share 2174 بازدید

جبّار :بسيار جبران كننده و مرمّت بخش كاستى ها و شكستگى ها / از اسماء و صفات الهى

جبّار صيغه مبالغه از «ج ـ ب ـ ر» ضد كسر[1] و به معناى اصلاح[2]، اصلاح از راه قهر و غلبه[3] و عظمت و برترى و استقامت[4] يا برگرفته از اجبار به معناى قهر و غلبه و اكراه[5] است كه جبر نيز گاهى در آن استعمال مى شود؛ مانند جبر در برابر تفويض[6]، بنابراين جبار كسى است كه كار او اصلاح بسيار يا نفوذ او آشكار، حكم او غالب و امر او برتر است[7] و نيز كسى يا چيزى است كه بر اثر عظمت و بلندى، از دسترس دور است، چنان كه به نخل، اسب، شتر و مرد بلند قامت و عظيم الجثه به ترتيب «نخلة جبّارة»، «فرس جبّار»، «ناقة جبّارة» و «رجل جبّار» گفته مى شود.[8]
جبّار از اسماى حسناى الهى است كه يك بار در قرآن به صراحت در رديف برخى ديگر از اسماى خداوند آمده است: «هُوَ اللّهُ الَّذى لا اِلـهَ اِلاّ هُوَ المَلِكُ القُدّوسُ السَّلـمُ المُؤمِنُ المُهَيمِنُ العَزيزُ الجَبّارُ المُتَكَبِّرُ سُبحـنَ اللّهِ عَمّا يُشرِكون». (حشر/59،23) در بسيارى از روايات نيز اسم جبّار ضمن اسماء و صفات خداوند ذكر شده است. از امام صادق عليه السلام از پدرانش نقل شده كه براى خداوند 99 اسم است و آن ها عبارت اند از اللّه ، عزيز، جبار و ... .[9]

تبيين اسم جبار:

جبار مانند واژه جبروت از جبر به معناى تلافى و تدارك اشتقاق يافته و هرگز از جبر به معناى اضطرار گرفته نشده است، آن گونه كه اشاعره پنداشته اند كه بندگان در افعال خويش مجبورند. در هيچ جاى قرآن نيز نيامده است كه خدا بر چيزى اجبار مى كند، بلكه در قرآن از قاهريت او نسبت به بندگانش: «و هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ» (انعام/6،18) و نيز از مسخر بودن همه چيز تحت فرمان و امر او: «والشَّمسَ والقَمَرَ والنُّجومَ مُسَخَّرتٍ بِاَمرِهِ» (اعراف/7،54) سخن به ميان آمده است. [10]
بنابراين جبار بودن خداوند بدين معناست كه او نقصان ذاتى ماهيات را كه مقتضى روى آوردن آن ها به سوى عدم است با وجود بخشيدن به آن ها و نيز قوه ذاتى مواد را كه موجب نابودى و هلاك آن هاست با فعليت بخشيدن به آن ها تدارك[11] و سرانجام هر كاستى و كمبودى را جبران و هر شكستگى را ترميم مى كند[12]، چنان كه در اسم ديگرى خداوند «جابر العَظْم الكَسير» يعنى ترميم كننده استخوان شكسته خوانده شده، چه جابر نيز مانند جبّار از جبر به معناى تلافى مشتق شده است.[13]
گفتنى است كه در كاربرد جبّار درباره غير خداوند بايد معناى ريشه را جز آن دانست، گرچه لازم است شخص مؤمن از باب تخلق به اخلاق الهى مظهر جباريت خدا باشد و موجبات تسلى خاطرهاى آزرده را فراهم سازد و اين خود از آثار شناخت اسم جبار است.[14]
بر اين اساس به خوبى روشن مى شود كه در تفسير اسم جبار به قهار و مانند آن، ويژگى خاص آن لحاظ نشده و مرز دقيق بين معناى اين اسم و اسم هايى مانند قهار، عزيز و متكبر مشخص نگشته است.[15]
گروهى با ملاحظه كردن معناى قهر و غلبه و اكراه در ريشه اسم جبار آن را چنين معنا كرده اند كه جبار كسى است كه خلق را به بعضى از امور غيراختيارى وا مى دارد[16] يا مشيت وى بالاجبار در همگان نافذ است و كسى به حريم او دسترسى ندارد.[17] اينان نيز استعمال جبار را در بنده قبيح دانسته اند، زيرا بنده، مقهور و محكوم سلطنت پروردگار است.[18] البته ممكن است خداوند به بنده اى از بندگان خود مال، عنوان، علم، قدرت و حكومتى عطا كند كه در اين صورت لازم است آن ها را در مسير خواست خدا صرف كند. [19]
گروه ياد شده همچنين افزوده اند: هنگامى كه خداوند وصف جبّار را از پيامبر گرامى خويش سلب كرده است حال ديگران معلوم است[20]: «وما اَنتَ عَلَيهِم بِجَبّارٍ» (ق/50،45)، از اين رو به كارگيرى واژه جبار درباره انسان: «واِذا بَطَشتُم بَطَشتُم جَبّارين؛ و چون به خشم دست مى گشاييد مانند گردنكشان (بيرحمانه) دست مى گشاييد» (شعراء/26،130) از باب مذمت اوست[21] كه مى خواهد نقص خود را با ادعا كردن منزلتى از تعالى و برترى جبران كند كه استحقاق آن را ندارد[22]، از اين رو در آيه 32 مريم /19 از حضرت عيسى عليه السلام نقل كرده كه خداوند هرگز مرا جبار شقى قرار نداده است[23]: «ولَم يَجعَلنى جَبّارًا شَقيـّا» و در آيه 14 همان سوره بر آن مهر تأييد زده است: «ولَم يَكُن جَبّارًا عَصيـّا».
برخى ديگر به ذكر هر دو احتمال در معناى اسم مورد بحث بسنده كرده و گفته اند: جبار مبالغه از جبرِ كسر (شكستگى) يا به معناى كسى است كه اراده او نافذ است و بر هرچه بخواهد اجبار مى كند[24]، در هر صورت جباريت خداوند به اقتضاى واجب الوجود بودن اوست، زيرا وجوب وجود مستلزم استناد هر چيزى (كمال و تكميلى) به خداست.[25]

منابع

اسماء الله الحسنى، تاج الدين نوفل، دارالامين، 1418 ق؛ بصائر ذوى التمييز، الفيروز آبادى (م. 817 ق.)، به كوشش محمد على، بيروت، المكتبة العلميه؛ التحقيق، المصطفوى، تهران، وزارت ارشاد، 1374 ش؛ التفكر فى الأسماء طريق العلماء، ضياءالدين الجماس، بيروت، دارالهجرة، 1410 ق؛ شرح الاسماء، هادى السبزوارى (م. 1289 ق.)، به كوشش حبيبى، دانشگاه تهران، 1375 ش؛ شرح توحيد الصدوق، قاضى سعيد قمى (م. 1107 ق.)، به كوشش حبيبى، تهران، وزارت ارشاد، 1415 ق؛ الصحاح، الجوهرى (م. 393 ق.)، به كوشش احمد العطار، بيروت، دارالعلم للملايين، 1407 ق؛ علم اليقين فى اصول الدين، الفيض الكاشانى (م. 1091 ق.)، به كوشش بيدارفر، قم، بيدار،1377 ش؛ الكافى، الكلينى (م. 329 ق.)، به كوشش غفارى، بيروت، دارالتعارف، 1411 ق؛ كشف المراد، العلامة الحلى (م. 726 ق.)، به كوشش حسن زاده آملى، قم، نشر اسلامى، 1419 ق؛ كنزالعمال، المتقى الهندى (م. 975 ق.)، به كوشش صفوة السقاء، بيروت، الرسالة، 1413 ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. 711 ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1408 ق؛ المصباح المنير، الفيومى (م. 770 ق.)، قم، دارالهجرة، 1405 ق؛ معجم الفروق اللغويه، ابوهلال العسكرى (م. 395 ق.)، قم، انتشارات اسلامى، 1412 ق؛ معجم مقاييس اللغه، ابن فارس (م. 395 ق.)، به كوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبليغات، 1404 ق؛ مفردات، الراغب (م. 425 ق.)، به كوشش صفوان داودى، دمشق، دارالقلم، 1412 ق؛ المقام الاسنى، الكفعمى (م. 905 ق.)، به كوشش فارس الحسون، مؤسسة قائم آل محمد(عج)؛ موسوعة له الاسماء الحسنى، احمد الشرباصى، بيروت، دارالجيل، 1416 ق؛ الميزان، الطباطبايى (م. 1402 ق.)، بيروت، اعلمى، 1393 ق؛ النكت والعيون، الماوردى (م. 450 ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1412 ق.
سيدرضا اسحق نيا تربتى



[1]. موسوعة له الاسماء الحسنى، ج 1، ص 74.
[2]. المصباح، ص 89؛ الصحاح، ج 2، ص 607، «جبر».
[3]. مفردات، ص 183، «جبر»؛ بصائر ذوى التمييز، ج 2، ص 360.
[4]. مقاييس اللغه، ج 1، ص 501؛ التحقيق، ج 2، ص 45 - 46، «جبر».
[5]. لسان العرب، ج 2، ص 165، «جبر».
[6]. بصائر ذوى التمييز، ج 2، ص 361.
[7]. الصحاح، ج 2، ص 607؛ المصباح، ص 89؛ التحقيق، ج 2، ص 45 - 46.
[8]. لسان العرب، ج 2، ص 166؛ مقاييس اللغه، ج 1، ص 501.
[9]. شرح توحيد الصدوق، ج 3، ص 210؛ الكافى، ج 1، ص 112؛ كنز العمال، ج 1، ص 448.
[10]. شرح الاسماء، ص 615 - 616.
[11]. شرح الاسماء، ص 615 - 616.
[12]. التفكر فى الاسماء، ص 138؛ اسماء اللّه الحسنى، ص 67.
[13]. شرح الاسماء، ص 615 - 616.
[14]. التفكر فى الاسماء، ص 140.
[15]. بصائر ذوى التمييز، ج 2، ص 360؛ تفسير ماوردى، ج 5، ص 514؛ المقام الاسنى، ص 34.
[16]. شرح توحيد الصدوق، ج 3، ص 28.
[17]. علم اليقين، ج 1، ص 169.
[18]. بصائر ذوى التمييز، ج 2، ص 361؛ التحقيق، ج 2، ص 46.
[19]. التحقيق، ج 2، ص 46، «جبر».
[20]. التحقيق، ج 2، ص 46، «جبر».
[21]. الفروق اللغويه، ص 154؛ مفردات، ص 184، «جبر».
[22]. بصائر ذوى التمييز، ج 2، ص 361.
[23]. الفروق اللغويه، ص 154.
[24]. الميزان، ج 19، ص 222.
[25]. الفروق اللغويه، ص 153؛ كشف المراد، ص 416.

مقالات مشابه

ارتباط اسماء الهی با محتوای آیات در سوره آل‌عمران

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده, سیدابراهیم مرتضوی

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

جایگاه رحمت الهی در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهابراهیم ابراهیمی

بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره‌ی قاعده‌ی بلاکیف

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهنهله غروی نائینی, نصرت نیل‌ساز, عبدالله میراحمدی

مفهوم‌شناسی تربیتی هم‌نشینی برخی از اسمای الهی در قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور, مهدی مطیع, پیمان کمالوند

معناداری یا بی‌معنایی گزاره‌های قرآن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمینا شمخی

بررسی صفات خبری موهم داشتن اعضاء و جوارح برای خداوند با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهرداد صفرزاده, سمیرا حیاتی, عبدالحسین شورچه