: پیمان صلح، پیمان شکنی یهودیان، قطع رابطه گروه منافقان با یهودیان بنی‌نضیر، محاصره قلعه‌های بنی‌نضیر، شکست بی نضیر و اخراج آنها از مدینه منتهی گشت.

3. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان بنی قریظه: همگام شدن زبانی و عملی یهودیان با منافقان و دشمنان خارجی، محاصره.

4. استراتژی مقاومت در برابر یهودیان خیبر: تحریکات و اقدامات نابکارانه یهودیان خیبر، هجوم به مدینه و غارت مسلمانان، جلوگیری از پیوستن بنی غطفان به خیبریان توسط رسول اکرم، محاصره قلعه های یهودیان خیبر، فتح قلعه‌های مزبور.

کتابنامه

1.قرآن کریم

2.ال بیکر، ترز، نحوه انجام تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نائینی، تهران، سروش، 1377.

3.ابن اسحاق، محمد، سيرة ابن اسحاق( كتاب السير و المغازي)، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامی، قم، ‏1410ق.

4.ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، دار الفكر، بيروت، 1407ه.ق/ 1986م.

5.ابن هشام، عبد الملك بن هشام الحميرى المعافرى،  السيرة النبوية، دار الفکر، بيروت، 1371ه.ق.

6.بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، دار الفكر، بیروت، 1417ق/ 1996م.

7.حلبي، علي بن برهان الدين، السيرة الحلبية، المكتبة الاسلاميه، بيروت، 1427ق.

8.راغب اصفهانى، حسين بن محمد. مفردات ألفاظ القرآن‏، محقق / مصحح: داوودى، صفوان عدنان‏، بيروت- دمشق‏، دار القلم- الدار الشامية، 1412ق.

9.صدر، سید محمدباقر، سنت‌های تاریخ در قرآن، ترجمه و تحقیق سیدجمال الدین موسوی، تهران، تفاهم، 1389.

10.     طباطبائي، سید محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، دفتر انشارات اسلامي، قم، 1374.

11.     طبرسی، محمد بن حسن، اعلام الوری، دار المعرفه، بیروت، 1399 ه‍.ق/1979م.

12.طبري، أبو جعفر محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك (تاريخ الطبري)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، دار التراث، بيروت، ط الثانية، 1387ه.ق/ 1967م.

13.طریحی، فخرالدین بن محمد. مجمع البحرین، تحقیق: احمدحسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، 1375.

14.مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 هـ. ش.

15.نادری، عزت­الله و سیف نراقی، مریم، روش­های تحقیق چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی با تأکید بر علوم تربیتی، تهران، بدر، 1368.

16.واقدي، ابوعبدالله محمد بن عمر، المغازي، تحقيق مارسدن جونس، موسسة الاعلمي، بیروت، طبعة الثالثه، 1409ه.ق/1989م.

17.یعقوبی، احمد بن یعقوب، تاريخ اليعقوبي، ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1347.

مقالات مشابه