نوشتار حاضر به بررسی و نقد مدخل «كشاورزی و گیاهان» در دایرة المعارف قرآن لیدن میپردازد. نویسنده ضمن بررسی مفصل كشاورزی و گیاهان در قرآن به معرفی كتبی میپردازد كه در زمینه كشاورزی و گیاهان به رشته تحریر درآمده و یا از زبانهای غیرعربی به عربی ترجمه شدهاند.
ذخیره محصولات كشاورزی، نظامهای آبیاری زیرزمینی، باد سرد و سوزان، مزارع سرسبز آخرت، دو باغ سرسبز و پر آب، گیاهان روئیده در جهنم مواردی است که در نوشتار حاضر آسیبشناسی شده و مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
قرآن، علم، زیستشناسی، كشاورزی، گیاهان، دایرة المعارف قرآن لیدن، دیوید وینز.
قرآنکریم کتاب هدایت بشر به سوی خدای متعال است که در راستای اهداف هدایتی خود از شیوههای گوناگون برهان، موعظه، جدل به روش نیکو و اشارههای علمی استفاده کرده است. در این کتاب بیش از هزار آیه به مطالب علمی اشاره دارد که برخی در حد اعجاز علمی قرآن به شمار میآید؛ از اینرو آیات فراوانی در ارتباط با گیاهان و مسائل مربوط وجود دارد که حاکی از اهمیت این موضوع میباشد. تمام گیاهانی که از زمین میرویند از هر نظر مهم و آیت روشنی از عظمت خداوند میباشند. گیاهانی که در قرآن کریم از آنها نام برده شده هم از نظر خواص و کاربرد و هم از نظر اشاره به رویدادها و اتفاقاتی که همراه با نام این گیاهان آمده نیز از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ چون نام این گیاهان با کلام الهی آمیخته شدهاند، به نوعی ارزشمند و مهم جلوه میکنند.
قرآن، بشر را از چهارده قرن پیش به اهمیت و ارزش منابع طبیعی در زندگی انسان توجه داده است. خداوند در آیات مختلف به كشاورزی تشویق و هرگونه فسادی در این باره را سرزنش نموده است. این كلام جاودانه برای نخستین بار، از نقش جریان بادها و اقسام آن در كشاورزی سخن به میان آورده است؛ به دیگر سخن، قرآن اولین كتابی است كه به اطلاعات هواشناسی و تغییرات جوی كه رابطه نزدیكی با كشاورزی دارد، توجه داده است.
هدف قرآن از بیان این مطالب در درجه اول همانا بیدار كردن اندیشه انسان و توجه دادن به توحید و صفات الهی و بیدار ساختن وجدان انسان هاست، اما تفكر عمیق در این آیات میتواند ما را در بهبود كشاورزی یاری دهد. به سبب نقش حیاتی كشاورزی و گیاهان در زندگی انسانها، قرآن پژوهان به بررسی مسئله كشاورزی و گیاهان در قرآن پرداختهاند؛ از جمله این افراد دیوید وینز(David Waines) است که حاصل پژوهش خود را در این باره در قالب مقالهای با عنوان «كشاورزی و گیاهان» (Agrigulture and Vegetation) در دایرةالمعارف قرآن لیدن ارایه كرده است. بررسی و نقد مقاله مذكور موضوع پژوهش حاضر را تشكیل میدهد.
برای آشنایی با نویسندة مقالة «كشاورزی و گیاهان»، درآغاز اطلاعاتی دربارة زندگینامة علمی او ارایه میشود.
دیوید وینز استاد گروه دینپژوهی دانشگاه لنكستر(Lancaster) انگلستان است. پیاده روی، دوچرخه سواری، شنا، ظروف آشپزی خاورمیانه قرون وسطی، موسیقی و تئاتر اسپانیای باستان اموری هستند كه وی به آنها علاقهمند است.
زمینههای پژوهشی مورد توجه وی تاریخ اسلام در سدههای میانه؛ علم تغذیه در طب اسلامی سدههای میانه؛ اندیشه دینی و سیاسی اسلام معاصر؛ نهضتهای اسلامی نوظهور میباشد. وی مقالاتی درباره طب در قرون وسطی و اندیشه اسلامی جدید به رشته تحریر درآورده است. مهمترین آثار او بدین قرار است:
- An Introduction to Islam (1995).«درآمدی بر اسلام »
-«Agrigulture and Vegetation», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2001). «كشاورزی و گیاهان»
-Ibn Mammātī’s rules for the ministries.Translation with commentary of the Qawānīn al-dawāwīn, (Berkeley 1973).
ترجمه ]از عربی به انگلیسی[ و شرح كتاب قوانین الدواوین ابن مَمّاتی
-«Cereals, bread and society. An essay on the staff of life in medieval Iraq», in jesho 30⁄3 (1987), 255-85.
«غلات، نان و جامعه؛ پژوهشی درباره نان در عراق قرون وسطی»
- «Carrion», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2001).«مردار»
-«Date Palm», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2001).«نخل»
-«Famine», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2002).«قحطی»
-«Food and Drink», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2002).
«خوراك و نوشیدنی»
-«Grasses», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2002).«گندمیان»
-«Honey», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2002).«عسل»
-«Milk», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2003).«شیر»
-«Sustenance», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2006).«رزق»
-«Tree(s)», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2006).«درخت»
-«Weather», in Encyclopaedia of The Qurān, (Leiden, Brill, 2006).«آب و هوا»
(Waines, «Agrigulture and Vegetation», 1/40-49; Ibid., 49; Id., «Carrion», 1/291-292; Id., «Date Palm», 1/494-495; Id., «Famine», 2/177-178; Id., «Food and Drink», 2/216-223; Id., «Grasses», 2/369; Id., «Honey», 2/445-447; Id., «Milk», 3/391-392; Id., «Sustenance», 5/178-179; Id., «Tree(s)», 5/358-362; Id., «Weather», 5/470-471; Mir, «Bread»,1/256).
خلاصهای از مطالب مدخل «كشاورزی و گیاهان» در ذیل بیان میشود:
آقای وینز مقالهاش را با تعریف کشاورزی آغاز میکند و اینگونه مینویسد: به طور كلی به تولید محصولات و گیاهان، كشاورزی گفته میشود. كشاورزی و نباتات حضور چشمگیری در قرآن دارد كه حاكی از اهمیت آنها در محیط نزول این كتاب است. ریشه عربی «ف ل ح» واجد معنای اصلی «دو نیم كردن» یا «شكافتن» است. این واژه در اطلاق به زمین، به معنای «شیار كردن»، «كِشتن» یا «شخم زدن» است؛ بنابراین فِلاحه، هنر شخم زدن و كاشتن است و در عناوینِ رسالههای عربی قرون وسطی درباره رشته زراعت در معنای كلی «كشاورزی» به كار رفته است. دیگر ریشههایی كه در قرآن به معنای كاشتن بهكار میروند، «ز ر ع» و «ح ر ث» هستند كه هر دو با هم در آیات 63 ـ64 سوره واقعه به كار رفتهاند. فعل «اَثارَ» به معنای «كِشتن» در آیه 9 سوره روم به كار رفته است. عامترین عبارت برای «گیاه»، نبات است كه در آیات 45 سوره كهف و 17 سوره نوح دیده میشود. ادوارد لین، نبات را «به هر چیزی كه به مشیت خداوند در زمین میروید، سبز میشود یا جوانه میزند» ترجمه میكند (Waines, «Agrigulture and Vegetation», 1/40).
نویسنده در ارتباط با مباحث مربوط به کشاورزی میگوید: به رغم اشاره آیه 37 سوره ابراهیم به ابراهیم كه فرزند خویش اسماعیل، «جَدّ اعراب»، را در «درهای بی حاصل» در كنار خانه مقدس كعبه اسكان داد و به رغم ارجاعات احتمالی به قحطی، ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم فراوانی به مفاهیم كلی كشاورزی و نباتات در قرآن وجود دارد. تعیین میزان نیاز مكه و نواحی پیرامون آن درخلال كمبودهای فصلی یا دورهای مواد غذایی، غیرممكن است. اگرچه در مكه و مناطق اطراف آن، كمبودهای مواد غذایی همانند بسیاری از دیگر مناطق خاورمیانه، بخشی از ضرباهنگ زندگی روزمره به شمار میرفته است، اما عبارات قرآنی حاكی از رنج كمتری است (Ibid).
آقای وینز درباره ذخیره سازی اظهار میدارد: ذخیره غلات از بیم سالهای قحطی كه در قصه یوسف هم به آن اشاره شده (یوسف/47) به خوبی شناخته شده بوده است. مردم غلات رسیده از قبیل جو را میتوانستند در مرحله سنبلهای ذخیره كنند؛ زیرا پوستة سخت بیرونی، آنها را در برابر آفات و حشرات محافظت میكند. بنابراین، راهبردهای ذخیرهسازی را باید به عنوان بخشی از تصویركلی اقتصادی جزیرة العرب در قرن شش و هفت میلادی به حساب آورد. سپس نویسنده به آیة 136 سوره انعام اشاره میکند و آن را شاهدی قرآنی برای ذخیره سازی غلات معرفی میکند (Ibid., 40-41).
نویسنده معتقد است: برخی از اصطلاحات مرتبط با كشاورزی و گیاهان كه در قرآن به كار رفته، حاكی از قدرت نمایی خداوند است. وی در این باره میگوید: در قرآن بسیاری از اصطلاحات مرتبط با كشاورزی و گیاهان در بافتهایی به كار میروند كه حاكی از قدرت مطلق خداوند است؛ مثلاً كلمة حَصید (یونس/24) به معنای «كاه بُن» برای توصیف مزارع سابقاً حاصلخیزی به كار میرود كه از سوی خدا ویران شدهاند تا خیالات باطل صاحبان آنها مبنی بر قادر بودن بر آن مزارع، مجازات گردد. در آیات 65 سوره واقعه و20 سوره حدید، واژة حُطام به معنای «پوشال خشك» به عملی اشاره میكند كه خداوند میتواند بر مزارع اعمال كند كه مشابه مثال فوق است (Ibid., 42).
آقای وینز توجهش را به بستر کشاورزی یعنی زمین و باغها معطوف میکند و مینویسد: در آیة 32 سوره كهف، دو باغ از تاكهای انگور ترسیم میشود كه با نخلهای خرما احاطه شدهاند و مابین آنها، مزارع حاصلخیز قرار گرفته است. یكی از اسمهایی كه به زمینهای كاشته شده اشاره دارد، كلمة جَنَّه (جمع آن جنّات) است (إسراء/91؛ انعام/99 و141). البته این كلمه در كاربردهای پرشمار خود در قرآن، صرفاً برای اشاره به باغ بهشتی بهكار نمیرود. یكی از نشانههای نظام اقتصادی الهی احیای زمینهای مرده با باغهایی از خرما و انگور بود كه از چشمههای جاری آبیاری میشدند و برای خوراك انسان، میوه (ثَمَر) به بار میآوردند. (یس/5 ـ33). در قرآن به باغهای سرسبز (حدائق) نیز اشاره میشود (نمل/60 ؛ عبس/30). چمنزارهای طبیعی (روضَه، جمع آن روضات) به عنوان پاداشهای جهان آخرت ذكر میشوند (روم/15؛ شوری/22)، اما مراتع (مرعی) بر روی زمین آفریده میشوند تا خوراك گلهها را تأمین كنند (اعلی/4؛ نازعات/31) (Ibid., 41).
نویسنده راجع به آب كه یکی از مهمترین ارکان کشاورزی است، مینویسد: در قرآن متداولترین كلمه برای بیان مفهوم آب همان واژة «آب» (ماء) است كه در عبارتِ مكرر«[خداوند] آب را از آسمان فرو فرستاد» (وَأَنْزَلَ مِنَ الْسَّمَاءِ مَاءً) به كار رفته است. این عبارت 26 بار در قرآن تكرار میشود و كلمة «آب» 9 بار دیگر در عبارات مشابهی به كار رفته است.
وی سپس به كلمات و عبارات متعدد مربوط به آب در قالب آیات متعدد اشاره میکند و مینویسد: كلمات و عبارات متعددی كه به آب، این ماده حیاتی، اشاره میكنند، شایان توجه هستند. برای آب باران اصطلاحاتِ غَیث (حدید/20؛ شوری/ 28؛ لقمان/34)، وابِل (بقره/265) و وَدق (نور/43؛ روم/48) به كار رفته است.
«بادهای باروركننده» (الرِّیاحَ لَوَاقِحَ)؛ (حجر/22) به این دلیل چنین لقبی دارند كه بادهای ابرآور هستند و بارش باران را باعث میشوند. آیة 99 سوره انعام را میتوان فرازی كلیدی به حساب آورد كه در آن تعدادی از اصطلاحات گیاهی به كار رفته است:
«و هم اوست خدایی كه از آسمان باران فرو بارید تا بدان هر نبات برویانیم و سبزهها را از زمین بیرون آریم و در آن سبزهها، دانههای روی هم چیده شده پدید آریم و از نخل خرمای روینده خوشههای به هم پیوسته و باغهای انگور و زیتون و انار كه برخی شبیه و برخی نامشابه است، خلق كنیم. و هنگامی كه میوة آن باغها پدید آید و برسد، در آنها به چشم تعقل بنگرید كه در آن آیات، قدرت خدا برای اهل ایمان هویداست».
اهمیت دینی فرازهای قرآنی نظیر قطعۀ فوق، در این است كه چرخههای زندگی جهان طبیعت، گیاهان و جانوران تحت تأثیر موهبت الهی آب قرار دارد و انسانی كه به همین اندازه به آب نیازمند است، باید مراتب قدرشناسی خود را به جای آورد (سبأ / 15) (Ibid., 42-43).
آقای وینز با اشاره به تفسیر چند آیه در صدد است وجه مشترکی برای تفسیر مفسران در ارتباط با آن آیات بیابد. وی میگوید:
طبری در تفسیر آیه 99 سوره انعام كه با جملة «هم اوست خدایی كه آب را از آسمان فرو فرستاد» آغاز میشود، چنین مینویسد: «با آبی كه ما از آسمانها فروفرستادیم، برای گلهها، چهارپایان، پرندگان و جانوارن وحشی خوراك و برای انسان غذا و رزق آفریدیم». طبری نتیجه میگیرد كه در خلقت خداوند شواهد، نشانهها و بیناتی هست برای كسانی كه یگانگی خداوند را باور دارند و او را قادر مطلق میدانند.
ابن كثیر (وفات 774ق / 1372م)، مفسر قرن هشتم هجری به لُب كلام طبری درخصوص این آیه چیز جدیدی اضافه نمیكند. وحدت خداوند، قدرت و رحمت الهی (چه آشكار و چه پنهان) همه و همه در آیات 21 و 22 سوره بقره و 99 سوره انعام بیان میشوند. آنچه در آیة 22 سوره بقره توجه ابنكثیر را به خود جلب میكند، فرمانِ «هیچ كس را همتای خداوند قرار مَدهید» است كه وی برای این ممنوعیت، شواهد متعددی از مجامع روایی گردآوری میكند. روزی مردی به پیامبر(ص) گفت: «آنچه خداوند اراده كرده و آنچه تو اراده كردهای». پیامبر(ص) او را چنین نكوهش كرد: «آیا من را همتای خداوند قرار دادهای؟ بگو آنچه خداوند اراده میكند و دیگر هیچ مگوی». در حدیثی از ابن عباس، «شرك» از نظر پوشیدگی و پنهانی به «مورچهای میماند كه در سیاهی شب، بر سنگی سیاه میگذرد». در تفسیر ابنكثیر از یك طرف بر وحدانیت خداوند تأكید میشود؛ نكتهای كه بیشتر یهودیان، مسیحیان و حتی مسلمانان، به رغم اذعان كتابهای مقدس آنان بر وجود یك ذات الهی یگانه، در عمل آن را فراموش میكنند. از طرف دیگر، ابنكثیر با استفاده از قیاسی زمینی مبنی بر اینكه «دیدن سرگین [در صحرا] نشانة حضور شتر است»، تأكید میكند كه وحدت و وجود الهی در كثرت مخلوقات خداوند یا نشانههایی انعكاس مییابد كه شامل آسمانها و زمین است و هر آنچه از آنها پدید میآید؛ از قبیل باران حیاتبخش كه نگهدارندة گیاهان است و وجود انسانها و حیوانات نیز به همین گیاهان وابسته است. شایان ذكر است كه تفسیر طبری از آیة 99 سوره انعام و تفسیر ابنكثیر از آیة 21 سوره بقره، به جز پارهای تفاوتها در ارایة مطالب، در این دیدگاه متفق القولاند كه ذات خداوند در آفرینش مخلوقات نمایان و اثبات میگردد؛ بنابراین، تأكید قرآن بر مشاهدة آیات خداوند درجهان طبیعت به عنوان براهین وجود، وحدت، قدرت و كرم الهی، مورد تأیید مفسرانی قرار میگیرد كه به نوبة خود، ضرورت بهكارگیری خرد در جستجوی حقیقت را تأیید كردند. مثلاً بیضاوی (وفات 685ق / 1282م). در تفسیر آیة 164 سوره بقره كه نشانههای خداوند برای خردمندان را برمیشمارد، میگوید: این آیه دستورالعمل و نیز محركی برای تحقیق و تعلم است. در نمودار جان برتن به سه منبع تفسیر یعنی حدیث، عقل و كشف و شهود اشاره شده كه مجموعاً معنای آیات قرآنی را آشكار میسازند، اما یك روش تفسیرِ غیرمستقیم و عملی هم وجود داشت و آن، تحقیق و تدبّر در«نشانههای خداوند» برای تأیید حقایق قرآنی بود. در قرون اولیة اسلام، این امر، شور و شوقی را برای گردآوری و نشر اطلاعاتی درخصوص گیاهان بهطور اعم و كشاورزی بهطور اخص، بهراه انداخت. دل مشغولی فوق دركتب زراعی و در انقلاب سبزِ سدههای میانه انعكاس مییابد؛ انقلابی كه مطالعه گیاهان جدید و انتشار آنها به سوی غرب قلمرو اسلامی را باعث گردید (Ibid., 44-45).
نویسنده به معرفی كتبی میپردازد كه در زمینة كشاورزی و گیاهان به رشته تحریر درآمده و یا از زبانهای غیرعربی به عربی ترجمه شدهاند. وی در این باره مینویسد:
درخلالِ نهضت ترجمه در اوایل دوران عباسی (از اواخر قرن هشتم تا اواخر قرن دهم میلادی)، علاقة آشكاری به كتب زراعی و در واقع، كتب گیاهشناسی وجود داشت؛ از جمله كتب زراعی كهن كه اعراب با آن آشنا بودند، كتاب آپولونیوس تیانایی بود كه در سال 179/795 تحت عنوان كتاب الفِلاحه به عربی ترجمه شد. كتاب Georgica نوشته كاسیانوس باسوس ابتدا به زبان پهلوی و سپس در سال 212/827 با نام الفِلاحه الرومیه، به عربی ترجمه شد. اما، مهمترین رسالة كشاورزی در میان رسالات فوق، الفِلاحه النبطیه، منسوب به ابوبكربن وحشیه است. نویسنده كتاب كه هویتش همچنان موضوع مناقشه است، ادعا میكند كه این كتاب را در سال 291/903، از زبان «سریانی باستان» یعنی گویشِ آرامی قبایل عراقی كَسدان، به عربی ترجمه كرده و سپس در سال 318/930، ترجمة مذكور را به یكی از شاگردان خود دیكته كرده است. بهنظر میرسد كتاب مذكور در دورانی به رشته تحریر درآمده كه عرفان و یونانمداری اسكندریه همچنان رونق داشته است. بهعلاوه، كتاب الفِلاحه النبطیه ظاهراً هیچ ارتباطی با نوشتههای گیاهشناسی عرب كه قبل از ترجمة ابن وحشیه تألیف شده بودند، ندارد. در واقع، این كتاب طیفی از حیات نباتی را به نمایش میگذارد كه بسیار متنوعتر از منابع اَكَدی است. دركتاب یاد شده بیش از360 گیاه بررسی میشود و توجه خاصی به درخت زیتون، انگور و نخل خرما معطوف میگردد كه حاكی از جایگاه مهم آنها در فعالیتهای كشاورزی قبایل عراقی كَسدان است. كتاب الفِلاحه النبطیه در مقایسه با كتب زراعی یونانی، مبسوطتر است و به امور عملی و همچنین نظری كشاورزی میپردازد. بهطور خلاصه، این كتاب، یك نوع «فلسفة» رابطه انسان و خاك را به نمایش میگذارد. مصحح این كتاب، توفیق فَهد، عقیده دارد كه الفِلاحه النبطیه، تصویری از وضعیت دانشِ كشاورزی، گیاهشناسی و اقتصاد روستایی و داخلی عراق در اواخر دوران یونانمداری را ترسیم میكند.
فصول آغازینِ الفِلاحه النبطیه به درخت زیتون، منافع آن، بهترین مكانهای رشد آن و خواص قسمتهای مختلفِ آن از جمله برگها، ریشهها، روغن و هستههای میوه اختصاص دارد.
به علاوه، بخش اعظم كتاب به انواع و اقسام دیگرِ گیاهان خوراكی اختصاص مییابد كه مترجم، به علت نیافتن معادلهای عربی، بالاجبار به تلفظنگاری آنها روی آورده است.
پس از بحث زیتون، غلات، به عنوان گروه بعدی گیاهان مورد بحث قرار میگیرد. گندم و جو مفصلتر از بقیه بررسی میشوند؛ چراكه هر دو گیاه، به مدت چندین هزار سال در رژیم غذایی بینالنهرین نقش عمدهای را ایفا میكردند. برنج و ذرت نیز در میان دیگر غلات ذكر میشوند. جنبههای مختلف كاشت غلات بررسی میگردد: مكان مناسب برای رشد، شرایط فصلی و جوّی لازم برای محصول خوب، چگونگی درو، خرمنكوبی، باددادن خرمن و ذخیرة غلات و روشهای تشخیص شروع فساد در غلات.
كتاب قوانین الدواوینِ ابنمَمّاتی (وفات 606/1209) حاوی اطلاعاتی در خصوص رسوم كشاورزی در زادگاه او یعنی مصر است. در آغاز قرن هشتم قمری/ چهاردهم میلادی، جمال الدین محمد بن یحیی الوَطواط (وفات 718/1318) كتابی دربارة كشاورزی تألیف نمود كه در آن مكرراً از ابن وحشیه نقل قول میكند. اندكی بعد در همان قرن، سلاطینِ یمن، المالك الاشرف عُمَر (وفات 696/1296) و المالك الافضل العباس بن علی (وفات 778/1376) رسالههایی در باب كشاورزی نوشتند. كتاب دیگری در باب كشاورزی به برادر الاشرف، یعنی المالك المؤید داوود منسوب است كه درحال حاضر وجود خارجی ندارد. این سالنماها مبنای تغییر فعالیتهای كشاورزی در سراسر طول سال بودند. در سالنمای المالك الاشرف، حدود بیست و دو نوع مختلف از گونههای ذرت، عمدتاً براساس رنگ از یكدیگر متمایز میشوند و مشخص میگردد كه محصول عمدة یمن در آن دوران بوده است. اگرچه در این قرن كتاب مِفتاحَ الرَحا لاهل الفِلاحه (تصحیح م. صالحیه) به قلم نویسندهای گمنام (احتمالاً از اهالی شام) نوشته میشود، اما سنتِ نوشتار زراعی تنها در منتها الیه غربی قلمرو اسلام، یعنی اندولس، و با پشتكار و ابتكار نویسندگان آن دیار ادامه یافت.
در نیمة نخست قرن چهارم/ دهم، كتاب Meteria medica نوشته دیوس كوریدس در اندولس شهرت یافت كه علاقه به گیاهشناسی و داروشناسی را دامن زد.
در كتاب اَریب بن سعید (وفات 370/980) موسوم به سالنمای قُرطبه، اطلاعاتی درخصوص درختكاری و باغبانی وجود دارد كه حاكی از آداب و رسوم و دانش محلی است. میگویند كه اَریب رسالهای نیز در باب كشاورزی نوشته است كه اگر این ادعا صحت داشته باشد، كتاب مذكور در نوع خود نخستین كتاب در اندولس به شمار میرود. از قرن چهارم/ دهم، رسالهای زراعی از نویسندهای نامعلوم با عنوان كتاب فی ترتیب اوقاتِ الغِراسه و المَغروسات (تصحیح اِی. لوپز) به جای مانده كه محتویات آن مشابه سالنمای قُرطبه است، با این تفاوت كه در كتاب مذكور فصلی مبهم در باب كاشت گیاهان زینتی نیز وجود دارد. در اندولس توسعه دیگری نیز رخ داد و آن ایجاد باغهای گیاهشناسی آزمایشی بود كه معمولاً توسط حاكمان صورت میپذیرفت و در آنها گیاهان جدید میكاشتند و گونههای قدیمی را اصلاح میكردند.
ابن العَوّامِ سویلی كه از سال 512/1118 تا 663/1265 زندگی میكرد، مفصلترین كتاب از كتابهای اندولسی یعنی كتاب الفِلاحه را به یادگار گذاشت. محتوای این كتاب كه كشاورزی و دامداری را دربرمیگیرد، از متون شرقی و اندولسی انتخاب شده و تجارب شخصی نویسنده نیز بدان افزوده شده است. ابن لُیون آلمریایی (وفات 750/1349) و نیز شعری طویل در باب زراعت سرود (Ibid., 45-48).
مدخل «كشاورزی و گیاهان» نكات مثبت و منفی دارد که در ذیل بدان میپردازیم.
نقاط قوت مقالة «كشاورزی و گیاهان» بدین قرار است:
1ـ نویسنده بسیاری از لغات قرآنی مربوط به کشاورزی و گیاهان را در پژوهش خود آورده است.
2ـ نویسنده در مقالة «كشاورزی و گیاهان» از آیات قرآن استفاده فراوان به عمل آورده و تقریباً برای هر مطلبی به آیهای ازقرآن استناد میکند.
3ـ آقای وینز در پایان مقاله به روح توحیدی آیات مربوط به گیاهان اشاره کرده که به نوبه خود درخور توجه است (Ibid., 49).
در مدخل «كشاورزی و گیاهان» نقاط ضعفی وجود دارد كه در ذیل به بررسی و نقد آنها میپردازیم.
نویسندة معتقد است آیه 136 سوره انعام احتمالاً به موضوع ذخیره سازی محصولات کشاورزی اشاره دارد. وی در این باره مینویسد: «آیه 136 سوره انعام به رسم كنار گذاشتنِ سهمی از دام و دانة تولیدی (حَرث) برای خداوند اشاره میكند كه شاید اشارهای به ذخیرهسازی باشد» (Ibid., 41).
خداوند در آیه 136 سوره انعام میفرماید: (وَجَعَلُوا لِلّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِیباً فَقَالُوا هذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ یصِلُ إِلَی اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ یصِلُ إِلَی شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَایحْكُمُونَ)؛ «و [مشركان،] براى خدا از آنچه از كِشت و دامها كه آفریده است، سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: «این ویژه خداست و این ویژه بتان ما.» پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمىرسید، و[لى] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مىرسید. چه بد داورى مىكنند».
مفسران در تفسیر این آیه میگویند: این آیه حاکی از یک رسم جاهلی است که بین کفار رایج بوده است؛ آن رسم بدین گونه بوده که آنان هنگام برداشت محصول، سهمی را برای بتها و سهمی را برای خدا قرار میدادند. هرگاه زراعت خدا خوب میشد و زراعت بتها بد، از سهم خدا برای بتها برمیداشتند و میگفتند خدا بی نیاز است، ولی اگر زراعت بتها بهتر میشد، چیزی به سهم خدا اضافه نمیکردند و میگفتند خدا بینیاز است و احتیاجی ندارد. این گونه است که در انتهای آیه (سَاءَ مَایحْكُمُونَ)، یعنی چه بد حکم میکنند آمده است. (طبرسی، مجمع البیان، 4/571؛ قمی، تفسیرالقمی، 1/217؛ قرطبی، الجامع لأحكام القرآن، 7/90؛ شیبانى، نهج البیان، 2/9؛ شوكانى، فتح القدیر، 2/188)
آقای وینز آیه یاد شده را آیهای میبیند که احتمالاً در مقام بیان ذخیره سازی محصولات کشاورزی است. البته در مقام احتمال میتوان بر بیان نویسنده صحه گذاشت، در غیر این صورت، نمیتوان گفت قرآن در این آیه، فقط در مقام اشاره به ذخیره سازی محصولات کشاورزی است.
نویسنده با اشاره به عبارت (مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ) از آیة 25 سوره بقره مدعی میشود که این آیه به نظامهای آبیاری زیرزمینی اشاره دارد. وی مینویسد:
«عبارت (باغهایی كه در زیر آن رودخانهها جریان دارند) (بقره/25) به احتمال بسیار به نظامهای آبیاری زیرزمینی اشاره دارد كه در جزیرة العربِ آن دوران رواج بسیار داشته است» (Waines, «Agrigulture and Vegetation»,1/41).
چنان كه گذشت آقای وینز آیه 25 سوره بقره را بدین گونه ترجمه کرده است: «باغهایی كه در زیر آن رودخانهها جریان دارند»؛ مراجعه به تفاسیر متعدد و مهم شیعه و اهل سنت نشان می دهد که منظور از (مِن تَحْتِهَا) در آیه، زیر زمین نیست، بلکه منظورجریان آب روی زمین و لابهلای درختان است؛ زیرا اگر منظور جریان آب زیر زمین بود آنگاه برای اهل زمین بهره و حظی نداشت، چون آنچه از دیده پنهان باشد لذت دیداری برای مردم ندارد و خداوند در این آیه در مقام تشویق و ترغیب بندگانش است، بنابراین، با چیزهایی ترغیب میکند که دیدنش برای مردم لذت آور باشد (طبرى، جامع البیان، 1/132؛ طوسی، التبیان، 1/108؛ طبرسی، مجمع البیان، 1/162؛ ابن كثیر، تفسیرالقرآن العظیم، 1/113؛ نیشابورى، إیجازالبیان، 1/76؛ ابن عجیبه، البحرالمدید، 1/89).
برداشت ناصحیح نویسنده از(مِن تَحْتِهَا) باعث شده تا وی مراد آیة مورد بحث را به خوبی نفهمد و تصورکند که آیه شریفه به نظامهای آبیاری زیرزمینی اشاره دارد.
نویسنده یک تشبیه قرآنی را متذکر میشود و به اشارة تلویحی قرآن به نقش بادهای مضر برای کشاورزی اشاره میکند و مینویسد: «یك تشبیه قرآنی، ضرر و زیانِ خود كرده در این جهان را كه نتیجۀ رفتار ناصحیح است، به باد سرد ویرانگری مانند میكند كه محصولات را از بین میبرد (آل عمران/14 و117)» (Waines, «Agrigulture and Vegetation»,1/41).
خداوند در آیة 14 سوره آل عمران میفرماید: (زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذلِكَ مَتَاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَاللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ)؛ «محبت امور دوست داشتنى از زنان و پسران و ثروتهاى فراوان از طلا و نقره و اسبهاى نشاندار و دامها و زراعت، براى مردم آراسته شده است؛ اینها مایه بهرهمندى زندگى پست (دنیا) است؛ و بازگشت نیكو، نزد خداست».
بررسی این آیة نشان میدهد كه هیچ اشارهای به تشبیه بیان شده توسط آقای وینز ندارد. به نظر وی، ضرر و زیان حاصل از اعمال بد به باد سرد و سوزانی تشبیه شده است که محصولات کشاورزی را از بین میبرد. در این تشبیه، ضرر و زیان مشبه و باد سرد و سوزان مشبهبه واقع شده است.
آیة 117 سوره آل عمران میفرماید: (مَثَلُ مَا ینْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلكِنْ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ)؛ «مثال آنچه [آنان] در این زندگى پست (دنیا) مصرف (/ انفاق) مىكنند، همانند مثال بادى است كه در آن سوزندگى است كه به كشتزار گروهى كه بر خودشان ستم كردهاند بوزد و آن را نابود سازد. و خدا به آنان ستم نكرده؛ و لیكن بر خودشان ستم مىكنند».
با مطالعة تفاسیر روشن میشود تشبیهی که خداوند در آیه یاد شده بیان كرده، بدین گونه است: انفاق كردن کفار به باد شدید و سوزان یا بسیار سرد و خشككنندهای شبیه است كه اگر به كشت و زرعی بوزد، آن را خشك كند (طبرى، جامعالبیان، 4/38؛ قرطبى، الجامع لأحكام القرآن، 4/178؛ طباطبایى، المیزان، 3/38؛ مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، 3/60).
بنابراین مشبهِ تشبیهی كه خداوند در آیه مذكور بدان اشاره كرده. انفاق كفار است نه آنچه نویسنده بیان داشته است. این مورد حاکی از آن است که نگارندة مقاله در برداشت معنا و مراد آیه دقت کافی را نداشته و دچار کج فهمی گشته است.
آقای وینز معتقد است: «آیة20 سوره شوری وعدة مزارعی سرسبز در زندگی اخروی را میدهد: (حَرْثَ الاَْخِرَةِ)» (Waines, «Agrigulture and Vegetation»,1/41) .
خداوند میفرماید: (مَنْ كانَ یریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ وَمَنْ كانَ یریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ) (شوری/20)؛ «هر كس كشت آخرت را بخواهد، براى او در كشتش مىافزاییم؛ و هر كس كشت دنیا را بخواهد، [برخى] از آن، بدو مىدهیم و براى او در آخرت هیچ بهرهاى نیست».
مطابق آنچه نویسنده از این آیة فهمیده است، آیه شریفه مزارعی سرسبز در آخرت را وعده میدهد، ولی مفسران بزرگ شیعه و اهل سنت مراد آیه را این گونه بیان کردهاند که کسی که به دنبال اعمال و منافع اخروی باشد، خداوند بیشتر از آنکه فکر میکند، به او میدهد و کسی که فقط به دنبال اعمال و منافع دنیایی باشد، مطابق حکمت قسمتی از خواستههایش برآورده میشود و چنین کسی هیچ بهرهای از آخرت ندارد. اغلب مفسران «حَرث» را در آیة به عمل، کسب یا ثواب معنا کردهاند (طبرسی، مجمع البیان، 9/41؛ قمی، تفسیرالقمی، 2/275؛ ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، 7/182؛ ابن قتیبه، غریب القرآن، 339؛ ملاحویش آل غازى، بیان المعانى، 4/36).
نویسنده در اینجا نیز دچار لغزش در فهم شده است و با برداشت سطحی و غیرعلمی از آیة یاد شده، دچار تفسیر به رأی گردیده است. نکته مهمی که آیة مورد بحث در مقام بیان آن است، بحث انگیزه و نیت افراد در دنیا و اعمال آنان است. در واقع، آیه شریفه درمقام وعده یک کشتزار یا یک مزرعه سبز و خرم نیست، بلکه میخواهد بگوید دنیا به خودی خود هیچ ثمر و فایدهای ندارد و کسی که صرفاً برای دنیا تلاش میکند، جز اندکی از دنیا بهرهای نمیبرد، ولی درمقابل افرادی که با نیت اخروی و با نیت خدا محور، دنیای خود را میگذرانند، هم دنیا را دارند و هم آخرت را.
به نظر آقای وینز (مُدْهَامَّتَان) ( الرحمن/64) به معنای «دو باغ سرسبز و پرآب» است. وی مینویسد: «در توصیفی طولانی از بهشت، یكبار به كلمهای اشاره میشود كه به معنای «دو باغ سرسبز و پرآب» است» (Waines, «Agrigulture and Vegetation»,1/41).
با بررسی کتب لغت مختلف مشخص میشود که نویسنده در ترجمة واژه (مُدْهَامَّتَان) (الرحمن/64) دچار اشتباه شده است؛ زیرا همه لغویان (مُدْهَامَّتَان) را به باغهای سبز تیره که از سبزی به سیاهی میماند، ترجمه کردهاند (فراهیدی، كتاب العین، 4/31؛ راغب اصفهانی، المفردات،320؛ ابن منظور، لسان العرب، 12/20؛ طریحی، مجمع البحرین، 6/65؛ قرشی، قاموس قرآن، 2/36).
این نیز شاهد دیگری بر کمدقتی نویسنده در ترجمه آیات است. شایسته است یک قرآن پژوه ابتدا ترجمه دقیقی از آیات داشته باشد، سپس به فهم مراد قرآن بپردازد. اگرچه ممکن است با دید سطحی گفته شود، هر دو ترجمه یکی است، ولی با دقتی که شایسته تفسیر قرآن است، ترجمة بیان شده از سوی آقای وینز، ترجمهای دقیق و پسندیده نیست.
آقای وینز دو واژه «اَثل» و «سِدر» را دو گیاه روئیده شده در جهنم میداند و مینویسد: «دو كلمه «سِدر» و «اَثل» برای اشاره به گیاهان روییده شده در جهنم به كار میرود» (Waines, «Agrigulture and Vegetation»,1/41).
کلمه «اَثل» یک بار در قرآن آن هم در آیة 16 سوره سبأ به کار رفته است. خداوند میفرماید: (فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ سَیلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَیهِمْ جَنَّتَینِ ذَوَاتَی أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَیءٍ مِن سِدْرٍ قَلِیلٍ) (سبأ/16)؛ «و [لى] روى گرداندند و سیل ویرانگر برآنان فرستادیم و دو باغستان آنان را به دو باغى مبدّل ساختیم كه داراى میوههاى تلخ و [درختان] شوره گز و چیزى اندك از [درخت] سِدْر بود».
قوم سبأ پس از رویگردان شدن از خداوند و ناسپاسی به نعمتهای حضرت حق، مورد خشم و غضب الهی واقع شدند و سیل ویران کنندهای، باغهای پربرکت و ارزشمند آنان را به دو باغ بی ارزش با درختان بی ثمر تبدیل نمود. بررسی تفاسیر نشان میدهد كلمه «اَثل» كه در آیه مذكور به كار رفته، به معنای درخت شوره گز است که یک درخت دنیایی و شناخته شده برای مردم آن منطقه بوده است. کلمه «سِدر» دو بار در قرآن به کار رفته که در آیة 16 سوره سبأ به معنای یک درخت بی ارزش دنیایی و در آیة 28 سوره واقعه به معنای یک درخت بهشتی ـ درست برخلاف آنچه نویسنده مقاله گفته است ـ اشاره دارد (طبرى، جامع البیان، 22/5؛ طبرسی، مجمع البیان، 8/605؛ ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم، 6/449؛ شبّر، تفسیرالقرآن الكریم، 1/407؛ طباطبایی، المیزان، 16/364؛ میرزا خسروانى، تفسیرخسروى، 7/81).
بررسی و نقد مدخل «كشاورزی و گیاهان» نشان میدهد كه نویسنده آن بسیاری از اصطلاحات و لغات قرآنی مربوط به کشاورزی و گیاهان را همراه با معانی آنها در پژوهش خود آورده است. وی در این پژوهش از آیات قرآن استفاده فراوان به عمل آورده و تقریباً برای هر مطلبی به آیهای از قرآن استناد كرده است. میزان دقت نویسنده در ترجمه و فهم آیات قرآن اندك است. این امر باعث شده در برخی موارد دچار اشتباه و کج فهمی گردد. شایسته است یک قرآن پژوه ابتدا ترجمه دقیقی از آیات داشته باشد، سپس به فهم مراد قرآن بپردازد.
ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحرالمدید فى تفسیرالقرآن المجید، قاهره، بی نا، 1419ق.
ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، غریب القرآن، بی جا، بی نا، بی تا.
ابن كثیردمشقى، اسماعیل بن عمرو، تفسیرالقرآن العظیم، بیروت، دارالكتب العلمیه، 1419ق.
ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، 1414ق.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، بی نا، 1412ق.
شبّر، سید عبدالله، تفسیرالقرآن الكریم، بیروت، دارالبلاغة للطباعة و النشر، 1412ق.
شوكانى، محمد بن على، فتح القدیر، دمشق، دار ابن كثیر، 1414ق.
شیبانى، محمد بن حسن، نهج البیان عن كشف معانى القرآن، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامى، 1413ق.
طباطبایى، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.
طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش.
طبرى، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالمعرفه، 1412ق.
طریحى، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، كتابفروشى مرتضوى، 1375ش.
طوسى، محمد بن حسن، التبیان فى تفسیرالقرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، بی تا.
فراهیدى، خلیل بن احمد، كتاب العین، قم، انتشارات هجرت، 1410ق.
قرشى، سید على اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامیه، 1371ش.
قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1364ش.
قمى، على بن ابراهیم، تفسیرالقمى، قم، دارالكتاب، 1367ش.
مكارم شیرازى، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دارالكتب الإسلامیه، 1374ش.
ملاحویش آل غازى، عبدالقادر، بیان المعانى، دمشق، مطبعة الترقى، 1382ق.
میرزا خسروانى، على رضا، تفسیرخسروى، تهران، انتشارات اسلامیه، 1390ق.
نیشابورى، محمود بن ابوالحسن، إیجازالبیان عن معانی القرآن، بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1415ق.
Mir, Mustansir, «Bread», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2001.
Waines, David, «Agrigulture and Vegetation», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2001.
----------------, «Carrion», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2001.
----------------, «Date Palm», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2001.
----------------, «Famine», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2002.
----------------, «Food and Drink», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2002.
----------------, «Grasses», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2002.
----------------, «Honey», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2002.
----------------, «Milk», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2003.
----------------, «Sustenance», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2006.
----------------, «Tree(s)», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2006.
----------------, «Weather», Encyclopaedia of The Qurān, Leiden, Brill, 2006